✅میهن دوستی هابرماس
🔹یکی از تأثیرگذارترین متفکران جهان در آستانهی ۸۹ سالگیاش همچنان سرزنده و پرکار است: یورگن #هابرماس، فیلسوف چپگرای آلمانی، در گفتوگو با نشریهی اسپانیایی «ال پائیس»، نظرت خود را در مورد حادترین مسائل زمانهی ما، از جمله ملیگرایی، مهاجرت، اینترنت، و اتحادیهی اروپا بیان میکند.
مصاحبه گر:
🔻دلبستگی قدیمیتان به مارکسیسم چه شده است؟ آیا هنوز یک چپگرا هستید؟
من 65 سال در دانشگاهها و در عرصهی عمومی در راستای اعتقادات چپ کار و مبارزه کردهام. آنچه که باعث شد بیش از ربع قرن از عمرم را صرف همبستگی سیاسی بزرگتر در «اتحادیهی اروپا» کنم این اعتقادم بود که فقط این سازمانِ قارهای قادر است سرمایهداریِ لگامگسیخته را مهار کند. من در عین حال که هیچ وقت از نقد سرمایهداری دست نکشیدم، هیچ وقت هم از این باورم دست نکشیدم که تشخیص بدون تأمل کافی نیست. من از روشنفکرانی نیستم که بدون هدف شلیک میکنند.
کانت + هگل + روشنگری + مارکسیسم غیرمتوهم = هابرماس. این را قبول دارید؟
ه:تلگرافیاش همین است، بله، البته با افزودن کمی «دیالکتیک منفیِ» آدورنو به آن!
🔻در سال ۱۹۸۶، شما مفهوم سیاسی «میهندوستیِ مبنی بر قانون اساسی» را ارائه کردید که به نظر میرسد در مقایسه با میهندوستیهای دیگرِ مبنی بر تعلقات ملیگرایانه نظیر سرود ملی و پرچم ملی نسخهی بهتری است. فکر میکنید رسیدن به اولی سختتر است؟
من به فرهنگمان که شامل نسلهای دوم و سوم مهاجران ترک، ایرانی، و یونانی هم میشود، کسانی که فیلمسازان، روزنامه نگاران، شخصیتهای تلویزیونی، و همچنین مدیران درخشان تحویل جامعه میدهند، و قابلترین پزشکان، و بهترین نویسندگان، سیاستمداران، و آموزگاران را هم پرورش میدهند، افتخار میکنم.
من در سال ۱۹۸۴ برای یک سخنرانی به کنگرهی اسپانیا دعوت شدم. بعد از سخنرانی، برای خوردن غذا به یک رستوران قدیمی رفتیم. اگر درست یادم باشد، رستوران سمت چپ خیابان بین کنگره و پوئرتا دل سول بود. در حین گفتوگویی پرشور با میزبانان مشهورمان، که خیلی از آنها هم سوسیال-دموکراتهایی درگیر نوشتن قانون اساسی جدید کشور بودند، به من و زنم گفتند که در همین ساختمان بوده که توطئه برای اعلام نخستین جمهوری اسپانیا در سال ۱۸۷۳ شکل گرفته است. به محض فهمیدن این موضوع، احساس کاملاً متفاوتی به ما دست داد. #میهندوستیِ مبنی بر قانون اساسی به پیشینهی مناسبی نیاز دارد، تا ما همیشه حواسمان باشد که قانون اساسی یک دستاورد #ملی است.
🔻شما خودتان را یک میهندوست میدانید؟
من #دوستدار #میهنی هستم که، حداقل بعد از جنگ جهانی دوم، یک دموکراسی باثبات و، در طول دهه ها قطببندی سیاسی، در نهایت یک فرهنگ سیاسی #لیبرالی به دنیا آورد. این اولین بار است که نظرم را تا این حد و به این شکل میگویم: بله، از این نظر، من یک #میهندوست آلمانی و در عین حال محصول فرهنگ آلمانی هستم.
(بخشی از مصاحبه)
@cafe_andishe95
🔹یکی از تأثیرگذارترین متفکران جهان در آستانهی ۸۹ سالگیاش همچنان سرزنده و پرکار است: یورگن #هابرماس، فیلسوف چپگرای آلمانی، در گفتوگو با نشریهی اسپانیایی «ال پائیس»، نظرت خود را در مورد حادترین مسائل زمانهی ما، از جمله ملیگرایی، مهاجرت، اینترنت، و اتحادیهی اروپا بیان میکند.
مصاحبه گر:
🔻دلبستگی قدیمیتان به مارکسیسم چه شده است؟ آیا هنوز یک چپگرا هستید؟
من 65 سال در دانشگاهها و در عرصهی عمومی در راستای اعتقادات چپ کار و مبارزه کردهام. آنچه که باعث شد بیش از ربع قرن از عمرم را صرف همبستگی سیاسی بزرگتر در «اتحادیهی اروپا» کنم این اعتقادم بود که فقط این سازمانِ قارهای قادر است سرمایهداریِ لگامگسیخته را مهار کند. من در عین حال که هیچ وقت از نقد سرمایهداری دست نکشیدم، هیچ وقت هم از این باورم دست نکشیدم که تشخیص بدون تأمل کافی نیست. من از روشنفکرانی نیستم که بدون هدف شلیک میکنند.
کانت + هگل + روشنگری + مارکسیسم غیرمتوهم = هابرماس. این را قبول دارید؟
ه:تلگرافیاش همین است، بله، البته با افزودن کمی «دیالکتیک منفیِ» آدورنو به آن!
🔻در سال ۱۹۸۶، شما مفهوم سیاسی «میهندوستیِ مبنی بر قانون اساسی» را ارائه کردید که به نظر میرسد در مقایسه با میهندوستیهای دیگرِ مبنی بر تعلقات ملیگرایانه نظیر سرود ملی و پرچم ملی نسخهی بهتری است. فکر میکنید رسیدن به اولی سختتر است؟
من به فرهنگمان که شامل نسلهای دوم و سوم مهاجران ترک، ایرانی، و یونانی هم میشود، کسانی که فیلمسازان، روزنامه نگاران، شخصیتهای تلویزیونی، و همچنین مدیران درخشان تحویل جامعه میدهند، و قابلترین پزشکان، و بهترین نویسندگان، سیاستمداران، و آموزگاران را هم پرورش میدهند، افتخار میکنم.
من در سال ۱۹۸۴ برای یک سخنرانی به کنگرهی اسپانیا دعوت شدم. بعد از سخنرانی، برای خوردن غذا به یک رستوران قدیمی رفتیم. اگر درست یادم باشد، رستوران سمت چپ خیابان بین کنگره و پوئرتا دل سول بود. در حین گفتوگویی پرشور با میزبانان مشهورمان، که خیلی از آنها هم سوسیال-دموکراتهایی درگیر نوشتن قانون اساسی جدید کشور بودند، به من و زنم گفتند که در همین ساختمان بوده که توطئه برای اعلام نخستین جمهوری اسپانیا در سال ۱۸۷۳ شکل گرفته است. به محض فهمیدن این موضوع، احساس کاملاً متفاوتی به ما دست داد. #میهندوستیِ مبنی بر قانون اساسی به پیشینهی مناسبی نیاز دارد، تا ما همیشه حواسمان باشد که قانون اساسی یک دستاورد #ملی است.
🔻شما خودتان را یک میهندوست میدانید؟
من #دوستدار #میهنی هستم که، حداقل بعد از جنگ جهانی دوم، یک دموکراسی باثبات و، در طول دهه ها قطببندی سیاسی، در نهایت یک فرهنگ سیاسی #لیبرالی به دنیا آورد. این اولین بار است که نظرم را تا این حد و به این شکل میگویم: بله، از این نظر، من یک #میهندوست آلمانی و در عین حال محصول فرهنگ آلمانی هستم.
(بخشی از مصاحبه)
@cafe_andishe95