ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
53.4K subscribers
4.22K photos
2.06K videos
38 files
6.91K links
یادداشتهای مهدی نصیری پژوهشگر دین و فعال سیاسی و مقالات و مطالب انتخابی از دیگران.
از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم.

پیام به مهدی نصیری
@mahdinasiri238

تماس برای آگهی
@Hmostafavy

حساب جدید اینستاگرام
@mahdi.n1342
Download Telegram
🔴🔴« آیا انقلاب فرهنگی سوم درحال رخ‌دادن است؟»


🔵 از فرآیند پاک سازی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ایران با هدف اسلامی‌سازی نهاد دانشگاه و نیز نزدیکی حوزه و دانشگاه، به انقلاب فرهنگی یاد می‌شود.

🔹برخی‌از مشخصات اصلی تحولات این دوران عبارتنداز:
۱- دوره‌ی زمانی مستمر و مستقیم از خرداد سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲
۲- براساس فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی
۳- زیرنظر ستاد انقلاب فرهنگی، اعضای اولیه ستاد انقلاب فرهنگی عبارت بودند از: علی شریعتمداری، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، جلال‌الدین فارسی.
۴- تعطیلی ۳۰ ماهه‌ی دانشگاه‌ها
۵- اهداف اصلی:
- تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‌ها
- گزینش دانشجو
- اسلامی‌کردن جو دانشگاهها و تغییر برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها، به صورتی که محصول کار آن‌ها در خدمت مردم قرار گیرد

۶- اقدامات انجام‌شده:
- بازبینی محتوای کتاب‌های درسی
- حذف تفکرات چپ‌گرا
- اخراج دانشجویان و استادان بهائی از دانشگاه
- اسلامی‌سازی جنسیتی نهاد دانشگاه شامل: جداسازی جنسیتی، اجباری کردن حجاب، محدودیت جنسیتی آموزش و تحصیل در برخی رشته‌ها، پاک‌سازی‌ جنسیتی متون درسی 
- گزینش استادان و دانشجویان
- بازگشایی دانشگاه‌ها
- تأسیس دانشگاه‌ها و نهادهای جدید آموزش عالی
- تلاش برای احیای پژوهش در دانشگاه‌ها به علت تعلیق فعالیت‌های پژوهشی اساتید و پژوهش‌گران تصفیه‌شده و مهاجر به خارج از کشور، و نیز جایگزینی تدریس به‌جای پژوهش به دلیل کمبود استاد

۷- تبدیل ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی در آذر سال ۱۳۶۳ با تصویب لایحه‌ی دولت وقت در مجلس شورای اسلامی و فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی

🟧 انقلاب فرهنگی دوم

🔵 به دنبال اخراج چند تن از استادان دانشگاه، انتصابات جدید و پاره‌ای محدودیت‌ها در دانشگاه‌ها، در دوره‌ی نخست ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، منتقدان دولت نگرانی‌هایی در مورد شروع #انقلاب_فرهنگی_دوم اظهار نمودند. هم‌زمان مدیرکل وقت امور فرهنگی وزارت علوم، ضمن تأکید بر اینکه بحث انقلاب فرهنگی دوم از ناحیه وزارت علوم مطرح نشده‌ است، اضافه کرد:
 «به نظرم مقصود از طرح انقلاب فرهنگی دوم شالوده‌شکنی و در نور دیدن اساس‌ها و بنیادها نیست بلکه طرح این بحث تلاش برای جدا شدن از فرهنگ و وضع موجود و رسیدن به فرهنگ و وضع مطلوب است»( شرق، خرداد ۱۳۸۶).
 در نقطه مقابل روزنامه‌ی دولتی ایران، در دولت وقت محمود احمدی‌نژاد؛ اظهار نظر منتقدان دولت در مورد شروع انقلاب فرهنگی را هیاهوی تبلیغاتی خواند ( قدیانی، خرداد ۱۳۸۶).
پایان مهر ۱۳۸۴ احمدی‌نژاد در دیدار با استادان بسیجی دانشگاه‌های کشور، آنان را خطاب پیام خود قرار داد و گفت: 
«... باید فضای دانشگاه‌ها به غایت #انقلابی و #آرمانی باشد تا پیشرفت و جهش علمی در کشور رخ دهد. تحولات بزرگ را در این فضا می‌توان زمینه‌سازی کرد. ریشه بسیاری از مشکلات دانشگاه‌ها مبانی علمی دارد. نظام آموزشی و نوع نگاهی که به تولید علم حاکم است، باید عوض شود. دانشگاه‌ها باید پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. #بسیج می‌تواند این موضوع را در متن جامعه جاری کند».

🔹 برخی‌از ویژگی‌ها و اقدامات این دوره عبارتست‌از:
۱- دوره‌ی زمانی از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲
۲- اخراج، بازنشستگی اجباری و پیش‌از موعد، و تعلیق اساتید
۳- تعلیق، اخراج و ستاره‌دار کردن دانشجویان کنش‌گر و فعال مدنی
۴- اعمال مجدد جداسازی و محدودیت‌های جنسیتی در نهاد دانشگاه
۵- جذب فله‌ای افراد به‌عنوان اساتید و هیأت علمی دانشگاه‌ها
۶- فاجعه‌ی جذب ۳۷۰۰ بورسیه‌ی تقلبی

🟥 انقلاب فرهنگی سوم

💢 با روی کار آمدن دولت سیزدهم، به‌ویژه با آغاز اعتراضات سال ۱۴۰۱ پس‌از جان‌باختن #مهساامینی در جنبش #زن‌زندگی‌آزادی، فرآیند و پروسه‌ی پاک‌سازی‌ نهاد دانشگاه از اساتید و دانشجویان غیرخودی و منتقد و کنش‌گر؛ با برچسب‌ها و توجیهات متنوع و گاه بدون توضیح و شفافیت خبری برای افکار عمومی، شتاب باورنکردنی و گسترده‌ای بخود گرفته است.

آیا انقلاب فرهنگی سوم درحال رخ‌دادن است؟
  


✍️ فریبا نظری
۵ شهریور ۱۴۰۲



#زن‌زندگی‌آزادی
#انقلاب_فرهنگی_سوم


https://t.me/Sociologyofsocialgroups
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختری در همدان، در اوج بی‌پناهی در گوشه‌ای از خیابان توسط چند مامور محاصره شده است. خبرهای منتشر شده حکایت از بازداشت این دختر دارد.
بر اساس قانون توقیف شهروندان در خیابان حتی برای لحظاتی کوتاه، باید مستند به ارتکاب یک فعل مجرمانه باشد و صرف حضور در خیابان یا حتی شرکت در تجمع اعتراضی به هیچ وجه مصداق عمل مجرمانه محسوب نمی شود
ویدیو مربوط به اعتراضات شنبه ۲۵ شهریور در #همدان است.
این ویدئو یک دختر نوجوان را در محاصره نیروهای حکومتی نشان می‌دهد.
اعتراض‌های مردمی شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در نخستین سالگرد جان‌باختن #مهسا_امینی در بازداشت گشت ارشاد و شروع اعتراضات #زن_زندگی_آزادی در چند شهر ایران تشکیل شد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
| جامعه با جنگ‌های نیابتی ایران مخالف است و به همین دلیل چندان از حمله حماس ابراز خشنودی نکرد / مخالفت مردم با این حمله، ابزاری برای نشان دادن نارضایتی از دولت است!

| سه‌شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲

| گفت‌وگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «دیده‌بان ایران» با احمد بخارایی درباره‌ی بازخورد اجتماعی جنگ حماس و اسرائیل | منتشرشده در ۲۲ مهر ۱۴۰۲

| نمایش گزارش:👇
https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-166617

… «در سطح کلان و کلی پدیده #جنگ برای ایرانی که هشت سال در حال جنگ بوده و عوارضش را از نزدیک حس و لمس کرده، پدیده پسندیده‌ای نیست و در حقیقت به سمت #صلح بیشتر تمایل داریم تا جنگ. گواه این مدعی هم این است که در داخل کشور هم وقتی صحبت از #انقلاب می‌شود، بسیاری از این جهت که انقلاب را تجربه کرده و پس از هر انقلابی یک سری ناملایمات و حوادث ناخوشایندی وجود دارد و اینگونه نیست که یک شبه ره صد ساله بروند و ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اصلاح شود و تنها #ساختار_سیاسی است که همانند یک کودتا یک شبه تغییر می‌کند، باعث می‌شود که بسیاری به رغم نارضایتی از وضع موجود، به دلیل اینکه انقلاب همراه با خونریزی و #خشونت و یک نوع #جنگ_داخلی است، با آن موافق نباشند. چنین ذهنیتی را تسری و در سطح جهانی توسعه دهید.» …

… «به صورت خاص در موضوع حمله وسیع و گسترده #حماس به #اسرائیل باید گفت که روشن است که این حمله حساب شده بوده و از آنجایی که هیچ فرد عاقلی وارد نبرد با کشوری که از امکانات نظامی و تسلیحاتی برخوردار است، نمی‌شود طبیعی است که فلسطینی‌ها به تنهایی این کار را نکرده‌اند. قطعا پشت آن‌ها به حمایت کشورهایی همچون سوریه و ایران گرم بوده و احتمال قوی در داخل کشور ما هم اطلاعاتی از این حمله وجود داشته است.» …

… حمایت درحالی شکل گرفته که بسیاری از اعتراضات داخلی کشور معطوف به کمک‌هایی بود که به دولت‌های لبنان، فلسطین و سوریه می‌شود درحالی که اولویت باید کشور خودمان باشد. جنگ‌های نیابتی که ایران چندین سال است که به راه انداخته، مطلوب اکثریت جامعه نیست. بنابراین حمله حماس تنها مربوط به حماس نیست و عواقبی دارد.» …

… «این حمله وسیع تلفات خود را دارد؛ زمانی که خونی ریخته می‌شود طبیعتا نگاه تلافی‌جویانه تشدید می‌شود. این نگاه ممکن است غیر از فلسطینی‌ها، گریبان دیگران را هم بگیرد. موضوع خاصی که غیرقابل باور بود رفتاری  بود که فلسطینی‌ها داشتند. با ذهنیتی که جهانیان نسبت به فلسطینی‌ها به عنوان یک قومی که در ظاهر مظلوم واقع شده، داشتند انتظار می‌رفت که رفتارهای یک فرد ظالم را نداشته باشند. ولی حمله به آن مهمانی، کشتن، به اسارت گرفتن و سربریدن مردم غیرنظامی، شبیه به یک نیروی متعصبی مثل داعش بود. طبیعی است که اکثریت مردم ایران از هر زاویه‌ای که نگاه می‌کنند، نباشند.» …

… «طرف مقابل حماس که اسرائیل است، موضع مقابل جمهوری اسلامی را دارد. بسیاری از نارضایتی‌هایی که در داخل وجود دارد منجر می‌شود که افراد آگاهانه یا ناآگاهانه به سمت کسانی که موضع موافقی با آن‌ها دارند، تمایل پیدا کنند. در داخل هم که اعتراضات به شدت سرکوب می‌شود و حتی در سالگرد اعتراضات سال گذشته که مردم به خیابان نیامدند اما مانند یک جنگ داخلی، گاردها و نیروهای انتظامی و بسیج در خیابان‌ها حضور داشتند. این برای یک حکومت بسیار ناپسند است که بخواهد با مردمش چنین برخوردی داشته باشد؛ آن هم حکومتی که داعیه جمهوریت و مردمی بودن را دارد.» …

… «در چنین شرایطی، طبیعی است کشوری که موضع ضد این نظام را می‌گیرد مردم حس می‌کنند با خودشان هم موضع است. مجموعه این شرایط دست به دست هم می‌دهد تا اکثریت جامعه موضع معقولانه‌ای اتخاذ کنند و آن این است که حماس را تایید که نمی‌کنند هیچ، بلکه گویی رضایت نسبی هم دارند که تفکر حماس گونه به این صورت که امروز بروز پیدا کرده، منکوب شود.» …

… «متاسفانه جامعه ما دو قطبی شده است. وقتی یک قطب رفتاری می‌کند، قطب مقابل رفتار عکس العملی دارد. یک بخشی از این موضعی که در داخل توسط اکثریت گرفته می‌شود، به همین اقلیتی بازمی‌گردد که با سازماندهی و با استفاده از نیروهای دولتی تصویر را به نحوی جلوه می‌دهند که جامعه ایران از چنین اتفاقی خوشحال است. اما دیدیم که به لحاظ کمی تجمع شکل گرفته بسیار اندک بودند و دوربین جمعیت را از بالا نشان نمی‌داد. براین اساس اقلیت جامعه از رفتار شنیعانه حماس رضایت داشت و نیروهای دولتی با استفاده از افرادی که از عقلانیت برخوردار نیستند آن را به تصویر کشید.» …

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Forwarded from مهران صولتی
🔹 فرصت های از دست رفته برای توسعه ایران در پنجاه سال اخیر

@solati_mehran

مهران صولتی


در ادبیات توسعه میان دو مفهوم رشد و توسعه تمایز قائل می شوند. رشد مفهومی کمی است و به افزایش ظرفیت تولیدی یک کشور با به کارگیری سرمایه گذاری بیشتر یا به کارگیری فن آوری های  مناسب تر اطلاق می شود. مفهومی که بیش از همه در افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور تبلور می یابد. ولی افزایش نارسایی هایی مانند شکاف طبقاتی، نابرابری های اجتماعی و تخریب محیط زیست در قرن بیستم موجب شد که مفهوم توسعه در دوران پس از جنگ جهانی دوم جایگزین رشد شود.

توسعه مفهومی کمی- کیفی است که علاوه بر رشد اقتصادی، مستلزم بهبود در شاخص هایی مانند بهداشت و سلامت، امید به زندگی، برخورداری از امکانات آموزشی، بهبود توزیع درآمد، کاهش فقر و مشارکت موثر در فعالیت های سیاسی- اجتماعی نیز هست. در سال های اخیر هم اقتصاددانانی از جمله آمارتیا سن و داگلاس نورث توسعه را در گرو گسترش آزادی، خودآیینی و یک نظام آموزشی مشارکت جو و کارآمد تعریف کرده اند.

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که ایران در نیم قرن اخیر حداقل پنج فرصت ارزشمند را برای توسعه از دست داده است. فرصت هایی که هریک می توانستند سکویی برای پرش کشور محسوب شوند:

🔺 شاه و دوران طلایی دهه ۱۳۴۰: پس از انتصاب علینقی عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در بهمن ۱۳۴۱ دورانی در توسعه کشور رقم خورد که تا کنون تکرار نشده است؛ حضور تکنوکرات های کارآزموده، شکل گیری بورژوازی ملی، آغاز دوران صنعتی شدن، کاهش دخالت های سیاست در اقتصاد، رشد اقتصادی فراتر از ۱۱ درصد به مدت ده سال، تورم زیر ۲ درصد و افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی تنها بخشی از دستاوردهای این دوران طلایی بود. البته این دوره با افزایش درآمدهای نفتی، خودکامه‌گی شاه و افزایش دخالت سیاست در اقتصاد نتوانست به توسعه پایدار کشور بینجامد.

🔺 انقلاب و ظرفیت های ایجاد شده: با وقوع دگرگونی سیاسی در بهمن ۵۷ اگر چه بخشی از نیروی انسانی باتجربه ایران را ترک کرد ولی بازگشت نیروهای جدید از غرب در کنار انرژی عظیم آزاد شده نوید روزهای بهتری را برای آینده کشور می داد. سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به بالاترین حد خود رسیده بود و مشارکت جویی شهروندان مسیرهای جدیدی می یافت. در این میان اما افزایش منازعات داخلی و جنگ تحمیلی موجبات شکل گیری موج جدیدی از مهاجرت، امنیتی شدن فضای سیاسی و به محاق رفتن توسعه گرایی را فراهم آورد.

🔺 خاتمی و فرصت طلایی اصلاحات: دوم خرداد ۷۶ محصول جنبشی بود که به واسطه فربه شدن طبقه متوسط، افزایش رشد اقتصادی و ظهور نیروهای جدید اجتماعی ایجاد شده بود. در دولت اصلاحات هم اعتماد دوباره ایرانیان به نظام سیاسی، در کنار روابط سازنده با جهان و کاهش دخالت سیاست در اقتصاد موجبات تداوم توسعه گرایی را فراهم آورده بود. ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم و امیدآفرینی نسبت به آینده از جمله دستاوردهای موثر این دوره بود که البته با به قدرت رسیدن دولت نهم و دهم بسیاری از آن ها بر باد رفت.

🔺 احمدی نژاد و درآمد افسانه ای نفت: دولت نهم و دهم اگر چه از موهبت نفت ۱۲۰ دلاری و درآمد ۸۰۰ میلیارد دلاری در هشت ساله ریاست جمهوری برخوردار بود ولی نتوانست به توسعه گرایی شکل گرفته در دوران پیش از خود تداوم بخشد. سیاست تنش زا با جهان، ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، افزایش تدریجی تحریم ها، انحلال سازمان مدیریت و خیال پردازی درباره مدیریت جهان کار را به جایی رساند که اشتغال در حد صفر، تورم ۳۵ درصدی و بی ثباتی اقتصادی کمترین دستاوردهای زیان بار این دوره بود.

🔺 روحانی و فرصت آشتی با دنیا: گزاف نیست اگر بگوییم در دو دهه گذشته پرونده هسته ای و تحریم های مرتبط با آن مهمترین مانع بر سر راه توسعه یافتگی ایران و افزایش فقر، فلاکت، بیکاری، تورم و کاهش امید به آینده بوده است. با اشراف به چنین وضعیتی بود که روحانی کوشید تا به وسیله برجام این بزرگ ترین مانع را از سر راه بردارد. شوربختانه برجام اگر چه به خوبی آغاز شد ولی بدفرجام بود و سیکل معیوب توسعه نیافتگی کشور را به وضعیت پیشین و ادامه تنش ها و تحریم ها برگرداند.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران در نیم قرن اخیر دستاوردهای قابل توجهی در شاخص های توسعه انسانی (HDI) داشته است ولی فراز و فرودهای فراوان سیاسی مانع از پایداری فرآیند توسعه یافتگی کشور در مقایسه با سایر کشورهای جهان و حتی منطقه شده است. واقعیتی که می تواند بسیار نگران کننده باشد. 

@solati_mehran

#توسعه
#انقلاب
#خاتمی
🔹 انقلاب ۵۷ چقدر ضدامریکایی بود؟

@solati_mehran

مهران صولتی


احمد وحیدی وزیر کشور دولت سیزدهم اخیرا گفته است که؛ انقلاب اسلامی از اساس درست شده تا شاخ استکبار و ظلم را بشکند حال ما برویم و هر چه غرب می گویند را بپذیریم!
شاید بعد از گشایش سپهر سیاسی در دوران پس از دوم خرداد ۷۶ بود که بحث ضرورت مذاکره با امریکا به موضوع مهمی در عرصه عمومی ایران تبدیل شد. پیشاهنگ این حرکت هم بدون شک صادق زیبا کلام بود که کوشید تا از یک تابوی تقریبا سی ساله درباره ممنوعیت مذاکره و رابطه با امریکا بگذرد. در همان ایام بود که این بحث هم مطرح شد که آیا انقلاب ۵۷ ماهیتی غرب ستیز و به ویژه ضدامریکایی داشته است یا این که این ضدیت بعد از تسخیر سفارت امریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به انقلاب ضمیمه شده است.

در سال های اخیر و به ویژه با پررنگ شدن فشارهای امریکا بر کشورمان از طریق تحریم ها پرسش از ماهیت انقلاب ۵۷ و نسبت آن با امریکا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. اکنون اما پرسش اصلی این است که انقلاب اسلامی در ماهیت اولیه خود چقدر ضدامریکایی بوده است؟ به نظر می رسد برخورد تجربی با این پرسش رجوع به شعارهای پیش و پس از انقلاب است که بیان گر بخش مهمی از واقعیت های اجتماعی - سیاسی در آن دوره اند. محمدحسین پناهی با جمع آوری و تحلیل شعارهای انقلاب در بازه زمانی مهر ۵۶ تا شهریور ۶۰ کوشیده است تا تحلیلی جامعه شناختی از تحولات پیش و پس از انقلاب بدست دهد. این جا 👇👇

http://qjss.atu.ac.ir/article_5188.html

برخی نتایج این پژوهش می تواند پاسخگوی پرسش اصلی این یادداشت باشد:

🔺 مطابق یکی از تقسیم بندی های شعارها، بیشترین اعتراضات با فراوانی ۸۶۳ مربوط به انتقاد از وضعیت سیاسی رژیم شاه بوده است.

🔺 نتیجه دیگر نشان می دهد که اهداف فرهنگی انقلاب با فراوانی ۳۵۹ شعار بیش از اهداف سیاسی و اقتصادی برای مردم مهم بوده اند.

🔺 مطابق تقسیم بندی دیگر خواسته آزادی ها و حقوق سیاسی با فراوانی ۶۹ شعار مهم ترین مطالبه ایرانیان بوده است.

🔺نتیجه دیگر نشان می دهد که در میان اهداف فرهنگی انقلاب؛ شهادت طلبی با فراوانی ۱۴۸ شعار مهم ترین آرمان انقلابیون بوده است.

🔺 مطابق جدول دیگر انتقاد از شاه با فراوانی ۸۶۳ شعار بیشترین و اعتراض به وابستگی شاه به قدرت های بیگانه (احتمالا شعار مرگ بر امریکا) با ۳۷ شعار دارای کمترین فراوانی بوده است.

🔹 نکته پایانی: همچنان که برخی پژوهش گران پیش از این هم گفته اند ماهیت ضدامریکایی انقلاب ایران ادعایی غیرتجربی و اثبات نشده است. بند آخر بررسی مقاله پناهی هم نشان می دهد که کمترین شعارها ناظر به هدف قرار دادن امریکا در اجتماعات مردمی می باشد. حال باید به این پرسش پاسخ داد که چه کسانی و با چه انگیزه هایی موفق شدند که ضدیت امریکا را به هدف اصلی مبارزات پساانقلابی تبدیل کنند؟

@solati_mehran

#انقلاب
#پناهی
Forwarded from جوشِ دریا
ایران در آستانه‌ی انقلاب؟ «۱»
«جک گلدستون»
مهراد واعظی‌نژاد


🔸پرسش اولم ممکن است ساده‌لوحانه به نظر برسد. ولی فکر می‌کنم برای بازکردن بحث بد نیست. آیا می‌شود انقلاب را پیش‌بینی کرد؟ یا شاید این‌طور بپرسم بهتر باشد: شما که دهه‌هاست انقلاب‌ها را مطالعه می‌کنید، می‌توانید به‌نوعی وقوع یک انقلاب را پیش‌بینی کنید؟

▫️اگر زلزله را می‌شود پیش‌بینی کرد، انقلاب را هم می‌شود. انقلاب مثل وضعیت آب‌وهوا نیست که پیش‌بینی کنیم و کمابیش درست دربیاید. شما ممکن است به چشم ببینید که هوا طوفانی است، اما معیار علمی برای سنجش هم دارید. مثلاً می‌دانید وقتی فشار جوی می‌افتد، یعنی طوفان در راه است، یا احتمال وقوعش زیاد است. اما درمورد انقلاب‌ها چنین متر و معیاری نداریم. اگر داشتیم خوب بود. مثلاً می‌گفتیم «تعداد معترضان». یعنی هرچه معترضان بیشتر احتمال پیروزی انقلاب بیشتر.

▫️ازقضا، یکی از دانشجوهای من درباره‌ی همین رابطه‌ها تحقیق می‌کند. ولی هیچ ارتباط محکمی پیدا نکرده. همه‌چیز پر از اما و اگر است. گاهی حتی نمی‌شود گفت علت کدام است و معلول کدام. مثلاً می‌بینید که عمر یک حرکت انقلابی با موفقیتش در سرنگونی رژیم رابطه‌ی عکس دارد. اما این حرف به این معنا نیست که جنبش‌های طولانی بدند. معنایش این است که در مواردی که مطالعه کرده‌ایم، وقتی حکومتی مقتدر بوده، مردم که به خیابان ریخته‌اند دوام آورده و اعتراض‌ها ادامه پیدا کرده، اما درنهایت به جایی نرسیده. اما وقتی حکومت ضعیف و سست بوده، چندهفته‌ای سقوط کرده و همه گفته‌اند چه جنبش کوتاه و موفقی.

▫️البته نشانه‌هایی هست که اگر ببینیم، می‌توانیم بگوییم احتمال انقلاب بیشتر است. مثلاً اینکه حکومت مشروعیتش را از دست داده باشد، یا اعتراض‌های گسترده کشوری را فلج کرده باشد. این‌جور چیزها لازم است، اما قطعاً کافی نیست. برای‌اینکه بگوییم وضعیت انقلابی است، باید حکومت بحران‌زده باشد: بحران اقتصادی، نظامی یا فساد و رسوایی، چیزی که باعث شود مردم بگویند این حکومت نمی‌تواند کشور را اداره کند. بعد باید مردم به خیابان آمده باشند. باید کسانی در ساختار قدرت باشند که به مردم نشان بدهند حتی این بالا هم همه حامی رژیم نیستند. در واقع معترضان باید متحدانی درون قدرت داشته باشند. دیگر اینکه باید نیروهای مسلح دچار تردید شده باشند. مثلاً به این معنا که به مردم معترض شلیک نکنند. یا اساساً به صف انقلابیون بپیوندند. و دست‌آخر اینکه نیروهای خارجی همراه یا دست‌کم بی‌طرف باشند. مثلاً در سوریه‌ در مقطعی به نظر می‌رسید کار اسد تمام است. اعتراض‌ها گسترده شده بود و نظامیان به صف مخالفان می‌پیوستند، اما ناگهان روسیه وارد شد و گفت: «خیر، نمی‌شود اسد برود. ما نگهش می‌داریم.»

▫️خلاصه اینکه این پنج شرط باید محقق شوند و پیش‌بینی آنکه کی همه محقق می‌شوند سخت است. مثلاً شما نمی‌دانید فلان قدرت خارجی چه‌قدر پای فلان متحدش می‌ایستد. نمی‌دانید در سر نظامیان رده‌بالا چه می‌گذرد. نمی‌دانید چه بخشی از ساختار قدرت ممکن است به حکومت پشت کند. درنتیجه، موارد بسیاری در تاریخ بوده که مردم به خیابان آمده‌اند و اعتراض کرده‌اند. اما اینکه یک اعتراض آغاز انقلاب است یا نه،‌ هیچ‌گاه با قطعیت نمی‌شود گفت. می‌شود گفت معمولاً نیست!

#جک_گلدستون
#مهراد_واعظی‌نژاد
#انقلاب
__
پ.ن:
پارسال جک گلدستون (استاد سیاست‌گذاری عمومی) که از او به عنوان "مورخ
انقلاب‌ها" نیز نام برده می‌شود، گفت‌وگوی مفصلی با "آسو" درباره ایران انجام داد (با عنوان «ایران در آستانه انقلاب؟»). من به بسیاری از دوستان نوشتم که «اگر آب دست‌تان هست، بگذارید زمین و این مصاحبه را بخوانید!» مصاحبه‌شونده متعصب نیست، از "واقعیت"هایی می‌گوید که همان موقع هم بسیاری را خوش نیامد.
این روزها که رفتار بخشی از اپوزیسیون متوهم را در لت‌وپار کردن هر کسی غیر از خودشان و مقدسات‌شان را (از جمله در تخطئه نرگس محمدی) می‌بینم، یاد این فراز از مصاحبه می‌افتم! نظام باید قدردان چنین اپوزیسیون ابلهی باشد!

جوش دریا
ایران در آستانه‌ی انقلاب؟ «۲»
«جک گلدستون»
مهراد واعظی‌نژاد


🔸اگر اجازه بدهید، همین جا گریزی بزنم به ایران، برای‌اینکه بحث رهبری در جنبش اخیر بسیار داغ است. در روزها و هفته‌های پس از کشته‌شدن مهسا امینی، خیلی‌ها می‌گفتند اینکه اعتراضات رهبر واحد ندارد امتیاز است، چون اعتراض خودجوش را سخت‌تر می‌شود سرکوب کرد. اما این‌طور که شما می‌گویید جنبش انقلابی اگر رهبر ــ با ویژگی‌هایی که برشمردید ــ نداشته باشد، به جایی نمی‌رسد
.

▫️همین‌طور است. بگذار از یکی از پژوهش‌هایی که تازگی انجام شده برایت نقل کنم. برای کسانی که امید به تغییر دارند خوشایند نیست، اما شاید روشنگر باشد. حدود ده سال پیش اریکا چنووت و ماریا استفان کتابی منتشر کردند درباره‌ی اعتراض خشونت‌پرهیز. در این کتاب جنبش‌های اعتراضی پنجاه سال اخیر را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که برای تغییر یک رژیم، اعتراض خشونت‌پرهیز مؤثرتر از اعتراض همراه با خشونت است.

▫️اخیراً بعد از یک دهه دوباره داده‌های موجود را بررسی کرده‌اند و دیده‌اند که آن حرف همچنان صادق است: یعنی اعتراض سراسری خشونت‌پرهیز از اعتراض همراه با خشونت یا مبارزه‌ی مسلحانه مؤثرتر است. اما میزان موفقیت هر دو مدل اعتراض به‌طرز چشم‌گیری در ده سال اخیر پایین آمده. میزان موفقیت جنبش‌های همراه با خشونت حدوداً یک‌چهارم شده و میزان موفقیت اعتراض‌های خشونت‌پرهیز کمتر از نصف.

▫️درنتیجه، به نظر می‌رسد این نظریه که اعتراض‌های خشونت‌پرهیز عموماً به ثمر می‌نشینند دیگر درست نیست. چنووت و استفان می‌گویند این می‌تواند به دو دلیل باشد:

_ یکی اینکه حکومت‌ها یاد گرفته‌اند با اعتراض مردمی چطور مقابله کنند. اینکه هوای نظامیان و نخبگان سیاسی را داشته باشند. حواسشان هست که کارهایی نکنند که تأثیر عکس بگذارد. مثلاً به نیروهای سرکوب می‌گویند بی‌هدف به‌سمت جمعیت شلیک نکنید. به جایش اشک‌آور و گلوله‌ی لاستیکی می‌زنند. بعد شبانه به خانه‌ی معترضان اصلی یا سرشناس می‌روند و می‌گیرندشان. بنابراین، یک علت این است: یعنی عملکرد حکومت‌ها.

_ اما علت دیگر، آن‌طور که چنووت و استفان می‌گویند، این است که جنبش‌های اعتراضی در سال‌های اخیر، که به کمک اینترنت راه می‌افتند و رهبر و پیاده‌نظام سازمان‌یافته ندارند، آسان‌تر سرکوب می‌شوند.

▫️در واقع، این نوع اعتراض‌های بی‌رهبر خودجوش برای شروع و راه‌انداختن یک جنبش انقلابی خوب است، اما برای مقاومت در برابر سرکوبْ زیاد مؤثر نیست. رهبر انقلابی را هم ممکن است دستگیر کنند یا بکشند. اما کسی مثل نلسون ماندلا با اینکه دهه‌ها در زندان بود همچنان برای مخالفان آپارتاید وزنه‌ی مؤثری بود. حتی رهبرانی که کشته می‌شوند هم مؤثرند، چون شهادتشان اغلب مایه‌ی الهام مردم و شعله‌ورشدن آتش اعتراض است. خلاصه اینکه وجود رهبر ضروری است. اگر حکومت کمابیش سفت‌وسخت باشد، اعتراضات خودجوش و بی‌رهبر در درازمدت زیاد به جایی نمی‌رسند.


#جک_گلدستون
#مهراد_واعظی‌نژاد
#انقلاب
___
پ.ن:
پارسال جک گلدستون (استاد سیاست‌گذاری عمومی) که از او به عنوان "مورخ انقلاب‌ها" نیز نام برده می‌شود، گفت‌وگوی مفصلی با "آسو" درباره ایران انجام داد (با عنوان «ایران در آستانه انقلاب؟»). من به بسیاری از دوستان نوشتم که «اگر آب دست‌تان هست، بگذارید زمین و این مصاحبه را بخوانید!» مصاحبه‌شونده متعصب نیست، از "واقعیت"هایی می‌گوید که همان موقع هم بسیاری را خوش نیامد.
این روزها که رفتار بخشی از اپوزیسیون متوهم را در لت‌وپار کردن هر کسی غیر از خودشان و مقدسات‌شان را (از جمله در تخطئه نرگس محمدی) می‌بینم، یاد این فراز از مصاحبه می‌افتم! نظام باید قدردان چنین اپوزیسیون ابلهی باشد!


جوش دریا
Forwarded from مهران صولتی
🔹 چه شد که به این‌جا رسیدیم؟

@solati_mehran

مهران صولتی


خواندن پر ایراد یک متن کوتاه انگلیسی از سوی حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اسباب آبروریزی جدیدی را برای همه ایرانیان در سراسر جهان فراهم آورده است. کاربری به درستی این پرسش را مطرح کرده است که؛ چه شد که از محمدعلی فروغی ادیب فرهیخته و رییس جامعه ملل که به زبان های انگلیسی، فرانسه، روسی و عربی مسلط بود به این‌جا رسیدیم؟ در این یادداشت می کوشم تا به برخی از علل شکل گیری پدیده امیرعبداللهیان پاسخ دهم:

انقلاب علیه مدرنیت: انقلاب ۵۷ بیش از دموکراسی و حقوق بشر بر ضدیت با غرب و امپریالیسم متکی بود. اردوگاه آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو نیز هر چند کوشیدند تا با اتخاذ مواضعی جهان پسند مسیر پیروزی انقلاب را در پاییز ۵۷ همواره نمایند ولی کمتر از یک سال بعد از پیروزی به خاستگاه نخستین خود در ضدیت با مدرنیت بازگشتند. تسخیر سفارت امریکا در کنار مواضع بنیان‌گذار جمهوری اسلامی درباره حجاب زنان، دانشگاه، موسیقی و سینما نشان داد که نظام پساانقلابی آشکارا از خوانش یک اسلام سیاسی غرب ستیز پیروی می کند.

نظام آموزشی ناکارآمد: آموزش و پرورش در ایران یک نظام عقب مانده و ناکارآمد است. دستگاهی که نه تنها قادر نیست مهارت های یک زندگی معمولی را به دانش آموزان بیاموزد بلکه از ایجاد توانایی هم‌زبانی ایشان با جهان نیز ناتوان است. این را می توان از سال ها آموزش زبان انگلیسی و عربی در مدارس دریافت که آشکارا یک پروژه شکست خورده محسوب می شود. شاید اگر تلاش موسسات زبان های خارجی برای جبران این ناکارآمدی نباشد شکل گیری امیرعبداللهیان ها را بتوان محصول طبیعی این نظام آموزشی قلمداد کرد.

اولویت تعهد بر تخصص: انقلاب ها به نحو ذاتی میل به غیریت سازی با دیگران و گسترش دایره وفاداران دارند. بر همین اساس انقلاب ۵۷ هم در سال های نخست تعهد را بر تخصص ترجیح داد و ارادت سالاری را جایگزین شایسته سالاری ساخت.  تصفیه دانشگاه از استادان دگر اندیش، بستن مطبوعات منتقد، پاکسازی ادارات، و غلبه کاراکتر انسان مکتبی و متعهد بر عنصر غرب‌زده و متخصص از رئوس برنامه انقلابیون در فردای پیروزی بود. دانش، تخصص و شایستگی البته قربانیان گفتمان جدید بودند.

تعمیق فرآیند خالص سازی: اگر چه جمهوری اسلامی از همان ابتدا میل به خالص سازی داشته  ولی می توان دریافت که این اراده در دوسال اخیر از شتاب افزون تری برخوردار شده است. فرآیندی که می رود تا به موازات رشد فزاینده مهاجرت، خانه نشینی نیروهای سیاسی، افول فعالیت احزاب، و بی معنا شدن انتخابات آخرین میخ را بر تابوت بوروکراسی تهی شده از حضور کارشناسان وارد نماید. اما قدرت از آن جایی که در فقدان نظارت میل به انباشت و گسترش دارد هم ‌چنان با افزودن بر سرعت روند خالص سازی دایره محذوفین را وسیع تر می سازد.

🔹 نکته پایانی: نطق پر اشتباه امیرعبداللهیان تنها دماغه کوه یخی بود که در نیم قرن گذشته در ایران غوطه ور بوده است. بدون تردید انبوهی از بی تدبیری ها، جزم اندیشی ها، غیریت سازی ها و توهم آفرینی ها تاکنون در خدمت بی اعتنایی به منافع ملی، حذف ایران از کریدورهای بین المللی، امنیتی سازی کشور و بی اعتباری ایران در سطح جهانی عمل کرده است.در حقیقت این نطق صرفا یادآوری بیراهه‌ای بوده که مدت هاست در آن گرفتار آمده ایم.

#فروغی
#انقلاب
#امیر_عبداللهیان
#آموزش_و_پرورش
Forwarded from مهران صولتی
🔹 علل ناکامی انقلاب ۵۷ 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


با گذشت بیش از چهاردهه از پیروزی انقلاب اسلامی اکنون برای نقد آن چه این تحول شگرف برای جامعه ایران به ارمغان آورد ضرورت بیشتری احساس می شود. انقلابی که به باور چارلز کورزمن در کتاب ناگهان انقلاب با مشارکت ۱۰ درصد مردم حتی از نصاب بالاتری نسبت به دو انقلاب فرانسه و روسیه هم برخوردار بوده است. اما پرواضح است که انقلاب ۵۷ نتوانست به تناسب امیدهای فراوانی که برانگیخت کامیاب قلمداد شود. اگر چه رجوع به آرای مردم در سال های نخست و سپس مشارکت بخش قابل توجهی از مردم در جنگ هشت ساله توانست پشتوانه توده ای انقلاب را به رخ کشد ولی هم آیندی بحران های متعدد اجتماعی و اقتصادی در سال های اخیر موجبات احساس نارضایتی بسیاری از ایرانیان را از وضعیت موجود فراهم آورده است. این یادداشت به برخی از علل ناکامی های انقلاب  پرداخته است:

فقدان تئوری برای کنترل قدرت: انقلاب ها با هدایت رهبران کاریزماتیک به پیروزی می رسند. در فردای انقلاب اما که قرار است نهضت به نظام تبدیل شود کار دشوار عبارت از گنجاندن روح فربه کاریزما در کالبد تنگ قانون است. همین می شود که جامه‌ی قانون اساسی را به تناسب قامت بلند رهبران می دوزند. چالش کاریزما و قانون از این جا به بعد نیز تداوم می یابد. انقلاب ایران فاقد نظریه ای برای کنترل قدرت بود. تئوری ولایت فقیه نیز بیش از اتکای بر عدالت ساختاری، مبتنی بر عدالت فقهی بود که صبغه ای کاملا شخصی و درونی داشت. شاید بتوان فقدان نظریاتی برای کنترل قدرت و ثروت را از جمله کمبودهای آشکار انقلاب ۵۷ دانست. غفلت روشنفکران عمدتا چپ زده پیش از انقلاب در این زمینه نابخشودنی است!

تداوم ساختاری حکومت غیر پاسخگو: انقلاب ۵۷ اگر چه بنا داشت تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد ولی خیلی زود در چنبره یک دولت رانتیر متکی به اقتصاد نفتی گرفتار آمد. امری که دولتی ارباب صفت و غیر پاسخگو را بر سرنوشت آینده ایرانیان مسلط ساخت. در حقیقت انقلاب نتوانست ساختارهای مولد استبداد را دگرگون سازد چرا که اگر چه در عرصه فرهنگی واجد آرمان های انسانی و بلندی بود ولی نتوانست ایده های موثری برای مهار سرکشی های دو عرصه سیاست و اقتصاد پیشنهاد کند. از همین رو تنها بعد از گذشت یک دهه، وجوه رهایی بخش انقلاب تسلیم سود گرایی و قدرت محوری آن ها شده و صرفا به صورت مناسکی تداوم یافتند!

فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر: در روزگاری که روایت روسی از مارکسیسم توانسته بود دموکراسی را محصول بورژوازی غرب و امپریالیسم امریکا معرفی کند، روشن بود که حقوق بشر نیز به دلیل خاستگاه سرمایه داری خویش نمی توانست جایگاه رفیعی نزد انقلابیون ایران بیابد. آن چه البته رونق داشت آمیزه ای از خوانش چپ گرایانه از اسلام در کنار بومی گرایی جهان سومی و معنویت گرایی پست مدرن بود. ملغمه ای که بر تیرگی اذهان می افزود و افقی مبهم و مه آلود را فراروی انقلابیون ترسیم می کرد. بنابراین در فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر در بحبوحه انقلاب بسیار از رویدادهای چهار دهه گذشته نباید چندان شگفت انگیز جلوه کند!

انقلابی گری و پیش بینی ناپذیری: انقلاب ها جزء استثنایی ترین پدیده های اجتماعی محسوب می شوند. دینامیسم حاکم بر انقلاب ها هم به گونه ای است که با تبدیل کاریزما به قانون، و نهضت به نهاد به تدریج عادی سازی و محاسبه پذیری بر این پدیده حاکم می شود. شگفت آن که بر خلاف عرف رایج برخی از انقلابیون همچنان در قبال نرمالیزاسیون مقاومت کرده و می کوشند تا این پدیده با تحمیل هزینه های بسیار، اراده گرایانه، ساختار گریز و پیش بینی ناپذیر جلوه نماید. اگر عقب ماندگی را سرنوشت محتوم سیاست گذاری های کنونی در نظر بگیریم پر واضح است که تداوم استثناگرایی و محاسبه ناپذیری نظم سیاسی موجود نمی تواند به توسعه ای شایسته ملت ایران بینجامد!

🔹 نکته پایانی: در میانه نبرد گفتمانی انقلابیون و براندازان بر سر میراث انقلاب ۵۷ شاید راه‌گشاترین موضع عبارت از بازخوانی این رخداد شگفت در افق تحولات امروزین باشد. میزان تحقق یافتن شعارهای استقلال، آزادی و جمهوریت، به علاوه بیان شجاعانه بحران دستاوردی که انقلاب به آن دچار شده است از مهمترین مولفه های این رویکرد محسوب می شود. با گذشت حدود نیم قرن از پیروزی انقلاب اکنون فرصت برای بازاندیشی بیش از همیشه مناسب است!

@solati_mehran

#انقلاب
#ناکامی_ها
♻️🔰♻️ « انقلاب ۵۷، زنان و عاملیت کنش‌گری »


🔵 زنان و حقوق آنان همواره با رویکرد ابژه‌سازی و ابژه‌گی ازسوی نظام‌های حکم‌رانی کشورمان روبرو بوده اند و در مناسبات قدرت این نظام‌ها نیز، زنان جایگاهی نداشته و اگر هم حضور اندکی بوده؛ با تلاش خود زنان برای تحول از #ابژه‌گی به #سوژه‌گی و با پرداخت هزینه‌های بسیار بدست آمده است.
از دوران #مشروطیت تا زمان وقوع انقلاب ۵۷، زنان با وجود همه‌ی محدودیت‌ها و موانع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ به کنش‌گری فردی و جمعی پرداخته‌ و بدین نتایج دست یافتند:
۱- حق آموزش
۲- ورود به مسائل خانواده ازجمله ازدواج و طلاق
۳- پرداختن به بهداشت و پیشگیری از بیماری‌ها در میان مادران و کودکان
۴- آغاز کنش‌گری رسانه‌ای با انتشار مجلات و نشریات 
۵- آغاز کنش‌ جمعی با تشکیل انجمن‌ها و جمعیت‌های زنان
۶- پوشش اختیاری
۷- افزایش سوادآموزی
۸- افزایش مطالبات به سطوح اجتماعی و سیاسی هم چون اشتغال و حق رأی
۹- به حاشیه رفتن مطالبات سیاسی چون حق رأی و حضور در احزاب به دلیل انسداد سیاسی پس‌از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و مخالفت روحانیون
۱۰- تصویب حق رأی و #قانون_حمایت_از_خانواده به‌ویژه با تلاش و کنش‌گری برخی جمعیت‌های غیردولتی زنان و اراده و عزم هسته‌ی محوری حاکمیت

🔶در انقلاب ۱۳۵۷، زنان باوجود حضور و نقش توده‌وار در راهپیمایی‌های حمایتی از انقلابیون به‌ویژه گروه‌های مذهبی و روحانیون و البته حضور اندکی نیز در قالب کنش‌گران احزاب سیاسی چپ و سازمان مجاهدین خلق؛ از روزهای آغازین پس‌از استقرار انقلابیون بنیان‌گذار جمهوری اسلامی با نادیده‌گرفتن وعده‌های داده شده و بازگشت به برخی محدودیت‌های سده‌ی گذشته، مواجهه‌ای تلخ و باورنکردنی داشتند:
۱- لغو پوشش اختیاری
۲- لغو قانون حمایت از خانواده مصوب دهه‌ی ۱۳۴۰
۳- عدم حضور یا حضور حداقلی در کانون‌های قدرت و تصمیم‌سازی هم چون: شورای انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام
۴- اخراج گسترده‌ی زنان از ارتش، ادارات، بیمارستان‌ها، و مراکز آموزشی، فرهنگی و هنری
۵- نداشتن حق کاندیداتوری ریاست‌جمهوری و ریاست قوه‌ی قضاییه( ناقص سازی حق رأی و انتخاب )
۶- لغو حق قضاوت از زنان
۷- کنترل سبک زندگی و انواع ممنوعیت‌ها بنام شرع و دین( ممنوعیت موتورسیکلت سواری، دوچرخه‌سواری، خروج از کشور، ورود به ورزشگاه، آواز، مدیریت برخی سازمان‌ها، تحصیل و اشتغال در برخی رشته‌ها و ...)

🔺🔺با وجود این محدودیت‌های گسترده و بازگشت وضعیت زنان به سال‌ها قبل؛ به گواهی یافته‌های عینی و مصادیق چهار دهه‌ی اخیر، جنبش احیای حقوق زنان و مقدمات توسعه‌یافتگی ایران برای رسیدن به جامعه‌ای آگاه و برابری خواه، راه خود را پیدا کرده و متناسب با مقتضیات زمان ازجمله بهره‌مندی از تکنولوژی‌های نوین و رشد ارتباطات، به مطالبه گری‌های گسترده‌تر و عمیق‌تر پرداخته و با تبدیل تهدید‌ها به فرصت‌ها؛ به نتایجی شگرف رسیده است.
نتایجی که امروز حاکمیت جمهوری اسلامی پس‌از ۴۵ سال از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، بدان افتخار می‌کند و با ادعای بهبود وضعیت زنان و نسبت دادن عاملیت پیشرفت آنان به خود، این شرایط را به دلیل ظلم به زنان و استفاده‌ی ابزاری از ایشان در دوران پهلوی اول و دوم، به رخ زنان می‌کشد. اما غافل از این حقیقت است که با ایجاد محدودیت و کنترل زنان به عاملیت آنان برای احیای حقوق‌شان با اراده و آگاهی و انتخاب در گذار از این نابرابری‌ها، یاری رسانده است.
انقلابی که ناخواسته با محدودیت‌ها و گفتمان تقابلی با زنان ایرانی و استفاده‌ی توده‌وار ایشان در بزنگاه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ منجر به تقویت و عمق عاملیت کنش‌گری جامعه‌ی زنان و نیز مردان برابری خواه و توسعه طلب در این سرزمین شده و سبب سرعت و عمق تحول زنان از ابژه‌گی به سوژه‌گی گردیده است. 
💢شاهد مثال این عاملیت تقویت شده و گسترده‌ی زنان و مردان برابری خواه، تمرکز حاکمیت بر گفتمان کنترل زنان و مقابله با مطالبات آن‌هاست:
🔹 تأکید بر حجاب اجباری
🔹تداوم تبعیض جنسیتی

🔹استمرار بهره‌برداری توده‌وار از زنان
🔹ایدئولوژیک کردن نقش و هویت زنان
🔹تقابل زنان و مردان جامعه در برابر هم
🔹کاهش رواداری اجتماعی در پذیرش تنوع و تکثر جامعه

🔹دور کردن هرچه بیشتر زنان از کانون‌های قدرت
🔹و مقابله و سرکوب جنبشی که مطالبه‌ی محوری‌اش #زن‌زندکی‌آزادی است.
آری!
#معنای_زندگی زنان ایرانی، تغییر خود و موقعیت سختی است که ناممکن بنظر می‌آید اما ممکن شده و می‌شود...

✍️ فریبا نظری
۲۲ بهمن ۱۴۰۲   



#انقلاب_۵۷
#عاملیت_کنش‌گری
#سوژه‌گی_زنان
#گفتمان_کنترل
#زن‌زندگی‌آزادی


📎 مطالعه‌ی بیشتر:
◀️عاملیت در جنبش زن‌زندگی‌آزادی، فرزانه صادقی، مریم تهرانی، مجله‌ی ایران آکادمیا، ۲۰۲۳
◀️سیاست جنسیت در ایران معاصر، الهه صادقی، فصلنامه دولت‌پژوهی، ۱۴۰۰

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
Forwarded from مهران صولتی
🔹 روشنفکران ایرانی در آغاز انقلاب ۵۷ چگونه می اندیشیدند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


افراد حاضر در قاب تصویر پیوست، نمایندگان جامعه روشنفکری ایران در طلیعه انقلاب ۵۷ و ماه های آغازین آن محسوب می شوند. همان ایامی که هژمونی چپ گرایی مسیر و مقصد فعالیت های سیاسی و فرهنگی را نمایان می ساخت. آن چه البته در چکیده سخنان ایشان نمایان است شباهت های شگفت انگیز به رغم تفاوت های اندک می باشد. به بیان روشن تر صرفا ادبیات ایشان با یکدیگر متفاوت است. از همین رو شاید بتوانیم اشتراکات روشنفکری ایران در اوان انقلاب را حول عناصر زیر صورت بندی کنیم:

امپریالیسم ستیزی: بر خلاف پژوهش محمدحسین پناهی پیرامون شعارهای مردم در آستانه انقلاب که نشان می دهد شعار علیه شاه با ۸۶۳ مورد دارای بیشترین، و شعار علیه وابستگی وی به دولت های بیگانه با ۳۷ شعار دارای کمترین فراوانی بوده است، چپ گرایان بعد از پیروزی انقلاب موفق شدند تا امپریالیسم ستیزی را به عنوان پیشران این رویداد مهم درتاریخ معاصر ایران معرفی  نمایند. لذا انقلابی که قرار بود به حیات استبداد در کشور خاتمه دهد در یک چرخش تاریخی به مسیر غیریت سازی با غرب و به ویژه امریکا افتاد. رویکردی که با تسخیر سفارت امریکا در آبان ۵۸ در مسیری بی بازگشت گام نهاد.

اقتصاد دولتی: تجربه بی‌فرجام ملی شدن نفت در دوره محمد مصدق به موازات مالکیت ستیزی چپ گرایان زمینه مساعدی را برای ملی شدن بانک ها و صنایع در دوران حیات دولت موقت و بعد از آن فراهم آورد. در حقیقت به رغم تایید مالکیت خصوصی در قرائت سنتی، این معجزه‌ی خوانش انقلابی از اسلام بود که به نحیف شدن بخش خصوصی، فربه شدن دولت، و مداخله گری آن در حریم اقتصاد و فرهنگ میدان داد. حاصل اما ناکارآمدی مزمن اقتصادی است که با گذشت بیش از چهاردهه همچنان ایرانیان را رنج می دهد و اقسام خصوصی سازی ها در آن با نیت چابک سازی و کارآمدی به نتیجه مطلوب نرسیده است.

ضدیت با لیبرال ها: در روزهای پرالتهاب بعد از انقلاب بود که حبیب الله پیمان نوشت؛ لیبرالیسم؛ جاده صاف کن امپریالیسم. سخنی که می توانست ترجمان حملات روشنفکران به مهدی بازرگان باشد. تلاش برای آرام کردن فضا، عادی کردن اوضاع، تداوم ارتباط با جهان، و پایان بخشیدن به شتابزدگی های انقلابی از مهمترین اقدامات دولت بازرگان در عمر کوتاه خود محسوب می شد که طیف متنوعی از امپریالیسم ستیزان؛ از فداییان و مجاهدین گرفته تا جنبشی ها و انقلابیون مسلمان را خشمگین ساخته بود. بعد از آن بود که واژه  لیبرال به یک از ناسزاهای نان و آب‌دار برای چپ‌ها (مذهبی و سکولار) تبدیل شد که با آن رقبای خود را از عرصه سیاسی خارج نمایند.

🔹 نکته پایانی: ایران در دوران معاصر پیش از هر چیز یک کشور پیرامونی و در معرض نفوذ اندیشه های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و مارکسیستی بوده است. امری که به تعارض میان نظم گذشته و وضعیت جدید انجامیده است. وقوع سه نهضت و انقلاب نیز آشکارا از طولانی و پرهزینه شدن دوران گذار حکایت دارد. بر اساس معیارهای امروزین شاید روشنفکران دوران مشروطه نگاه دقیق تر و بینش عمیق تری از تحولات ایران معاصر در مقایسه با روشنفکران انقلاب ۵۷ داشتند.

@solati_mehran

#بازرگان
#پیمان
#روشنفکران
#انقلاب
Forwarded from مهران صولتی
🔹 چرا نتیجه انقلاب اسلامی چیزی فراتر از یک جا‌به‌جایی سیاسی نبود؟

@solati_mehran

مهران صولتی


#استیون_سیدمن: فرانسه مانند تمامی اروپا دستخوش تغییر فرهنگی عظیمی بود که در نهایت سرنوشت تمامی جوامع را تعیین می کرد. این تغییر گذار از جهان بینی مذهبی و متافیزیکی به جهان بینی علمی بود. اختلاف میان این دو نوع جهان بینی در فرانسه قرن نوزدهم به اوج خود رسیده بود.

#میشل_فوکو: یکی از چیزهای سرشت نمای این رویداد انقلابی (انقلاب ۵۷) این واقعیت است که این رویداد انقلابی اراده‌ای مطلقا جمعی را ‌نمایان می کند. اراده جمعی در این‌جا یک ابزار نظری است که حقوق‌دانان یا فیلسوفان به کمک آن واقعیت را توضیح می‌دهند.

عبدالکریم سروش معتقد است که انقلاب اسلامی فاقد تئوری بود و اگر تلاش‌های نظری علی شریعتی را از آن بگیریم از تنها پشتوانه تئوریک خود تهی می شود، لذا بهتر آن بود که انقلاب دیرتر به پیروزی می رسید. اما در آن سو انقلاب فرانسه متکی بر پشتوانه عظیمی به نام عصر روشنگری ملهم از آموزه های ولتر، روسو و دیده‌رو بود که به سهم خود ذخائر چشم‌گیری به حساب می آمدند.

رضا نجف زاده در کتاب؛ تجدد رمانتیک و علوم شاهی بر آن است تا از نسبت میان دانش و قدرت در دوران پهلوی اول و دوم سراغ گیرد و نشان دهد که چگونه حکومت در پی تاسیس علومی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود بود. نجف زاده معتقد است که اهتمام پهلوی ها به ایجاد علوم شاهی به نحوی آمرانه موجبات مقاومت جامعه و روی کردن آن به علوم غیر شاهی را فراهم آورد.

انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب فرانسه یک گسست پارادایمیک نبود چون علوم شاهی پیش از انقلاب به علوم اسلامی بعد از انقلاب تبدیل شدند. از آن‌جا که دانش و دانشگاه هم به نحو آمرانه تاسیس شدند نتوانستند افکار ایرانیان را از جهان بینی مذهبی به جهان بینی علمی رهنمون شوند (واکنش به دانش شاهی در شکل مقاومت دینی در دهه پنجاه خود را نشان داد).

بعد از انقلاب اسلامی هم تلاش شد تا علم در دین استحاله و از استقلال، انتقاد و رادیکالیته تهی شود. انقلاب فرهنگی تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت به وسیله تاسیس علومی بود که پیشاپیش از وجوه انتقادی خود خالی شده بودند. علم بی‌وطن برچسب غربی خورد و سعی شد تا با تولید بی رویه شبه علم سکه آن از رونق بیفتد. پروژه تاسیس علوم انسانی اسلامی آخرین تیر ترکش حکومت بود.

انقلاب ها اگر نتوانند تغییرات فرهنگی و اقتصادی را نمایندگی کنند صرفا به یک جا‌به‌جایی سیاسی در الیت قدرت تنزل می‌یابند. انقلاب اسلامی نه به تغییر جهان‌بینی (گسست پارادایمیک) انجامید و نه نتوانست طرحی برای گذار از اقتصاد دولتی و رانتی به اقتصاد آزاد و متکی بر بخش خصوصی ارائه دهد لذا نتوانست دستاورد قابل توجهی در تاریخ بلند ایران زمین به خود اختصاص دهد. شاید به همین دلیل باید بگوییم انقلاب مشروطه از آن مهم‌تر بود!

@solati_mehran

#میشل_فوکو
#استیون_سیدمن
#انقلاب_فرانسه
#انقلاب_اسلامی
Forwarded from روایت حق
🍁
این #عکس را دوست دارم
ح‌سین ق‌دیانی: پنج‌شنبه‌های دهه‌ی شصت، عجب رنج‌شنبه‌هایی بود. خوب یادم هست مادران شهدا یا هم‌سران شهدا درست در همین شکل و شمایل جلوی در مسجد محل می‌نشستند تا اتوبوس قراضه‌ی شرکت واحد بیاید و ببردشان بهشت‌زهرا. پنج‌شنبه‌هایی که باباکبابی مغازه کار داشت و نمی‌توانست ما را با پیکان خوش‌رکابش به قطعه‌ی بیست و شش ببرد، عزیز همین جوری عکس بابااکبر را دست می‌گرفت و منتظر آمدن اتوبوس بهشت‌زهرا می‌شد. همیشه‌ی خدا هم زنبیل قرمز پلاستیکی‌ش را با خودش می‌آورد؛ زنبیلی که یک عالمه تنقلات و نان و پنیر و شکلات و صدالبته فلاکس چای داخلش به راحتی جا می‌شد. من این عکس را همین تازگی‌ها دیدم. نیست که یک دنیا #خاطره برایم زنده کرد، به شکل ویژه #تشکر می‌کنم از هم‌سر و هم‌سفر وفادار مصطفی تاج‌زاده...
🔸️
قیاس بدی هم نشد. اگر مراد پدرم از رفتن به جبهه آزادی خرم‌شهر بود، همه‌ی مراد این #زن و #مرد هم #آزادی است. پدرم رفت تا خاک وطن آزاد شود؛ تاج‌زاده و خانمش هم دارند برای همین مفهوم مقدس و البته مظلوم #هزینه می‌دهند. اگر پدرم شهید روزگار جنگ بود، می‌توان به تاج‌زاده به چشم شهید جنگ روزگار نگاه کرد. شهیدی که چون شمع خودش دارد ذره‌ذره آب می‌شود اما در عوض نور می‌پاشد به جامعه. اقلاً مرز بین تاریکی و روشنایی را هم‌چنان حفظ می‌کند...
🔸️
آخرین بازداشت تاج‌زاده خیلی مؤثر بود در این‌که حتم کنم نظام فاقد قوه‌ی عاقله است. تاج‌زاده در حالی زندانی شد که داشت خیرخواهانه از اصلاح نظام حرف می‌زد و در جهت همین نگاه مصلحانه راه‌کار ارائه می‌داد. می‌خواندم کامنت‌های پیجش را. ای بسا که به تاج‌زاده خرده می‌گرفتند: تو دیگر چقدر پوستت کلفت است که هنوز داری از #اصلاحات در نظام حرف می‌زنی بل‌که اصلاً به #انقلاب بر نظام نیاز نباشد...
🔸️
این هم برای خودش حرفی است. اصلاً به #مصباح و #مصباحیسم برای چه مجوز #طرح_ولایت و راه‌اندازی مؤسسات دینی داده شد؟ الا آن‌که مچ منتقد را نه با حبس بل‌که با جهاد تبیین بخوابانند؟ گیرم سوپرانقلابی‌ها راست می‌گویند و تاج‌زاده منحرف؛ به‌تر نیست حال انحراف او را در مناظره‌ی زنده‌ی تی‌وی بگیرید؟ هنوز هم دیر نشده! شمایی که معتقدید نظام حق است و تاج‌زاده باطل؛ چرا این فرصت را از خودتان دریغ می‌کنید که مردم در ورای یک مناظره پی به بطلان آرای تاج‌زاده ببرند؟ از قضا این‌جوری بیش‌تر هم متنبه بل‌که ضایع می‌شود تا الان که پرتره‌ی یک #قهرمان به خود گرفته...
#حق
#حسین_قدیانی

🕯لینک پیج کتاب حق [کتاب‌خونه‌ی ح‌ق]
https://www.instagram.com/ketabehagh26?igsh=ODF0dGJoMjV5bHYx

🍂لینک پیج کافه‌ی حق [پیج فرهنگی ح‌ق]
https://www.instagram.com/hosein.ghadyani1401?igsh=MWxraWVlZjExeWNobA==

🍁لینک پیج حق‌نامه [پیج سیاسی ح‌ق]
https://www.instagram.com/hosein.ghadyani1400?igsh=MXQ0bGQwdjR4anNvcA==

📍لینک کانال ح‌سین ق‌دیانی:
https://t.me/ghete26
Forwarded from عکس نگار
۲۱ تیرماه
سالروز درگذشت #عباس_امیرانتظام، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت مهندس #بازرگان، عضو شورای رهبری جبههٔ ملی ایران.

۱۳۱۱-۱۳۹۷

او ده‌ها سال را به اتهام واهی جاسوسی در زندانهای جمهوری اسلامی سپری كرد. اتهاماتی که هیچگاه اثبات نشد!

#امیرانتظام در اوایل #انقلاب، قربانی برنامه‌ریزی تندروها برای ساقط کردن دولت #مهندس_بازرگان شد و بعد از تسخیر سفارت آمریکا، به اتهام جاسوسی بازداشت و در دادگاهی به قضاوت آیت‌الله #محمدی_گیلانی ابتدا به اعدام اما با تلاشهای مهندس بازرگان، حکم او  به حبس ابد تقلیل یافت.

عباس امیرانتظام علاوه بر سخنگویی دولت، معاون نخست‌وزیر هم بود و  مسئولیت سفارت ایران در کشور سوئد را بر عهده داشت که بعد از تسخیر سفارت،  برای ارائه توضیحاتی احضار شد که در نهایت بازداشت ومحاکمه شد. او در طول سالهای زندان، بارها اتهام جاسوسی را رد و بر حقانیّت مواضع خود تاکید کرد؛ اتّهامی که هیچ سندی درباره آن ارائه نشد.

امیرانتظام قدیمی‌ترین زندانی سیاسی بعد از انقلاب به شمار می‌رود. وی عضو جبهه ملی و  یکی از رهروان ثابت قدم راه #مصدق و از علاقمندان مهندس بازرگان بود که در طول سالهای زندان و مرخصی مدافع حقوق مردم نیز بود.

از نکات آموختنی رفتار او آنکه به‌رغم ظلمهای فراوانی که تحمل کرده بود، به عیادت قاضی خود وقتی در بستر بیماری افتاده بود رفت تا روحیه مداراگر و دور از هرگونه کینه و انتقام خود را نشان دهد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

عکس: محاکمه عباس امیرانتظام به جرم جاسوسی در دادگاه انقلاب اسلامی ۱۳۶۰
@kafaeealirezaa
🔹 چرا انقلاب مشروطه از انقلاب اسلامی مهم‌تر است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


چهاردهم مرداد ماه هر سال یادمان پیروزی انقلاب مشروطه است. اینک اما با گذشت یکصد و هجده سال از آن رویداد سترگ به نظر می رسد که زمان برای سنجش ابعاد گوناگون آن بیش از هر زمان دیگری مناسب باشد. انقلابی که اگر چه از منظر سیاسی ناکام ماند و نتوانست تداوم خود را با حفظ اهداف اولیه سپری کند ولی تاثیراتی ماندگار بر فرهنگ و سیاست ایران زمین در روزگار مدرن به جای گذاشت. از همین رو می توان در افق امروز و چهاردهه پس از پیروزی بدیل اش؛ انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن را به داوری نشست. مقایسه ای که می تواند برای نگریستن دقیق تر نسبت به مسیری که پیموده ایم مفید باشد:

نگاه واقع‌بینانه به مولفه‌های پیشرفت: روشنفکران مشروطه خواه از همان ابتدا درد و درمان را خوب شناختند. اینکه راز عقب ماندگی تاریخی کشور در فقدان حاکمیت یک کلمه یا همان قانون نهفته است. روشن بود که با بی نظمی ناشی از رفتار استبدادی و پیش بینی ناپذیر پادشاه هرگز نمی توان در مسیر پیشرفت حرکت کرد. بنابراین در ابتدا باید توافقی عام به نام قانون وجود داشته باشد که بتوان از آن به مثابه چارچوبی برای نظم پذیر کردن رفتار حاکمان بهره برد. این در حالی است که مساله اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی، سودای آفرینش نظمی جدید به جای تلاش برای حاکمیت قانون بود.

ضرورت محدود شدن اختیارات حکومت: به روایتی سیاست مدرن زمانی شکل گرفت که پرسش بنیادین؛ چه کسی باید حکومت کند؟ به پرسش اساسی؛ چگونه باید حکومت کرد؟ تبدیل شد. مطالعات مشروطه پژوهان هم نشان می دهد که دغدغه مهم در پیدایش مشروطیت کندوکاو در چگونگی حکومت بود فارغ از اینکه چه کسی باید حکومت کند. حال آنکه در انقلاب اسلامی که حدود هفتاد سال بعد اتفاق افتاد مجددا روشنفکران  از این امر پرسش می کردند که چه کسی باید حکومت کند؟ بنابراین آشکارا دغدغه توزیع دموکراتیک قدرت به حاشیه رفت و حکمرانی جنبه ای متمرکز و رویایی یافت.

چیرگی فرهنگ بر سیاست: انقلاب مشروطه محصول تلاش ده ها ساله روشنفکران در اثبات حقوق بشر، مزایای تجدد و حاکمیت قانون بود. به طور مثال روشنفکری مانند طالبوف برداشتی ژرف از مبانی تجدد داشت و حقوق را مبنای قانون می دانست. همچنین آزادی را هدف می پنداشت نه ابزار! از این منظر انقلاب مشروطه کاملا به جنبش روشنگری در اروپا شبیه است. اما در انقلاب اسلامی بر خلاف فرهنگ، شاهد سیطره سیاست بر افکار عمومی بودیم. گفتمان حقوق بشر توسط روشنفکران چپ، بورژوایی و مردود شمرده شد و طراحی جامعه ایده آل با درونمایه خوانش مارکسیستی از اسلام به سکه رایج جامعه تبدیل شد.

شناخت واقعی از مسائل زمانه: روشنفکران عصر مشروطه برداشتی واقع بینانه از مسائل و مشکلات عدیده دوران خود داشتند؛ فقر، ناکارآمدی، استبداد، فقدان حاکمیت قانون، تمرکز قدرت و ... در زمره علل عقب ماندگی تلقی می شدند. همین امر هم موجب جدی انگاشتن اصلاحاتی شد که خود را نهایتا در قامت انقلاب به نمایش گذاشت. اما روشنفکران نیمه دوم دوره پهلوی با تسلیم شدن به سودای بومی‌گرایی به دنبال  ایجاد جامعه ای مستقل و بدون کمترین وابستگی بودند. استقلالی که در سال های بعد به انزوا ترجمه شد. بنابراین مسائل اصلی جامعه همچون توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، افزایش سهم نفت در اقتصاد، و فرمایشی شدن نهادهای مشروطه به حاشیه رانده شده و جای خود را به مسائلی همچون چگونگی رقابت با رشد مارکسیسم در دانشگاه ها و مقابله با افزایش مصرف گرایی شهری و تبلیغات باستان گرایانه دادند.

🔹 نکته پایانی: ایرانیان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی راهی طولانی را پیموده اند. مسیری پر فراز و فرود از مشروطه طلبی تا جمهوری خواهی! مقایسه دوره هایی از این دست در بستر نوعی جامعه شناسی تاریخی می تواند به سهم خود در خروج از بن بست های سیاسی کنونی مهم تلقی شود. بدون تردید بازخوانی گذشته در افق مسائل امروز می تواند آینده ای بهتر را به ارمغان آورد.

@solati_mehran

#انقلاب_مشروطه
#انقلاب_اسلامی
کنعان آقایی، متولد ۲۴شهریور ۱۳۸۱ است.
جوانی از #گلشهر_کرج تنها ۲۰ سال داشت که در راه آزادی ایران جان خود را از دست داد.
او از بازداشت شدگان #آبان_خونین_۹۸ در کرج بود، هنرمند و خواننده آهنگهای رپ بود.
در گلشهر فروشنده لباس بود و از همان آبان ۹۸ به یکی از لیدرهای خیابانی گلشهر تبدیل شده بود.
او در نیمه شب ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات مردمی، هدف گلوله‌های ماموران حکومتی قرار گرفت.
آنها ۸۵ گلوله ساچمه‌ای را از فاصله نزدیک به سمت او شلیک کردند، و او در اثر خونریزی شدید جان باخت.
کنعان تنها شش روز بعد از جشن تولد ۲۰ سالگی‌اش جان خود را فدای آزادیکشورش کرد.
کنعان یکی از قهرمانانی بود که با شجاعت و از خودگذشتگی برای آزادی و عدالت مبارزه کرد. حکومت، که از اثرگذاری این فریادها آگاه بود، تلاش کرد تا با تهدید خانواده کنعان و ایجاد جو امنیتی، جلوی برگزاری مراسم چهلم او را بگیرد.
اما با وجود تمام فشارها، مراسم چهلم او در روز جمعه ۱۳ آبان ۱۴۰۱، در پنجاهمین روز #انقلاب_مهسا ، در بهشت سکینه برگزار شد.
سال گذشته در اولین سالگرد جاودانگی کنعان پدر دادخواهش از غم دوری تنها فرزندش به او پیوست.
#کنعان_آقایی از گمنامترین زندانیان سیاسی آبان و قهرمانان ۱۴۰۱ است.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۳۰ شهریور ۱۴۰۱ از خونین ترین روزهای #انقلاب_ملی_ایران بود
بر اساس اطلاعات جمع آوری شده توسط ایران بریفینگ تابحال
در این روز ۵۲ نفر کشته شده‌اند که و اطلاعات ۳۹ نفر آنها تاکنون احراز و معرفی شده‌اند:

صدرالدین لیتانی اشنویه
امین معرفی (معرفت) اشنویه
میلان حقیقی اشنویه
دانش رهنما ارومیه
عبدالله محمود پور ارومیه
متین عبدالله پور ارومیه
مهدی زاهدی ارومیه
پویا شیدا ارومیه
محسن قیصری ایلام
فواد قدیمی دیواندره
علی مظفری قوچان
بهنام لایق پور رشت
سعید محمدی اسلام‌آباد
حنانه کیا نوشهر
امیرحسین شمس نوشهر
محسن مال میر نوشهر
حسینعلی کیا نوشهر
امیرعلی فولادی اسلام‌آبادغرب
ایمان محمدی اسلام‌آبادغرب
مهرداد قربانی زنجان
عرفان رضایی آمل
مهدی عسگری گرمسار
محمد فرمانی شهر ری
یاسین جمالزاده رضوانشهر
مهراب نجفی زرین شهر
آرش پهلوان ـ مشهد
سعید ایرانمنش کرمان
ابوالفضل اکبری دوست لنگرود
عرفان خزایی شهریار
مهدی ببرنژاد ـ قوچان
روشنا احمدی بوکان
ابوالفضل مهدی ‌پور بابل
محمد حسن ترکمان شهادت آمل
محمد فلاح آمل
سید سینا لوح موسوی آمل
فردین بختیاری سنندج
علیرضا فتحی سنقر
سیدعباس میرموسوی لنگرود
محسن محمدی کوچکسرایی قائم‌شهر
محمد زمانی ـ تهران
امیرحسین مهدوی رشت
محمد زارعی سنقر
امیرحسین بساطی کرمانشاه
محمدرضا سروری تهران
محمد مام صالح سردشت
امید برزگر ـ بهارستان
علی اصغر قورت بیگلو ـ کرج
امیر مهدی ملک محمدی ـ تهران
میثم جعفری ورامین
ابوالفضل (باهو) بائو، اهل قائمشهر، ۱۶ساله
رحیم کلیج، اهل قائمشهر
نیکا شاکرمی، ۱۷ ساله، تهران
#دادخواهی #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔹 چرا انقلاب ۵۷ برای ایرانیان دموکراسی نیاورد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


انقلاب‌ها با نوید آینده‌ای درخشان و سودای آفرینش یک جامعه ایده‌آل فرا می‌رسند. توده‌ها نیز به امید فردایی بهتر که در آن آشتی دوگانه‌هایی مانند پیشرفت و عدالت، دین و دنیا، آزادی و برابری امکان‌پذیر باشد خیابان را تسخیر و به امواج انقلاب می‌پیوندند. اما واقعیت این است که تاکنون انقلاب‌ها نتوانسته‌اند به وعده‌های خود جامه عمل بپوشانند. البته انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و قادر نشده با ارائه یک گفتمان دموکراتیک، برای ایرانیان دموکراسی به ارمغان بیاورد. دست‌کم شاید به دلایل زیر: 

تداوم انقلاب‌های جهانی: انقلاب اسلامی تداوم خروش دگرگونی‌هایی بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ جهان را فرا گرفت، از پایتخت‌های اروپایی که جولان‌گاه نسل جوان انقلابی شده بودند تا مستعمرات پیشین که جنگ‌های چریکی در دستور کار آن‌ها قرار داشتند. روشنفکران ایرانی هم از این الگو پیروی کرده و توجه خود را بیش از پیش متوجه جهان سوم ساخته بودند. تجربه موفق انقلاب‌های الجزایر و کوبا در کنار شکست اخلاقی امریکا در ویتنام این دسته از روشنفکران را تشویق می‌کرد که بخشی از این جنبش انقلابی فراگیر باشند.

تجویز خشونت از سوی برخی روشنفکران: در روزگاری که چپ گفتمان غالب بر کشورهای جهان سوم محسوب می‌شد روشنفکران ایرانی هم دغدغه آزادی از سلطه امپریالیسم‌ای را داشتند که توانسته بود با استعمار نو آن‌ها را به انقیاد بکشاند. در مواجهه با این دشمن فریب‌کار و با الهام از آموزه‌های سارتر و فانون، برخی از روشنفکران ایرانی کوشیدند تا بهره‌گیری از خشونت مشروع علیه حکومت پهلوی را به عنوان نماد این نوع از استعمار تئوریزه نمایند. به عنوان مثال حاج سید جوادی آشکارا بر ضرورت انبار کردن مهمات جهت پیروزی در مبارزه تاکید می‌کرد.
 
غرب در مسیر انحطاط: روشنفکران این دوره با استناد به آثار توین‌بی و اشپنگلر مدعی بودند که غرب در مسیر انحطاط است و متفکران آن دیار این حقیقت را حتی پیش از ما دریافته‌اند. آوردن نقل قول هایی از سارتر، مارکوزه و فروم نیز بساط زوال فروشی غرب را در ایران پر رونق‌تر ساخته بود. از آل احمد و شریعتی تا داریوش آشوری و احسان نراقی هم روشنفکرانی بودند که در این کوره می‌دمیدند. پرسش اساسی این بود که؛ اگر غرب در حال زوال و انحطاط است چگونه می‌توان به دموکراسی آن تاسی جست و از آن به مثابه یک ارمغان بهره گرفت؟! شاید بازگشت به خویش تجویز بهتری باشد.

روشنفکران و دغدغه اصالت: در این دوره روشنفکران ایرانی با بهره‌گیری گسترده از مفهوم امپریالیسم فرهنگی به دنبال تجویز نسخه ای از بومی‌گرایی بودند. تهدید غرب صرفا تفوق صنعتی آشکار آن‌ها نبود بلکه خطر بزرگ.تر در تلاش آن‌ها در کنترل رشد فکری ملل عقب‌افتاده خلاصه می‌شد. بر همین اساس رسالت روشنفکران جهان سومی معطوف به مبارزه با این خطر از راه تبلیغ فرهنگی جدید و آرمانی نو بود. دغدغه اصالت در آثار شریعتی، هزار‌خانی و کسمایی در حقیقت شکوه از توان‌مندی گذشته ما در ساختن چیزهایی بود که صرفا به ما تعلق داشت. محصولاتی که اگر چه بهترین نبودند ولی نشان اصالت ما را بر خود داشتند.

🔹 نکته پایانی: جوانانی که در فیلم این چنین پر‌حرارت بر انتخاب نخست وزیر ضد امپریالیستی تاکید‌ می ورزند مهدی بازرگان را نشانه رفته.اند. او که معتقد بود بر خلاف آیت الله خمینی، اسلام را برای ایران می خواهد و بیش از امت دغدغه ملت را دارد. کرین برینتون در کالبد شکافی چهار انقلاب کناره‌گیری میانه‌روها در دوران تکوین نظام پسا‌انقلابی را با تاسی از تجربه انقلاب‌های انگلیس، امریکا، فرانسه و روسیه پیش بینی کرده است بنابراین شاید بتوان گفت که استعفای بازرگان نتیجه محتوم انقلاب بود. 

@solati_mehran

#انقلاب_۵۷
#دموکراسی
#بومی_گرایی
#دغدغه_اصالت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM