▪️كپى بردارى قرآن از اشعار قبل از اسلام
#قسمت_چهارم
▪️#كعب_بن_لؤي از شعراى قبل از اسلام ميگويد:(تاريخ الخافاء ج ١ ص ١٠٨)
... فاسمعوا و تعلموا و افهموا، ليل ساج، و نهار ضاح، و الارض مهادا، والسماء بناء، و الجبال اوتادا والنجوم اعلام...(البدايه و النهايه ، ج ٢، باب كعب بن لؤي]
- وَ الارض مِهاداً (زمين گهواره است) عينا در قرآن در آيه ي ٦ سوره نباء آمده است.
- وَ السَّماءِ بِناءً (آسمان بنا است) عينا در قرآن در آيه ي ٢٢ سوره بقره آمده است.
- وَ الْجِبالَ أَوْتاداً (كوهها ميخ هستند) عينا در قرآن در آيه ي ٧ سوره نباء آمده است.
● #عبد_الطابخة_بن_ثعلب از شعراى ديگر قبل از اسلام مي گويد:[بلوغ الارب في معرفة احوال العرب للالوسي، ج ٢]
و انت القديم الاول الماجد الذي تبدأ خلق الناس في اكتم العدم و انت الذي احللتني غيب ظلمة الي ظلمة في صلب آدم في ظلم
ترجمه: (تو قديم اول و باعظمتى هستى كه) (شروع كردى خلق مردم را از عدم) (و تو كسى هستى كه مرا در غيب ظلمتى قراردادى) (به ظلمتى ديگر در صلب آدم در ظلماتي)
- مفهوم قديم بمعنى "ازلى" در قرآن آمده است.
- همچنين لغت "اول" براى خدا در قرآن ذکر شده است:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ(الحديد/٣)
- همچنين شروع خلق توسط خدا بطور مكرر در قرآن آمده است. مثلا: "اللَّهُ یبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یعِیدُهُ(يونس/٣٤)".
- مفهوم ظلمتهاي سه گانه كه از نطفه تا رحم طي مي شود نيز در قرآن آمده است:
"یخْلُقُكُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ(زمر ٦)" يعني شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه خلق كرد.
● #حاتم_طائي از شعراى قبل از اسلام كه در سخاوت و شعر مشهور بود مي گويد:[بلوغ الارب في معرفة احوال العرب للالوسي، ج ١]
اما والذي لا يعلم السر غيره و يحيي العظام البيض و هي رميم
#ترجمه: (سوگند به آنكه سر را نمي داند غير از او) (و زنده مي كند استخوانهاي سفيد پوسيده را)
- کلام "يعلم السر" عينا در قرآن آمده است: "فانه يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أُخْفِيَ(طه/٧)
- همچنين مصرع دوم عينا در قرآن آمده است: "قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمُ(يس/٧٨)"
● #زهير_بن_ابي_سلمي از شعراى قبل از اسلام مى گويد:[الدر المنثور، سوره تكوير ]
لقد نازعتهم حسبا قديما / و قد سجرت بحارهم بحاري
مصرع دوم در قرآن بصورت "وَ اذا الْبِحارُ سُجِّرَتْ(تكوير/٦)" آمده است.
● #امرؤ_القيس از برترين شعراى عرب قبل از اسلام است كه محمد در مورد او گفته:
"امرؤ القيس پرچمدار شاعران است بسوي جهنم". وي اشعار بسيار زيبائي دارد و بعضي از جملات وي عينا در قرآن آورده شده است[فیض الغدیر ج ٢ ص ١٨٧ ]
مثلا:
يتمنى المرء في الصيف الشتاء (مرد در تابستان طالب زمستان است)
حتى إذا جاء الشتاء أنكره (وقتي زمستان مي آيد آنرا بد مي داند)
فهو لا يرضى بحال واحد (او به وضعيت واحد راضي نمي شود)
قتل الإنسان ما أكفره (كشته باد انسان، چرا اينقدر كفران پيشه است)
- مصرع چهارم عينا در قرآن آمده است: "قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ(عبس/١٧)"
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_چهارم
▪️#كعب_بن_لؤي از شعراى قبل از اسلام ميگويد:(تاريخ الخافاء ج ١ ص ١٠٨)
... فاسمعوا و تعلموا و افهموا، ليل ساج، و نهار ضاح، و الارض مهادا، والسماء بناء، و الجبال اوتادا والنجوم اعلام...(البدايه و النهايه ، ج ٢، باب كعب بن لؤي]
- وَ الارض مِهاداً (زمين گهواره است) عينا در قرآن در آيه ي ٦ سوره نباء آمده است.
- وَ السَّماءِ بِناءً (آسمان بنا است) عينا در قرآن در آيه ي ٢٢ سوره بقره آمده است.
- وَ الْجِبالَ أَوْتاداً (كوهها ميخ هستند) عينا در قرآن در آيه ي ٧ سوره نباء آمده است.
● #عبد_الطابخة_بن_ثعلب از شعراى ديگر قبل از اسلام مي گويد:[بلوغ الارب في معرفة احوال العرب للالوسي، ج ٢]
و انت القديم الاول الماجد الذي تبدأ خلق الناس في اكتم العدم و انت الذي احللتني غيب ظلمة الي ظلمة في صلب آدم في ظلم
ترجمه: (تو قديم اول و باعظمتى هستى كه) (شروع كردى خلق مردم را از عدم) (و تو كسى هستى كه مرا در غيب ظلمتى قراردادى) (به ظلمتى ديگر در صلب آدم در ظلماتي)
- مفهوم قديم بمعنى "ازلى" در قرآن آمده است.
- همچنين لغت "اول" براى خدا در قرآن ذکر شده است:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ(الحديد/٣)
- همچنين شروع خلق توسط خدا بطور مكرر در قرآن آمده است. مثلا: "اللَّهُ یبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یعِیدُهُ(يونس/٣٤)".
- مفهوم ظلمتهاي سه گانه كه از نطفه تا رحم طي مي شود نيز در قرآن آمده است:
"یخْلُقُكُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ(زمر ٦)" يعني شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه خلق كرد.
● #حاتم_طائي از شعراى قبل از اسلام كه در سخاوت و شعر مشهور بود مي گويد:[بلوغ الارب في معرفة احوال العرب للالوسي، ج ١]
اما والذي لا يعلم السر غيره و يحيي العظام البيض و هي رميم
#ترجمه: (سوگند به آنكه سر را نمي داند غير از او) (و زنده مي كند استخوانهاي سفيد پوسيده را)
- کلام "يعلم السر" عينا در قرآن آمده است: "فانه يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أُخْفِيَ(طه/٧)
- همچنين مصرع دوم عينا در قرآن آمده است: "قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمُ(يس/٧٨)"
● #زهير_بن_ابي_سلمي از شعراى قبل از اسلام مى گويد:[الدر المنثور، سوره تكوير ]
لقد نازعتهم حسبا قديما / و قد سجرت بحارهم بحاري
مصرع دوم در قرآن بصورت "وَ اذا الْبِحارُ سُجِّرَتْ(تكوير/٦)" آمده است.
● #امرؤ_القيس از برترين شعراى عرب قبل از اسلام است كه محمد در مورد او گفته:
"امرؤ القيس پرچمدار شاعران است بسوي جهنم". وي اشعار بسيار زيبائي دارد و بعضي از جملات وي عينا در قرآن آورده شده است[فیض الغدیر ج ٢ ص ١٨٧ ]
مثلا:
يتمنى المرء في الصيف الشتاء (مرد در تابستان طالب زمستان است)
حتى إذا جاء الشتاء أنكره (وقتي زمستان مي آيد آنرا بد مي داند)
فهو لا يرضى بحال واحد (او به وضعيت واحد راضي نمي شود)
قتل الإنسان ما أكفره (كشته باد انسان، چرا اينقدر كفران پيشه است)
- مصرع چهارم عينا در قرآن آمده است: "قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ(عبس/١٧)"
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
▪️كپى بردارى قرآن از اشعار قبل از اسلام
#قسمت_پنجم(آخر)
و در اشعار عاشقانه اى مي گويد:
اقتربت الساعة وانشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافته شد)
عن غزال صاد قلبي ونفر (از غزالي كه قلبم را شكار كرد و روي بگردانيد) و در انتهاي آن مي گويد:
قلت اذ شق العذار خده (وقتي موي او رخسار او را شكافت، گفتم)
دنت الساعه و انشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافت)
- مصرع اول عينا در قرآن آمده است: "اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ(القمر/١)".
جالب است كه ادعا شده است كه اين آيه حكايت معجزه ى شق القمر است در حاليكه شعر زيباى عاشقانه اى بوده كه #محمد از #امرؤ_القيس گرفته است.
و در جاي ديگر مى گويد:
إذا زلزلت الأرض زلزالها (وقتي زمين بلرزد لرزيدني)
وأخرجت الأرض أثقالها (و زمين ثقلهايش (مرده ها) را بيرون افكند
تقوم الأنام على رسلها (مردم بر پا مي ايستند)
ليوم الحساب ترى حالها (براي روز حساب كه حالش را ميبينى)
اين عبارات این شعر عينا در قرآن آمده است دقت كنيد:
- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها(زلزال/١) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها(زلزال/٢) غير از عين جملات، مفاهيم اشعار فوق (بجز شعر عاشقانه) نيز در قرآن آمده است.
● #زبراء_كاهنه كه يك زن شاعر كاهن قبل از اسلام بود مي گويد:[بلوغ الرب، ج ٣ ، ص ٢٨٨]
والليل الغاسق و اللوح الخالق و الصباح الشارق و النجم الطارق و المزن الوادق، ان شجر الوادي ليأدو ختلا، و يحرق انيابا عصلا و ان صخر الطود لينذر ثكلا، لاتجدون عنه معلا... #ترجمه: سوگند به شب تاريك و سوگند به لوح خالق و سوگند به ستاره ي كوبنده و سوگند به ابر باران ريز، درخت وادى فريبنده مى آيد...
مشاهده ميكنيد #شبيه_قرآن و با زيبائى به جلوه هاى طبيعت قسم خورده و در آخر شروع به بيان مطلبش ميكند. اين اشعار اگر زيباتر از گفته هاي مشابه قرآن نباشد هم ارز آنانست و نشان مي دهد كه محمد اين سبك بيان را از شعراء عرب فراگرفته است. بعلاوه كلمات مشابه شعر فوق در قرآن نيز بكار گرفته شده است.
مثل: "وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ(الطارق/1)"
▪️#نتیجه_گیری از اين بحث:
#حاتم_طائى از شعراء و سخاوتمندان بزرگ عرب قبل از اسلام اشعار بسيار زيبا و پر از مفاهيم انساني و اخلاقي دارد.[بلوغ الرب، ج ١ ، ص ٧٧ به بعد]
همچنين #عنتره از شعراى ديگر قبل از اسلام نيز داراى اشعار لطيف با مفاهيم اخلاقى است. در مجموع مشاهده كرديد كه مفاهيم اصلى قرآن در ادبيات قبل از اسلام وجود دارد و سبك شعرگونه سوره هاى مكى قرآن همگى در اشعار شعراى قبل از اسلام وجود داشته است و در مواردى حتى عين جملات و كلمات اين شعرا در قرآن آمده است كه وسعت تأثير محيط را در گفته هاى محمد را نشان ميدهد و اين همان چيزى است كه از هر انسان عادي ديگرى انتظار ميرود. .
همه ى ما بشدت تحت تأثير محيطمان هستيم؛ اما گفته هاى خدا بايد بسيار وراتر و جهانى تر و بلند افق تر از كلمات انسانهاى عادى باشد و قرآن چنين نيست.
بلاشك قرآن هم مثل اشعار شعراى بزرگ قبل از اسلام در آيات مكى داراى زيبايى است ولى نه در حد معجزه.
▪️اولا زيبائى همه قرآن مشابه نيست. از جملات شعرگونه ى زيباى سوره هاى مكى تا آيات مبهم بهم ريخته در قرآن وجود دارند. بنظر مي رسد كه نهج البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است(البته مدركى براى اثباتش در دست نيست) در مواردى هم از نظر زيبائى و هم مفاهيم برتر از قرآن است.
▪️ثانيا مثنوى مولوى از نظر مفاهيم از هر دو با فاصله بسيار زيادى برتر است. گرچه نثر قرآن زيباست ولى به پاى گلستان سعدى نميرسد و گرچه شعر قرآن زيباست ولى هرگز به پاى شعر حافظ نخواهد رسيد
@bozoonhigz
#قسمت_پنجم(آخر)
و در اشعار عاشقانه اى مي گويد:
اقتربت الساعة وانشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافته شد)
عن غزال صاد قلبي ونفر (از غزالي كه قلبم را شكار كرد و روي بگردانيد) و در انتهاي آن مي گويد:
قلت اذ شق العذار خده (وقتي موي او رخسار او را شكافت، گفتم)
دنت الساعه و انشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافت)
- مصرع اول عينا در قرآن آمده است: "اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ(القمر/١)".
جالب است كه ادعا شده است كه اين آيه حكايت معجزه ى شق القمر است در حاليكه شعر زيباى عاشقانه اى بوده كه #محمد از #امرؤ_القيس گرفته است.
و در جاي ديگر مى گويد:
إذا زلزلت الأرض زلزالها (وقتي زمين بلرزد لرزيدني)
وأخرجت الأرض أثقالها (و زمين ثقلهايش (مرده ها) را بيرون افكند
تقوم الأنام على رسلها (مردم بر پا مي ايستند)
ليوم الحساب ترى حالها (براي روز حساب كه حالش را ميبينى)
اين عبارات این شعر عينا در قرآن آمده است دقت كنيد:
- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها(زلزال/١) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها(زلزال/٢) غير از عين جملات، مفاهيم اشعار فوق (بجز شعر عاشقانه) نيز در قرآن آمده است.
● #زبراء_كاهنه كه يك زن شاعر كاهن قبل از اسلام بود مي گويد:[بلوغ الرب، ج ٣ ، ص ٢٨٨]
والليل الغاسق و اللوح الخالق و الصباح الشارق و النجم الطارق و المزن الوادق، ان شجر الوادي ليأدو ختلا، و يحرق انيابا عصلا و ان صخر الطود لينذر ثكلا، لاتجدون عنه معلا... #ترجمه: سوگند به شب تاريك و سوگند به لوح خالق و سوگند به ستاره ي كوبنده و سوگند به ابر باران ريز، درخت وادى فريبنده مى آيد...
مشاهده ميكنيد #شبيه_قرآن و با زيبائى به جلوه هاى طبيعت قسم خورده و در آخر شروع به بيان مطلبش ميكند. اين اشعار اگر زيباتر از گفته هاي مشابه قرآن نباشد هم ارز آنانست و نشان مي دهد كه محمد اين سبك بيان را از شعراء عرب فراگرفته است. بعلاوه كلمات مشابه شعر فوق در قرآن نيز بكار گرفته شده است.
مثل: "وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ(الطارق/1)"
▪️#نتیجه_گیری از اين بحث:
#حاتم_طائى از شعراء و سخاوتمندان بزرگ عرب قبل از اسلام اشعار بسيار زيبا و پر از مفاهيم انساني و اخلاقي دارد.[بلوغ الرب، ج ١ ، ص ٧٧ به بعد]
همچنين #عنتره از شعراى ديگر قبل از اسلام نيز داراى اشعار لطيف با مفاهيم اخلاقى است. در مجموع مشاهده كرديد كه مفاهيم اصلى قرآن در ادبيات قبل از اسلام وجود دارد و سبك شعرگونه سوره هاى مكى قرآن همگى در اشعار شعراى قبل از اسلام وجود داشته است و در مواردى حتى عين جملات و كلمات اين شعرا در قرآن آمده است كه وسعت تأثير محيط را در گفته هاى محمد را نشان ميدهد و اين همان چيزى است كه از هر انسان عادي ديگرى انتظار ميرود. .
همه ى ما بشدت تحت تأثير محيطمان هستيم؛ اما گفته هاى خدا بايد بسيار وراتر و جهانى تر و بلند افق تر از كلمات انسانهاى عادى باشد و قرآن چنين نيست.
بلاشك قرآن هم مثل اشعار شعراى بزرگ قبل از اسلام در آيات مكى داراى زيبايى است ولى نه در حد معجزه.
▪️اولا زيبائى همه قرآن مشابه نيست. از جملات شعرگونه ى زيباى سوره هاى مكى تا آيات مبهم بهم ريخته در قرآن وجود دارند. بنظر مي رسد كه نهج البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است(البته مدركى براى اثباتش در دست نيست) در مواردى هم از نظر زيبائى و هم مفاهيم برتر از قرآن است.
▪️ثانيا مثنوى مولوى از نظر مفاهيم از هر دو با فاصله بسيار زيادى برتر است. گرچه نثر قرآن زيباست ولى به پاى گلستان سعدى نميرسد و گرچه شعر قرآن زيباست ولى هرگز به پاى شعر حافظ نخواهد رسيد
@bozoonhigz