راهنمای کتاب/ برای بچهها و بزرگترها
مانی ارجمند
مجموعه «هنک سگ گاوچران»
نویسنده: جان آر اریکسون
تصویرگر: جرالد ال هولمز
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
#کتاب_نوجوان #نشرچشمه
مجموعه کتابهای «هنک سگ گاوچران» یکی از آن آثاری است که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده است، اما خواندن آن، بیشتر از بچهها برای بزرگترها میتواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد. این نه فقط به خاطر آن است که با بردن بزگتر ها به دنیای کودکانه و قواعد دلپذیر حاکم بر آن حسی نوستالژیک و لذت بخش را تداعی می کند. بلکه مهمتر از آن به دلیل ریزه کاری های داستانی و روایت جذاب و طنز شیرینیست که ظرافتهای آن برای بزرگترها بیشتر از مخاطبان کودک و نوجوان قابل درک مینماید. از این نقطه نظر مجموعه هنک سگ گاوچران نمونه بارز کتابهایی است که مخاطبانی از طیف های مختلف، اندازه ارتباطی که با آن برقرار کرده و درکی که نسبت به ظرافتهای کار نویسنده اش دارند از آن میتوانند لذت ببرند.
داستانهای کتاب به شیوه اول شخص و از دید سگی به نام هنک روایت می شوند که خود را فرمانده حفاظت مزرعه تصور میکند. جغرافیای این داستانها مزرعهای در منطقه غرب امریکاست و مترجم نوع گویش شخصیتها را نزدیک به زبان عامیانه مردم منطقه غرب امریکا انتخاب کرده که از جذابیت های این داستانهاست که از ترجمه بسیار خوبی برخوردارند.
فرزاد فربد اگر چه اخیرا با ترجمه مجموعه آثار بکت وجوه تازه ای از توانایی های خود را در ترجمه در معرض دید مخاطبان قرار داده، اما پیش از این به عنوان مترجمی حرفه ای و نسبتا پرکار در حوزه کتاب کودک و نوجوان شناخته میشد که ترجمههایش با موفقیتهای زیادی روبهرو شده و مورد تحسین قرارگرفته بودند.
انتشار مجموعه هنک سگ گاوچران اوایل دهه هشتاد شروع شد خیلی زود به موفقیت رسید و جوایز بسیاری دریافت کرد؛ استقبال از آن به حدی بود که بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است. جان آر اریکسون زاده تگزاس است، در همین ایالت زندگی کرده و بیشتر عمر خود را در مزرعه گذرانده، هم به عنوان گاوچران و هم مدیر مزرعه کارکرده و استعداد عجیبی در داستان سرایی دارد. تجربیات زندگی خود در مزرعه را دستمایه نوشتن کتابهایی کرده که اگرچه شخصیت های اصلی آن حیوانات هستند و از زبان یک سگ روایت می شود، اما عمیقا بازتاب دهندهی واقعیت های زندگی مردم در این منطقه هستند که در قالب داستانهایی سرگرم کننده و طنز آمیز روایت می شوند.
اگرچه شیوه روایت نویسنده به گونهای است که متن داستانها چیزی کم و کسر ندارند، اما تصاویری نیز به هر داستان ضمیمه شده که بیشتر از آنکه به نیت خلق جذابیت عامه پسندانه باشند، به شکلی هنرمندانه در خدمت درک بهتر حال و هوای این داستانها هستند. جرالد ال هولمز تصویرگر این مجموعه که در سال 2019 در گذشت بیش از هشتاد جلد از کتابهای این مجموعه جذاب را تصویر سازی کرده و نقش بسزایی در آشنایی مخاطبان با حال و هوای قصه ها و شمایل شخصیت های جذاب این داستانها داشته اند.
غیر از هنک، یک سگ قهوهای رنگ و بوگندو و به خیال خود همه چیز دان که فرماندهی حفاظت از مزرعه را برعهده دارد. دراور، یک سگ سفید و ترسو رفیق فابریک! هنک در داستانها حضور دارد که عملا هروقت به او نیازی هست، جیم می شود.
لوپر وهمسرش سالی می صاحبان هنک هستند و او را هیچوقت درست و حسابی درک نمی کنند، بخصوص سالی می که معتقد است هرگاه دردسری هست پای هنک درمیان است. بیولا، سگ مادهای است که از شخصیت های جالب این داستانهاست. هنک که همواره خواب دلبری های او را می بیند در حالی که بیولا عاشق سگی علاف و کفتر باز است. جذابیت های این عشق افلاطونی یکی از آن بخشهای رمان است که برای بزرگترها بیشتر مجذوب کننده است تا بچهها شاید خیلیها از این مثلث عاشقانه سر در نیاورند. اما به هر حال در این مزرعه هم شخصیتهای جالب دیگری هستند و هم اتفاقات ریز و درشتی که نویسنده به خوبی بلد است با آنها داستان سرایی کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512095.html
مانی ارجمند
مجموعه «هنک سگ گاوچران»
نویسنده: جان آر اریکسون
تصویرگر: جرالد ال هولمز
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
#کتاب_نوجوان #نشرچشمه
مجموعه کتابهای «هنک سگ گاوچران» یکی از آن آثاری است که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده است، اما خواندن آن، بیشتر از بچهها برای بزرگترها میتواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد. این نه فقط به خاطر آن است که با بردن بزگتر ها به دنیای کودکانه و قواعد دلپذیر حاکم بر آن حسی نوستالژیک و لذت بخش را تداعی می کند. بلکه مهمتر از آن به دلیل ریزه کاری های داستانی و روایت جذاب و طنز شیرینیست که ظرافتهای آن برای بزرگترها بیشتر از مخاطبان کودک و نوجوان قابل درک مینماید. از این نقطه نظر مجموعه هنک سگ گاوچران نمونه بارز کتابهایی است که مخاطبانی از طیف های مختلف، اندازه ارتباطی که با آن برقرار کرده و درکی که نسبت به ظرافتهای کار نویسنده اش دارند از آن میتوانند لذت ببرند.
داستانهای کتاب به شیوه اول شخص و از دید سگی به نام هنک روایت می شوند که خود را فرمانده حفاظت مزرعه تصور میکند. جغرافیای این داستانها مزرعهای در منطقه غرب امریکاست و مترجم نوع گویش شخصیتها را نزدیک به زبان عامیانه مردم منطقه غرب امریکا انتخاب کرده که از جذابیت های این داستانهاست که از ترجمه بسیار خوبی برخوردارند.
فرزاد فربد اگر چه اخیرا با ترجمه مجموعه آثار بکت وجوه تازه ای از توانایی های خود را در ترجمه در معرض دید مخاطبان قرار داده، اما پیش از این به عنوان مترجمی حرفه ای و نسبتا پرکار در حوزه کتاب کودک و نوجوان شناخته میشد که ترجمههایش با موفقیتهای زیادی روبهرو شده و مورد تحسین قرارگرفته بودند.
انتشار مجموعه هنک سگ گاوچران اوایل دهه هشتاد شروع شد خیلی زود به موفقیت رسید و جوایز بسیاری دریافت کرد؛ استقبال از آن به حدی بود که بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است. جان آر اریکسون زاده تگزاس است، در همین ایالت زندگی کرده و بیشتر عمر خود را در مزرعه گذرانده، هم به عنوان گاوچران و هم مدیر مزرعه کارکرده و استعداد عجیبی در داستان سرایی دارد. تجربیات زندگی خود در مزرعه را دستمایه نوشتن کتابهایی کرده که اگرچه شخصیت های اصلی آن حیوانات هستند و از زبان یک سگ روایت می شود، اما عمیقا بازتاب دهندهی واقعیت های زندگی مردم در این منطقه هستند که در قالب داستانهایی سرگرم کننده و طنز آمیز روایت می شوند.
اگرچه شیوه روایت نویسنده به گونهای است که متن داستانها چیزی کم و کسر ندارند، اما تصاویری نیز به هر داستان ضمیمه شده که بیشتر از آنکه به نیت خلق جذابیت عامه پسندانه باشند، به شکلی هنرمندانه در خدمت درک بهتر حال و هوای این داستانها هستند. جرالد ال هولمز تصویرگر این مجموعه که در سال 2019 در گذشت بیش از هشتاد جلد از کتابهای این مجموعه جذاب را تصویر سازی کرده و نقش بسزایی در آشنایی مخاطبان با حال و هوای قصه ها و شمایل شخصیت های جذاب این داستانها داشته اند.
غیر از هنک، یک سگ قهوهای رنگ و بوگندو و به خیال خود همه چیز دان که فرماندهی حفاظت از مزرعه را برعهده دارد. دراور، یک سگ سفید و ترسو رفیق فابریک! هنک در داستانها حضور دارد که عملا هروقت به او نیازی هست، جیم می شود.
لوپر وهمسرش سالی می صاحبان هنک هستند و او را هیچوقت درست و حسابی درک نمی کنند، بخصوص سالی می که معتقد است هرگاه دردسری هست پای هنک درمیان است. بیولا، سگ مادهای است که از شخصیت های جالب این داستانهاست. هنک که همواره خواب دلبری های او را می بیند در حالی که بیولا عاشق سگی علاف و کفتر باز است. جذابیت های این عشق افلاطونی یکی از آن بخشهای رمان است که برای بزرگترها بیشتر مجذوب کننده است تا بچهها شاید خیلیها از این مثلث عاشقانه سر در نیاورند. اما به هر حال در این مزرعه هم شخصیتهای جالب دیگری هستند و هم اتفاقات ریز و درشتی که نویسنده به خوبی بلد است با آنها داستان سرایی کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990512095.html
جامعه خبری تحلیلی الف
هنک سگ گاوچران»؛ جان آر اریکسون؛ ترجمه فرزاد فربد؛ نشر چشمه برای بچهها و بزرگترها
مجموعه «هنک سگ گاوچران»
کتاب گویا/ هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...
احسان چریکی
«تاریخ بیهقی»
نویسنده : ابوالفضل محمد بن حسین بيهقی
گوینده : احسان چریکی
ناشر: نیستان، چاپ 1399
94000 تومان
#کتاب_گویا #ادبیات_کلاسیک_ایران #نشرنیستان
یکصد و اندی سال پیش که «ادیب پیشاوری»، پس از نخستین تصحیح تاریخ بیهقی، کتابها و نکته برداریهاش را جمع و جور میکرده و آمده قلم را بگذارد توی قلمدان، ناگهان قلم دستش را گرفته کشیده سوی یک کاغذ سفید و تا ایشان به خود بیایند، قلم، واژه واژه فرشی از ثنا و سپاسه رج زده که:
«خواجه بوالفضل ای روانت شاد در خرم بهشت که روانمان زین کُراسه هر دمی شادان کنی ...»
و گویا به این مصرع که رسیده، گریبان ما را گرفته و گفته: «در شِکر غلطد چو طوطی هرکه خواند این کتاب». باری، نه نوشتن از تاریخ کار من است، نه شناساندن بیهقی در دایره استحضار من. پیشهام آینه داریست: که بنشانمتان رو به روی آئینهای از قاب صدا، از زجاج واژهها وَ از سیماب سِگال. چه آنجا که آینه «گلستان سعدی» را در دست گرفتم و دستتان را گرفتم که خودِ «امروز» مان را نشانتان دهم:
«آوردهاند که: انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است؛ هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده...»
چه آئینه «بوستان سعدی» را، پیش چشمانی بسته از بیم سیمای خویش:
«تو کِی بشنوی ناله دادخواه؟/ به کیوان برت، کِلّه خوابگاه ... نه پیش از تو، بیش از تو اندوختند؟/ به بیداد کردن جهان سوختند؟ ... نکویی کن امسال چون دِه تُراست / که سال دگر، دیگری دهخداست»
اما در این جُستار، آینهای بی قاب آوردهام: بی صدا. که خاصیت جُستار است که بیقاب باشد. نیز، بر آن نیستم که این آئینه بیقاب را پیش رویتان بگذارم؛ که خود بیش از همه محتاج آینهام وَ زجاج این آینه هم، از آن دست آبگینههای دستپرداختِ سعدی و دیگر داهیان دَهر نیست. آبگینهای بیقاب و ناسوده که به سوهان سالیان مگر سوده شود. که سودای ما ناسوتیان، سودن کاسه عُمر و «دمی آب خوردن» در این تاس، بعدِ فرسودن است. «از حدیث، حدیث شکافد» و «اگر ... خوانندگان را از خواندن ملامت افزاید، طمع دارم به فضل ایشان که مرا از مُبرمان نشمرند: که هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...».
علامه دهخدا به استناد «غیاث اللغات»، واژه «تاریخ» را چنین شرح داده: «وقت پدید کردن چیزی. و در اصطلاح، تعیین کردن، مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب اوست؛ تا که دریافته شود به زمانه آینده...». فرهنگ واژگان آکادمی فرانسه نیز «تاریخ» را این چنین شرح داده: «بازگفت کنشها و رخدادهای یک قوم یا یک فرد که شایسته به خاطرسپاریاند. در نگریستن به دوره کمابیش معینی ازگاهشمار ترتیبی (کرونولوژی)، به مثابه امری درخور شناخت؛ همچنین سرزمین، ملیت یا مردمی. همچنین جنبه های خاصی از عملکردها و از جوامع بشری (تاریخ اقتصادی، تاریخ تمدن...)»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990707099.html
احسان چریکی
«تاریخ بیهقی»
نویسنده : ابوالفضل محمد بن حسین بيهقی
گوینده : احسان چریکی
ناشر: نیستان، چاپ 1399
94000 تومان
#کتاب_گویا #ادبیات_کلاسیک_ایران #نشرنیستان
یکصد و اندی سال پیش که «ادیب پیشاوری»، پس از نخستین تصحیح تاریخ بیهقی، کتابها و نکته برداریهاش را جمع و جور میکرده و آمده قلم را بگذارد توی قلمدان، ناگهان قلم دستش را گرفته کشیده سوی یک کاغذ سفید و تا ایشان به خود بیایند، قلم، واژه واژه فرشی از ثنا و سپاسه رج زده که:
«خواجه بوالفضل ای روانت شاد در خرم بهشت که روانمان زین کُراسه هر دمی شادان کنی ...»
و گویا به این مصرع که رسیده، گریبان ما را گرفته و گفته: «در شِکر غلطد چو طوطی هرکه خواند این کتاب». باری، نه نوشتن از تاریخ کار من است، نه شناساندن بیهقی در دایره استحضار من. پیشهام آینه داریست: که بنشانمتان رو به روی آئینهای از قاب صدا، از زجاج واژهها وَ از سیماب سِگال. چه آنجا که آینه «گلستان سعدی» را در دست گرفتم و دستتان را گرفتم که خودِ «امروز» مان را نشانتان دهم:
«آوردهاند که: انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است؛ هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده...»
چه آئینه «بوستان سعدی» را، پیش چشمانی بسته از بیم سیمای خویش:
«تو کِی بشنوی ناله دادخواه؟/ به کیوان برت، کِلّه خوابگاه ... نه پیش از تو، بیش از تو اندوختند؟/ به بیداد کردن جهان سوختند؟ ... نکویی کن امسال چون دِه تُراست / که سال دگر، دیگری دهخداست»
اما در این جُستار، آینهای بی قاب آوردهام: بی صدا. که خاصیت جُستار است که بیقاب باشد. نیز، بر آن نیستم که این آئینه بیقاب را پیش رویتان بگذارم؛ که خود بیش از همه محتاج آینهام وَ زجاج این آینه هم، از آن دست آبگینههای دستپرداختِ سعدی و دیگر داهیان دَهر نیست. آبگینهای بیقاب و ناسوده که به سوهان سالیان مگر سوده شود. که سودای ما ناسوتیان، سودن کاسه عُمر و «دمی آب خوردن» در این تاس، بعدِ فرسودن است. «از حدیث، حدیث شکافد» و «اگر ... خوانندگان را از خواندن ملامت افزاید، طمع دارم به فضل ایشان که مرا از مُبرمان نشمرند: که هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...».
علامه دهخدا به استناد «غیاث اللغات»، واژه «تاریخ» را چنین شرح داده: «وقت پدید کردن چیزی. و در اصطلاح، تعیین کردن، مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب اوست؛ تا که دریافته شود به زمانه آینده...». فرهنگ واژگان آکادمی فرانسه نیز «تاریخ» را این چنین شرح داده: «بازگفت کنشها و رخدادهای یک قوم یا یک فرد که شایسته به خاطرسپاریاند. در نگریستن به دوره کمابیش معینی ازگاهشمار ترتیبی (کرونولوژی)، به مثابه امری درخور شناخت؛ همچنین سرزمین، ملیت یا مردمی. همچنین جنبه های خاصی از عملکردها و از جوامع بشری (تاریخ اقتصادی، تاریخ تمدن...)»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990707099.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تاریخ بیهقی»؛ ابوالفضل محمد بن حسین بيهقی؛ راوی احسان چریکی؛ نشرنیستان هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...
«تاریخ بیهقی»
راهنمای کتاب/ تهران از نگاه دانشمند آمریکایی
دکترعلی سرزعیم
«خاطرات تهران و بیروت»
(خاطرات دانشمند آمریکایی از ایران بین دو جنگ جهانی)
نوشته جان اسکیلز ایوری
ترجمه سیده ضحی حسینی نصر و حسن فتاحی
ناشر: کتاب پارسه، چاپ اول 1399
176 صفحه، 35000 تومان
#خاطرات #تاریخ_معاصرایران #کتاب_پارسه
برخی کتابها هستند که نوشته آنها مهم است و البته خطوط نانوشته ای بین خطوط اصلی دارند که گاه آن خطوط نانوشته مهم یا غیرمهم است اما کتاب خاطرات تهران و بیروت از جمله کتابهای خاطراتی است که خطوط نانوشته و اشارتهای آن مهمتر از پیام اصلی کتاب است. کتاب، شرح زندگی خانوادگی جان اسکیلز ایوری است که هم اکنون دوره بازنشستگی خود از دانشگاه کپنهاگ را می گذراند و هم اکنون از فعالان صلح و خلع سلاح جهانی است. انجمنی که او در آن مشغول به فعالیت است در سال 1995 توانست جایزه نوبل صلح را از آن خود کند.
کتاب بر اساس یادداشتهای مادرش و آنچه خود او از دوران کودکی تا جوانی به خاطر دارد تنظیم شده است. پدر او استاد آناتومی دانشگاه آمریکایی بیروت بوده و نویسنده به همراه خانواده به پدر محلق می شوند و وقتی که جنگ جهانی دوم شروع می شود آنجا را ترک کرده و به آمریکا بر می گردند. کتاب اشاراتی ارزشمندی دارد که نشان می دهد این دانشگاه در آن ایام چه نقش ویژه ای را در لبنان ایفا می کرده است. اتفاقی موجب می شود تا پای پدر و مادر نویسنده به تهران باز شود و همین امر زمینه ساز آن می شود تا وقتی نیروهای اشغالگران ایران به یک رئیس بهداری که شناختی از خاورمیانه نیاز پیدا کنند سراغ آنها را بگیرند و آنها نیز این دعوت را بپذیرند.
به این ترتیب خانواده آنها به تهران منتقل می شوند و زندگی در تهران را شروع می کنند. البته آنها در مدرسه کامیونیتی که مختص خارجیهای مقیم ایران بود تحصیل می کنند و بیشتر با بیگانگان مقیم ایران حشر و نشر دارند اما بهرصورت حضور آنها در ایران تماسهایی با جامعه ایران را الزامی می کند و از رهگذر این تماسهاست که برداشتهای نویسنده از وضعیت روز جامعه ایران شکل می گیرد. در برخی صفحات کتاب گزارش جانسوزی از وضعیت ایران عرضه می شود: «گروهی از روستائیان که همه آنها از نظر بدنی کم جان و کم توان هستند به طور متناوب بیمار میشوند ... محصولات از دست رفتند و نابود شدند زیرا درست در زمان برداشت محصول، بیشتر مردان و زنان دارای جسم توانا به دلیل تب و لرز ناشی از مالاریا در خانه روی تخت خوابیده بودند».
نکته مهم کتاب همین زاویه نگاه است که معمولا از دید تاریخ نگاران مغفول است. کتاب حکایت قشر برخوردار و متنعمی است که گاه به جامعه ایران نیز نگاه می کند و زیباییها و مشکلات این جامعه را گزارش می کند. کتاب چون خاطرات گویی است بار سنگینی به ذهن تحمیل نمی کند و خواندن آن کاری ساده و جذاب است. ترجمه کتاب بسیار نیکوست و نشان میدهد که مترجمان اهتمام زیادی به ترجمه دقیق و روان داشته اند و کتاب به شکل مطبوعی به چاپ رسیده است. خواندن کتاب را به علاقه مندان تاریخ اجتماعی ایران و خاورمیانه توصیه می کنم.
https://www.alef.ir/news/3990805114.html
دکترعلی سرزعیم
«خاطرات تهران و بیروت»
(خاطرات دانشمند آمریکایی از ایران بین دو جنگ جهانی)
نوشته جان اسکیلز ایوری
ترجمه سیده ضحی حسینی نصر و حسن فتاحی
ناشر: کتاب پارسه، چاپ اول 1399
176 صفحه، 35000 تومان
#خاطرات #تاریخ_معاصرایران #کتاب_پارسه
برخی کتابها هستند که نوشته آنها مهم است و البته خطوط نانوشته ای بین خطوط اصلی دارند که گاه آن خطوط نانوشته مهم یا غیرمهم است اما کتاب خاطرات تهران و بیروت از جمله کتابهای خاطراتی است که خطوط نانوشته و اشارتهای آن مهمتر از پیام اصلی کتاب است. کتاب، شرح زندگی خانوادگی جان اسکیلز ایوری است که هم اکنون دوره بازنشستگی خود از دانشگاه کپنهاگ را می گذراند و هم اکنون از فعالان صلح و خلع سلاح جهانی است. انجمنی که او در آن مشغول به فعالیت است در سال 1995 توانست جایزه نوبل صلح را از آن خود کند.
کتاب بر اساس یادداشتهای مادرش و آنچه خود او از دوران کودکی تا جوانی به خاطر دارد تنظیم شده است. پدر او استاد آناتومی دانشگاه آمریکایی بیروت بوده و نویسنده به همراه خانواده به پدر محلق می شوند و وقتی که جنگ جهانی دوم شروع می شود آنجا را ترک کرده و به آمریکا بر می گردند. کتاب اشاراتی ارزشمندی دارد که نشان می دهد این دانشگاه در آن ایام چه نقش ویژه ای را در لبنان ایفا می کرده است. اتفاقی موجب می شود تا پای پدر و مادر نویسنده به تهران باز شود و همین امر زمینه ساز آن می شود تا وقتی نیروهای اشغالگران ایران به یک رئیس بهداری که شناختی از خاورمیانه نیاز پیدا کنند سراغ آنها را بگیرند و آنها نیز این دعوت را بپذیرند.
به این ترتیب خانواده آنها به تهران منتقل می شوند و زندگی در تهران را شروع می کنند. البته آنها در مدرسه کامیونیتی که مختص خارجیهای مقیم ایران بود تحصیل می کنند و بیشتر با بیگانگان مقیم ایران حشر و نشر دارند اما بهرصورت حضور آنها در ایران تماسهایی با جامعه ایران را الزامی می کند و از رهگذر این تماسهاست که برداشتهای نویسنده از وضعیت روز جامعه ایران شکل می گیرد. در برخی صفحات کتاب گزارش جانسوزی از وضعیت ایران عرضه می شود: «گروهی از روستائیان که همه آنها از نظر بدنی کم جان و کم توان هستند به طور متناوب بیمار میشوند ... محصولات از دست رفتند و نابود شدند زیرا درست در زمان برداشت محصول، بیشتر مردان و زنان دارای جسم توانا به دلیل تب و لرز ناشی از مالاریا در خانه روی تخت خوابیده بودند».
نکته مهم کتاب همین زاویه نگاه است که معمولا از دید تاریخ نگاران مغفول است. کتاب حکایت قشر برخوردار و متنعمی است که گاه به جامعه ایران نیز نگاه می کند و زیباییها و مشکلات این جامعه را گزارش می کند. کتاب چون خاطرات گویی است بار سنگینی به ذهن تحمیل نمی کند و خواندن آن کاری ساده و جذاب است. ترجمه کتاب بسیار نیکوست و نشان میدهد که مترجمان اهتمام زیادی به ترجمه دقیق و روان داشته اند و کتاب به شکل مطبوعی به چاپ رسیده است. خواندن کتاب را به علاقه مندان تاریخ اجتماعی ایران و خاورمیانه توصیه می کنم.
https://www.alef.ir/news/3990805114.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«خاطرات تهران و بیروت»؛ جان اسکیلز ایوری؛ ترجمه سیده ضحی حسینی نصر و حسن فتاحی؛ کتاب پارسه تهران از نگاه دانشمند آمریکایی
«خاطرات تهران و بیروت»
به روایت نویسنده/ اندیشههای خوشمزه!
لیدا طرزی
«وقتی پینوکیو آدم شد»
(اندیشههای خوشمزه)
نویسنده: لیدا طرزی
ناشر: کتاب نیستان؛ چاپ اول 1399
24 صفحه، 27000 تومان
#کتاب_کودک #نشر نیستان
انتشارات کتاب نیستان مدتی است مجموعه ای از کتاب کودکان را روانه بازار نشر میکند که همگی مُهر "اندیشههای خوشمزه" را بر پیشانی دارند. عنوان جالب و در عین حال دلالت کنندهای است. خوشبختانه من هم این افتخار را داشته ام که سه داستان کودکم در این مجموعه به چاپ برسند: آخ جون دیگه فهمیدم، وقتی پینوکیو آدم شد، و شگفت انگیزترین چیز دنیا.
در این یادداشت قصد دارم به اختصار چند کلامی ازداستانها بگویم.
«وقتی پینوکیو آدم شد» داستانی است برای مخاطبان سالیان میانی کودکی. پینوکیو را بیشتر کودکان دنیا می شناسند. عروسک چوبی بازیگوش و سر به هوایی که ناخواسته درگیر ماجراهای دردسرساز میشود و آن قدر دیگران و خودش را ذله می کند که بالاخره آدم میشود!
جناب کارلو لورنزینی، با نام هنری کارلو کلودی، نویسنده خلاق و خوش فکر پینوکیو پس از فراز و فرودهای فراوان، کمال فرجام کار پینوکیو را در آن می بیند که آدم ش کند. پینوکیو کار نیک می کند و در ازای آن کار نیک آدم میشود. چه از این بهتر؟
حتی ما آدم بزرگها هم وقتی پایان داستان پینوکیو را می خوانیم احساس شعف غریبی می کنیم.
ولی آیا تا به حال فکر کرده اید بعد از آنکه پینوکیو آدم شد چه شد؟
هر کس می تواند بر حسب فکر خود گمانی داشته باشد. پینوکیوی قصه من چند روز اول مثل بچه آدم از ذوق تجربه های تازه در پوست خودش نگنجید. بعد که کم کم مقتضیات آدم شدن بر دوشش بار گرانی آمد خسته شد. خسته شد و آرزو کرد دوباره عروسک چوبی شود. دیده اید نوجوانانی را که در برزخ میان کودکی و نوجوانی و برای فرار از انتظارات و وظایف تازه آرزو می کنند همان کودک باقی می ماندند؟ پینوکیوی ما هم همان حال را دارد. او، خسته و دلزده از وظایف شخصی اش، با واقعیت تلخی نیز روبرو میشود. همه دوست و آشناهای قدیمی، او را بعد از آدم شدن بیشتر دوست می دارند! پینوکیو، متعجب و کلافه، چرایی این امر را جویا میشود و همه یک جواب به او می دهند: چون تو الان خیلی بهتر و عاقلانه تر از وقتی عروسک چوبی بودی رفتار می کنی... این استدلال از قضا، پینوکیو را عاصی تر می کند.
در این میان، تنها یک نفر است که پینوکیو را بی قید و شرط و در هر حال و حالت دوست دارد و حساب شخص ش را با رفتار و کردارش یکی نمی داند، حتی اگر از آن رفتار و کردار ناراضی باشد.
"پدر ژپتو نشست روی صندلی. دستان کوچک پینوکیو را میان دستان بزرگ خودش گرفت و گفت، وقتی بچه ای شیطانی می کند پدر و مادرش از دست او ناراحت میشوند ولی هنوز خودش را دوست دارند."
خیلی دوست دارم والدین و بزرگترها هم داستان وقتی پینوکیو آدم شد را بخوانند. پینوکیوی یاغی و پرسشگر را تنها یک چیز آرام می کند: قدرت مهر و محبت.
ادامه..
https://www.alef.ir/news/3990826115.html
لیدا طرزی
«وقتی پینوکیو آدم شد»
(اندیشههای خوشمزه)
نویسنده: لیدا طرزی
ناشر: کتاب نیستان؛ چاپ اول 1399
24 صفحه، 27000 تومان
#کتاب_کودک #نشر نیستان
انتشارات کتاب نیستان مدتی است مجموعه ای از کتاب کودکان را روانه بازار نشر میکند که همگی مُهر "اندیشههای خوشمزه" را بر پیشانی دارند. عنوان جالب و در عین حال دلالت کنندهای است. خوشبختانه من هم این افتخار را داشته ام که سه داستان کودکم در این مجموعه به چاپ برسند: آخ جون دیگه فهمیدم، وقتی پینوکیو آدم شد، و شگفت انگیزترین چیز دنیا.
در این یادداشت قصد دارم به اختصار چند کلامی ازداستانها بگویم.
«وقتی پینوکیو آدم شد» داستانی است برای مخاطبان سالیان میانی کودکی. پینوکیو را بیشتر کودکان دنیا می شناسند. عروسک چوبی بازیگوش و سر به هوایی که ناخواسته درگیر ماجراهای دردسرساز میشود و آن قدر دیگران و خودش را ذله می کند که بالاخره آدم میشود!
جناب کارلو لورنزینی، با نام هنری کارلو کلودی، نویسنده خلاق و خوش فکر پینوکیو پس از فراز و فرودهای فراوان، کمال فرجام کار پینوکیو را در آن می بیند که آدم ش کند. پینوکیو کار نیک می کند و در ازای آن کار نیک آدم میشود. چه از این بهتر؟
حتی ما آدم بزرگها هم وقتی پایان داستان پینوکیو را می خوانیم احساس شعف غریبی می کنیم.
ولی آیا تا به حال فکر کرده اید بعد از آنکه پینوکیو آدم شد چه شد؟
هر کس می تواند بر حسب فکر خود گمانی داشته باشد. پینوکیوی قصه من چند روز اول مثل بچه آدم از ذوق تجربه های تازه در پوست خودش نگنجید. بعد که کم کم مقتضیات آدم شدن بر دوشش بار گرانی آمد خسته شد. خسته شد و آرزو کرد دوباره عروسک چوبی شود. دیده اید نوجوانانی را که در برزخ میان کودکی و نوجوانی و برای فرار از انتظارات و وظایف تازه آرزو می کنند همان کودک باقی می ماندند؟ پینوکیوی ما هم همان حال را دارد. او، خسته و دلزده از وظایف شخصی اش، با واقعیت تلخی نیز روبرو میشود. همه دوست و آشناهای قدیمی، او را بعد از آدم شدن بیشتر دوست می دارند! پینوکیو، متعجب و کلافه، چرایی این امر را جویا میشود و همه یک جواب به او می دهند: چون تو الان خیلی بهتر و عاقلانه تر از وقتی عروسک چوبی بودی رفتار می کنی... این استدلال از قضا، پینوکیو را عاصی تر می کند.
در این میان، تنها یک نفر است که پینوکیو را بی قید و شرط و در هر حال و حالت دوست دارد و حساب شخص ش را با رفتار و کردارش یکی نمی داند، حتی اگر از آن رفتار و کردار ناراضی باشد.
"پدر ژپتو نشست روی صندلی. دستان کوچک پینوکیو را میان دستان بزرگ خودش گرفت و گفت، وقتی بچه ای شیطانی می کند پدر و مادرش از دست او ناراحت میشوند ولی هنوز خودش را دوست دارند."
خیلی دوست دارم والدین و بزرگترها هم داستان وقتی پینوکیو آدم شد را بخوانند. پینوکیوی یاغی و پرسشگر را تنها یک چیز آرام می کند: قدرت مهر و محبت.
ادامه..
https://www.alef.ir/news/3990826115.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«وقتی پینوکیو آدم شد»؛ لیدا طرزی؛ کتاب نیستان اندیشههای خوشمزه!
«وقتی پینوکیو آدم شد»
راهنمای کتاب/ از بطن طبیعت
رضا فکری
«بچههای سبز»
نویسنده: اُلگا توکارچوک
ترجمه: کاوه میرعباسی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول، تابستان 1399
51 صفحه، 12500 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرچشمه
انسان هرگز نتوانسته مستقل از طبیعت زندگی کند. حتی وقتی خواسته به آن آسیبی برساند و یا نابودش کند، باز هم طبیعت همچون مادری خشمگین و در عینحال دلسوز، او را در آغوش گرفته است. اولگا توکارچوک، نویسنده، روشنفکر و فعال اجتماعیِ لهستانی نیز همواره در بخشی از بنمایههای آثار خود، به پیوند تنگاتنگ میان انسان و طبیعت پرداخته و طبیعت را خاستگاه اندیشه و محل تعالی انسان دانسته است. رمانکِ «بچههای سبز» تصویری تمامعیار از چنین دیدگاهی است که با رویکردی اسطورهای نیز در هم آمیخته است. توکارچوک، نویسندهای که در سال 2018 جایزه منبوکر و نوبل را همزمان از آن خود کرد، در این کتاب در قالب روایتی موجز، به واکاوی فلسفی و روانشناختی ارتباط انسان با طبیعت پرداخته است.
داستان «بچههای سبز» در بهار 1656 میگذرد. ویلیام دیویسون که گیاهشناسی اسکاتلندی است و در فرانسه اقامت دارد، به دعوت همسر پادشاه لهستان، در مقام طبیب به آن سرزمین سرد و مرطوب نقل مکان میکند. شاید همین سفر به قلب بحرانهایی که لهستان قرن هفدهم تجربه میکند و تمرکز وسواسگونه بر چنین زمانهای است که موجب شده ترجمهی کتاب، رنگی از زبان باستانی به خود بگیرد: «در پی نخجیر به سمت قسمتهای انبوه جنگل دویدند و از دیدمان پنهان شدند. منتظر بودیم آهویی فربه و نرمگوشت یا قرقاول برایمان بیاورند، اما شکارچیان با صیدی چنان دور از تصور برگشتند که زبان همه از حیرت بند آمد، منجمله شخص اعلیحضرت که صدالبته بر خود مسلط شد.»
دیویسون در اصل گیاهشناس دربار است، اما چون همهی رُستنیها را برف پوشانده، به جای نباتات به انسان میپردازد. لهستانیها همواره مهمانان فرانسوی خود را تحسین کردهاند و او نیز به همین دلیل از ستایش همهجانبهی آنها بهرهمند میشود. پادشاه در همان اول کار و برای در امان ماندن از سرما، پوست گرگی به او میدهد که تا ساق پایش میرسد. اما دیویسون چندان از این سفر راضی نیت. او خود را با رنه دکارت مقایسه میکند؛ دانشمندی که به دعوت ملکهی سوئد در قصرهای یخزدهی استکهلم اقامت گزید، اما در نهایت به زکامی سخت مبتلا شد و اگرچه سنی از او نگذشته بود، از دنیا رفت. با چنین مقایسهای چگونه میتوان برای این سفر فرجام خوشی در نظر گرفت؟
سفر این طبیب با زمانهی سختی مقارن شده است؛ دورهای که غربِ لهستان مورد تهاجم و غارت سوئدیها قرار گرفته و همزمان قشون روس هم از طرف شمال حمله کردهاند و روستائیان نیز سر به طغیان گذاشتهاند. در همین احوالات پادشاه هم حال جسمانیِ خوشی ندارد و با بادهگساری و همنشینی با زیبارویان، خودش را سر پا نگه میدارد. او برای حفظ تمامیت لهستان و برای مقابله با سیل تهاجمهای بیگانه، موکب سلطنتیاش را راهی لیتوانی میکند. راوی طی همراهی با پادشاه، فجایع بسیاری میبیند که جملگی از عوارض جنگاند؛ خشونت، مرگ و میر، روستاهای سوخته و چوبههای داری که همه جا بر پاست و جنازههای دفننشده که گرگها پارهپارهشان کردهاند. اخبار شکست سپاهیان مدام به گوش میرسد و حال پادشاه نیز به این واسطه روز به روز بدتر میشود و مداواها کارساز نیست. شاید تنها دعا و نذر و نیاز به درگاه مریم عذراست که میتواند راهگشا باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3991002142.html
رضا فکری
«بچههای سبز»
نویسنده: اُلگا توکارچوک
ترجمه: کاوه میرعباسی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول، تابستان 1399
51 صفحه، 12500 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرچشمه
انسان هرگز نتوانسته مستقل از طبیعت زندگی کند. حتی وقتی خواسته به آن آسیبی برساند و یا نابودش کند، باز هم طبیعت همچون مادری خشمگین و در عینحال دلسوز، او را در آغوش گرفته است. اولگا توکارچوک، نویسنده، روشنفکر و فعال اجتماعیِ لهستانی نیز همواره در بخشی از بنمایههای آثار خود، به پیوند تنگاتنگ میان انسان و طبیعت پرداخته و طبیعت را خاستگاه اندیشه و محل تعالی انسان دانسته است. رمانکِ «بچههای سبز» تصویری تمامعیار از چنین دیدگاهی است که با رویکردی اسطورهای نیز در هم آمیخته است. توکارچوک، نویسندهای که در سال 2018 جایزه منبوکر و نوبل را همزمان از آن خود کرد، در این کتاب در قالب روایتی موجز، به واکاوی فلسفی و روانشناختی ارتباط انسان با طبیعت پرداخته است.
داستان «بچههای سبز» در بهار 1656 میگذرد. ویلیام دیویسون که گیاهشناسی اسکاتلندی است و در فرانسه اقامت دارد، به دعوت همسر پادشاه لهستان، در مقام طبیب به آن سرزمین سرد و مرطوب نقل مکان میکند. شاید همین سفر به قلب بحرانهایی که لهستان قرن هفدهم تجربه میکند و تمرکز وسواسگونه بر چنین زمانهای است که موجب شده ترجمهی کتاب، رنگی از زبان باستانی به خود بگیرد: «در پی نخجیر به سمت قسمتهای انبوه جنگل دویدند و از دیدمان پنهان شدند. منتظر بودیم آهویی فربه و نرمگوشت یا قرقاول برایمان بیاورند، اما شکارچیان با صیدی چنان دور از تصور برگشتند که زبان همه از حیرت بند آمد، منجمله شخص اعلیحضرت که صدالبته بر خود مسلط شد.»
دیویسون در اصل گیاهشناس دربار است، اما چون همهی رُستنیها را برف پوشانده، به جای نباتات به انسان میپردازد. لهستانیها همواره مهمانان فرانسوی خود را تحسین کردهاند و او نیز به همین دلیل از ستایش همهجانبهی آنها بهرهمند میشود. پادشاه در همان اول کار و برای در امان ماندن از سرما، پوست گرگی به او میدهد که تا ساق پایش میرسد. اما دیویسون چندان از این سفر راضی نیت. او خود را با رنه دکارت مقایسه میکند؛ دانشمندی که به دعوت ملکهی سوئد در قصرهای یخزدهی استکهلم اقامت گزید، اما در نهایت به زکامی سخت مبتلا شد و اگرچه سنی از او نگذشته بود، از دنیا رفت. با چنین مقایسهای چگونه میتوان برای این سفر فرجام خوشی در نظر گرفت؟
سفر این طبیب با زمانهی سختی مقارن شده است؛ دورهای که غربِ لهستان مورد تهاجم و غارت سوئدیها قرار گرفته و همزمان قشون روس هم از طرف شمال حمله کردهاند و روستائیان نیز سر به طغیان گذاشتهاند. در همین احوالات پادشاه هم حال جسمانیِ خوشی ندارد و با بادهگساری و همنشینی با زیبارویان، خودش را سر پا نگه میدارد. او برای حفظ تمامیت لهستان و برای مقابله با سیل تهاجمهای بیگانه، موکب سلطنتیاش را راهی لیتوانی میکند. راوی طی همراهی با پادشاه، فجایع بسیاری میبیند که جملگی از عوارض جنگاند؛ خشونت، مرگ و میر، روستاهای سوخته و چوبههای داری که همه جا بر پاست و جنازههای دفننشده که گرگها پارهپارهشان کردهاند. اخبار شکست سپاهیان مدام به گوش میرسد و حال پادشاه نیز به این واسطه روز به روز بدتر میشود و مداواها کارساز نیست. شاید تنها دعا و نذر و نیاز به درگاه مریم عذراست که میتواند راهگشا باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3991002142.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«بچههای سبز»؛ اُلگا توکارچوک؛ ترجمه کاوه میرعباسی؛ نشر چشمه از بطن طبیعت
«بچههای سبز»
راهنمای کتاب/ در جستجوی آرامش
زهره مسکنی
«ساعت مادربزرگ»
نویسنده: کیت پیِرسون
ترجمه: بیتا ابراهیمی
ناشر: چشمه (کتاب چ)، چاپ اول: 1398
227 صفحه، 45000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرچشمه
کاتلین مارگارت پیرسون کانادایی 30 آوریل 1947 در ادمونتون آلبرتا متولد شد و دوران کودکی خود را علاوه بر ادمونتون در ونکوور نیز گذراند. وی در مقطع دبیرستان برای تحصیل در مدرسه کرافتون هاوس به ونکوور بازگشت. او مدرک ادبیات انگلیسی را در دانشگاه آلبرتا به دست آورد. کیت سال 1975 شروع به تحصیل کتابداری در دانشگاه بریتیش کلمبیا کرد و نخستین شغل خود را در آن رشته در انتاریو یافت. او بعدها مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز در مرکز کالج سیمونز در رشتۀ مطالعه ادبیات کودکان در بوستون گرفت. آثار او برندۀ جوایز متعدد ادبیات شده که نامزدی رمان «ساعت مادربزرگ» برای جایزۀ شیلا ای اگوف ادبیات کودکان از شاخههای جوایز کتاب بریتیش کلمبیا نیز از جملۀ همین موفقیتها به شمار میرود. جوایز کتاب بریتیش کلمبیا از سال ۱۹۸۵ ایجاد شده و هر سال برای گرامیداشت دستاوردهای ادبی نویسندگان و ناشران این منطقه در بخش داستانی، غیرداستانی، کتاب کودک، کتاب مصور کودکان و شعر اهدا میشود.
«ساعت مادربزرگ» در 17 فصل خواندنی و جذاب ماجرای دختر نوجوانی به نام پاتریشیا را روایت میکند که پدر و مادرش قرار است از هم جدا شوند. پاتریشیا دلش نمیخواهد به کلبۀ تابستانی خالهاش برود. مشکل اینجاست که او با افراد ناآشنا غریبگی میکند و وی که تا آن موقع هنوز فرزندان خالهاش را ندیده و با غریبهها راحت نیست، بنا بر اصرار مادرش مجبور میشود این موضوع را بپذیرد. او با ورود به محل جدید با دلسوزیهای آَشکار خاله و شوهرخاله و مسخرهکردنهای بچههای آنها روبهرو میشود. هراس و اضطراب ناشی از این صحنهها پاتریشیا را به اتاقک پشت خانه هدایت میکند. آنجاست که زندگی دختر نوجوان با مشاهدۀ یک ساعت قدیمی دچار تغییر میشود. ساعتی که او را به گذشته و زمانی میبرد که مادرش دختر دوازدهسالهای همسن و سال خود او بوده است.
نشر چشمه «ساعت مادربزرگ» را در ردهبندی کتاب چ (کتاب کودکان و نوجوان نشر چشمه) برای گروه سنی 13 سال به بالا منتشر کرده و آن را در طبقۀ داستانهای ونوشه یعنی کتابهای حاوی تجربه، توانایی و انگیزه جای داده است. ترجمۀ این رمان را بیتا ابراهیمی انجام داده که آثار زیادی را برای گروه سنی کودک و نوجوان ترجمه کرده و نخستین کتابش با عنوان «بر پلی از نور ستارگان» نیز توسط همین ناشر منتشر شده است. از آنجا که ابراهیمی علاوه بر کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، کارشناس ارشد پژوهش هنر نیز هست و در ویرایش تبحر دارد، ترجمۀ این کتاب کار بینقصی است که روانخوانیِ آن کمک بزرگی به نسل نوجوانِ نهچندان علاقهمند به کتاب روزگار ما محسوب میشود.
آمار طلاق نشان میدهد که جدایی پدر و مادر امروزه در حال تبدیلشدن به یکی از پدیدههای عادی زندگی ماست؛ با این حال در حوزۀ ادبیات داستانی آثاری که بتواند در چنین شرایطی فرزندان کودک و نوجوانِ باقیمانده از این پدیده را پوشش دهد، کمتر یافت میشود. در این رمان، پاتریشیا نوجوانی است که به دلیل تغییرات ناخواسته در زندگیاش دچار احساسات و رفتارهای ویژه و آمیخته به اضطراب و نگرانی است؛ اما از آنجا که ادبیات و هنر همیشه به سان مرهمی بر زخمهای بشر عمل کرده و علاوه بر تسکین موجبات رشد وی را نیز فراهم کرده، کیت پیِرسون نیز با بهرهگیری از رئالیسم جادویی به کمک شخصیت قصهاش و چه بسا خوانندگانی اینچنینی آمده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3991116095.html
زهره مسکنی
«ساعت مادربزرگ»
نویسنده: کیت پیِرسون
ترجمه: بیتا ابراهیمی
ناشر: چشمه (کتاب چ)، چاپ اول: 1398
227 صفحه، 45000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرچشمه
کاتلین مارگارت پیرسون کانادایی 30 آوریل 1947 در ادمونتون آلبرتا متولد شد و دوران کودکی خود را علاوه بر ادمونتون در ونکوور نیز گذراند. وی در مقطع دبیرستان برای تحصیل در مدرسه کرافتون هاوس به ونکوور بازگشت. او مدرک ادبیات انگلیسی را در دانشگاه آلبرتا به دست آورد. کیت سال 1975 شروع به تحصیل کتابداری در دانشگاه بریتیش کلمبیا کرد و نخستین شغل خود را در آن رشته در انتاریو یافت. او بعدها مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز در مرکز کالج سیمونز در رشتۀ مطالعه ادبیات کودکان در بوستون گرفت. آثار او برندۀ جوایز متعدد ادبیات شده که نامزدی رمان «ساعت مادربزرگ» برای جایزۀ شیلا ای اگوف ادبیات کودکان از شاخههای جوایز کتاب بریتیش کلمبیا نیز از جملۀ همین موفقیتها به شمار میرود. جوایز کتاب بریتیش کلمبیا از سال ۱۹۸۵ ایجاد شده و هر سال برای گرامیداشت دستاوردهای ادبی نویسندگان و ناشران این منطقه در بخش داستانی، غیرداستانی، کتاب کودک، کتاب مصور کودکان و شعر اهدا میشود.
«ساعت مادربزرگ» در 17 فصل خواندنی و جذاب ماجرای دختر نوجوانی به نام پاتریشیا را روایت میکند که پدر و مادرش قرار است از هم جدا شوند. پاتریشیا دلش نمیخواهد به کلبۀ تابستانی خالهاش برود. مشکل اینجاست که او با افراد ناآشنا غریبگی میکند و وی که تا آن موقع هنوز فرزندان خالهاش را ندیده و با غریبهها راحت نیست، بنا بر اصرار مادرش مجبور میشود این موضوع را بپذیرد. او با ورود به محل جدید با دلسوزیهای آَشکار خاله و شوهرخاله و مسخرهکردنهای بچههای آنها روبهرو میشود. هراس و اضطراب ناشی از این صحنهها پاتریشیا را به اتاقک پشت خانه هدایت میکند. آنجاست که زندگی دختر نوجوان با مشاهدۀ یک ساعت قدیمی دچار تغییر میشود. ساعتی که او را به گذشته و زمانی میبرد که مادرش دختر دوازدهسالهای همسن و سال خود او بوده است.
نشر چشمه «ساعت مادربزرگ» را در ردهبندی کتاب چ (کتاب کودکان و نوجوان نشر چشمه) برای گروه سنی 13 سال به بالا منتشر کرده و آن را در طبقۀ داستانهای ونوشه یعنی کتابهای حاوی تجربه، توانایی و انگیزه جای داده است. ترجمۀ این رمان را بیتا ابراهیمی انجام داده که آثار زیادی را برای گروه سنی کودک و نوجوان ترجمه کرده و نخستین کتابش با عنوان «بر پلی از نور ستارگان» نیز توسط همین ناشر منتشر شده است. از آنجا که ابراهیمی علاوه بر کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، کارشناس ارشد پژوهش هنر نیز هست و در ویرایش تبحر دارد، ترجمۀ این کتاب کار بینقصی است که روانخوانیِ آن کمک بزرگی به نسل نوجوانِ نهچندان علاقهمند به کتاب روزگار ما محسوب میشود.
آمار طلاق نشان میدهد که جدایی پدر و مادر امروزه در حال تبدیلشدن به یکی از پدیدههای عادی زندگی ماست؛ با این حال در حوزۀ ادبیات داستانی آثاری که بتواند در چنین شرایطی فرزندان کودک و نوجوانِ باقیمانده از این پدیده را پوشش دهد، کمتر یافت میشود. در این رمان، پاتریشیا نوجوانی است که به دلیل تغییرات ناخواسته در زندگیاش دچار احساسات و رفتارهای ویژه و آمیخته به اضطراب و نگرانی است؛ اما از آنجا که ادبیات و هنر همیشه به سان مرهمی بر زخمهای بشر عمل کرده و علاوه بر تسکین موجبات رشد وی را نیز فراهم کرده، کیت پیِرسون نیز با بهرهگیری از رئالیسم جادویی به کمک شخصیت قصهاش و چه بسا خوانندگانی اینچنینی آمده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3991116095.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ساعت مادربزرگ»؛ کیت پیِرسون؛ ترجمه بیتا ابراهیمی؛ نشر چشمه در جستجوی آرامش
«ساعت مادربزرگ»
راهنمای کتاب/ برای رسیدن به هدف باید مبارزه کرد
معصومه توکلی
«ماجراجویان بزرگ»
(20 جهانگرد شگفت انگیز)
نویسنده: الستر هامفریز
ترجمه: لیدا هادی
ناشر: اطراف، چاپ دوم 1399
90 صفحه، 48500تومان
#کتاب_نوجوان #نشراطراف
وقتی ده ساله بودم برادر بزرگترم کتابی حجیم با اسمی طولانی برایم خرید: سفر شگرف نیلس هولگرسون در سرزمین سوئد. داستان پسر شرور و بیعار یک مزرعهدار که روزی یک تومت۱ را میآزارد. بیخبر از آن که این آزارِ کوچکِ از سر عادت، سرنوشتش را تغییر خواهد داد: تومت خشمگین میشود و او را -به اندازة خودش؛ یک تومت- کوچک میکند. تا پسر دریابد که موجودات هرچه قدر هم که کوچک و خُرد باشند شأن و منزلتی رعایتکردنی دارند. پسرک بر دوش غازی خانگی سوار میشود و با دستهای غاز وحشی رهسپار کوچ میگردد. در ابتدا، غازها از همراهی این غاز خانگی با آن مهمان کوچک غرغرو که بر شانهاش سوار است ناخشنودند امّا رهبر خردمند دسته –آه که اسم خوشآهنگش هرگز از خاطرم نمی رود: آکا- با گذاردن شرایطی این دو را به دسته راه میدهد. نیلس در این سفر طولانی، همراه با دستة غازها سرتاسر سرزمین سوئد را درمینوردد. جنگلها و بیشههای انبوه یا تُنُک، کوهستانهای پربرف با درّههای تنگ، جزیرههای فراوان با سواحل صخرهای یا ماسهای، شهرهای صنعتی و بنادر بزرگ که در باراندازهایشان غریو کارگران با هیاهوی ملوانها در هم آمیخته، قلعههای متروک و باغهایی با آلاچیقها و کلاهفرنگیهای بسیار. غازها در امتداد رودها پرواز میکنند و از فراز آبشارها و برکهها می-گذرند. در هر ناحیه جانورانِ خاص آن منطقه در داستان حاضر میشوند و گیاهان ویژهای که ممکن نیست در نقاط دیگر برویند، در روند قصه نقش ایفا میکنند. در این سفر، داستان بنا نهاده شدن شهرها یا زوال و از بین رفتنشان را میشنود و تغییر فصلها را و خشم و مهر طبیعت را میبیند. بخشندگی زمین را نسبت به برخی ساکنانش و سختگیریاش را در حق برخی دیگر. و داستان کنار آمدن و سازگاری مردمان با سهم ناگزیرشان از خاک. و برای ما از همه شیرینتر، داستان «دیگر»شدن این پرنده-سوار کوچک!
آن پسرک شرور مردمآزارِ ابتدای قصه، در این سفر به پسری فداکار، ازخودگذشته، مهربان با موجودات کوچک و ارجگزارنده بزرگترها و بزرگی بدل میشود. این تغییر عمیق باعث میشود تا تومت او را ببخشد و در پایان داستان او را به اندازه حقیقیاش برگرداند تا بتواند به آغوش خانوادهاش برگردد و برایشان آن پسر مهربان و کمککاری بشود که هرگز نداشتند.
مترجم در مقدمة طولانی کتاب که تا انتها خواندمش -با جدیتی غریب از آن نوع که در کتابخوانهای دهسالة این روزگار موجود نیست - نوشته بود «سلما لاگرلوف» این کتاب را نوشته تا کتاب جغرافی دبستانیها باشد! و خوبتر یادم هست که خواندن این نکته چه حسرت و افسوسی در من برانگیخت! پس از خواندن این کتاب تا سالها یکی از آرزوهایم «جهانگرد» شدن بود. یا دستِ کم «گشتن» و سِیر کردن گوشهگوشۀ کشور خودم آنگونه که نیلس گوشهگوشۀ کشور خودش را گشت و سِیر کرد. امّا در آن سالها گوشی هوشمندی وجود نداشت که بتوانی رویش انواع و اقسام مسیریابها و نقشهها را نصب کنی و هر گاه به شهری وارد شدی تنها با وارد کردن نامش به فهرستی از استراحتگاهها، هتلها، بناهای تاریخی، جاذبههای طبیعی، مراکز خدماتی و خلاصه هر آن جا که ممکن است گذار یک مسافر بدان بیافتد دست پیدا کنی. آن وقتها الهۀ گوگل هنوز ظهور نکرده بود تا خدای خدایانِ دانش و فرزانگی بشود. آدمها برای برنامهریزی یک سفر لابد باید ساعتها روی نقشههای کاغذی خم میشدند، از روی جدولهای اریب که ته سررسیدها چاپ میشد فاصلۀ شهرها را درمیآوردند. لابد باید کتابهای راهنمای سفر میخریدند یا مترجمهای کوچک جیبی که تویش سه هزار تا جملۀ پرکاربرد به زبان مقصد آوانگاری شده بود. میگویم لابد چون هرگز از آن آدمها نشدم که رؤیای یک سفر نامنتظَر را تحقق میبخشند. هرگز به مقصدی جدید، شهری که هیچ آشنایی در آن ندارم، یا روستایی دورافتاده، سفر نکردم. جز با خانواده برای دیدار خویشان یا نهایتاً با مدرسه و دانشگاه برای زیارت و سیاحت چند شهر مشهور جایی نرفتم. شب کویر را ندیدم. زیر آسمان نخوابیدم. حتی در حاشیۀ یک بوستان شهری شب را در چادر مسافرتی صبح نکردم. هیچ وقت این کارها به محدودۀ «امکان»هایم وارد نشدند. هیچ وقت حقیقتاً باور نکردم که میتوانم آن کسی باشم که «صبح سحر بر فراز تپهای بلند از خواب بیدار و به دنیایی که کلمهای برای توصیفش ندارد خیره میشود. برای شروعی دوباره، بهتزده و بیبرنامه، در مکانی که هنوز هیچ خاطرهای از آن ندارد»۲. نمیدانم اگر باور داشتم که میتوانم آن کس باشم، آن کس میشدم یا نه؟ امّا احتمالاً این باور –فارغ از فرجام نهایی- زندگیام را شکل دیگری میکرد...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000221081.html
معصومه توکلی
«ماجراجویان بزرگ»
(20 جهانگرد شگفت انگیز)
نویسنده: الستر هامفریز
ترجمه: لیدا هادی
ناشر: اطراف، چاپ دوم 1399
90 صفحه، 48500تومان
#کتاب_نوجوان #نشراطراف
وقتی ده ساله بودم برادر بزرگترم کتابی حجیم با اسمی طولانی برایم خرید: سفر شگرف نیلس هولگرسون در سرزمین سوئد. داستان پسر شرور و بیعار یک مزرعهدار که روزی یک تومت۱ را میآزارد. بیخبر از آن که این آزارِ کوچکِ از سر عادت، سرنوشتش را تغییر خواهد داد: تومت خشمگین میشود و او را -به اندازة خودش؛ یک تومت- کوچک میکند. تا پسر دریابد که موجودات هرچه قدر هم که کوچک و خُرد باشند شأن و منزلتی رعایتکردنی دارند. پسرک بر دوش غازی خانگی سوار میشود و با دستهای غاز وحشی رهسپار کوچ میگردد. در ابتدا، غازها از همراهی این غاز خانگی با آن مهمان کوچک غرغرو که بر شانهاش سوار است ناخشنودند امّا رهبر خردمند دسته –آه که اسم خوشآهنگش هرگز از خاطرم نمی رود: آکا- با گذاردن شرایطی این دو را به دسته راه میدهد. نیلس در این سفر طولانی، همراه با دستة غازها سرتاسر سرزمین سوئد را درمینوردد. جنگلها و بیشههای انبوه یا تُنُک، کوهستانهای پربرف با درّههای تنگ، جزیرههای فراوان با سواحل صخرهای یا ماسهای، شهرهای صنعتی و بنادر بزرگ که در باراندازهایشان غریو کارگران با هیاهوی ملوانها در هم آمیخته، قلعههای متروک و باغهایی با آلاچیقها و کلاهفرنگیهای بسیار. غازها در امتداد رودها پرواز میکنند و از فراز آبشارها و برکهها می-گذرند. در هر ناحیه جانورانِ خاص آن منطقه در داستان حاضر میشوند و گیاهان ویژهای که ممکن نیست در نقاط دیگر برویند، در روند قصه نقش ایفا میکنند. در این سفر، داستان بنا نهاده شدن شهرها یا زوال و از بین رفتنشان را میشنود و تغییر فصلها را و خشم و مهر طبیعت را میبیند. بخشندگی زمین را نسبت به برخی ساکنانش و سختگیریاش را در حق برخی دیگر. و داستان کنار آمدن و سازگاری مردمان با سهم ناگزیرشان از خاک. و برای ما از همه شیرینتر، داستان «دیگر»شدن این پرنده-سوار کوچک!
آن پسرک شرور مردمآزارِ ابتدای قصه، در این سفر به پسری فداکار، ازخودگذشته، مهربان با موجودات کوچک و ارجگزارنده بزرگترها و بزرگی بدل میشود. این تغییر عمیق باعث میشود تا تومت او را ببخشد و در پایان داستان او را به اندازه حقیقیاش برگرداند تا بتواند به آغوش خانوادهاش برگردد و برایشان آن پسر مهربان و کمککاری بشود که هرگز نداشتند.
مترجم در مقدمة طولانی کتاب که تا انتها خواندمش -با جدیتی غریب از آن نوع که در کتابخوانهای دهسالة این روزگار موجود نیست - نوشته بود «سلما لاگرلوف» این کتاب را نوشته تا کتاب جغرافی دبستانیها باشد! و خوبتر یادم هست که خواندن این نکته چه حسرت و افسوسی در من برانگیخت! پس از خواندن این کتاب تا سالها یکی از آرزوهایم «جهانگرد» شدن بود. یا دستِ کم «گشتن» و سِیر کردن گوشهگوشۀ کشور خودم آنگونه که نیلس گوشهگوشۀ کشور خودش را گشت و سِیر کرد. امّا در آن سالها گوشی هوشمندی وجود نداشت که بتوانی رویش انواع و اقسام مسیریابها و نقشهها را نصب کنی و هر گاه به شهری وارد شدی تنها با وارد کردن نامش به فهرستی از استراحتگاهها، هتلها، بناهای تاریخی، جاذبههای طبیعی، مراکز خدماتی و خلاصه هر آن جا که ممکن است گذار یک مسافر بدان بیافتد دست پیدا کنی. آن وقتها الهۀ گوگل هنوز ظهور نکرده بود تا خدای خدایانِ دانش و فرزانگی بشود. آدمها برای برنامهریزی یک سفر لابد باید ساعتها روی نقشههای کاغذی خم میشدند، از روی جدولهای اریب که ته سررسیدها چاپ میشد فاصلۀ شهرها را درمیآوردند. لابد باید کتابهای راهنمای سفر میخریدند یا مترجمهای کوچک جیبی که تویش سه هزار تا جملۀ پرکاربرد به زبان مقصد آوانگاری شده بود. میگویم لابد چون هرگز از آن آدمها نشدم که رؤیای یک سفر نامنتظَر را تحقق میبخشند. هرگز به مقصدی جدید، شهری که هیچ آشنایی در آن ندارم، یا روستایی دورافتاده، سفر نکردم. جز با خانواده برای دیدار خویشان یا نهایتاً با مدرسه و دانشگاه برای زیارت و سیاحت چند شهر مشهور جایی نرفتم. شب کویر را ندیدم. زیر آسمان نخوابیدم. حتی در حاشیۀ یک بوستان شهری شب را در چادر مسافرتی صبح نکردم. هیچ وقت این کارها به محدودۀ «امکان»هایم وارد نشدند. هیچ وقت حقیقتاً باور نکردم که میتوانم آن کسی باشم که «صبح سحر بر فراز تپهای بلند از خواب بیدار و به دنیایی که کلمهای برای توصیفش ندارد خیره میشود. برای شروعی دوباره، بهتزده و بیبرنامه، در مکانی که هنوز هیچ خاطرهای از آن ندارد»۲. نمیدانم اگر باور داشتم که میتوانم آن کس باشم، آن کس میشدم یا نه؟ امّا احتمالاً این باور –فارغ از فرجام نهایی- زندگیام را شکل دیگری میکرد...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000221081.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ماجراجویان بزرگ»؛ الستر هامفریز؛ ترجمه لیدا هادی؛ نشر اطراف برای رسیدن به هدف باید مبارزه کرد
«ماجراجویان بزرگ»
به روایت نویسنده/ جهان حیرت انگیز خیال
لیدا طرزی
«ماه تی تی و کلاغ سرگردان»
نوشته: لیدا طرزی
تصویرگر: فرهاد جمشیدی
ناشر:کتاب نیستان، چاپ اول 1399
48 صفحه، 35000 تومان
#کتاب_کودک #نشرنیستان
«ماه تی تی و کلاغ سرگردان» عنوان نمایشنامه ای است که برای کودکان سالهای پایان دبستان نوشته شده است. این نمایشنامه در فضای واقعی و آشنای خانه ای روستایی آغاز میشود و بعد ناگهان، مانند همه داستانهای کودک، وارد جهان حیرت انگیز خیال میشویم.
ماه تی تی دختر کوچکی است که با مادر و مادربزرگش زندگی میکند. او که هر شب در پایان قصه های شبانه ی مادربزرگ از او می شنود کلاغه به خونه اش نرسید، کنجکاو میشود بداند چرا کلاغه به خانه اش نمی رسد. از قضا روزی کلاغ سرگردان عالم قصه ها را می بیند و تصمیم می گیرد با کمک دوست خوب اش، پادشاه بادها، کلاغ را به لانه اش برسانند.
آنها به ناچار به عالم قصه ها سفر میکنند ولی در آنجا کلاغ سرگردان به درک جدیدی از زندگی می رسد. او که تا آن روز فکر میکرد سرگردانی و گم شدن اش بخاطر این است که آدمها می گویند کلاغه به خونه اش نرسید، درمی یابد هیچ لانه آماده ای در انتظارش نیست بلکه باید خودش لانه اش را بسازد...
"کلاغ(خطاب به ماه تی تی و پادشاه بادها): من بخاطر این گم میشدم که اصلا لانه ای برای خودم نساخته بودم که بخواهم به آن برسم. اول باید خانه ام را می ساختم و بعد به آن می رسیدم."
هر داستانی که برای کودکان نوشته یا نقل میشود پیامی دارد (از بحث داستانهای سرگرم کننده می گذریم که آنها هم برای خودشان کارکردی دارند). جان کلام قصه ماه تی تی و کلاغ سرگردان دو چیز است: اول اینکه، کودکان از همان خردی بفهمند که خودشان باید قصه زندگی شان را بنویسند. اگر بدانند نباید منتظر کسی یا چیزی بمانند بلکه باید خودشان زندگی شان را بسازند، بی شک در بزرگسالی موفق تر خواهند بود. برای همین است که فرشته عالم قصه ها می گوید:
"فرشته: همه موجودات برای خودشان قصه ای دارند. تا یک جای قصه هایشان را قصه گو برایشان می نویسد. ولی از یک جا به بعدش را خودشان باید بنویسند. قصه گوی آقا کلاغه به او همه چیز داده بود ولی لانه اش را گذاشته بود خودش بسازد. آقا کلاغه این را نمی دانست ولی الان که فهمید باید ادامه قصه اش را خودش بنویسد دارد خانه اش را می سازد."
دوستی و مهرورزی و وفاداری هم لطیفه دیگر داستان است. ماه تی تی مهربان است، پادشاه بادها مهربان و وفادار است و آقا کلاغه با دیدن مهر و محبت آن دو، در پایان دست به کار عجیبی می زند...
اما اینکه چرا قالب نمایشنامه را برای این کار برگزیدم به این علت است که این قالب به نوعی مهجور است و ناشران و نویسندگان کمتر به آن اقبال نشان میدهند و در نتیجه به دلیل کم بودن نمایشنامه کودک، حتی کودکان کتابخوان هم با این قالب آشنایی و انس چندانی ندارند.
شاید برای همین است که بسیاری از بزرگترها هم خواندن نمایشنامه را سخت و دشوار می دانند. اگر خواندن نمایشنامه را از کودکی آغاز کنیم و از همان کودکی نمایشنامه های ساده و قابل فهمی در اختیار کودکان قرار دهیم قطعا خواندن نمایشنامه به اندازه داستان برایشان آسان و لذتبخش خواهد بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000301099.html
لیدا طرزی
«ماه تی تی و کلاغ سرگردان»
نوشته: لیدا طرزی
تصویرگر: فرهاد جمشیدی
ناشر:کتاب نیستان، چاپ اول 1399
48 صفحه، 35000 تومان
#کتاب_کودک #نشرنیستان
«ماه تی تی و کلاغ سرگردان» عنوان نمایشنامه ای است که برای کودکان سالهای پایان دبستان نوشته شده است. این نمایشنامه در فضای واقعی و آشنای خانه ای روستایی آغاز میشود و بعد ناگهان، مانند همه داستانهای کودک، وارد جهان حیرت انگیز خیال میشویم.
ماه تی تی دختر کوچکی است که با مادر و مادربزرگش زندگی میکند. او که هر شب در پایان قصه های شبانه ی مادربزرگ از او می شنود کلاغه به خونه اش نرسید، کنجکاو میشود بداند چرا کلاغه به خانه اش نمی رسد. از قضا روزی کلاغ سرگردان عالم قصه ها را می بیند و تصمیم می گیرد با کمک دوست خوب اش، پادشاه بادها، کلاغ را به لانه اش برسانند.
آنها به ناچار به عالم قصه ها سفر میکنند ولی در آنجا کلاغ سرگردان به درک جدیدی از زندگی می رسد. او که تا آن روز فکر میکرد سرگردانی و گم شدن اش بخاطر این است که آدمها می گویند کلاغه به خونه اش نرسید، درمی یابد هیچ لانه آماده ای در انتظارش نیست بلکه باید خودش لانه اش را بسازد...
"کلاغ(خطاب به ماه تی تی و پادشاه بادها): من بخاطر این گم میشدم که اصلا لانه ای برای خودم نساخته بودم که بخواهم به آن برسم. اول باید خانه ام را می ساختم و بعد به آن می رسیدم."
هر داستانی که برای کودکان نوشته یا نقل میشود پیامی دارد (از بحث داستانهای سرگرم کننده می گذریم که آنها هم برای خودشان کارکردی دارند). جان کلام قصه ماه تی تی و کلاغ سرگردان دو چیز است: اول اینکه، کودکان از همان خردی بفهمند که خودشان باید قصه زندگی شان را بنویسند. اگر بدانند نباید منتظر کسی یا چیزی بمانند بلکه باید خودشان زندگی شان را بسازند، بی شک در بزرگسالی موفق تر خواهند بود. برای همین است که فرشته عالم قصه ها می گوید:
"فرشته: همه موجودات برای خودشان قصه ای دارند. تا یک جای قصه هایشان را قصه گو برایشان می نویسد. ولی از یک جا به بعدش را خودشان باید بنویسند. قصه گوی آقا کلاغه به او همه چیز داده بود ولی لانه اش را گذاشته بود خودش بسازد. آقا کلاغه این را نمی دانست ولی الان که فهمید باید ادامه قصه اش را خودش بنویسد دارد خانه اش را می سازد."
دوستی و مهرورزی و وفاداری هم لطیفه دیگر داستان است. ماه تی تی مهربان است، پادشاه بادها مهربان و وفادار است و آقا کلاغه با دیدن مهر و محبت آن دو، در پایان دست به کار عجیبی می زند...
اما اینکه چرا قالب نمایشنامه را برای این کار برگزیدم به این علت است که این قالب به نوعی مهجور است و ناشران و نویسندگان کمتر به آن اقبال نشان میدهند و در نتیجه به دلیل کم بودن نمایشنامه کودک، حتی کودکان کتابخوان هم با این قالب آشنایی و انس چندانی ندارند.
شاید برای همین است که بسیاری از بزرگترها هم خواندن نمایشنامه را سخت و دشوار می دانند. اگر خواندن نمایشنامه را از کودکی آغاز کنیم و از همان کودکی نمایشنامه های ساده و قابل فهمی در اختیار کودکان قرار دهیم قطعا خواندن نمایشنامه به اندازه داستان برایشان آسان و لذتبخش خواهد بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000301099.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«آشنایی با اختلال دیکته نویسی و درمان آن در کودکان دبستانی»؛ داریوش صادقی، کتاب نیستان جهان حیرت انگیز خیال
«ماه تی تی و کلاغ سرگردان»
راهنمای کتاب/ داستان یک دختر عجیب!
سعیده امینزاده
«کمی تا قسمتی معمولی»
نوشته: باربارا دی
ترجمه: محبوبه نجفخانی
ناشر: افق، چاپ اول 1400
304 صفحه، 55000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرافق
باربارا دی، متولد 1951، نویسندهای است که تمرکزش را بر مسائل نوجوانان در رمانهایش معطوف کرده و برای همین گروه سنی نیز مینویسد. او که خود در بروکلین بزرگ شده، همواره به رفتار و عادات و دغدغههای نوجوانان نسل خودش و سپس نسلهای بعدی و مقایسهی آنها با یکدیگر، توجه داشته و انعکاس دنیای نوجوانان را بیش از هر قالب دیگری در رمان امکانپذیر دیده است. او قصهگویی را در قالب کتابهای کمحجم کمیکاستریپ آغاز کرد و نهایت تلاشاش را میکرد که در آمیزهای از تصاویر و کلمات ساده و جملات کوتاه، داستانی پرکشش برای مخاطبین کودک روایت کند. بهتدریج حس کرد نیاز داستانپردازی و رضایت خاطر از نوشتن را در میان نوجوانان پیدا خواهد کرد. مطالعاتاش را در اینباره گسترش داد و به مراکز مختلف آموزشی، تفریحی و درمانی سر زد. او سنترال پارک را برای ساعتها زیر پا گذاشت و وجببهوجب بروکلین را گشت تا نشانی از نوجوانانی بیابد که با جهان داستانی او همخوانی دارند و نمونههای بسیاری یافت که در یازده رمانی که نوشته، از آنها بسیار گفته است. «کمی تا قسمتی معمولی» یکی از تحسینشدهترین این رمانها در نزد منتقدین، با شش جایزه است که مهمترین آنها کتاب منتخب شورای ملی مطالعات اجتماعی آمریکاست.
«کمی تا قسمتی معمولی» به دورهای از زندگی یک دختر نوجوان، به نام نورا، میپردازد که بهتازگی درمانهای طولانی سرطان را پشتسر گذاشته و قصد دارد به روال عادی زندگی خانوادگی و تحصیلیاش بازگردد. در یک خلأ دوساله، دختر نوجوان فاصلهی بسیاری از خانه و مدرسه گرفته است. گرچه او در یک بیمارستان روزانه درمان سرطان را طی میکرده و اغلب شبها به خانه برمیگشته، اما حالا رفتارها و عاداتاش به نظر پدرومادر غریب و غیرقابلدرک میآید. در مدرسه نیز برقراری ارتباطی دوباره با معلمین و دانشآموزان برای نورا با چالشهای بسیاری همراه است که هر فصل از این رمان به بخشی از آنها میپردازد.
داستان با شرح ظاهر نورا و تعجب همکلاسیهایاش از آن آغاز میشود. موهای بهشدت کوتاه دخترک و لباسهای گشادش که بیشتر شبیه لباس تعمیرکاران ماشین است تا دختری که به مدرسه آمده، توجه بچهها را به او جلب میکند. آنها سؤالپیچاش میکنند تا بدانند چرا موهایش را کوتاه کرده و لباسی دخترانه نپوشیده است. بعضیها او را با پسرها اشتباه میگیرند و با لحنی پسرانه با او حرف میزنند. این مسأله در آغاز به شدت بر عزت نفس و تمایلاش به حضور در کلاس اثر میگذارد. تلاش میکند کمتر به چشم بیاید و در گوشهای کور از کلاس جا بگیرد. رفتار عذرخواهانهی همکلاسیها او را عصبیتر میکند. علاقمند است با آنها ارتباط برقرار کند، اما نگاه ترحمآمیزشان آزارش میدهد. دربارهی مسؤولین مدرسه نیز همین اتفاق میافتد. گرچه آنها از در حمایتگری و همراهی برمیآیند، اما نورا که از ابتدا با موضعی تدافعی وارد مدرسه شده، قادر به پذیرش پیشنهادهای دوستانهی آنها نیست. او به همه با نوعی انتقاد طنزآمیز نظر میکند. بهنظرش همکلاسیها بهرهی هوشی چندان بالایی ندارند و همهی سؤالهایشان از او، جوابهای بدیهی در دل خود دارد. معمولاً نورا با لحنی کنایی به آنها پاسخ میدهد و تمامی کمکهای آنها را پس میزند و حس میکند مدرسه جایی نیست که او بتواند دوستی هماندازه و همفکر پیدا کند. هرچند بچهها در اینکه با او رفاقت کنند و راهی برای جلب محبت او بیابند تلاشی خستگیناپذیر در پیش گرفتهاند.
پروژههای مشترک مدرسه که در آن روحیهی کارِ گروهی تقویت میشود به نورا و دوستاناش کمک میکند ارتباطات مؤثرتری با هم برقرار کنند. گروه میکوشد استعدادهای نورا را کشف کند و پرورش بدهد. یکی از راهکارهایی که معلمها پیشنهاد میدهند تا نورا بیشتر به فعالیتهای گروه علاقمند شود، این است که با اسطورهها و افسانههای کهن همذاتپنداری کند و هر بار در نقش یکی از آنها، حکایتاش را برای تمامی مدرسه تعریف کند. نورا نگران میشود که مبادا از پس این کار برنیاید. ضعف بدنی و عوارض داروهای شیمیدرمانی که هنوز در او باقی مانده و نیز احساس بدبینی نسبت به محیط مدرسه و خانواده، موانع بزرگی بر سر راه او هستند. او مدام از خود میپرسد که آیا خواهد توانست بدون تب و تنگینفس و درد که در این دو سال اخیر هر لحظه همراهاش بوده، به فعالیتهای عادی زندگیاش برگردد و این پروژههای مدرسه را پیش ببرد یا نه. او نیاز به یک پیروزی بزرگ دارد؛ چیزی که بهقدر کافی تلنگری برای بازگشت به روال عادی باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000331118.html
سعیده امینزاده
«کمی تا قسمتی معمولی»
نوشته: باربارا دی
ترجمه: محبوبه نجفخانی
ناشر: افق، چاپ اول 1400
304 صفحه، 55000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرافق
باربارا دی، متولد 1951، نویسندهای است که تمرکزش را بر مسائل نوجوانان در رمانهایش معطوف کرده و برای همین گروه سنی نیز مینویسد. او که خود در بروکلین بزرگ شده، همواره به رفتار و عادات و دغدغههای نوجوانان نسل خودش و سپس نسلهای بعدی و مقایسهی آنها با یکدیگر، توجه داشته و انعکاس دنیای نوجوانان را بیش از هر قالب دیگری در رمان امکانپذیر دیده است. او قصهگویی را در قالب کتابهای کمحجم کمیکاستریپ آغاز کرد و نهایت تلاشاش را میکرد که در آمیزهای از تصاویر و کلمات ساده و جملات کوتاه، داستانی پرکشش برای مخاطبین کودک روایت کند. بهتدریج حس کرد نیاز داستانپردازی و رضایت خاطر از نوشتن را در میان نوجوانان پیدا خواهد کرد. مطالعاتاش را در اینباره گسترش داد و به مراکز مختلف آموزشی، تفریحی و درمانی سر زد. او سنترال پارک را برای ساعتها زیر پا گذاشت و وجببهوجب بروکلین را گشت تا نشانی از نوجوانانی بیابد که با جهان داستانی او همخوانی دارند و نمونههای بسیاری یافت که در یازده رمانی که نوشته، از آنها بسیار گفته است. «کمی تا قسمتی معمولی» یکی از تحسینشدهترین این رمانها در نزد منتقدین، با شش جایزه است که مهمترین آنها کتاب منتخب شورای ملی مطالعات اجتماعی آمریکاست.
«کمی تا قسمتی معمولی» به دورهای از زندگی یک دختر نوجوان، به نام نورا، میپردازد که بهتازگی درمانهای طولانی سرطان را پشتسر گذاشته و قصد دارد به روال عادی زندگی خانوادگی و تحصیلیاش بازگردد. در یک خلأ دوساله، دختر نوجوان فاصلهی بسیاری از خانه و مدرسه گرفته است. گرچه او در یک بیمارستان روزانه درمان سرطان را طی میکرده و اغلب شبها به خانه برمیگشته، اما حالا رفتارها و عاداتاش به نظر پدرومادر غریب و غیرقابلدرک میآید. در مدرسه نیز برقراری ارتباطی دوباره با معلمین و دانشآموزان برای نورا با چالشهای بسیاری همراه است که هر فصل از این رمان به بخشی از آنها میپردازد.
داستان با شرح ظاهر نورا و تعجب همکلاسیهایاش از آن آغاز میشود. موهای بهشدت کوتاه دخترک و لباسهای گشادش که بیشتر شبیه لباس تعمیرکاران ماشین است تا دختری که به مدرسه آمده، توجه بچهها را به او جلب میکند. آنها سؤالپیچاش میکنند تا بدانند چرا موهایش را کوتاه کرده و لباسی دخترانه نپوشیده است. بعضیها او را با پسرها اشتباه میگیرند و با لحنی پسرانه با او حرف میزنند. این مسأله در آغاز به شدت بر عزت نفس و تمایلاش به حضور در کلاس اثر میگذارد. تلاش میکند کمتر به چشم بیاید و در گوشهای کور از کلاس جا بگیرد. رفتار عذرخواهانهی همکلاسیها او را عصبیتر میکند. علاقمند است با آنها ارتباط برقرار کند، اما نگاه ترحمآمیزشان آزارش میدهد. دربارهی مسؤولین مدرسه نیز همین اتفاق میافتد. گرچه آنها از در حمایتگری و همراهی برمیآیند، اما نورا که از ابتدا با موضعی تدافعی وارد مدرسه شده، قادر به پذیرش پیشنهادهای دوستانهی آنها نیست. او به همه با نوعی انتقاد طنزآمیز نظر میکند. بهنظرش همکلاسیها بهرهی هوشی چندان بالایی ندارند و همهی سؤالهایشان از او، جوابهای بدیهی در دل خود دارد. معمولاً نورا با لحنی کنایی به آنها پاسخ میدهد و تمامی کمکهای آنها را پس میزند و حس میکند مدرسه جایی نیست که او بتواند دوستی هماندازه و همفکر پیدا کند. هرچند بچهها در اینکه با او رفاقت کنند و راهی برای جلب محبت او بیابند تلاشی خستگیناپذیر در پیش گرفتهاند.
پروژههای مشترک مدرسه که در آن روحیهی کارِ گروهی تقویت میشود به نورا و دوستاناش کمک میکند ارتباطات مؤثرتری با هم برقرار کنند. گروه میکوشد استعدادهای نورا را کشف کند و پرورش بدهد. یکی از راهکارهایی که معلمها پیشنهاد میدهند تا نورا بیشتر به فعالیتهای گروه علاقمند شود، این است که با اسطورهها و افسانههای کهن همذاتپنداری کند و هر بار در نقش یکی از آنها، حکایتاش را برای تمامی مدرسه تعریف کند. نورا نگران میشود که مبادا از پس این کار برنیاید. ضعف بدنی و عوارض داروهای شیمیدرمانی که هنوز در او باقی مانده و نیز احساس بدبینی نسبت به محیط مدرسه و خانواده، موانع بزرگی بر سر راه او هستند. او مدام از خود میپرسد که آیا خواهد توانست بدون تب و تنگینفس و درد که در این دو سال اخیر هر لحظه همراهاش بوده، به فعالیتهای عادی زندگیاش برگردد و این پروژههای مدرسه را پیش ببرد یا نه. او نیاز به یک پیروزی بزرگ دارد؛ چیزی که بهقدر کافی تلنگری برای بازگشت به روال عادی باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000331118.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«کمی تا قسمتی معمولی»؛ باربارا دی؛ ترجمه محبوبه نجفخانی، نشر افق داستان یک دختر عجیب!
«کمی تا قسمتی معمولی»
راهنمای کتاب/ چالش اندرسن در برابر اندیشههای حاکم
زهره مسکنی
«چمدان پرنده»
نویسنده: هانس کریستین آندرسن
انتخاب و ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: نیستان، چاپ اول: 1396
110 صفحه، 6000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرنیستان
هانس کریستین آندرسن نویسنده نامآشنای دانمارکی است که «دخترک کبریتفروش»، «پری دریایی کوچولو»، «بند انگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه برفی» و «لباس جدید پادشاه» از مشهورترین آثار او در سراسر جهان به شمار میرود. آندرسن در دوران جوانی از هوش و نیروی تخیل بسیاری برخوردار بود و علاقۀ شدیدی به ادبیات و تئاتر داشت. او در دوران کودکی برای خود صحنۀ تئاتر درست کرده و آثار شکسپیر را با استفاده از عروسکهایی به عنوان بازیگر از حفظ بازی میکرد.
اندرسن سال ۱۸۲۹ اولین کتاب خود «گزارش یک پیادهروی» را منتشر کرد و پس از آن داستانهای دیگرش را نوشت و به انتشار رساند. داستانهای عامیانۀ او از جذابیت سِحرکنندهای برخوردارند و در تمام جوامع و اعصار جنبههای مشترکی از زندگی بشری را به تصویر میکشند. وی حدود ۲۲۰ داستان تخیلی نوشته و آثارش به ۱۵۰ زبان ترجمه شده و همچنان میلیونها نسخه از آنها در سراسر دنیا منتشر میشود. کتاب «چمدان پرنده» نیز منتخبی از داستانهایی است که اندرسن برای کودکان تألیف کرده و به انتخاب لیدا طرزی گردآوری و ترجمه شده است. این کتاب غیر از یک مقدمه دربارۀ نویسنده و داستان «چمدان پرنده» پنج داستان دیگر از این نویسندۀ دانمارکی با عناوین «قصه سه برادر»، «قوهای وحشی»، «فرشته»، «پروانه» و «بلبل» را نیز در خود جای داده است. جذابیت قصههای کتاب با تصویرگری سمیه علیپور برای مخاطب کودک و نوجوان تکمیل شده و موجب افزایش خیالانگیزی محتوای آن شده است.
ترجمۀ داستانها با بهرهگیری از کلمات و اصطلاحات عامیانۀ مورد علاقۀ نویسنده و همچنین منطبق بر روح و سبک نگارشی او در داستاننویسی به مخاطب ایرانی منتقل شده است. میتوان گفت کنار هم قرار دادن قصههای منتخب، ترکیبی مناسب از داستانهای این نویسنده را که در ایران بیشتر با چند اثر تکراری و همیشگی شناخته میشود، در اختیار مخاطب قرار داده است. نویسنده در این قصهها تصویری متفاوت از داستانهای عامیانه برای مخاطبان خود آفریده و سراغ آن دسته از روایتهای سنتی رفته که فقط ابزاری برای سرگرمی خواننده تلقی نمیشوند و در هر کلمه و جملۀ آن پیام مشترک خاصی برای جهانیان نهفته است.
شناخت و آگاهی اندرسن از فقر و بازتاب درد و اندوه آن در زندگی انسانها همچون سایر آثارش در این قصهها نیز مشهود است. داستانهایی که مفهوم، مضمون و پایان اغلب آنها چه تلخ و چه شیرین، باورپذیر، قانعکننده، گیرا و جذاب است. همین موضوع است که با وجود استفادۀ گاه و بیگاه او از فانتزی در شیوۀ نوشتن داستانها، اعتماد و باور خواننده را نسبت به آثارش برمیانگیزد؛ به گونهای که بخشهای فانتزی قصه به راحتی در رئال تلخ آن ذوب شده و مخاطب را با خود همراه میکند. داستان «چمدان پرنده» که نام کتاب را نیز به خود اختصاص داده، از همین دست قصههاست که با وجود سپریشدن مدتهای طولانی از خلق آن در همین زمان نیز جذابیت خاص خودش را دارد.
«چمدان پرنده» ماجرای مردی تاجر را روایت میکند که تمام ثروتش برای تنها پسرش به ارث باقی مانده است. پسر تمام ثروت پدر را خرج میکند تا به تهیدستی و فقر مطلق میرسد. آن هنگام دوستی قدیمی چمدانی کهنه به او میدهد که قابلیت پرواز دارد. پسر درون چمدان کهنه اما پرنده مینشیند و به وسیلۀ آن به سرزمینهای دوردست میرود. حین همین گشت و گذار با شاهزاده خانمی آشنا میشود که در بلندترین اتاق یک برج زندگی میکند. شاهزاده دلبستۀ قصهگویی پسرِ فقیرِ پرنده میشود و در برابر پیشنهاد ازدواج او شرط موافقت پدر و مادرش را میگذارد که آن نیز گفتن قصههایی با ویژگیهای مطلوب شاه و ملکه است. شخصیتهای داستانهایی که پسر برای آنها تعریف میکند، نمادین هستند و استعارهای از گروهها و طبقات مختلف اجتماعاند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000411026.html
زهره مسکنی
«چمدان پرنده»
نویسنده: هانس کریستین آندرسن
انتخاب و ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: نیستان، چاپ اول: 1396
110 صفحه، 6000 تومان
#رمان #کتاب_نوجوان #نشرنیستان
هانس کریستین آندرسن نویسنده نامآشنای دانمارکی است که «دخترک کبریتفروش»، «پری دریایی کوچولو»، «بند انگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه برفی» و «لباس جدید پادشاه» از مشهورترین آثار او در سراسر جهان به شمار میرود. آندرسن در دوران جوانی از هوش و نیروی تخیل بسیاری برخوردار بود و علاقۀ شدیدی به ادبیات و تئاتر داشت. او در دوران کودکی برای خود صحنۀ تئاتر درست کرده و آثار شکسپیر را با استفاده از عروسکهایی به عنوان بازیگر از حفظ بازی میکرد.
اندرسن سال ۱۸۲۹ اولین کتاب خود «گزارش یک پیادهروی» را منتشر کرد و پس از آن داستانهای دیگرش را نوشت و به انتشار رساند. داستانهای عامیانۀ او از جذابیت سِحرکنندهای برخوردارند و در تمام جوامع و اعصار جنبههای مشترکی از زندگی بشری را به تصویر میکشند. وی حدود ۲۲۰ داستان تخیلی نوشته و آثارش به ۱۵۰ زبان ترجمه شده و همچنان میلیونها نسخه از آنها در سراسر دنیا منتشر میشود. کتاب «چمدان پرنده» نیز منتخبی از داستانهایی است که اندرسن برای کودکان تألیف کرده و به انتخاب لیدا طرزی گردآوری و ترجمه شده است. این کتاب غیر از یک مقدمه دربارۀ نویسنده و داستان «چمدان پرنده» پنج داستان دیگر از این نویسندۀ دانمارکی با عناوین «قصه سه برادر»، «قوهای وحشی»، «فرشته»، «پروانه» و «بلبل» را نیز در خود جای داده است. جذابیت قصههای کتاب با تصویرگری سمیه علیپور برای مخاطب کودک و نوجوان تکمیل شده و موجب افزایش خیالانگیزی محتوای آن شده است.
ترجمۀ داستانها با بهرهگیری از کلمات و اصطلاحات عامیانۀ مورد علاقۀ نویسنده و همچنین منطبق بر روح و سبک نگارشی او در داستاننویسی به مخاطب ایرانی منتقل شده است. میتوان گفت کنار هم قرار دادن قصههای منتخب، ترکیبی مناسب از داستانهای این نویسنده را که در ایران بیشتر با چند اثر تکراری و همیشگی شناخته میشود، در اختیار مخاطب قرار داده است. نویسنده در این قصهها تصویری متفاوت از داستانهای عامیانه برای مخاطبان خود آفریده و سراغ آن دسته از روایتهای سنتی رفته که فقط ابزاری برای سرگرمی خواننده تلقی نمیشوند و در هر کلمه و جملۀ آن پیام مشترک خاصی برای جهانیان نهفته است.
شناخت و آگاهی اندرسن از فقر و بازتاب درد و اندوه آن در زندگی انسانها همچون سایر آثارش در این قصهها نیز مشهود است. داستانهایی که مفهوم، مضمون و پایان اغلب آنها چه تلخ و چه شیرین، باورپذیر، قانعکننده، گیرا و جذاب است. همین موضوع است که با وجود استفادۀ گاه و بیگاه او از فانتزی در شیوۀ نوشتن داستانها، اعتماد و باور خواننده را نسبت به آثارش برمیانگیزد؛ به گونهای که بخشهای فانتزی قصه به راحتی در رئال تلخ آن ذوب شده و مخاطب را با خود همراه میکند. داستان «چمدان پرنده» که نام کتاب را نیز به خود اختصاص داده، از همین دست قصههاست که با وجود سپریشدن مدتهای طولانی از خلق آن در همین زمان نیز جذابیت خاص خودش را دارد.
«چمدان پرنده» ماجرای مردی تاجر را روایت میکند که تمام ثروتش برای تنها پسرش به ارث باقی مانده است. پسر تمام ثروت پدر را خرج میکند تا به تهیدستی و فقر مطلق میرسد. آن هنگام دوستی قدیمی چمدانی کهنه به او میدهد که قابلیت پرواز دارد. پسر درون چمدان کهنه اما پرنده مینشیند و به وسیلۀ آن به سرزمینهای دوردست میرود. حین همین گشت و گذار با شاهزاده خانمی آشنا میشود که در بلندترین اتاق یک برج زندگی میکند. شاهزاده دلبستۀ قصهگویی پسرِ فقیرِ پرنده میشود و در برابر پیشنهاد ازدواج او شرط موافقت پدر و مادرش را میگذارد که آن نیز گفتن قصههایی با ویژگیهای مطلوب شاه و ملکه است. شخصیتهای داستانهایی که پسر برای آنها تعریف میکند، نمادین هستند و استعارهای از گروهها و طبقات مختلف اجتماعاند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000411026.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«چمدان پرنده»؛ هانس کریستین آندرسن؛ ترجمه لیدا طرزی؛ نشر نیستان چالش اندرسن در برابر اندیشههای حاکم
«چمدان پرنده»