دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.8K photos
97 videos
163 files
3.27K links
Download Telegram
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشتهای_پریشانی

#زن_و_بدن

بارها از خود پرسیده‌ام؛ ما انسان‌ها -در #بساط_هستی -بر #گستره‌ی_هستن با چه هستیم؟! به چه هستیم؟! و هرچه بیشتر گذشته یک پاسخ استوارتر آمده است.
در بی‌کرانه ای که هستی اش می‌نامیم ما به بدن‌مان هستیم و با بدن‌مان هستیم. که اگر قرار بود در اینجا و اکنون نباشیم، کارگاه صنع #إنی_خالق... و #نحن_خلقنا... میلیونها سال به کار نمی‌افتاد تا از گل دل کند.
باری ما چیزی جز #بدن نیستیم. آنچه روح می‌خوانند نمی‌دانم چیست چرا که #ازیتش به #امر_رب می‌رسد چه ما بوده باشیم یا نه ... بوده بوده است ... برای اینکه تعین بگیرد، شکل بگیرد هیأت شود ، هیبت شود و.. باید دمیده میشده در بدن. پس کل چرندیاتی را که در نکوهش #تن گفته اند بازبینی کنید.
حتا یگانه‌گان جانی مانند مولانا یا حافظ اگر نرسیده باشند به آشتی با تن و گلایه شان در جایی به همنوایی و انس نرسیده باشد با تن، به گمان من نقصی دارند و نقیضه‌ای ...
زین قصه بگذرم که سخن می‌شود دراز..
بگذارید دوباره بگویم: برای من، تن همه‌ی بودن است و اگر انواع جانی هست و روانی، یا نفسی و روحی یا اثری و آثاری همه از و در مجرای تن است که رخ می‌نماید این صحن و صحنه که نباشد هیچ چیز دیگری هم نیست حتا اثری که از من میماند اثر تن است به همه‌ی عظمتش...
حال چرا روی این مسأله اینقدر اصرار دارم؟
نکته این جاست وقتی در عرصات بودن #تن به اضطراب بیفتد و در پریشانی قرار بگیرد و .. تمامت انسان به پریشانی و اضطراب (خودزنی ،ضربه را پذیراشدن) می افتد و انسان پریشان مضطرب تحت تهدید و تحدید اصلا انسان نیست...
نتیجه ی امروزی و اینجایی اینکه در طول تاریخ بشر و همین‌طور تاریخ ما تن زن همیشه تحت فشار بوده است.
از اسطوره ی گناه نخستین که بد فهمیده شد (چرا که همه‌ی انسان شکل‌ها گمان می‌کنند آن میوه‌ی ممنوعه را خورده اند و نخورده اند و گواهم زیستن در بهشت حیوانیت شان است) تا امروز آنچه از زن نموده شده تنی گناه آلوده است. تنی که بواسطه‌ی ذاتی ترین ویژه‌گی اش که تدوام هست‌های ماست (زاینده‌گی) آلوده تلقی میشده آنگونه که سیلی از محدودیت ها و ممنوعیت ها را برش حمل کرده اند، نهایتا چه خواهد شد؟! تنی که منشأ گناه تلقی شده و باید پنهان می‌شده در واقع حکم حذف از هستی را دریافت کرده است و از قضا حاکمان این حکم دربرابر خداایستاده‌گانند. چرا که او می‌خواست زن باشد و بدین تن باشد و ایشان نفی خواست رحمان کرده اند..
تن زنی که هنگام رد شدن از کنار مردی منقبض می‌شود که نکند متلکی یا دستکی و... دیگر تن نیست.
تن زنی که در جمع احساس امنیت نمیکند چیست جز انباری از دل زده‌گی و پریشان‌ حالی؟!
تن زنی که....
ما به جای پرورش خودمان برای رسیدن به آشتی با تن، موجوداتی پرورده ایم که با تن خود آشتی نیستند و از تن خود ناراضی اند و.. چنین موجوداتی چه‌گونه می‌توانند با تن دیگری که اتفاقا محمل و صحنه ی هست شدن تک تک ما نیز هست آشتی باشند؟!..
همین ...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشتهای_کوتاه
#زن_زنده‌گی_آزادی از منظر واژه‌شناسی
یا (تثلیثی که عین وحدانیت است)

یکی از فریادهای انسان معاصر در چند سال اخیر ( زن، زنده‌گی، آزادی ) است. این شعار مدتهاست در گوشه و کنار جهان از سوی مردان و زنان فریاد می‌شود و البته با وجود نشنیده شدن از سوی اهل قدرت( یکی از ویژه‌گی‌های قدرت کر شدن گوش جز در موارد تایید و ستایش است) همچنان تکرار خواهد شد و نهایتا تاثیر خود را خواهد گذارد.
این شعار از مناظر مختلف اجتماعی، فرهنگی، جامعه‌شناسی، تاریخی ، سیاسی و... می تواند مورد تحلیل قرار بگیرد. در اینجا بیشتر از دید یک دانش آموخته‌ی زبان و ادبیات فارسی و عربی که مطالعات واژه شناسی و زبان شناسی اندکی دارد به این سه واژه می پردازم تا ادعایی را ثابت کنم . اینکه :این شعار مترقی ترین شعار انسان در ادوار زنده‌گی خویش است. و سه واژه از سه ساحت نیست بلکه یک واژه است.
هرچند ره یافتن به قطعیت در بررسی و کشف ریشه های واژ‌ه‌گان تقریبا غیر ممکن است اما می توان مطالبی علمی و قریب به واقعیت مطرح کرد.
۱- واژه‌ی «زن» zan بدون شک در فارسی میانه به همین شکل به کار می‌رفته‌ یا در ایرانی باستان به صورت ĵani (ژانی) بوده و در ده‌ها زبانها و گویش و لهجه های کهن و نو ایرانی تلفظی قریب به هم دارد و با زادن و زایش و #گیاه و #جان و #گاو و... هم تبار است که همه به معنای زایش و زیستن و حیات اند و رد پای این واژه را حتا در یونانی و آلبانیایی و روسی و... هم میتوان جست.
برداشت من این است در روح انسان آریایی زن دقیقا به معنای همه چیز انسان بوده است و آن خود زیستن است و حیات. این واژه‌ی زایا و پویا برعکس دو واژه ی woman انگلیسی و مرأة یا إمرأة عربی، ساخته شده از مرد نیست که اولی از man و دومی از مرء ساخته شده یعنی مونث شده ی یک واژه ی مذکر نیست ..
استقلال کلامی این واژه و ارتباط آوایی و معنایی آن با جان و روان ( عنصر حرکت ، رشد و نهایتا بودن انسان) هرگز نباید از ذهن دور شود. zan, ĵani, znyn, ĵīnč, zank, ĵinen, zina, žan, žin و... ده‌ها واژه در کردی و بختیاری و پراچی، سمنانی و سیوندی و تاکستانی و گورانی و کمزاری و سغدی و سکایی و بلوچی و... همه در واقع یکی اند و...

۲- زنده‌گی؛ بنا بر مطالب فوق این واژه هم احتمالا هم ریشه ی زن است و گفته اند با ĵanو gan به معنای پر و انبوه ربط دارد و نهایتا همان زادن و زایش است و حیات. این ها با جان و ĵvant و ĵivant احتمالا جوان و جوانه هم تبارند که همه‌گی به معنای زنده بودن ، زیستن و فعال بودن اند.
(یک نکته) جالب اینکه خود جان در بسیاری از مناطق ایران فرهنگی ، از غرب چین تا فرات ، به معنای نقاط خاص و غیر قابل گفتن یا دیدن بدن هم هست هنوز می گویند: فلانی تا جانش پیدا بود. که این هم از مناظر مختلف قابل بررسی است.
۳- آزادی؛ آزاد و آزادی نیز از واژه‌گان پر حرف و حدیث است. معنای آزاد و آزاده را نجیب و شریف و رها و اصیل گفته اند که از ریشه ی zan و زادن است گویا اصل زادن در هیأت انسان آزاد بودن و آزادی است که سخن حضرت امیر هم موید این است: لاتکن عبد غیرک و قد جعلک ( جعل و خلق هم داستانها دارد) الله حرا ... این سخن صرفا برداشتی ذوقی نیست که از روشهای تماتیک یا هرمنوتیک و..‌ به دست آید.شبکه ی معنایی و آوایی گسترده در تاریخ و فرهنگ زبانی موید این سخنان است. وقتی واژه ی آزاد با یونانی آزاد و شریف و تولد و تبار همریشه است نمی توان این نظرات را پا در هوا دانست.
آزاد و آزادی در زبانهای ایرانی ( کردی و گزی و..) و زبانهای تحت تاثیر آن ( سریانی و ارمنی و گرجی و عربی ..) با تلفظی نزدیک همچنان به معنای رها، نجیب و شجاع و دلیر به کار می رود.. هنوز در غرب ایران ( جانت آزاد ) دعای پدر مادر بزرگ‌های هفتاد سال به بالاست و حدس میزنم در غرب ایران فرهنگی ( افغانستان و تاجیکستان هم هنوز رواج داشته باشد) دوباره به پیوند آزادی و جان انسانی دقت کنید...
اگر بخواهم خلاصه ی سخنان بالا را در یک جمله بگویم این است:
#زن #زنده‌گی #آزادی حتا از نظر ریشه شناسی نیز سه واژه نیست‌ این تثلیث ظاهری در ذات خود چیزی جز وحدانیت محض نیست و هرسه بی شک اشاره به تبلور ذات انسان دارد‌ انسانی که خداوند خدا ذاتا او را #حر و صاحب اختیار آفریده، آن گونه که حق دارد و در تحقق و جاری کردن معنای خویش ، به امر #لاتقربا ی خود خداوند هم گوش ندهد آزادانه رفتار کند و در پناه همان خداوند زندگی انسانی خارج از بهشت را خویش بیاغازد...

#محسن_یارمحمدی
#دانش‌آموخته‌ی_دکتری_زبان‌وادبیات‌فارسی

پ.ن: در نوشتن این مطالب به جز اجتهادات فردی، فرهنگهای فارسی به ویژه فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی مد نظر بوده اند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اولین‌ها در نقد خود
یادداشت حسین سناپور

این روزها چند مطلب خوانده‌ام حاکی از پشیمانی اهل نظر و دانشگاهیان و روشنفکرانی که به هر دلیل درگیر سیاست شده‌اند؛ کسانی که حالا می‌‌بینند انگار واقع‌بین نبوده‌اند و چه بسا خوش‌خیال بوده‌اند که انتظار چنین روزهایی و چنین تنگناهایی را برای کشور نداشته‌اند (خود اهل سیاست که قاعدتاً هیچ‌وقت اهل عذرخواهی و اظهار پشیمانی نیستند در کشور ما، چون فکر می‌کنند این به معنای بر باد رفتن حیثیت سیاسی و پایان کارشان خواهد بود).

این اهل نظر خودشان دلایلی برای چنین خوش‌خیالی یا واقع‌بین نبودن‌شان در گذشته‌های دور و نزدیک باید بتوانند بیاورند (مثلاً دکتر رنانی که گفته بیهوده فکر می‌کرده سیستم حالا و بعد از این اعتراضات اهل گفت‌وگو خواهد شد، یا دکتر سرگلزایی به نحوی دیگر و رحیم قمیشی به نحوی دیگر)، اما دلیل آن هر چه باشد، می‌شود خوشحال بود که انگار خوش‌بینی‌های بیهوده و چه بسا گول‌زننده تمام شده و حالا می‌بینیم آن‌چه باید ببینیم، ‌یا باید می‌دیدیم.

دیگر انگار گول‌زدن خودمان سخت شده و واقعیت به عریانی هر چه تمام‌تر پیش روی‌مان است. انگار دیگر بیهوده منتظر گشایش‌ها نمی‌شویم؛ حداقل تعداد بسیاری‌مان. انگار دیگر از آدم‌ها و جریانات و به‌خصوص خودِ سیستم انتظار تحول و پذیرش همه‌ی آن‌چه را به‌ نظر خودمان باعث آشتی در داخل و هم‌زیستی در خارج و نهایتاً توسعه می‌شد، نداریم.

بابت آن خوش‌بینی منجر به تصمیمات نادرست، باید هم عذرخواه باشیم، اگر که چنان بوده‌ایم. امیدواری البته از جنس دیگری است؛ دیدن واقعیت‌ها و سراغ‌گرفتن از تحول است، نه منفعل به انتظارش نشستن. پس آیا اهل فکر و نظر به جایی رسیده‌اند که خوش‌بینی بی‌جهت را کنار گذاشته‌اند و واقع‌بین شده‌اند؟ من به چنین اتفاقی امیدوار شده‌ام؛‌ اتفاقی که سخت و خونین هم به دست آمده است.

شخصاً فکر می‌کنم آن‌چه ما را به چنین جایی رسانده، دیدن ذات سیستم است، ‌یا پدیدارشدن ذات سیستم. گمان می‌کنم این وضع و این رفتارها در نهاد این سیستم بوده و کم‌کم آشکار و آشکارتر شده. طبعاً وقایع تاریخی هم در آن مؤثر بوده‌اند، اما در جهتِ‌ بروزش، و نه شکل‌گیری ناگزیر یا تصادفی‌اش.

البته که می‌شد در نتیجه‌ی تحولات و رفتارهای متفاوتِ جریانات و شخصیت‌های تأثیرگذار به جای دیگری می‌رسیدیم، اما این به معنای نبودِ آن‌چه اکنون در این سیستم می‌بینیم،‌ نبوده و نیست.

رفتارهای متفاوت می‌توانست جنبه‌های دیگری از این سیستم را آشکار کند، که حالا و با رفتارهایی که شده، خصوصیات فعلی بروز بیشتری پیدا کرده‌اند؛ یک‌دستی نهادهای تصمیم‌گیر، به کارگیری ارعاب صرف درمقابل مخالفان، دست‌ِ بالای نظامیان در سیاست، از جمله‌ی این خصوصیاتی است که مدام رشد پیدا کرده. اما همین‌ها می‌توانست طبعاً به شکلی دیگر اتفاق بیفتد، اگر که رفتارهای همین شخصیت‌ها و از آن مهم‌تر جریان‌های سیاسی و فرهنگی ما فرق می‌کرد.

اگر آن رفتارها فرق می‌کرد، خصوصیات دیگری بروز تام و تمام پیدا می‌کردند، خصوصیاتی که لابد آن‌قدر ضعیف بوده‌اند که به‌آسانی بروز پیدا نمی‌کردند و نکردند، برعکس خصوصیات اکنونی، که قوی بوده و آماده‌ی بروز آسان و با کم‌ترین زمینه‌ها و حتا باوجود مقاومتِ نسبتاً جدی از سوی تمام جریانات فرهنگی و سیاسی و غیره.

پس این اظهار پشیمانی‌ها را من نمونه‌وار می‌بینم و مستوره‌ای از بسیارْ اظهار پشیمانی‌هایی که باید می‌شد و اکنون شاید فقط طلیعه‌ی آن را در بعضی از اهل فرهنگ می‌بینیم و نه تمام‌شان و نه سیاسیون؛ پشیمانی‌هایی که شاید اگر در سیاسیون هم بود، ما امروز به درکی جمعی از آن‌چه اتفاق افتاده و بعد از این می‌تواند بیفتد، ‌می‌رسیدیم و تحولی در رفتارهای شاید حتا فرهنگی‌مان پیدا می‌شد؛ چیزی که اتفاق نیفتاده و کماکان تمام گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی بر درستی کامل یا نسبی رفتارهای گذشته‌شان پافشاری می‌کنند، و اگر از اشتباه حرف بزنند، آن حتماً اشتباه دیگران است و کسانی که کاملاً‌ یا نسبتاً از آن‌ها دور هستند. یعنی فقط ممکن است دیگران را دچار چنان خطاهایی ببینند و نه خودشان را.

انگار هنوز خیلی مانده تا همه‌مان مثل سه نفری که در بالا ازشان اسم بردم، خودمان را نقد کنیم و بگوییم کجاها اشتباه کرده‌ایم و مهم‌تر از آن چرا چنین اشتباه‌هایی کرده‌ایم.
حسین سناپور
۲۵ دی ۱۴۰۱
@KhabGard
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
.
من خطا کردم، معذرت می‌خواهم

دکتر سرگلزایی روان‌پزشک و نویسنده و پژوهشگر فلسفه و اسطوره‌شناسی و استاد پیشین دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که در این یادداشت، با ترسیم تابلویی از سایه‌ی حکومت غلط‌اندرغلطِ جمهوری اسلامی بر زندگی او از کودکی تا بزرگسالی، در پایان نوشته است:

«اما همه‌ی این‌ها دلیل نمی‌شود که نگویم "من چند دهه از زندگی‌ام غلط کردم". من از هر کس که در آن دوره از زندگی‌ام تحت‌تأثیر آن باورها با او تعامل داشته‌ام، معذرت‌ می‌خواهم و بسیار متأسفم از این‌که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال داده‌ام.»

#زن_زندگی_آزادی
@KhabGard

کاملِ یادداشت 👇
https://t.me/drsargolzaei/6667
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️تقابل زن به‌منزله‌ی سوژه‌ی تحول‌خواه و زن به‌مثابه رعیت مضاعف: ”زن، زنده‌گی، آزادی” با زن‌کشی ناهم‌خوان است

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۰ بهمن ۱۴۰۱

شعار «زن، زنده‌گی، آزادی» دربردارنده‌ی ایده‌هایی از اندیشه و زیست مدرن است. در «زن، زنده‌گی، آزادی» فردیت زن ایرانی و انتخاب‌هایش محترم است و به‌رسمیت شناخته شده است. در این شعار نه تنها حجاب تحمیلی به زنان ایرانی نفی شده است، بل‌که هر شکلی از تحمیل به زن ایرانی نفی شده است. ما در این شعار با زن مدرنی مواجه ایم که حق انتخاب دارد و حق انتخاب او با صدایی بلند در عرصه‌ی عمومی فریاد زده می‌شود: زن و انتخاب‌هایش هر چه باشد (حجاب دینی یا شکل دیگری از پوشش، چادر و روسری یا عدم آن) محترم است و پاس داشته می‌شود. هم نامستورسازی‌ی آمرانه‌ی زن (در عصر پهلوی) و هم مستورسازی‌ی آمرانه‌ی زن (در عصر پس از انقلاب) نفی می‌شود.

اما اشتباه نکنیم! این‌چنین نفیی فقط نفی یک مصداق از تحمیل (تحمیل حجاب) نیست. این چنین نفیی، نفی همه‌ی مصادیق تحمیل به زنان ایرانی است. «زن، زنده‌گی، آزادی» یعنی نفی همه‌ی تحمیل‌ها از سوی تمامی‌ی قدرت‌های پدرسالارانه: خواه پدرسالاری‌ی کلان اجتماعی از مجرای عمل‌کرد نظام سیاسی و خواه پدرسالاری‌ی خُرد در سطح خانواده از سوی مردان فامیل.

«زن، زنده‌گی، آزادی» یعنی احترام به انتخاب زن به‌منزله‌ی مظهری از انسان ایرانی و به‌رسمیت شناختن فردیت او، و این مقدمه‌ی شکوفایی‌ی انسان ایرانی و حیات اجتماعی‌ی او است و شکوفایی‌ی زنده‌گی‌ی این‌جهانی و اجتماعی‌ی انسان ایرانی، مقدمه و پیش‌نیاز تحقق آزادی‌ی انسان ایرانی است.

زنان ایرانی در این تاریخ طولانی‌ی جامعه‌ی ایرانی در ساختاری از روابط سلطان-رعیت، مادون‌ترین نوع رعیت بوده است. زن ایرانی در این تاریخ سلطه‌گرانه‌ی ارباب-رعیتی (سلطان-رعیتی)، رعیت مضاعف بوده است؛ زیرا مرد ایرانی که در سطح کلان اجتماعی رعیتی بیش نبوده است، در خانه نقش یک ارباب و خدای خانه را برای زن ایرانی ایفا می‌کرده هست. این است که زن ایرانی از گذشته‌های دور تاریخ ایران تا عصر مشروطه یک رعیت مضاعف بوده است و از مشروطه به این سو هم‌چون مردان ایرانی در تمنای شهروندی به‌سر برده و به‌منزله‌ی یک رعیت مدرن؛ اما باز هم رعیت مدرن مضاعف.

حالا وقتی در عرصه‌ی عمومی، انسان ایرانی فریاد می‌زند که ”زن، زنده‌گی، آزادی”، یعنی رعیت‌ترین رعیت ایرانی قرار است حق انتخاب و خودتعیین‌گری داشته باشد. وقتی حق انتخاب رعیت‌ترین رعیت ایرانی یا رعیت مضاعف، به‌رسمیت شناخته شود و قرار است از ره‌گذر یک جنبش بزرگ اجتماعی او (زن ایرانی) تا مقام یک شهروند حقیقی (نه فقط شهروند حقوقی) ارتقا یابد، یعنی غنا و شکوفایی‌ی زیست اجتماعی‌ی یکایک انسان‌های ایرانی فراهم شده است و از این ره‌گذر آزادی‌ی انسان ایرانی نیز به یمن کنش‌گری‌ی اجتماعی-سیاسی‌ی زنان ایرانی محقق خواهد شد. وقتی رعیت مضاعف نیز به سوژه‌ای تحول‌خواه در عرصه‌ی عمومی بدل شود، یعنی آزادی‌ی انسان ایرانی بیش‌ترین ضمانت اجتماعی را برای تحقق‌اش دارد.

لاجرم، ”زن، زنده‌گی، آزادی” با فرهنگ مردسالاری و نتایج و پی‌آمدهای اجتماعی‌ی آن قابل جمع نیست. نمی‌شود هم زن، زنده‌گی، آزادی بگوییم و هم ستم و سلطه‌ی مردانه بر زنان داشته باشیم.

انقلاب اجتماعی یعنی انقلاب در نگرش ما به انسان و زن و مرد و روابط‌شان و در نگرش به خانواده و اجتماع. انقلاب اجتماعی مقدم بر انقلاب سیاسی و تغییر رژیم سیاسی است. تغییر رژیم سیاسی بدون انقلاب اجتماعی ما را به آرمان تحول‌خواهی‌ی بنیادی نمی‌رساند. اگر فرهنگ مردسالار را در درون خانواده و بافت‌های اجتماعی‌مان تضعیف نکنیم، این فرهنگ مردسالار بار دیگر در قالب شکلی از پدرسالاری‌ی سیاسی بازتولید خواهد شد.

مردان و زنان و دختران و پسران محترم ایرانی در کردستان، خوزستان، بلوچستان، سیستان، لرستان، آذربایجان، خراسان، گیلان و در جای‌جای کشور، شعار «زن، زنده‌گی، آزادی» با فرهنگ و روابط مردسالارانه مغایرت دارد. لطفا هم‌راه با بافت‌های مدرن‌تر جامعه‌ی ایرانی گامی به جلو بگذاریم!

در لمحه‌ی جنبش اجتماعی، نگاه‌مان فقط به تحول سیاسی نباشد بل‌که هم‌زمان تحول در روابط‌مان و تحول در بینش و دنیای درونی‌مان را نیز دنبال کنیم.

#زن
#زن‌کشی
#مردسالاری
#رعیت_مضاعف
#جنبش_اجتماعی
#زن_زنده‌گی_آزادی
#پدرسالاری_سیاسی
#مستورسازی_آمرانه
#نامستورسازی_آمرانه

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️مسالمت‌آمیزترین مقاومت در ایران معاصر

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۷ اسفند ۱۴۰۱

امروز ۱۷ اسفند مصادف با هشتم مارس روز جهانی‌ی زن است. در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ نخستین حرکت جمعی‌ی بزرگ زنان ایرانی علیه حجاب اجباری قبل از تشکیل رسمی‌ی جمهوری‌ی اسلامی آغاز شد.

هیچ‌یک از نظام‌های سیاسی‌ی معاصر (نظام پهلوی و نظام جمهوری‌ی اسلامی) فردیت و خودتعیین‌گری‌ی زن ایرانی را به‌رسمیت نشناختند. محمدرضا پهلوی در مصاحبه‌ای با خبرنگاری خارجی در حضور فرح گفت که زنان حتا در آشپزی هم موفق نبوده اند. چهره‌ی شرم‌زده‌ی فرح پهلوی به‌عنوان یک زن در آن لحظه، مخاطب را خجالت‌زده می‌کند زیرا انسانیت و کرامت زن در آن سخنان نادیده گرفته شده بود.

از سوی دیگر، نظام پهلوی خواست او را به‌نحو آمرانه نامستور کند و نظام جمهوری‌ی اسلامی خواست او را به‌نحو آمرانه مستورسازی کند.

اما زن کرامت و شان و مرتبی انسانی دارد و انتخاب او محترم است، خواه چادر را انتخاب کند خواه بی‌حجابی را. ما در وهله‌ی نخست باید به انتخاب زن عمیقا احترام بگذاریم. اما هیچ‌کدام از نظام‌های‌ سیاسی‌ی معاصر به انتخاب زن ایرانی، یعنی فردیت و خودتعیین‌گری‌ی او احترام نگذاشتند.

زنان ایرانی از همان سال ۱۳۵۷ مقاومت علیه نادیده گرفتن کرامت و فردیت و انتخاب‌شان را آغاز کردند و این مقاومت را در طول چند دهه ادامه دادند تا سرانجام با زن، زنده‌گی، آزادی مقاومت‌شان جهانی شد. این مسالمت‌آمیزترین و باحوصله‌ترین، و آرام‌ترین شکل مقاومت اجتماعی بود که من سراغ دارم.

به نیکی به یاد دارم که دانش‌جوی دختری داشتم که می‌گفت: تا حالا سه بار توسط گشت ارشاد دستگیر شده. به شوخی گفتم: چه کاریه؟ چرا برادران گشت ارشاد رو اذیت می‌کنید؟! گفت: این دفاع از قلمروی انسانی‌ی ما است و این دفاع ضروری است.

ما در عصر بی‌نظیری زیست می‌کنیم: زن ایرانی در حال تبدیل شدن به یک سوژه‌ی تحول‌خواه است. او در حال بروز عاملیت تاریخی‌ی خود در ایران است. من در تمام تاریخ ایران چنین چیزی ندیده ام.

به زنان و مردان ایرانی‌ی مدافع حقوق زنان این تحول بزرگ و نیز روز زن را تبریک عرض می‌کنم!

#زن
#روز_زن
#مقاومت_اجتماعی

@NewHasanMohaddesi
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز می‌شویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی

🔹 از ابتدای خیزش
#زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران ده‌ها آسیب‌دیده‌ را تحت روان‌درمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمی‌کند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کرده‌ایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطره‌ای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهن‌مان در جریان آن رنج‌ها و این تلاش‌ها قرار گیرند و در عین‌حال یک جزوه‌ی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکل‌دهی گروه‌های حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن
#علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمه‌ی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا می‌کنیم با قبول این زحمت، در آگاه‌سازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا می‌کنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.

🔹 همراه شو عزیز....
انقلاب مردم و نقش متخصصان سلامت
دکتر رضا محقق، دکتر سرگلزایی
«انقلابِ مردم و نقشِ متخصصانِ سلامت»
•••
طی سال‌های دراز و به‌خصوص در یک سال اخیر، شاهد سوءاستفاده‌های حکومتی بسیار، از حوزه‌ی سلامت و به‌ویژه سلامت روان بوده‌ایم.
متولیان سلامت و خصوصاً سلامت روان، از جمله «انجمن علمی روانپزشکان ایران»، «انجمن روانشناسی سلامت ایران»، «انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان» در داخل و روانپزشکان و روانشناسان متعددی در خارج از ایران، نسبت به این سوءاستفاده‌ها اعلام نظر مخالف، اعلام هشدار و موضع‌گیری کرده‌اند. بااین‌حال، ما هم‌چنان شاهد وخیم‌تر‌شدن این سوءاستفاده‌ها و بدعملکردی‌ها هستیم. در این فایل با حضور «جناب دکتر سرگلزایی»، روانپزشک، نویسنده و فعال اجتماعی و فرهنگی، نقش متخصصان حوزه‌ی سلامت را مورد گفت‌وگو قرار داده‌ایم.
•••••••••
#روانپزشکان_و_پزشکان
#روانشناسان_و_مشاوران
#مسئولیت_حرفه_ای
#سلامت_روان
#زن_زندگی_آزادی
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی
#پادکست۶۶
•••••••••
🆔 فایل تصویری
🆔 کانال تلگرام دکتر رضا محقق
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز می‌شویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی


🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران ده‌ها آسیب‌دیده‌ را تحت روان‌درمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمی‌کند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کرده‌ایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطره‌ای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهن‌مان در جریان آن رنج‌ها و این تلاش‌ها قرار گیرند و در عین‌حال یک جزوه‌ی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکل‌دهی گروه‌های حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمه‌ی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا می‌کنیم با قبول این زحمت، در آگاه‌سازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا می‌کنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.

🔹 همراه شو عزیز....
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
🔹 معرفی کتاب: ما دوباره سبز می‌شویم
نوشتهٔ: دکتر محمدرضا سرگلزایی


🔹 از ابتدای خیزش #زن_زندگی_آزادی و خشونت سیستماتیک و عریان رژیم حاکم بر ایران ده‌ها آسیب‌دیده‌ را تحت روان‌درمانی قرار دادیم تا حکومت نتواند این پیام را به قربانیان القاء کند که "شما تنها هستید، هیچکس از شما حمایت نمی‌کند"؛ تلاش کردیم امید زنده بماند و همیاری و همدلی گسترش یابد.
🔹 صدها ساعت ملاقات با قربانیان خشونت حکومتی را به عنوان اسناد جنایت این رژیم ثبت کرده‌ایم اما انتشار عمومی آنها به دلیل اهمیت محرمانگی اتاق درمان و حفظ امنیت درمانجویان ممکن نبود. بنابراین من تنها قطره‌ای از آن سیلاب درد را با تغییر اطلاعات هویتی مراجعان روایت کردم تا عموم مردم میهن‌مان در جریان آن رنج‌ها و این تلاش‌ها قرار گیرند و در عین‌حال یک جزوه‌ی آموزشی هم در اختیار همیاران و داوطلبان شکل‌دهی گروه‌های حمایتی قرار گیرد.
🔹 لطفا این کتاب را بخوانید و با به اشتراک گذاشتن آن #علیه_فراموشی گام بردارید.
🔹️ از همراهانی که امکان ترجمه‌ی این کتاب یا تبدیل آن به کتاب صوتی را دارند تقاضا می‌کنیم با قبول این زحمت، در آگاه‌سازی افراد بیشتری از رنج مظلومان و جنایت ظالمان با ما همراه شوند.
🔹 از دوستانی که امکان پرینت و چاپ دارند نیز تقاضا می‌کنیم از این طریق کتاب را در فضای غیردیجیتال نیز توزیع نمایند.

🔹 همراه شو عزیز....
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز می‌شویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران
بر اساس مشاهدات اتاق درمان

🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...

🔹 آیا می‌دانستید که یکی از روش‌های شکنجه‌ی زنان در زندان‌های جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانه‌ی آنها توسط زندان‌بانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا می‌دانستید که این شکنجه‌ها توسط "زنان زندانبان" اجرا می‌شوند که خودشان تجربه‌ی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسان‌ها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.


#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجه‌ی_سفید
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️زن ایرانی؛ از رعیت مضاعف تا سوژه‌ی تحول‌خواه

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۴ مهر ۱۴۰۲

با یک روی‌داد جهانی‌ی مرتبط با ایران مواجه هستیم و می‌توانیم آن را به‌گونه‌های مختلفی تفسیر بکنیم. ساده‌ترین تفسیر آن است که از آن یک روایت سیاسی‌ی توطئه‌نگرانه عرضه بکنیم و بگوییم که مثلا:

"بار دیگر دست استکبار جهانی از آستین یکی از فریب‌خورده‌گان غرب‌زده (نرگس محمدی هم‌سر یک فرد ملی مذهبی‌ی معلوم الحال) در آمد تا این بار او را به‌منزله‌ی سرکرده‌ی اپوزیسیون بی‌مقدارِ وابسته، عَلَم بکنند و علیه ملت شریف و نجیب ایران و به قول فلسفه‌دان ایرانی علیه "یگانه نیروی ضد نظام سلطه در دوره‌ی ما" به‌کار گیرند"!

اما بگذارید من تفسیری جامعه‌شناختی از این روی‌داد جهانی ارائه کنم. نرگس محمدی بعد از خانم شیرین عبادی دومین زن ایرانی است که جایزه‌ی صلح نوبل را می‌برد. آیا این‌که دو زن ایرانی این جایزه را برده اند، برای شما معنای خاصّی را تداعی نمی‌کند؟ چرا "استکبار جهانی" این جوایز را به مردان ایرانی اعطا نکرده است؟!

این واقعیت مرا به تأمل جدی وا می‌دارد. زن ایرانی که در تاریخ مذکر ما تا عصر مشروطه رعیت مضاعف بوده است، اکنون به مرحله‌ی کنش‌گری‌ی اجتماعی-سیاسی نائل شده است و کوشش‌های او در سطح جهانی (ولو بنا بر روایت رسمی) حتا توسط "استکبار جهانی" هم دیده شده است. این‌که موجودی به نام "استکبار جهانی" کوشش‌های زن ایرانی را دیده از هر جهت جای تامل دارد.

پیش از این، نوشتم که زن ایرانی مسیری طولانی را طی کرده و از رعیت مضاعف به سوژه‌ی تحول‌خواه بدل شده است. حالا دیگر نمی‌توان به سیاق سابق بر این جامعه حکومت کرد. کشتی‌بان را سیاستی دگر لازم می‌آید. به‌رغم همه‌ی دردها و رنج‌هایی که هر یک از ما ایرانیان با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، آیا نباید به‌خاطر بلوغ زن ایرانی خوش‌حال باشیم؟! آیا نباید این تحول بزرگ را جدی بگیریم؟!

#زن_ایرانی
#نرگس_محمدی
#سوژه‌ی_تحول‌خواه
#جایزه‌ی_صلح_نوبل

@NewHasanMohaddesi
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
‎⁨کتاب ما دوباره سبز می‌شویم⁩.pdf
🔹 کتاب "ما دوباره سبز می‌شویم:
گزارش خشونت سیستماتیک حکومت ایران- بر اساس مشاهدات اتاق درمان


🔹 مجلس دوم:
که تازیانه فرود آمد و باز، شکوه نکرد...

🔹 آیا می‌دانستید که یکی از روش‌های شکنجه‌ی زنان در زندان‌های جمهوری اسلامی، تحقیر و تمسخر عادت ماهانه‌ی آنها توسط زندان‌بانان و محدودیت دسترسی به پد بهداشتی است؟
🔹 و آیا می‌دانستید که این شکنجه‌ها توسط "زنان زندانبان" اجرا می‌شوند که خودشان تجربه‌ی عادت ماهانه دارند؟
🔹 چگونه یک سیستم جهنمی انسان‌ها را چنین دژخیم تربیت کرده است؟
🔹 بخوانید و منتشر کنید.

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#آرمیتا_گراوند
#خشونت_سیستماتیک
#شکنجه‌ی_سفید
🌀 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی
با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف

🔹 در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۴۰۱

🔹 با موضوع انقلاب مردمی
#زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/Q7gaCELdEU8?feature=shared

@drsargolzaei
⭕️ مجموعه‌‌ی فایل‌های صوتی سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای دکتر سرگلزایی با موضوع ایران و تاریخ و سرنوشت آن به مناسبت انقلاب مهسا (جنبش زن-زندگی-آزادی)

⭕️ لینک:
https://t.me/drsargolzaeipodcast/973

⭕️ لطفا این پست را به اشتراک بگذارید.

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#سرنوشت_ایران
#ایران
@drsargolzaei