💠 لشکریان دعا!
زمانی که مظفرالدین شاه قاجار امیربهادر را برای بازگرداندن علما از بست عبدالعظیم به تهران میفرستاد، فرمانی نوشت و داد دست امیربهادر و در آن فرمان، در جایی که به علما اشاره میکرد، نوشت علما که: «لشکریان دعا هستند . . .».
این روزها که پدیده شوم ویروس #کرونا در #ایران شایع شده و ملتی را در بیم و هراس فروبرده، بار دیگر این «لشکریان دعا» به حرکت درآمده و هر کس و ناکسی از روزن ارتجاع و قرون ماضیه سر برکرده و به رسم مألوف سنتگرایان برای مردم نسخه شفابخش میپیچد. یکی به زیارت عاشورا متوسل میشود و دیگری به آیهالکرسی و سومی به حدیث کساء و چهارمی به تربت امام و پنجمی به دعای امام کاظم و . . .
فردی بازاری و تاجر طب اسلامی، در آغاز مدعی میشود مسلمانان از ابتلای کرونا در امانند و بعد، افزون بر تجویز انواع دعا برای مؤمنان ولایی و متوسل به اهل بیت، رسما برای مردم و دولت چین نیز نسخه طب اسلامی میپیچد. شماری از اینها، اصولا به دلیل «دارالشفاء» دانستن قم و حرم حضرت معصومه، با هر نوع قرنطینه و محدودیت محافل و شعائر مرسوم مذهبی مخالفت کرده و حتی بعضا این ویروس را توطئه غربیها و از جمله رئیس جمهور آمریکا میدانند که قصد دارند حرم اهل بیت و حوزه مقدسه قم را نابود کنند!
واقعیت تلخ این است که اگر به تاریخ برگردیم، نقش «حَمَله دین» و «عَمَله ارتجاع» (این تعبیر از #شریعتی است) عمدتا چیزی جز اغراء به جهل و تحکیم خرافات به نام #دین و تحمیق تودههای مذهبی، هرچند با اخلاص ولی غافل و جاهل، نبوده است. البته نمیگویم تمام این اغواگریها عامدانه و به انگیزه سودطلبی شخصی بوده و هست ولی، هرچه هست، این نوع خرافه پراکنیها برآمده از نادانیها و عملا در جهت اغفال ذهنی اهل ایمان مقلد عمل کرده و میکند.
بی دلیل نیست که در تاریخ اندیشه اسلامی، از همان آغاز تا کنون، هر مصلحی که در مقام خرافه زدایی از ساحت دین سخن گفته و تلاش داشته به اتکای علم و عقل و تجربه، چراغی برافزود و تودهها را از تقلید دور کند، با تهاجم سنگین همین عمله ارتجاع مواجه شده و سرکوب شده است. به ویژه در همین قرن اخیر جریان اصلاح دینی و اخیرا نواندیشان مسلمان، با انواع سرکوب و تخریب و اتهام مواجه شده و میشوند. جرم شان جز روشنگری نبوده و نیست.
نقش اساسی این عمله ارتجاع، تقابل دین و علم است و قرار دادن مؤمنان بر دو راهی انتخاب ایمان و یا علم و عقل و فرجام چنین تقابلی صد البته شکست مفتضحانه همین جریان است که البته گردی نیز بر دامن دین و دیانت معقولانه و عالمانه مینشیند که نشسته است. پیش از این، همین تجربه عبرت آموز در مغرب زمین تکرار شده بود. هرچند در همین قرن اخیر، دینداران عقلگرا و علم مداری چون #طالقانی و #بازرگان و دیگران، برای رفع تعارض علم و دین کوشیده و موفقیتهایی نیز داشتهاند، ولی اکنون برخی از عمله ارتجاع از گورهای تاریخی خود خارج شده و با استفاده از ابزارهای حکومتی برای سنگرهای از دست رفته خود میکوشند و بار دیگر تحت عبای فریبنده حراست از ایمان مذهبی و احیای مفاهیمی چون دعا و توسل و توکل، دست اندرکار احیای ایمان جاهلانه و مقلدانه پیشین هستند.
مرا اکنون با این جماعت کاری نیست و نرود میخ آهنین بر سنگ و مجال پرداختن به موضوع پر چالش دین و علم و عقل نیز نبوده و نیستم، آنچه اکنون و در این شرایط حساس، به عنوان یک ایرانی مسلمان و مسئول، میگویم، این است که در قلمرو جامعه و سیاست و بهداشت و اقتصاد و مدیریت و . . .، کار یکسره در دست مدیریت علمی و مدیران رسمی است و شرع و شریعت و بالطبع حمله دین در این میدان نه مسئولیتی دارند و نه نقشی میتوانند داشته باشند. اهل ایمان و دین نیز مانند دیگران، به حکم عقل و شرع، تابع محض صاحبان تخصص و دانش لازم هستند و منطقا باید ضوابط علمی را رعایت کنند. به راستی اگر پیامبر و امامان شیعی در شرایط وبا و طاعون قرار میگرفتند چه میکردند؟ آیا خود را مصون از ابتلا میدانستند؟ سنت آن بزرگان خلاف این را میگوید.
البته هر فردی میتواند وفق ایمانیات و باورهای شخصی خود به آموزههای دینی از جمله دعا و توکل به خداوند عمل کند و این گونه امور چه بسا موجب آرامش و امنیت شخص میشود، ولی هرگونه رهنمود دادن به بندگان خدا و آن هم به قیمت تعطیلی عقل و علم و تجربه، هم موجب وهن به دین است و هم موجب گمراهی مؤمنان و در نهایت چه بسا موجب فاجعه گردد. چنین مباد./ زیتون
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
✅ @Shariati_Group
زمانی که مظفرالدین شاه قاجار امیربهادر را برای بازگرداندن علما از بست عبدالعظیم به تهران میفرستاد، فرمانی نوشت و داد دست امیربهادر و در آن فرمان، در جایی که به علما اشاره میکرد، نوشت علما که: «لشکریان دعا هستند . . .».
این روزها که پدیده شوم ویروس #کرونا در #ایران شایع شده و ملتی را در بیم و هراس فروبرده، بار دیگر این «لشکریان دعا» به حرکت درآمده و هر کس و ناکسی از روزن ارتجاع و قرون ماضیه سر برکرده و به رسم مألوف سنتگرایان برای مردم نسخه شفابخش میپیچد. یکی به زیارت عاشورا متوسل میشود و دیگری به آیهالکرسی و سومی به حدیث کساء و چهارمی به تربت امام و پنجمی به دعای امام کاظم و . . .
فردی بازاری و تاجر طب اسلامی، در آغاز مدعی میشود مسلمانان از ابتلای کرونا در امانند و بعد، افزون بر تجویز انواع دعا برای مؤمنان ولایی و متوسل به اهل بیت، رسما برای مردم و دولت چین نیز نسخه طب اسلامی میپیچد. شماری از اینها، اصولا به دلیل «دارالشفاء» دانستن قم و حرم حضرت معصومه، با هر نوع قرنطینه و محدودیت محافل و شعائر مرسوم مذهبی مخالفت کرده و حتی بعضا این ویروس را توطئه غربیها و از جمله رئیس جمهور آمریکا میدانند که قصد دارند حرم اهل بیت و حوزه مقدسه قم را نابود کنند!
واقعیت تلخ این است که اگر به تاریخ برگردیم، نقش «حَمَله دین» و «عَمَله ارتجاع» (این تعبیر از #شریعتی است) عمدتا چیزی جز اغراء به جهل و تحکیم خرافات به نام #دین و تحمیق تودههای مذهبی، هرچند با اخلاص ولی غافل و جاهل، نبوده است. البته نمیگویم تمام این اغواگریها عامدانه و به انگیزه سودطلبی شخصی بوده و هست ولی، هرچه هست، این نوع خرافه پراکنیها برآمده از نادانیها و عملا در جهت اغفال ذهنی اهل ایمان مقلد عمل کرده و میکند.
بی دلیل نیست که در تاریخ اندیشه اسلامی، از همان آغاز تا کنون، هر مصلحی که در مقام خرافه زدایی از ساحت دین سخن گفته و تلاش داشته به اتکای علم و عقل و تجربه، چراغی برافزود و تودهها را از تقلید دور کند، با تهاجم سنگین همین عمله ارتجاع مواجه شده و سرکوب شده است. به ویژه در همین قرن اخیر جریان اصلاح دینی و اخیرا نواندیشان مسلمان، با انواع سرکوب و تخریب و اتهام مواجه شده و میشوند. جرم شان جز روشنگری نبوده و نیست.
نقش اساسی این عمله ارتجاع، تقابل دین و علم است و قرار دادن مؤمنان بر دو راهی انتخاب ایمان و یا علم و عقل و فرجام چنین تقابلی صد البته شکست مفتضحانه همین جریان است که البته گردی نیز بر دامن دین و دیانت معقولانه و عالمانه مینشیند که نشسته است. پیش از این، همین تجربه عبرت آموز در مغرب زمین تکرار شده بود. هرچند در همین قرن اخیر، دینداران عقلگرا و علم مداری چون #طالقانی و #بازرگان و دیگران، برای رفع تعارض علم و دین کوشیده و موفقیتهایی نیز داشتهاند، ولی اکنون برخی از عمله ارتجاع از گورهای تاریخی خود خارج شده و با استفاده از ابزارهای حکومتی برای سنگرهای از دست رفته خود میکوشند و بار دیگر تحت عبای فریبنده حراست از ایمان مذهبی و احیای مفاهیمی چون دعا و توسل و توکل، دست اندرکار احیای ایمان جاهلانه و مقلدانه پیشین هستند.
مرا اکنون با این جماعت کاری نیست و نرود میخ آهنین بر سنگ و مجال پرداختن به موضوع پر چالش دین و علم و عقل نیز نبوده و نیستم، آنچه اکنون و در این شرایط حساس، به عنوان یک ایرانی مسلمان و مسئول، میگویم، این است که در قلمرو جامعه و سیاست و بهداشت و اقتصاد و مدیریت و . . .، کار یکسره در دست مدیریت علمی و مدیران رسمی است و شرع و شریعت و بالطبع حمله دین در این میدان نه مسئولیتی دارند و نه نقشی میتوانند داشته باشند. اهل ایمان و دین نیز مانند دیگران، به حکم عقل و شرع، تابع محض صاحبان تخصص و دانش لازم هستند و منطقا باید ضوابط علمی را رعایت کنند. به راستی اگر پیامبر و امامان شیعی در شرایط وبا و طاعون قرار میگرفتند چه میکردند؟ آیا خود را مصون از ابتلا میدانستند؟ سنت آن بزرگان خلاف این را میگوید.
البته هر فردی میتواند وفق ایمانیات و باورهای شخصی خود به آموزههای دینی از جمله دعا و توکل به خداوند عمل کند و این گونه امور چه بسا موجب آرامش و امنیت شخص میشود، ولی هرگونه رهنمود دادن به بندگان خدا و آن هم به قیمت تعطیلی عقل و علم و تجربه، هم موجب وهن به دین است و هم موجب گمراهی مؤمنان و در نهایت چه بسا موجب فاجعه گردد. چنین مباد./ زیتون
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
✅ @Shariati_Group
⭕️ چه انتظاری از دین؟
طرح موضوع
پرسشِ «چه انتظاری از دین» و یا دقیقتر «از دین چه انتظاری میتوان داشت؟»، پرسش از کارکرد #دین و به عبارت دیگر پرسش از فایده و یا فواید دین برای آدمیزاد است. بالاخره هر پدیدهای از یک سو اگر فایده و کارکردی (فایده مادی و یا معنوی و یا هر دو) برای آدمی داشته باشد مورد توجه و اقبال قرار میگیرد؛ و از سوی دیگر، به میزانی که پدیده نقش ذاتی و یا قراردادی خود را ایفا میکند، در عرصهی زندگی فردی و یا اجتماعی ماندگار و نقش آفرین میشود. طبعاً پدیده انسانی دین نیز از این قاعده مستثنی نیست.
میدانیم که دین به معنای عام جامعه شناختی آن، کهنترین و دیرپاترین پدیده اجتماعی و انسانی تاریخ است. چنین مینماید که، جدای از میزان اعتبار معرفت شناختی و یا ایمانی هر دینی، ماندگاری دینها و جان سختیهای نهاد دین در جوامع مختلف بشری در اعصار گوناگون (از پیشاتاریخ تا روزگار مدرن)، به کارکردهای متنوع و پیچیده پدیده دین بر میگردد. از این رو، هرزمان دینی و یا وجوهی از دین کارکرد خود را از دست بدهد، به طور طبیعی و قهری از عرصه حذف خواهد شد. چنان که تا کنون هزاران دین پدید آمده و مدتی نقش ایفا کرده و بعد از میدان کنار رفته و چه بسا از آن حتی نامی نیز در خاطرهها و یا منابع تاریخی نمانده باشد. بیفزایم ماندگاری یک دین لزوما دلیل حقانیت آن نیست اما قطعا به معنای کارکردهای آن است.
حال پرسش از دین چه انتظاری، هرچند در تاریخ ادیان و از جمله در تاریخ فکر و اندیشهی اسلامی دیرینه سال است، اما در روزگار جدید با قوت بیشتر مطرح شده و میشود. یکی از عوامل آن البته به نقش و کارکردهای فردی و اجتماعی دیانت در جهان جدید است. در فضای کنونی جهان برای دین رقیبانی قدرتمند و اثرگذار و پر مدعا پیدا شده و از این رو هر روز بیشتر پرسش از دین به ویژه در میان دینداران و به طور اخص در میان مسلمانان بیش از گذشته جدیتر شده و طبعاً هر فرد دینداری باید بدان پاسخ دهد و در برابر مدعیان و رقیبان رنگارنگ و حتی برای خود به نحو استدلالی بگوید که دیانت او چه کارکردهای مفید و یا کارکرد یگانهای دارد که از رقیبان بر نمیآید. اگر تعبیر «کلام جدید» درست باشد، متکلمان نواندیش و مدعی کلام و یا الهیات جدید باید بدان پاسخ دهند...
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/75056
طرح موضوع
پرسشِ «چه انتظاری از دین» و یا دقیقتر «از دین چه انتظاری میتوان داشت؟»، پرسش از کارکرد #دین و به عبارت دیگر پرسش از فایده و یا فواید دین برای آدمیزاد است. بالاخره هر پدیدهای از یک سو اگر فایده و کارکردی (فایده مادی و یا معنوی و یا هر دو) برای آدمی داشته باشد مورد توجه و اقبال قرار میگیرد؛ و از سوی دیگر، به میزانی که پدیده نقش ذاتی و یا قراردادی خود را ایفا میکند، در عرصهی زندگی فردی و یا اجتماعی ماندگار و نقش آفرین میشود. طبعاً پدیده انسانی دین نیز از این قاعده مستثنی نیست.
میدانیم که دین به معنای عام جامعه شناختی آن، کهنترین و دیرپاترین پدیده اجتماعی و انسانی تاریخ است. چنین مینماید که، جدای از میزان اعتبار معرفت شناختی و یا ایمانی هر دینی، ماندگاری دینها و جان سختیهای نهاد دین در جوامع مختلف بشری در اعصار گوناگون (از پیشاتاریخ تا روزگار مدرن)، به کارکردهای متنوع و پیچیده پدیده دین بر میگردد. از این رو، هرزمان دینی و یا وجوهی از دین کارکرد خود را از دست بدهد، به طور طبیعی و قهری از عرصه حذف خواهد شد. چنان که تا کنون هزاران دین پدید آمده و مدتی نقش ایفا کرده و بعد از میدان کنار رفته و چه بسا از آن حتی نامی نیز در خاطرهها و یا منابع تاریخی نمانده باشد. بیفزایم ماندگاری یک دین لزوما دلیل حقانیت آن نیست اما قطعا به معنای کارکردهای آن است.
حال پرسش از دین چه انتظاری، هرچند در تاریخ ادیان و از جمله در تاریخ فکر و اندیشهی اسلامی دیرینه سال است، اما در روزگار جدید با قوت بیشتر مطرح شده و میشود. یکی از عوامل آن البته به نقش و کارکردهای فردی و اجتماعی دیانت در جهان جدید است. در فضای کنونی جهان برای دین رقیبانی قدرتمند و اثرگذار و پر مدعا پیدا شده و از این رو هر روز بیشتر پرسش از دین به ویژه در میان دینداران و به طور اخص در میان مسلمانان بیش از گذشته جدیتر شده و طبعاً هر فرد دینداری باید بدان پاسخ دهد و در برابر مدعیان و رقیبان رنگارنگ و حتی برای خود به نحو استدلالی بگوید که دیانت او چه کارکردهای مفید و یا کارکرد یگانهای دارد که از رقیبان بر نمیآید. اگر تعبیر «کلام جدید» درست باشد، متکلمان نواندیش و مدعی کلام و یا الهیات جدید باید بدان پاسخ دهند...
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/75056
سایت خبری تحلیلی زیتون
چه انتظاری از دین؟ | سایت خبری تحلیلی زیتون
طرح موضوع پرسشِ «چه انتظاری از دین» و یا دقیق تر «از دین چه انتظاری می توان داشت؟»، پرسش از کارکرد دین و به عبارت دیگر پرسش از فایده و یا فواید دین برای آدمیزاد است. بالاخره هر پدیده ای از یک سو اگر فایده و کارکردی (فایده مادی و یا معنوی و یا هر […]
⭕️ تاریخچه کانون نشر حقایق اسلامی مشهد (قسمت اول)
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
💠... کانون (که گاه به آن «کانون نشر حقایق اسلام» نیز گفتهاند) به طور رسمی در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در #مشهد بنیادگذاری شد. اما مؤسس وی #محمدتقی_شریعتی فعالیتهای علنی و رسمیاش را از مقطع پس از شهریور ۱۳۲۰ آغاز کرده بود. وی پیش از آن عمدتا به عنوان یک عالم دینی غیر معمم در دبیرستانهای مشهد دروس دینی و معارف معمول اسلامی را تدریس میکرد ولی پس از پایان یافتن عصر رضاشاهی او با سیمای تازهای وارد فعالیتهای فکری و آموزشی در سطح عمومیتر در مشهد و چندی بعد در سطح خراسان شد.
💠 در مقطع برافتادن استبداد رضاشاهی در شهریور ۲۰، در واقع فصل کاملا تازه و متفاوتی در #ایران و به ویژه در #تهران و شهرهای بزرگی چون مشهد گشوده شد. سازمانها و احزاب و نهادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پرشماری پدید آمدند. میتوان گفت از مشروطیت تا آن زمان دو دوره بیست ساله متفاوت طی شده بود. ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴ و از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰٫ دوران نخست با پیروزی #مشروطه در دو مرحله آغاز و تا آغاز تغییر رژیم و برآمدن رضاشاه #پهلوی ادامه یافت. دوره دوم، که اندکی کمتر از بیست سال بود، روزگار پادشاهی پهلوی اول است. گفتنی این که پس از آن تا مقطع #انقلاب نیز تقریباً دو دوره بیست ساله طی شده است: ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ و از آن زمان تا ۱۳۵۷ و عملاً ۵۸ ٫ هر یک از این ادوار چهارگانه دارای سرفصلهای مشخصیاند و در درون آن تغییرات و تحولات ویژه روی داده است. کانون و کانونیها و #شریعتی ها درست در این ادوار زندگی و فعالیت کردهاند. البته دیگرانی چون #بازرگان و #طالقانی و خداپرستان #سوسیالیست نیز چنین بودهاند. فهم و درک درست افکار و آموزهها و دغدغههای سخنگویان این نهادها و جریانها، بدون درک فضاهای فکری و سیاسی و اجتماعی آن ادوار قابل فهم نیست. به ویژه امروز که حدود هفتاد سال از آن زمان فاصله گرفته و بین ما و دوران فعالیت آنها یک انقلاب بزرگ و یک نظام با تمام پیامدهایش فاصله است و خیلی امور دچار تغییر و دگردیسی بنیادین شدهاند.
💠 استاد محمدتقی شریعتی، که از یک سو از دوران جوانی گرایش نوگرایانه داشت و با نسل جوان و مدرن جامعه ایران از طریق تدریس در مدارس نوین پیوند پیدا کرده بود و از سوی دیگر فردی دیندار و معتقد بوده و برای حفظ دیانت مردم و جوانان تلاش میکرد، پس از باز شدن نسبی فضای فکری و فرهنگی و سیاسی دهه بیست، در آغاز فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود را در سطح عمومی در مشهد آغاز کرده بود ولی گویا احساس کرد برای پیشرفت در آموزش و تربیت دینی لازم است نهادی و سازمانی با برنامههای مشخص بنیاد نهد. تأسیس #کانون_نشر_حقایق اسلامی در مشهد برآمد چنین اندیشه و نیازی بوده است. البته در این زمان دیگر نیروهای مذهبی سنتی در قالب تشکیل هیئتهای مذهبی رایج برای انجام شعائر مذهبی (مانند عزاداری با علم و کتل و سینه زنی و . . .) از یک سو و احزاب سیاسی غیر مذهبی همراه با فعالیتهای فرهنگی و ترویج اندیشههای مادی با محوریت حزب توده ایران در همه جا و از جمله در مشهد بسیار فعال شده بودند. شریعتی و کانون با هر دو جریان یاد شده متضاد مرزبندی جدی داشت. از یک طرف برآن بود با افکار مادی حزب توده مقابله کند و از طرف دیگر تلاش میکرد با آموزههای مذهبی سنتی خرافی و عقل ستیز و حتی بیثمر مبارزه نماید. این نیز گفتنی است که اندکی پیش از تأسیس کانون «انجمن تبلیغات اسلامی» دکتر عطاءالله شهاب پور در مشهد پدید آمده بود که آن نیز تا حدودی افکار تازه و متجددانه دینی داشت.
🔻پایانِ بخش اول
http://www.nedayeazadi.net/1399/10/34203
✅ @Shariati_Group
🆔 @VoNoKh
✍ #حسن_یوسفیاشکوری
💠... کانون (که گاه به آن «کانون نشر حقایق اسلام» نیز گفتهاند) به طور رسمی در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در #مشهد بنیادگذاری شد. اما مؤسس وی #محمدتقی_شریعتی فعالیتهای علنی و رسمیاش را از مقطع پس از شهریور ۱۳۲۰ آغاز کرده بود. وی پیش از آن عمدتا به عنوان یک عالم دینی غیر معمم در دبیرستانهای مشهد دروس دینی و معارف معمول اسلامی را تدریس میکرد ولی پس از پایان یافتن عصر رضاشاهی او با سیمای تازهای وارد فعالیتهای فکری و آموزشی در سطح عمومیتر در مشهد و چندی بعد در سطح خراسان شد.
💠 در مقطع برافتادن استبداد رضاشاهی در شهریور ۲۰، در واقع فصل کاملا تازه و متفاوتی در #ایران و به ویژه در #تهران و شهرهای بزرگی چون مشهد گشوده شد. سازمانها و احزاب و نهادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پرشماری پدید آمدند. میتوان گفت از مشروطیت تا آن زمان دو دوره بیست ساله متفاوت طی شده بود. ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴ و از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰٫ دوران نخست با پیروزی #مشروطه در دو مرحله آغاز و تا آغاز تغییر رژیم و برآمدن رضاشاه #پهلوی ادامه یافت. دوره دوم، که اندکی کمتر از بیست سال بود، روزگار پادشاهی پهلوی اول است. گفتنی این که پس از آن تا مقطع #انقلاب نیز تقریباً دو دوره بیست ساله طی شده است: ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ و از آن زمان تا ۱۳۵۷ و عملاً ۵۸ ٫ هر یک از این ادوار چهارگانه دارای سرفصلهای مشخصیاند و در درون آن تغییرات و تحولات ویژه روی داده است. کانون و کانونیها و #شریعتی ها درست در این ادوار زندگی و فعالیت کردهاند. البته دیگرانی چون #بازرگان و #طالقانی و خداپرستان #سوسیالیست نیز چنین بودهاند. فهم و درک درست افکار و آموزهها و دغدغههای سخنگویان این نهادها و جریانها، بدون درک فضاهای فکری و سیاسی و اجتماعی آن ادوار قابل فهم نیست. به ویژه امروز که حدود هفتاد سال از آن زمان فاصله گرفته و بین ما و دوران فعالیت آنها یک انقلاب بزرگ و یک نظام با تمام پیامدهایش فاصله است و خیلی امور دچار تغییر و دگردیسی بنیادین شدهاند.
💠 استاد محمدتقی شریعتی، که از یک سو از دوران جوانی گرایش نوگرایانه داشت و با نسل جوان و مدرن جامعه ایران از طریق تدریس در مدارس نوین پیوند پیدا کرده بود و از سوی دیگر فردی دیندار و معتقد بوده و برای حفظ دیانت مردم و جوانان تلاش میکرد، پس از باز شدن نسبی فضای فکری و فرهنگی و سیاسی دهه بیست، در آغاز فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود را در سطح عمومی در مشهد آغاز کرده بود ولی گویا احساس کرد برای پیشرفت در آموزش و تربیت دینی لازم است نهادی و سازمانی با برنامههای مشخص بنیاد نهد. تأسیس #کانون_نشر_حقایق اسلامی در مشهد برآمد چنین اندیشه و نیازی بوده است. البته در این زمان دیگر نیروهای مذهبی سنتی در قالب تشکیل هیئتهای مذهبی رایج برای انجام شعائر مذهبی (مانند عزاداری با علم و کتل و سینه زنی و . . .) از یک سو و احزاب سیاسی غیر مذهبی همراه با فعالیتهای فرهنگی و ترویج اندیشههای مادی با محوریت حزب توده ایران در همه جا و از جمله در مشهد بسیار فعال شده بودند. شریعتی و کانون با هر دو جریان یاد شده متضاد مرزبندی جدی داشت. از یک طرف برآن بود با افکار مادی حزب توده مقابله کند و از طرف دیگر تلاش میکرد با آموزههای مذهبی سنتی خرافی و عقل ستیز و حتی بیثمر مبارزه نماید. این نیز گفتنی است که اندکی پیش از تأسیس کانون «انجمن تبلیغات اسلامی» دکتر عطاءالله شهاب پور در مشهد پدید آمده بود که آن نیز تا حدودی افکار تازه و متجددانه دینی داشت.
🔻پایانِ بخش اول
http://www.nedayeazadi.net/1399/10/34203
✅ @Shariati_Group
🆔 @VoNoKh
www.nedayeazadi.net
مروری بر تاریخ اصلاح دینی در ایران معاصر – قسمت بیستم: کانون نشر حقایق اسلامی مشهد و شریعتی ها | حسن یوسفی اشکوری