Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
چند روزی است که چیزی از گلویم پائین نمیرود آخرین مرحله شیمی درمانی حالت تهوعهای مرا افزایش داده است. سعی میکنند مرا با سرم تغذیه کنند. اما دیگر در دستهای من رگی باقی نمانده که سوزن سرم را در آن فرو کنند همه جایم سوراخ سوراخ است به سرعت در حال نزدیک شدن به پایان محتوم و غیرقابل گریزم هستم. چند کار ناتمام دیگر دارم نگران و در تکاپوی اتمام آن کارها هستم؛ بعد از آن تمام معالجات را قطع خواهم کرد و این دویدنهای بیامان به اتمام خواهد رسید.
استراحت کردن حق من هم هست، خوابیدن در آرامش! مدت زیادی است که دیگر در خوابهای من دیده نمیشود.
روزهای متمادی است که در رختخوابم به انتظار رسیدن صبح مینشینم اگر حال و توانش داشته باشم از جایم بلند میشوم و طلوع خورشید را تماشا میکنم...
سرگذشت «تـورکان سیـلان» مبتنی بر واقعیت، اثری فوقالعاده جذاب از کوشش زنی پزشک برای مداوای بیمارانش و همزمان نبرد با بیماری خودش ... تک و تنها!
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
چند روزی است که چیزی از گلویم پائین نمیرود آخرین مرحله شیمی درمانی حالت تهوعهای مرا افزایش داده است. سعی میکنند مرا با سرم تغذیه کنند. اما دیگر در دستهای من رگی باقی نمانده که سوزن سرم را در آن فرو کنند همه جایم سوراخ سوراخ است به سرعت در حال نزدیک شدن به پایان محتوم و غیرقابل گریزم هستم. چند کار ناتمام دیگر دارم نگران و در تکاپوی اتمام آن کارها هستم؛ بعد از آن تمام معالجات را قطع خواهم کرد و این دویدنهای بیامان به اتمام خواهد رسید.
استراحت کردن حق من هم هست، خوابیدن در آرامش! مدت زیادی است که دیگر در خوابهای من دیده نمیشود.
روزهای متمادی است که در رختخوابم به انتظار رسیدن صبح مینشینم اگر حال و توانش داشته باشم از جایم بلند میشوم و طلوع خورشید را تماشا میکنم...
سرگذشت «تـورکان سیـلان» مبتنی بر واقعیت، اثری فوقالعاده جذاب از کوشش زنی پزشک برای مداوای بیمارانش و همزمان نبرد با بیماری خودش ... تک و تنها!
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
اَسرای عزیزم، نوهی دلبندم،
امروز برای اوّلینبار با قلبی شکسته مرا ترک کردی، زمانی که متعجّب از رفتار آخر شب من بهسوی دانشگاهت در ازمیر پرواز کردی، به این فکر میکردم که آیا باید این موضوعِ تلخ را درست زمانی که داشتی میرفتی مطرح میکردم؟ چیزهای زیادی هست که باید دربارهشان با توصحبت کنم و در پیامی که اینطور باعجله نوشته میشود نمیگنجد. وقتی که دوباره یکدیگر راملاقات کردیم خیلی مفصّل در موردشان صحبت خواهیم کرد.
اَسرای عزیزم، باورکن زمانی که اصرار میکردم به انگلستان نقل مکان کنی فقط خوبیات را میخواستم. مگرمیشود که نخواهم دراین سالهای آخرعمرم درکنارم باشی؟ میدانم که چهقدر وطنت را دوست داری و عاشق استانبول هستی، ولی چارهای نیست. ظاهراً قسمت ما هم این بوده که مرتب از جایی به جایِ دیگر نقلمکان کنیم. پدرومادر من هم عاشق وطن وشهری که درآن زندگی میکردند بودند، اماروزی فرارسید که حتی فرصت پیدانکردند فنجان چای صبحانهی خود را بشویند ومجبور به ترک خانه وکاشانه و دیارِ خود شدند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
اَسرای عزیزم، نوهی دلبندم،
امروز برای اوّلینبار با قلبی شکسته مرا ترک کردی، زمانی که متعجّب از رفتار آخر شب من بهسوی دانشگاهت در ازمیر پرواز کردی، به این فکر میکردم که آیا باید این موضوعِ تلخ را درست زمانی که داشتی میرفتی مطرح میکردم؟ چیزهای زیادی هست که باید دربارهشان با توصحبت کنم و در پیامی که اینطور باعجله نوشته میشود نمیگنجد. وقتی که دوباره یکدیگر راملاقات کردیم خیلی مفصّل در موردشان صحبت خواهیم کرد.
اَسرای عزیزم، باورکن زمانی که اصرار میکردم به انگلستان نقل مکان کنی فقط خوبیات را میخواستم. مگرمیشود که نخواهم دراین سالهای آخرعمرم درکنارم باشی؟ میدانم که چهقدر وطنت را دوست داری و عاشق استانبول هستی، ولی چارهای نیست. ظاهراً قسمت ما هم این بوده که مرتب از جایی به جایِ دیگر نقلمکان کنیم. پدرومادر من هم عاشق وطن وشهری که درآن زندگی میکردند بودند، اماروزی فرارسید که حتی فرصت پیدانکردند فنجان چای صبحانهی خود را بشویند ومجبور به ترک خانه وکاشانه و دیارِ خود شدند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📚فهرست رمان و مجموعه داستان
•
#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۱۷هزار تومان
•
#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۱۰هزار تومان
•
#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۷هزار تومان
•
#قرنطینه۱۳۹۸
داستانهای منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان
•
#نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۱۸هزار تومان
•
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۳۱ هزار تومان
•
#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان
•
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان
•
#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۳۰هزار تومان
•
#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود
•
#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان
•
#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان
•
#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان
•
#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان
•
#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۸هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
•
#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۱۷هزار تومان
•
#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۱۰هزار تومان
•
#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۷هزار تومان
•
#قرنطینه۱۳۹۸
داستانهای منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان
•
#نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۱۸هزار تومان
•
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۳۱ هزار تومان
•
#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان
•
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان
•
#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۳۰هزار تومان
•
#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود
•
#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان
•
#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان
•
#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان
•
#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان
•
#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۸هزار تومان
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
رعنا گفت: «همه در سالن سر جاهای خود نشستند و منتظر شما هستند.»
وارد حال شدیم. از در پشتی صحنه چنار با صندلی مرا روی صحنه برد.
خدای من! خدای من! چه جمعیتی! سالن پر از جمعیت است من در تمام عمرم چنین صحنهای ندیدم. تمام صندلیها پر شده معلوم است که جای کافی نبوده راهروها هم پرشده باز کافی نبود سمت راست صحنه صندلی چیدهاند آنها هم پر است. در طرف چپ صحنه بچههایی را که ما بورسیه کردهایم و از جاهای مختلف کشور آمدهاند نشاندهاند. پیراهنهای سفید بر تنشان گلهای کوچک من که از برف میشکفند گل یخهای من. جلوی صحنه با گلهای سفید تزئین شده است و فاضل سای و دوستانش وسط صحنه ایستادهاند همزمان ورود من همه شروع به دست زدن میکنند. همه سرپا ایستادهاند. کفزدنها قطع نمیشود آیا مرا تشویق میکنند؟ برمیگردم و به پسرم نگاه میکنم چشمانش پر از اشک شده چشمان کسانی که در ردیف اول نشستهاند هم همینطور، همچنان تشویق میکنند.
«میبینم که یک عمر را بیهوده تلف نکردهام!»
🔸سرگذشت واقعی
تورکان سیلان ... تک و تنها !
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
رعنا گفت: «همه در سالن سر جاهای خود نشستند و منتظر شما هستند.»
وارد حال شدیم. از در پشتی صحنه چنار با صندلی مرا روی صحنه برد.
خدای من! خدای من! چه جمعیتی! سالن پر از جمعیت است من در تمام عمرم چنین صحنهای ندیدم. تمام صندلیها پر شده معلوم است که جای کافی نبوده راهروها هم پرشده باز کافی نبود سمت راست صحنه صندلی چیدهاند آنها هم پر است. در طرف چپ صحنه بچههایی را که ما بورسیه کردهایم و از جاهای مختلف کشور آمدهاند نشاندهاند. پیراهنهای سفید بر تنشان گلهای کوچک من که از برف میشکفند گل یخهای من. جلوی صحنه با گلهای سفید تزئین شده است و فاضل سای و دوستانش وسط صحنه ایستادهاند همزمان ورود من همه شروع به دست زدن میکنند. همه سرپا ایستادهاند. کفزدنها قطع نمیشود آیا مرا تشویق میکنند؟ برمیگردم و به پسرم نگاه میکنم چشمانش پر از اشک شده چشمان کسانی که در ردیف اول نشستهاند هم همینطور، همچنان تشویق میکنند.
«میبینم که یک عمر را بیهوده تلف نکردهام!»
🔸سرگذشت واقعی
تورکان سیلان ... تک و تنها !
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
سوزیش و دمدم آدمهای بسیار متفاوتی از پدر و مادرِ عاشقِ آزادی من بودند. با اینکه سنشان خیلی بالا رفته بود ولی باز هم عاشق یکدیگر و وابستهی هم بودند. با اینکه پیر بودند ولی هنوز هم ایدهآلها و امیدهایی داشتند. سعی میکردند دنیایی بسازند که عدالت اجتماعی در آن حکمفرما باشد و برای این کار هم جوانان را تربیت میکردند. با توجّه به تمام مشکلات، کودتاها و سختگیریهایی که با آنها روبهرو شده بودند باز هم امید خود را از دست نمیدادند. رابطهی خود را با شاگردانشان قطع نکرده بودند و برای انسانها ارزش قائل میشدند، عاشق طبیعت بودند، حتی قدر یک قطره آب را میدانستند. مراقبت از پیرترین تا جوانترین درختان، جمع کردن آشغال از سواحل... حیوانات را دوست داشتند، سگهای ولگرد را با پول خود به دامپزشکی میبردند، محبّت از چشم و دست و قلبشان فوران میکرد. بدونِ کمکاری تلاش میکردند تا دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
سوزیش و دمدم آدمهای بسیار متفاوتی از پدر و مادرِ عاشقِ آزادی من بودند. با اینکه سنشان خیلی بالا رفته بود ولی باز هم عاشق یکدیگر و وابستهی هم بودند. با اینکه پیر بودند ولی هنوز هم ایدهآلها و امیدهایی داشتند. سعی میکردند دنیایی بسازند که عدالت اجتماعی در آن حکمفرما باشد و برای این کار هم جوانان را تربیت میکردند. با توجّه به تمام مشکلات، کودتاها و سختگیریهایی که با آنها روبهرو شده بودند باز هم امید خود را از دست نمیدادند. رابطهی خود را با شاگردانشان قطع نکرده بودند و برای انسانها ارزش قائل میشدند، عاشق طبیعت بودند، حتی قدر یک قطره آب را میدانستند. مراقبت از پیرترین تا جوانترین درختان، جمع کردن آشغال از سواحل... حیوانات را دوست داشتند، سگهای ولگرد را با پول خود به دامپزشکی میبردند، محبّت از چشم و دست و قلبشان فوران میکرد. بدونِ کمکاری تلاش میکردند تا دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
دو رمان با داستانهای پرکشش از #عایشه_کولین
📗#پرندههایی_با_بالهای_شکسته •سرگذشت جذاب زندگی چهارنسل از یک خانواده یهودی که نسل اول برای نجات جانشان به اجبار تن به مهاجرت داده بودند.
#چاپ_اول
بهار ۱۳۹۹|قیمت۵۶هزار
و
📕#تورکان •سرگذشت واقعی پروفسور تورکان سیلان؛ پزشکی که در راه درمان جذامیان ترکیه افتخارات فراوانی کسب کرده و البته همزمان با سرطان خودش دست و پنجه نرم میکند.
#چاپ_اول
بهار ۱۳۹۹|قیمت۴۲هزار
آیدی ثبت سفارش تلگرام @hoonaarpub
یا واتساپ 09363913953
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📗#پرندههایی_با_بالهای_شکسته •سرگذشت جذاب زندگی چهارنسل از یک خانواده یهودی که نسل اول برای نجات جانشان به اجبار تن به مهاجرت داده بودند.
#چاپ_اول
بهار ۱۳۹۹|قیمت۵۶هزار
و
📕#تورکان •سرگذشت واقعی پروفسور تورکان سیلان؛ پزشکی که در راه درمان جذامیان ترکیه افتخارات فراوانی کسب کرده و البته همزمان با سرطان خودش دست و پنجه نرم میکند.
#چاپ_اول
بهار ۱۳۹۹|قیمت۴۲هزار
آیدی ثبت سفارش تلگرام @hoonaarpub
یا واتساپ 09363913953
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📚فهرست رمان و مجموعه داستان (قیمت جدید)
•
#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۲۲هزار تومان
•
#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۲۰هزار تومان
•
#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۱۰هزار تومان
•
#قرنطینه۱۳۹۸
داستانهای منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان
•
#نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۲۱هزار تومان
•
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۴۶ هزار تومان
•
#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان
•
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان
•
#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۵۴هزار تومان
•
#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان
•
#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان
•
#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان
•
#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان
•
#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۲۲هزار تومان
•
#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
•
#پایان_نامه
اثر #حسین_رسول_زاده
#چاپ_دوم
۲۲هزار تومان
•
#استهبان_در_صدای_باد_و_خاک_گم_بود
اثر #بهاءالدین_مرشدی
۲۰هزار تومان
•
#ماه_خاکستری
#عبدالرضا_عابدیان
۱۰هزار تومان
•
#قرنطینه۱۳۹۸
داستانهای منتخب کمپین "از خانه بگو"
۲۵ هزار تومان
•
#نامهی_عاشقانهای_که_هرگز_فرستاده_نشد
اثر #دوریس_لسینگ
ترجمه #مصطفی_شایان و #اکرم_شایان
۲۱هزار تومان
•
#زنی_با_موهای_قرمز
#اورهان_پاموك
#رويا_پورمناف
#چاپ_هفتم
۴۶ هزار تومان
•
#تورکان
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۴۲ هزارتومان
•
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
اثر #عایشه_کولین
ترجمه #رویا_پورمناف
۵۶ هزارتومان
•
#در_کوران_زمستان
اثر #ایزابل_آلنده
ترجمه #لادن_کزازی
۵۴هزار تومان
•
#شما_هم_می_توانید_متفاوت_باشید
اثر #واسوانی
ترجمه #زهرا_جلالی_وند
۱۷هزار تومان
•
#زندگي_در_آئينه_شعر
اثر #ضياءالدين_خسروشاهي
۲۵هزار تومان
•
#وسوسه_هاي_ناكوك
#اشا_صدر_اشكوري
۷/۵۰۰تومان
•
#تسخير_خيابانهاي_آمريكا
اثر #نوام_چامسكي
ترجمه دكتر #ضیاءالدین_خسروشاهی
۱۵هزار تومان
•
#نبوغ
#فيلمنامه #سیدامير_پروين_حسيني
۲۲هزار تومان
•
#ذره_اي_ايمان_داشته_باش
اثر #ميچ_آلبوم
ترجمه #حجت_اله_سرلك
ناموجود
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
دو رمان از #عایشه_کولین
📗#پرندههایی_با_بالهای_شکسته •سرگذشت جذاب زندگی چهارنسل از یک خانواده یهودی که نسل اول برای نجات جانشان به اجبار تن به مهاجرت داده بودند.
#چاپ_اول بهار ۱۳۹۹|قیمت۵۶هزار
و
📕#تورکان •سرگذشت واقعی پروفسور تورکان سیلان؛ پزشکی که در راه درمان جذامیان ترکیه افتخارات فراوانی کسب کرده و البته همزمان با سرطان خودش دست و پنجه نرم میکند.
#چاپ_اول بهار ۱۳۹۹|قیمت۴۲هزار
🏷خرید از
•فروشگاه #باسمه خانه هنرمندان
•سایت #سی_بوک
• #شهرکتاب_آنلاین
•فروشگاههای #حوض_نقره در باغ فردوس و باملند
و یا •سفارش مستقیم از انتشارات👇
آیدی ثبت سفارش تلگرام @hoonaarpub
یا واتساپ 09363913953
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
📗#پرندههایی_با_بالهای_شکسته •سرگذشت جذاب زندگی چهارنسل از یک خانواده یهودی که نسل اول برای نجات جانشان به اجبار تن به مهاجرت داده بودند.
#چاپ_اول بهار ۱۳۹۹|قیمت۵۶هزار
و
📕#تورکان •سرگذشت واقعی پروفسور تورکان سیلان؛ پزشکی که در راه درمان جذامیان ترکیه افتخارات فراوانی کسب کرده و البته همزمان با سرطان خودش دست و پنجه نرم میکند.
#چاپ_اول بهار ۱۳۹۹|قیمت۴۲هزار
🏷خرید از
•فروشگاه #باسمه خانه هنرمندان
•سایت #سی_بوک
• #شهرکتاب_آنلاین
•فروشگاههای #حوض_نقره در باغ فردوس و باملند
و یا •سفارش مستقیم از انتشارات👇
آیدی ثبت سفارش تلگرام @hoonaarpub
یا واتساپ 09363913953
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
چند روزی است که چیزی از گلویم پائین نمیرود آخرین مرحله شیمی درمانی حالت تهوعهای مرا افزایش داده است. سعی میکنند مرا با سرم تغذیه کنند. اما دیگر در دستهای من رگی باقی نمانده که سوزن سرم را در آن فرو کنند همه جایم سوراخ سوراخ است به سرعت در حال نزدیک شدن به پایان محتوم و غیرقابل گریزم هستم. چند کار ناتمام دیگر دارم نگران و در تکاپوی اتمام آن کارها هستم؛ بعد از آن تمام معالجات را قطع خواهم کرد و این دویدنهای بیامان به اتمام خواهد رسید.
استراحت کردن حق من هم هست، خوابیدن در آرامش! مدت زیادی است که دیگر در خوابهای من دیده نمیشود.
روزهای متمادی است که در رختخوابم به انتظار رسیدن صبح مینشینم اگر حال و توانش داشته باشم از جایم بلند میشوم و طلوع خورشید را تماشا میکنم...
سرگذشت «تـورکان سیـلان» مبتنی بر واقعیت، اثری فوقالعاده جذاب از کوشش زنی پزشک برای مداوای بیمارانش و همزمان نبرد با بیماری خودش ... تک و تنها!
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
چند روزی است که چیزی از گلویم پائین نمیرود آخرین مرحله شیمی درمانی حالت تهوعهای مرا افزایش داده است. سعی میکنند مرا با سرم تغذیه کنند. اما دیگر در دستهای من رگی باقی نمانده که سوزن سرم را در آن فرو کنند همه جایم سوراخ سوراخ است به سرعت در حال نزدیک شدن به پایان محتوم و غیرقابل گریزم هستم. چند کار ناتمام دیگر دارم نگران و در تکاپوی اتمام آن کارها هستم؛ بعد از آن تمام معالجات را قطع خواهم کرد و این دویدنهای بیامان به اتمام خواهد رسید.
استراحت کردن حق من هم هست، خوابیدن در آرامش! مدت زیادی است که دیگر در خوابهای من دیده نمیشود.
روزهای متمادی است که در رختخوابم به انتظار رسیدن صبح مینشینم اگر حال و توانش داشته باشم از جایم بلند میشوم و طلوع خورشید را تماشا میکنم...
سرگذشت «تـورکان سیـلان» مبتنی بر واقعیت، اثری فوقالعاده جذاب از کوشش زنی پزشک برای مداوای بیمارانش و همزمان نبرد با بیماری خودش ... تک و تنها!
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
سوزیش و دمدم آدمهای بسیار متفاوتی از پدر و مادرِ عاشقِ آزادی من بودند. با اینکه سنشان خیلی بالا رفته بود ولی باز هم عاشق یکدیگر و وابستهی هم بودند. با اینکه پیر بودند ولی هنوز هم ایدهآلها و امیدهایی داشتند. سعی میکردند دنیایی بسازند که عدالت اجتماعی در آن حکمفرما باشد و برای این کار هم جوانان را تربیت میکردند. با توجّه به تمام مشکلات، کودتاها و سختگیریهایی که با آنها روبهرو شده بودند باز هم امید خود را از دست نمیدادند. رابطهی خود را با شاگردانشان قطع نکرده بودند و برای انسانها ارزش قائل میشدند، عاشق طبیعت بودند، حتی قدر یک قطره آب را میدانستند. مراقبت از پیرترین تا جوانترین درختان، جمع کردن آشغال از سواحل... حیوانات را دوست داشتند، سگهای ولگرد را با پول خود به دامپزشکی میبردند، محبّت از چشم و دست و قلبشان فوران میکرد. بدونِ کمکاری تلاش میکردند تا دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
سوزیش و دمدم آدمهای بسیار متفاوتی از پدر و مادرِ عاشقِ آزادی من بودند. با اینکه سنشان خیلی بالا رفته بود ولی باز هم عاشق یکدیگر و وابستهی هم بودند. با اینکه پیر بودند ولی هنوز هم ایدهآلها و امیدهایی داشتند. سعی میکردند دنیایی بسازند که عدالت اجتماعی در آن حکمفرما باشد و برای این کار هم جوانان را تربیت میکردند. با توجّه به تمام مشکلات، کودتاها و سختگیریهایی که با آنها روبهرو شده بودند باز هم امید خود را از دست نمیدادند. رابطهی خود را با شاگردانشان قطع نکرده بودند و برای انسانها ارزش قائل میشدند، عاشق طبیعت بودند، حتی قدر یک قطره آب را میدانستند. مراقبت از پیرترین تا جوانترین درختان، جمع کردن آشغال از سواحل... حیوانات را دوست داشتند، سگهای ولگرد را با پول خود به دامپزشکی میبردند، محبّت از چشم و دست و قلبشان فوران میکرد. بدونِ کمکاری تلاش میکردند تا دنیا را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کنند.
📚رمان
#پرندههایی_با_بالهای_شکسته
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#چاپ_اول ۱۳۹۹
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
Forwarded from نشر هونار
#برشی_از_کتاب
رعنا گفت: «همه در سالن سر جاهای خود نشستند و منتظر شما هستند.»
وارد حال شدیم. از در پشتی صحنه چنار با صندلی مرا روی صحنه برد.
خدای من! خدای من! چه جمعیتی! سالن پر از جمعیت است من در تمام عمرم چنین صحنهای ندیدم. تمام صندلیها پر شده معلوم است که جای کافی نبوده راهروها هم پرشده باز کافی نبود سمت راست صحنه صندلی چیدهاند آنها هم پر است. در طرف چپ صحنه بچههایی را که ما بورسیه کردهایم و از جاهای مختلف کشور آمدهاند نشاندهاند. پیراهنهای سفید بر تنشان گلهای کوچک من که از برف میشکفند گل یخهای من. جلوی صحنه با گلهای سفید تزئین شده است و فاضل سای و دوستانش وسط صحنه ایستادهاند همزمان ورود من همه شروع به دست زدن میکنند. همه سرپا ایستادهاند. کفزدنها قطع نمیشود آیا مرا تشویق میکنند؟ برمیگردم و به پسرم نگاه میکنم چشمانش پر از اشک شده چشمان کسانی که در ردیف اول نشستهاند هم همینطور، همچنان تشویق میکنند.
«میبینم که یک عمر را بیهوده تلف نکردهام!»
🔸سرگذشت واقعی
تورکان سیلان ... تک و تنها !
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#نشر_هونار
@hoonaarpublication
رعنا گفت: «همه در سالن سر جاهای خود نشستند و منتظر شما هستند.»
وارد حال شدیم. از در پشتی صحنه چنار با صندلی مرا روی صحنه برد.
خدای من! خدای من! چه جمعیتی! سالن پر از جمعیت است من در تمام عمرم چنین صحنهای ندیدم. تمام صندلیها پر شده معلوم است که جای کافی نبوده راهروها هم پرشده باز کافی نبود سمت راست صحنه صندلی چیدهاند آنها هم پر است. در طرف چپ صحنه بچههایی را که ما بورسیه کردهایم و از جاهای مختلف کشور آمدهاند نشاندهاند. پیراهنهای سفید بر تنشان گلهای کوچک من که از برف میشکفند گل یخهای من. جلوی صحنه با گلهای سفید تزئین شده است و فاضل سای و دوستانش وسط صحنه ایستادهاند همزمان ورود من همه شروع به دست زدن میکنند. همه سرپا ایستادهاند. کفزدنها قطع نمیشود آیا مرا تشویق میکنند؟ برمیگردم و به پسرم نگاه میکنم چشمانش پر از اشک شده چشمان کسانی که در ردیف اول نشستهاند هم همینطور، همچنان تشویق میکنند.
«میبینم که یک عمر را بیهوده تلف نکردهام!»
🔸سرگذشت واقعی
تورکان سیلان ... تک و تنها !
📚رمان
#تورکان
#عایشه_کولین
#رویا_پورمناف
#نشر_هونار
@hoonaarpublication