.
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
حقیقت یا فراغت؟
حقیقت یا آزادی؟
آزادی رو به حقیقت؟
حقیقت رو به آزادی؟
به نظر من آزادی و اختیار، ارزش فی نفسه ندارند چون جهت ندارند و اگر در سمت حقیقت باشند مثبت و خوب و شایان تحسین اند و اگر نه، نه.
بنابراین به نظر میرسد بهتر است از همان اول طرف حقیقت را بگیریم نه آزادی را.
البته صریحاً میگویم من آزادی را نفی نمیکنم و اصولاً مگر میشود واقعیت را نفی کرد؟
آزادی متأسفانه، واقعیت وجودی ماست، با ماست و خود ماست.
برای همین کافر میتوانیم شد و حق را میتوانیم نپذیرفت.
اما با اندکی تامل درمیتوانیم یافت که انتظار میرود در مواجهه با حقیقت به طور طبیعی، قدرت اختیارمان سلب شود که در برابر آن سر تسلیم فرود آوریم گرچه مطالعهء احوالات نفسانی خودمان و وضع اجتماعی و سیاسی جامعهء خودمان و دیگر جوامع بشری نشان میدهد که اغلب چنین اتفاقی رخ نمیدهد و در برابر پذیرش حقیقت نوعی مقاومت وجود دارد.
هایدگر در رسالهء "درباب ذات حقیقت" گفته است:
ذات حقیقت/ حقانیت/ صدق (و #ذات اینجا یعنی مابه التحقق) عبارت است از فراغت از نفسانیات و ذهنیات [اعم از ادراکات و احساسات مثبت و منفی و در یک کلام یعنی بندگی حقیقت].
Das Wesen der Wahrheit ist Freiheit.
به نظر من #پدیدارشناسی زندآگاهانهء هایدگر، عبارت است از جایگزینی محور اراده/موضوع نفسانی با پذیرندگی/ درمیان-بودگی است.
درمیان-بودگی معادل #دازاین است.
هایدگر تمایل دارد عقل را که در آلمانی Vernunft است به ریشه اش ببرد که vernehmen یعنی پذیرندگی است و نیوشایی.
شاهد مثال از ارتباط عقل و پذیرندگی این عبارت از رسالهء #سرآغاز_کار_هنری است:
Vielleicht ist jedoch das, was wir hier und in ähnlichen Fällen Gefühl oder Stimmung nennen, vernünftiger, nämlich vernehmender, weil dem Sein offener als alle Vernunft, die, inzwischen zur ratio geworden, rational mißdeutet wurde. (Holzwege, S. 9)
ترجمهء من:
البته شاید آنچه ما اینجا و در مواقعی مشابه، احساس یا حال مینامیم عقلانی-تر یعنی پذیرنده-تر باشد زیرا وجود را گشوده-تر است از هر خردی که در این میان به راسیو [خرد مابعدالطبیعی فلسفی] بدل شده [یعنی] خردوزانه از آن نقش غلط خوانده اند.
#مارتین_هایدگر
پینوشت:
عکسها تزیینی است.
#محمد_نورالهی
#زندآگاهی
#هرمنوتیک
https://www.instagram.com/p/CRjTAb_MA0n/?utm_medium=share_sheet
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
حقیقت یا فراغت؟
حقیقت یا آزادی؟
آزادی رو به حقیقت؟
حقیقت رو به آزادی؟
به نظر من آزادی و اختیار، ارزش فی نفسه ندارند چون جهت ندارند و اگر در سمت حقیقت باشند مثبت و خوب و شایان تحسین اند و اگر نه، نه.
بنابراین به نظر میرسد بهتر است از همان اول طرف حقیقت را بگیریم نه آزادی را.
البته صریحاً میگویم من آزادی را نفی نمیکنم و اصولاً مگر میشود واقعیت را نفی کرد؟
آزادی متأسفانه، واقعیت وجودی ماست، با ماست و خود ماست.
برای همین کافر میتوانیم شد و حق را میتوانیم نپذیرفت.
اما با اندکی تامل درمیتوانیم یافت که انتظار میرود در مواجهه با حقیقت به طور طبیعی، قدرت اختیارمان سلب شود که در برابر آن سر تسلیم فرود آوریم گرچه مطالعهء احوالات نفسانی خودمان و وضع اجتماعی و سیاسی جامعهء خودمان و دیگر جوامع بشری نشان میدهد که اغلب چنین اتفاقی رخ نمیدهد و در برابر پذیرش حقیقت نوعی مقاومت وجود دارد.
هایدگر در رسالهء "درباب ذات حقیقت" گفته است:
ذات حقیقت/ حقانیت/ صدق (و #ذات اینجا یعنی مابه التحقق) عبارت است از فراغت از نفسانیات و ذهنیات [اعم از ادراکات و احساسات مثبت و منفی و در یک کلام یعنی بندگی حقیقت].
Das Wesen der Wahrheit ist Freiheit.
به نظر من #پدیدارشناسی زندآگاهانهء هایدگر، عبارت است از جایگزینی محور اراده/موضوع نفسانی با پذیرندگی/ درمیان-بودگی است.
درمیان-بودگی معادل #دازاین است.
هایدگر تمایل دارد عقل را که در آلمانی Vernunft است به ریشه اش ببرد که vernehmen یعنی پذیرندگی است و نیوشایی.
شاهد مثال از ارتباط عقل و پذیرندگی این عبارت از رسالهء #سرآغاز_کار_هنری است:
Vielleicht ist jedoch das, was wir hier und in ähnlichen Fällen Gefühl oder Stimmung nennen, vernünftiger, nämlich vernehmender, weil dem Sein offener als alle Vernunft, die, inzwischen zur ratio geworden, rational mißdeutet wurde. (Holzwege, S. 9)
ترجمهء من:
البته شاید آنچه ما اینجا و در مواقعی مشابه، احساس یا حال مینامیم عقلانی-تر یعنی پذیرنده-تر باشد زیرا وجود را گشوده-تر است از هر خردی که در این میان به راسیو [خرد مابعدالطبیعی فلسفی] بدل شده [یعنی] خردوزانه از آن نقش غلط خوانده اند.
#مارتین_هایدگر
پینوشت:
عکسها تزیینی است.
#محمد_نورالهی
#زندآگاهی
#هرمنوتیک
https://www.instagram.com/p/CRjTAb_MA0n/?utm_medium=share_sheet
.
به نام خداوند جان و خرد
کتاب #سوژه_و_دازاین را از انتشارات #پگاه_روزگار_نو در دست خواندن گرفته ام.
خوانش نوشتههای فشرده و موجز #فریدریش_ویلهلم_فون_هرمان که از نزدیکترین شاگردان وفادار و مسؤول اصلی تدوین مجموعه-آثار #مارتین_هایدگر است کار ساده ای نیست ولی مترجمان این کار #احسان_پویانفر و #فلورا_عسکری_زاده نسبتاً خوب از عهدهء این کار برآمده اند.
البته همچنان برخی خطاهای مکرر مترجمان دیگر مثل خلط ترجمهء das Moment (رکن، عامل، مؤلفه) و der Moment (لحظه، آن، دقیقه) و نیز ضبط واژگان آلمانی در حالت صرفی (با نشانههای صرفی مفعولی باواسطه و بیواسطه و اضافی و غیره) در این کار دیده میشود که زیبا نیست.
بر سر مفردات و اصطلاحات هایدگر نیز همچنان بحث میتوان کرد و به نظر من پس از ترجمهء استادانهء #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی که #استاد_ضیاء_شهابی نشر داده اند ارجاع به معادلهای #سیاوش_جمادی یا #عبدالکریم_رشیدیان چندان پذیرفته نیست.
به هر روی به نظر من میرسد که مهمترین مسألهء فلسفی زمان ما همین است که در عنوان این کتاب آمده: موضوع نفسانی یا هستی-درمیان (هستی حاضر): #دازاین .
درواقع #پدیدارشناسی میتواند نقطهء تلاقی فلسفههای شرقی و غربی و از طرفی قارهای و تحلیلی را فراهم بیاورد و باب گفتگوی اصیل دین و فلسفه را نیز باز کند.
#ادموند_هوسرل
#گفتگوی_فلسفه_و_دین
#تلاقی_شرق_و_غرب
@roozegareno.pub
https://www.instagram.com/p/CX_H3rfMKKE/?igshid=MDJmNzVkMjY=
به نام خداوند جان و خرد
کتاب #سوژه_و_دازاین را از انتشارات #پگاه_روزگار_نو در دست خواندن گرفته ام.
خوانش نوشتههای فشرده و موجز #فریدریش_ویلهلم_فون_هرمان که از نزدیکترین شاگردان وفادار و مسؤول اصلی تدوین مجموعه-آثار #مارتین_هایدگر است کار ساده ای نیست ولی مترجمان این کار #احسان_پویانفر و #فلورا_عسکری_زاده نسبتاً خوب از عهدهء این کار برآمده اند.
البته همچنان برخی خطاهای مکرر مترجمان دیگر مثل خلط ترجمهء das Moment (رکن، عامل، مؤلفه) و der Moment (لحظه، آن، دقیقه) و نیز ضبط واژگان آلمانی در حالت صرفی (با نشانههای صرفی مفعولی باواسطه و بیواسطه و اضافی و غیره) در این کار دیده میشود که زیبا نیست.
بر سر مفردات و اصطلاحات هایدگر نیز همچنان بحث میتوان کرد و به نظر من پس از ترجمهء استادانهء #مسائل_اساسی_پدیدارشناسی که #استاد_ضیاء_شهابی نشر داده اند ارجاع به معادلهای #سیاوش_جمادی یا #عبدالکریم_رشیدیان چندان پذیرفته نیست.
به هر روی به نظر من میرسد که مهمترین مسألهء فلسفی زمان ما همین است که در عنوان این کتاب آمده: موضوع نفسانی یا هستی-درمیان (هستی حاضر): #دازاین .
درواقع #پدیدارشناسی میتواند نقطهء تلاقی فلسفههای شرقی و غربی و از طرفی قارهای و تحلیلی را فراهم بیاورد و باب گفتگوی اصیل دین و فلسفه را نیز باز کند.
#ادموند_هوسرل
#گفتگوی_فلسفه_و_دین
#تلاقی_شرق_و_غرب
@roozegareno.pub
https://www.instagram.com/p/CX_H3rfMKKE/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
محمد نورالهی shared a post on Instagram: ".
به نام خداوند جان و خرد
کتاب #سوژه_و_دازاین را از انتشارات #پگاه_روزگار_نو در دست خواندن گرفته ام.
خوانش نوشتههای فشرده و موجز #فریدریش_ویلهلم_فون_هرمان که از نزدیکترین شاگردان وفادار و مسؤول اصلی تدوین مجموعه…
به نام خداوند جان و خرد
کتاب #سوژه_و_دازاین را از انتشارات #پگاه_روزگار_نو در دست خواندن گرفته ام.
خوانش نوشتههای فشرده و موجز #فریدریش_ویلهلم_فون_هرمان که از نزدیکترین شاگردان وفادار و مسؤول اصلی تدوین مجموعه…