دکتر حامد واحدی اردکانی
220 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچه

کودکی که در ظاهر منطقی ندارد و هرآنچه را که "نیاز" دارد، باید برآورده شود، اگر شد با حرف و اگر نشد با #فحش و اگر آن هم نشد، نقطه مقابلش، یعنی #التماس است که رخ می نماید: "تو رو خدا بزار..."

او بر سر "چهارراه"، "گل می فروشد" تا نیازش را برآورده سازد. بچه، گاهی نیاز دیگری هم دارد که همان فحش دادن است: "تو رو #خدا بزار فحش بدم"

بچه بسیاری از درخواست هایش را به همین شکل پیش می برد. اما چرا با فحش؟ چرا با زور؟ چرا با به رسمیت نشناختن #قانون؟
شاید پاسخش چندان دور نباشد. او خودش کدام قانون را تجربه کرده تا بتواند درونی اش کند؟
به چینش این کلمات و نمود بیرونی آن در #جامعه بیاندیشیم: بچه، چهارراه، گل فروشی...

اما بچه چه می خواهد بگوید؟ آیا او آن چیزی را می خواهد بگوید که بزرگترش هم نمی تواند هم می ترسد بگوید؟

ادامه متن را در پست بعدی بخوانید


#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #رواندرمانی #درمان #انسان #روانشناسی #بیمار #درد #رنج #رشد #بلوغ #احساس #عاطفه #ناهشیار #کودک #دکترواحدی_اردکانی
جهان بیرون ما به جهان درونمان چقدر نزدیک است؟ در ساحت فردی چقدر می توانیم گزارش آشویتس ها را بشنویم و آنرا به فعل و فاعلانی دیگر نسبت ندهیم یا از بیخ و بن #انکار نکنیم؟ جهان بیرون ما چقدر می تواند حتا گزارش #زندگی زیسته #زندانیان را بشنود، تجربه کند و تحریف، #وارونه و یا انکار نکند.
تمام آنچه گفته شد را می توان هم در ساحت فردی و هم در لایه های جامعه شنید و البته که مانند آنچه در بخشی از این برش فیلم آمده، بسیارند گوش هایی که حاضرند برای مواجه نشدن با رخ داد، به هر دری بزنند...
حتا گفتگو با مسببان فاجعه. همان بخش که در انتهای این برش آمده، کمی قبل از جمله
Don't negotiate with killers
.
.
.
.
#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #رواندرمانی #درمان #انسان #روانشناسی #بیمار #درد #رنج #رشد #بلوغ #احساس #عاطفه
دکتر حامد واحدی اردکانی
لیلا به معنی شب هنگام و نیز درازترین و تارترین شب که گاهی استعاره ایست بر گیسوان بلند #زن. گیسوانی که در لیلای این #فیلم، بافته شده و از زیر روسری و البته بسیاری چیزهای دیگر، فرا رفته و نه فروافتاده. او دختریست که با دخالت های #پدر و نیز #زن_ستیزی #مادر همچنان…
بزرگترینشان هم به چنان فلاکتی افتاده که از خانه پدر سوسیس و تخم مرغ می دزدد که آن را هم پدر از جیبش بیرون می کشد. پدری که رنگ زرد روی سبیلش روایتگر عمری #دود کردن است. دودی که شاید فقدانش را پر کند. او آن فقدان را به گونه ای دیگر نیز پر می کند. تلاش برای بزرگ فامیل شدن به هر قیمتی حتا به زور پولِ نداشته و نیز آویزان شدن به دیگری.
رد پای زندگی تباه یا بهتر است بگویم دود شده این خانواده را همچون زردی روی سبیل پدر می توان در جای جای آن دید. اما گویا جایی باید از پدری که نه جایگاه پدر، که فقط #جنسیت او را دارد عبور کرد. آری باید از تصویر پدر به #قانون پدر رسید. آن هم توسط فرزندی #دختر.
گویی آن سیلی، کشیده ای بود بر صورت تمام کسانی که به دنبال پر کردن فقدان خود و کسب بزرگی اند که یا به قیمت گرفتن از حلقوم فرزندان خود و ریختن به جیب دیگران تمام می شود و یا چسبیدن به دود و درازای سیگارواره ها
و البته که آن کشیده را همانی زد که گیسوانش از زیر روسری فرا رفته بود. گیسوانی که بسیاری #حرف و #عمل در خود بافته دارد...




#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #درمان #انسان #روانشناسی #بیمار #درد #احساس #عاطفه #کودک
دکتر حامد واحدی اردکانی
Video
فضاهای خالی که سعی در پر کردن آن است نیز از جمله تکرارهای آندرس است. سعی و تلاشی که همواره به در بسته می خورد: خواهری که علارغم پیگیری های آندرس، از رویارویی با او دوری می کند، پارتنری که دیگر به پیام هایش پاسخی نمی دهد، احساس پوچی ای که با خنده ها و خوش گذرانی ها تغییری در آن رخ نمی دهد، جیبی که خالی است و فقط با بسته هروئینی که از ساقی سابقش خریده پر می شود، و تلاشی نافرجام که برای خودکشی انجام می شود و انگار حتا مرگ هم دست رد به سینه او می زند و البته که داستان، پس از ناکامی از مردن، تازه آغاز می گردد. مدل خودکشی کردنش هم خود، حکایتی دارد. انگار آنجا هم تلاشش برای مرگ در منفعل ترین حالتش هست. شاید داستان می خواهد لحظه لحظه ی زندگی کسی را نشان دهد که دیگر از مرگ هم گذر کرده و صرفا در یک سراشیبی قل می خورد یا بهتر است بگویم قل داده می شود.
آیا چاره ای جز ۳۱ آگوست نیست؟ شاید چاره ای جز ۳۱ آگوست نیست. او در آن روز تلاشی چند باره می کند تا شاید این بار بر آن پوچی و خلاء فائق آید (بماند که اصلا آن خلاء پر شدنی هست یا نه).
آری او سرانجام در یکی از انبوهِ خانه های شهر اسلو، شهری که شاهد تاریخچه زندگیش از تولد تا همین تاریخ بوده، پس از مدت ها دوری از اعتیاد، دوباره رگ خود را از هروئین، پر می کند...

.
.
#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #رواندرمانی #درمان #انسان #اتاق_درمان #روانشناسی #بیمار #درد #رنج #رشد #بلوغ #احساس #عاطفه #فکر #تفکر #ناهشیار #کودک
آیا وقتی فرد، گذشته خود را فراموش کند به کسی دیگر تبدیل می شود؟
آیا تغییر، خود، جبریست گریزناپذیر؟
آنجا که از " من" سخن به میان می آید، به واقع منظور که هست؟
و...

در فایل صوتی جلسه تحلیل روانکاوانه فیلم #بی_رویا، سعی بر آن داشته ام تا بدین پرسش ها، در کنار سایر مفاهیم قابل تامل فیلم بپردازم.

@dr_hamedvahedi




#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #رواندرمانی #درمان #انسان #اتاق_درمان #روانشناسی #بیمار #درد #رنج #رشد #بلوغ #احساس #عاطفه #فکر #تفکر #ناهشیار #کودک #فیلم #داستان #فیلمنامه #دکترواحدی_اردکانی #سینما #فراموشی #رویا #خواب
آنجا که دانستن، #درد را به دنبال خود خواهد داشت، انتخاب #ناخودآگاه که اصل حاکم بر آن، "لذت" است، کدام است؟ دانستن همراه با درد یا ندانستن همراه با بی دردی یا همان #لذت؟
گاهی شنیده می شود که فرد مراجعه کننده به #درمان، تمایلی به بهبود نداشت و از این رو پیشرفتی در درمان حاصل نشد. حال سوالی مطرح می گردد که در کل، چرا مراجع میل به از دست دادن مشکلاتی را داشته باشد که یک عمر با آنها #زندگی کرده و آگاهی از علت پیدایش و شکل گیری شان، خود، درد و رنجی افزون است؟ ضرب المثلی هم در زبان ما هست که اشاره به این امر دارد: بی خبری، خوش خبری

#فروید می گوید اگر ادراک و دانستن #واقعیت، ناخشنودی را به دنبال آورد، این دانستن #حقیقت است که باید قربانی شود.

سوالی دیگر
آیا علت اصلی مراجعه فرد به درمان، بیشتر برای از بین رفتن مشکلاتش است یا آنکه دیگر آنقدری #انرژی روانی برای ادامه زندگی ندارد؟
پس شاید بتوان گفت به عامل محرک دیگری، غیر از میل #روانکاوی شونده به درمان شدن، برای پیشبرد درمان نیاز است و آن میل #روانکاو است. میلی که موضوع و مقصد آن، نه روانکاوی شونده و نه فلان رفتار یا طرز فکر در وی است.

#دکترواحدی_اردکانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیگری و شکاف بین لذت تا ژوئیسانس

همواره زمانی که #کودک در برابر لذت ورزی ها با منع یا "نه" روبرو می شود، #لذت را متوقف نمی کند یا به معنای دقیقتر، لذت متوقف نمی شود، بلکه به سویی دیگر، تا آن سوی اصل لذت، تا #مرگ لذت، تا #ژوئیسانس می رود. از این رو شاید بتوان گفت همواره "دیگری" یا همان صاحب سخن "نه" در شکاف بین لذت تا ژوئیسانس ایستاده است. دیگری، ناخواسته، لذتی را #ممنوع می کند ولی غافل از آنکه آن لذت سر از جایی دیگر در می آورد.
اما چه می توان کرد؟
آیا در #فرهنگ، امکان "هرگونه" لذت ورزی وجود دارد؟
پس در نهایت چه باید کرد؟
گویی گریزی نیست...

#تمدن است و ملالت های آن







#روانکاوی #روانکاو #روانشناس #روان #رواندرمانی #درمان #انسان #بچه #روانشناسی #بیمار #درد #رنج #رشد #دکترواحدی_اردکانی #احساس #کودک