دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.3K subscribers
1.8K photos
97 videos
163 files
3.27K links
Download Telegram
Forwarded from Cafe sz
» این رو که میگفت جیگر آقا اسلام مرغ بریونی فروش خون میشد و داد میزد:«این بچه‌ هم فهمیده کاسبی ما اینجا چقدر خرابه! عجب محله‌ی خراب شده‌ایه!» گاهی به قصه‌هاش پر و بال میداد و معمولا وقتی شروع میکرد به پر و بال دادن خونه‌ای رو توصیف میکرد که شومینه داشت! همیشه و هروقت میخواست خونه‌ی یک بچه پولدار رو توصیف کنه به یک شومینه اشاره میکرد. یکروز پرسید:«شما هم شومینه دارین آقا؟» با احساس گناه عمیق یک چریک که زیر شکنجه همرزم‌هاش رو فروخته گفتم که دارم. گفتم:«هوا که سرد شد یک روز از این آقا اسلام یک رون میگیریم و میریم بالا جلوی شومینه میخوریم.» گل از گلش شکفت. با تکون سر موافقتش رو اعلام کرد. اما نشد. دیگه نشد که ببینمش. یکهو آب شد رفت توی زمین. چند باری سراغش رو از آقا اسلام گرفتم و اون هم ندیده بودش. پشت بندش خود آقا اسلام یک روز آب شد و رفت توی زمین. مغازه‌رو بست و چند روز بعدش دیدم چند تا آدم جدید توی مغازه‌ش مشغول گچ‌کارین! بی خدافظی. مطمئن بودم هوا که سرد بشه بالاخره سر و کله‌ی بشیر پیدا میشه. حداقل به عشق شومینه. نشد. یک شبی بالاخره یکی از دوست‌هاش رو گیر آوردم. شب سردی بود. دست‌های پسر بچه ترک خورده بود و بین رد سیاهی روی دستش لکه‌های خون خشک خودنمایی میکردن. گفتم:«از بشیر خبر نداری.» سرد نگاهم کرد. نه یک سرد بی تفاوت. یک سرد بی رحم. یک سردی که انگار بخواهد بگوید:«گم شو از زندگی ما بیرون مرتیکه‌ی شومینه دار!» همونطور سرد گفت:«مُرده!» دلم ریخت. بغض تا جمجمه‌ام رسید و نشکست. شد یک سرمایی توی مغز استخونم. با صدایی مقطع پرسیدم:«کی؟ کجا؟ مگه میشه؟» و روی کلمه‌ی مگه که رسیدم بغضم شکست. خرد شدم. با همون سردی گفت:«آخر شب ماشین زد بهش و در رفت. یک ماشین بزرگ مثل مال شما. تو حال خودش نبوده!» و رفت.
نشستم گوشه‌ی سطل زباله تیکه و پاره. به باقی مونده‌ی زباله‌های رو زمین خیره شدم و سعی کردم قصه‌ رو بفهمم. همونطور که بشیر میفهمید. آشغال‌هارو گذاشتم کنار هم. قصه از این قرار بود:یک ماشین شاسی بلند، یک راننده‌ی پر شده از هورمون و الکل، یک آخر شب سرد، یک مهمانی مبتذل، یک نابغه‌ی زباله گرد و یک خاورمیانه!
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
مقاله

#مقاله

#بازخوانی_داستان_ضحاک: #واژه‌های_فریب‌کار

«رابین روبرتسون» در کتاب «راهنمای مقدماتی روان‌شناسی یونگی» ،«کهن‌الگو» را «داستان‌های تکرار‌شونده» تعریف می‌کند. از دیدگاه روان‌شناسی آرکی‌تایپی (کهن‌الگویی) در داستان‌های متعدد و متکثر جهان می‌توان مایه‌های مشترک و تکرارشونده (موتیف) یافت؛ گرچه در این ایده، مایه‌ای از «جبر‌اندیشی» وجود دارد اما تنها با دانستن جبرها و قواعد هستی است که ما به حق‌ انتخاب و اختیار واقعی خود واقف‌می‌شویم.
اختیاری که بدون آگاهی از جبرها و محدودیت‌ها باشد یک اختیار تخیلی است، هم‌چون تخیل پرواز در کسی که به قواعد فیزیک و مکانیک همچون جاذبه زمین، اصطکاک و قوانین آیرودینامیک ناآگاه باشد.
اسطوره‌ها (Myths) همان کهن‌الگوها یا جان‌مایه‌های داستان‌های زندگی هستند و ما با مرور آن‌ها می‌توانیم نگاهی عمیق‌تر به مسائل روزمره‌مان داشته‌باشیم.
یکی از این اسطوره‌ها در فرهنگ پارسی، «افسانه ضحاک» است. «حکیم ابوالقاسم فردوسی» در شاهنامه به‌تفصیل ماجرای پادشاهی ضحاک را شرح‌‌ می‌دهد.
قبلا در یادداشت دیگری با نام :«ارمایل و گرمایل: نه سیخ بسوزد، نه کباب» بخش دیگری از این داستان را شرح داده‌بودم. در‌این یادداشت به‌جنبه دیگری از این افسانه‌ی پرعبرت می‌پردازم.
۱- واژه «ضحاک» معرب اژی‌دهاک است. از آن‌جا که دو مار بزرگ (اژدها) بر شانه‌های ضحاک روئیده‌بودند لقب شایسته این پادشاه همان اژی‌دهاک بود که به معنای «صاحب مارها» است اما انتقال این واژه به زبان عربی آن را تبدیل به ضحاک کرده‌است که به‌معنای «خنده‌رو» است. آیا این تبدیل در درون خود نوعی تطهیر را حمل نمی‌کند؟

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
"فرزندپروری انسان‌محور"

مدرس: دکتر‌ محمدرضا سرگلزایی - روان‌پزشک

۱۷ و ۱۸‌ بهمن‌ماه - قزوین
۰۲۸ - ۳۳۶۵۴۳۳۱

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#تفکر_نقاد

پرسش:

با عرض سلام و ادب

استاد گرامی شما در سخنرانی‌هایتان در مورد تفکرنقاد اشاراتی داشتید، سوال من از شما این است که در مورد نحوه رسیدن به این نوع تفکر و این مهارت مهم، با توجه به بمباران شدید رسانه و دنیای‌مجازی اگر امکان دارد توضیحاتی را ارائه بفرمایید.

با تشکر از شما و سپاس‌گزار چراغی که در دل ما روشن کرده‌اید. 


پاسخ #دکترسرگزایی:

با سلام و احترام

۱- در درس‌گفتارهای تفکرنقاد به تفصیل به فرایند شکل‌گیری و رشد این مدل تفکر پرداخته‌ام.

فیلم و صوت این کلاس‌ها را می‌توانید از مؤسسهٔ آفتاب‌مهر (تلفن 02188109349) تهیه فرمایید.

۲- کتاب‌های زیر در حوزهٔ تفکرنقّاد هستند:

«زندگی، فکر، و دیگر هیچ» (دکتر سرگلزایی- انتشارات همنشین) ، «ده سؤال بی‌جواب» (دکتر سرگلزایی- انتشارات همنشین) ، 

«مغلطه» (جمی وایت- نشر ققنوس)، «مغالطات» (ریچارد پاول - انتشارات شهرتاش)، 

«بازی اندیشه» (لیزا هاگلوند - کتاب‌سرای تندیس) 

۳- یک کتاب به زبان انگلیسی نیز در زمینهٔ تفکرنقّاد پیوست شد. 

به امید روزگاری سبز و روشن

drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Critical Thinking.pdf
4.3 MB
#فایل_PDF

فایل الکترونیکی کتاب "Critical Thinking"

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و تشکر از کانال‌تون که از بهترین‌ها در لیستم هست.

دو سوال دارم آقای دکتر.

آیا عقده‌حقارت و از طرف دیگر خودبزرگ‌بینی در عین‌ حال در فرد امکان بروز دارند؟

و این‌که چطور میشه از شما وقت مشاوره گرفت؟

با احترام.


پاسخ #دکترسرگزایی:

با سلام و احترام

۱- در تحلیل فیلم جوکر (26 و 27 دی ماه 1398) به شرح همراهی هم‌زمان عقدهٔ‌حقارت و خودبزرگ‌بینی پرداخته‌ام.

فایل‌صوتی این تحلیل را می‌توانید از مؤسسهٔ آفتاب‌مهر (تلفن 02188109349) تهیه فرمایید.

۲- بنده فقط فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی دارم، کار بالینی و مشاوره‌ای نمی‌کنم و مطب ندارم.

به امید روزگاری سبز.

drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام آقای سرگلزایی بزرگوار، سوالی دارم.

در شرایط کنونی اصولا مولانا یا کلی‌تر بگویم عرفان چیزی برای ما دارد؟ جز دعوت به انفعال چه برای ما دارد؟

اصولا می‌توان اندیشه‌ای دارای پتانسیل مناسب برای پیش‌برد اجتماعی طلب و یافت کرد؟

پاسخ #دکترسرگزایی:

با سلام و احترام

رویکرد عرفانی می‌تواند در مواجهه با دردهای‌وجودی (اگزیستانسیال) به ما کمک کند.

پیشنهاد می‌کنم سخنرانی بنده در دانشگاه سلجوق قونیه را که در صفحهٔ اینستاگرام بنده است را ببینید و سخنرانی بنده با عنوان «کهن‌الگوی‌مادر، پرسشی‌کهنه، پاسخی‌نو» را نیز از مؤسسهٔ سروش مولانا تهیه و گوش کنید. در کتاب «انسان، فلسفهٰ عرفان» (انتشارات بهار سبز) نیز به این موضوع پرداخته‌ام.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

آقای دکتر سرگلزایی، با عرض سلام

هر کسی دوست دارد که احساس تعلق کند. مدتی است که به سخن‌رانی‌های شما گوش می‌دهم و افکارتان را درصفحات مختلف می‌خوانم. می‌توان گفت به جمع طرفداران شما پیوسته‌ام. خوشحالم که افراد‌ روشن‌بین و شجاع، با افکارنوین وجود دارند.  متاسفانه خارج از ایران زندگی می‌کنم و نمی‌توانم در کلاسهای‌تان شرکت کنم. 

 طرفدار بودن و سروکله شکستن برای یک گروه یا فرد مطلوب نیست. می‌بایستی همیشه دوباره و دوباره افکار رامحک زد و به جستجوی حقیقت پرداخت.

شما پدیده‌ی طرفداری یا فن‌بودن را چگونه می‌بینید؟

پاسخ #دکترسرگزایی:

با سلام و احترام

نیاز به تعلّق داشتن و عضویت در گروه، یکی از نیازهای فیزیولوژیک اساسی در همهٔ حیوانات اجتماعی از جمله انسان است.

شدّت این نیاز در انسان ها طیف گسترده ای دارد. هر دو طرف طیف بودن می تواند باعث مشکلات روانی-اجتماعی شود، برای مثال افراد دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید نیاز بسیار پایینی به تعلق و عضویت اجتماعی دارند و افراد دچار اختلال شخصیت هیستریونیک نیاز بسیار بالایی به تعلق و عضویت اجتماعی دارند. 

انکار نیاز به تعلق و عضویت، منجر به درخودفرورفتگی، انزوا و خودمحوری می شود و افراط در تعلق و عضویت منجر به جو زدگی، تلقین پذیری، مُد زدگی و بی ثباتی عاطفی می شود. در یادداشتی با عنوان «عضویت و تفکر» به این موضوع پرداخته ام.

از محبّتی که به بنده دارید ممنونم، ولی بنده آرزو می کنم همرزم داشته باشم تا طرفدار.

سبز باشید

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
معرفی کتاب

#معرفی_کتاب

نام کتاب: #تفکر_سیستمی_و_ارزیابی_کارآمدی_آن_در_مدیریت_جامعه_و_سازمان 

مولفان: #سیدجعفر_مرعشی ، #وحیده_بلیغ ، #علی_غیاث_آبادی 

ناشر : سازمان مدیریت صنعتی 


خوانش تاریخ اندیشه بشر، از غلبه دو جریان فکری مهم حکایت دارد: تفکر تجزیه‌گرایانه یا اتمیسم و تفکر کل‌گرایانه یا هولیسم. با ظهور مسیحیت، تفکر تجزیه‌گرایانه از رونق افتاد و با شروع رنسانس در اروپا و تلاش‌های روشن‌فکرانی مانند گالیلئو گالیله و فرانسیس بیکن این تفکر مجددا احیا شد و در عصر روشن‌گری نیز با تلاش‌های دکارت و نیوتن، شاخه جدیدی به نام تجزیه‌گرایی رونق گرفت و اتمیسم اعتلا یافت، چنانچه که این جریان فکری توانست موقعیت خود را به عنوان روشی مطمئن برای انجام مطالعات علمی تثبیت کند.

 در حقیقت اساس مطالعات علمی بر پایه نظریات دکارت قرار گرفت و بنا بر این شد تا هر مساله‌ای تا جایی که امکان دارد به مساله‌های ساده‌تر و خرد‌تر تقسیم شود‌. در دیدگاه تجزیه‌گرایی، پدیده‌ها متشکل از اجزا هستند و هیچ ویژگی را در هیچ مجموعه‌ای نمی‌توان یافت، مگر آن‌که آن ویژگی به گونه‌ای در اجزای مجموعه هم وجود داشته باشد. اصل برقراری زنجیره علت و معلولی از ارکان اصلی این تفکر است اما با وجود دستاوردهای فراوان، در مسائلی با متغیرهای زیاد و یا زمانی که کل مورد توجه بود این سیستم مناسب به شمار نمی‌رفت. بنابراین با پیشرفت علوم و به دنبال آن بی‌نیاز شدن رشته‌های علمی از یکدیگر و استقلال آن‌ها، به رغم این که تصور می‌شد بشر به دستاوردها و شیوه‌های حل مساله بیشتری دست پیدا کند اما چنین نشد و مشکلات پیچیده‌تر نیز گشتند. چرا چنین نشد؟

#مریم_بهریان
دانشجوی دکترای روان‌شناسی

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک کنید
چشم تاریخ

#چشم_تاریخ

#بایکوت_تلویزیون_لهستان

«جنبش همبستگی لهستان» در آگوست ۱۹۸۰ با «اعتصاب کارگران کشتی‌سازی» در «گدانسک» لهستان ظهورکرد و رژیم دیکتاتوری را که از پایان جنگ جهانی دوم بر لهستان حکومت‌ می‌کرد، به‌وحشت انداخت.
در  ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ مقامات حزب حاکم تانک‌ها را به خیابان آوردند تا جنبش همبستگی را یک‌بار و برای همیشه سرکوب‌کنند. صدها نفر بازداشت و ده‌ها نفر کشته‌شدند.
به‌رغم حضور تانک‌ها در خیابان و بازداشت‌های متعدد، لهستانی‌ها اعتراضاتی را علیه ممنوعیت جنبش همبستگی سازمان‌دهی کردند. از جمله این اعتراضات، «بایکوت‌کردن» اخبار فرمایشی تلویزیون دولتی بود.
بایکوت‌کردن خبر تلویزیون به‌تنهایی نمی‌توانست برای دولت اسباب شرمساری شود. برای این‌که کسی نمی‌توانست میزان استقبال مردم از این بایکوت را نشان‌دهد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب‌ بالا لطفا به لینک زیر در و‌ب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
Avaz Goosheh Daad-(SONG95.IR)
Mohammad Reza Shajarian
#آهنگ
#زمستان
خواننده: #شجریان
هنر مندان: استاد کلهر(کمانچه)
استاد علیزاده(تار)
استاد همایون شجریان(ضرب-آواز)
شاعر: #اخوان_ثالث
@drsargolzaei
#تأملات
#فراعنه

این مومیایی‌ها را خاک هم نمی‌پذیرد
آتشی بیافروز!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

@drsargolzaei
#تأملات
#سکوت

صور اسرافیل را نمی‌پسندی
پس به لحافی که عزرائیل بر سرت می‌افکند خشنود باش
یلدا را جشن گرفتی و ندانستی که سبب این جشن میلادنور است یا دقیقه‌ای بیش خفتن!
تو قبله را گم کرده‌ای یا روح‌الامین نامه را به خطا رسانده است؟

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید
Forwarded from Cafe sz
میگفتن:«اصول دین چندتاست؟»
و ما یکصدا فریاد میزدیم:«پنج تا!»
میگفتن:«چیه؟»
و اینجا بود که همهمه فضا رو پر میکرد. یکی با توحید شروع میکرد، یکی با امامت، یکی با معاد، یکی با نبوت و یکی با عدل! من اما همیشه عدل رو آخر میگفتم. با تردید هم میگفتم. صدام موقع گفتنش میلرزید. همونطوری که وقتی میخوام با یک آدمی برای همیشه خداحافظی کنم، میلرزه. همونطوری که وقتی باید از سر میز یه کافه بلند بشم و کسی که یکسال زندگی رو کنارش قابل تحمل کردم رو پشت سرم جا بذارم، پاهام میلرزه. از اون تردیدها که زانو‌ رو شل میکنه و قلب رو سفت!
بعدش میگفتن:«خوب ما که همه به اصول دین باور داریم باید بریم سراغ فر‌وع دین.» و من دستم میرفت که بگم:«آقا ما به عدل باور نداریم. همونقدر که به درد پونز اگر زیر ناخنمون بره باور داریم به عدل ناباوریم.»
داشتن وضو رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. داشتن تیمم رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. داشتن غسل رو توضیح میدادن و من به عدل فکر میکردم. میگفتن:«سرگلزایی چرا نماز نمیای؟» با عقل ناقصم میگفتم:«آقا ما به اصول دین ناباوریم! نباید فروعش رو شروع کنیم.» و کشیده فرود میومد زیر گوشم و من بیشتر به عدل فکر میکردم. هنوز هم به عدل فکر میکنم. این عکس رو که میگرفتم هم به عدل فکر میکردم و وقتی دیدم با چرخ های ویلچرش از کنار چرخ‌های موتور سیکلت‌ها رد شد و وضو گرفت، به جای خدا خجالت کشیدم. عکس رو که گرفتم ، سرم رو بردم بالا و گفتم:«آقا ما به عدل باور نداریم! بیشتر از همیشه!» و جای کشیده زیر گوشم گز گز کرد!
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
مقاله

#مقاله
#سخنرانی

#نسبت_بین_توسعه_انسانی_و_رشد_اقتصادی


سخنرانی دکتر سرگلزایی راجع به نسبت بین توسعه انسانی و رشد اقتصادی براساس ترکیب نظریات «آبراهام مازلو» و «الوین تافلر»

(توضیح: این متن پیاده‌شده‌ یک سخنرانی است و بنابراین از دقت و سلاست یک مطلب نوشتاری برخوردار نیست.)
 
«آبراهام مازلو» چهار سطح نیاز برای انسان تعریف‌می‌کند و «الوین تافلر» چهار دوره‌ی تاریخی.
در‌‌این گفتار به مقایسه تطبیقی و ترکیب این دو نظریه پرداخته‌ام تا نشان‌دهم که مفهوم سلامت روان در هر عصر تاریخی دچار چه تحولاتی می‌شود.
در عصر شکار سطح نیازهای انسان معادل «نیاز فیزیولوژیک» است. برای انسانی که در این سطح زندگی می کند  امنیت، مفهوم تعریف‌شده‌ای نیست و مفهوم آینده برای او شکل نگرفته‌است.
ولی در عصر کشاورزی نگاه به آینده مفهوم پیدامی‌کند زیرا که کشاورز باید بداند کی وجین‌‌ کند یا کی محصول را درو کند. پس عصر کشاورزی عصر جستجوی امنیت است (آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه؛ کلاه خودت را محکم بگیر باد نبرد؛ تو سر پیازی یا ته پیاز)؛ همین طرحواره‌ها نشان از عصر کشاورزی دارند.
پس در عصر فئودالیته نیاز به امنیت مهمترین خواست بشر است و این در حالی‌است که در عصر صنعتی عشق و احترام مطرح می‌شود. خانمی که تقاضای طلاق داده در دادگاه می‌گوید بین ما عشق وجود ندارد و قاضی حرف او را نمی‌فهمد زیرا آن خانم در سطح سوم نیازها زندگی می‌کند و قاضی در سطح دوم نیازها!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید
Forwarded from آفتاب مهر
موضوع فیلم: زندگی اصیل و موانع آن
جمعه ۲۵ بهمن ساعت ۴ عصر تا ۸ شب
ثبت نام : 88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
#پرسش_پاسخ
#سرشت_زنانه

پرسش:

با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی عزیز

سپاس فراوان برای توجه و پاسخ به سوال‌های من و سایر دوستان، بعد از مطالعه کتاب شخصیت‌سالم و پیرو پرسش قبلی و سپس جلسه مربوط به سرشت زنانه و مردانه، این سوال برای من پیش آمد که:

 آیا تمایل به داشتن فرزند مربوط به سرشت زنانه است؟ با توجه به مطالب قبلی از شما احتمالا پاسخ این سوال خیر است یعنی استعداد زنان مختلف، متفاوت است.

حال:

۱- آیا کم بودن یا نبود چنین استعدادی در یک زن را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ خود فرد یا با کمک متخصص؟ و این‌که عدم تمایل باید چه کیفیتی داشته باشد تا بگوییم استعداد مادری کم است؟

و سوال دیگر این‌که 

۲- دکتر هلاکویی بیان می‌کنند که عدم تمایل به ازدواج یا فرزندآوری نشان‌دهنده آسیب مربوط به دوران کودکی است، وگرنه هر فردِ طبیعی در شرایط طبیعی به ازدواج و فرزندآوری تمایل دارد. بنابراین عدم تمایل یک زن به این جریان همواره به معنای اختلال است؟

در صورت مبسوط بودن پاسخ، ممنون می‌شوم اگر منابع مناسبی و در صورت امکان به فارسی معرفی بفرمایید.


پاسخ دکتر #سرگلزایی:

با سلام و احترام

گرچه برخی از اختلالات ممکن است تمایل فرد به فرزندآوری را کم کنند امّا از نظر من چنین نیست که هر عدم تمایلی به فرزندآوری یک اختلال باشد.

اگر به همین راحتی ویژگی‌های متنوّع بشری را به حساب اختلال بگذاریم، داستان «گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آن که هست گیرند» محقق می‌شود.

یک درمان‌گر دانشمند غیرمتعصّب می‌تواند تشخیص دهد که کدام عدم تمایل، ناشی از یک اختلال است و کدام ناشی از یک تنوّع و دگرباشی.

کتاب‌های میشل فوکو را در زمینهٔ تاریخ عقل و جنون، تاریخ سلامت و بیماری و تاریخ جنسیت پیشنهاد می کنم.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام استاد، وقت بخیر.

ممنون از این‌که از وقت ارزشمندتون به دیگران هدیه می‌دهید.

سوال بنده: مرز بین "ترسو بودن" و "مراعات‌ کننده ایمنی بودن" کجاست؟ برای مثال: هفته قبل و در شمال کشور من مخالف این بودم که همراه کودک ۵ ساله‌مون سوار قایق بشیم و همسر بنده(که ایشون هم پزشک هستن) این رو ناشی از ترس من می‌دونستن ولی من با تجربه حوادث مختلف در کشور، از ایمنی و آموزش پرسنل قایق نامطمئن بودم. از کجا بدونیم که داریم نقش یک ترسو را بازی می‌کنیم  که ما را از تجربه کردن بازمیدارد و یا کسی هستیم که به موازین ایمنی پایبند است؟ 


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

۱- به عقیدهٔ من تلاش برای حفظ حیات و سلامت خود و دیگران اولویت اصلی مهارتی و ارزشی زندگی ماست،

ولی گاهی برای حفظ حیات و سلامت خود و دیگران یا افزایش دستاوردها و معنای‌حیات خود و دیگران باید ریسک کنیم.

۲- ریسک سالم ریسکی است که اهداف مشخص، هزینه‌های مشخص و آلترناتیوهای مشخص داشته باشد.

۳- فضیلت‌های اخلاقی همچون حقیقت‌جویی، عدالت‌طلبی و شجاعت نیاز به تبیین مفهومی و قرارداد بین‌فردی دارند،

اگر به شکل نظام‌مند راجع به مفاهیم‌انتزاعی گفتگو نکنیم هرگز به اجماع، هم‌کوشی و هم‌افزایی دست نخواهیم یافت.

پیشنهاد می‌کنم فایل‌های‌صوتی بنده در زمینهٔ آداب گفتگو و کارتیمی در کانال تلگرامم را گوش کنید.

سبز باشید.

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei