▪️كپى بردارى قرآن از اشعار قبل از اسلام
#قسمت_پنجم(آخر)
و در اشعار عاشقانه اى مي گويد:
اقتربت الساعة وانشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافته شد)
عن غزال صاد قلبي ونفر (از غزالي كه قلبم را شكار كرد و روي بگردانيد) و در انتهاي آن مي گويد:
قلت اذ شق العذار خده (وقتي موي او رخسار او را شكافت، گفتم)
دنت الساعه و انشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافت)
- مصرع اول عينا در قرآن آمده است: "اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ(القمر/١)".
جالب است كه ادعا شده است كه اين آيه حكايت معجزه ى شق القمر است در حاليكه شعر زيباى عاشقانه اى بوده كه #محمد از #امرؤ_القيس گرفته است.
و در جاي ديگر مى گويد:
إذا زلزلت الأرض زلزالها (وقتي زمين بلرزد لرزيدني)
وأخرجت الأرض أثقالها (و زمين ثقلهايش (مرده ها) را بيرون افكند
تقوم الأنام على رسلها (مردم بر پا مي ايستند)
ليوم الحساب ترى حالها (براي روز حساب كه حالش را ميبينى)
اين عبارات این شعر عينا در قرآن آمده است دقت كنيد:
- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها(زلزال/١) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها(زلزال/٢) غير از عين جملات، مفاهيم اشعار فوق (بجز شعر عاشقانه) نيز در قرآن آمده است.
● #زبراء_كاهنه كه يك زن شاعر كاهن قبل از اسلام بود مي گويد:[بلوغ الرب، ج ٣ ، ص ٢٨٨]
والليل الغاسق و اللوح الخالق و الصباح الشارق و النجم الطارق و المزن الوادق، ان شجر الوادي ليأدو ختلا، و يحرق انيابا عصلا و ان صخر الطود لينذر ثكلا، لاتجدون عنه معلا... #ترجمه: سوگند به شب تاريك و سوگند به لوح خالق و سوگند به ستاره ي كوبنده و سوگند به ابر باران ريز، درخت وادى فريبنده مى آيد...
مشاهده ميكنيد #شبيه_قرآن و با زيبائى به جلوه هاى طبيعت قسم خورده و در آخر شروع به بيان مطلبش ميكند. اين اشعار اگر زيباتر از گفته هاي مشابه قرآن نباشد هم ارز آنانست و نشان مي دهد كه محمد اين سبك بيان را از شعراء عرب فراگرفته است. بعلاوه كلمات مشابه شعر فوق در قرآن نيز بكار گرفته شده است.
مثل: "وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ(الطارق/1)"
▪️#نتیجه_گیری از اين بحث:
#حاتم_طائى از شعراء و سخاوتمندان بزرگ عرب قبل از اسلام اشعار بسيار زيبا و پر از مفاهيم انساني و اخلاقي دارد.[بلوغ الرب، ج ١ ، ص ٧٧ به بعد]
همچنين #عنتره از شعراى ديگر قبل از اسلام نيز داراى اشعار لطيف با مفاهيم اخلاقى است. در مجموع مشاهده كرديد كه مفاهيم اصلى قرآن در ادبيات قبل از اسلام وجود دارد و سبك شعرگونه سوره هاى مكى قرآن همگى در اشعار شعراى قبل از اسلام وجود داشته است و در مواردى حتى عين جملات و كلمات اين شعرا در قرآن آمده است كه وسعت تأثير محيط را در گفته هاى محمد را نشان ميدهد و اين همان چيزى است كه از هر انسان عادي ديگرى انتظار ميرود. .
همه ى ما بشدت تحت تأثير محيطمان هستيم؛ اما گفته هاى خدا بايد بسيار وراتر و جهانى تر و بلند افق تر از كلمات انسانهاى عادى باشد و قرآن چنين نيست.
بلاشك قرآن هم مثل اشعار شعراى بزرگ قبل از اسلام در آيات مكى داراى زيبايى است ولى نه در حد معجزه.
▪️اولا زيبائى همه قرآن مشابه نيست. از جملات شعرگونه ى زيباى سوره هاى مكى تا آيات مبهم بهم ريخته در قرآن وجود دارند. بنظر مي رسد كه نهج البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است(البته مدركى براى اثباتش در دست نيست) در مواردى هم از نظر زيبائى و هم مفاهيم برتر از قرآن است.
▪️ثانيا مثنوى مولوى از نظر مفاهيم از هر دو با فاصله بسيار زيادى برتر است. گرچه نثر قرآن زيباست ولى به پاى گلستان سعدى نميرسد و گرچه شعر قرآن زيباست ولى هرگز به پاى شعر حافظ نخواهد رسيد
@bozoonhigz
#قسمت_پنجم(آخر)
و در اشعار عاشقانه اى مي گويد:
اقتربت الساعة وانشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافته شد)
عن غزال صاد قلبي ونفر (از غزالي كه قلبم را شكار كرد و روي بگردانيد) و در انتهاي آن مي گويد:
قلت اذ شق العذار خده (وقتي موي او رخسار او را شكافت، گفتم)
دنت الساعه و انشق القمر (زمان نزديك شد و ماه شكافت)
- مصرع اول عينا در قرآن آمده است: "اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ(القمر/١)".
جالب است كه ادعا شده است كه اين آيه حكايت معجزه ى شق القمر است در حاليكه شعر زيباى عاشقانه اى بوده كه #محمد از #امرؤ_القيس گرفته است.
و در جاي ديگر مى گويد:
إذا زلزلت الأرض زلزالها (وقتي زمين بلرزد لرزيدني)
وأخرجت الأرض أثقالها (و زمين ثقلهايش (مرده ها) را بيرون افكند
تقوم الأنام على رسلها (مردم بر پا مي ايستند)
ليوم الحساب ترى حالها (براي روز حساب كه حالش را ميبينى)
اين عبارات این شعر عينا در قرآن آمده است دقت كنيد:
- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها(زلزال/١) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها(زلزال/٢) غير از عين جملات، مفاهيم اشعار فوق (بجز شعر عاشقانه) نيز در قرآن آمده است.
● #زبراء_كاهنه كه يك زن شاعر كاهن قبل از اسلام بود مي گويد:[بلوغ الرب، ج ٣ ، ص ٢٨٨]
والليل الغاسق و اللوح الخالق و الصباح الشارق و النجم الطارق و المزن الوادق، ان شجر الوادي ليأدو ختلا، و يحرق انيابا عصلا و ان صخر الطود لينذر ثكلا، لاتجدون عنه معلا... #ترجمه: سوگند به شب تاريك و سوگند به لوح خالق و سوگند به ستاره ي كوبنده و سوگند به ابر باران ريز، درخت وادى فريبنده مى آيد...
مشاهده ميكنيد #شبيه_قرآن و با زيبائى به جلوه هاى طبيعت قسم خورده و در آخر شروع به بيان مطلبش ميكند. اين اشعار اگر زيباتر از گفته هاي مشابه قرآن نباشد هم ارز آنانست و نشان مي دهد كه محمد اين سبك بيان را از شعراء عرب فراگرفته است. بعلاوه كلمات مشابه شعر فوق در قرآن نيز بكار گرفته شده است.
مثل: "وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ(الطارق/1)"
▪️#نتیجه_گیری از اين بحث:
#حاتم_طائى از شعراء و سخاوتمندان بزرگ عرب قبل از اسلام اشعار بسيار زيبا و پر از مفاهيم انساني و اخلاقي دارد.[بلوغ الرب، ج ١ ، ص ٧٧ به بعد]
همچنين #عنتره از شعراى ديگر قبل از اسلام نيز داراى اشعار لطيف با مفاهيم اخلاقى است. در مجموع مشاهده كرديد كه مفاهيم اصلى قرآن در ادبيات قبل از اسلام وجود دارد و سبك شعرگونه سوره هاى مكى قرآن همگى در اشعار شعراى قبل از اسلام وجود داشته است و در مواردى حتى عين جملات و كلمات اين شعرا در قرآن آمده است كه وسعت تأثير محيط را در گفته هاى محمد را نشان ميدهد و اين همان چيزى است كه از هر انسان عادي ديگرى انتظار ميرود. .
همه ى ما بشدت تحت تأثير محيطمان هستيم؛ اما گفته هاى خدا بايد بسيار وراتر و جهانى تر و بلند افق تر از كلمات انسانهاى عادى باشد و قرآن چنين نيست.
بلاشك قرآن هم مثل اشعار شعراى بزرگ قبل از اسلام در آيات مكى داراى زيبايى است ولى نه در حد معجزه.
▪️اولا زيبائى همه قرآن مشابه نيست. از جملات شعرگونه ى زيباى سوره هاى مكى تا آيات مبهم بهم ريخته در قرآن وجود دارند. بنظر مي رسد كه نهج البلاغه كه منسوب به على بن ابيطالب است(البته مدركى براى اثباتش در دست نيست) در مواردى هم از نظر زيبائى و هم مفاهيم برتر از قرآن است.
▪️ثانيا مثنوى مولوى از نظر مفاهيم از هر دو با فاصله بسيار زيادى برتر است. گرچه نثر قرآن زيباست ولى به پاى گلستان سعدى نميرسد و گرچه شعر قرآن زيباست ولى هرگز به پاى شعر حافظ نخواهد رسيد
@bozoonhigz