Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️زن ایرانی؛ از رعیت مضاعف تا سوژهی تحولخواه
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ مهر ۱۴۰۲
با یک رویداد جهانیی مرتبط با ایران مواجه هستیم و میتوانیم آن را بهگونههای مختلفی تفسیر بکنیم. سادهترین تفسیر آن است که از آن یک روایت سیاسیی توطئهنگرانه عرضه بکنیم و بگوییم که مثلا:
"بار دیگر دست استکبار جهانی از آستین یکی از فریبخوردهگان غربزده (نرگس محمدی همسر یک فرد ملی مذهبیی معلوم الحال) در آمد تا این بار او را بهمنزلهی سرکردهی اپوزیسیون بیمقدارِ وابسته، عَلَم بکنند و علیه ملت شریف و نجیب ایران و به قول فلسفهدان ایرانی علیه "یگانه نیروی ضد نظام سلطه در دورهی ما" بهکار گیرند"!
اما بگذارید من تفسیری جامعهشناختی از این رویداد جهانی ارائه کنم. نرگس محمدی بعد از خانم شیرین عبادی دومین زن ایرانی است که جایزهی صلح نوبل را میبرد. آیا اینکه دو زن ایرانی این جایزه را برده اند، برای شما معنای خاصّی را تداعی نمیکند؟ چرا "استکبار جهانی" این جوایز را به مردان ایرانی اعطا نکرده است؟!
این واقعیت مرا به تأمل جدی وا میدارد. زن ایرانی که در تاریخ مذکر ما تا عصر مشروطه رعیت مضاعف بوده است، اکنون به مرحلهی کنشگریی اجتماعی-سیاسی نائل شده است و کوششهای او در سطح جهانی (ولو بنا بر روایت رسمی) حتا توسط "استکبار جهانی" هم دیده شده است. اینکه موجودی به نام "استکبار جهانی" کوششهای زن ایرانی را دیده از هر جهت جای تامل دارد.
پیش از این، نوشتم که زن ایرانی مسیری طولانی را طی کرده و از رعیت مضاعف به سوژهی تحولخواه بدل شده است. حالا دیگر نمیتوان به سیاق سابق بر این جامعه حکومت کرد. کشتیبان را سیاستی دگر لازم میآید. بهرغم همهی دردها و رنجهایی که هر یک از ما ایرانیان با آن دست و پنجه نرم میکنیم، آیا نباید بهخاطر بلوغ زن ایرانی خوشحال باشیم؟! آیا نباید این تحول بزرگ را جدی بگیریم؟!
#زن_ایرانی
#نرگس_محمدی
#سوژهی_تحولخواه
#جایزهی_صلح_نوبل
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ مهر ۱۴۰۲
با یک رویداد جهانیی مرتبط با ایران مواجه هستیم و میتوانیم آن را بهگونههای مختلفی تفسیر بکنیم. سادهترین تفسیر آن است که از آن یک روایت سیاسیی توطئهنگرانه عرضه بکنیم و بگوییم که مثلا:
"بار دیگر دست استکبار جهانی از آستین یکی از فریبخوردهگان غربزده (نرگس محمدی همسر یک فرد ملی مذهبیی معلوم الحال) در آمد تا این بار او را بهمنزلهی سرکردهی اپوزیسیون بیمقدارِ وابسته، عَلَم بکنند و علیه ملت شریف و نجیب ایران و به قول فلسفهدان ایرانی علیه "یگانه نیروی ضد نظام سلطه در دورهی ما" بهکار گیرند"!
اما بگذارید من تفسیری جامعهشناختی از این رویداد جهانی ارائه کنم. نرگس محمدی بعد از خانم شیرین عبادی دومین زن ایرانی است که جایزهی صلح نوبل را میبرد. آیا اینکه دو زن ایرانی این جایزه را برده اند، برای شما معنای خاصّی را تداعی نمیکند؟ چرا "استکبار جهانی" این جوایز را به مردان ایرانی اعطا نکرده است؟!
این واقعیت مرا به تأمل جدی وا میدارد. زن ایرانی که در تاریخ مذکر ما تا عصر مشروطه رعیت مضاعف بوده است، اکنون به مرحلهی کنشگریی اجتماعی-سیاسی نائل شده است و کوششهای او در سطح جهانی (ولو بنا بر روایت رسمی) حتا توسط "استکبار جهانی" هم دیده شده است. اینکه موجودی به نام "استکبار جهانی" کوششهای زن ایرانی را دیده از هر جهت جای تامل دارد.
پیش از این، نوشتم که زن ایرانی مسیری طولانی را طی کرده و از رعیت مضاعف به سوژهی تحولخواه بدل شده است. حالا دیگر نمیتوان به سیاق سابق بر این جامعه حکومت کرد. کشتیبان را سیاستی دگر لازم میآید. بهرغم همهی دردها و رنجهایی که هر یک از ما ایرانیان با آن دست و پنجه نرم میکنیم، آیا نباید بهخاطر بلوغ زن ایرانی خوشحال باشیم؟! آیا نباید این تحول بزرگ را جدی بگیریم؟!
#زن_ایرانی
#نرگس_محمدی
#سوژهی_تحولخواه
#جایزهی_صلح_نوبل
@NewHasanMohaddesi