پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
3.58K subscribers
777 photos
135 videos
57 files
643 links
بسم الله الرحمن الرحیم
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف با رویکرد انتقادی

🌐 websites:
ebnearabi.com
ebnearabi.com/ar
ebnearabi.com/ur
ebnearabi.com/en


📢 eitaa: https://eitaa.com/ebnearabi
📲 admin: @eb_admin

⭕️در این کانال تبادلی انجام نمی شود
Download Telegram
http://goo.gl/4aqhlK
ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه !

میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به (تربیت برخی از اهل سیر!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه #ذهبیه [۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.

... آقای #دینانی در ادامه درباره استاد خویش می گوید:
« شوریده و ژولیده بود و به هیچ آدابی تن در نمی داد و نامنظم بود و تقریبا مثل مجانین زندگی می کرد! شیخ محمد علی حکیم یکی از مشایخ خانقاه بود… من اولین بار او را در خانقاه دیدم … از نظر ظاهر نامطلوب به نظر می آمد ولی در مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی دریای بی کران بود… از این روی من مجذوب او شدم… از او تقاضای درس کردم و قبول کرد و محل آن را خانقاه تعیین کرد و من همراه یک دوست ، هفته ای دو سه روز عصرها به خانقاه می رفتم!!! می گفتند: آنچه که شب ها به من گفته می شود ، بالاتر از اینهاست. من جسارت کردم و گفتم: آقای #حکیم !… از آن مطالب که شب ها به شما گفته می شود، مختصری را بفرمایید. گاهی می گفتند که دیشب به من فلان مطلب گفته شده است؛ من هم یادداشت می کردم. بعد که به نوشته هایم رجوع می کردم ، به روشنی درمی یافتم مطالبی که به عنوان شهود به او گفته شده بود ، از استحکامِ عقلانی برخوردار است… آنچه او می گفت یک مطلبِ مهمِ عرفانی فلسفی بود؛ قاعده ای بود که وقتی بیان می کرد ، می دیدم چنان از استحکام برخوردار است که هیچ قاعده ای به گردش نمی رسد… مطالبِ عجیبی در عرفان داشتند. چیزهایی می گفتند که قابل گفتن نیست… به عنوان نمونه یک مورد را می گویم… می گفتند : من به ملکوت رفته ام و برزخ را دیده ام ، و اسمِ عوالمِ مختلف را می بردند… » ...


حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که بزرگان شیعه ، ورود در خانقاه و مجالس صوفیه را مجاز نمی دانند و فتوا به حرمت شرعی آن داده اند.

همچنین مطالب و تناقضاتی درباره محمد علی حکیم وجود دارد که عجیب و درخور توجه می باشد . 

از خصایص بارز و عجیب حکیم شیرازی ، بی اعتقادی و ناباوریِ او نسبت به پاره ای از مسلمات علمیِ این روزگار بوده است.

آقای دینانی می گوید: «… درباره مسائل علمی روز و مسائل زندگی به گونه ای حرف می زد که اشخاص خنده شان می گرفت. خیلی از مسائل علمی را قبول نداشت، که بی وجه بود؛ ولی چنان بود که اصلاً مثلِ اینکه در این عالم زندگی نمی کرد… ».

آقای صدوقی سُها نوشته است : «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی … ، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم [نظریه منسوخ افلاک نه گانه بطلمیوس] [۱۰] سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» [۱۱]

در نظرِ نخست ، این بی اطلاعی ساده لوحانه و بساطت خارق العاده، به غایت تکان دهنده است. کسی که از برزخ و ملکوت خبر می دهد، از آسمان بالای سرِ خود تا این اندازه بی اطلاع است و راه و چاهِ جهانِ پیرامون خویش را نمی شناسد!

عجیب تر اینکه چگونه می توان شاگردی نزد چنین فردی در مکتب ذهبیه را با عقلانیت ، جمع نمود ؟ 

پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi










مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9187/ابراهیمی-دینانی-و-شاگردی-در-مکتب-فرقه-ذ.html
ابن عربی و استعمار !
مستر همفر #جاسوس بریتانیا می نویسد:

آنچه وزارت مستعمرات #انگلیس به هنگام اعزام به شرق به من توصیه نمود عبارت بوده از:

• گسترش همه جانبه مراکز #درویش پروری همانند #خانقاه ‌ها و تکثیر و انتشار رساله ها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها، گوشه گیری و مردم گریزی سوق می دهد؛ مانند کتاب احیاء العلوم #غزالی، منظومه های #مثنوی و کتابهای محی الدین عربی.

دستهای ناپیدا- خاطرات مستر همفر صفحه ۶۴ نشر گلستان کوثر

پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
🌹 ولادت حضرت زینب سلام الله علیها خجسته باد.🌹
http://goo.gl/GATUF0
خودستائی های عجیب مولوی و شمس – قسمت اول

... شاید با شنیدن سخنان مولوی در زمینه همسان جلوه دادن قرآن و مثنوی و عکس العمل تند و ناسزای #رکیک وی در مقابل منکر آن ، دچار شگفتی و حیرت شوید ...

#مولوی ادعا می کند که به #بایزید ، #وحی می شده و بر لوح محفوظ آگاهی داشته است . همچنین می گوید اینکه صوفیه این وحی را وحیِ دل ، نام نهاده اند ، از روی ترس و تقیه از مردم بوده است و گرنه این وحی ، وحی حقیقی است و از هر گونه خطا به دور ...

#شمس می گوید : «اگر کافری بر دست من آب ریخت ، مغفور و مقبول شد ! زهی عزّتِ من … چندین گاه ، خویشتن را نمی شناختم … زهی عزت و بزرگی من …»[۵]

وی مدعی می شود که سخنان و ادعاهای او عین حق است و نیاز به برهان و دلیل ندارد و کسانی را که از وی درخواست دلیل کرده اند ، مورد سرزنش قرار می دهد : « … مرا نمی شناسند در این عالم! پس که را می پرستند؟ مرا گویی برهان بنما. از من برهان خواهند … اما از حق برهان نخواهند (از من که حق هستم نباید برهان بخواهند). »[۶]

مناقب العارفین نقل می کند :

یک بار مولوی به خادم خود (شیخ محمد) گفت : « فلان کار را به اتمام برسان. شیخ محمد در جواب گفت : ان شاء الله . مولانا بانگ بر وی زد که : ای اَبلَه! پس گوینده کیست ؟ »[۷] (یعنی خواست و اراده من ، خواست خداست ) ....

در مقالات شمس (که گفتار شمس می باشد ) درباره مولوی آمده : « اگر از تو پرسند که مولانا را چون شناختی؟ بگو: اگر از قولش می پرسی : انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون! … و اگر از صفتش می پرسی : قل هو الله احد ، و اگر از نامش می پرسی : هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم و اگر از ذاتش می پرسی : لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر .» ...

پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi


مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9214/خودستائی-های-عجیب-مولوی-و-شمس-قسمت-او.html
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ 👥
💡عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ شَغَلَ اللَّهُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَشْغَلُ كُتَّابَ السَّمَاءِ قَالَ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ فَيَقُولُ اكْتُبُوهَا كَمَا قَالَهَا عَبْدِي وَ عَلَيَّ ثَوَابُهَا.



💡زيد شحام از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: كسى كه ذكر «الحمد للَّه كما هو اهله» را بگويد، فرشتگانى را كه مأمور ثبت اعمال بندگان خدايند، به عجز وا مى ‏دارد! (زيرا از نوشتن اين همه حسنه عاجزند). زيد مى‏ گويد: از آن حضرت پرسيدم: چگونه فرشتگان را به عجز وامى ‏دارد؟ فرمود: فرشتگان گويند: خدايا! ما را از علم غيب نصيبى نيست! به آنان خطاب مى ‏شود: شما اين ذكر را به همان عبارت بنده من ثبت كنيد، ثواب آن با من است.


📗ثواب الاعمال و عقاب الاعمال للصدوق ،ص ١٣

#حدیث
مولوی : مثنوی هم سنگ قرآن است – شمس تبریزی : مثنوی بالاتر از قرآن است !!


... «روزی حضرت سلطان ولد ( فرزند مولوی ) فرمود: که از یاران، یکی به حضرت پدرم شکایتی کرد، که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا قرآن گویند؟ من بنده ( در جواب ) گفتم که تفسیر قرآن است. همانا که پدرم لحظه ای خاموش کرده فرمود که: ای سگ! چرا ( قرآن ) نباشد ؟ ای خر! چرا نباشد ؟ ای غر خواهر( ناسزائی رکیک است که از ترجمه آن معذوریم ) چرا نباشد ؟ همانا که در ظروف حروف انبیا و اولیا جز انوار اسرار الهی مدرّج نیست. و کلام خدا از دل پاک ایشان رسته، بر جویبار زبان ایشان روان شده است. خواه سریانی باشد ، خواه سبع المثانی، خواه عبری، خواه عربی… »

 

شمس تبریزی در مقالات (در مقام تمجید مولوی) می گوید: ما نبشته تو را با قرآن نیامیزیم! (یعنی نوشته های تورا از قرآن برتر می دانیم!!! ) ...


 

کانال تلگرام :
https://telegram.me/ebnearabi






مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/5418/مولوی-مثنوی-هم-سنگ-قرآن-شمس-مثنوی-بالات.html
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
Photo
🔻اطلاعیه 📣📣📣

بنابر اخبار واصله
الحمدلله پس از اعتراض علما و بزرگان و پیگیری های مستمر دلسوزان مکتب تشیع ، کنگره سراسری بزرگداشت اقطاب فرقه گنابادی تا اطلاع ثانوی لغو گردید.
شطحیات بایزید بسطامی – مدح ها و تعاریف یکی از سران “عرفان و تصوف” از خود! - قسمت اول


... 2. دستور بایزید به یحیى

وقتى یکى از صوفیان کار کرده به نام «یحیى» از او دستورى خواست، گفت: اگر صفوت آدم و قدس جبرئیل و خلت ابراهیم و شوق موسى و طهارت عیسى و محبت محمد علیهم السلام را به تو دهند، مبادا که راضى شوى! بلکه ماوراء آن را طلب کن و صاحب همت باش و سر به هیچ چیز فرود نیاور که به هر چیز فرود آوردى، محجوب گردى!

نگارنده گوید: ملاحظه مى کنید تا چه اندازه مقام شامخ پیغمبران بزرگ را کوچک مى شمرند و آنها را حجاب مى دانند.

۳ـ خاموش کردن آتش جهنم!

مى گفت: دلم مى خواهد زودتر قیامت برپا شود تا خیمه خود را برطرف دوزخ زنم که چون دوزخ مرا بیند پست شود و به این وسیله راحتى مردم را فراهم کرده باشم!...

۵ـ دعوى نارواى بایزید!

شیخ عطار در صفحه ۱۱۲ از همان کتاب نقل مى کند که بایزید را گفتند: روز قیامت که مى شود مردم در زیر لواى محمد(صلى الله علیه وآله) خواهند بود؟ گفت: «به خدا قسم که لواى من از لواى محمد بزرگتر است»!

و در همان صفحه نقل مى کند که مى گفت: «سبحانى ما اعظم شانى!» «منزهم من چقدر مقامم والا است»! ...



 

کانال تلگرام پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi






مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/2809/شطحیات-بایزید-بسطامی-مدح-ها-و-تعاریف-ی.html
http://goo.gl/93QmnW
خودستائی های عجیب مولوی و شمس – قسمت دوم

مولوی می گوید :
از شربت اللهی و زجام انا الحقی ، هریک به قدح خوردند ، من با خم و قنینه [۱]
یا : این هیکل آدم است روپوش ما #قبله جمله سجده هائیم [۲]
و سلطان ولد ، فرزند و تربیت شده #مولوی و #شمس ، در حالی که مقام صوفیانه پدرش را با مقام #حلاج مقایسه می کند ، مدعی می شود که مقام پدرش چنان از مقام حلاج بالاتر است که اگر حلاج در زمان وی بود مولوی را به دار می زد ...
در همان زمان که شمس و سپس مولوی نقش #قطب و ولی اعظم و … را بازی می کردند در منطقه ای دیگر (مصر) اعجوبه ای از صوفیان سربرآورده و در آسمان خیال خود ، عرش و فرش و لوح و قلم و … را در می نوردد و از معراج صوفیانه خود سخن می گوید . این سخص که عمری کوتاه ولی ادعاهای بزرگ دارد ، ابراهیم دسوقی است . شعرانی نیز تجلیل فراوانی از وی می کند . در بخشی از رجزخوانی های ابراهیم دسوقی آمده است :
«انا موسی (علیه السلام) فی مناجاته ، انا علی رضی الله عنه فی حملاته! ، انا کل ولی فی الارض خلعته بیدی البس مهم من شئت . انا فی السماء شاهدت ربی و علی الکرسی حاطبته ، انا بیدی ابواب النار غلقتها و بیدی جنه الفردوس فتحتها … !» [۴]...
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi

مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9229/خودستائی-های-عجیب-مولوی-و-شمس-قسمت-دو.html
نظر آیت‌الله سید عزالدین زنجانی درباره مولوی

در اینکه #مولوی اعتقاد به اهل بیت (علیهم السلام) ندارد و مطالبی بسیار بسیار بد و زننده دارد، حرفی نیست. وی ، سنی است و #عایشه را که در مقابل حجت عصر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) لشکرکشی کرد و جنگ #جمل را به راه انداخت و دشمن مولای متقیان بود، خاتون پاک معرفی می‌کند.
بدبختی مولـوی این است که حضرت #ابوطالب (علیه السلام) را مشرک می‌داند. بدبخت بیچاره می‌گوید که حضرت ابوطالب (علیه السلام) در جهنم، کفش آهنی از آتش دارد. در حالی که ایشان معصومند؛ کما اینکه در زیارت ششم امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌خوانیم: «اَشهَدُ اَنَّکَ طُهرٌ طاهرٌ مُطَهَّرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ». بلکه این عبارت به نظر من بالاتر از عصمت را می‌رساند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) چه خدماتی که به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نکردند تا مادامی که زنده بودند کسی جرأت جسارت به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را نداشت.
اما در اینکه مولوی معلومات زیاد داشته، حرفی نیست و منافات ندارد که مولوی با وجود عقاید نادرستش، حرف‌های خوبی هم داشته باشد... کما اینکه چرچیل هم حرف‌های بسیار خوبی داشت و لابد بوش هم حرف‌های خوبی دارد.
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
قال أبو جعفر علیه السلام :
تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ حَسَنَة...

لبخند شخص به روى برادر مؤمنش، حسنه و عبادت است.

کافی ج2، ص 188
#حدیث