Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽| دکتر #بیژن_عبدالکریمی در مصاحبه با "خانه فلسفه"
📕 بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با گروه خبر «خانه فلسفه» به معانی مختلف #ایدئولوژی میپردازد و به گفتهی خود "به دفاعی حماسی از #شریعتی میپردازد."
به گفته بیژن عبدالکریمی "متفکرانی همچون #شایگان، #سروش و #سیدجواد_طباطبایی، معنای #مارکسیستی - #لنینیستی ایدئولوژی را بر تفکر دکتر #علی_شریعتی حمل کردند و با این کار درگیر خطایی نابخشودنی شدند."
به گفتهی او "آنچه تفکر شریعتی را ارزشمند میکند، التفات او به «امر اجتماعی» و #خودآگاهی جمعی است؛ امری که این روزها به دست فراموشی سپرده شده است."
🔸 دکتر بیژن عبدالکریمی استاد و پژوهشگر #فلسفه و از منتقدان جدی نگاه سیاسی به مقولهی #فرهنگ است.
📚 از جمله تألیفات وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▫️ شریعتی و تفکر آینده ما
▫️ شریعتی و سیاستزدگی
▫️ نگاهی دوباره به مبانی فلسفه سیاسی شریعتی (تأملی بر پارادوکس #دموکراسی متعهد)
▫️ مشرکی در خانوادهی پیامبر (#حسن_محدثی و بیژن عبدالکریمی)
▫️ پایان #تئولوژی
▫️ و...
✅ @Shariati_Group
🆔 @falsafe_bodan
📕 بیژن عبدالکریمی در مصاحبه با گروه خبر «خانه فلسفه» به معانی مختلف #ایدئولوژی میپردازد و به گفتهی خود "به دفاعی حماسی از #شریعتی میپردازد."
به گفته بیژن عبدالکریمی "متفکرانی همچون #شایگان، #سروش و #سیدجواد_طباطبایی، معنای #مارکسیستی - #لنینیستی ایدئولوژی را بر تفکر دکتر #علی_شریعتی حمل کردند و با این کار درگیر خطایی نابخشودنی شدند."
به گفتهی او "آنچه تفکر شریعتی را ارزشمند میکند، التفات او به «امر اجتماعی» و #خودآگاهی جمعی است؛ امری که این روزها به دست فراموشی سپرده شده است."
🔸 دکتر بیژن عبدالکریمی استاد و پژوهشگر #فلسفه و از منتقدان جدی نگاه سیاسی به مقولهی #فرهنگ است.
📚 از جمله تألیفات وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▫️ شریعتی و تفکر آینده ما
▫️ شریعتی و سیاستزدگی
▫️ نگاهی دوباره به مبانی فلسفه سیاسی شریعتی (تأملی بر پارادوکس #دموکراسی متعهد)
▫️ مشرکی در خانوادهی پیامبر (#حسن_محدثی و بیژن عبدالکریمی)
▫️ پایان #تئولوژی
▫️ و...
✅ @Shariati_Group
🆔 @falsafe_bodan
🔹#سیدجواد_طباطبایی پژوهشگری ایرانی است که با کاوشهایش در #فلسفه، #تاریخ و #سیاست در کار پیش بردن پروژه #ایرانشهری است. او که مدعی است قرائت ایدئولوژیک و سیاسی از #اسلام، قرائتی مرده و فاقد معناست! ،اخیرأ در سلسله یادداشتهایی با عنوان (#انقلاب «ملی» در انقلاب اسلامی) دست به کار تعریض و نقد رهبران و متفکران #انقلاب_اسلامی شده است.
🔹طباطبایی در یکی از یادداشتهای آخرش اشاره کرده که این #شریعتی و #جلال_آلاحمد و بعد از آنها #مطهری و حتی #منتظری بودند که زمینه را آماده کردند که بعد آیتالله #خمینی آمد و در آن فضا شروع به صحبت کرد، انگار که آقای خمینی هیچ نوع صورتبندی نظری از امر سیاسی نداشت و هیچ بنیان فکری، فلسفی و تئوریکی در باب #حکومت نداشت!
🔗 متن کامل مصاحبه خبرگزاری موج با دکتر #سیدجواد_میری
🎧 نگاهی به تاملات سیدجواد طباطبایی در باب "جنبش اجتماعی اخیر در مصاحبه با سیدجواد میری
✅ @Shariati_Group
🔹طباطبایی در یکی از یادداشتهای آخرش اشاره کرده که این #شریعتی و #جلال_آلاحمد و بعد از آنها #مطهری و حتی #منتظری بودند که زمینه را آماده کردند که بعد آیتالله #خمینی آمد و در آن فضا شروع به صحبت کرد، انگار که آقای خمینی هیچ نوع صورتبندی نظری از امر سیاسی نداشت و هیچ بنیان فکری، فلسفی و تئوریکی در باب #حکومت نداشت!
🔗 متن کامل مصاحبه خبرگزاری موج با دکتر #سیدجواد_میری
🎧 نگاهی به تاملات سیدجواد طباطبایی در باب "جنبش اجتماعی اخیر در مصاحبه با سیدجواد میری
✅ @Shariati_Group
💢 درباره ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»
•بخش اول / دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد #فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی:
ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر #سیدجواد_طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرح کنم:
🔸به نظر میرسد که مواجههی دکتر طباطبایی با #سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای #ایدئولوژیک است. ایشان در واقع #تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و #مدرنیته به جامعه و #تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیک کند از عوامل رشد و بالندگی #تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپا محور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش #هویت و خرد ایرانی است، اعم از «تفسیر معنوی از جهان»، #عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند!
🔸دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیک شوند که #ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع، اگر این خرد معنوی را از ایران حذف کنیم، چیزی از ایرانیت باقی نمیماند. به دلیلِ همین نادیده گرفتن خرد و هویت خاص و معنوی ایرانی است که ایشان سرمایههای بزرگ فرهنگی و اجتماعیای چون #شریعتی یا #فردید یا فهم اندیشمندانی چون #هانری_کربن از ایران به منزلۀ یک سنت عظیم تاریخی و نوعی #انتولوژی را، به تبع #پوپولیسم حاکم بر جامعه، مورد سختترین و تلخترین حملات قرار میدهند. به نظر من، بیتردید، کربن، شریعتی و فردید، علیرغم انتقاداتی که احیاناً میتوان به آنها داشت، ایران را به عنوان یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان درک کرده، به خرد و امر ایرانی نزدیکترند.
🔸متأسفانه نگاه تجددمآبانه، شرقشناسانه، و منطق اروپاسالارانۀ [غربزدگی مفرط] دکتر طباطبایی عزیز خود را در تحلیل مسائل اخیر نیز نشان داد. من میتوانم با آقای طباطبایی همسو و همدل باشم که جامعهی جدیدی در ایران در حال شکلگیری است و ایران جدیدی متولد شده است. اما به گمانم ما با دومین شکاف تمدنی خودمان مواجه شدهایم، بدین معنا که اگر با رویارویی با مدرنیته در صدر تاریخ #مشروطه و قبل از آن وجدان اجتماعیـتاریخی ما شکاف برداشت و برج و باروهای قلعه #ایمان سنتی برسر سوبژه مدرن نوظهور ایرانی ویران شد، امروز با ظهور جهان پسامدرن، ما با دومین شکاف تمدنیمان مواجه هستیم و همگام با نسلهای جدید دومین شکاف و گسست تاریخی و تمدنیمان از میراث، سنت، زیستجهان سنتی و هویت ملی و تاریخیمان تجربه میشود. البته ما امروز فقط شاهد نوعی شکاف و گسست تاریخی نیستیم، بلکه نوعی خشم، کینه، نفرت و طغیان نسبت به هویت اجتماعیـتاریخی و میراث و مآثر ما ظهور یافته است. با #انقلاب سال ۱۳۵۷، که قرار بود نوعی بازگشت به خویش صورت گیرد، متأسفانه به دلیل بسیاری عوامل داخلی همچون حاکمیت فرهنگ جهل و ظاهرپرستی مذهبی، انحصارگرایی دینی و تفسیر ایدئولوژیک از دین در قرائتهای رسمی از امر دینی، تجسم مادی بخشیدن به ارزشهای بزرگ باطنی و معنوی و عدم درک حقیقت خرد ایرانی و همسوییهای این عوامل بومی با عوامل جهانیای چون ظهور جهان پسامدرن، بسط #سوبژکتیویسم متافیزیکی و دومین انقلاب صنعتی، یعنی تحولات در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و شکلگیری شبکههای جهانی شاهد بروز نوعی خودزنی و خشم و نفرت نسبت به هر آن چیزی هستیم که متعلق به خودمان است، خشم و نفرتی که به لحاظ اجتماعی و روانشناختی کاملاً قابل فهم است لیکن به لحاظ متافیزیکی و تاریخی به هیچوجه قابل تأیید نیست.
🔸در همینجا، باید متذکر شوم که هیچ یک از جریانات فکری و اجتماعی ما، اعم از حوزههای علمیه، گفتمان انقلاب، حاکمیت سیاسی و نیز دانشگاهها، روشنفکران و #اپوزیسیون ما از جمله خود دکتر طباطبایی و اندیشههای ایشان به هیچ وجه آمادگی مواجهه با بحرانهای ایران جدید را نداشته و نداریم. متأسفانه، اپوزیسیون ما و اکثر قریب به اتفاق روشنفکران از جمله آقای سیدجواد طباطباییِ نیز، که همواره کوشیدهاند بر خلاف روشنفکران، مواجههای فلسفی با مسائل داشته، از رویکردهای سطحی و ایدئولوژیک فاصله گیرند، اسیر مواجههای احساسی و ایدئولوژیک با جامعه ایران شده،
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
•بخش اول / دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد #فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی:
ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر #سیدجواد_طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرح کنم:
🔸به نظر میرسد که مواجههی دکتر طباطبایی با #سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای #ایدئولوژیک است. ایشان در واقع #تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و #مدرنیته به جامعه و #تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیک کند از عوامل رشد و بالندگی #تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپا محور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش #هویت و خرد ایرانی است، اعم از «تفسیر معنوی از جهان»، #عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند!
🔸دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیک شوند که #ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع، اگر این خرد معنوی را از ایران حذف کنیم، چیزی از ایرانیت باقی نمیماند. به دلیلِ همین نادیده گرفتن خرد و هویت خاص و معنوی ایرانی است که ایشان سرمایههای بزرگ فرهنگی و اجتماعیای چون #شریعتی یا #فردید یا فهم اندیشمندانی چون #هانری_کربن از ایران به منزلۀ یک سنت عظیم تاریخی و نوعی #انتولوژی را، به تبع #پوپولیسم حاکم بر جامعه، مورد سختترین و تلخترین حملات قرار میدهند. به نظر من، بیتردید، کربن، شریعتی و فردید، علیرغم انتقاداتی که احیاناً میتوان به آنها داشت، ایران را به عنوان یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان درک کرده، به خرد و امر ایرانی نزدیکترند.
🔸متأسفانه نگاه تجددمآبانه، شرقشناسانه، و منطق اروپاسالارانۀ [غربزدگی مفرط] دکتر طباطبایی عزیز خود را در تحلیل مسائل اخیر نیز نشان داد. من میتوانم با آقای طباطبایی همسو و همدل باشم که جامعهی جدیدی در ایران در حال شکلگیری است و ایران جدیدی متولد شده است. اما به گمانم ما با دومین شکاف تمدنی خودمان مواجه شدهایم، بدین معنا که اگر با رویارویی با مدرنیته در صدر تاریخ #مشروطه و قبل از آن وجدان اجتماعیـتاریخی ما شکاف برداشت و برج و باروهای قلعه #ایمان سنتی برسر سوبژه مدرن نوظهور ایرانی ویران شد، امروز با ظهور جهان پسامدرن، ما با دومین شکاف تمدنیمان مواجه هستیم و همگام با نسلهای جدید دومین شکاف و گسست تاریخی و تمدنیمان از میراث، سنت، زیستجهان سنتی و هویت ملی و تاریخیمان تجربه میشود. البته ما امروز فقط شاهد نوعی شکاف و گسست تاریخی نیستیم، بلکه نوعی خشم، کینه، نفرت و طغیان نسبت به هویت اجتماعیـتاریخی و میراث و مآثر ما ظهور یافته است. با #انقلاب سال ۱۳۵۷، که قرار بود نوعی بازگشت به خویش صورت گیرد، متأسفانه به دلیل بسیاری عوامل داخلی همچون حاکمیت فرهنگ جهل و ظاهرپرستی مذهبی، انحصارگرایی دینی و تفسیر ایدئولوژیک از دین در قرائتهای رسمی از امر دینی، تجسم مادی بخشیدن به ارزشهای بزرگ باطنی و معنوی و عدم درک حقیقت خرد ایرانی و همسوییهای این عوامل بومی با عوامل جهانیای چون ظهور جهان پسامدرن، بسط #سوبژکتیویسم متافیزیکی و دومین انقلاب صنعتی، یعنی تحولات در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و شکلگیری شبکههای جهانی شاهد بروز نوعی خودزنی و خشم و نفرت نسبت به هر آن چیزی هستیم که متعلق به خودمان است، خشم و نفرتی که به لحاظ اجتماعی و روانشناختی کاملاً قابل فهم است لیکن به لحاظ متافیزیکی و تاریخی به هیچوجه قابل تأیید نیست.
🔸در همینجا، باید متذکر شوم که هیچ یک از جریانات فکری و اجتماعی ما، اعم از حوزههای علمیه، گفتمان انقلاب، حاکمیت سیاسی و نیز دانشگاهها، روشنفکران و #اپوزیسیون ما از جمله خود دکتر طباطبایی و اندیشههای ایشان به هیچ وجه آمادگی مواجهه با بحرانهای ایران جدید را نداشته و نداریم. متأسفانه، اپوزیسیون ما و اکثر قریب به اتفاق روشنفکران از جمله آقای سیدجواد طباطباییِ نیز، که همواره کوشیدهاند بر خلاف روشنفکران، مواجههای فلسفی با مسائل داشته، از رویکردهای سطحی و ایدئولوژیک فاصله گیرند، اسیر مواجههای احساسی و ایدئولوژیک با جامعه ایران شده،
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
⭕️ خوانشی بر خاستگاه ناسیونالیسم ایرانی
🔅#سیدجواد_طباطبایی، در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفت. او در طول سالیان از شناخته شدهترین افرادی بود که در حوزه اندیشه سیاسی در #ایران فکر میکرد و قلم میزد. تألیفات بسیار او که حول ایده #ایرانشهری شکل گرفته بود، همواره گامی برای پژوهش درباره اندیشه سیاسی و تاریخ فکر ایرانی بود. نام او با وجود همهی مخالفان و موافقان سرسختش در طیفهای گوناگون سیاسی، همواره برای کسانی که میخواهند همچون او درباره «ایران» بیاندیشند، باقیست.
🔅حول مفهوم «ایران» مناقشات زیادی در سده اخیر درگرفته که البته بحثهای گرمی را برپا کرده است؛ مناقشاتی که از پس بحران تمدنی «ایران» در دو قرن اخیر شکل گرفته است. برخی فهم «ایران» را صرفاً در #تاریخ آن و در یک پیوستگی تاریخی جستجو میکنند، براین اساس در فهم «ایران» صرفاً بر عناصر تاریخی برسازنده آن تأکید میشود. ایرانیت، اسلامیت، #تجدد و ...
🔅در این میان بسته به تلقی از نسبت میان این عناصر یا محوریت برخی از آنها تفاسیر مختلفی شکل میگیرد. اما بهراستی این تفاسیر تا چه میزان میتوانند به تعریفی اساسی از «ایران» دست یابند؟ تعریفی که با وضع امروزین ما نسبتی داشته باشد و به ما چیزی از خودِ «ایران» بگوید؛ ایرانی که همهی ما به آن تعلق داریم و این تعلق را فارغ از دل بستگیهای ایدئولوژیک مختلفی که داریم در خود و اطرافیانمان حس میکنیم.
🔅هر حکمی که درباره #ایران بدهیم، نباید ما را از ایرانی که به نحو انضمامی درک میکنیم دور کند. در واقع ما باید به اکنونیت و لحظه اثرگذاری ایران در مواجهه با دوستان و دشمنانش، موفقیتها و شکستهایش و موقعیتی که در جهان پیرامونش دارد توجه اساسی کنیم و با این توجه به فهمی از «ایران» برسیم، چه بسا ما با تقسیم بندیهای هویتی رایج که ایران را به مثابه تکههایی از سنتهای گوناگون صورتبندی میکنند، از ایرانی که حقیقتاً وجود دارد و صاحب نیرو و اثر است، غافل شویم.
🔅فیلم حاضر، گفتگویی است میان دکتر #سیدجواد_طباطبایی و دکتر #حسین_کچویان که هر دو از محققان برجسته حوزه تفکر در باب مفهوم ایران هستند. اما به واسطهی فقدان ایدهپرداز نظریه «ایرانشهری» سخنانی که از او در گفتوگویی که سالها پیش با دکتر کچویان داشت، چکیدهای از ایده وی درباره ایران و اینکه ایران، از نظر او بیش از آنکه «مسئله» باشد، «مشکل» است! و اینکه ما چگونه توانستهایم در میان این #جغرافیا و #تاریخ، با همهی تفاوتهایمان در قومیتها، خود را «ملت» بدانیم را خواهید شنید و در پس این ملحوظات ایدهپردازانه، نقدهای ژرفتری را که از جانب بسیاری از منتقدان چنین ترسیم تاریخیای که همواره در بین اصحاب علوم انسانی و اجتماعی نسبت به عدم غنی و ضعفهای این پروژه فکری مطرح بوده است را ملاحظه خواهید نمود...
✅ @Shariati_Group
📽 | مشاهده بخش اول این گفتگو
📽 | مشاهده بخش دوم این گفتگو
🔅#سیدجواد_طباطبایی، در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفت. او در طول سالیان از شناخته شدهترین افرادی بود که در حوزه اندیشه سیاسی در #ایران فکر میکرد و قلم میزد. تألیفات بسیار او که حول ایده #ایرانشهری شکل گرفته بود، همواره گامی برای پژوهش درباره اندیشه سیاسی و تاریخ فکر ایرانی بود. نام او با وجود همهی مخالفان و موافقان سرسختش در طیفهای گوناگون سیاسی، همواره برای کسانی که میخواهند همچون او درباره «ایران» بیاندیشند، باقیست.
🔅حول مفهوم «ایران» مناقشات زیادی در سده اخیر درگرفته که البته بحثهای گرمی را برپا کرده است؛ مناقشاتی که از پس بحران تمدنی «ایران» در دو قرن اخیر شکل گرفته است. برخی فهم «ایران» را صرفاً در #تاریخ آن و در یک پیوستگی تاریخی جستجو میکنند، براین اساس در فهم «ایران» صرفاً بر عناصر تاریخی برسازنده آن تأکید میشود. ایرانیت، اسلامیت، #تجدد و ...
🔅در این میان بسته به تلقی از نسبت میان این عناصر یا محوریت برخی از آنها تفاسیر مختلفی شکل میگیرد. اما بهراستی این تفاسیر تا چه میزان میتوانند به تعریفی اساسی از «ایران» دست یابند؟ تعریفی که با وضع امروزین ما نسبتی داشته باشد و به ما چیزی از خودِ «ایران» بگوید؛ ایرانی که همهی ما به آن تعلق داریم و این تعلق را فارغ از دل بستگیهای ایدئولوژیک مختلفی که داریم در خود و اطرافیانمان حس میکنیم.
🔅هر حکمی که درباره #ایران بدهیم، نباید ما را از ایرانی که به نحو انضمامی درک میکنیم دور کند. در واقع ما باید به اکنونیت و لحظه اثرگذاری ایران در مواجهه با دوستان و دشمنانش، موفقیتها و شکستهایش و موقعیتی که در جهان پیرامونش دارد توجه اساسی کنیم و با این توجه به فهمی از «ایران» برسیم، چه بسا ما با تقسیم بندیهای هویتی رایج که ایران را به مثابه تکههایی از سنتهای گوناگون صورتبندی میکنند، از ایرانی که حقیقتاً وجود دارد و صاحب نیرو و اثر است، غافل شویم.
🔅فیلم حاضر، گفتگویی است میان دکتر #سیدجواد_طباطبایی و دکتر #حسین_کچویان که هر دو از محققان برجسته حوزه تفکر در باب مفهوم ایران هستند. اما به واسطهی فقدان ایدهپرداز نظریه «ایرانشهری» سخنانی که از او در گفتوگویی که سالها پیش با دکتر کچویان داشت، چکیدهای از ایده وی درباره ایران و اینکه ایران، از نظر او بیش از آنکه «مسئله» باشد، «مشکل» است! و اینکه ما چگونه توانستهایم در میان این #جغرافیا و #تاریخ، با همهی تفاوتهایمان در قومیتها، خود را «ملت» بدانیم را خواهید شنید و در پس این ملحوظات ایدهپردازانه، نقدهای ژرفتری را که از جانب بسیاری از منتقدان چنین ترسیم تاریخیای که همواره در بین اصحاب علوم انسانی و اجتماعی نسبت به عدم غنی و ضعفهای این پروژه فکری مطرح بوده است را ملاحظه خواهید نمود...
✅ @Shariati_Group
📽 | مشاهده بخش اول این گفتگو
📽 | مشاهده بخش دوم این گفتگو
Telegram
.