Forwarded from عبدالكريم سروش
#دیدگاه (3) : وحی و قرآن
بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق #جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل میکرد. اما، با توجه به دیدگاه #دکتر_عبدالکریم_سروش، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است.
سروش معتقد است وحی #الهام است؛
این الهام از «نفس» پیامبر میآید و «نفس» هر فردی الهی است.
اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد؛ از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.
او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است.
پیامبر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است:
آفریننده و تولیدکننده.
وی در بیان معنای #وحی می گوید :
آنچه پیامبر اسلام از خدا دریافت میکند، مضمون وحی است.
اما این مضمون را نمیتوان به همان شکل به مردم عرضه کرد؛ چون بالاتر از فهم آنها و حتی ورای کلمات است.
این وحی بیصورت است و وظیفهی شخص #پیامبر این است که به این مضمون بیصورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد.
پیامبر این الهام را به زبانی که خود میداند و به سبکی که خود به آن اشراف دارد و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل میکند.
سروش در مصاحبه ای با میشل هوبینک تأکید کرده است که :
من فکر نـمیکنم که پیامبر «به زبان زمان خویش» سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است.
محمد (ص) حقیقاً به آنچه میگفته، باور داشته است. این زبان خود او و دانش خود او بوده است .
این دانشی را که ما امروز دربارهی زمین، کیهان و ژنتیک انسانها در اختیار داریم، نداشته است؛ و این نکته خدشهای هم به #نبوت او وارد نمیکند چون او پیامبر بود، نه دانشمند یا مورخ.
توصیه دکتر سروش این است که مسلمانان امروز وظیفه دارند پیام گوهری #قرآن را با گذشت زمان ترجمه کنند.
این کار درست مانند ترجمهی یک ضربالمثل از یک زبان به زبان دیگری است.
ضربالمثل را تحتاللفظی ترجمه نمیکنید. ضربالمثل دیگری پیدا میکنید که همان روح و معنا را داشته باشد، همان مضمون را داشته باشد، ولی شاید همان الفاظ را نداشته باشد.
در این رابطه سروش با بیان مثالی تأکید می کند که درک تاریخی و بشری از قرآن به ما اجازهی این کار را میدهد.
مثال :
درعربی میگویند که فلانی خرما به بصره برده است.
اگر قرار باشد این را به انگلیسی ترجمه کنید، میگویید فلانی زغالسنگ به نیوکاسل برده است یا به ایرانی میتوان گفت "زیره به کرمان بردن".
سروش معتقد است که اگر بر این باور اصرار کنید که قرآن کلام غیرمخلوق و جاودانی خداست که باید لفظ به لفظ به آن عمل شود، دچار مخمصهای لاینحل میشوید.
@SchoolofRumi
بنا به روایات سنتی، پیامبر تنها وسیله بود؛ او پیامی را که از طریق #جبرئیل به او نازل شده بود، منتقل میکرد. اما، با توجه به دیدگاه #دکتر_عبدالکریم_سروش، پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است.
سروش معتقد است وحی #الهام است؛
این الهام از «نفس» پیامبر میآید و «نفس» هر فردی الهی است.
اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد؛ از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.
او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است.
پیامبر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است:
آفریننده و تولیدکننده.
وی در بیان معنای #وحی می گوید :
آنچه پیامبر اسلام از خدا دریافت میکند، مضمون وحی است.
اما این مضمون را نمیتوان به همان شکل به مردم عرضه کرد؛ چون بالاتر از فهم آنها و حتی ورای کلمات است.
این وحی بیصورت است و وظیفهی شخص #پیامبر این است که به این مضمون بیصورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد.
پیامبر این الهام را به زبانی که خود میداند و به سبکی که خود به آن اشراف دارد و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل میکند.
سروش در مصاحبه ای با میشل هوبینک تأکید کرده است که :
من فکر نـمیکنم که پیامبر «به زبان زمان خویش» سخن گفته باشد؛ در حالی که خود دانش و معرفت دیگری داشته است.
محمد (ص) حقیقاً به آنچه میگفته، باور داشته است. این زبان خود او و دانش خود او بوده است .
این دانشی را که ما امروز دربارهی زمین، کیهان و ژنتیک انسانها در اختیار داریم، نداشته است؛ و این نکته خدشهای هم به #نبوت او وارد نمیکند چون او پیامبر بود، نه دانشمند یا مورخ.
توصیه دکتر سروش این است که مسلمانان امروز وظیفه دارند پیام گوهری #قرآن را با گذشت زمان ترجمه کنند.
این کار درست مانند ترجمهی یک ضربالمثل از یک زبان به زبان دیگری است.
ضربالمثل را تحتاللفظی ترجمه نمیکنید. ضربالمثل دیگری پیدا میکنید که همان روح و معنا را داشته باشد، همان مضمون را داشته باشد، ولی شاید همان الفاظ را نداشته باشد.
در این رابطه سروش با بیان مثالی تأکید می کند که درک تاریخی و بشری از قرآن به ما اجازهی این کار را میدهد.
مثال :
درعربی میگویند که فلانی خرما به بصره برده است.
اگر قرار باشد این را به انگلیسی ترجمه کنید، میگویید فلانی زغالسنگ به نیوکاسل برده است یا به ایرانی میتوان گفت "زیره به کرمان بردن".
سروش معتقد است که اگر بر این باور اصرار کنید که قرآن کلام غیرمخلوق و جاودانی خداست که باید لفظ به لفظ به آن عمل شود، دچار مخمصهای لاینحل میشوید.
@SchoolofRumi