نشر هونار
271 subscribers
3.28K photos
173 videos
15 files
1.01K links
نشر هونار به شماره پروانه۱۰۱۹۵ فعال در حوزه كتاب‌های عمومی با تمرکز بر ادبیات ایران و جهان (شعر و داستان)
🌐 www.hoonaar.com
📧 info@hoonaar.com
📧 hoonaarpub@gmail.com

📞 02144489680
📲 09363913953

admin: @hoonaarpub
Instgrm: hoonaar.publication
Download Telegram
نشر هونار
#نبوغ #فيلمنامه #سيدامير_پروين_حسيني تهيه كننده و كارگردان #نشر_هونار @hoonaarpublication
برشي از فيلمنامه #نبوغ


..خانه‌اي پر گل- نزديك ظهر- خارجي

همان عكس در روزنامه‌اي كه در دست همسر پويان است ديده مي‌شود. پروفسور پويان دهان خود را با ماسكي پوشانده است و با سمپاش كوچكي درختي را سمپاشي مي‌كند. پويان ماسك را از روي دهانش برمي‌دارد، به سمت باغچه مي‌رود و مشغول كنترل گل‌ها مي‌شود. همسر او آفاق مي‌آيد و بالاي سرش مي‌ايستد. پويان متوجه او نيست.

آفاق: [با اشاره به عكس روزنامه] خوش عكسي آ...

پويان بي‌اعتنا به روزنامه، ‌برگ‌هايي از گل مي‌‌كند. يكي از آنها را به همسرش مي‌دهد و برگ ديگر را در دهان خود مي‌گذارد و حسابي مي‌جود. همسرش با سرخوشي كار او را تماشا مي‌كند.

پويان: [با شوخ‌طبعي] اين برگ گُلو من خوردم، شد جزئي از من. اگر مي‌افتاد روي زمين، دوباره بايد سعي مي‌كرد تا گل يا ميوه بشه، اما اگه گلاب مي‌شد يه چيز ديگه‌اي بود. بوي گل شده بود، زيباييش ديگه به جسمش نبود، به محو شدنش تو ذرات هوا بود. شايد بشه گفت اينجوري به كمال رسيده بود. مي‌فهمي چي مي‌گم؟

همسر پويان: نه، ولي خوشم مي‌آد.

پويان: از چي خوشت مي‌آيد؟ از اينكه متوجه نمي‌شوي؟

همسر پويان: نه، از حيرتي كه حرفات داره خوشم مي‌آيد.

#نبوغ
#فيلمنامه
#سيدامير_پروين_حسيني

#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#نبوغ | #فيلمنامه | سيدامير پروين حسيني-تهيه كننده و كارگردان|١١۵صفحه|۸۰۰۰تومان

@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#نبوغ | #فيلمنامه | سيدامير پروين حسيني-تهيه كننده و كارگردان|١١۵صفحه|۸۰۰۰تومان

@hoonaarpublication
برشي از فيلمنامه #نبوغ

..خانه‌اى پر گل- نزديك ظهر- خارجى

همان عكس در روزنامه‌اي كه در دست همسر پويان است ديده مي‌شود. پروفسور پويان دهان خود را با ماسكي پوشانده است و با سمپاش كوچكي درختي را سمپاشي مي‌كند. پويان ماسك را از روي دهانش برمي‌دارد، همسر او آفاق مي‌آيد و بالاي سرش مي‌ايستد.

آفاق: [با اشاره به عكس روزنامه] خوش عكسي آ...

پويان بي‌اعتنا به روزنامه، ‌برگ‌هايي از گل مي‌‌كند. يكي از آنها را به همسرش مي‌دهد و برگ ديگر را در دهان خود مي‌گذارد و حسابي مي‌جود. همسرش با سرخوشي كار او را تماشا مي‌كند.

پويان: (با شوخ‌طبعي) اين برگ گُلو من خوردم، شد جزئي از من. اگر مي‌افتاد روي زمين، دوباره بايد سعي مي‌كرد تا گل يا ميوه بشه، اما اگه گلاب مي‌شد يه چيز ديگه‌اي بود. بوي گل شده بود، زيباييش ديگه به جسمش نبود، به محو شدنش تو ذرات هوا بود. شايد بشه گفت اينجوري به كمال رسيده بود. مي‌فهمي چي مي‌گم؟

همسر پويان: نه، ولي خوشم مي‌آد.

پويان: از چي خوشت مي‌آيد؟ از اينكه متوجه نمي‌شوي؟

همسر پويان: نه، از حيرتي كه حرفات داره خوشم مي‌آيد.


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني #نشر_هونار
#طاقچه

@hoonaarpublication
#معرفى_كتاب /فيلمنامه
#نبوغ #سیدامير_پروين_حسيني


خلاصه اى از فيلمنامه//

تاسيسات محرمانه‌اى در اواخر سال‌هاي قبل از انقلاب، با هدف انتقال نبوغ انسان‌ها به سيستم‌هاي ماشينى توسط مهندس فتوحى، سازمان امنيت ايران و مشاركت يك كشور بيگانه در حال شكل‌گيرى است. بخش تكنيكي تاسيسات توسط كاركناني اداره مي‌شود كه با خوردن مقدار معيني دارو، بر اراده خود تسلطي ندارند و نمي‌دانند دست به چه كاري مي‌زنند. بخش امنيتي تاسيسات توسط نظامياني كه به آنها تفهيم شده از اردوگاه كار زندانيان مراقبت مي‌كنند، اداره مي‌شود.

دو تن از زندانيان مخفيانه چند روز از خوردن داروها خودداري مي‌كنند و متوجه جريانات اطراف خود مي‌شوند و ....

از سوي ديگر پروفسور پويان كه براي سركشي به خانواده همسرش به ايران آمده است هدف اين پروژه قرار مي‌گيرد و با ترفندهاي سياسي به منطقه ممنوعه برده مي‌شود. او قرار است در خانه سابق جانسون اقامت كند و بي‌آنكه بداند نبوغ خود را به دستگاه منتقل كند. اما در طي ماجراهايي او و همسرش متوجه حضور دو زنداني در مخفيگانه خانه‌شان مي‌شوند و..


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني #نشر_هونار

@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
برشي از فيلمنامه #نبوغ

..خانه‌اى پر گل- نزديك ظهر- خارجى

همان عكس در روزنامه‌اي كه در دست همسر پويان است ديده مي‌شود. پروفسور پويان دهان خود را با ماسكي پوشانده است و با سمپاش كوچكي درختي را سمپاشي مي‌كند. پويان ماسك را از روي دهانش برمي‌دارد، همسر او آفاق مي‌آيد و بالاي سرش مي‌ايستد.

آفاق: [با اشاره به عكس روزنامه] خوش عكسي آ...

پويان بي‌اعتنا به روزنامه، ‌برگ‌هايي از گل مي‌‌كند. يكي از آنها را به همسرش مي‌دهد و برگ ديگر را در دهان خود مي‌گذارد و حسابي مي‌جود. همسرش با سرخوشي كار او را تماشا مي‌كند.

پويان: (با شوخ‌طبعي) اين برگ گُلو من خوردم، شد جزئي از من. اگر مي‌افتاد روي زمين، دوباره بايد سعي مي‌كرد تا گل يا ميوه بشه، اما اگه گلاب مي‌شد يه چيز ديگه‌اي بود. بوي گل شده بود، زيباييش ديگه به جسمش نبود، به محو شدنش تو ذرات هوا بود. شايد بشه گفت اينجوري به كمال رسيده بود. مي‌فهمي چي مي‌گم؟

همسر پويان: نه، ولي خوشم مي‌آد.

پويان: از چي خوشت مي‌آيد؟ از اينكه متوجه نمي‌شوي؟

همسر پويان: نه، از حيرتي كه حرفات داره خوشم مي‌آيد.


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني #نشر_هونار
#طاقچه

@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
برشي از فيلمنامه #نبوغ

..خانه‌اى پر گل- نزديك ظهر- خارجى

همان عكس در روزنامه‌اي كه در دست همسر پويان است ديده مي‌شود. پروفسور پويان دهان خود را با ماسكي پوشانده است و با سمپاش كوچكي درختي را سمپاشي مي‌كند. پويان ماسك را از روي دهانش برمي‌دارد، همسر او آفاق مي‌آيد و بالاي سرش مي‌ايستد.

آفاق: [با اشاره به عكس روزنامه] خوش عكسي آ...

پويان بي‌اعتنا به روزنامه، ‌برگ‌هايي از گل مي‌‌كند. يكي از آنها را به همسرش مي‌دهد و برگ ديگر را در دهان خود مي‌گذارد و حسابي مي‌جود. همسرش با سرخوشي كار او را تماشا مي‌كند.

پويان: (با شوخ‌طبعي) اين برگ گُلو من خوردم، شد جزئي از من. اگر مي‌افتاد روي زمين، دوباره بايد سعي مي‌كرد تا گل يا ميوه بشه، اما اگه گلاب مي‌شد يه چيز ديگه‌اي بود. بوي گل شده بود، زيباييش ديگه به جسمش نبود، به محو شدنش تو ذرات هوا بود. شايد بشه گفت اينجوري به كمال رسيده بود. مي‌فهمي چي مي‌گم؟

همسر پويان: نه، ولي خوشم مي‌آد.

پويان: از چي خوشت مي‌آيد؟ از اينكه متوجه نمي‌شوي؟

همسر پويان: نه، از حيرتي كه حرفات داره خوشم مي‌آيد.


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني #نشر_هونار
#طاقچه

@hoonaarpublication
📚فهرست رمان و مجموعه داستان



#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۱۷هزار تومان


#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۱۰هزار تومان


#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۷هزار تومان


#قرنطینه۱۳۹۸
داستان‌های منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۱۸هزار تومان


#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۳۱ هزار تومان


#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان


#پرنده‌هایی_با_بال‌های_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان


#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۳۰هزار تومان


#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود


#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان


#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان


#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان


#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۸هزار تومان



#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📚فهرست رمان و مجموعه داستان (قیمت جدید)



#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۲۲هزار تومان


#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۲۰هزار تومان


#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۱۰هزار تومان


#قرنطینه۱۳۹۸
داستان‌های منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان


#نامه‌ی_عاشقانه‌ای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۲۱هزار تومان


#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۴۶ هزار تومان


#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان


#پرنده‌هایی_با_بال‌های_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان


#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۵۴هزار تومان


#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان


#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان


#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان


#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان


#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۲۲هزار تومان


#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود


#نشر_هونار
@hoonaarpublication