غزالی: [امیرالمؤمنین] علی [علیه السلام] باعث اختلاف میان امت شده است! - برگرفته از مصاحبه با نویسنده «حیات فکری #غزالی»
نظر #دینانی درباره غزالی اشتباه است/ غزالی کمر به قتل ایرانیان بست. ما شخصیتی مانند #ملاصدرا را میبینیم که در سه حوزه کلام، فلسفه و عرفان تخصص دارد و بسیار متأثر از غزالی است. صدرالمتألهین در آثارش مکرر از غزالی سخن گفته و از وی به بزرگی یاد میکند!! و او را فرد مهمی میداند!
در این پست گزیده ای از مصاحبه ی مولف کتاب «حیات فکری غزالی» با خبرگزاری فارس ، عنوان شده است ...
چگونه افرادی چون ملاصدرا و … که ادعای پیروی از مکتب اهل بیت علیهم السلام را دارند تا این حد از فردی مانند غزالی تاثیر پذیرفته و از وی با عظمت و بزرگی یاد میکنند؟! فردی که به دفاع از یزید بن معاویه پرداخته ، ترحم بر وی را جایز و بالاتر از آن مستحب دانسته است . از لعن قاتل اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جلوگیری و به عدم جواز آن حکم میدهد! فردی که معتقد بود امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) باعث اختلاف میان امت اسلامی شده و با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشته است!
کانال تلگرام پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/7792/غزالی-علی-علیه-السلام-باعث-اختلاف-امت.html
نظر #دینانی درباره غزالی اشتباه است/ غزالی کمر به قتل ایرانیان بست. ما شخصیتی مانند #ملاصدرا را میبینیم که در سه حوزه کلام، فلسفه و عرفان تخصص دارد و بسیار متأثر از غزالی است. صدرالمتألهین در آثارش مکرر از غزالی سخن گفته و از وی به بزرگی یاد میکند!! و او را فرد مهمی میداند!
در این پست گزیده ای از مصاحبه ی مولف کتاب «حیات فکری غزالی» با خبرگزاری فارس ، عنوان شده است ...
چگونه افرادی چون ملاصدرا و … که ادعای پیروی از مکتب اهل بیت علیهم السلام را دارند تا این حد از فردی مانند غزالی تاثیر پذیرفته و از وی با عظمت و بزرگی یاد میکنند؟! فردی که به دفاع از یزید بن معاویه پرداخته ، ترحم بر وی را جایز و بالاتر از آن مستحب دانسته است . از لعن قاتل اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جلوگیری و به عدم جواز آن حکم میدهد! فردی که معتقد بود امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) باعث اختلاف میان امت اسلامی شده و با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشته است!
کانال تلگرام پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/7792/غزالی-علی-علیه-السلام-باعث-اختلاف-امت.html
Ebnearabi
غزالی: [امیرالمؤمنین] علی [علیه السلام] باعث اختلاف میان امت شده است! | پژوهشی درباره محیی الدین ابن عربی، عرفان و تصوف
ما شخصیتی مانند ملاصدرا را میبینیم که بسیار متأثر از غزالی است. صدرالمتألهین در آثارش مکرر از غزالی سخن گفته و از وی به بزرگی یاد میکند ...
http://goo.gl/4aqhlK
ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه !
میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به (تربیت برخی از اهل سیر!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه #ذهبیه [۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.
... آقای #دینانی در ادامه درباره استاد خویش می گوید:
« شوریده و ژولیده بود و به هیچ آدابی تن در نمی داد و نامنظم بود و تقریبا مثل مجانین زندگی می کرد! شیخ محمد علی حکیم یکی از مشایخ خانقاه بود… من اولین بار او را در خانقاه دیدم … از نظر ظاهر نامطلوب به نظر می آمد ولی در مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی دریای بی کران بود… از این روی من مجذوب او شدم… از او تقاضای درس کردم و قبول کرد و محل آن را خانقاه تعیین کرد و من همراه یک دوست ، هفته ای دو سه روز عصرها به خانقاه می رفتم!!! می گفتند: آنچه که شب ها به من گفته می شود ، بالاتر از اینهاست. من جسارت کردم و گفتم: آقای #حکیم !… از آن مطالب که شب ها به شما گفته می شود، مختصری را بفرمایید. گاهی می گفتند که دیشب به من فلان مطلب گفته شده است؛ من هم یادداشت می کردم. بعد که به نوشته هایم رجوع می کردم ، به روشنی درمی یافتم مطالبی که به عنوان شهود به او گفته شده بود ، از استحکامِ عقلانی برخوردار است… آنچه او می گفت یک مطلبِ مهمِ عرفانی فلسفی بود؛ قاعده ای بود که وقتی بیان می کرد ، می دیدم چنان از استحکام برخوردار است که هیچ قاعده ای به گردش نمی رسد… مطالبِ عجیبی در عرفان داشتند. چیزهایی می گفتند که قابل گفتن نیست… به عنوان نمونه یک مورد را می گویم… می گفتند : من به ملکوت رفته ام و برزخ را دیده ام ، و اسمِ عوالمِ مختلف را می بردند… » ...
حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که بزرگان شیعه ، ورود در خانقاه و مجالس صوفیه را مجاز نمی دانند و فتوا به حرمت شرعی آن داده اند.
همچنین مطالب و تناقضاتی درباره محمد علی حکیم وجود دارد که عجیب و درخور توجه می باشد .
از خصایص بارز و عجیب حکیم شیرازی ، بی اعتقادی و ناباوریِ او نسبت به پاره ای از مسلمات علمیِ این روزگار بوده است.
آقای دینانی می گوید: «… درباره مسائل علمی روز و مسائل زندگی به گونه ای حرف می زد که اشخاص خنده شان می گرفت. خیلی از مسائل علمی را قبول نداشت، که بی وجه بود؛ ولی چنان بود که اصلاً مثلِ اینکه در این عالم زندگی نمی کرد… ».
آقای صدوقی سُها نوشته است : «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی … ، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم [نظریه منسوخ افلاک نه گانه بطلمیوس] [۱۰] سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» [۱۱]
در نظرِ نخست ، این بی اطلاعی ساده لوحانه و بساطت خارق العاده، به غایت تکان دهنده است. کسی که از برزخ و ملکوت خبر می دهد، از آسمان بالای سرِ خود تا این اندازه بی اطلاع است و راه و چاهِ جهانِ پیرامون خویش را نمی شناسد!
عجیب تر اینکه چگونه می توان شاگردی نزد چنین فردی در مکتب ذهبیه را با عقلانیت ، جمع نمود ؟
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9187/ابراهیمی-دینانی-و-شاگردی-در-مکتب-فرقه-ذ.html
ابراهیمی دینانی و شاگردی در مکتب فرقه ذهبیه !
میرزا محمدعلی حکیم، فرزند ابوالقاسم، به سال ۱۳۲۱ ق ، در شیراز زاده شد. میرزا احمد اردبیلی معروف به “وحید الاولیاء” در حدود سال ۱۳۴۰ ق، ـ به اصطلاحِ #صوفیه ـ او را دستگیری کرد. بدین سان در سلاسل رسمی تصوف وارد شد و خود نیز به (تربیت برخی از اهل سیر!) در همان مسلک پرداخت و از مشایخ خانقاه #ذهبیه [۱] گردید. وی در سال ۱۳۹۱ ق به طور ناگهانی ناپدید شد و پس از آن دیگر دیده نشد.
... آقای #دینانی در ادامه درباره استاد خویش می گوید:
« شوریده و ژولیده بود و به هیچ آدابی تن در نمی داد و نامنظم بود و تقریبا مثل مجانین زندگی می کرد! شیخ محمد علی حکیم یکی از مشایخ خانقاه بود… من اولین بار او را در خانقاه دیدم … از نظر ظاهر نامطلوب به نظر می آمد ولی در مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی دریای بی کران بود… از این روی من مجذوب او شدم… از او تقاضای درس کردم و قبول کرد و محل آن را خانقاه تعیین کرد و من همراه یک دوست ، هفته ای دو سه روز عصرها به خانقاه می رفتم!!! می گفتند: آنچه که شب ها به من گفته می شود ، بالاتر از اینهاست. من جسارت کردم و گفتم: آقای #حکیم !… از آن مطالب که شب ها به شما گفته می شود، مختصری را بفرمایید. گاهی می گفتند که دیشب به من فلان مطلب گفته شده است؛ من هم یادداشت می کردم. بعد که به نوشته هایم رجوع می کردم ، به روشنی درمی یافتم مطالبی که به عنوان شهود به او گفته شده بود ، از استحکامِ عقلانی برخوردار است… آنچه او می گفت یک مطلبِ مهمِ عرفانی فلسفی بود؛ قاعده ای بود که وقتی بیان می کرد ، می دیدم چنان از استحکام برخوردار است که هیچ قاعده ای به گردش نمی رسد… مطالبِ عجیبی در عرفان داشتند. چیزهایی می گفتند که قابل گفتن نیست… به عنوان نمونه یک مورد را می گویم… می گفتند : من به ملکوت رفته ام و برزخ را دیده ام ، و اسمِ عوالمِ مختلف را می بردند… » ...
حتما خوانندگان عزیز مستحضرند که بزرگان شیعه ، ورود در خانقاه و مجالس صوفیه را مجاز نمی دانند و فتوا به حرمت شرعی آن داده اند.
همچنین مطالب و تناقضاتی درباره محمد علی حکیم وجود دارد که عجیب و درخور توجه می باشد .
از خصایص بارز و عجیب حکیم شیرازی ، بی اعتقادی و ناباوریِ او نسبت به پاره ای از مسلمات علمیِ این روزگار بوده است.
آقای دینانی می گوید: «… درباره مسائل علمی روز و مسائل زندگی به گونه ای حرف می زد که اشخاص خنده شان می گرفت. خیلی از مسائل علمی را قبول نداشت، که بی وجه بود؛ ولی چنان بود که اصلاً مثلِ اینکه در این عالم زندگی نمی کرد… ».
آقای صدوقی سُها نوشته است : «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی … ، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم [نظریه منسوخ افلاک نه گانه بطلمیوس] [۱۰] سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» [۱۱]
در نظرِ نخست ، این بی اطلاعی ساده لوحانه و بساطت خارق العاده، به غایت تکان دهنده است. کسی که از برزخ و ملکوت خبر می دهد، از آسمان بالای سرِ خود تا این اندازه بی اطلاع است و راه و چاهِ جهانِ پیرامون خویش را نمی شناسد!
عجیب تر اینکه چگونه می توان شاگردی نزد چنین فردی در مکتب ذهبیه را با عقلانیت ، جمع نمود ؟
پژوهشی درباره ابن عربی ، عرفان و تصوف :
https://telegram.me/ebnearabi
@ebnearabi
مشاهده ی مشروح این مطلب :
http://www.ebnearabi.com/9187/ابراهیمی-دینانی-و-شاگردی-در-مکتب-فرقه-ذ.html