جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4.02K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
692 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
🗓 چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸

❇️ از قهوه‌خانه‌گردی دیروز تا کافه‌نشینی امروز

📰 گزارش خبرگزاری دانش‌جویان (ISNA) درباره‌ی کافه‌نشینی شهروندان در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی، #زهراسادات_روح‌الامینی و #مهدی_نوروزخانی

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از دیدگاه من در این گفت‌وگو:

… در گذشته در #قهوه‌خانه‌ها نوعی هم‌سویی در الگوهای رفتاری مشاهده می‌شد و آن‌چیزی که قهوه‌خانه‌ها را برجسته می‌کرد آن بود که #مردان برای گذران #اوقات_فراغت و زنگ #تفریح خود در این مکان‌ها حاضر می‌شدند اما اکنون #دختران می‌توانند با #امنیت خاطر بیش‌تری در کافه ها حضور یابند. در واقع آن چیزی که تغییر یافته این است که #کافه و #کافه‌گردی به صورت نوعی سبک زندگی جدید و #مدرن با تلفیق سلیقه‌های جدید و نوین رواج یافته است …

… زمانی که از واژه‌ی سلیقه‌های مدرن یاد می‌شود، نگاه‌ها به جامعه‌ی دخترانی معطوف است که می‌خواهند به نحوی از پوسته‌ی اسارت‌بار گذشته رهایی یابند زیرا زمانی که دختران قصد #قرار_ملاقات با شخصی را دارند راحت‌تر می‌توانند از #خانواده برای حضور در این مکان کسب اجازه کنند تا این‌که بخواهند در فضایی مانند پارک قرار ملاقات بگذارند …

… براساس این #پیمایش حدود ۳۲ درصد برای داشتن قرار به کافه‌ها می‌روند. به نظر، بیش‌تر این قرارها و ملاقات‌ها توسط #جوانان اتفاق می‌افتد. در واقع این موضوع بیان‌گر آن است که فضای کافه‌ها برای قرار ملاقات قشر #جوان بسیار مناسب است و فضاهای دیگر برای چنین قرارهایی با حصار و محدودیت اجتماعی همراه است، حال آن‌که در دوران گذشته افراد می‌توانستند در هر فضایی قرار ملاقات بگذارند. لذا می‌توان گفت دافعه‌ی اجتماعی موجود در #جامعه باعث شده افراد به فضاهایی مانند کافه‌ها بیش‌تر جذب شوند …

… طبق این پیمایش حدود ۴۵ درصد افراد برای #نوشیدن #چای و ۲۰ درصد برای نوشیدن قهوه به کافه‌ها می‌روند، کافی‌شاپ فضایی است که به نوشیدن #قهوه تأکید می‌کند، حال آن‌که طبق این آمارها بیش‌تر افراد برای نوشیدن چای در کافه‌ها حضور می‌یابند. پس می‌توان گفت این‌گونه نیست که افراد با محتوای کافی‌شاپ ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده باشند. در واقع افراد در راستای کارکرد قهوه‌خانه‌ها در مکانی تحت عنوان کافه‌ها حضور می‌یابند …

… این آمار مانند این‌که ۵۰/۳ درصد پاسخ‌گویان برای تفریح و ۳۹/۵ درصد برای وقت گذراندن به کافه می روند بیان‌گر آن است که در جامعه محدودیت‌هایی برای تفریح و وقت‌گذرانی جوانان وجود دارد که باعث شده تمایل به سمت کافه‌نشینی افزایش یابد. البته فراهم بودن فضایی برای گذران وقت جوانان نقطه‌ی قوت است …

#کافه‌نشینی نوعی #سبک_زندگی #پسامدرن است و افراد با انتخاب #کافی‌شاپ قصد دارند نوعی تعامل بین امر محلی و جهانی را فریاد بزنند …

… زمانی که از بیرون به کافه‌ها می‌نگریم، می‌بینیم که به دلیل گران‌بودن قیمت کافه‌ها تنها قشر خاصی از جامعه می‌توانند در چنین فضایی حضور یابند. در واقع گرانی یکی از عواملی است که باعث شده هنوز کافه‌ها ظرفیت داشته باشند. گویی این فضا تنها برای قشر خاصی از جامعه راه‌اندازی شده است که در صورت کاهش قیمت‌ها و افزایش تعداد چنین فضاهایی به مراتب تعداد بیش‌تری از جوانان نیز به نحوه افراطی به آن پناه می‌برند زیرا در جامعه‌ی ما جوانان با بحران هویتی از سطح خرد تا کلان مواجه هستند …

… در سطح خُرد هنوز برقراری رابطه‌ی‌ #جوانان با جنس مخالف در #فرهنگ ایران به‌درستی تعریف نشده است، در سطح میانه نیز مشکلات اشتغال و در سطح کلان بحران کم‌تفاوتی و #بی‌تفاوتی_اجتماعی موج می‌زند که گریبان #جامعه را گرفته است. جوانان ما با بحران هویتی مواجه هستند و این امر باعث شده افراد به فضاهایی که در آن #احساس_امنیت دارند متمایل شوند. نگاه آسیب‌شناسانه به کافه و کافه‌نشینی بیان‌گر آن است که در کافه‌ها چه می‌گذرد؟ چه الگوهایی مطرح می‌شود؟ آیا کافه‌ها مکانی برای گذران #اوقات_فراغت جوانانی است که فردای خود را فعال‌تر در محل کارشان حضور داشته باشند یا بخش اعظم و زیاد زندگی‌شان در چنین فضاهایی خلاصه می‌شود؟ …

#کافه_نشینی #شهر #روابط_اجتماعی #روابط_انسانی #شهروندان

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۱)

🗓 دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

عطش بی پاسخ!

🖋
#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

۱ـ زمین، عطش‌ناک است و در حسرت آب دارد می‌سوزد. در دورترها دریاست و آفتاب و امواج دریا با هم جشنی زیبا برپا کرده‌اند و دارند با هم حال می‌کنند. هر چند ساحل از امواج آب دریا سیلی می‌خورد اما ساحل، رهاست و موج دریا را محبتی می‌پندارد که همواره صورتش را نم‌ناک می‌کند و می‌داند که بوته‌های گل‌ش ریشه در همان آب دارند. ساحل می‌داند که اگر آب نباشد آفتاب، اشک نمی‌ریزد و اگر نریزد گل‌ها پژمرده می‌شوند. ساحل، عاشق سیلی‌های امواج دریاست. اما خاک ما را عطشی است که زندانش باید نامید. گلدان‌ها خالی از آب‌اند. باران نمی‌آید. لب‌های مردم من بادکرده از عطش‌اند و تشنگی سوزان دارند. این‌جا هوای دل‌ها ابری است اما ابری از غم رفتن آب و عشق. در شهر شکست‌خورده هوای ابری، باران ندارد!

۲ـ داشتم فکر می‌کردم این جماعاتی که از #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ سخنی به نام «تحلیل» می‌گویند گاه چه‌قدر در ناهشیاری هستند. جمعه‌شب گفت‌و‌شنود خانم نرگس محمدی، ببخشید: ملیحه محمدی (نرگس که اسطوره‌ی مبارزه و مقاومت با بیش از پنج سال #زندان در داخل ایران است) و آقای جمشید برزگر در تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی را دیدم. موضوع مربوط بود به #مشارکت یا #عدم_مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو. خانم محمدی می‌گفت که نمی‌توان از الآن به طور قطع نظر داد که آیا باید مشارکت کرد یا #تحریم و باید منتظر بود تا کاندیداها مشخص و سپس تأیید شوند (در منطق می‌گویند: به شرط «لا»، یعنی اگر چنین و چنان شود یا نشود پس می‌توان نتیجه‌گیری کرد). آقای برزگر هم کلیاتی می‌گفت در خصوص عدم شرکت به طور قطع (یعنی: «لا» به شرط و تحت هر شرایطی). اگر من جای ایشان بودم این تحریم را این‌گونه ترسیم می‌کردم. چه‌گونه؟ در جاگذاری مفاهیم اجتماعی به جای مفاهیم ادبی در بند ۱. پس می‌شود: مردم ایران آن‌چنان تشنه‌ی هویت‌یابی‌اند که قطره‌های اندک باران #اصلاح‌طلبی (با فرض تأیید صلاحیت کاندیداهای مربوطه) کام‌شان را نم‌ناک نمی‌کند و هم‌چنان در حسرت بارش بارانی که هویت‌های #جوانان و #زنان و #مردان و #قومیت‌ها و #نخبگان و متعهدان و … را سیراب کند باقی خواهند‌ماند و ما دیگر فرصت و توانی برای انتظار نداریم. یعنی چه؟

۳ـ فرض بگیریم که کاندیدای اصلاح‌طلب‌ها تأیید صلاحیت شود، حال:
ـ آیا این تأیید صلاحیت بنا به «مصلحت» #نظام_حکم‌رانی در جهت تداوم همین نظام نخواهد بود؟
ـ وقتی در مواد ۱ تا ۱۴ در فصل اول #قانون_اساسی، همه‌چیز مبتنی بر این مفاهیم‌اند: #حکومت #قرآن، نقش #وحی در تدوین قوانین، مبارزه با مظاهر فساد معارض با ایمان و تقوا، فقیه عادل به عنوان ولیّ امر، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد ملل اسلامی، برتری مذهب جعفری اثنی عشری الی‌الابد و …، حالا برترین کاندیدای تأیید شده‌ی #اصلاح‌طلب که فرضاً رأی هم بیاورد و #رئیس‌جمهور شود آیا می‌تواند و در حیطه‌ی وظایفش است که خلاف قانون اساسی، کنش کُنَد و اصلاً اعتقاد دارد که همه‌ی این مفاهیمی که گفته شد از جمله موانع تکامل اجتماعی است؟
ـ ممکن است بگویید: چرا که نه و چرا نمی‌توان آرام آرام تفاسیر نوینی از همان مفاهیم ارائه کرد؟ موافقم که اگر چنین شود عالی و «مطلوب» است اما این بسان کویر در حسرت باران است و اگر باران ببارد چه‌ها که نخواهد شد. آیا فکر می‌کنید این فوج عظیم دین‌داران که هم به سلاح #ایدئولوژی و هم به سلاح #روحانیت و هم به سلاح تخصص‌هایی که در این چند دهه فرا گرفته‌اند و اینک #قدرت را به #ثروت پیوند زده‌اند مجهزند، نشسته‌اند که شما از راه برسید و نرم و آرام به راه راست هدایت‌شان کنید؟

۴ـ اشکال کار ما که دست به تحلیل می‌زنیم این است که گاهِ بسیاری تفاوت میان «تحلیل» و «کلی‌گویی همیشه درست» را نمی‌دانیم. این گزاره‌ی همیشه درست است که: «اگر فردا باران بیاید گل‌ها شاد می‌شوند و دیگر نیازی نیست به آن‌ها آب دهیم». اما تحلیل واقعی این است که با تخیّل جامعه‌شناختی و در این‌جا با تکیه بر علم هواشناسی بگوییم که آیا فردا باران می‌آید یا خیر؟! گزاره‌ی نخست، یک گزاره‌ی مهمل است و حتی زیبایی شعر را هم ندارد اما زیاد می‌گوییم و می‌شنویم … «اگرهای مطلوب» زیادند اما فکر نمی‌کنیم که چه فاصله‌ای وجود دارد بین: «مطلوبیات» و «ممکنات»؟ پس باز می‌گردم و همان شعر‌گونه بند ۱ را با خود زمزمه می‌کنم …

تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.

| t.me/dr_bokharaei

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| نشست «قتل بابک خرم‌دین؛ جلوه‌ی خشونت اجتماعی ساختاری» |

🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از نشست در Clubhouse درباره‌ی قتل بابک خرم‌دین به دست پدر و مادرش با حضور جامعه‌شناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شماره‌ی ۱۶۹۴

| نمایش گزارش 👉

| فایل شنیداری 👉

| فایل دیداری 👉

🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی در این نشست:

... خشونت‌ورزی‌هایی مانند آن‌چه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیت‌های تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعه‌ی تحقیر شده دارد. جامعه‌ی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی ما ریشه دوانده ...

... معتقدم این حادثه جلوه‌ای از #خشونت است. این‌گونه نیست که «جلوه»، دربردارنده‌ی همه‌ی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردم‌دین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخص‌های متعددی است که ما را به‌سمت مفاهیم بزرگ‌تر سوق می‌دهد …

… از دید #جامعه‌شناسی که به‌مسائل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خرده‌نظام‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمده‌ی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف می‌شود که در آن به سطح روان‌شناسی نزدیک می‌شویم، مثلاً می‌گوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بوده‌اند بیش‌تر ممکن است در بزرگ‌سالی خشن شوند یا روان‌کاوانه به مسئله نگاه می‌کنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمی‌شود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به‌ شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را می‌توان دید …

… نگاه دیگر این‌که بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، این‌جا هم وقتی صحبت از #اقتدار می‌شود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خرده‌نظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان می‌شود این خشونت به‌اعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی این‌که هر کسی سن بیش‌تری دارد مجاز است خشونت به‌خرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه می‌دهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونت‌آمیز می‌شود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشاره‌ای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام می‌داد، این تعریف #اخلاق در حوزه‌ی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعه‌ی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب این‌که از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …

… معتقدم یکی از بزرگ‌ترین علت‌های خشونت‌ورزی بحث عدم گفت‌وگو و خودانتقادی است. این‌که گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشه‌ی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی این‌که همیشه آمده‌اند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق می‌افتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همان‌طورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونت‌ورزی می‌زند تا به‌هدف خود برسد، جامعه‌ای هم اگر حقیر شود نتیجه‌ی آن خشونت‌ورزی جامعه است. همه‌ی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |