✖️سرمایهداری در ذات خود علیه دموکراسی است.
🔺این غلط عمومی است و تصور باطل کمونیستها.
دموکراسی تئوریسین هایی دارد که قریب به اتفاق آنان مانند مارکس و بقیه مارکسیستها که دموکرات نبوده نظرات مشعشع نداده اند.
بلکه با شناخت سازوکار توسعه سیاسی همگی بر لزوم بازار آزاد اقتصادی همچون دیگر شئون جامعه پا فشاری داشته اند.
👁🗨رابرت دال متفکر بزرگ دموکراسی میگوید:
نهادهای سرمایه داری -بازار یکی پس از دیگری از یک کشور به کشور دیگر گسترش یافت.سرمایه داری-بازار نه فقط نتیجه اش افزایش رشد اقتصادی و رفاه بود،بلکه جامعۀ آن کشورها را با ایجاد طبقۀ متوسط وسیع و صاحب نفوذ وفادار به عقاید و نهادهای دموکراتیک به طور بنیادی تغییر داد.
یا
دموکراسی کثرت سالار فقط در کشورهایی با اقتصاد مسلط سرمایه داری-بازار دوام داشته و در کشوری با اقتصاد به طور عمده غیر بازار هرگز دوامی نداشته است.
#دانش_سیاسی
#فرهنگ_دموکراتیک
@cafe_andishe95
🔺این غلط عمومی است و تصور باطل کمونیستها.
دموکراسی تئوریسین هایی دارد که قریب به اتفاق آنان مانند مارکس و بقیه مارکسیستها که دموکرات نبوده نظرات مشعشع نداده اند.
بلکه با شناخت سازوکار توسعه سیاسی همگی بر لزوم بازار آزاد اقتصادی همچون دیگر شئون جامعه پا فشاری داشته اند.
👁🗨رابرت دال متفکر بزرگ دموکراسی میگوید:
نهادهای سرمایه داری -بازار یکی پس از دیگری از یک کشور به کشور دیگر گسترش یافت.سرمایه داری-بازار نه فقط نتیجه اش افزایش رشد اقتصادی و رفاه بود،بلکه جامعۀ آن کشورها را با ایجاد طبقۀ متوسط وسیع و صاحب نفوذ وفادار به عقاید و نهادهای دموکراتیک به طور بنیادی تغییر داد.
یا
دموکراسی کثرت سالار فقط در کشورهایی با اقتصاد مسلط سرمایه داری-بازار دوام داشته و در کشوری با اقتصاد به طور عمده غیر بازار هرگز دوامی نداشته است.
#دانش_سیاسی
#فرهنگ_دموکراتیک
@cafe_andishe95
⚫️تمامیت گرایی(Totalitarianism)⚫️
تمامیت خواهی یک سیستم تمامیت خواه سلطۀ سیاسی است که نوعا با بهره گیری از «ایدئولوژی فراگیر» دستکاری شده و و استفاده از ترور و خشونت ایجاد می گردد.
#توتالیتاریسم
تمامیت خواهی متفاوت از اتوکراسی(خودکامگی) واقتدارگرایی است.به همین دلیل در تلاش اند تا کل قدرت را از طریق سیاسی کردن تمام عرصه های اجتماعی و فردی موجود به دست آورند.
بنابراین تمامیت گرایی به معنای نابودی کامل جامعه مدنی است:
◼️نابودی کامل زندگی خصوصی!
فریدریش و برژینسکی 6 ویژگی برای توتالتایسم بر شمرده اند.
1️⃣وجود یک ایدئولوژی رسمی
2️⃣حکومت تک حزبی که معمولا یک رهبر همۀ قدرت را در اختیار دارد
3️⃣یک سیستم مراقبتی تروریستی
4️⃣انحصار وسایل ارتباط جمعی
5️⃣انحصار وسایل اعمال خشونت
6️⃣کنترل دولت بر تمام جنبه های زندگی اقتصادی
(هیوود)
پس نظامهای کمونیستی مائو و لنین و استالین و هیتلر و موسیلینی و فرانکو و بنیادگراهای دینی از مهمترین اشکال توتالیتاریسم قرن 20 و 21 هستند که این ویژگی ها در اقتدارگرایی به این وسعت و شدت مشاهده نمی شود و راه گذار به دموکراسی نیز در آنها متفاوت است.
فهم تفاوت اینها در شناخت ما و نوع مواجهه ما با آنها اهمیت حیاتی دارد.
از دیدگاه هانا آرنت دیکتاتورشیپ (خودکامگی، اقتدارگرایی) می شود همون چیزی که ما قرن ها باهاش درگیر بودیم; تحمیل بی چون و چرای اراده ی شخص حاکم بر افراد تحت حاکمیت به هر شکل ممکن. (سلطانیزم، استبداد)
اما اطلاق صفت توتالیتر (تمامیت خواه) علاوه بر ویژگی لازم اما غیر کافی بالا خصوصیت دیگری هم دارد، سیستم و نظام توتالیتر برای "یکدستی" و "همگونی" افراد تحت حاکمیت تلاش می کند، هدف و سعی اش این ست که اندیشه و تفکر و ذهنیت افراد رو یک دست کند و از جامعه موجودی واحد با تفکری واحد بسازهد. فرد را از امتیاز خردورزی محروم و مجبور به تبعیت از روش و منش فکری سیستم بکند.
در واقع "دیکتاتورشیپ" ناظر به ساحت "عمل" در جامعه هست و "توتالیتاریسم" علاوه بر آن، ساحت "اندیشه" را هم هدف قرار می دهد.
#علوم_سیاسی
#فرهنگ_دموکراتیک
@cafe_andishe95
تمامیت خواهی یک سیستم تمامیت خواه سلطۀ سیاسی است که نوعا با بهره گیری از «ایدئولوژی فراگیر» دستکاری شده و و استفاده از ترور و خشونت ایجاد می گردد.
#توتالیتاریسم
تمامیت خواهی متفاوت از اتوکراسی(خودکامگی) واقتدارگرایی است.به همین دلیل در تلاش اند تا کل قدرت را از طریق سیاسی کردن تمام عرصه های اجتماعی و فردی موجود به دست آورند.
بنابراین تمامیت گرایی به معنای نابودی کامل جامعه مدنی است:
◼️نابودی کامل زندگی خصوصی!
فریدریش و برژینسکی 6 ویژگی برای توتالتایسم بر شمرده اند.
1️⃣وجود یک ایدئولوژی رسمی
2️⃣حکومت تک حزبی که معمولا یک رهبر همۀ قدرت را در اختیار دارد
3️⃣یک سیستم مراقبتی تروریستی
4️⃣انحصار وسایل ارتباط جمعی
5️⃣انحصار وسایل اعمال خشونت
6️⃣کنترل دولت بر تمام جنبه های زندگی اقتصادی
(هیوود)
پس نظامهای کمونیستی مائو و لنین و استالین و هیتلر و موسیلینی و فرانکو و بنیادگراهای دینی از مهمترین اشکال توتالیتاریسم قرن 20 و 21 هستند که این ویژگی ها در اقتدارگرایی به این وسعت و شدت مشاهده نمی شود و راه گذار به دموکراسی نیز در آنها متفاوت است.
فهم تفاوت اینها در شناخت ما و نوع مواجهه ما با آنها اهمیت حیاتی دارد.
از دیدگاه هانا آرنت دیکتاتورشیپ (خودکامگی، اقتدارگرایی) می شود همون چیزی که ما قرن ها باهاش درگیر بودیم; تحمیل بی چون و چرای اراده ی شخص حاکم بر افراد تحت حاکمیت به هر شکل ممکن. (سلطانیزم، استبداد)
اما اطلاق صفت توتالیتر (تمامیت خواه) علاوه بر ویژگی لازم اما غیر کافی بالا خصوصیت دیگری هم دارد، سیستم و نظام توتالیتر برای "یکدستی" و "همگونی" افراد تحت حاکمیت تلاش می کند، هدف و سعی اش این ست که اندیشه و تفکر و ذهنیت افراد رو یک دست کند و از جامعه موجودی واحد با تفکری واحد بسازهد. فرد را از امتیاز خردورزی محروم و مجبور به تبعیت از روش و منش فکری سیستم بکند.
در واقع "دیکتاتورشیپ" ناظر به ساحت "عمل" در جامعه هست و "توتالیتاریسم" علاوه بر آن، ساحت "اندیشه" را هم هدف قرار می دهد.
#علوم_سیاسی
#فرهنگ_دموکراتیک
@cafe_andishe95