[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
23K photos
1.82K videos
742 files
13.1K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
‍ #حرکت_حسینی [32] #اصلاح_در_امت ⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج از وطن چه بود؟؟ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ…
#حرکت_حسینی [33]
#اصلاح_در_امت
#صالحی_نجف_آبادی

⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج از وطن چه بود؟؟

⛔️متن شبهه و ادعای گزاف امثال آقای صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید::
اگر امام حسین علیه السلام می‌دانستند که شهید می‌شوند پس چرا فرمودند برای طلب اصلاح در امت جد خویش از وطن خارج شدم؟؟

💡با دقت بخوانید!
▪️

پاسخ :::

وجود مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) آگاه از سرنوشت خویش بودند،
علاوه بر این که تمامی حوادث آینده به صورت مکتوب، به ائمه سلام الله علیهم اجمعین، داده شده؛ بلکه آنچه که بر هر امامی می گذرد؛ و ایشان چه باید بکند؛ به عهد الهی به ایشان گفته شده است.

امام نه فقط مرگ خود را می داند؛ بلکه می داند چه بر سر تمامی افراد می آید؛ و چگونه و در چه تاریخ و چه روز و چه ساعت و به چه عاملی می میرند
و این که اصحاب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این چنین بودند. سیدالشهداء (علیه‌السلام) هم نسبت به اصحابشان کمی از آن را باز کردند.
فرمودند شما عواقب کارتان این گونه است؛

اما جدای از این، فرض کنید ما آن ضوابطی را در نظر بگیریم که هر فرد شیعه را ملزم می کند به این که یقین داشته باشد به اینکه امام علیه‌السلام قدر مسلّم، بدون شک، اگر از مرگ من خبر ندارد،
از سرنوشت خودش، از حین انتقال امامت به او تا حین ارتحالش خبر دارد.

توجه داشته باشیم که محال است که امامت از امام سلب بشود.
چرا؟
چون یا خدا به کسی امامت الهی را نمی‌دهد؛ یا از او نمی‌گیرد. چون گرفتن امامت یا از باب این است که خدا و العیاذ بالله، خیال می کرد این فرد شایستۀ امامت است؛ ولی بعد معلوم شد که این طور نیست؛
که این بر خدا محال است؛ علت دیگر اینست که فرد شایسته بوده؛ ولی خداوند امامت را بدون دلیل و بیهوده از او بگیرد. این کار هم همانند بیهوده دادن امامت است؛ پس محال است.
همچنین می دانیم که شخص نمی تواند بر خلاف ارادۀ خدا عمل نماید. خدا خواسته که او معصوم باشد؛
اما او بر خلاف ارادۀ خدا شخص باشد؛
این نیز محال است.
📖 "أفهم الغالبون" (انبیاء/44)
غالب بر امر الهی وجود ندارد.
📖 "و الله غالبٌ علی امره" (یوسف/21)
📖 "و هو القاهر فوق عباده و یرسل علیکم حفظة" (انعام/61)
اینها از واضحات است.

حال به این مقدمه توجه بفرمایید::

هدف دو معنا دارد.

1⃣ یک معنای از هدف آن مسیر کلّی فعل است؛
2⃣ معنای دوم از هدف خصوص نتیجه ای است که بر اثر این عمل به بار می آید.

برای توضیح مطلب مثالی می‌زنیم؛
هدف کلّی از نان داشتن، خوردن است.

کسی که نان تهیه می کند برای خوردن تهیه می کند. اما گاهی می شود شخص می رود نان تهیه می کند؛ اما می داند که او این نان را نمی خورد؛ بلکه دیگران می‌خورند. این کار هیچ اشکالی ندارد؛

این را در خصوص عمل سید شهداء (علیه‌السلام) بیان کنیم. شکی نیست که سید الشهداء سلام الله علیه، به آن هدفی که می خواستند رسیدند.

برای واضح تر شدن مطلب، بیان دیگری را عرض می کنیم.

هدف دو معنا دارد:

1⃣ یک معنای هدف آن چیزی است که انسان می خواهد که واقع شود. ما کاری به معنای فلسفی آن نداریم؛ بلکه همان تعبیر عمومی منظور ماست. طرف سخن ما کسانی هستند که از این تعابیر عمومی سوء استفاده می کنند.

2⃣ معنای دوم از هدف آن چیزی است که انسان می داند حاصل می شود.

مثال بزنیم؛
شخص چرا بچۀ مریضش را پیش طبیب می برد؟ می برد که بچۀ مریضش خوب بشود. اگر کسی از وی سؤال کند که دلش از این کار چه می‌خواهد؛ آنچه که علاقه دارد که حاصل بشود، شفای مریض است؛ بعد از استعمال دارو؛ از معالجۀ دکتر.
اما گاهی انسان می داند آن که واقع می‌شود این نیست. شخص می گوید من بچه ام را با علم به این که با نسخۀ این دکتر خوب نمی شود، پیش طبیب بردم. اگر از او سؤال کنند دلت می خواست چه بشود؟
می گوید من دلم می خواست خوب بشود؛ اما می دانستم او خوب نمی شود. این دومطلب با هم تفاوت واضح دارند.

حال با این مقدمه کلام نورانی سیدالشهداء علیه السلام را مجدد بخوانیم :

💠 لم اخرج اَشِرَاً وَ لا بَطراً و لا مُفسِداً و إنَّما خَرجتُ لِطلب الاصلاح فی اُمَّتی جدی و أرید اَن آمرُ بالمعروف و انهی عن المنکر فمن قَبِلَنی بقبول الحق ( فمن قبلنی بانی قبلت الحق) فالله اولی بالحقّ و من رَدَّ عَلیَّ أصبِر حَتّی یحکُم الله وَ هُو خیرُ الحاکِمین.
(📸 اسکن در انتهای پاسخ الحاق خواهد شد.)

《1》
فرازی از خطبۀ شریف وجود مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) را ترجمه و کمی شرح دهیم:

💠 حضرت می فرماید که این خروجی که من کردم به عنوان بدخواهی قیام نکردم؛ اشر یعنی آن کس که کار بد می کند و خیلی بی باکانه کار بد می کند؛ (سیعلمون غداً منّ الکذّاب الأشر فردا، مقصود روز قیامت است؛ خواهند دانست آن دروغگویی که خیلی بی باکانه هم دروغ می گوید کیست.) این گونه نبود که من بی باکانه نسبت به کار بدی اقدام بکنم؛ و از باب خودخواهی و طغیانگری و کفران نعمت و یا قصد فساد نبود. من تنها برای تحصیل اصلاح در امت جدم خروج کردم . می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم. آن کس که این مطلب را از من بپذیرد؛ و چون حق را در من دیده و از راه این که من حق را پذیرفته ام او نیز سخن مرا بپذیرد و از من تبعیت کند، این شخص در حقیقت آن حقی را که از جانب خداست تبعیت کرده است. و هر کسی که این مطلب را از من نپذیرد شکیبا هستم تا آن که خدا بین من و او داوری کند؛ و خدا بهترین داوران است.

این مطلب را هیچ کسی منکر نیست. اگر کسی بگوید سیدالشهداء (علیه‌السلام) یا هریک از ائمه علیهم السلام از چه وقت این مطلب را می‌دانستند؟

پاسخ اینست که از هر زمانی که می‌توانستند بدانند. از آن حینی که امام علیه‌السلام می تواند مطلبی را بداند.

این را چرا می گوییم؟
زیرا فضولی کردن در آنجا کار ما نیست؛ که امام از چه وقت از عمرش می تواند مطلبی را بداند.
قرآن مجید دربارۀ عیسی علیه‌السلام می‌فرماید:
" و یکلّم الناس فی المهد" (آل عمران/46) هیچ منافات ندارد؛ ممکن است که وجود مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) در آن شش ماه اول بعد از ولادت به لحاظ ضوابط ظاهری سخن نمی گفتند؛ اما معنایش این نیست که ایشان نمی‌دانستند. امام رضا علیه السلام در مورد امامت امام جواد علیه‌السلام در سنین کودکی قریب به این معنی را فرمودند. فرمودند کوچکی به او زیانی نمی رساند. عیسی بن مریم علیه‌السلام از بدو تولد نبی بود. آغاز زمانی که امام می‌تواند بداند از بعد از ولادت است؛
یا هر وقت دیگری که هست فضولی نمی‌کنیم.
اگر کسی گفت که از آن حین امام سید الشهداء علیه‌السلام می دانست که چه وقت، کجا، به امر چه کسی، به دست که و چگونه شهید خواهد شد؛ این مطلب به هیچ وجه قابل رد نیست.

نه اینکه ما می گوئیم سیدالشهداء (علیه‌السلام) برای طلب اصلاح خروج نکردند؛ بلکه مطلب این است که هدفی که حضرت می خواستند که محقق بشود این بود.

در عین حال آن چیزی که می دانستند که واقع خواهد شد آن بود.

✔️ ضمناً اگر نیک به نتایج نهضت سید الشهداء علیه‌السلام بنگریم، می‌بینیم که به واسطۀ خون های مطهری که در کربلا بر زمین ریخت، اهداف متعالی ایشان از امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جد مکرم ایشان به بهترین نحو ممکن محقق شده است.

قرآن مجید بعثت انبیاء را به صورت قاطع چنین بیان می کند :

📖 "رُسُلاً مبشّرین و منذرین لئّلا یکون للناس علی الله حجّةٌ بَعدَ الرسلِ"
(نساء/165)

ترجمه و کمی شرح :

👈 ما فرستادگانی را فرستادیم؛ اینها پیام آوران ما هستند؛ اینها کارشان این است که نوید می دهند؛ یعنی یک سنخ از کارهای خوب را می گویند که پیش خدا ارزشمند است؛ و مردم را از یک سنخ از کارهای بد برحذر می دارند. یعنی آنها را متوجه می کنند که کار بد سرانجام بد دارد. چرا؟ تا اینکه مردم بر خدا بعد از این بهانه ای نداشته باشند؛ و اینکه بگویند :
خدایا
📖 "لولا ارسلت الینا رسولاً فنتبع ایاتک من قبل اَن نذّل و نخزی"
(طه/134)

👈 چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا اینکه نشانه های تو را که پیامبر برای ما آورده است پیروی کنیم؛ پیش از آن که ما به این ذلت و خزی واقع بشویم.

قرآن مجید می فرماید:
📖 "و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن الله"
(نساء/64)

👈 ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه فرمان برده شود به اذن الهی (لام، لام غایت می باشد؛ یعنی به حساب ترکیب نحوی لام غایت است).


⁉️چرا از قرآن مجید مثال می زنیم؟

برای اینکه یک عده آنهایی هستند که از آن اولی و دومی تبعیت می کنند؛ و می‌گویند #حسبنا_کتاب_الله که ما جز قرآن سخن دیگری را نمی پذیریم. آن وقت آنها همه چیز را می‌پذیرند جز قرآن! و ما چرا مقید هستیم از قرآن مجید استدلال کنیم؟
زیرا قران مجید بالصراحه می فرماید ما هدفی که از انبیاء داریم اینست که بشیر و نذیر باشند؛ و اینکه فرمان برده شوند؛ و این هم فرمان خداست.
اما همین خدا دربارۀ یک عده ای از انبیاء می فرماید :

📖"ففریقاً کذّبتم و فریقاً تقتلون"
(بقره/87)

👈 شما یک عده ای را تکذیب کردید؛ و یک عده ای را کشتید.

《2》
Forwarded from اتچ بات
⁉️سؤال می کنیم که خدا آن وقتی که پیامبرش را فرستاد؛ و گفت هدف من این است که فرمان ببرید؛ آیا می دانست که این مردم او را می کشند؛ یا نمی‌دانست؟
ما به امام کاری نداریم؛ و به پیغمبر هم کاری نداریم.
از امثال آقای صالحی نجف آبادی سوال می‌کنیم که شما در مورد سید الشهداء علیه السلام یا نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می توانید بگویید که آنها نمی‌دانستند!
اما آیا قبول دارید که خداوند فرموده که من پیامبرم را برای این هدف می‌فرستم؛ و فرمان من این است که باذن خدا فرمان برده شود؟ در عین حال می‌دانم که او کشته می شود.

⁉️❗️این دو چگونه در خدا جمع می‌شود؟


همان گونه که در خداوند جمع می شود؛ در پیامبر و امام هم جمع می شود.

👈 یعنی اگر صحیح است که بگوئیم خدا پیامبرش را فرستاده؛ و از اول می‌فرماید من پیامبرم را به این هدف فرستادم که شما فرمان او را ببرید؛ در عین حال قبلاً هم می گوید منِ خدای جهان می‌دانم که شما این پیامبر مرا خواهید کشت؛

اگر بشود این دو مطلب را با هم در خدا سازش داد؛ پس در پیغمبر هم می شود سازش داد؛ که من آمدم که ازمن فرمان برید؛ ولکن می‌دانم شما مرا خواهید کشت.
در امام هم می شود سازش داشته باشد؛ که من آمدم اصلاح کنم؛ اما می‌دانم که من شهید خواهم شد.

اگر در خدا صحیح است؛ در پیغمبر و امام هم صحیح است. اگر اینجا صحیح نیست؛ در آنجا هم صحیح نیست.

چرا؟ چون می‌گویید نمی‌شود که شخص ادّعا بکند که من اقامۀ حکومت اسلامی می‌کنم و هدفم آن است؛ در حالی که می‌دانم که شهید می‌شوم. می گوئیم خدایی که به او دستور داده که این کار را بکند؛ چطور این دستور را داده؛ با اینکه می داند او شهید می شود؟

در مورد خدا، اگر شما می گوئید که والعیاذ بالله، نادان بوده که ما سخنی با شما نداریم !
اگر در آنجا می گوئید که مصحح است و اشکالی ندارد که خداوند پیامبرش را بفرستد تا این که مردم نسبت به او مطیع باشند؛ و در عین حال می‌داند که مردم این چنین نیستند؛ در پیامبر و امام هم این چنین است؛

شرح بیشتر برای اهل دقت::

☑️☑️ حل آن به حساب علمی این است که چون اختیار هست، هدف ایجاد داعی است نه جبر.
یعنی هدف خدا از رسالت این است که گونه ای باشد که اگر انسان بخواهد هدایت بشود، این عامل برای هدایت کافی باشد؛ نه اینکه کسی مردم را ملزم به هدایت بکند.
امام در هدف دعوتش هر چه سعی می‌کند مانند مرحلۀ بعثت خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) در مکه و بعد، از هجرت تا وفات ایشان، در همۀ این مراحل، وقتی که حضرت آیات قرآنی را می خواندند، به حساب هدایت می‌خواندند؛ اما خودشان هم می‌دانستند که

📖 "و اذا ذکرت ربّک في القُرآن وَحدَهُ وَلَّوا علی أَدبارِهِم نُفُوراً"
(اسراء/46)

👈 اینها از شدت تنفر به محض شنیدن آیات کریمه در بارۀ خداوند تعالی، به شتاب پشت به شما کرده می روند.

اما پیامبر صلی الله علیه و آله آیات را می خواندند. به دلیل اینکه هدف هدایت است.

⬅️⬅️ نتیجتاً این سخن کسانی که می‌گویند که سیدالشهداء (علیه‌السلام) می دانستند که شهید خواهند شد؛

معنایش این نیست که این سخن مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) را در فرمایش ایشان "لطلب الإصلاح في امة جدي..." منکر است؛
که مثلاً حضرت نفرموده اند که من برای اصلاح برخاسته‌ام؛
نه، بلکه این کلام را مانند سایر سخنان حضرت بر دیده می نهند.
این پیروان حضرت علیه السلام آنگونه نیستند که در مجموع آیات قران کریم یک آیه، بلکه یک جمله را از یک آیه، بپذیرند و برای بقیۀ آیات کتاب خدا حسابی قائل نباشند. چنین نیست؛
بلکه همۀ ایات را می پذیرند و خود را بدان ها ملتزم می دانند.
هم آیۀ کریمۀ سورۀ مبارکۀ نساء
📖 "و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن الله" (نساء/64)
را می پذیرند؛
و هم آیۀ سورۀ مبارکۀ بقره
📖 "ففریقاً کذّبتم و فریقاً تقتلون"
(بقره/87)
را می پذیرند که درست است.


⚠️ کسی این توهم را نکند که اگر چنانچه ما گفتیم سیدالشهداء (علیه‌السلام) می‌دانستند که شهید خواهند شد؛ معنایش این است که آنگاه که فرمودند قصد من احیاء سنّت و اماتۀ بدعت است؛ قصد من اصلاح در امّت جدم است؛ و "ارید ان آمر بالمعروف ...": من
می خواهم که امر به معروف کنم؛
و باز دارم مردم را از آنچه نباید انجام داد؛
معنای قائل بودن به علم ایشان به شهادت این است که باید این سخن را تکذیب کرد؛
ویا بالعکس معنای این سخن ایشان اینست که از سرنوشت خود اطلاعی نداشتند.



©کانال برهان و طرح مباحث جذاب #معرفت_امام و پاسخگویی به شبهات

@borrhan
⁉️ هدفِ #مولوی از تألیف مثنوی چه بوده؟؟

👤 محقق بزرگ عرفان و ادبیات، دکتر زرین کوب می‌نویسد:
«مولوی با این کتاب می‌‌خواهد مخاطب را بجایی ببرد که وَرای "شریعت" و طريقت است! او مخاطب را بجایی می‌‌برد که آنجا دیگر حقیقت و شریعت منقطع می‌شود! و تنها حقیقت باقی می‌ماند
📒 سرّ نِی، ج١، ص٣٧

این چه سلوکی است که در مرحله‌‌ای از آن، شریعت منقطع می‌‌شود؟! مگر انسان می‌‌تواند تا هنگام مرگ از شریعت دست بکشد؟! مولوی کجا را مدنظر داشته که حتی معصومین علیهم السلام نیز در پی آن نبوده‌‌اند؟! مگر دین، بجز احکام و دستورات و آداب شارع مقدس است که مولوی وَرای آن را طلب می‌‌کرده؟!

👈 این است اصول دین مولوی و آقایون مدافع او!!

🔗 پیشنهاد مطالعه

#نقد_مولوی
@borrhan
اینجا مدینه‌ است روزهای یکشنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ۲۰ ، ۲۱ و ۲۲ صفر سال ۱۱ هجری قمری ؛ ۳ ،۴ ، ۵ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ؛ ۱۹ ، ۲۰ و ۲۱ مِی سال ۶۳۲ میلادی؛
بیماری پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله شدت یافته است، لذا ایشان این 3 روز را در منزل خویش و در بستر بیماری گذرانیده اند؛ 💔
عده ای از توطئه گران نیز در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله حضور دارند تا از اخبار داخل منزل پیامبر و وضعیت ایشان بی اطلاع نباشند؛ سپاه اسامه که باید فرسنگ ها از مدینه دور باشد ، هم چنان خارج از مدینه بی‌حرکت و ساکن است!
در همین ایام ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، خطبه‌ای مهم را برای مهاجرین ایراد می‌فرمایند، در حین خطبه، عمر بن الخطاب برمی‌خیزد و سوالی می پرسد که گویای نفاق او و عدم وجود ذره‌ای ایمان در اوست!! رسولخدا صلی الله علیه و آله ناراحت شده ولی قاطعانه پاسخ می‌فرمایند...

🔗 بیشتر بخوانید

#روز_شمار_شهادت‌رسولخدا [13]

@borrhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حرکت_حسینی [34]
#صالحی_نجف_آبادی

⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج از وطن چه بود؟؟

💡با دقت بخوانید!

▪️

درباره علل #ظاهری خروج سالار شهیدان علیه السلام مفصل صحبت نمودیم
و مکرر بیان شد که علت #باطنی خروج امام حسین علیه السلام ، امتثال امر الهی و تمکین فرمان نبوی صلی الله علیه و آله بود؛


سید ابن طاووس در لهوف می فرماید:

💠 "و رويت بالإسناد عن أحمد بن داود القمي عن أبي عبد الله ع قال جاء محمد بن الحنفية إلى الحسين ع في الليلة التي أراد الحسين الخروج في صبيحتها عن مکة فقال له يا أخي إن أهل الکوفة قد عرفت غدرهم بأبيک و أخيک و قد خفت أن يکون حالک کحال من مضى فإن رأيت أن تقيم فإنک أعز من بالحرم و أمنعه فقال يا أخي قد خفت أن يغتالني يزيد بن معاوية بالحرم فأکون الذي يستباح به حرمة هذا البيت.":
(به نقل از بحار ج 44 / ص 364)

🔖 ترجمه و شرح روایت::

احمدبن داود قمی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت می کند که آن وقتی که سیدالشهداء(علیه‌السلام) خواستند از مکه خارج شوند محمدبن الحنفیه آمد خدمتشان در مکه،
در آن شبی که فردایش حضرت می‌خواستند خارج شوند؛ که شب 8 ذی الحجۀ سال 60 می باشد؛ و به حضرت از نیرنگ کوفیان بیم دادند ،
حضرت در پاسخ محمد حنفیه فرمودند: من بیم آن دارم که کمین کنند و مرا در مکه به طور ناگهانی و بدون آگاهی بکشند؛
("اَن یغتالنی" یعنی مرا ترور کند.)
و نگرانم که حرمت خانۀ خدا با قتل من هتک شود.



سپس مرحوم سیدبن طاووس از محمد بن احمد بن داود القمی نقل می کند:

💠 "فلما کان فی السحر ارتحل الحسین ع فبلغ ذلک ابن الحنفیة فأتاه فأخذ زمام ناقته التی رکبها فقال له یاأخی أ لم تعدنی النظر فیما سألتک قال بلی قال فما حداک علی الخروج عاجلا فقال أتانی رسول الله ص بعد مافارقتک فقال یاحسین ع اخرج فإن الله قدشاء أن یراک قتیلا فقال له ابن الحنفیة إنا لله وإنا إلیه راجعون فما معنی حملک هؤلاء النساء معک و أنت تخرج علی مثل هذه الحال قال فقال له قد قال لی إن الله قدشاء أن یراهن سبایا و سلم علیه ومضی"
(لهوف/ 65)

🔖 ترجمه و شرح روایت:

صبحگاهان که امام عزم حرکت فرمود ابن الحنفیه آمد و جلوی ناقۀ حضرت را گرفت و عرض کرد: یابن رسول الله به من فرموده بودید که دربارۀ پیشنهادات من فکر می کنید.
حضرت فرمود من دیشب نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم و به من فرمان دادند....

👈👈 یعنی آنکه
#خدا چنین خواسته که #من را #کشته ببیند و #زنان و فرزندان مرا #اسیر در دست دشمن باشند.

====================

اما جالب است بدانید ، نویسنده کتاب شهید جاوید ، صالحی نجف آبادی،
برای اثبات مدعای باطل خود ،
مبنی بر:

عدم علم امام به شهادت

و حرکت آن حضرت به سمت کوفه ، به انگیزهء #قیام و #تشکیل_حکومت

و ناکامی آن حضرت و عملی نشدن برنامه ایشان

به روایت فوق‌الذکر ایراداتی وارد می‌کند!!!

صرفنظر از پاسخهایی که در اثبات علم امام حسین علیه السلام به #شهادت در این سفر ،
و انگیزه #خروج آن حضرت از وطن تاکنون تقدیم شد؛

به بررسی اشکالات این شخص ، یعنی صالحی نجف آبادی بر این روایت می‌پردازیم ؛

تا خوانندگان عمق جهل و بیسوادی
او را -بر خلاف ادعا و ژست تحقیقِ جامع- وجدان کنند!


در ابتدا بررسی اشکال اول:

《1》
اشکالاتی که نویسنده شهید جاوید، مطرح کرده است:::


1⃣⛔️ این سخن با تصریح طبری به اینکه در حین خروج سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه، محمدبن الحنفیه در #مدینه بود، #منافات دارد!!!

بهتر است عین متن کتاب شهید جاوید را با هم بخوانیم؛
معارض اول، روایت طبری از ابو مخنف را نقل می کند و آن این است:::

👈"طبری: قال ابو محنف عن هشام بن الولید عن مَن شَهدَ ذلک قال َقبلَ الحسینُ بن علی بأهله من مکة و محمدبن الحنفیه بالمدینه؛ قال فَبَلَغُه خَبرُهُ و هو یَتوضّأُ فی طستٍ؛ و قال فبکی حتی سمِعت و کفَ دُموعِهِ فی الَطَست."
(طبری، ج 5 /394، دارالمعارف مصر).

[روی آورد حسین بن علی همراه خانواده‌اش از مکه درحالیکه محمد بن حنفیه در مدینه بود ، خبر سیدالشهداء به محمد رسید درحالیکه داشت وضو می‌گرفت در تشتی، سپس به گریه افتاد درحالیکه صدای ریزش اشک را در طشت شنیدم.]

"بدین گونه می بینیم روایت ابی مِخنف با روایت لهوف مخالف است؛
زیرا روایت لهوف می گوید این مذاکرات در مکه بین امام حسین و محمدبن حنفیه واقع شده است؛
و روایت ابو مخنف می گوید که هنگامی که امام حسین از مکه خارج شد محمد بن حنفیه در مدینه بوده است نه در مکه."👉

✖️✖️✖️✖️✖️✖️✖️

1⃣ پاسخ #اول ما::

با هم دوباره ببینیم حکایت ابومخنف چه می‌خواهد بگوید؛
با خواندن پاسخ درخواهید یافت این آقا #عربی_بلد_نیست ‼️❗️

دقت کنید::

در متن آمده «اَقبَل»؛

⁉️ اَقبَلَ دربارۀ چه کسی گفته می شود؟

🔰 کسی که به نقطه ای که #گوینده راجع به آن سخن می گوید روی آورده باشد، وقتی به آن نقطه که از آن سخن می‌گوید روی آوَرَد، تعبیرِ عرب اَقبَلَ است.

مثلاً فرض بفرمایید سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه خارج شدند.

آن کسی که در مکه است؛
اگر از او سئوال شود چه می گوید؟
می گوید: "خَرَجَ (یا أدبر) الحسینُ علیه السلام الی العراق"
و در همان حال اگر خبر خروج حضرت علیه‌السلام به یک فردی که در کوفه است رسیده باشد او می گوید:
" اَقبلَ الحسین ع من مکة الی العراق.".

پس کسی که در مکه است نمی تواند «اَقبَل» بگوید؛ برای اینکه نسبت به او "اَدبَرَ الحسین" درست است؛
یا تعبیر«خَرَجَ»؛
که اولی دقیق تر است.

اما أَقبَلَ نسبت به آن کسی است که در عراق است.

👈 پس معنای این سخن آنست که این روایت ابو مخنف خبر از خروج نمی دهد. بلکه دارد رو آوردن سیدالشهداء علیه‌السلام را از مکه به عراق خبر میدهد.
و آن وقت این «اَقبَل» را این آقای محقق! تعبیر به خروج کرده است!!

پس معنای عبارت طبری اینست که وقتی سید الشهداء علیه‌السلام که با اهل خود از مکه حرکت کرده بودند، به عراق رسیدند، محمد بن الحنفیة در مدینه بود.


2⃣ و اما پاسخ #دوم :

🔰 "فَلَما بَلَغَهُ خَبرُهُ". باز این محقق نابغه! «خبر» را به معنای خبر حرکت گرفته است.

اما منظور از خبر فلانی چیست؟
خبر حسین بن علی (علیه‌السلام) به محمدبن حنفیه رسید؛ یعنی چه؟
این چه خبری است؟


👈 مقصود از این خبر، آن مهمترین مصیبتی است که به سیدالشهداء(علیه‌السلام) نسبت داده
می شود؛ نه خبر حرکت و خروج.

در فارسی هم به همین نحو تعبیر می‌شود.
خبر، یعنی خبر مرگ.
در اینجا خبر خروج معنا ندارد.
محمدبن حنفیه می دانسته که سیدالشهداء (علیه‌السلام) برادر بزرگوار اوست؛ امام وقت اوست.
این خبر چیست؟
خبری است که محتاج به ذکر اُلمَتَعَلَّق نیست.
خبر شهادت است.

👈👈👈 پس در اول حرکت و اقبال به عراق را بیان می کند؛
نه خروج از مکه را.
بعد راوی می گوید "فلما بَلَغهُ خَبَرُه". خَبَرالحسین یعنی خَبَر شهادته.

👈👈👈 تاریخ طبری دارد این را بیان می کند که محمدبن حنفیه با سیدالشهداء(علیه‌السلام) نبود؛ در کربلا حاضر نبود؛ در عین حال تأثر او بر شهادت سیدالشهداء (علیه‌السلام) آن مقدار بود که آنگاه که خبر فاجعه به او رسید، حالش چنین بد شد.
چرا؟
چون «خَبَرُهُ» می گوید.

خَبَر وقتی که به شخص اضافه می شود، خبر اصل وجود که معنا ندارد.
باید متعلق خبر بسیار بسیار مهم باشد که نیاز به ذکر قرینۀ آن نیست.

چرا نیازی به ذکر قرینه نیست؟ چون متعلق مهم است.
منظور از آن خَبَر شَهادَته و خبر .... امثال اینهاست.

《2》
Forwarded from اتچ بات
شاهد بر این سخن ما آنست
که سیاق طبری کلاً بر این منوال است.

یعنی اگر در صفحۀ 394 همان منبع طبری نگاه کنیم می‌بینیم که چنین می‌گوید:

"قال الحارث قال ابن سعد أخبرنا محمدبن عمر (واقدی) قال قُتِل الحسینُ بن علی علیه السلام فی صفر سنة إحدی و ستین و هو یومئذٍ ابن خمس و خمسین."
یعنی درباره سن ۵۵ سال و تاریخ شهادت سیدالشهداء علیه‌السلام سخن می‌گوید.

باز همان طبری در همان صفحه چنین می گوید:

" عن ابی معشر قال قُتِل الحسین لعشرٍ خلون من المحرم؛ قال الواقدی هذا اَثبَتُ.":

ابومعشر گفته است که سید الشهداء علیه‌السلام 10 محرم شهید شده اند؛
و واقدی می گوید قول صحیح این است.
و سپس اصل حادثۀ شهادت را بیان می‌کند.
و هر گونه وقایع تکمیلی را نیز با سند می آورد.

مثلاً می گوید. "قال الحارث قال ابن سعد أخبرنا محمد بن عمر قال أخبرنا عطاء بن مسلم عمن أخبره عن عاصم بن أبی النَجوُد عن زِرِّ بن حُبَیشٍ قال: اول رأس رُفع عَلی خَشَبةٍ رأس الحسین رضی الله عنه و صلی الله علی روحه."

اولین سری که بر چوب رفت رأس مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام بود.

در پی این مطالب است که می گوید:

"قال ابو محنف عن هِشام بن الولید عمّن شَهدَ ذلک قال اَقبَل الحسین بن علی بأهله من مکة و محمد بن الحنفیة بالمدینة" ...
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد)

👈👈 پس می خواهد برساند که محمد ابن الحنفیة با سپاه امام حسین علیه السلام نبود؛
یعنی میخواهد با نقل این روایت در اینجا بگوید،
حضرت شهید شدند؛ و اهلشان هم با ایشان بودند؛ و شهید شدند؛ اما محمد بن حنفیه با آنها نبود؛ و شهید نشد؛ اما در عین حال وقتی خبر فاجعۀ حضرت رسید چنین حالی پیدا کرد.


3⃣ و اما پاسخ #سوم ما به ادعای صالحی نجف آبادی:::


🔰 باید بدانید که نویسنده شهید جاوید برای ذهبی ، از متعصبین مغرض عامه ، و کتاب شمس الدین ذهبی، یعنی «تاریخ الأسلام و وفیات المشاهیر والأعلام» شأن زیادی قائل است!🤔

ما هم از همان منبع استفاده می کنیم و پاسخ سوم را تقدیم می‌کنیم:

البته اصل مطلب از ابن سعد (کاتب) و از واقدی است. ابن عساکر نیز در احوالات سیدالشهداء علیه‌السلام ذکر می‌کند در صفحات 204-205 –

اما ذهبی در تاریخ الإسلام، ج2، ص 574، دارالغرب الإسلامي، 2003 چنین می‌نویسد :

▪️"و بعث الحسین إلی أهل المدینة؛ فسار إلیه من خفَّ معه من بني عبد المطلب و هم تسعة عشر رجلاً و نساء و صبیان؛ و تَبِعَهُم محمد بن الحَنَفیه فَأَدرکَ أخاه الحسین بمکة."

سیدالشهداء علیه‌السلام برای اهل مدینه پیغام فرستادند؛ "من خَف" هر کس از اولاد عبدالمطلب علیه‌السلام که سبک بار بود همراه ایشان شد. نوزده نفر مرد بودند با تعدادی زن و کودک. محمد بن حنفیه در پی حضرت روان شد تا در مکه به برادر خود رسید.

▪️"و اَعلَمه اَنَّ الخروج لَیس له بِرای یومه هذا."

محمد حنفیه عقیده ندارد که امروز حضرت از مکه خارج شوند.
(جناب محمد حنفیه عقیده داشت حالا که امام به مکه آمده‌اند نباید از مکه خارج شوند)

▪️"فَأبَی الحسینُ علیه."
سیدالشهداء سلام الله علیه ابا کردند.


👈👈👈 پس محمدبن حنفیه به مکه آمده است. و البته محمد بن حنفیه که به مکه آمده؛
قبل از خروج سیدالشهداء سلام الله علیه به مدینه بر نمی گردد.
ایشان ماند، تا حضرت حرکت کردند. وقتی مأیوس شد به مدینه بازگشت.

===========

این پاسخ ما به اولین اشکال صالحی نجف آبادی،
به اولین اشکالی که برای رد قول سید بن طاووس در اثبات علم امام حسین علیه السلام به عاقبت این #خروج و شهادت خود بیان می‌کند؛

که ثابت شد ، صالحی نجف آبادی نه تنها به ادبیات عرب آشنا نیست؛

بلکه بر خلاف ادعای تحقیق گسترده،
از متن کتب مورد علاقه و مقبول تاریخی نزد خود نیز،
ناآگاه است!!!!


《3》
حال بررسی اشکال دوم


2⃣⛔️ اشکال دوم صالحی نجف آبادی، استناد به نامۀ سیدالشهداء (علیه‌السلام) به محمد بن حنفیه است .

عین متن کتاب را بخوانیم:::

👈"معارض دوم: معارض دیگر حدیثی است که ابن قولویه در کامل الزیارات بدین گونه نقل می کند که از ....... و سند این حدیث در نهایت اعتبار است."👉
___________

حدیث مورد استناد ، در کامل الزیارات ابن قولویه سندی صحیح است؛ از صحیحۀ زارة عن ابی جعفر علیه السلام:

💠 "ابن قولويه عن أبيه و جماعة من مشايخه عن سعد بن عبدالله عن علي بن اسماعيل بن عيسي و محمد بن الحسين بن ابي الخطاب عن محمد بن عمرو بن سعيد الزيات، عن عبدالله بن بكير عن زرارة عن ابي جعفر (ع) قال: كتب الحسين بن علي (ع) من مكة الي محمد بن علي: «بسم الله الرحمن الرحيم، من الحسين بن علي الي محمد بن علي و من قبله من بني هاشم، اما بعد فان من لحق بي استشهد و من لم يلحق لم يدرك الفتح و السلام."
(کامل الزیارات، ص 75)

🔖 ترجمه و شرح مختصر حدیث:::

این جزء اول حدیث است که می‌فرمایند امام از مکه به محمد حنفیه نامه می‌نویسند ، هر کسی به من ملحق شود شهید خواهد شد.

و نویسنده شهید جاوید، چنین معنا و برداشت می‌کند که ، پس محمدبن حنفیه در آن وقت در مکه نبوده است.

یکی دیگر از منابع این حدیث در دلائل الامامه ، طبری (شیعه) است.
در آنجا صریحاً می‌گوید که امام در هنگام حرکت به سوی کوفه این نامه را نوشته‌اند.
حدیث را صَفّار نقل می کند و قالب محدثین شیعه نقل کرده اند و از دو امام نقل شده است.
یکی از حضرت باقر ابی جعفر علیه‌السلام و دیگری از حضرت صادق علیه‌السلام .

حدیث از حضرت صادق(علیه‌السلام) چنین است:

بصائر الدرجات، أَيُّوبُ بْنُ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: ذَكَرْنَا خُرُوجَ الْحُسَيْنِ وَ تَخَلُّفَ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ عَنْهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَا حَمْزَةُ إِنِّي سَأُحَدِّثُكَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ وَ لَا تَسْأَلْ عَنْهُ بَعْدَ مَجْلِسِنَا هَذَا إِنَّ الْحُسَيْنَ لَمَّا فَصَلَ مُتَوَجِّهاً دَعَا بِقِرْطَاسٍ وَ كَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى بَنِي هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِي مِنْكُمْ اسْتُشْهِدَ مَعِي وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ يَبْلُغِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام
(بحار الأنوار، ج‏45، ص84)

مدارک این حدیث بسیار زیاد است که فقط معدودی از آن ها را نقل می کنیم.

بصائر الدرجات (صفار) چاپ تبریز /481، کتاب بحار ج42/81، ج45/85-84 و دیگران هم نقل کرده اند. کلینی اعلی الله مقامه در مکاتیب الائمه (ع) نقل کرده است؛
محمد بن حسن بن فروخ صفار قمی در بصائر الدرجات، ابن جریر طبری آملی شیعی نیز در دلائل الامامة نقل کرده است.

آقای صالحی نجف آبادی دقت نکرده که "لما فصلَ" یعنی وقتی که حضرت از مکه جدا شدند.
نه اینکه هنگامی که در مکه بودند ، نامه نوشتند به جناب محمد حنفیه!


منبع دیگر این حدیث کتاب «الحدائق الوردیه فی مناقب ائمة الزیدیة» است؛ که کتاب بسیار معتبری است؛
و یکی از ائمۀ زیدیه در قرن 11 نوشته است؛
و البته ما توقع نداریم که نویسندۀ کتاب شهید جاوید ، با توجه به کم سوادی‌ای که دارد ،
اصلاً از وجود این کتابها آگاهی داشته باشد

نسخۀ خطی این کتاب تا چندی پیش فقط در دسترس بود،
اما اخیرا چاپ هم شده است؛
در نسخه خطی ج1/ برگ 60 صفحۀB این گونه آمده است:

"فَلما نَزَل بُستانَ بنی عامر کَتَب الی محمدٍ اَخیه و اَهل بیته من حسین بن علی الی محمد بن علی و اهل بیته، امّا بعد فَاِنّکم اَن لَحِقتُم بی استشهدَتم واِن تَخَلَّفتُم عنی لَم تلحَقُوا النصر."
در این سند هم مطلب به همان مضمون آمده است.

👈 در این سند دقیقا بیان شده، سیدالشهداء سلام الله علیه ، از کجا نامه نوشته اند: از بستان بنی‌ عامر


🏞 «بُستان بنی عامر» کجاست؟ بُستان بنی عامر اسم دو جا است.

یکی قریه ای است در اطراف مکه، رو به عراق که به آن بستان ابن عامر و گاهی هم بستان بنی عامر گفته می شود.

دوم، جای دیگری است؛ که دهی است نزدیک مدینه؛
که بستان ابن مَعمَر هم گفته می شود؛ که جزء ملحقات مدینه است؛ منتهی در راه بصره است.

مسیر حرکت حضرت علیه‌السلام از مسیری بود که حاجی های عراق استفاده می کردند. تا جایی که قدر مشترک راه بین کوفه و بصره بود؛ و آنجا حضرت علیه‌السلام مسیرشان را عوض کردند؛ و رو به کوفه نمودند.

بستان ابن عامر یا بنی عامر که در این نامه اشاره شده در مسیر مکه به عراق است؛

مدارک: «معجم البلدان»: یاقوت الحموی، 1/414، 449-450 ؛ «معجم ما اُستعجم»: عبدالله بن عبدالعزیز البکری الأندلسی، ص787، 835، 1304،1224، عالم الکتب، بیروت؛ تاریخ مدینه، «صحیح الاخبار عما فی بلاد العرب من الاثار» : محمد بن عبدالله بلیهد النجدی.

《4》
👈👈 پس امام نامه خود را به جناب محمد حنفیه بعد از خروج از مکه به سمت کوفه و در بستان بنی عامر نوشته‌اند.

نتیجه آنکه ادعای صالحی نجف آبادی برای رد دو روایت ابتدایی باطل است.
و ضعف علمی و بضاعت کم ایشان در ارائه مطلب محققانه اثبات شد.


🔰 ⁉️اما علت نگاشتن این نامه چه بوده است ؟

به اجمال عرض می‌کنیم:

اینکه جناب محمد بن حنفیه به مکه آمد؛ شب حرکت هم خدمت سیدالشهداء سلام الله علیه آمد؛ و به حضرت علیه السلام گفت من می‌خواهم شما این جا باشید.
آن آخرین جمله ای که حضرت به او فرمود این بود که من در بارۀ پیشنهاد شما تأمل می کنم.
وقتی که حضرت علیه‌السلام خواستند حرکت کنند آمد جلوی ایشان را گرفت.
او به حضرت هم عرض کرد که مگر شما به من وعده ندادید؟
حضرت فرمود :
خاتم انبیاء در خواب به من چنین دستور داده است.....

👈 محمدبن حنفیه خود و فرزندانش به مکه آمده بودند. به آنها اجازه نداد که با حضرت باشند.
حضرت فرمودند:

💠 "اَتَرغَب بُولدک عَنّی؟"
آیا فرزندان خود را بر من ترجیح دادی؟؟

عرض کرد ناراحتی من نسبت به از دست دادن شما بیشتر است؛
و نه می خواهم شما را از دست بدهم و نه اینها را.

در ذهن جناب محمد بن حنفیه آمده بود که اگر بناست حضرت شهید بشود، راه انتقام همان طرحی است که خود او به حضرت داده بود،
یعنی پنهان شدن حضرت و از این کوه به آن کوه رفتن و از این دره به آن دره تا زمان مهیا شدن مردم برای قیام
(طرحی برگرفته از باور به مهدویت)

لذا این جا حضرت می‌خواهند ،
آب پاکی را روی #تمامی حرکتها تا قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بریزند؛

و این هم منتهای فضیلت است.

💠 "مَنْ لَحِقَ بِي مِنْكُمْ اسْتُشْهِدَ مَعِي وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ يَبْلُغِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام"

💠 کسی که به من ملحق شود شهید خواهد شد و هر کس که تخلف کند به پیروزی دست نخواهد یافت؛ والسلام

پس معلوم می شود که از این جا به آنجا، و از مکانی به مکان دیگر رفتن فایده ای ندارد؛
✔️ و خدا برای فرزندان آل ابی طالب و علویین و اهل بیت علیهم السلام مقدر نکرده است که جز با ظهور مهدی آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف به دولت برسند.

#پیشگویی
#دولت_حق
#خانه_نشینی


©کانال برهان و نقل نکات ناب تاریخی

@borrhan
[ کانال برهان ] pinned «#حرکت_حسینی [34] #صالحی_نجف_آبادی ⁉️هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج از وطن چه بود؟؟ 💡با دقت بخوانید! ▪️ درباره علل #ظاهری خروج سالار شهیدان علیه السلام مفصل صحبت نمودیم و مکرر بیان شد که علت #باطنی خروج امام حسین علیه السلام ، امتثال امر…»
از قدیمی‌ترین نوحه‌های ضبط شده در رثای «امام حسین علیه السلام »
شاعر اثر: «ناصرالدین شاه قاجار» و نام شعر «جبرئیل» و خواننده نامشخص است.

🔗متن کامل شعر ناصرالدین‌شاه و شرح بیشتر

صوت این نوحهء ضبط شده توسط گرامافون و منسوب به دورهء ناصری در↓↓↓↓
https://t.me/borrhan/44080

#قدمت_عاشورا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا مدینه است ، روز چهارشنبه ۲۳صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۶ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۲ می سال ۶۳۲ میلادی

رسول رحمت صلی الله علیه و آله در چنین روزی در حالیکه به شدت بیمارند💔و دستمالی به سر بسته‌اند با کمک امیرالمومنین علیه‌السلام و فضل بن عباس، به منبر می‌روند؛

و ضمن اشاره‌ای دوباره به #حدیث_ثقلین ، از معیت قرآن و امیرالمومنین علی علیه السلام می‌گویند؛
در انتهای خطبه ، آن حضرت اعلام می‌دارند به هر کس وعده‌ای داده‌ام و تاکنون ادا نکرده‌ام ، نزد من آید؛
انتقادهای عمر بن الخطاب در پی این واقعه و طعنه به مردمان ،
که در ادامهء سیاست انتقادهای پی‌در‌پی او در آخرین روزهای حیات نبوی است، برای اهل دقت حاوی پیام بسیار مهمی است!

🔗 بیشتر بخوانید!

#روز_شمار_شهادت‌رسولخدا [14]

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
در چنین روزی رسولخدا صلی الله علیه و آله اشاره‌ای دوباره فرمودند به حدیث نورانی و راهگشای
علي مع القرآن و القرآن مع علي


▪️اشاره به حدیث معیت قرآن و امیرالمومنین در جریان جنگ #جمل در کلام ام سلمه همسر باوفای رسول خدا صلی الله علیه و آله و اثبات بطلان اصحاب جمل
https://t.me/borrhan/29681

▪️سلیم به قیس و اشاره به #حدیث_ثقلین و حدیث معیت قرآن و اهل بیت
و اشاره به حدیثی مشابه در کافی شریف
https://t.me/borrhan/29683
https://t.me/borrhan/29696

▪️پاسخ به دروغگویی #ابن_تیمیه در تکذیب حدیث معیت امیرالمومنین علیه السلام با حق و اثبات #عصمت امیرمومنان علی علیه السلام با توجه به استدلال ابن تیمیه
https://t.me/borrhan/29688
🔺+اسکن‌های ذیل این لینک

▪️امیرالمومنین قرآن ناطق و کسی که برای تاویل قرآن می‌جنگد و اثبات جهنمی بودن اهل #جمل و #صفین و نهروان
https://t.me/borrhan/29693
https://t.me/borrhan/22284

▪️مصادر این حدیث در منابع عامه
https://t.me/borrhan/74

▪️آیت الله وحید خراسانی : این حدیث بطلان خلافت خلیفه اول و دوم و سوم سقیفه است.
https://t.me/borrhan/29682

▪️شرح مرحوم خبازیان بر محوریت امیرالمومنین علی علیه السلام
https://t.me/borrhan/21732

▪️اثبات آنکه امیر المومنین علیه السلام قرآن ناطق هستند با استناد به منابع مخالفین
https://t.me/borrhan/40826

▪️روایت معیت قرآن و امیرمومنان علی علیه السلام در کلام جناب ام سلمه ، به اعتراف مخالفین، در قالب سوالی دلنشین: دلت به کدام سو پر میکشد؟
https://t.me/borrhan/35236


@borrhan
@borrhan2
@dinclass
Forwarded from اتچ بات
#نقل_فضائل_از_کتب_مخالفین
#قاعده_الزام

عینیت حقیقت قرآنیه و حقیقت علویه

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

1️⃣ حدیث در نظر دقیق ترین و متعصب ترین و عالم ترین دانشمندان حدیث اهل سنت؛ بخاری و مسلم و حاکم و ذهبی صحیح و معتبر می باشد.

2️⃣ أم المومنین أم سَلَمة رضی الله عنها همسر رازدار و با وفای رسول گرامی خدا می گوید: از رسول الله شنیدم که می‌فرمودند : «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض»: علی با قرآن است و قرآن نیز با علی!این دو #هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا اینکه در حوض(روز قیامت) بر من وارد شوند.

3️⃣ حدیث فوق گویای #عینیت‌حقیقت‌قرآنیه_و_حقیقت‌علویه می‌باشد .زیرا معیّت به صورت مطلق و طرفینی می‌باشد.نتیجه این گونه از معیت و همراهی امور زیر است:

🔹 #قرآن هدایت برای انسان های با تقوا (هدیً للمتقین)، روشن کننده حق از باطل(الکتاب المبین)می‌باشد.
#امیرالمومنین نیز چراغ هدایت برای متقین و روشن کننده حق از باطل است.

🔸 الإسراء 9 : #قرآن بشر را به محکم ترین امور هدایت می‌کند و بشارت دهنده برای مومنین می‌باشد.
#امیرالمومنین نیز بشر را با محکم ترین امور هدایت کرده و در لحظات مرگ برای مومنین بشارت بهشت می دهد.

🔹 الإسراء 82 : #قرآن شفا و رحمت برای مومنین و مایه خسارت برای ظالمین می باشد.
#امیرالمومنین شفا و رحمت برای مومنین و خسارت برای ظالمین می‌باشد.

🔸فصلت 42 : #قرآن هیچ امر بیهوده و باطلی در آن نیست.
#امیرالمومنین نیز مصداق #آیه_تطهیر می باشد که از هر امر باطل و بیهوده ای پاک و طاهر می‌باشند.


⁉️آیا با وجود #قرآن_ناطق سزاوار است به امور دیگر تمسک و اعتماد کرد؟


@borrhan
حضور امام حسین در لشکر معاویه .pdf
152.1 KB
🌐 پاسخ به شبهه اسلام ستیزان در خصوص حضور سیدالشهداء سلام الله علیه در لشکر #معاویه و دوشادوش #یزید ‼️

صرفنظر از بررسی اسناد جعلی تاریخ در خصوص این قبیل گزارشات به خاطر داشته باشید: بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام، حضور در جنگ و جهاد با رهبری و فرماندهی امام غیر عادل جایز نیست و کشته شدن در چنین جنگ و جهادی در حکم مرگ جاهلیست. از این رو حضور اهل بیت علیهم السلام و حتی بزرگان اصحاب ایشان در چنین جنگ و جهادهایی منتفی است.

#شبهات_محرم
@borrhan