Forwarded from اتچ بات
#گزیدهی_منتخب📚
از کتاب #زوربای_یونانی
نویسنده #نیکوس_کازانتزاکیس
ترجمهٔ #محمد_قاضی
ناشر #نشر_خوارزمی
علت اینکه دنیا درحال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این است که همه کارشان را نیمهکاره انجام میدهند؛ افکارشان را نیمهکاره بیان میکنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودنشان هم نیمهکاره است. ای بابا! تا آخر برو و محکم بکوب، و نترس، موفق خواهی شد . خداوند از نیمه شیطان بسیار بیش از شیطان تمامعیار نفرت دارد!
ص۳۲۸
@baamanbekhaan
از کتاب #زوربای_یونانی
نویسنده #نیکوس_کازانتزاکیس
ترجمهٔ #محمد_قاضی
ناشر #نشر_خوارزمی
علت اینکه دنیا درحال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این است که همه کارشان را نیمهکاره انجام میدهند؛ افکارشان را نیمهکاره بیان میکنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودنشان هم نیمهکاره است. ای بابا! تا آخر برو و محکم بکوب، و نترس، موفق خواهی شد . خداوند از نیمه شیطان بسیار بیش از شیطان تمامعیار نفرت دارد!
ص۳۲۸
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
عنوان #شهر_فرنگ_اروپا
نویسنده #پاتریک_اوئورژدنیک
ترجمهٔ #خشایار_دیهیمی
موضوع #تاریخ_اروپا_قرن_بیستم
ناشر #نشر_ماهی
تعداد صفحات ۱۲۲
از متن کتاب:
«درختها برای شهرها مهم بودند، چون اکسیژن را بازتولید میکردند و خاکستر جسدهای سوزاندهشده کود مناسبی برای باغهای میوه و سبزیجات بود... جسدهای مدفون در خرابههای ساختمانها روی هم تلنبار شده بودند و بعضیوقتها دو یا سه جسد دست در دست هم داشتند یا همدیگر را در آغوش گرفته بودند و میبایستی با اره آنها را از هم جدا کنند. و یکی از زنها نمیخواست جسدها را از هم جدا کند و فرمانده این عملیات میخواست او را تیرباران کند، چون در کار اخلال کرده بود، اما در این فاصله سربازانی که قرار بود او را تیرباران کند در رفته بودند.»
#نظر_شخصی 📝
شاید خواننده با خواندن این جملات حس کند در دنیای متفاوتی زندگی میکند، دنیایی که هرگز چنین فجایع انسانی و اخلاقی را تجربه نکرده و قرار هم نیست تجربه کند؛ گویی این اتفاقات در سیارهی دیگری رخ دادهاند، اما اینجا کرهی زمین است، اینجا شهر فرنگ اروپاست، چشمتان را روی دریچهی این جعبهی جادویی بگذارید و چکیدهای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم را مشاهده کنید؛ هرآنچه که شاید برای دانستن آن نیاز به تهیه و مطالعهٔ چندین کتاب تاریخی قطور باشد.
اینجا اروپاست، باورکردنش دشوار است، اما اینجا همان جاییست که امروزه آن را مهد تمدن و روشنفکری میدانند. جایی که جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی میخوانند، جایی که بر سر قدرت نزاع میکنند تا فضایلی چون عشق به میهن و فداکاری و ایثار را با کشتن مخالفان خود زنده نگه دارند.
در این کتاب همهچیز به چالش کشیده شده است: از باورهای ادیان متعصب گرفته تا دینگریزان خداناباور (آتئیست). از فرقههای مذهبی گوناگون و خرافاتی که به مردم جامعه تزریق میکردند گفته شده است، تعاریف مختصر اما جامعی از فاشیستها، کمونیستها، ساینتولوژیستها، دموکراتها، از بزرگترین نسلکشی قرن و اهداف آنها ارائه شده است.
«نخستین نسلکشی قرن بیستم در ۱۹۱۵ در ترکیه رخ داد. حکومت ابتدا ششصد خانوادهی ارمنی را که در قسطنطنیه زندگی میکردند بازداشت و تیرباران کرد، بعد سربازانی را که تبار ارمنی داشتند و در ارتش ترکیه خدمت میکردند خلع سلاح و تیرباران کرد. و به همهی ارامنه دستور داده شد که شهرها و روستاها را ظرف بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت تخلیه کنند و ارتش ترکیه در برابر دروازههای شهر مستقر شد و همینطور که افراد بیرون میآمدند مردان را به گلوله میبست و زنان را و کودکان را به مناطق صحرایی بینالنهرین تبعید میکرد. و زنان و کودکان میبایست پای پیاده، بدون غذا، سیصد تا پانصد کیلومتر را طی میکردند و بسیاری از آنها در طول راه مردند.»
از صفحهی ۴۲ کتاب
علاوه براین، کتاب شهر فرنگ اروپا از قوانین عقیمسازی میگوید که امریکاییها و سپس نازیها به اجرا گذاشتند و به باور خودشان نوعی «بهسازی نژادی» تلقی میشد! از اختراع قرصهای ضدحاملگی و تأثیر مفید آن بر حضور بیشتر زنان در جامعه به جای ماندن در خانه و نگهداری از فرزندان میگوید.
از قرن بیستم میگوید و تصورات کسانی که آن را مرگبارترین قرن در تاریخ بشر میدانستند.
از تحصیل اجباری و پیشرفت تکنولوژی و اهمیتپیداکردنِ نوجوانان و جوانان در برخی کشورهای دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم میگوید و جوامعی که بهمرور به مصرفگرایی روی آوردند.
این کتاب با بیان و ترجمهای ساده و روان، تاریخ را روایت میکند، گویی شخصی وقایع را بازگو میکند و شما نظارهگر آن هستید؛ آن هم از دریچهی جادوییِ شهر فرنگ، و در یک چشمبههمزدن تمام میشود، اما درحقیقت یک قرن تاریخ است که پیش روی مخاطب است. دستاوردهایی که اگر امروزه حاصل شده، حاصل کوششی صدساله و مستمر است؛ چه مهینپرستانه و چه در دفاع از تمدن.
و ای کاش حکومتها، فرقهها، دولتها و هرآنچه که بهمنظور جاهطلبی بر سر کار آمدند و از هیچ جنایتی علیه بشریت دریغ نکردند، تنها یک جمله را رأس آمال و اهداف جاهطلبانهی خود قرار میدادند:
«هر کسی باید آزاداندیش باشد و به دیگری احترام بگذارد.»
از صفحهی ۸۵ کتاب
@baamanbekhaan
نویسنده #پاتریک_اوئورژدنیک
ترجمهٔ #خشایار_دیهیمی
موضوع #تاریخ_اروپا_قرن_بیستم
ناشر #نشر_ماهی
تعداد صفحات ۱۲۲
از متن کتاب:
«درختها برای شهرها مهم بودند، چون اکسیژن را بازتولید میکردند و خاکستر جسدهای سوزاندهشده کود مناسبی برای باغهای میوه و سبزیجات بود... جسدهای مدفون در خرابههای ساختمانها روی هم تلنبار شده بودند و بعضیوقتها دو یا سه جسد دست در دست هم داشتند یا همدیگر را در آغوش گرفته بودند و میبایستی با اره آنها را از هم جدا کنند. و یکی از زنها نمیخواست جسدها را از هم جدا کند و فرمانده این عملیات میخواست او را تیرباران کند، چون در کار اخلال کرده بود، اما در این فاصله سربازانی که قرار بود او را تیرباران کند در رفته بودند.»
#نظر_شخصی 📝
شاید خواننده با خواندن این جملات حس کند در دنیای متفاوتی زندگی میکند، دنیایی که هرگز چنین فجایع انسانی و اخلاقی را تجربه نکرده و قرار هم نیست تجربه کند؛ گویی این اتفاقات در سیارهی دیگری رخ دادهاند، اما اینجا کرهی زمین است، اینجا شهر فرنگ اروپاست، چشمتان را روی دریچهی این جعبهی جادویی بگذارید و چکیدهای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم را مشاهده کنید؛ هرآنچه که شاید برای دانستن آن نیاز به تهیه و مطالعهٔ چندین کتاب تاریخی قطور باشد.
اینجا اروپاست، باورکردنش دشوار است، اما اینجا همان جاییست که امروزه آن را مهد تمدن و روشنفکری میدانند. جایی که جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی میخوانند، جایی که بر سر قدرت نزاع میکنند تا فضایلی چون عشق به میهن و فداکاری و ایثار را با کشتن مخالفان خود زنده نگه دارند.
در این کتاب همهچیز به چالش کشیده شده است: از باورهای ادیان متعصب گرفته تا دینگریزان خداناباور (آتئیست). از فرقههای مذهبی گوناگون و خرافاتی که به مردم جامعه تزریق میکردند گفته شده است، تعاریف مختصر اما جامعی از فاشیستها، کمونیستها، ساینتولوژیستها، دموکراتها، از بزرگترین نسلکشی قرن و اهداف آنها ارائه شده است.
«نخستین نسلکشی قرن بیستم در ۱۹۱۵ در ترکیه رخ داد. حکومت ابتدا ششصد خانوادهی ارمنی را که در قسطنطنیه زندگی میکردند بازداشت و تیرباران کرد، بعد سربازانی را که تبار ارمنی داشتند و در ارتش ترکیه خدمت میکردند خلع سلاح و تیرباران کرد. و به همهی ارامنه دستور داده شد که شهرها و روستاها را ظرف بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت تخلیه کنند و ارتش ترکیه در برابر دروازههای شهر مستقر شد و همینطور که افراد بیرون میآمدند مردان را به گلوله میبست و زنان را و کودکان را به مناطق صحرایی بینالنهرین تبعید میکرد. و زنان و کودکان میبایست پای پیاده، بدون غذا، سیصد تا پانصد کیلومتر را طی میکردند و بسیاری از آنها در طول راه مردند.»
از صفحهی ۴۲ کتاب
علاوه براین، کتاب شهر فرنگ اروپا از قوانین عقیمسازی میگوید که امریکاییها و سپس نازیها به اجرا گذاشتند و به باور خودشان نوعی «بهسازی نژادی» تلقی میشد! از اختراع قرصهای ضدحاملگی و تأثیر مفید آن بر حضور بیشتر زنان در جامعه به جای ماندن در خانه و نگهداری از فرزندان میگوید.
از قرن بیستم میگوید و تصورات کسانی که آن را مرگبارترین قرن در تاریخ بشر میدانستند.
از تحصیل اجباری و پیشرفت تکنولوژی و اهمیتپیداکردنِ نوجوانان و جوانان در برخی کشورهای دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم میگوید و جوامعی که بهمرور به مصرفگرایی روی آوردند.
این کتاب با بیان و ترجمهای ساده و روان، تاریخ را روایت میکند، گویی شخصی وقایع را بازگو میکند و شما نظارهگر آن هستید؛ آن هم از دریچهی جادوییِ شهر فرنگ، و در یک چشمبههمزدن تمام میشود، اما درحقیقت یک قرن تاریخ است که پیش روی مخاطب است. دستاوردهایی که اگر امروزه حاصل شده، حاصل کوششی صدساله و مستمر است؛ چه مهینپرستانه و چه در دفاع از تمدن.
و ای کاش حکومتها، فرقهها، دولتها و هرآنچه که بهمنظور جاهطلبی بر سر کار آمدند و از هیچ جنایتی علیه بشریت دریغ نکردند، تنها یک جمله را رأس آمال و اهداف جاهطلبانهی خود قرار میدادند:
«هر کسی باید آزاداندیش باشد و به دیگری احترام بگذارد.»
از صفحهی ۸۵ کتاب
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#برشی_از_متن_كتاب 📖
در پایان قرن بیستم مردم واقعاً نمیدانستند باید آغاز هزارهی جدید را در سال ۲۰۰۰ جشن بگیرند یا سال ۲۰۰۱. این بیشتر برای افرادی مهم بود که منتظر پایان دنیا بودند، اما اکثر مردم اعتقادی به پایان دنیا نداشتند، بنابراین برایشان فرقی نمیکرد که در کدامیک از این دو سال هزارهی جدید را جشن بگیرند. دیگرانی منتظر پایان دنیا بودند، اما فکر میکردند پایان دنیا ممکن است هر روزی از روزهای خدا باشد. و عده ای از مسیحیها میگفتند که اصلاً الان سال ۲۰۰۴ است، چون عیسیمسیح چهار سال پیش از آنکه فکر میکنند به دنیا آمده است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۱۹
@baamanbekhaan
در پایان قرن بیستم مردم واقعاً نمیدانستند باید آغاز هزارهی جدید را در سال ۲۰۰۰ جشن بگیرند یا سال ۲۰۰۱. این بیشتر برای افرادی مهم بود که منتظر پایان دنیا بودند، اما اکثر مردم اعتقادی به پایان دنیا نداشتند، بنابراین برایشان فرقی نمیکرد که در کدامیک از این دو سال هزارهی جدید را جشن بگیرند. دیگرانی منتظر پایان دنیا بودند، اما فکر میکردند پایان دنیا ممکن است هر روزی از روزهای خدا باشد. و عده ای از مسیحیها میگفتند که اصلاً الان سال ۲۰۰۴ است، چون عیسیمسیح چهار سال پیش از آنکه فکر میکنند به دنیا آمده است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۱۹
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
میگفتند قرن بیستم مرگبارترین قرن در تاریخ بشر بوده است و آنهایی که چشمبهراه قرن بیستویکم بودند میگفتند بههرحال قرنی بدتر از قرن بیستم دیگر نمیتواند وجود داشته باشد، اما دیگرانی میگفتند همیشه جا برای بدترشدن یا به همان بدی ماندن وجود دارد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۵
@baamanbekhaan
میگفتند قرن بیستم مرگبارترین قرن در تاریخ بشر بوده است و آنهایی که چشمبهراه قرن بیستویکم بودند میگفتند بههرحال قرنی بدتر از قرن بیستم دیگر نمیتواند وجود داشته باشد، اما دیگرانی میگفتند همیشه جا برای بدترشدن یا به همان بدی ماندن وجود دارد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۵
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
انسانشناسان میگفتند که پایان دنیا عامل بسیار مهمی برای زندگی افراد و جوامع است، چون این فکر کمک میکند که آنها دست از ترس و تهاجم بردارند و با مرگ خودشان کنار بیایند. و روانشناسان میگفتند مهم است که افراد بتوانند حس تهاجمشان را تخلیه کنند و بهترین راه برای این کار ورزشهای رقابتی است، چون هر کسی به این ورزشها روی میآورد حس تهاجمش را تخلیه میکند و تعداد کشتهها در این مسابقات بسیار کمتر از جنگ است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۶
@baamanbekhaan
انسانشناسان میگفتند که پایان دنیا عامل بسیار مهمی برای زندگی افراد و جوامع است، چون این فکر کمک میکند که آنها دست از ترس و تهاجم بردارند و با مرگ خودشان کنار بیایند. و روانشناسان میگفتند مهم است که افراد بتوانند حس تهاجمشان را تخلیه کنند و بهترین راه برای این کار ورزشهای رقابتی است، چون هر کسی به این ورزشها روی میآورد حس تهاجمش را تخلیه میکند و تعداد کشتهها در این مسابقات بسیار کمتر از جنگ است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۶
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#شعر
زبانِ نگاه
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همهجا زمزمهٔ عشق نهان من و توست
گو بهارِ دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصهٔ فردوس و تمنای بهشت
گفتوگویی و خیالی ز جهانِ من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقل
هرکجا نامهٔ عشق است نشانِ من و توست
سایه ز آتشکدهٔ ماست فروغِ مه و مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست.
#سیاهمشق
#هوشنگ_ابتهاج
#نشر_امیندژ
@baamanbekhaan
زبانِ نگاه
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همهجا زمزمهٔ عشق نهان من و توست
گو بهارِ دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصهٔ فردوس و تمنای بهشت
گفتوگویی و خیالی ز جهانِ من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقل
هرکجا نامهٔ عشق است نشانِ من و توست
سایه ز آتشکدهٔ ماست فروغِ مه و مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست.
#سیاهمشق
#هوشنگ_ابتهاج
#نشر_امیندژ
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#برشی_از_متن_كتاب 📖
یکی از مأیوسکنندهترین مسائل در قرن بیستم این بود که معلوم شد تحصیل اجباری و پیشرفت تکنولوژیکی و پیشرفت دانش و فرهنگ به هیچ روی منجر به بهترشدن آدمها یا محتاطتر و مهربانترشدنشان، آنگونه که در قرن نوزدهم سخت بدان باور داشتند، نمیشود، و عدهی کثیری از قاتلها و آدمکشها و عاملان کشتارهای دستهجمعی اتفاقاً عاشق هنر هستند و به اپرا گوش میدهند و به نمایشگاهها میروند و شعر میسرایند و علوم انسانی و طب میخوانند و در میان فیلسوفان این عقیده شیوع هرچه بیشتری پیدا کرد که قرن بیستم نقطهی پایانی بر اومانیسم نهاده است و دوران تازه ای آغاز شده است که آن را پسا اومانیسم خواندند، چون روشن نبود چگونه باید این دوران تازه را تعریف کرد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۹
@baamanbekhaan
یکی از مأیوسکنندهترین مسائل در قرن بیستم این بود که معلوم شد تحصیل اجباری و پیشرفت تکنولوژیکی و پیشرفت دانش و فرهنگ به هیچ روی منجر به بهترشدن آدمها یا محتاطتر و مهربانترشدنشان، آنگونه که در قرن نوزدهم سخت بدان باور داشتند، نمیشود، و عدهی کثیری از قاتلها و آدمکشها و عاملان کشتارهای دستهجمعی اتفاقاً عاشق هنر هستند و به اپرا گوش میدهند و به نمایشگاهها میروند و شعر میسرایند و علوم انسانی و طب میخوانند و در میان فیلسوفان این عقیده شیوع هرچه بیشتری پیدا کرد که قرن بیستم نقطهی پایانی بر اومانیسم نهاده است و دوران تازه ای آغاز شده است که آن را پسا اومانیسم خواندند، چون روشن نبود چگونه باید این دوران تازه را تعریف کرد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۲۹
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
پس از جنگ جهانی اول، کمونیسم و فاشیسم سرتاسر اروپا را فرا گرفت، چون عدهی کثیری از مردم معتقد بودند که جهان کهن پوسیده است و لازم است به دنبال یافتن راههای تازه بود و حاکمیت دموکراتیک قادر به جلوگیری از جنگ جهانی نیست و سرمایهداری عامل بحران اقتصادی بوده است. کمونیستها و فاشیستها میگفتند ضروری است انسان نوینی خلق کرد که بتواند مغرور و قوی و سختکوش و ستایشبرانگیز باشد و درکی از عدالتی والاتر و زندگی جمعی داشته باشد. عدالت والاتر بدین معنا بود که افراد، آنگونه که رژیمهای دموکراتیک میگویند و در قانون اساسیشان برای همهی شهروندان حقوق یکسان در نظر گرفته شده، برابر نیستند. کمونیستها و فاشیستها حقوق بشر را سرپوشی برای منافع بورژوازی میدانستند که کارگران را استثمار میکند. و آنها میگفتند لازم است جهان را از لوث وجود بورژوازی پاک کرد، همچنانکه باید جهان کهن را هم به خاک سپرد و به جایش نظم نوینی برقرار کرد. فاشیستها میگفتند در جهان همه کارگر خواهند بود، درست همانطور که زمانی همه مسیحی بودند، و کمونیستها میگفتند که جهان نوین جامعهای بیطبقه خواهد بود که در آن هرکسی برای نفع همگان کار خواهد کرد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۰
@baamanbekhaan
پس از جنگ جهانی اول، کمونیسم و فاشیسم سرتاسر اروپا را فرا گرفت، چون عدهی کثیری از مردم معتقد بودند که جهان کهن پوسیده است و لازم است به دنبال یافتن راههای تازه بود و حاکمیت دموکراتیک قادر به جلوگیری از جنگ جهانی نیست و سرمایهداری عامل بحران اقتصادی بوده است. کمونیستها و فاشیستها میگفتند ضروری است انسان نوینی خلق کرد که بتواند مغرور و قوی و سختکوش و ستایشبرانگیز باشد و درکی از عدالتی والاتر و زندگی جمعی داشته باشد. عدالت والاتر بدین معنا بود که افراد، آنگونه که رژیمهای دموکراتیک میگویند و در قانون اساسیشان برای همهی شهروندان حقوق یکسان در نظر گرفته شده، برابر نیستند. کمونیستها و فاشیستها حقوق بشر را سرپوشی برای منافع بورژوازی میدانستند که کارگران را استثمار میکند. و آنها میگفتند لازم است جهان را از لوث وجود بورژوازی پاک کرد، همچنانکه باید جهان کهن را هم به خاک سپرد و به جایش نظم نوینی برقرار کرد. فاشیستها میگفتند در جهان همه کارگر خواهند بود، درست همانطور که زمانی همه مسیحی بودند، و کمونیستها میگفتند که جهان نوین جامعهای بیطبقه خواهد بود که در آن هرکسی برای نفع همگان کار خواهد کرد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۰
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
عدهای از دینداران فرقههایی درست کردند و به چیزهای مختلفی باور آوردند. برخی میگفتند انسان میتواند خدا شود و معتقد به رستاخیز عام بودند و یک بایگانی تبارشناختی درست کرده بودند تا پی ببرند وقتی آن رستاخیز فرا میرسد، کی خواهد بود. دیگرانی گوشت نمیخوردند و الکل نمینوشیدند و منتظر ظهور مسیح در آیندهای نزدیک بودند و چشمبهراه اینکه به بهشت بروند. و اما دیگرانی معتقد بودند در درون هر شخص نوری پنهان است و اگر مدت زیادی در خلسهی تفکر فرو بروند، «روح مقدس» آن نور را در درون آنها روشن میکند. و از همه مشهورتر گروه «شاهدان یهوه» و «خمسینیها» و «آمیشها» بودند که از نیروی برق استفاده نمیکردند و برای روشنایی از چراغنفتی استفاده میکردند و لباسهای تیره و سیاه میپوشیدند و میگفتند دستاوردهای تکنولوژی باعث دورشدن مردم از خدا میشود، و دورشدن مردم از خدا هدف و کار دجّال است که میخواهد روح را در انسان بکُشد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۳
@baamanbekhaan
عدهای از دینداران فرقههایی درست کردند و به چیزهای مختلفی باور آوردند. برخی میگفتند انسان میتواند خدا شود و معتقد به رستاخیز عام بودند و یک بایگانی تبارشناختی درست کرده بودند تا پی ببرند وقتی آن رستاخیز فرا میرسد، کی خواهد بود. دیگرانی گوشت نمیخوردند و الکل نمینوشیدند و منتظر ظهور مسیح در آیندهای نزدیک بودند و چشمبهراه اینکه به بهشت بروند. و اما دیگرانی معتقد بودند در درون هر شخص نوری پنهان است و اگر مدت زیادی در خلسهی تفکر فرو بروند، «روح مقدس» آن نور را در درون آنها روشن میکند. و از همه مشهورتر گروه «شاهدان یهوه» و «خمسینیها» و «آمیشها» بودند که از نیروی برق استفاده نمیکردند و برای روشنایی از چراغنفتی استفاده میکردند و لباسهای تیره و سیاه میپوشیدند و میگفتند دستاوردهای تکنولوژی باعث دورشدن مردم از خدا میشود، و دورشدن مردم از خدا هدف و کار دجّال است که میخواهد روح را در انسان بکُشد.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۳
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#مطالعه_در_وقت_آزاد (داستان سوم)
داستان کوتاه «داستانی برای تاریکی»
نویسنده: راینر ماریا ریلکه
#راینر_ماریا_ریلکه📝
«راینر ماریا ریلکه» شاعر و نویسندهی اتریشی است که در سال ۱۸۷۵ متولد شد و در سال ۱۹۲۶ چشم از جهان فروبست. از آثار شناختهشدهی او میتوان به کتاب «زندگانی و ترانهها» اشاره کرد که به تشویق «لو اندرهآس سالومه» -دوست و محبوب نیچه - نوشت.
از دیگر آثار وی «کتاب تصویر، کتاب ساعات، اشعار نو» و رمان «یادداشتهای مالده لائوریس بریگه» است. وی به زبان فرانسوی نیز شعر میگفت و چندین اثر نویسندگان مشهور فرانسوی را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
#داستانی_برای_تاریکی📓
این داستان کوتاه دربارهی دکتری به نام لاسمَن است که پس از سالها به کشور خودش بازمیگردد تا دو خواهرش را که اکنون ازدواج کردهاند ملاقات کند، اما هدف اصلیاش از بازگشت به میهن این نیست: او برگشته است تا کودکیِ گمشدهی خودش را پیدا کند؛ همبازی دوران کودکیاش را، دختری زشت و رنجور و بیبنیه به نام «کلارا». اما آیا کلارا هنوز زنده است؟ چرا دکتر هرگز در این مدت از او سراغی نگرفته بود؟
به منزل خواهر دوم که میرود، از کلارا میپرسد. بهنظر میرسد که خواهرش میل چندانی به حرفزدن دربارهی کلارا ندارد، تنها به دو جمله بسنده میکند: «کلارا شوهر کرده و الان تنها زندگی میکند.»
اما پس از صرف شام، شوهرخواهرش از کلارا بیشتر میگوید، از اینکه شوهرش را ول کرده درحالیکه مردی متموّل و متشخص بوده است. و دستِ آخر به دکتر میگوید که کلارا از آنجا به مونیخ رفته است.
دکتر که همچنان سعی در مرور و تداعی خاطراتش دارد، به مونیخ میرود تا کودکیاش را در نقطهای دیگر بجوید: هر جا که کلارا باشد، خاطرات برای او زنده خواهد شد.
پس از دیدن کلارا و پسرش، کلارا میگوید که تمام آن حرفها شایعاتی بیش نبوده و آنچه بر او گذشته را برای دکتر بازگو میکند.
نویسنده در ابتدای این داستان کوتاه از خودش میگوید و از اینکه مشغول نوشتن است و دوست افلیجش که دیگر کنار پنجره منتظرش نیست؛ با خود میاندیشد که دیگر چهکسی داستانم را خواهد خواند؟
و ناگهان تصمیم میگیرد در آن تاریکیِ وهمآلودِ اتاق، داستانش را برای تاریکی بازگو کند و آن را به روی کاغذ میآورد.
#از_متن_کتاب 📖
▪️انسان در گیر و دار زندگی، آسان خود را گم میکند.
▪️اینکه مردم قضیه را طور دیگری تعریف میکنند از بدجنسیشان نیست. تجربههای ما اغلب در قالب کلام نمیگنجند. این است که اگر کسی بخواهد دربارهی آنها چیزی بگوید، ناچار مطالب نادرستی به زبان میآورد.
▪️در این داستان چیزی نیست که نباید به گوش بچهها برسد. البته بچهها داستان مرا تجربه نکردهاند. من آن را فقط برای تاریکی بازگو کردهام و نه برای کسی دیگر. بچهها از تاریکی میترسند، از آن گریزانند و اگر یک وقتی گرفتار آن شوند، چشمها را میبندند و گوشها را میگیرند. اما روزی فرا میرسد که آنها هم تاریکی را دوست بدارند. آن روز داستان مرا از تاریکی خواهند شنید و بعد تاریکی را بهتر درکخواهند کرد.
***
عنوان: #مجموعهی_نامرئی
(مجموعهی ۴۵ داستان کوتاه از ۲۶ نویسندهی آلمانیزبان)
ترجمهی: #علیاصغر_حداد
ناشر: #نشر_ماهی
تعداد صفحات: ۴۹۶
چاپ ششم: بهار ۹۵
ص۷۳-۸۳
@baamanbekhaan
داستان کوتاه «داستانی برای تاریکی»
نویسنده: راینر ماریا ریلکه
#راینر_ماریا_ریلکه📝
«راینر ماریا ریلکه» شاعر و نویسندهی اتریشی است که در سال ۱۸۷۵ متولد شد و در سال ۱۹۲۶ چشم از جهان فروبست. از آثار شناختهشدهی او میتوان به کتاب «زندگانی و ترانهها» اشاره کرد که به تشویق «لو اندرهآس سالومه» -دوست و محبوب نیچه - نوشت.
از دیگر آثار وی «کتاب تصویر، کتاب ساعات، اشعار نو» و رمان «یادداشتهای مالده لائوریس بریگه» است. وی به زبان فرانسوی نیز شعر میگفت و چندین اثر نویسندگان مشهور فرانسوی را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
#داستانی_برای_تاریکی📓
این داستان کوتاه دربارهی دکتری به نام لاسمَن است که پس از سالها به کشور خودش بازمیگردد تا دو خواهرش را که اکنون ازدواج کردهاند ملاقات کند، اما هدف اصلیاش از بازگشت به میهن این نیست: او برگشته است تا کودکیِ گمشدهی خودش را پیدا کند؛ همبازی دوران کودکیاش را، دختری زشت و رنجور و بیبنیه به نام «کلارا». اما آیا کلارا هنوز زنده است؟ چرا دکتر هرگز در این مدت از او سراغی نگرفته بود؟
به منزل خواهر دوم که میرود، از کلارا میپرسد. بهنظر میرسد که خواهرش میل چندانی به حرفزدن دربارهی کلارا ندارد، تنها به دو جمله بسنده میکند: «کلارا شوهر کرده و الان تنها زندگی میکند.»
اما پس از صرف شام، شوهرخواهرش از کلارا بیشتر میگوید، از اینکه شوهرش را ول کرده درحالیکه مردی متموّل و متشخص بوده است. و دستِ آخر به دکتر میگوید که کلارا از آنجا به مونیخ رفته است.
دکتر که همچنان سعی در مرور و تداعی خاطراتش دارد، به مونیخ میرود تا کودکیاش را در نقطهای دیگر بجوید: هر جا که کلارا باشد، خاطرات برای او زنده خواهد شد.
پس از دیدن کلارا و پسرش، کلارا میگوید که تمام آن حرفها شایعاتی بیش نبوده و آنچه بر او گذشته را برای دکتر بازگو میکند.
نویسنده در ابتدای این داستان کوتاه از خودش میگوید و از اینکه مشغول نوشتن است و دوست افلیجش که دیگر کنار پنجره منتظرش نیست؛ با خود میاندیشد که دیگر چهکسی داستانم را خواهد خواند؟
و ناگهان تصمیم میگیرد در آن تاریکیِ وهمآلودِ اتاق، داستانش را برای تاریکی بازگو کند و آن را به روی کاغذ میآورد.
#از_متن_کتاب 📖
▪️انسان در گیر و دار زندگی، آسان خود را گم میکند.
▪️اینکه مردم قضیه را طور دیگری تعریف میکنند از بدجنسیشان نیست. تجربههای ما اغلب در قالب کلام نمیگنجند. این است که اگر کسی بخواهد دربارهی آنها چیزی بگوید، ناچار مطالب نادرستی به زبان میآورد.
▪️در این داستان چیزی نیست که نباید به گوش بچهها برسد. البته بچهها داستان مرا تجربه نکردهاند. من آن را فقط برای تاریکی بازگو کردهام و نه برای کسی دیگر. بچهها از تاریکی میترسند، از آن گریزانند و اگر یک وقتی گرفتار آن شوند، چشمها را میبندند و گوشها را میگیرند. اما روزی فرا میرسد که آنها هم تاریکی را دوست بدارند. آن روز داستان مرا از تاریکی خواهند شنید و بعد تاریکی را بهتر درکخواهند کرد.
***
عنوان: #مجموعهی_نامرئی
(مجموعهی ۴۵ داستان کوتاه از ۲۶ نویسندهی آلمانیزبان)
ترجمهی: #علیاصغر_حداد
ناشر: #نشر_ماهی
تعداد صفحات: ۴۹۶
چاپ ششم: بهار ۹۵
ص۷۳-۸۳
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#برشی_از_متن_كتاب 📖
در ۱۹۵۴ یک امریکایی «ساینتولوژی» را درست کرد. او میگفت ساینتولوژی تنها راه حقیقی برای رسیدن به آزادی است که رهایی کل نوع بشر را مقدور میسازد. او میگفت جهان را خدا خلق نکرده، بلکه مردم آفریدهاند. آنها در زمانی دور، در زمانی که انسانها موجوداتی جاودانه و روحانی بودند، جهان را خلق کردهاند. اما در طی خلق جهان تصادفی رخ داده است و انسانها قدرتشان را از دست دادهاند و آنقدر رو به انحطاط نهاده اند که فراموش کردهاند موجوداتی جاودانه و روحانی هستند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۴
@baamanbekhaan
در ۱۹۵۴ یک امریکایی «ساینتولوژی» را درست کرد. او میگفت ساینتولوژی تنها راه حقیقی برای رسیدن به آزادی است که رهایی کل نوع بشر را مقدور میسازد. او میگفت جهان را خدا خلق نکرده، بلکه مردم آفریدهاند. آنها در زمانی دور، در زمانی که انسانها موجوداتی جاودانه و روحانی بودند، جهان را خلق کردهاند. اما در طی خلق جهان تصادفی رخ داده است و انسانها قدرتشان را از دست دادهاند و آنقدر رو به انحطاط نهاده اند که فراموش کردهاند موجوداتی جاودانه و روحانی هستند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۴
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
در گدانسک، یک سرباز آلمانی دیوانه شد، چون قبل از جنگ معشوقهای داشت که نمیدانست یهودی است و بعدها او را به آشویتس فرستادند و دوستان سرباز سر به سر او میگذاشتند و میگفتند صابونی که یک هفته بود با آن تنشان را میشستند از چربی تن معشوقهی او درست شده، و این را از مدیر انستیتوی آناتومی گدانسک شنیده بودند، یعنی همان جایی که جسدها را تبدیل به صابون میکردند و بعداً مجبور شدند این سرباز را به تیمارستانی در آلمان منتقل کنند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۲،۳۳
@baamanbekhaan
در گدانسک، یک سرباز آلمانی دیوانه شد، چون قبل از جنگ معشوقهای داشت که نمیدانست یهودی است و بعدها او را به آشویتس فرستادند و دوستان سرباز سر به سر او میگذاشتند و میگفتند صابونی که یک هفته بود با آن تنشان را میشستند از چربی تن معشوقهی او درست شده، و این را از مدیر انستیتوی آناتومی گدانسک شنیده بودند، یعنی همان جایی که جسدها را تبدیل به صابون میکردند و بعداً مجبور شدند این سرباز را به تیمارستانی در آلمان منتقل کنند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۲،۳۳
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
وقتی که نازیها در جنگ شکست خوردند، کشورهای پیروز دادگاهی بینالمللی برپا کردند و حقوقدانان فکر میکردند چه نام حقوقیای روی جنایاتی مثل راه حل نهایی برای مسئلهی یهودیان یا نقشههای گوناگون برای برانداختن نسل کولیها، اسلاوها و غیره بگذارند، و بالاخره اصطلاح نسلکشی را اختراع کردند. مورخان به این نتیجه رسیدند که در قرن بیستم حدود شصت نسلکشی در جهان رخ داده است، اما همهی اینها در حافظهی تاریخ ثبت نشدهاند. مورخان میگفتند حافظهی تاریخی بخشی از تاریخ نیست و حافظه از حوزهی تاریخی به حوزهی روانشناختی نقل مکان پیدا کرده، و این شکل تازهای از حافظه را بنیان نهاده که طبق آن مسئلهی حافظه دیگر مسئلهی بهیادآوری وقایع نیست، بلکه بهیادآوری حافظه است و روانشناختیکردن حافظه در افراد این احساس را به وجود میآورد که آنها دِینی به گذشته دارند که باید ادا کنند، اما این دِین چه بود و به چه کسی باید ادا میشد خیلی روشن نبود. راهحل نهایی مسئلهی یهودیان را بعدها هولوکاست یا شوآ خواندند، چون یهودیان میگفتند این دقیقاً یک نسلکشی نبوده است، بلکه چیز دیگری فراتر از نسلکشی بوده است، چیزی که از فهم بشری فراتر است، و میگفتند این مختص یهودیان بوده است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۸
@baamanbekhaan
وقتی که نازیها در جنگ شکست خوردند، کشورهای پیروز دادگاهی بینالمللی برپا کردند و حقوقدانان فکر میکردند چه نام حقوقیای روی جنایاتی مثل راه حل نهایی برای مسئلهی یهودیان یا نقشههای گوناگون برای برانداختن نسل کولیها، اسلاوها و غیره بگذارند، و بالاخره اصطلاح نسلکشی را اختراع کردند. مورخان به این نتیجه رسیدند که در قرن بیستم حدود شصت نسلکشی در جهان رخ داده است، اما همهی اینها در حافظهی تاریخ ثبت نشدهاند. مورخان میگفتند حافظهی تاریخی بخشی از تاریخ نیست و حافظه از حوزهی تاریخی به حوزهی روانشناختی نقل مکان پیدا کرده، و این شکل تازهای از حافظه را بنیان نهاده که طبق آن مسئلهی حافظه دیگر مسئلهی بهیادآوری وقایع نیست، بلکه بهیادآوری حافظه است و روانشناختیکردن حافظه در افراد این احساس را به وجود میآورد که آنها دِینی به گذشته دارند که باید ادا کنند، اما این دِین چه بود و به چه کسی باید ادا میشد خیلی روشن نبود. راهحل نهایی مسئلهی یهودیان را بعدها هولوکاست یا شوآ خواندند، چون یهودیان میگفتند این دقیقاً یک نسلکشی نبوده است، بلکه چیز دیگری فراتر از نسلکشی بوده است، چیزی که از فهم بشری فراتر است، و میگفتند این مختص یهودیان بوده است.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۳۸
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
نخستین نسلکشی قرن بیستم در ۱۹۱۵ در ترکیه رخ داد. حکومت ابتدا ششصد خانوادهی ارمنی را که در قسطنطنیه زندگی میکردند بازداشت و تیرباران کرد، بعد سربازانی را که تبار ارمنی داشتند و در ارتش ترکیه خدمت میکردند خلع سلاح و تیرباران کرد. و به همهی ارامنه دستور داده شد که شهرها و روستاها را ظرف بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت تخلیه کنند و ارتش ترکیه در برابر دروازههای شهر مستقر شد و همینطور که افراد بیرون میآمدند مردان را به گلوله میبست و زنان را و کودکان را به مناطق صحرایی بینالنهرین تبعید میکرد. و زنان و کودکان میبایست پای پیاده، بدون غذا، سیصد تا پانصد کیلومتر را طی میکردند و بسیاری از آنها در طول راه مردند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۴۲
@baamanbekhaan
نخستین نسلکشی قرن بیستم در ۱۹۱۵ در ترکیه رخ داد. حکومت ابتدا ششصد خانوادهی ارمنی را که در قسطنطنیه زندگی میکردند بازداشت و تیرباران کرد، بعد سربازانی را که تبار ارمنی داشتند و در ارتش ترکیه خدمت میکردند خلع سلاح و تیرباران کرد. و به همهی ارامنه دستور داده شد که شهرها و روستاها را ظرف بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت تخلیه کنند و ارتش ترکیه در برابر دروازههای شهر مستقر شد و همینطور که افراد بیرون میآمدند مردان را به گلوله میبست و زنان را و کودکان را به مناطق صحرایی بینالنهرین تبعید میکرد. و زنان و کودکان میبایست پای پیاده، بدون غذا، سیصد تا پانصد کیلومتر را طی میکردند و بسیاری از آنها در طول راه مردند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۴۲
@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖
نخستین قانون عقیمسازیِ عناصر ضداجتماعی و معیوب در ۱۹۰۷ در ایالات متحده به اجرا گذاشته شد. این قانون اجازه میداد تبهکاران قسیالقلب و بیماران ذهنی را عقیم کنند، و در ۱۹۱۴، بنا به اصرار روانپزشکان، این قانون به دزدان سابقهدار و الکلیها هم تسری داده شد، و در ۱۹۲۳، در میسوری، شامل حال دزدان خردهپای سیاهپوست و سرخپوستتبار هم شد، چون در مورد دزدان خردهپای سفیدپوست میگفتند راه برای اصلاح آنها و بازگشتشان به زندگی اجتماعی از طریق کار سخت و توأم با وجدان باز است. و در ۱۹۲۹، یک قانون عقیمسازی در سوییس و دانمارک به اجرا گذاشته شد و در ۱۹۳۴ در نروژ و در ۱۹۳۵ در فنلاند و سوئد و در سوئد این قانون تا ۱۹۷۵ پابرجا و نافذ بود، و با دستور دادگاه تا آن زمان ۱۳۸۱۰ مرد سوئدی و ۴۸۹۵۵ زن سوئدی را عقیم کرده بودند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۴۴
@baamanbekhaan
نخستین قانون عقیمسازیِ عناصر ضداجتماعی و معیوب در ۱۹۰۷ در ایالات متحده به اجرا گذاشته شد. این قانون اجازه میداد تبهکاران قسیالقلب و بیماران ذهنی را عقیم کنند، و در ۱۹۱۴، بنا به اصرار روانپزشکان، این قانون به دزدان سابقهدار و الکلیها هم تسری داده شد، و در ۱۹۲۳، در میسوری، شامل حال دزدان خردهپای سیاهپوست و سرخپوستتبار هم شد، چون در مورد دزدان خردهپای سفیدپوست میگفتند راه برای اصلاح آنها و بازگشتشان به زندگی اجتماعی از طریق کار سخت و توأم با وجدان باز است. و در ۱۹۲۹، یک قانون عقیمسازی در سوییس و دانمارک به اجرا گذاشته شد و در ۱۹۳۴ در نروژ و در ۱۹۳۵ در فنلاند و سوئد و در سوئد این قانون تا ۱۹۷۵ پابرجا و نافذ بود، و با دستور دادگاه تا آن زمان ۱۳۸۱۰ مرد سوئدی و ۴۸۹۵۵ زن سوئدی را عقیم کرده بودند.
#شهر_فرنگ_اروپا
#پاتریک_اوئورژدنیک
#خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی
ص۴۴
@baamanbekhaan