تجربهٔ تفکر
388 subscribers
2.03K photos
740 videos
299 files
2.3K links
دغدغهٔ اصلی من شناخت بهتر دین اسلام است. به فلسفه، زبان‌شناسی و مسائل سیاسی-اجتماعی هم بی‌اعتنا نیستم. در این گدار (کانال) مطالبی مرتبط با این موضوعات طرح می‌شود. محمد نورالهی
denkenserfahrung.blogfa.com
nur-e-elaahi@hotmail.com
@Nurelahii
Download Telegram
تجربهٔ تفکر
Photo
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ

اینکه یک گفتگوی انتقادی به نتیجه نمی‌رسد کمتر به محتوای گفتگو و ضعف و قوت استدلال‌ها ارتباط دارد
بلکه بیشتر ناشی از «ارادهٔ دانستن» است
در واقع شناخت
چنانکه #هایدگر نیز متذکر شده است (و پیشتر و مؤکدتر از او قرآن کریم)
بیشتر امری نفس‌شناختی است تا معرفت‌شناختی

ذات صدق نه مطابقت ذهن با شیء
و نه شیء با ذهن (متعلق با موضوع نفسانی) بلکه آزادی برای این دو نوع مطابقت است
Das Wesen der Wahrheit ist Freiheit (Frei-lassen).
#سعید_زیبا_کلام
#سعید_زیباکلام
#مارتین_هایدگر
#مارتین_هیدگر
#عقلانیت
#اعجاز_قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی فیلسوف اسلامی، امروز در برنامهٔ «معرفت» که هم‌اکنون در حین نوشتن این یادداشت از شبکهٔ ۴ پخش می‌شود گفت (نقل به مضمون): «اگر دو ‌اندیشه با هم وارد گفتگو یا حتی جدال شوند دست کم امکان توافقشان وجود دارد اما در برخورد دو اراده هیچ چنین امکانی نیست بلکه مدام بر جدایی آنها افزوده می‌شود» و سپس از اشاعره و شوپنهاور (که کتاب اصلی‌اش «جهان همچون اراده» ترجمه شده است) نام برد که قائل به اصالت اراده اند.
من نقدی از این بیان دارم:
۱) استدلالی برای عدم امکان توافق اراده‌ها از ایشان نشنیدم
واقعاً چرا دو اراده امکان توافق نداشته باشند؟
۲) «النفس فی وحدتها کل القوا» (این اصل شگفتِ صدرای شیرازی در کتاب «قواعد کلی در فلسفهٔ اسلامی» نیامده است)
در عالم واقع چیزی به اسم «اراده» و «اندیشه» وجود ندارد بلکه گفتگو و جدال میان «نفس»هاست که رخ می‌دهد.
اما به نظر بنده که مبتنی بر اعتقادم به درستی قرآن کریم و تحقیقات متفکرانی چون #مارتین_هایدگر و برادر #سعید_زیبا_کلام است حرف نهایی را در گفتگوی نفسها اراده می‌زند و ‌نه اندیشه.
جلسه اول
@nedayeandishe
🔊 فایل صوتی متن‌خوانی کتاب #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی توسط سید #جمال_سامع
8 شهریورماه 1396
📍 سرای هنر و اندیشه
📚 کتاب «مسائل اساسی پدیدارشناسی» اثر #مارتین_هایدگر، ص. 15.

@nedayeandishe
جلسه دوم
@nedayeandishe
🔊 فایل صوتی متن‌خوانی کتاب #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی توسط سید #جمال_سامع
15 شهریورماه 1396
📍 سرای هنر و اندیشه
📚 کتاب «مسائل اساسی پدیدارشناسی» اثر #مارتین_هایدگر، ص. 20.

@nedayeandishe
جلسه سوم
@nedayeandishe
🔊 فایل صوتی متن‌خوانی کتاب #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی توسط سید #جمال_سامع
22 شهریورماه 1396
📍 سرای هنر و اندیشه
📚 کتاب «مسائل اساسی پدیدارشناسی» اثر #مارتین_هایدگر، ص. 23.

@nedayeandishe
جلسه چهارم
@nedayeandishe
🔊 فایل صوتی متن‌خوانی کتاب #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی توسط سید #جمال_سامع
29 شهریورماه 1396
📍 سرای هنر و اندیشه
📚 کتاب «مسائل اساسی پدیدارشناسی» اثر #مارتین_هایدگر، ص. 28.

@nedayeandishe
به نام خداوند جان و‌ خرد

برادر بسیار بزرگوارم جناب اسکندر صالحی:
https://t.me/denkerfahr/1813
بنا دارند در مجلهٔ وزین چامه:
https://t.me/denkerfahr/5160
ویژه‌نامه‌ای در راستای استاد بزرگوار و نازنین، پرویز ضیاء شهابی -حفظه الله تعالی- انتشار دهند.
زیرا که مجلهٔ چامه با محوریت ادبیات انتشار می‌یابد بزرگوارانِ دست‌در کار، بر آن اند که بنیاد کارها ادبی یا مرتبط با ادبیات باشد.
مثلاً شعری، داستانی، متن ادبی‌ای (تألیف یا ترجمه) و‌ البته در کنار اینها مباحثی در باب ترجمه و زبان ترجمه و معادل‌گذاری نیز به‌کاربیا تواند بود.
بدین وسیله این بنده نیز همگی فرهیختگان گرامی را فرامی‌خوانم تا در این امر خیر مساهمت بفرمایند.
باشد که با پاسداشت پاسداران زبان و ادب ارجمند پارسی، حق‌گزار این میراث گرانقدر توانیم بود.

#پرویز_ضیاء_شهابی
#پدیدارشناسی
#مارتین_هایدگر
#فریدریش_هولدرلین
#ادبیات_فارسی
#زبان_و_ادبیات_فارسی
بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است (پس از کار روی حدود ۷۰-۸۰ جلسه سخنرانی آقای پناهیان با موضوع «حماسه و هنر» بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱) سخت به این فکر افتاده ام که کتابی با موضوع «تبیین مشخصات انسان حماسی» (انسان‌شناسی فرد حماسی) بنویسم.
برای این کار ابتدا لازم است ولو به اجمال یک دوره انسان‌شناسی فلسفی مطالعه کنم از افلاطون تا هایدگر.
سپس مشخصات انسان در متون دینی و ادبی را بررسی کنم از گیگمش و ایلیاد تا اوستا و قرآن.
تمرکز اصلیم البته روی وصف درمیان‌بودن (هستی‌اندرمیان یا بینابین‌هستن) انسانی نزد هایدگر است.
یک نکتهٔ ظریف:
تعبیر Dasein نزد هایدگر درواقع خلاصهٔ تعبیر menschliche Dasein است که عبارت «انسانی» از آن افتاده و معادل است با human being در انگلیسی اگر humanاش را بیندازیم.
منتها دازاین صرف وجود نیست بلکه نوعی وجود خاص است که وصف ذاتی است معطوفیت است.
این نوع وصف وجود این موجود با مباحث پدیدارشناسی نسبت بنیادی دارد.
مبنای اصلی پدیدارشناسی تبیین وجه بنیادی قصدیت (التفات، حیث التفاتی) برای آگاهی است که ناشی از خصوصیت وجودی تقررظهورانه (existierened) آدمی است.
بدین ترتیب توجه دقیق به کتاب وجود و زمان هایدگر و نیز در کنار آن وجود و عدم سارتر* لازمهٔ اصلی تدوین این پژوهش است.
نمیدانم چه وقت فرصت این کار را می‌یابم ولی به گمانم این کار مهمترین کار عمرم باشد‌ و برای همفکران مسلمانم نیز دستکار فکری مهمی خواهد بود.
#انسان_حماسی
#انسان_شناسی_فلسفی
#وجود_و_زمان
#مارتین_هایدگر
#وجود_و_عدم
#ژان_پل_سارتر

پانوشت:
*) از این کتاب مفصل سارتر ترجمه‌ای با عنوان #هستی_و‌_نیستی به قلم خانم مهستی بحرینی وجود دارد.
.
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ

حقیقت یا فراغت؟
حقیقت یا آزادی؟
آزادی رو به حقیقت؟
حقیقت رو به آزادی؟

به نظر من آزادی و اختیار، ارزش فی نفسه ندارند چون جهت ندارند و اگر در سمت حقیقت باشند مثبت و خوب و شایان تحسین اند و اگر نه، نه.
بنابراین به نظر میرسد بهتر است از همان اول طرف حقیقت را بگیریم نه آزادی را.
البته صریحاً میگویم من آزادی را نفی نمیکنم و اصولاً مگر میشود واقعیت را نفی کرد؟
آزادی متأسفانه، واقعیت وجودی ماست، با ماست و خود ماست.
برای همین کافر میتوانیم شد و حق را میتوانیم نپذیرفت.
اما با اندکی تامل درمیتوانیم یافت که انتظار میرود در مواجهه با حقیقت به طور طبیعی، قدرت اختیارمان سلب شود که در برابر آن سر تسلیم فرود آوریم گرچه مطالعهء احوالات نفسانی خودمان و وضع اجتماعی و سیاسی جامعهء خودمان و دیگر جوامع بشری نشان میدهد که اغلب چنین اتفاقی رخ نمیدهد و در برابر پذیرش حقیقت نوعی مقاومت وجود دارد.
هایدگر در رسالهء "درباب ذات حقیقت" گفته است:
ذات حقیقت/ حقانیت/ صدق (و #ذات اینجا یعنی مابه التحقق) عبارت است از فراغت از نفسانیات و ذهنیات [اعم از ادراکات و احساسات مثبت و منفی و در یک کلام یعنی بندگی حقیقت].
Das Wesen der Wahrheit ist Freiheit.
به نظر من #پدیدارشناسی زندآگاهانهء هایدگر، عبارت است از جایگزینی محور اراده/موضوع نفسانی با پذیرندگی/ درمیان-بودگی است.
درمیان-بودگی معادل #دازاین است.
هایدگر تمایل دارد عقل را که در آلمانی Vernunft است به ریشه اش ببرد که vernehmen یعنی پذیرندگی است و نیوشایی.

شاهد مثال از ارتباط عقل و پذیرندگی این عبارت از رسالهء #سرآغاز_کار_هنری است:
Vielleicht ist jedoch das, was wir hier und in ähnlichen Fällen Gefühl oder Stimmung nennen, vernünftiger, nämlich vernehmender, weil dem Sein offener als alle Vernunft, die, inzwischen zur ratio geworden, rational mißdeutet wurde. (Holzwege, S. 9)
ترجمهء من:
البته شاید آنچه ما اینجا و در مواقعی مشابه، احساس یا حال مینامیم عقلانی-تر یعنی پذیرنده-تر باشد زیرا وجود را گشوده-تر است از هر خردی که در این میان به راسیو [خرد مابعدالطبیعی فلسفی] بدل شده [یعنی] خردوزانه از آن نقش غلط خوانده اند.

#مارتین_هایدگر
پینوشت:
عکسها تزیینی است.
#محمد_نورالهی
#زندآگاهی
#هرمنوتیک
https://www.instagram.com/p/CRjTAb_MA0n/?utm_medium=share_sheet
.
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ

در ایتالیایی گزین‌گویه‌ای است به صورت:
traduttore, traditore
یعنی: مترجم خائن است.
منظور از آن این است که در هر ترجمه‌ای به نوعی به متن اصلی خیانت و حقیقت آن ناقص گزارش میشود (مقداری ریشه‌شناختی: در فرابردن، چیزی بلند میشود).
به نظر من این قاعده در هر کنش ارتباطی انسانی هم وجود دارد زیرا ما گفتار و رفتار دیگران را طبق شاکلهٔ وجودی و دستگاه ذهنی خودمان معنی میکنیم و بسیاری از اختلافات انسانی هم از همین ناشی میشود.

هایدگر در جایی گفته است:
Sage mir, was du vom Übersetzen hältst, und ich sage dir, wer du bist.
(GA53,1984, S. 76)*
به من بگو که چه تلقی از ترجمه‌کردن داری و من به تو میگویم که کیستی*
عین این عبارت نیز در کنشهای انسانی صادق است.
نحوهٔ برداشت ما از گفتار و رفتار دیگران است که شاکلهٔ کیستی ما را منکشف میکند.

پی‌نوشت:
این عبارت را نخست در نقد #استاد_ضیاء_شهابی از دو ترجمهء نخست #هستی_و_زمان #مارتین_هایدگر دیدم و ترجمه نیز از استاد است:
مجلهء پژوهشهای فلسفی، ش۱۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۶.

#محمد_نورالهی
https://www.instagram.com/p/CTOh1ggIaH5/?utm_medium=share_sheet
.
Die Antwort auf die Frage ist wie jede echte Antwort nur der äußerste Auslauf des letzten Schrittes einer langen Folge von Frageschritten. Jede Antwort bleibt nur als Antwort in Kraft, solange sie im Fragen verwurzelt ist.
Holzwege, S. 58
پاسخ این پرسش، چنان چون هر پاسخ راستینی، جز برداشتن آخرین گام در طریق سلسله‌ای دراز از پرسیدنها نیست. * هیچ پاسخی، تا ریشه در پرسیدن نداشته باشد، به عنوان پاسخ، قوت ماندگاری ندارد.
#مارتین_هایدگر #سرآغاز_کار_هنری چاپ اول ترجمۀ #استاد_ضیاء_شهابی ص۵۱

*) کمی تحت لفظیتر:
بیرونیترین برون-زد آخرین گامهای پیگیری دراز پرسشی که در راهش گام زده ایم
#محمد_نورالهی
.
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
@talebjaberi
هرچه سختی و صعوبت ترجمهء آثار فیلسوفان و متفکران دیگر (حتی هگل) از دستگاه فکری و مفهومی ایشان است ترجمهء هایدگر به بازیهای زبانی او ربط مییابد.
مترجم جوان و بلندهمت برادر گرامی آقای #طالب_جابری کتاب پرزحمت
Der Satz vom Grund
#مارتین_هایدگر را با نام #اصل_بنیاد به دست ترجمه گرفته و این کار تاکنون به چاپ دوم رسیده است.
هایدگر در این اثر هم مانند دیگر کارهایش با ظرفیت‌های مختلف معنایی واژگان بازی میکند و برای نمونه در کاربرد Satz (گزاره، مقرره، موضع، جَست) که از ریشهء setzen (نهادن و وضع کردن و مقرر داشتن) است از جایی به بعد، معنای "جهش" را نیز اراده کرده است (نه به معنای برجستن بلکه درجستن).
گزارش این معانی به زبان فارسی بسی مشکل است. به هر صورت در این کتاب دو قطعه شعر نیز از #آنگلوس_سیلسیوس و #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته نقل شده که گزارش من از آنها به نظم چنین است :
»Die Ros ist ohn warum; sie blühet, weil sie blühet,
Sie acht nicht ihrer selbst, fragt nicht, ob man sie siehet.«
گل بی‌چراست؛ بهر شکفتن شکوفد او
بی‌اعتناست؛ دیده شدن را نجوید او
(یا «نپرسد او»)
»Wär nicht das Auge sonnenhaft,
Wie könnten wir das Licht erblicken?
Lebt nicht in uns des Gottes eigne Kraft,
Wie könnt uns Göttliches entzücken?«

گر نبودی چشم ما خورشیدگون
نور را دیدن توان چون و چگون؟
گر نزیدی قوّت حق در درون
(یا: قوت حق گر نبد در ذات ما)
بهره‌مان از ذات حق چون بود چون؟
#محمد_نورالهی
https://www.instagram.com/p/CVdKvZdIaoY/?utm_medium=share_sheet
.
Im folgenden fragen wir nach der Technik. Das Fragen baut an einem Weg. Darum ist es ratsam, vor allem auf den Weg zu achten und nicht an einzelnen Sätzen und Titeln hängenzubleiben. Der Weg ist ein Weg des Denkens. Alle Denkwege führen, mehr oder weniger vernehmbar, auf eine ungewöhnliche Weise durch die Sprache.
در پرسش پیگرفته، از تکنیک میپرسیم. پرسش در راهی بنا شده. پس دلیل راه باید بگیریم که پیش از هر چیز در راه تامل کنیم و معطل تک جملات و عناوین نمانیم. این راه، راه فکر است. هر فکرراهی، چنانکه که کمابیش دریافتنی است، به شیوه ای نامعمول ازرهگذر زبان راهنمایی میشود.
(عبارات نخست رسالهء پرسش از تکنیک)
به تفسیر #راینهارد_مای نویسندهء کتاب خواندنی "منابع پنهان فکر هایدگر" این پیوستگی "راه" و "زبان" و لاجرم "تفکر" را هایدگر از مفهوم #دائو برگرفته است.
در زبان چینی باستان دائو همزمان معنای راه و گفتن دارد.
اما چگونه این دو معنی به هم ربط یافته یا از هم بالیده اند؟
آیا از این مسیر:
راه> راه رفتن> راه آمدن> مذاکره> گفتگو؟

ریشه‌شناسی لفظ دائو چنانکه در ویکسیونری داده شده برعکس این مسیر است، در آنجا معنی اصلی ریشه را "تبیین" گرفته اند:
تبیین> گفتگو دربارهء> [لابد] راه آمدن (مماشات) و در-راه-سخن-گفتن (مشی) و سپس خود راه (ممشا)

Etymology

Possibly derived from 導 (OC *duːs, “to go along, to bring along, to conduct”):

> "to explain" > "to talk about", and> "road, way".
ضمناً از معانی جنبی دائو "راهنمایی" هم هست که سنجیدنی است با تمشیت.

پینوشت:
دوستی اشکال کرد که در غرب این قول مخالفان جدی دارد و سخن راینهارد مای را کمتر شنیده اند و جالب اینکه من اصل آلمانی کتاب او را هم که عنوانش هست:
Ex oriente lux: Heideggers Werk unter ostasiatischem Einfluss
نشد بیابم ولی ترجمهء انگلیسیش چند بار چاپ شده.
سخن اصلی منتقدان این است که هایدگر مکرراً از منابع غربی فلسفهء خودش سخت گفته و به جایی غیر از فلسفهء یونانی و پیشاسقراطیان و ارسطو ارجاع نداده است.
نویسنده هم البته از این تعابیر ناآگاه نیست و دقیق به آنها ارجاع میدهد ولی شواهد متقنی از اثرپذیری هایدگر از ترجمه های دائودجینگ و نیز Zhuangzi که این دومی با مقدمه مارتین بوبر نشر یافته بوده آورده است.
جدا از این خود دائودجینگ به فلسفهء متاخر هایدگر که تعبیر به شاعرانه میشود لفظاً و معناً بسیار نزدیک است.
هایدگر در اصل پرسش از وجود Seinsfrage یا تحلیل دازاین Daseinsanalyse البته نگاه به منابع شرقی نداشته ولی در بسط پرسش از وجود به سمت تفکر نامابعدالطبیعی (نه-دیگر-مابعدالطبیعی)
Nicht-mehr-metaphysisch
به نظر من متاثر از تفکر شرقی بوده
نیز میدانیم که استاد Shūzō Kuki ژاپنی پیش از جنگ جهانی دوم آثاری دربارهء هایدگر به ژاپنی نوشته است:
He became an Associate Professor in 1933 (Shōwa 8); and in that same year, he published the first book length study of Martin Heidegger to appear in Japanese.
His Kyoto University lectures on Heidegger, Man and Existence, were published in 1939.
#محمد_نورالهی
#مارتین_هایدگر
#دائودجینگ
.
به نام خداوند جان و خرد
کتاب #سوژه_و_دازاین را از انتشارات #پگاه_روزگار_نو در دست خواندن گرفته ام.
خوانش نوشته‌های فشرده و موجز #فریدریش_ویلهلم_فون_هرمان که از نزدیکترین شاگردان وفادار و مسؤول اصلی تدوین مجموعه-آثار #مارتین_هایدگر است کار ساده ای نیست ولی مترجمان این کار #احسان_پویانفر و #فلورا_عسکری_زاده نسبتاً خوب از عهدهء این کار برآمده اند.
البته همچنان برخی خطاهای مکرر مترجمان دیگر مثل خلط ترجمهء das Moment (رکن، عامل، مؤلفه) و der Moment (لحظه، آن، دقیقه) و نیز ضبط واژگان آلمانی در حالت صرفی (با نشانه‌های صرفی مفعولی باواسطه و بی‌واسطه و اضافی و غیره) در این کار دیده میشود که زیبا نیست.
بر سر مفردات و اصطلاحات هایدگر نیز همچنان بحث میتوان کرد و به نظر من پس از ترجمهء استادانهء #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی که #استاد_ضیاء_شهابی نشر داده اند ارجاع به معادلهای #سیاوش_جمادی یا #عبدالکریم_رشیدیان چندان پذیرفته نیست.
به هر روی به نظر من میرسد که مهمترین مسألهء فلسفی زمان ما همین است که در عنوان این کتاب آمده: موضوع نفسانی یا هستی-درمیان (هستی حاضر): #دازاین .
درواقع #پدیدارشناسی میتواند نقطهء تلاقی فلسفه‌های شرقی و غربی و از طرفی قاره‌ای و تحلیلی را فراهم بیاورد و باب گفتگوی اصیل دین و فلسفه را نیز باز کند.
#ادموند_هوسرل
#گفتگوی_فلسفه_و_دین
#تلاقی_شرق_و_غرب
@roozegareno.pub
https://www.instagram.com/p/CX_H3rfMKKE/?igshid=MDJmNzVkMjY=