[ کانال برهان ]
11.1K subscribers
22.8K photos
1.78K videos
739 files
12.9K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
[ کانال برهان ]
‍ #صفین (۱۱۱) 🔸۱۲/صفر سالروز واقعه حکمیت در صفین و پاسخ به شبهه کانالهای وهابی پیرامون جنگ‌ صفین ⁉️آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشته‌شدگان ما و کشته‌شدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟! 🔻پاسخ دوم (پاسخ اول ←اینجا→) ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄…
#صفین (۱۱۲)

خلاصه‌ای از ماجرای حکمیت در صفین

✧❁﷽❁✧

...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چاره‌جویی، دست به دامن #عمروعاص شد.
به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویهشامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای اهل عراق! حاکم بین ما و شما، کتاب خدا باشد»

با اجرای این نقشه، در میان سپاه امیرالمؤمنین دو دستگی پدید آمد. 
گروهی گفتند: «دشمن، حکمیت قرآن را پذیرفته و ما حق جنگ با آنان را نداریم.» و شعار «لاحکم الا لله» سر دادند.
امیرالمؤمنین به شدت در برابر این سخن ایستادند و فرمودند: «این درخواست، فریبکارانه، و به منظور فرار از شکست است

و فرمان به ادامهٔ جنگ دادند. از سوی دیگر افراد منافقی مانند #اشعث_بن_قیس که معاویه قبلا با او مخفیانه گفتگو کرده بود، با تضعیف روحیهٔ سربازان حضرت، آنان را به گزینش دو داور از هر گروه ترغیب می‌کردند

هرچه امیرالمؤمنین فرمودند:
ُ «این نیرنگ است، و من، کلام الله ناطق هستم.» نتیجه نداد.
بالاخره با اصرار اشعث و چند تن دیگر و تهدید حضرت امیر به قتل یا تسلیم و تحویل آن حضرت به معاویه ، جنگ متوقف شد.

عاقبت، امیرالمؤمنین به ناچار ضمن نامه‌ای به معاویه، با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفتند.

َ به این ترتیب قرار شد که از طرفین دو حَکم (داور)، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ، 
به حکمیت (قضاوت دو داور) سپرده شود.
معاویه، عمروعاص را که به زیرکی معروف بود به نمایندگی برگزید و امیرمؤمنان جناب مالک اشتر یا به قولی «عبدالله بن عباس» و به قولی دیگر «ابوالاسود دوئلی» را انتخاب کردند؛ اما با مخالفت همان کسانی که توقف 
جنگ را بر حضرت تحمیل کرده بودند، مواجه شدند.

این بار نیز به انتخاب آنان، نمایندگی شخصی به نام «ابوموسی اشعری» به حضرت امیر تحمیل شد.

امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۲۳۸ #نهج_البلاغه در مورد اشتباه بودن انتخاب ابوموسی به عنوان داور حکمیت میفرمایند: 
💠 «شما كار #ابوموسى_اشعرى را در جنگ #جمل به ياد داريد كه مى‌گفت:  اين واقعه فتنه است، و هرگز به سوى اين ميدان حركت ننماييد! درحالى‌كه خودش در جنگ صفين شركت كرد. 
اگر او راست مى‌گويد كه اين جنگها فتنه است، پس شركتش بدون اجبار در اين ميدان نبرد، خطا بود و اگر دروغ مى‌گويد، پس متهم است (دروغگو است) و شخص متهم و دروغگو نبايد  براى چنين امر خطیری یعنی حکمیت برگزيده شود!»


امام برخلاف میل خود و برای حفظ مصالح 
مسلمانان، سندی را امضا کردند که در آن آمده بود: « علی و معاویه و سپاهیانشان حکمیت قرآن و سنت پیامبر را پذیرفته‌اند و ابوموسی اشعری و عمروعاص باید بر این اساس تا ماه #رمضان آینده، حکم خود را ابلاغ کنند و هر حکمی بدهند در امان خواهند بود.»

عمروعاص نتیجهٔ حکمیت را به اینجا رسانید 
که او و ابوموسی اشعری رأی دهند هر دو فرمانروا از خلافت برکنار شوند و هیچ کدام، خلیفه نباشند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند!
آن حیله‌گر مکار، برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را در اعلام نتیجه بر خود مقدم داشت.

ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کردند
تا ابتدا عمروعاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای آنان توجهی نکرد و گفت: «من و عمروعاص توافق کرده‌ایم!»

او بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم! ...من و عمروعاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان، شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من به نمایندگی از مردم حجاز و عراق چنانکه انگشتری‌ام را از دست خود خارج میکنم، 
علی را از خلافت برکنار می‌نمایم!»

سپس از منبر پایین آمد عمرو عاص بالای منبر رفته و اعلام کرد:
ّ «آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او تنها حق
برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید میکنم؛ اما من چنانکه انگشتری‌ام را
به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار مینمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولی دم و خونخواه عثمان نیز هست!»

در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیلهٔ عمروعاص برآشفت و خطاب به او گفت:
«ای حیله گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق میکند.»

عمروعاص هم در پاسخ گفت: «تو همچون خری هستی که مشتی کتاب، بارش کرده باشند.»

امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۷ نهج درباره رد کردن حكم حكميت ميفرمايند:
💠 «نظر جمعیت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای حکمیت انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم ُ که بر اساس حکم قرآن عمل کنند؛ ولی آنها با اين‌ كه آشكارا حق را مى‌ديدند منحرف شدند؛ چون جور و ستم، خواستهٔ دل آنها بود. بنابراين هنگامی که منحرف شدند و حكمى بر خلاف حكم خداوند صادر كردند ما مى‌توانيم به استناد دليلی محكم، براى خود تصميم بگيريم. ،(و حكم آنها را دور بيفكنيم.)»


@borrhan
[ کانال برهان ]
#صفین (۱۱۲) خلاصه‌ای از ماجرای حکمیت در صفین ✧❁﷽❁✧ ...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چاره‌جویی، دست به دامن #عمروعاص شد. به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای…
▪️شِکوه امیرالمؤمنین از کمی یاران در #صفین

أَمَا وَالله لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصحابِ طالوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهلِ بَدْرٍ وهُمْ أعْداوكمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حتي تَئُولُوا إِلَي الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ...

«به خدا سوگند اگر به اندازه اصحاب طالوت يا به شماره اهل #بدر ياور داشتم و ايشان با شما دشمني ميكردند؛ قطعا شما را با شمشير مي‌زدم تا به حق باز گرديد و به راستى میل کنید، و اين كار براى بستن شكاف (كه در دين نمودار شده) بهتر و با رفق و نرمش موافق تر بود؛ خدايا تو ميان ما به حق حكم فرما كه بهترين داوران هستى.»

📔 الكافي ۳۲/۸
📔 بحار ۲۴۱/۲۸

خلاصه‌ای از حکمیت↓↓
https://t.me/borrhan/56108

پی‌نوشت: ابوموسی اشعری از آغاز، منافق بود؛ و جزء کسانی بود که می‌خواستند در عقبۀ #تبوک ، شتر رسول الله ص را رم داده، حضرت ص را به قتل برسانند. ابوموسی جزء دار و دستۀ ابوبکر و عمر بود که با #بنی_امیه رقابت داشتند. در قضیۀ تحکیم هم با عمرو بن العاص توافق کرده بود که هر دوی آنها حضرت امیر ع و معاویه ملعون را عزل، و #عبدالله_بن_عمر را خلیفه کنند؛ منتها رودست خورد.
[ کانال برهان ]
🔸ابن بابويه به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده است كه: چون هنگام وفات حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شد مرا طلبيد و گفت: يا على! توئى وصىّ من و خليفه من بر اهل من و امّت من در حيات من و بعد از موت من، دوست تو دوست من است و دوست…
به مناسبت رسیدن روزهای پایانی عمر خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و واقعه مهم گشوده شدن هزار هزار باب علم بر وصی آن حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، فایل pdf کتاب موسوعة اميرالمؤمنين در پنج جلد؛ تألیف : شیخ علی کورانی عاملی در کتابخانه برهان بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7873

سیره نامه امیرالمومنین (علیه السلام)؛ زندگینامه مفصل و باجزئیات زندگی حضرت امیر علی ابن ابی طالب(علیه السلام) به قلم این عالم شیعی لبنانی است.

جلد اول:
🔶من الولادة الى دوره في الفتوحات.
جلد دوم:
🔶في عهد ابي بكر و عمر و عثمان الى بيعته بالخلافة.
جلد سوم:
🔶حرب الجمل ، بدر الثانية ضد بني هاشم.
جلد چهارم:
🔶نقل العاصمة الى الكوفة و حرب صفين.
جلد پنجم:
🔶غزو معاوية لمصر و حرب النهروان و شهادة الامام علي (عليه السلام).

#مولود_کعبه #روابط #جمل #صفین #عایشه #معاویه #پیشگویی #فتوحات
#فتوحات (۵۴)

النقض و حضور اهل‌بیت علیهم‌السلام در فتوحات ایران

┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

🔸در سال ۵۵۵قمری نویسنده‌ای اهل ری کتابی در رد عقاید شیعیان نوشت به نام بعض فضائح الروافض. اصل این کتاب از دست رفته است.

عبدالجلیل قزوینی که آن روزگار در ری می‌زیست و عالم معروف و معتبری بود، بر بعض فضائح الروافض ردیه‌ای نوشته است به نام النقض که تا قبل از سال ۵۶۶ق تألیفش تمام شده بود. او ابتدا بخش‌هایی از بعض فضائح الروافض را نقل کرده و سپس آن را نقد و جرح کرده است.
النقض کتاب بسیار مهمی است. گنجینه‌ای است از معلومات مذهبی و کلامی و تاریخی و جغرافیایی و رجالی و ادبی و لغوی. منبعی ارزشمند برای شناخت وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در قرن ۶ است. ساخت و بافت النقض جدلی است و هدفش اسکات خصم و غلبه بر او.

یکی از موضوعاتی که مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض در خوارداشت و طعن شیعیان  «مکرر» (النقض ص۴۳۹) مطرح کرده و لابد از موضوعاتی بوده که در چنین مجادلات و مناظراتی  تکرار می‌شده است، مسئلۀ فتوحات است و اینکه «فتح دیار گبرکان [=ایران] و دیار کافران در عهد عمر خطاب بود» (ص۱۴۹). عبدالجلیل رازی این بحث و اشکال را « عداوت با علی و آل‌فاطمه» خوانده است (ص۴۳۹).

مؤلف ناشناس بعض فضائح الروافض طعنه زده که:«جهان بوبکر و عمر و عثمان گشودند و علویان با مال و نعمت شدند و لعنت به‌عوض‌ هامی‌دهند» (ص۴۴۱). گفته شیعیان در شهرهای اسلام با امن و مال زندگی می‌کنند؛ شهرهایی که با «صلابت عمری و به رأی سدید و هیبت مهیب» عمر و «به سعی امیران غازی چون سعد وقاص و #خالد_بن_ولید و مثنی حارثه» و دیگران  ستده شده است (ص۱۴۷). اینکه «حرب‌های عراق و فتوح عجم در عهد بوبکر و عمر و عثمان و همه روزگار بنی‌امیه و بنی‌مروان و همه روزگار بنی‌عباس» بود (ص۱۴۸). از فتح خراسان و سمرقند و فاتحانی چون ابن‌خازم و قتیبه بن مسلم و جریح و احنف و دیگران نوشته که به سعی آنان «مشرق [= خراسان و ورارود] صافی شد و کلمه اسلام عالی شد و کلمه کفر نگون شد» (ص۱۵۲).

و این سخن مهم او برای تحقیر شیعیان:
«در این فتوح امیرالمؤمنین علی و فرزندانش کجا بودند که یک دِه نه در مشرق و نه در مغرب استدند؟ و خود حاضر نبودند و یک علوی در این غزاها اول و آخر نبوده است... علی بوطالب از حرب جمل و صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و از فرزندان او هیچ اثری در دین پیدا نشد» (ص۱۵۳).
و باز تکرار همین سخن:
  «و اکنون که روافض با مال و ملک‌اند و علویان با اموال و املاک، از برکات فتوح عمری است و از آفتاب روشن‌تر است که هرگز هیچ نه در ابتداء اسلام تا به اکنون یک دیه نستدند، و یک غزاة نکردند، اگر از اول گیری علی از حرب #جمل و #صفین و نهروان با هیچ غزاتی نپرداخت و حسن در خانه بنشست و خلافت به معاویه تسلیم کرد، و حسین و اولاد حسین در هیچ غزاة نبودند؛ از زین‌العابدین درآیی تا آخر ایشان که روافض خود را بر فتراک ایشان بندند هرگز یک غزاة نکردند، و آن‌چه بود ایشان را، از ارزاق و عطایا بود که خلفاء آل عباس بدیشان می‌دادند و صدقات رسول خدای و پدر ایشان علی مرتضی. پس این‌همه فسحت اسلام و کلمت حق که عالی شد و رایت شرک که نگون شد به بوبکر و عمر و عثمان و دگر خلفا شد، غزوه‌ها در عهد ملوک بنی‌امیه و بنی‌مروان و خلفاء آل عباس و نایبان و بندگان و گماشتگان ایشان شد، مهاجر و انصار رنج بردند و غازیان اسلام تا همۀ علویان با مال و نعمت شدند رایگانی، و به شکر آن نعمت لعنت به‌عوض هامی‌دهند» (ص۴۳۸).

عبدالجلیل قزوینی کوشیده به این اشکال و طعنه پاسخ بدهد (صص۱۵۶ - ۱۴۹و ۴۴۱- ۴۴۰). کلی جدل و مچ‌گیری کرده اما جان کلام و حرف اصلی او این است:
علی و شیعیانش هم در راه اسلام جنگیدند (مثال‌هایی می‌زند از شجاعت امیر مؤمنان در غزوه‌های #بدر و #احد و #خیبر و #حنین و ... و  از #مالک_اشتر و #محمد_ابوبکر و همچنین #مختار ) اما این جنگ‌ها نه در فتوحات و نه با ایرانیان بود «و اگر خواجه گوید این قتال با مسلمانان بود و آن [= جنگ عمر و بنی‌امیه و...] با گبرکان و مشرکان، [گوییم] به هر روزگار قتال با جماعتی باشد که انکار حق کنند» (ص۱۵۴).

و این جملۀ مهم: در اول اسلام علی با کفار می‌جنگید و«عمر خطاب و غیر او بی رنج بودند و علی منتی ننهاد بر سر ایشان و به آخر کار که عمر میان بست به قتل گبرکان، منتی بر سر علی نشاید نهاد» (ص۱۵۶ و نیز۴۴۱).

🔚بنابراین، به گواهی النقض، در نیمه دوم قرن ۶ ، سنی و شیعه اعتقاد داشتند و «از آفتاب روشن‌تر بود» که علی و اولاد علی ع در فتح ایران به دست اعراب شرکت نداشتند.

اگر عبدالجلیل رازی، مؤلف النقض، سند «متقنی» پیدا می‌کرد که نشان می‌داد امیرالمؤمنین و امام مجتبی و سیدالشهدا در فتح ایران شرکت داشتند، قطعا برای بستن دهان آن مخالف می‌نوشت اما سند «استواری» در  این زمینه برای او و لابد برای علمای شیعه که با او در ارتباط بودند، شناخته‌شده نبود.

@borrhan
#دستور_به_صبر (۵۲)

⁉️ چــرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام صبــر نمودند؟!

پاسخ نقضی بر اساس مبانی اهل سنت

┄┅━💢﴾﷽﴿𖣐━┄┅

✍🏻این سؤالۍ است که مخالفین همواره در ایام فاطمیه میپرسند، والبته قضیه قیام و صبر امام از همان زمان بهانهٔ نواصب برای طعنه به امیرالمؤمنین ؏‍لیه‌السلام بود!

حضرتش با اندوه میفرماید:
«اگر سخن گويم، مى‌گويند براى حرص به ملک است واگر سکوت کنم مى‌گويند از مرگ هراس دارد. هيهات پس از اين همه پيشامدهاى سهمگين و پى در پى چنین باشد! سوگند به خدا اُنس پسر ابو طالب به مرگ بيش‌تر از انس نوزاد به سینه مادرش است، بلكه سكوت من براى آن است كه فرو رفته‌ام در علمى كه مکنون است واگر آن چه را كه مى‌دانم هر آينه شما مضطرب و لرزان مى‌شويد مانند لرزيدن ريسمان در چاه ژرف».

📗كشف اليقين ج:۱ ص:۱۸۰

چقدر سخن حضرت حال نواصب را #دقیق وصف میکند،هم جنگ حضرت را تقبیح میڪنند، هم صبر حضرت را!

مثلاً #ابن_تیمیه و امثالش میگوید که امام در #جمل و #صفین برای طمع به ریاست دنیوی جنگیده! امروزه نیز نواصب لعنهم الله بخاطر صبـر حضرت امیر در جریان #هجوم به سرور مؤمنین تهمت هراس میزنند!قبحهُم الله.

معمولاً غرض از این سؤال به حاشیه راندن اصل #هجوم و پوشش بر جُرم عظیم ابوبڪر وعمر است؛ چرا که نواصب همیشه سعۍ دارند امام را مقصّر نشان دهند و این ناشۍ از بغض شدید آنها نسبت به اهل بیت است. بدین روند از پاسخ به جرایم ابوبکر و عمر فرار مۍکنند!

🛑 در این مقال قصد داریم پاسخ را بر مبناۍ عامه ارائه دهیم و آن اینکه:

⫸بر مبنای اهل‌سنت قیام بر حاکم ظالم #مطلقا_حرام است!

پس یک کاربر سنی اصلاً حق ندارد بپرسد چرا حضرت علۍ؏‍لیه‌السلام قیام نکرد؛چون اساساً این عمل نزد این جماعت #حـرام است!

روایات اهلسنت را در ادامه بخوانید

﴾❶﴿➸━━➵━━➸━┅┄

🛎دستور به اطاعت #امراۍ_ظالم در صحیح مسلم

پیامبرﷺفرمود: «بعد از من اماماني خواهند بود كه به هدايت رهنمون نمیكنند و به سنت من عمل عمل نميكنند و در بين آنان مرداني هستند كه قلب هایشان قلبهاۍ شيطان است و جسمشان جسم انسان، عرض كردم وظيفه ما در اين هنگام چيست؟ فرمودند:فرمانبردار و مطيع امير باش و سخنش را بشنو اگرچه تو را بزند و اموالت را بگيرد فرمانبردار و مطيع باش».

قال:«يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ، وَلَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي، وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ فِي جُثْمَانِ إِنْسٍ»، قَال: قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ يَا رَسُولَ اللهِ، إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ؟ قَالَ: «تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ،وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ، وَأُخِذَ مَالُكَ، فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»

📕صحيح مسلم ج۳ ص۱۴۷۶

آیا یک سنی حق دارد بپرسد چرا امام ؏ قیام نکرد؟!

﴾❷﴿➸━━➵━━➸━┅┄

🛎دستور به صبر در  برابر حکام ظالم در حدیث صحیح مسلم

پیامبرﷺفرمود :« به زودى بعد از من با امرايى مستبد روبه رو خواهيد شد؛ پس [در مقابل ظلم آنان] صبر ورزيد تا مرا بر سر حوض ملاقات كنيد.»

فقال:أَلَا تَسْتَعْمِلُنِي كَمَا اسْتَعْمَلْتَ فُلَانًا؟ فَقَالَ: «إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي أَثَرَةً فَاصْبِرُوا حَتَّى تَلْقَوْنِي عَلَى الْحَوْضِ»،

📕صحيح مسلم ج۳ ص۱۴۷۴

←پس امام نیز به این وصیت پیامبر عمل کرده و صبر را پیشه کرده ، اهلسنت چه اعتراضۍ دارند؟!

﴾❸﴿➸━━➵━━➸━┅┄

🛎اطاعت از حاکم غاصب وظالم در روایت عمَر

عمربن خطاب گفت:«اى ابو اميه،من نميدانم كه بعد از اين سال نيز تو را ملاقات ميكنم يا نه، پس گوش كن و اطاعت كن، اگر عبد حبشىِ گوش بريده اى بر تو امير و حاكم شد فرمانبردار و مطيع او باش و اگر تو را زد صبر داشته باش و اگر تو را «از حقت» محروم كرد صبر داشته باش و اگر خواست كارى كنى كه با انجام آن در دين تو نقصى وارد شود، بگو: چشم و اطاعت كن، خونم کمتر از دينم است و از جماعت جدا نشو».

حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، قال ثنا سُفْيَانُ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَى، عَنْ سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ، قال: قال لِي عُمَرُ: يَا أَبَا أُمَيَّةَ إِنِّي لَا أَدْرِي لَعَلِّي أَنْ لَا أَلْقَاكَ بَعْدَ عَامِي هَذَا فَاسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ أُمِّرَ عَلَيْكَ عَبْدٌ حَبَشِيٌّ مُجْدَعٌ إِنْ ضَرَبَكَ فَاصْبِرْ وَإِنْ حَرَمَكَ فَاصْبِرْ وَإِنْ أَرَادَ أَمْرًا يَنْتَقِصُ دِينَكَ فَقُلْ: سَمْعٌ وَطَاعَةٌ وَدَمِي دُونَ دِينِي فَلَا تُفَارِقِ الْجَمَاعَةَ

📕مصنّف ابن أبۍشيبة ج۶ ص۵۴۴
📕السُنـة، ابوبڪر خلَّال ج۱ ص۱۱۱

[سند صحیح است]

①روایت صراحتاً به صبر در برابر ضرب وشتم ومحروم کردن از حق دستور داده؛پس بر این مبنا صبر امام در مقابل ضرب حضرت صدیقه وغصب #فدک صواب و حق است.

② بر مبناۍ عامه حتی اطاعت از آن حاڪم واجب است ،لکن امام هرگز از آن طواغیت اطاعت نکرد وتنها صبر ڪرد.

③در نتیجه هرگونه اعتراض اهلسنت در مقابل عملکرد امام ،به اعتراض بر مبانی اهلسنت منتهۍ میشود!

👇ادامه 👇
#حکومت_علوی (۲۱۴)


امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
حاضر نیستم احدی را به کاری که نمی‌پسندد مجبور کنم (حتی اگر آن کار به صلاح جامعه باشد) ...

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄

🔸قرظه بن کعب یکی از فرمانداران امیرالمومنین علیه‌السلام بود. او پیش تر نیز از صحابه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بود و در جنگ #احد و جنگ های پس از آن شرکت نمود. وی در جنگ های #جمل و #صفین و نهروان نیز از سپاهیان ارشد حضرت امیر سلام الله علیه بود و در رکاب آن حضرت شمشیر می‌زد.

گروهی از اقلیت های مذهبیِ منطقه فرمانروایی وی، نزد امیرالمومنین آمدند و چنین گزارش کردند:
«در منطقه ما جوی آبی وجود دارد که فرسوده و خراب شده است و اگر مردم منطقه‌شان کمک نمایند و آن جوی را حفر و لای روبی کنند، آن منطقه آباد می شود و قهرا درآمد مردم افزایش می یابد و در نتیجه مالیات بیشتری هم نصیب بیت المال میشود.»

آنان از حضرت تقاضا داشتند تا به فرماندار خود (قرظه بن کعب) دستور دهد که  مردم را به انجام این کار وادار و مجبور نماید؛ و نتیجه این اجبار منافع و مصالحی خواهد بود که برای تمام جامعه سودمند است.

🔚اما مولاامیرالمومنین صلوات الله علیه  طی نامه ای در خواست آن ها را به قرظه بن کعب منتقل نموده و نظر خویش را در ذیل ان چنین آوردند:

«من نمی‌خواهم احدی را بر کاری که نمی‌پسندد مجبور کنم! پس مردم را فرا بخوان، اگر ماجرای این رود همان گونه است که به من گفتند، به هرکس که دوست دارد کار کند، فرمان ده تا با اختیار خود به کار بپردازد..

🔚‌حضرت امیر درخواست آن گروه (مبنی بر اجبار مردم به آباد کردن نهر) را نپذیرفتند‌! چرا که این مسئله با سیاست های کلی آن حضرت برای حفظ حقوق و آزادی های مردم، در تضاد بود. مبنای اصلی امام همان بود که در نامه خویش نوشت: من نمی‌خواهم احدی را بر کاری که نمی‌پسندد، اجبار کنم (و لست اری ان اجبر احدا علی عمل یکرهه).

حضرت در ادامه به فرماندار خود دستور دادند که موضوع را با حضور مردم مورد بررسی قرار دهد و اگر چنان است که گفته اند، به مردم پیشنهاد بدهد که هر کس مایل است، به صورت داوطلبانه برای حفر رود اقدام کند. والبته بهره برداری از نهر هم به کسانی که در احیای آن مشارکت میکنند اختصاص خواهد داشت.

مولاامیرالمومنین در پایان نامه می‌فرماید: «اقدام مردم برای عمران و آبادی منطقه و تقویت بنیه مالیشان بهتر از ان است که در  ضعف و ناتوانی بمانند

🔚صدر و ذیل کلام حضرت گویای آن است که هر چند اینگونه اقدامات عمرانی پسندیده و به صلاح است، ولی نباید جنبه اجباری پیدا کرده و بر مردم تحمیل شود‌.

📔 انساب الاشراف، ج ۲ ، ص ۱۶۲
📔 الامام علي صوت العدالة الانسانیة، ج ۱ ، ص ۲۰۸
📔 تاريخ اليعقوبي، ج ۲ ، ص ۲۰۳
و ...


@borrhan
#حکومت_علوی (۲۱۵)
#جمل (۱۵۶) #صفین (۱۱۷)

جلوه‌هایی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام و نکاتی خواندنی درباره جنگ های ایشان از زبان مورخین غیر مسلمان

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄


جرج جرداق مسیحی در کتابش مینویسد:

🔻همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا مجبور نمیگشت وارد کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن [علیه‌السلام] تکرار می‌کرد: «هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن.» و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می‌داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.

🔰جنگ جمل :

از همین داستانهاست ماجرای جنگ جمل: هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: «تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید مگر اینکه معذور باشید.» او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: «اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش.» سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: «خداوندا، گواه باش!» آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت: «خداوندا گواه باش» و سپس جنگ آغاز شد.


🔰 جنگ صفین؛

البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ صفین، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می‌یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: «مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! »و سپس به جای خود بازگشت.


🔰جنگ نهروان :

از اینجا بود که وقتی که سربازان #خوارج ، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: «تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم.» مردانگی، شهامت، ایمان او به نیکی و جوشش انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند؛
روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد: خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: «او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد،» رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که می خواستند او را با #عطش از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.

📗کتاب امام علی (علیه‌السلام) صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق، ترجمه سید هادی خسروشاهی، صفحات 154 تا 156


@borrhan
[ کانال برهان ]
@Elteja | کانال اِلتجا – Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 08
Sharhe Khotbeye Sheqsheqieh 09
@Elteja | کانال اِلتجا
نگاهی به مظلومیت‌های بی‌انتهای امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آینه خطبه شقشقیه - مواجهه امیرالمومنین با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین - وجه اشتراک این سه جریان منحرف

#قسمت_نهم

#خطبه_شقشقیه (۲۱)
#جمل (۱۵۷) #صفین (۱۱۸)

@borrhan
#حکومت_علوی (۲۲۳)
#صفین (۱۱۹)

✧❁﷽❁✧

🔺بعد از جریان صفین خوارج در صحرای حروراء جمع شدند و با شعار علیه امیرالمومنین علیه السلام ایشان را مشرک خواندند!!!

امام علیه السلام به یارانشان فرمودند:
«دَعُوهُمْ مَا لَمْ يَسْفِكُوا دَماً أَوْ يَغْصِبُوا مَالا» یعنی؛ تا زمانی که خونی نریختند و مالی غصب نکردند رهایشان کنید.

📕بحار الأنوار، ج‏۳۳، ص۳۴۳، باب۲۳


پی‌نوشت: خوارج مادامی که با شخص امیرالمؤمنین مشکل داشتند حضرت کارشان نداشتند، ولی بعد از آن‏که دست به اسلحه بردند و ناامنی ایجاد کردند و کشتار راه انداختند، امیرالمؤمنین ناچار شدند با آنها مقابله نمایند.

خوارج در حضور امیرالمؤمنین علیه آن حضرت شعار می‏‌دادند، ولی ایشان با آنان برخوردی نداشت.

←عبداللّه بن کوّاء یکی از سران خوارج در حالی که امام نماز صبح می‌خواندند، در بین نماز آیه «وَ لَقَدْ أُوحِی إلَیک وَ إلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِک لَئِنْ أَشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَ لَتَکونَنَّ مِنَ الخَاسِرین» را می‌خواند و با این کار می‌خواست بگوید حضرت امیر علیه‌السلام با قبول حکمیت کافر شده است! و خدمات و مجاهدتهای سابق او همه از بین رفته است؛

حضرت سکوت کردند تا آیه تمام شد و به نمازشان ادامه دادند؛ ولی ابن‏ کوّاء که دست ‏بردار نبود دوباره همان آیه را خواند، باز هم حضرت صبر کردند و پس از اتمام آیه دوباره نمازشان را ادامه دادند؛

بار سوّم که ابن‏ کوّاء آیه را خواند حضرت این آیه را خواندند: «فَاصْبِرْ إنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لایسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لایوقِنُون» و با خواندن این آیه به او گفتند که صبر کند تا وعده خدا فرا رسد؛ و در دادگاه الهی معلوم خواهد شد که علی بر حق و شما مقدّسین بی ‏بصیرت بر باطل بوده‏‌اید.

←خرّیت بن راشد هم که رئیس قبیله بنی ناجیه بود و با سیصد نفر از مردان قبیله خود در کوفه مقیم شده بودند، با سی نفر از یارانش نزد آن حضرت ع آمد و گفت: از این به بعد اطاعت امر تو را نمی‌کنیم و پشت سر تو نماز نمی‏خوانیم و از تو جدا می‏شویم.

بعضی از یاران حضرت وقتی دیدند نمی‏توانند او را از تصمیمی که گرفته منصرف کنند، به حضرت گفتند: بازداشتش کنید.
حضرت فرمودند: «اگر بخواهیم هر کسی را که مورد اتهام است بازداشت کنیم زندان‌ها را پر کرده‏ ایم.»


@borrhan
[ کانال برهان ]
❇️ خدا در بارۀ رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ» ❇️ خدا در بارۀ منافقان می‌فرماید: «وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ» ←همین دو آیه گویای همه چیز است! #مکارم_اخلاق @borrhan
🔺گوشت تلخی و خشونت سیره سیاسی و حکومتی عمر بن خطّاب، به نقل از منابع عامّه

بر اساس قرآن و روایات، دوست و دشمن می‌دانند که رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام در والاترین درجات ایمان و اخلاق و مروّت هستند، و دلنشین‌تر و خوش‌روی‌تر از آنان تاریخ به خود ندیده؛ کافیست تاریخ را نگاه کنید تا نحوه سیره اجتماعی حضرات معصومين ع را  دریابید. بسیاری از دشمنان و مخالفین، فقط با یک برخورد زیبای آن أنوار إلهی، هدايت شده‌اند. جنگ و شدّت و غلظت با کفّار و منافقین هم در جای خود برقرار بوده، امّا پس از إتمام حجّت؛ یعنی دشمن دیگر راهی جز جنگ باقی نمی‌گذاشته‌ است. مثلا جنگ #صفین که از طولانی‌ترین جنگ‌هاست، گواه روشنی بر این مسئله است. چرا طولانی شد؟ به دلیل تلاش امیرالمؤمنین علیه السّلام برای هدایت و اتمام حجّت مخالفین؛ یا وقایع پس از جنگ #جمل ، که بزرگواری و کرامت و مروّت حضرت امیر ع در آن موج می‌زند. یا برخورد حضرت با مردم و زیردستان و یتیمان و مظلومان، که تفصیلش یک تاریخ کامل و جامع است.

حتّی نواصب و خوارج و غیر مسلمانان هم به اخلاق و رفتار کریمانه و بزرگواری رسول اکرم و اهل بیت علیهم السّلام معترفند!

#مکارم_اخلاق
#فرحة_
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
[ کانال برهان ]
✔️آیا تمام صحابه عادل هستند ؟

قول مرحوم علامۀ مجلسی در مورد این عقیدهٔ باطل مخالفین:

✍️بدان که اکثر عامه(اهل‌سنت)بر این باورند که تمامی صحابه عادل هستند، عده­ ای قائلند که آنها بدون هیچ قید و شرطی مثل سایرین هستند و عده­ ای دیگر بر این باورند که آنها تا زمان بروز فتنه بین امیرالمؤمنین علی(﮼عليه‌السلام)و #معاویه ، چون دیگران بوده­ اند اما پس از آن جریان آن عده­ ای که در آن فتنه وارد شدند به هیچ روی مورد پذیرش نیستند.معتزله میگویند: همگی صحابه عادلند مگر کسانی که مشخصاً با امیر المؤمنین علی (﮼عليه‌السلام) مبارزه کرده­ اند که آنها مردود هستند.←←امامیه معتقد است که صحابه مانند سایر مردم هستند و مانند سایرین در میانشان منافق، فاسق و گمراه وجود دارد و بلکه اکثر آن­ها این گونه­ اند. گمان نمیکنم که شما نیز پس از ملاحظه این روایاتی که از شیعه و سنی نقل شده و از جهت معنا متواتر است، در درستی این سخن جای شکی داشته باشید. یادآوری این روایات در فهم مطالبی که إن شاءالله در بخشهای آینده خواهد آمد مفید خواهد بود .

اسکن کتاب:B2n.ir/x01789

📔بحار الأنوار ج28  ص36

#عدالت_صحابه (۱۹۹)
#صفین (۱۲۳)
#فرقه_ناجیه (۷۷)
@borrhan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM