بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
صبح جمعه تون بخیر و نیکی
موضوع کنفرانس
شهادت #میثم تمار رحمة الله علیه، 60ه-ق
کیست #میثم؟ او که در عصر سکوت
یا علی گفت و سرش بردار رفت
✍مكتب انسان ساز و تربیتكننده امام #علی (علیهالسّلام)
👈 شخصیتهای بسیار ارزنده و بزرگواری وجود دارند كه هر یك از آنها در طول تاریخ الگوی ارزنده برای جامعه بشری بودهاند.
👈یكی از این شخصیتهای بزرگوار كه علاقه خاصی به #علی (علیهالسّلام) داشت و حضرت #علی (علیهالسّلام)نیز متقابلاً وی را بسیار دوست میداشت، « #میثم تمار» است.
👈حیات پربار و #شهادت افتخارآمیز او برای همه انسانهای آزاده و مسلمان درس و سرمشق و الهام است
✍از سالهای آغازین زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست محققان نوشتهاند:
👈وی فرزند #یحیی و از سرزمین « #نهروان» كه منطقهای میان #عراق و #ایران است. بعضی او را ایرانی و از مردمان #فارس دانستهاند».
👈لقب #تمار را از این جهت به میثم دادهاند كه وی در كوفه #خرما فروش بود
✍ابن حجر عسقلانی مینویسد:
👈«میثم برده زنی از بنی اسد بود . #علی (علیهالسّلام) او را خریداری كرد و آزاد نمود ولی او به گونه ای دیگر اسیر شد ، اسیر ولای #علی و محبت و عشق او
✍وى شیفته آن بود که از محضر امیر مؤمنان #على (ع) علم و حکمت بیاموزد
👈. از این رو دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوى گذاشت. #حضرت (ع) نیز که او را لایق و با استعداد یافت, دانش و حکمت هاى فراوانى به وى آموخت,
👈 حتى برخى اسرار را که به هر کس نمى توان گفت و آگاهى از #حوادث آینده و #بلاها و فتنه هاى زمانه را در اختیار او گذاشت. از این رو #میثم تمّار را (صاحب سرّ) امیر المؤمنین مى دانند.
✍ابن حجر عقلانی و شیخ مفید و عدهای دیگر از #مورخان نوشتهاند:
✍«حضرت علی (علیهالسّلام) روزی به #میثم گفت: تو بعد از من دستگیر میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد
👈. تو بر در خانه #عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود كه به دار آویخته میشوند
👈 . چوبه دار تو از همه آنها كوتاهتر است. سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو را بر آن به دار آویخته خواهی شد. میثم همواره كنار آن #نخل میآمد و نماز میخواند و با آن #نخل سخن میگفت. و به #عمرو بن حریث میگفت:
👈من همسایه تو میشوم ، برای من همسایه خوبی باش . عمرو به او میگفت: آیا میخواهی خانه ابن مسعود یا خانه ابن حكیم را بخری و نمی دانست که منظور #میثم چیست
✍این روایات نشاندهنده مقام معنوی #میثم تمار در نزد حضرت علی میباشد
👈 به گونهای كه #حضرت اخبار زندگی و آینده وی را برایش بیان میكند.
در روایتی آمده است:
👈«پس از آنكه میثم را نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد به او گفت: تو باید از #علی(علیهالسّلام) برائت بجویی و از او بدگویی كنی ... و الا دست و پایت را قطع میكنم و تو را به دار میآویزم #میثم میگوید:
👈 من گریه كردم. ابن زیاد از علت گریه من سؤال كرد. گفتم: از قول و عمل تو گریه نمیكنم. از شكی كه آن روز از خبر #مولایم بر من عارض شد گریه میكنم. ابن زیاد پرسید: مگر #مولای تو چه گفته؟
سپس #میثم جریان را نقل كرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میكنم.
👈 اما #زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و #مولایت را آشكار سازم. سپس دست و پای او را قطع كرد و او را بالاتر دار برد.
👈او در بالای دار صدا میزد؛ ای مردم هر كسی میخواهد احادیث #علی (علیهالسّلام) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند.
👈عمرو بن حریث به #عبیدالله بن زیاد گفت: میترسم او دلهای مردم #كوفه را دگرگون كند و آنها بر علیه تو خروج كنند. #عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع كن سپس زبان او را قطع كردند و #میثم به شهادت رسید»
✍ابن حجر عسقلانى درباره میثم تمّار مى نویسد:
#میثم در سال آخر عمرش به مكّه مشرف شد و در مدینه خدمت اُمّ #سلمه همسر #رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله رسید و گفت و گویى میان ایشان صورت گرفت.
👈 وقتى او به #كوفه برگشت و دست گیر و زندانى شد، به #مختار ثقفى كه او نیز در زندان بود، این گونه مى گوید:
إنّك ستفلت وتخرج ثائراً بدم الحسین فتقتل هذا الّذی یرید أن یقتلك;6
تو به زودى آزاد خواهى شد و از مرگ نجات مى یابى و #انتقام خون #حسین علیه السلام را از كسانى كه قصد جان تو را كرده اند خواهى گرفت.
جایگاه والای #میثم را در چشم ائمه از سخنان آنان نسبتبه وی و نیز از برخوردشان با او در صحنه عمل ،
👈میتوان دریافت . صفا و صمیمیتی که میان #علی(ع) و میثم بود و میزان رابطه مودت آمیزشان را از انس و الفت این دو نسبت بههم میتوان شناخت .
👈 حضرت ، حتی به مغازه #خرمافروشی میثم میرفت و در آن جا با او صحبت میکرد و #قرآن و معارف دین را به او میآموخت
سلام علیکم
صبح جمعه تون بخیر و نیکی
موضوع کنفرانس
شهادت #میثم تمار رحمة الله علیه، 60ه-ق
کیست #میثم؟ او که در عصر سکوت
یا علی گفت و سرش بردار رفت
✍مكتب انسان ساز و تربیتكننده امام #علی (علیهالسّلام)
👈 شخصیتهای بسیار ارزنده و بزرگواری وجود دارند كه هر یك از آنها در طول تاریخ الگوی ارزنده برای جامعه بشری بودهاند.
👈یكی از این شخصیتهای بزرگوار كه علاقه خاصی به #علی (علیهالسّلام) داشت و حضرت #علی (علیهالسّلام)نیز متقابلاً وی را بسیار دوست میداشت، « #میثم تمار» است.
👈حیات پربار و #شهادت افتخارآمیز او برای همه انسانهای آزاده و مسلمان درس و سرمشق و الهام است
✍از سالهای آغازین زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست محققان نوشتهاند:
👈وی فرزند #یحیی و از سرزمین « #نهروان» كه منطقهای میان #عراق و #ایران است. بعضی او را ایرانی و از مردمان #فارس دانستهاند».
👈لقب #تمار را از این جهت به میثم دادهاند كه وی در كوفه #خرما فروش بود
✍ابن حجر عسقلانی مینویسد:
👈«میثم برده زنی از بنی اسد بود . #علی (علیهالسّلام) او را خریداری كرد و آزاد نمود ولی او به گونه ای دیگر اسیر شد ، اسیر ولای #علی و محبت و عشق او
✍وى شیفته آن بود که از محضر امیر مؤمنان #على (ع) علم و حکمت بیاموزد
👈. از این رو دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوى گذاشت. #حضرت (ع) نیز که او را لایق و با استعداد یافت, دانش و حکمت هاى فراوانى به وى آموخت,
👈 حتى برخى اسرار را که به هر کس نمى توان گفت و آگاهى از #حوادث آینده و #بلاها و فتنه هاى زمانه را در اختیار او گذاشت. از این رو #میثم تمّار را (صاحب سرّ) امیر المؤمنین مى دانند.
✍ابن حجر عقلانی و شیخ مفید و عدهای دیگر از #مورخان نوشتهاند:
✍«حضرت علی (علیهالسّلام) روزی به #میثم گفت: تو بعد از من دستگیر میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوم از بینی تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد
👈. تو بر در خانه #عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود كه به دار آویخته میشوند
👈 . چوبه دار تو از همه آنها كوتاهتر است. سپس حضرت آن نخله را به وی نشان داد و فرمود: تو را بر آن به دار آویخته خواهی شد. میثم همواره كنار آن #نخل میآمد و نماز میخواند و با آن #نخل سخن میگفت. و به #عمرو بن حریث میگفت:
👈من همسایه تو میشوم ، برای من همسایه خوبی باش . عمرو به او میگفت: آیا میخواهی خانه ابن مسعود یا خانه ابن حكیم را بخری و نمی دانست که منظور #میثم چیست
✍این روایات نشاندهنده مقام معنوی #میثم تمار در نزد حضرت علی میباشد
👈 به گونهای كه #حضرت اخبار زندگی و آینده وی را برایش بیان میكند.
در روایتی آمده است:
👈«پس از آنكه میثم را نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد به او گفت: تو باید از #علی(علیهالسّلام) برائت بجویی و از او بدگویی كنی ... و الا دست و پایت را قطع میكنم و تو را به دار میآویزم #میثم میگوید:
👈 من گریه كردم. ابن زیاد از علت گریه من سؤال كرد. گفتم: از قول و عمل تو گریه نمیكنم. از شكی كه آن روز از خبر #مولایم بر من عارض شد گریه میكنم. ابن زیاد پرسید: مگر #مولای تو چه گفته؟
سپس #میثم جریان را نقل كرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میكنم.
👈 اما #زبانت را باقی میگذارم تا دروغ تو و #مولایت را آشكار سازم. سپس دست و پای او را قطع كرد و او را بالاتر دار برد.
👈او در بالای دار صدا میزد؛ ای مردم هر كسی میخواهد احادیث #علی (علیهالسّلام) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند.
👈عمرو بن حریث به #عبیدالله بن زیاد گفت: میترسم او دلهای مردم #كوفه را دگرگون كند و آنها بر علیه تو خروج كنند. #عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع كن سپس زبان او را قطع كردند و #میثم به شهادت رسید»
✍ابن حجر عسقلانى درباره میثم تمّار مى نویسد:
#میثم در سال آخر عمرش به مكّه مشرف شد و در مدینه خدمت اُمّ #سلمه همسر #رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله رسید و گفت و گویى میان ایشان صورت گرفت.
👈 وقتى او به #كوفه برگشت و دست گیر و زندانى شد، به #مختار ثقفى كه او نیز در زندان بود، این گونه مى گوید:
إنّك ستفلت وتخرج ثائراً بدم الحسین فتقتل هذا الّذی یرید أن یقتلك;6
تو به زودى آزاد خواهى شد و از مرگ نجات مى یابى و #انتقام خون #حسین علیه السلام را از كسانى كه قصد جان تو را كرده اند خواهى گرفت.
جایگاه والای #میثم را در چشم ائمه از سخنان آنان نسبتبه وی و نیز از برخوردشان با او در صحنه عمل ،
👈میتوان دریافت . صفا و صمیمیتی که میان #علی(ع) و میثم بود و میزان رابطه مودت آمیزشان را از انس و الفت این دو نسبت بههم میتوان شناخت .
👈 حضرت ، حتی به مغازه #خرمافروشی میثم میرفت و در آن جا با او صحبت میکرد و #قرآن و معارف دین را به او میآموخت
👈 #موادپیمان_نامه
هرگونه خرید و فروش با هواداران #محمد(ص) تحریم میشود.
👈ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع میگردد.
👈زن دادن به #مسلمانان یا زن گرفتن از آنان ممنوع است.
👈پیماننامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که #محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
✍متن پیمان با مواد یادشده به امضای تمامی بانفوذان قریش جز #مطعم_بن_عدی رسید
👈 و با شدت هر چه تمامتر به اجرا گذاشته شد. #ابو طالب بنی هاشم را دعوت کرد و حمایت از پیامبر را بر عهده آنان گذاشت
👈. وی دستور داد عموم فامیل از محیط #مکه به درهای که در میان کوههای مکه قرار داشت و به شعب ابی طالب معروف بود که دارای خانههای کوچک و سایبانهای مختصری بود
👈منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند. او افرادی را در اطراف شعب گماشت تا از #شعب حراست کنند
✍برای اجتماع همه #بنیهاشم در شعب ابی طالب، نتایجی ذکر کردهاند از جمله:
👈امکان مراقبت دائمی همه بنیهاشم از جان #پیامبر فراهم شد.
👈همدردی و #تعصب مشترک خاندان #بنیهاشم را استمرار میداد.
👈از فشار روانی #قریش بر روی مشرکان بنی هاشم جلوگیری میکرد.
👈محاصره #بنیهاشم، عواطف خاندانهای وابسته به بنیهاشم را تحریک میکرد.
👈هر کس به شهر مکه وارد میشد، حق نداشت با بنی هاشم معامله کند و اگر کسی چنین کاری انجام میداد اموالش را #مصادره میکردند.[
#مسلمانان در مواقعی که مراسمی رسمی وجود داشت #میتوانستند برای خرید یا دعوت و تبلیغ از شعب خارج شوند
👈. #رسول #خدا(ص) سال نخست هنگام موسم #حج هر که را دید به #اسلام دعوت کرد و همین امر باعث کینۀ #مشرکان شد و به ابوطالب گفتند که برادرزادهات را به ما تحویل بده که قصد قتل او را داریم.
#ابوطالب پاسخ محکمی به آنان داد و آنان را #ناامید کرد.
#ابوطالب از ترس اینکه مبادا نیمه شب #پیامبر(ص) را بکشند، هرگاه پیامبر به خواب میرفت رختخواب خود را در یک طرف او میانداخت و محل خواب یکی از #فرزندانش را در طرف دیگر قرار میداد و پیامبر را در وسط قرار میداد
#وضع_حزنانگیز #بنی #هاشم
👈محاصره #شعب سه #سال طول کشید فشار و سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید
👈 ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمیکرد.
#جاسوسان قریش در تمام راه مراقب بودند مبادا کسی خواروباری به شعب ابی #طالب ببرد. ولی علیرغم این کنترل گاه و بیگاه #حکیم_بن_حزام برادرزادۀ #خدیجه و #ابوالعاص بن #ربیع
👈 و #هشام_بن_عمر نیمه شبها مقداری# گندم و #خرما بر شتری حمل کرده تا نزدیکی شعب میآوردند
👈سپس افسار آن را دور گردنش میپیچیدند و رها میکردند و گاهی همین مساعدت موجب #گرفتاری آنان میگردی
#پیامبر و یاران و #عمویش #ابوطالب و همسرش #خدیجه ۳ سال در سختترین شرایط به سر بردند؛
👈آنان در این مدت از محل داراییهای #خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، به رغم پیماننامه و از سرِ کششِ خون و خانواده پنهانی #آذوقه به آنجا میفرستادند.
👈مقاومت #پیامبر و یاران او در آن مدت، عرصه را بر #قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند
پایان محاصره
در سال دهم #بعثت شبی #ابوجهل، #حکیم بن #حزام را که برای #خدیجه بار گندم میبرد مانع شد
👈. دیگران مداخله کردند و به سرزنش #ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از #بنی_هاشم برخاستند
👈 که چرا #بنی_مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود.
👈 جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت #ابن_هشام از #ابن #اسحاق چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.
✍در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را #خورده و تنها جمله «�باسمک اللهم�» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز #ابوطالب را از آن باخبر ساخت.
👈 ابن هشام مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند:
� #ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: #برادرزادهام میگوید موریانه پیمان نامهای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛
👈ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ میگوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند #موریانه همه آن را جز نام خدا #خورده است.
👈 بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم #شکسته شد و آنان از شعب (دره) #ابوطالب بیرون آمدند
#زمان
به گفتۀ #ابن_سعد این محاصره در #محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتادو هنگامی که #ابوطالب خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم #بعثت پایان یافت.
👈 #اشاره_امام_علی(ع) به ماجرای #شعب در نامه به #معاویه
هرگونه خرید و فروش با هواداران #محمد(ص) تحریم میشود.
👈ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع میگردد.
👈زن دادن به #مسلمانان یا زن گرفتن از آنان ممنوع است.
👈پیماننامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که #محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
✍متن پیمان با مواد یادشده به امضای تمامی بانفوذان قریش جز #مطعم_بن_عدی رسید
👈 و با شدت هر چه تمامتر به اجرا گذاشته شد. #ابو طالب بنی هاشم را دعوت کرد و حمایت از پیامبر را بر عهده آنان گذاشت
👈. وی دستور داد عموم فامیل از محیط #مکه به درهای که در میان کوههای مکه قرار داشت و به شعب ابی طالب معروف بود که دارای خانههای کوچک و سایبانهای مختصری بود
👈منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند. او افرادی را در اطراف شعب گماشت تا از #شعب حراست کنند
✍برای اجتماع همه #بنیهاشم در شعب ابی طالب، نتایجی ذکر کردهاند از جمله:
👈امکان مراقبت دائمی همه بنیهاشم از جان #پیامبر فراهم شد.
👈همدردی و #تعصب مشترک خاندان #بنیهاشم را استمرار میداد.
👈از فشار روانی #قریش بر روی مشرکان بنی هاشم جلوگیری میکرد.
👈محاصره #بنیهاشم، عواطف خاندانهای وابسته به بنیهاشم را تحریک میکرد.
👈هر کس به شهر مکه وارد میشد، حق نداشت با بنی هاشم معامله کند و اگر کسی چنین کاری انجام میداد اموالش را #مصادره میکردند.[
#مسلمانان در مواقعی که مراسمی رسمی وجود داشت #میتوانستند برای خرید یا دعوت و تبلیغ از شعب خارج شوند
👈. #رسول #خدا(ص) سال نخست هنگام موسم #حج هر که را دید به #اسلام دعوت کرد و همین امر باعث کینۀ #مشرکان شد و به ابوطالب گفتند که برادرزادهات را به ما تحویل بده که قصد قتل او را داریم.
#ابوطالب پاسخ محکمی به آنان داد و آنان را #ناامید کرد.
#ابوطالب از ترس اینکه مبادا نیمه شب #پیامبر(ص) را بکشند، هرگاه پیامبر به خواب میرفت رختخواب خود را در یک طرف او میانداخت و محل خواب یکی از #فرزندانش را در طرف دیگر قرار میداد و پیامبر را در وسط قرار میداد
#وضع_حزنانگیز #بنی #هاشم
👈محاصره #شعب سه #سال طول کشید فشار و سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید
👈 ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمیکرد.
#جاسوسان قریش در تمام راه مراقب بودند مبادا کسی خواروباری به شعب ابی #طالب ببرد. ولی علیرغم این کنترل گاه و بیگاه #حکیم_بن_حزام برادرزادۀ #خدیجه و #ابوالعاص بن #ربیع
👈 و #هشام_بن_عمر نیمه شبها مقداری# گندم و #خرما بر شتری حمل کرده تا نزدیکی شعب میآوردند
👈سپس افسار آن را دور گردنش میپیچیدند و رها میکردند و گاهی همین مساعدت موجب #گرفتاری آنان میگردی
#پیامبر و یاران و #عمویش #ابوطالب و همسرش #خدیجه ۳ سال در سختترین شرایط به سر بردند؛
👈آنان در این مدت از محل داراییهای #خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، به رغم پیماننامه و از سرِ کششِ خون و خانواده پنهانی #آذوقه به آنجا میفرستادند.
👈مقاومت #پیامبر و یاران او در آن مدت، عرصه را بر #قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند
پایان محاصره
در سال دهم #بعثت شبی #ابوجهل، #حکیم بن #حزام را که برای #خدیجه بار گندم میبرد مانع شد
👈. دیگران مداخله کردند و به سرزنش #ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از #بنی_هاشم برخاستند
👈 که چرا #بنی_مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود.
👈 جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت #ابن_هشام از #ابن #اسحاق چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.
✍در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را #خورده و تنها جمله «�باسمک اللهم�» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز #ابوطالب را از آن باخبر ساخت.
👈 ابن هشام مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند:
� #ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: #برادرزادهام میگوید موریانه پیمان نامهای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛
👈ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ میگوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند #موریانه همه آن را جز نام خدا #خورده است.
👈 بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم #شکسته شد و آنان از شعب (دره) #ابوطالب بیرون آمدند
#زمان
به گفتۀ #ابن_سعد این محاصره در #محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتادو هنگامی که #ابوطالب خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم #بعثت پایان یافت.
👈 #اشاره_امام_علی(ع) به ماجرای #شعب در نامه به #معاویه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماروهمهمینجوریبخا...🥺
.
#کربلا #شب_جمعه #امام_حسین #عشق #روضه #محرم #بادیه_نشین #خرما #گریه
♡ الــــــ🌼ـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡✾ه🍁ـه نــــــَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡✾🍁ــاुؔ٘ز ♡
.
#کربلا #شب_جمعه #امام_حسین #عشق #روضه #محرم #بادیه_نشین #خرما #گریه
♡ الــــــ🌼ـَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡✾ه🍁ـه نــــــَ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ؔٛٚؔ͜͡✾🍁ــاुؔ٘ز ♡