#پرسش_و_پاسخ
#مردسالاری_در_ایران
❓پرسش:
امروزه به نظر میرسد، علیرغم تغییرات مدرنی که در جامعه داشته ایم، مردسالاری هنوز یکی از ویژگیهای اساسی جامعه ماست، حتی گاهی در بین مردان تحصیلکرده جامعه هم شاهد استفاده از گفتمان مردسالارانه برعلیه زنان هستیم. مردانی که حاضر به پذیرفتن سهمی برابر با همسر تحصیلکرده و شاغل خود در انجام کارهای خانه نیستند. دلیل این مسئله را چه میدانید؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
در جامعه ما تنها مردها نیستند که مردسالاری را بازتولید میکنند. در یک تحقیق میدانی که در کلاسهایم داشتم، که خانمهایی در آنها شرکت میکنند که از نسل جوان بین 30 تا 50 ساله با تحصیلات بالای لیسانس و از طبقه متوسط شهر تهران هستند، از افراد خواستم که تخیّل شان را به کار بگیرند و مثل یک نمایشنامه نویس یا کارگردان، در مورد برخی مشاغل فکر کنند و یک مدیر صنعتی موفق، یک وکیل ماهر، یک جراح زبردست و... را تصوّر کنند. بین حدود صد پاسخی که از خانم ها دریافت کردم بیش از نود درصد خانمها، مدیر صنعتی موفق، جراح موفق و وکیل موفق را مرد دیده بودند. در این انتخاب هیچ مرد یا قانونی دخالت نداشت، تخیّل خانم های جامعهٔ مای تحصیلکردهٔ ما هم مردسالار است! وقتی 90 درصد زنهای جامعهٔ ما مردسالارانه فکر میکنند و وکیل، دندانپزشک و خلبان مرد را ترجیح میدهند، چطور مردان ما نگاه مردسالارانه نداشته باشند. بله، ممکن است در دیدگاه بسیاری از مردان تحصیلکرده سکسیسم وجود داشته باشد اما چند درصد از زنان تحصیلکرده ما دچار سکسیسم و مردسالاری هستند؟ اغلب مردهایی که این نگاه جنسیت محور را دارند ادعای فمینیست بودن ندارند امّا بخش زیادی از زنانی که ادعا میکنند فمینیست هستند، وقتی به عمل شان نگاه کنی، میبینی که به همان اندازهٔ مردهای ما، جنسیت محورند. وقتی آمار مصرف لوازم آرایشی در بین زنان اینقدر بالاست، وقتی آمار جراحی زیبایی زنان اینقدر بالتر از مردان است، زنانی که برای این که «جنسیت شان» خریدار داشته باشد چندین برابر مردها آرایش می کنند و تن به جراحی زیبایی میدهند و درد میکشند، چطور میتوانند طرفدار حقوق زنان باشند؟! من نمی خواهم بگویم مردهای ما نگاه مردسالار ندارند من می خواهم بگویم اغلب زنان ما نیز ناخودآگاه جنسیت محور و مردسالار هستند، بنابراین باورها و ذهنیت های جنسیّت محور مکرراً بازتولید میشود که به اشتباه، ممکن است فکر کنیم مردان آنها را میسازند درحالی که ما همه با هم داریم این کار را می کنیم. بنابراین اگر تصور کنیم فمینیسم یعنی زنان در برابر مردان کاملا دچار اشتباه شده ایم، چون مسئله در یک سطح کلان و کلّی تری بازتولید می شود. زن ها خیلی وقت ها میخواهند ظلمی را که در خیابان نسبت به آنها میشود، در خانه جبران کنند. درحالیکه محل برخورد با آن ظلم همانجاست و نه در خانه. اینجاست که زن، ناخودآگاه، خشمی را که نسبت به نهادهای دیگر دارد نسبت به شوهرش اعمال می کند. ریشه های اصلی سکسیسم در فرهنگ دینی و ساختار سیاسی اجتماعی ماست. پرسش یک زن فمینیست باید این باشد که بودجهٔ فرهنگی کلان این کشور بر اساس چه تفکری تقسیم و توزیع می شود؟ سینما دارد چی تولید میکند؟ صدا و سیما دارد چی تولید میکند؟ کتابهای درسی دارند چی تولید میکنند؟ بخش مهمی از این بازتولید «سکسیسم» (تبعیض جنسی) تحت تاثیر سیاست های نهادهای رسمی است. همهٔ ما باید به چیزهایی بنیادی تری اعتراض کنیم که ظاهراً ممکن است ربطی به فمینیسم نداشته باشند ولی موانع اصلی فمینیسم در جامعهٔ ما هستند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#مردسالاری_در_ایران
❓پرسش:
امروزه به نظر میرسد، علیرغم تغییرات مدرنی که در جامعه داشته ایم، مردسالاری هنوز یکی از ویژگیهای اساسی جامعه ماست، حتی گاهی در بین مردان تحصیلکرده جامعه هم شاهد استفاده از گفتمان مردسالارانه برعلیه زنان هستیم. مردانی که حاضر به پذیرفتن سهمی برابر با همسر تحصیلکرده و شاغل خود در انجام کارهای خانه نیستند. دلیل این مسئله را چه میدانید؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
در جامعه ما تنها مردها نیستند که مردسالاری را بازتولید میکنند. در یک تحقیق میدانی که در کلاسهایم داشتم، که خانمهایی در آنها شرکت میکنند که از نسل جوان بین 30 تا 50 ساله با تحصیلات بالای لیسانس و از طبقه متوسط شهر تهران هستند، از افراد خواستم که تخیّل شان را به کار بگیرند و مثل یک نمایشنامه نویس یا کارگردان، در مورد برخی مشاغل فکر کنند و یک مدیر صنعتی موفق، یک وکیل ماهر، یک جراح زبردست و... را تصوّر کنند. بین حدود صد پاسخی که از خانم ها دریافت کردم بیش از نود درصد خانمها، مدیر صنعتی موفق، جراح موفق و وکیل موفق را مرد دیده بودند. در این انتخاب هیچ مرد یا قانونی دخالت نداشت، تخیّل خانم های جامعهٔ مای تحصیلکردهٔ ما هم مردسالار است! وقتی 90 درصد زنهای جامعهٔ ما مردسالارانه فکر میکنند و وکیل، دندانپزشک و خلبان مرد را ترجیح میدهند، چطور مردان ما نگاه مردسالارانه نداشته باشند. بله، ممکن است در دیدگاه بسیاری از مردان تحصیلکرده سکسیسم وجود داشته باشد اما چند درصد از زنان تحصیلکرده ما دچار سکسیسم و مردسالاری هستند؟ اغلب مردهایی که این نگاه جنسیت محور را دارند ادعای فمینیست بودن ندارند امّا بخش زیادی از زنانی که ادعا میکنند فمینیست هستند، وقتی به عمل شان نگاه کنی، میبینی که به همان اندازهٔ مردهای ما، جنسیت محورند. وقتی آمار مصرف لوازم آرایشی در بین زنان اینقدر بالاست، وقتی آمار جراحی زیبایی زنان اینقدر بالتر از مردان است، زنانی که برای این که «جنسیت شان» خریدار داشته باشد چندین برابر مردها آرایش می کنند و تن به جراحی زیبایی میدهند و درد میکشند، چطور میتوانند طرفدار حقوق زنان باشند؟! من نمی خواهم بگویم مردهای ما نگاه مردسالار ندارند من می خواهم بگویم اغلب زنان ما نیز ناخودآگاه جنسیت محور و مردسالار هستند، بنابراین باورها و ذهنیت های جنسیّت محور مکرراً بازتولید میشود که به اشتباه، ممکن است فکر کنیم مردان آنها را میسازند درحالی که ما همه با هم داریم این کار را می کنیم. بنابراین اگر تصور کنیم فمینیسم یعنی زنان در برابر مردان کاملا دچار اشتباه شده ایم، چون مسئله در یک سطح کلان و کلّی تری بازتولید می شود. زن ها خیلی وقت ها میخواهند ظلمی را که در خیابان نسبت به آنها میشود، در خانه جبران کنند. درحالیکه محل برخورد با آن ظلم همانجاست و نه در خانه. اینجاست که زن، ناخودآگاه، خشمی را که نسبت به نهادهای دیگر دارد نسبت به شوهرش اعمال می کند. ریشه های اصلی سکسیسم در فرهنگ دینی و ساختار سیاسی اجتماعی ماست. پرسش یک زن فمینیست باید این باشد که بودجهٔ فرهنگی کلان این کشور بر اساس چه تفکری تقسیم و توزیع می شود؟ سینما دارد چی تولید میکند؟ صدا و سیما دارد چی تولید میکند؟ کتابهای درسی دارند چی تولید میکنند؟ بخش مهمی از این بازتولید «سکسیسم» (تبعیض جنسی) تحت تاثیر سیاست های نهادهای رسمی است. همهٔ ما باید به چیزهایی بنیادی تری اعتراض کنیم که ظاهراً ممکن است ربطی به فمینیسم نداشته باشند ولی موانع اصلی فمینیسم در جامعهٔ ما هستند.
اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️تقابل زن بهمنزلهی سوژهی تحولخواه و زن بهمثابه رعیت مضاعف: ”زن، زندهگی، آزادی” با زنکشی ناهمخوان است
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
شعار «زن، زندهگی، آزادی» دربردارندهی ایدههایی از اندیشه و زیست مدرن است. در «زن، زندهگی، آزادی» فردیت زن ایرانی و انتخابهایش محترم است و بهرسمیت شناخته شده است. در این شعار نه تنها حجاب تحمیلی به زنان ایرانی نفی شده است، بلکه هر شکلی از تحمیل به زن ایرانی نفی شده است. ما در این شعار با زن مدرنی مواجه ایم که حق انتخاب دارد و حق انتخاب او با صدایی بلند در عرصهی عمومی فریاد زده میشود: زن و انتخابهایش هر چه باشد (حجاب دینی یا شکل دیگری از پوشش، چادر و روسری یا عدم آن) محترم است و پاس داشته میشود. هم نامستورسازیی آمرانهی زن (در عصر پهلوی) و هم مستورسازیی آمرانهی زن (در عصر پس از انقلاب) نفی میشود.
اما اشتباه نکنیم! اینچنین نفیی فقط نفی یک مصداق از تحمیل (تحمیل حجاب) نیست. این چنین نفیی، نفی همهی مصادیق تحمیل به زنان ایرانی است. «زن، زندهگی، آزادی» یعنی نفی همهی تحمیلها از سوی تمامیی قدرتهای پدرسالارانه: خواه پدرسالاریی کلان اجتماعی از مجرای عملکرد نظام سیاسی و خواه پدرسالاریی خُرد در سطح خانواده از سوی مردان فامیل.
«زن، زندهگی، آزادی» یعنی احترام به انتخاب زن بهمنزلهی مظهری از انسان ایرانی و بهرسمیت شناختن فردیت او، و این مقدمهی شکوفاییی انسان ایرانی و حیات اجتماعیی او است و شکوفاییی زندهگیی اینجهانی و اجتماعیی انسان ایرانی، مقدمه و پیشنیاز تحقق آزادیی انسان ایرانی است.
زنان ایرانی در این تاریخ طولانیی جامعهی ایرانی در ساختاری از روابط سلطان-رعیت، مادونترین نوع رعیت بوده است. زن ایرانی در این تاریخ سلطهگرانهی ارباب-رعیتی (سلطان-رعیتی)، رعیت مضاعف بوده است؛ زیرا مرد ایرانی که در سطح کلان اجتماعی رعیتی بیش نبوده است، در خانه نقش یک ارباب و خدای خانه را برای زن ایرانی ایفا میکرده هست. این است که زن ایرانی از گذشتههای دور تاریخ ایران تا عصر مشروطه یک رعیت مضاعف بوده است و از مشروطه به این سو همچون مردان ایرانی در تمنای شهروندی بهسر برده و بهمنزلهی یک رعیت مدرن؛ اما باز هم رعیت مدرن مضاعف.
حالا وقتی در عرصهی عمومی، انسان ایرانی فریاد میزند که ”زن، زندهگی، آزادی”، یعنی رعیتترین رعیت ایرانی قرار است حق انتخاب و خودتعیینگری داشته باشد. وقتی حق انتخاب رعیتترین رعیت ایرانی یا رعیت مضاعف، بهرسمیت شناخته شود و قرار است از رهگذر یک جنبش بزرگ اجتماعی او (زن ایرانی) تا مقام یک شهروند حقیقی (نه فقط شهروند حقوقی) ارتقا یابد، یعنی غنا و شکوفاییی زیست اجتماعیی یکایک انسانهای ایرانی فراهم شده است و از این رهگذر آزادیی انسان ایرانی نیز به یمن کنشگریی اجتماعی-سیاسیی زنان ایرانی محقق خواهد شد. وقتی رعیت مضاعف نیز به سوژهای تحولخواه در عرصهی عمومی بدل شود، یعنی آزادیی انسان ایرانی بیشترین ضمانت اجتماعی را برای تحققاش دارد.
لاجرم، ”زن، زندهگی، آزادی” با فرهنگ مردسالاری و نتایج و پیآمدهای اجتماعیی آن قابل جمع نیست. نمیشود هم زن، زندهگی، آزادی بگوییم و هم ستم و سلطهی مردانه بر زنان داشته باشیم.
انقلاب اجتماعی یعنی انقلاب در نگرش ما به انسان و زن و مرد و روابطشان و در نگرش به خانواده و اجتماع. انقلاب اجتماعی مقدم بر انقلاب سیاسی و تغییر رژیم سیاسی است. تغییر رژیم سیاسی بدون انقلاب اجتماعی ما را به آرمان تحولخواهیی بنیادی نمیرساند. اگر فرهنگ مردسالار را در درون خانواده و بافتهای اجتماعیمان تضعیف نکنیم، این فرهنگ مردسالار بار دیگر در قالب شکلی از پدرسالاریی سیاسی بازتولید خواهد شد.
مردان و زنان و دختران و پسران محترم ایرانی در کردستان، خوزستان، بلوچستان، سیستان، لرستان، آذربایجان، خراسان، گیلان و در جایجای کشور، شعار «زن، زندهگی، آزادی» با فرهنگ و روابط مردسالارانه مغایرت دارد. لطفا همراه با بافتهای مدرنتر جامعهی ایرانی گامی به جلو بگذاریم!
در لمحهی جنبش اجتماعی، نگاهمان فقط به تحول سیاسی نباشد بلکه همزمان تحول در روابطمان و تحول در بینش و دنیای درونیمان را نیز دنبال کنیم.
#زن
#زنکشی
#مردسالاری
#رعیت_مضاعف
#جنبش_اجتماعی
#زن_زندهگی_آزادی
#پدرسالاری_سیاسی
#مستورسازی_آمرانه
#نامستورسازی_آمرانه
@NewHasanMohaddesi
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
شعار «زن، زندهگی، آزادی» دربردارندهی ایدههایی از اندیشه و زیست مدرن است. در «زن، زندهگی، آزادی» فردیت زن ایرانی و انتخابهایش محترم است و بهرسمیت شناخته شده است. در این شعار نه تنها حجاب تحمیلی به زنان ایرانی نفی شده است، بلکه هر شکلی از تحمیل به زن ایرانی نفی شده است. ما در این شعار با زن مدرنی مواجه ایم که حق انتخاب دارد و حق انتخاب او با صدایی بلند در عرصهی عمومی فریاد زده میشود: زن و انتخابهایش هر چه باشد (حجاب دینی یا شکل دیگری از پوشش، چادر و روسری یا عدم آن) محترم است و پاس داشته میشود. هم نامستورسازیی آمرانهی زن (در عصر پهلوی) و هم مستورسازیی آمرانهی زن (در عصر پس از انقلاب) نفی میشود.
اما اشتباه نکنیم! اینچنین نفیی فقط نفی یک مصداق از تحمیل (تحمیل حجاب) نیست. این چنین نفیی، نفی همهی مصادیق تحمیل به زنان ایرانی است. «زن، زندهگی، آزادی» یعنی نفی همهی تحمیلها از سوی تمامیی قدرتهای پدرسالارانه: خواه پدرسالاریی کلان اجتماعی از مجرای عملکرد نظام سیاسی و خواه پدرسالاریی خُرد در سطح خانواده از سوی مردان فامیل.
«زن، زندهگی، آزادی» یعنی احترام به انتخاب زن بهمنزلهی مظهری از انسان ایرانی و بهرسمیت شناختن فردیت او، و این مقدمهی شکوفاییی انسان ایرانی و حیات اجتماعیی او است و شکوفاییی زندهگیی اینجهانی و اجتماعیی انسان ایرانی، مقدمه و پیشنیاز تحقق آزادیی انسان ایرانی است.
زنان ایرانی در این تاریخ طولانیی جامعهی ایرانی در ساختاری از روابط سلطان-رعیت، مادونترین نوع رعیت بوده است. زن ایرانی در این تاریخ سلطهگرانهی ارباب-رعیتی (سلطان-رعیتی)، رعیت مضاعف بوده است؛ زیرا مرد ایرانی که در سطح کلان اجتماعی رعیتی بیش نبوده است، در خانه نقش یک ارباب و خدای خانه را برای زن ایرانی ایفا میکرده هست. این است که زن ایرانی از گذشتههای دور تاریخ ایران تا عصر مشروطه یک رعیت مضاعف بوده است و از مشروطه به این سو همچون مردان ایرانی در تمنای شهروندی بهسر برده و بهمنزلهی یک رعیت مدرن؛ اما باز هم رعیت مدرن مضاعف.
حالا وقتی در عرصهی عمومی، انسان ایرانی فریاد میزند که ”زن، زندهگی، آزادی”، یعنی رعیتترین رعیت ایرانی قرار است حق انتخاب و خودتعیینگری داشته باشد. وقتی حق انتخاب رعیتترین رعیت ایرانی یا رعیت مضاعف، بهرسمیت شناخته شود و قرار است از رهگذر یک جنبش بزرگ اجتماعی او (زن ایرانی) تا مقام یک شهروند حقیقی (نه فقط شهروند حقوقی) ارتقا یابد، یعنی غنا و شکوفاییی زیست اجتماعیی یکایک انسانهای ایرانی فراهم شده است و از این رهگذر آزادیی انسان ایرانی نیز به یمن کنشگریی اجتماعی-سیاسیی زنان ایرانی محقق خواهد شد. وقتی رعیت مضاعف نیز به سوژهای تحولخواه در عرصهی عمومی بدل شود، یعنی آزادیی انسان ایرانی بیشترین ضمانت اجتماعی را برای تحققاش دارد.
لاجرم، ”زن، زندهگی، آزادی” با فرهنگ مردسالاری و نتایج و پیآمدهای اجتماعیی آن قابل جمع نیست. نمیشود هم زن، زندهگی، آزادی بگوییم و هم ستم و سلطهی مردانه بر زنان داشته باشیم.
انقلاب اجتماعی یعنی انقلاب در نگرش ما به انسان و زن و مرد و روابطشان و در نگرش به خانواده و اجتماع. انقلاب اجتماعی مقدم بر انقلاب سیاسی و تغییر رژیم سیاسی است. تغییر رژیم سیاسی بدون انقلاب اجتماعی ما را به آرمان تحولخواهیی بنیادی نمیرساند. اگر فرهنگ مردسالار را در درون خانواده و بافتهای اجتماعیمان تضعیف نکنیم، این فرهنگ مردسالار بار دیگر در قالب شکلی از پدرسالاریی سیاسی بازتولید خواهد شد.
مردان و زنان و دختران و پسران محترم ایرانی در کردستان، خوزستان، بلوچستان، سیستان، لرستان، آذربایجان، خراسان، گیلان و در جایجای کشور، شعار «زن، زندهگی، آزادی» با فرهنگ و روابط مردسالارانه مغایرت دارد. لطفا همراه با بافتهای مدرنتر جامعهی ایرانی گامی به جلو بگذاریم!
در لمحهی جنبش اجتماعی، نگاهمان فقط به تحول سیاسی نباشد بلکه همزمان تحول در روابطمان و تحول در بینش و دنیای درونیمان را نیز دنبال کنیم.
#زن
#زنکشی
#مردسالاری
#رعیت_مضاعف
#جنبش_اجتماعی
#زن_زندهگی_آزادی
#پدرسالاری_سیاسی
#مستورسازی_آمرانه
#نامستورسازی_آمرانه
@NewHasanMohaddesi