اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
198 videos
86 files
1.41K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
‍ ‍‍ 🔷🗒روزگار شریعتی؛ روزگار ما

🖋🎙حسن محدثی

📌منبع: روزنامه ایران

🔸تاریخ: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸

 

🔸🔆در آستانه‌ی سالگرد شهادت علی شریعتی، روزنامه ایران صفحات اندیشه‌ خود را به نوشته‌ها و گفت‌وگوهایی درباره او اختصاص داده است. در این صفحات ویژه که به تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ منتشر شده‌اند گفت‌وگوهایی می‌خوانیم با بیژن عبدالکریمی، حسن محدثی، عبدالمجید معادیخواه و همچنین نوشته‌‌ای از افسانه توسلی. در ادامه گفت‌وگوی مهسا رمضانی با حسن محدثی را خواهید خواند.

روزنامه ایران | مهسا رمضانی |

🔆 دکتر علی شریعتی، در تاریخ معاصر ما همواره به‌عنوان یک روشنفکر اثرگذار شناخته می‌شود چراکه پیوسته دغدغه مسائل معاصر خود را داشت و به باور بسیاری از متفکران، شیوه اندیشیدن او هنوز هم می‌تواند راه‌حلی برای چالش‌های امروز جامعه ایرانی و مسائل ایرانیان باشد. اما اینکه چطور می‌توان از دستگاه فکری او برای حل مسائل امروز جامعه بهره گرفت جای بحث بسیار دارد. چرا که این رویکرد مورد نقد بسیاری از تحلیلگران اجتماعی ما همچون حاتم قادری و مراد ثقفی است. از این‌رو بر آن شدیم تا در گفت‌وگویی با دکتر حسن محدثی گیلوایی، استادیار گروه جامعه‌شناسی واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامی، از نسبت شریعتی با مسائل امروزمان بپرسیم. دکتر محدثی، از جمله متفکرانی است که در خصوص آرای شریعتی تأملات بسیار دارد و در این راستا، کتاب «زیر سقف اعتقاد: بنیان‌های ماقبل انتقادی اندیشه شریعتی» را نیز در کارنامه علمی خود ثبت کرده است. او از کاربست اندیشه شریعتی برای حل چالش‌های امروز جامعه ما دفاع می‌کند.

🔆جناب دکتر محدثی، به اعتقاد شما، آیا اندیشه شریعتی می‌تواند برای حل مسائل امروز جامعه ایران و چالش‌های پیش‌روی ایرانیان راهگشا باشد؟
واقعیت این است که دو راه  کلی برای به‌ میان آوردن اندیشه‌های شریعتی و عملکرد او وجود دارد: یکی تعیین سنت فکری وی و بازخوانی آن سنت فکری و دستاوردهای آن برای امروز؛ و دیگری، برگرفتن برخی پاره‌های فکری او در پیوند با مسائل امروز. من به هر دو راه علاقه‌مند هستم و به قدر بضاعتم این راه‌ها را رفته‌ام.

🔆از چالش‌هایی که امروز با آن مواجه هستیم، کم رنگ شدن مرجعیت فکری روشنفکران در جامعه است. شیوه‌ ارتباطی شریعتی با توده‌ مردم و راهبری اجتماعی آنان توسط شریعتی، چقدر می‌تواند نسخه‌ای کارآمد برای نخبگان و روشنفکران امروز جامعه ما باشد؟
به نظر من پرسش شما دو قسمت دارد؛ یکی بحث از شیوه‌ ارتباطی او با مردم و دیگری، راهبری اجتماعی مردم. به گمان من شیوه‌ ارتباطی شریعتی با مردم بسیار موفق بوده است و هنوز هم آن شیوه‌ ارتباطی کامیاب‌کننده است. از این لحاظ با‌وجود  رسانه‌های ارتباطی جدید هنوز آن شیوه ارتباطی جواب می‌دهد و مؤثر است.

🔆اما در مورد راهبری مردم باید عرض کنم که دیگر جامعه‌ ما همان جامعه‌ قبلی نیست و بسیار متکثّرتر از قبل شده است و نیروهای فکری متنوّعی نیز در آن وجود دارد. نظام دانایی دیگر در دست گروه خاصی نیست و هیچ گروه معینی نمی‌تواند سودای راهبری فکری مردم را در سر بپرورد. در حال حاضر، روشنفکران ناچار هستند در این فضای بسیار متکثّر و متنوّع فروتنی بیشتری داشته باشند. آنان هر یک می‌توانند خوراک‌های فکری خاص خود را در یک بازار فرهنگی متکثّر عرضه کنند و امیدوار باشند بلکه گروهی از مردم به آثار فرهنگی‌شان اقبال نشان دهند. آنان هر یک می‌توانند راه‌های مکشوف و مطلوب خویش را به دیگران هم نشان دهند.
اما به نظر من سودای راهبری مردم، سودا و تمنّای بلندپروازانه‌ای است و چه بسا توهم‌آمیز است. مطلوب آن است که روشنفکران به این فروتنی ناگزیر ناشی از وضع معاصر تن دهند. البته من گمان می‌کنم این وضع برای همه‌ کسانی که در قلمرو فرهنگ فعالیت می‌کنند، گریزناپذیر است و اختصاص به روشنفکران ندارد.

#روزنامه_ایران
#بازتاب_مطبوعات
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF

📌ادامه مطلب را در لینک زیر مطالعه فرمایید👇

http://drshariati.org/?p=23813
روزنامه اعتماد.pdf
1.7 MB
‍ نگاهي به مهم‌ترين پروژه هاي روشنفكران ايران- از دهه پنجاه تا نود

شريعتي و پس از شريعتي

🖌رضا صالح جلالي

🔸تاريخ همواره از تخدير توده‌ها زيان ديده است. ظهور پيامبران و تولد انديشه‌هاي ديني در جهت تكميل اخلاق انسان بوده است. با مرگ رهبران اوليه اديان و ظهور متوليان رسمي و تخصصي ديني، اديان دچار تعارض ميان فهم اصيل از دين و فهم رسمي آن شدند. به لحاظ تجربه تاريخي، فهم رسمي ديني تبديل به فهم و درك عمومي از دين مي‌شود. اين قرائت رسمي از دين در خدمت «قدرت» سياسي و اقتصادي زمانه قرار مي‌گيرد. متوليان رسمي اديان، از منظر عوام، واسط ميان عالم غيب و دنيا بوده‌اند. از اين رو بر باورها و افكارشان تاثيرگذار بوده و به نوعي عامل حفظ و اشاعه خرافات، تقديرگرايي و استبدادزدگي بودند. اين رويه مذاهب را تبديل به پوستين وارونه مي‌كرده است.

#چهل_دومین_یادمان
#نو_شریعتی
#روزنامه_اعتماد

🆔 @shariati40
🔆خروج از بن‌بست نابرابری‌‌‌ها با گفتمان نوشریعتی 

🖌 محمدرضا خاوش

🔹یکی از نشانه‌های تفکر عمیق، ماندگاری و پویایی آن است و کم‌شمار هستند کسانی که تفکر و اندیشه‌‌شان دارای این ویژگی باشد و در گذر ایام، گرد فراموشی بر آن ننشسته باشد؛ شریعتی از جمله این کم‌شمار افراد است و تفکرش دارای چنین ویژگی است. شریعتی کسی است که در تاریخ و فکر معاصر ما پایدار و زنده است؛ از این‌روست که بعد از گذشت 42، همچنان در فضای فکری جامعه، صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان از شریعتی می‌‌گویند و می‌‌نویسند و گاهی بر سر آرای او جدل می‌کنند.
🔸یکی از تازه‌‌ترین بحث و جدل‌های نظری پیرامون شریعتی، بحثی است که یوسف اباذری به عنوان یک جامعه‌شناس در ضرورت بازخوانی نظریات شریعتی در قالب «گفتمان نوشریعتی» مطرح کرد و ضمن آن مدعی سوءاستفاده افرادی مثل‌‌‌هانری کربن، احسان نراقی و سیدحسین نصر از آرا و واژگان وی شد.
اباذری دراین بحث به پیچیدگی شرایط جهانی امروز اشاره و چنین استدلال کرده است که این پیچیدگی نسبت به دوره حیات شریعتی، بسیار بیشتر شده است؛ چرا که تقسیم‌بندی قبلی میان استعمار و مستعمره‌ها بر هم خورده است و در کشورهای جهان سوم اقلیتی وجود دارند که منافع‌شان در گروی بازار جهانی است و دولت‌های به اصطلاح ملی خودشان دست به کار شده‌اند و دست به استعمار می‌زنند. بنابراین به‌زعم اباذری ما با جوامعی روبه‌روییم که یک طرف آن صاحبان سرمایه‌‎اند و طرف دیگر تامین‌کنندگان این سرمایه و استعمارشوندگان! و لذا در تحلیل شرایط کنونی و برای یافتن راه حل، ناگزیریم به سخن گفتن از جامعه سرمایه‌داری و غیرسرمایه‌داری و رجوع به واژگان شریعتی. 
اباذری، ضمن بحث خود به تحلیل اوضاع ایران پرداخته و این ادعا را مطرح می‌‌کند که: «در دوران شاه دو جریان رسمی وجود داشت. جریان نخست شریعتی و آل‌احمد بودند که از بازگشت به خویشتن حرف می‌زدند. گروه دوم امثال‌‌‌هانری کربن، احسان نراقی و سیدحسین نصر بودند که واژگان آل احمد و شریعتی را دزدیدند. بدبختانه بعد از انقلاب واژگان امسال‌‌‌هانری کربن و نراقی بود که حاکم شد.»
وی سپس در تبیین و اثبات مدعای خود به مقایسه‌ی جریان شریعتی و کربن می‌پردازد. اباذری معتقد است که از نظر شریعتی شیعه به قوم خاصی اطلاق نمی‌شود، بلکه شیعه یعنی گروهی که به دنبال آزادی و عدالت هستند. بنابراین شریعتی از آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی استقبال می‌کرد. به‌زعم اباذری، پرولتاریا در کلام مارکس همان شیعه در کلام شریعتی است و او می‌خواست این آزادی به همه تعمیم پیدا کند نه فقط خود شیعه. اباذری در تشریح دیدگاه کربن نیز می‌گوید: «هانری کربن اعتقاد داشت که یک مکتب خاص شیعی وجود دارد و امامان نیز آن را به گروه خاصی از مردم منتقل می‌کنند. بنای کربن بر این بود که برای شاه یک وضعیتی را مهیا کند؛ از آن دست که در زمان ساسانیان وجود داشت. یعنی شاه هم رهبر مملکت و هم رهبر دین باشد.» اباذری معتقد است که در تفکر کربن، یک جور فره ایزدی به شاه منسوب می‌‌شود؛ یعنی همان چیزی که شریعتی در مقابل آن ایستاد. به‌زعم وی هم اکنون هم افرادی مانند سیدجواد طباطبایی و نحله فکری او ادامه‌دهنده همین راه هستند؛ کسانی که اباذری آنها را «فاشیزم‌های جدید ایرانی» می‌خواند و معتقد است که تلاش‌های آنها برای حاکمیت سیاست‌‌‌های نئولیبرالیستی به تفکرات جدایی‌طلبانه و فرقه گرایانه دامن می‌زند.
اباذری در ارتباط با تبعات ناشی از این نوع تفکر نئولیبرالیستی و شووینیستی‌‌‌، از کشور سوریه به عنوان یک مصداق عینی نام می‌برد که وضعیت امروز آن ناشی از دنبال کردن چنین تفکر سیاسی است؛ کشوری که مردمش به این نتیجه رسیده بودند با جدایی‌طلبی و پیوستن به سیاست جهانی و بازار آزاد وضعیت‌شان بهبود خواهد یافت. به عبارتی با رشد نئولیبرالیسم اقوام به شکل عینی میل به جدا شدن دارند. دولت سوریه نیز برنامه نئولیبرالی را پیاده کرد و یک نوع جنگ داخلی رخ داد. مسئله فقط یک چیز ذهنی نیست. زمانی که سیاست‌‌‌های نئولیبرالیسم رخ می‌دهد، افراد فکر می‌کنند که باید به بازار جهانی بپیوندند. نئولیبرالیس‌تها اعتقاد دارند که دولت- ملت چیز بیهوده‌ای است و واحد یا دین است یا زبان است. پدیده‌ای که طبل جدایی را در بسیاری از جاها به صدا درآورده است.⬅️ ادامه مطلب در لینک پایین

https://gourl.page.link/ynQA
#چهل_دومین_یادمان
#نو_شریعتی
#روزنامه_اعتماد

🆔 @shariati40
🔴 شمع فروزان روشنفکری

✍🏻#علیرضا_کفایی

🔹از دکتر شریعتی نوشتن و پرداختن به آرا و نظرات این اندیشمتد تاثیر گذار معاصر در همه حال و همیشه، هر چند تکرار مکررات هم باشد تازگی و طراوت خاصی دارد و موجب حرکت و پویایی جامعه و روشن نمودن محافل روشنفکری است. در مقطعی تلاش شد شریعتی را در محاق قرار داده و نوعی بدبینی و انزجار از او را در میان مردم رواج دهند؛ به دلایل متعدد و شاید مهمترین آنها این باشد که با گذشت دوران به تدریج روحانیتی که حاکمیت را در دست گرفت و از همان ابتدا و پیش از انقلاب به انحاء مختلف با نظرات دکتر شریعتی مخالف و حتی برخی او را به خروج از اسلام متهم می کردند فرصتی یافتند تا فضایی را بر علیه وی ایجاد و با ابزار رسانه ای و حاکمیتی که در اختیار داشتند و دارند بر وی و اندیشه و نظراتش هجوم آورده و منویات درونی خود را که پیش از انقلاب داشتند به فعلیت رسانند.

🔹اما آنچه که واقعیت است خلاف تلاش آنها را نشان می دهد و علیرغم شانتاژها و اتهام زدنها این دکتر شریعتی است که بیش از پیش حضور خود را شمع واره؛ در عین آنکه مجازاً شمع آجینش کرده اند و هر تهمت و توهینی را به او نسبت داده اند دیکته می کند.

🔹 قبول دکنر شریعتی را کسی تا کنون به دیگران تحمیل نکرده و گرچه قائلین به دکتر شریعتی به این نوع تحمیل فکری اعتقادی ندارند، اساساً ابزار این کار را هم ندارند ولی طرفهای مقابل از هر فرصت و ابزار و ترفند و توطئه ای دریغ نکرده و نمی کنند تا او را در نظر مردم معاند و مرتد نشان دهند ولی هیچگاه نتوانسته اند موفق شده و نتیجه عکس گرفته اند.

🔹دکتر علی شریعتی همچون شمعی فروزان همچنان می سوزد و گرما و روشنایی می دهد و نیازی نیست از او حمایت و دفاعی شود، او خود همه پیش بینی ها را کرده و پاسخها را داده، نمی توان ادعا کرد هر چه دکتر گفته درست است و خطایی وجود ندارد، مسلماً در عرصه اندیشه خطا وجود دارد اما سخن از تاثیرگذاری و حرکت دادن به افکار و جهت گیریهای اندیشه ورزی است که بیش از چهار دهه از شهادت دکتر می گذرد و هر ساله چندین بار رسماً و در میان اختناق و مجوز ندادنها و به کرات در طول سالها دکتر حضور داشته چه به نقد وی نشسته باشند چه به حمایت، حدیث همان شمع است که دکتر خود را به آن تشبیه می کرد و شاندل را پدید آورد.

🔹 «شاندل» در زبان فرانسوی به معنای شمع، درواقع همان تخلصی است كه دكتر علی شریعتی برای خودش درنظر گرفته است: «شمع». این عنوان در عین حال حروف اختصاری نام شریعتی نیز هست؛ «شریعتی مزینانی علی»

🔹 دکتر علی شریعتی در باب نسبت و پیوندش با «شمع» می‌گوید: «میان من و شمع پیوندهای ویژه و پنهانی نیز هست، نخستین شعری كه سروده‌ام، «شمع» بوده، منتها «شمع زندان». رابطه‌ی دیگری نیز میان من و شمع هست كه بسیار شگفت‌انگیز است، بسیار، اما نمی‌توان گفت، شاید در آینده روزی برسد كه بتوان، اما امروز نمی‌توان. گذشته از آن، شمع یك نوع خود من است، مگر نه مجموعه‌ی حروف اول اسامی من است؟!» (مجموعه‌ی آثار33)

🔹شمع تخلص مورد استفاده دکتر شریعتی بود که از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات (شریعتی، مزینانی، علی) که سازنده نام او بودند، به وجود آمد.

🔹ابتدای دهه 30،دکتر که جوانی بیست ساله بود اشعارش را با نام مستعار «شمع» در روزنامه خراسان به چاپ می‌رساند. یان ریشارد (ایران‌شناس فرانسوی) در مقاله‌ای با عنوان «شریعتی و ماسینیون» در كتاب «لوئی ماسینیون و ایران» درباره‌ جستجوی خستگی‌ناپذیرش برای یافتن پروفسور شاندل می‌‌نویسد: «در گفتگوهای تنهایی بارها به تأملات عمیقی در خصوصِ حلول مسیح و بارداری مریم برمی‌خوریم. این تأملات به پروفسور شاندل نسبت داده می‌شوند. من كه به چنین گفتاری كنجكاو شده بودم، كوشیدم به جستجوی این متفكر برآیم كه چنین الهام‌بخش تأملات شریعتی بوده است، متفكری كه شریعتی به‌دور از دنیای سیاست، هیاهو و تلاطم‌هایش، خود را مرید وی معرفی می‌كند. پس از جستجوهای خستگی‌ناپذیر، سرانجام به‌دنبال انتشار چندین اثر در خصوص شریعتی، دریافتم كه شاندل تنها در عالم خیال علی شریعتی مزینانی، یعنی همان «شمع» وجود داشته است. در عربی و در فارسی شمع همان شاندل فرانسوی است. از طرفی، شریعتی در سال‌هایی كه در فرانسه زندگی می‌كرد، در نشریات جبهه ملی ایران با تخلص شمع قلم می‌زد. اگر استاد و معبود شریعتی شاندل باشد، یعنی همان خودِ اساطیری وی....»

🔹احسان شریعتی ( فرزند دکتر علی شریعتی) در پاسخ به پرسشی درباره‌ی «شاندل» به مجله‌ نسیم بیداری توضیح می‌دهد كه نوشته‌های «كویر» نمادین است. دکتر با خود شاندل هم گاهی متفاوت است و همیشه خود شریعتی نیست.....

#چهل_دومین_یادمان
#نو_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @shariati40

@kaleme
 

🔷🔆منزل ساتمپتون (محل شهادت)

🔸نشانی: انگلستان، بندر ساتمپتون 📌 ۵۶/۳/۲۹

🔆علی شریعتی که با نام علی مزینانی از ایران خارج شده بود، در تاریخ 26 اردیبهشت با پرواز غیر مستقیم به انگلستان و بندر ساتامپتون منزل پسر دایی همسرش علی فکوهی می رود تا منتظر  فرزندان و همسرش شود که قرار بود پس از یک ماه به او بپیوندند.

🔆 شریعتی تا یک روز قبل از مرگش در منزل علی فکوهی زندگی می کرد(از ۲۶ اردیبهشت تا ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) و با ورود فرزندانش در ۲۸ خرداد خانه ای را در همان شهر و در همان روز اجاره می کند. اقامت او در این مکان کمتر از ۲۴ ساعت است. شریعتی سحرگاه ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ با مرگی مشکوک از دنیا می رود.

#ساتمپتون
#یادها_خاطرات
#دکتر_علی_شریعتی
#چهل_دومین_یادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸از عرفان سنتی تا عرفان شریعتی

🎙سخنران : علی طهماسبی

📆زمان: پنج شنبه ۳۰ خرداد

🕰ساعت: ۲۰:۳۰

📌مکان : مشهد ،کوی آب برق شهید فکوری۱۹ نبش نسترن ۹

#برنامه
#صدای_نوین_خراسان
@VoNoKh
🔷🔆 ما و بحرانهای تو در تو

🎙با ارائه :

🔸مسلم زمانی

🔸نرگس سوری

🔸محمدجواد غلامرضا کاشی

🔸احسان شریعتی


🗓زمان : پنج شنبه 30 خرداد

🕗ساعت: 17 الی 19

🔷مکان: تهران ، میدان توحید، خیابان پرچم، کانون توحید


#نو_شریعتی
#چهل_دومین_سالگرد_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF


🆔 @Shariati40
🔷🗒مراسم خاکسپاری شریعتی به روایت دکتر ابراهیم یزدی

🔆منبع: کتاب «شصت سال صبوری و شکوری»، انتشارات کویر، چاپ ۱۳۹۴، جلد دوم، ص ۳۷۹ تا ۳۹۷

📌تاریخ: ۱۳۹۴

🔆"پس از ورودم به لندن، اولین مسئله‌ای که حائز اهمیت بود، مراسم غسل و کفن کردن جنازه بود. با توجه به هیاهوهایی که علیه دکتر شریعتی در تهران در یکی دو سال قبل از آن صورت گرفته بود، و مخالفین، شریعتی را سنی یا وهابی معرفی می‌کردند و حتی از آرم حسینیّه ارشاد، نام ابوبکر و عمر را استخراج کرده بودند، مراسم غسل و کفن وی اهمیت پیدا کرده بود. بنابراین من شخصاً با آقای مجتهد شبستری که امام مرکز اسلامی هامبورگ بودند، تماس تلفنی گرفتم و خواهش کردم برای این مراسم به لندن تشریف بیاورند و ایشان با روی باز پذیرفتند و آمدند. قبل از سفر به لندن، با ارسال تلگرافی شهادت دکتر شریعتی را به اطلاع آیت‌اللّه خمینی رساندم:

🔆امام خمینی       ۲۱/ ۶/ ۷۷ ـ نجف اشرف ـ عراق          ۳۱ خرداد  ۵۶

شهادت نابه‌هنگام علی شریعتی را در روز یک‌شنبه ۲۹ خرداد در انگلستان، در هجرت به اطلاع می‌رساند. توضیح بیشتر انشاءاللّه حضوری. والسلام. ابراهیم یزدی

🔆بعد از ظهر روز جمعه سوم تیر ۱۳۵۶ جنازه آن شهید توسط آقای مجتهد شبستری امام مسجد هامبورگ و آقایان حسن حبیبی و عبدالکریم سروش و خود من در مسجد امام دوباره غسل داده و بر آن نماز خوانده شد. همراه با این فعالیت‌ها تدارکاتی برای تشییع جنازه در لندن و برگزاری مراسم یادبود، توسط اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و خانواده شریعتی دیده شد. در روز شنبه ۴ تیرماه بنا به دعوت انجمن‌های نامبرده در بالا، تشییع جنازه باشکوهی در لندن ـ از میدان آکسفورد تا مسجد امام باره ـ صورت گرفت. و سپس مراسم ختم در محل مسجد مزبور برگزار شد.

🔆 در مورد محل خاک‌سپاری جنازه دکتر اختلاف‌هایی بروز پیدا کرد. همسر آن شهید اصرار داشت که جنازه برای خاک‌سپاری به ایران منتقل شود. وقتی ایشان وارد لندن شدند به‌شدت ناراحت بودند. اما تحویل جنازه به ایران یعنی دادن امکان به دولت ایران که با برگزاری مراسم رسمی اولاً تأیید کند، که خروج او از تهران، با موافقت خود آن‌ها بوده است و ثانیاً، ادعاهای مخالفین شریعتی را که او با ساواک همکاری می‌کند، تأیید شود. برخی دیگر از دوستان، از جمله محمد منتظری، اصرار داشتند که به جای زینبیّه جنازه در نجف به خاک سپرده شود. اما این نیز چند ایراد اساسی داشت. اولاً هیچ‌کس مطمئن نبود که مقامات دولت عراق، جنازه را که برای حمل تحویل می‌گیرند، به دولت ایران تحویل ندهند. ثانیاً با توجه به هیاهوها و جنجال‌هایی که جمعی از روحانیون علیه شریعتی به راه انداخته بودند و نامه‌ای که مطهری درباره شریعتی به آیت‌اللّه خمینی نوشته بود و مذاکراتی که با ایشان در لندن داشتم که در صفحات بعد، آن را شرح داده‌ام احتمال این که آیت‌اللّه خمینی برای نماز جنازه حاضر شوند، بسیار بعید بود. این عدم حضور به هیچ‌وجه به مصلحت جنبش در آن زمان نبود. بنابراین بهترین گزینه، همان خاک‌سپاری در زینبیّه بود. بعد از انجام مراسم خاک ‌سپاری در زینبیّه که شرح آن خواهد آمد، شادروان استاد محمدتقی شریعتی، طی نامه‌ای از خاک‌سپاری در زینبیّه و سایر اقدامات انجام شده تشکر کردند (دفتر دوم ـ نامه‌ها).

🔆 به‌رغم مشکلات قانونی بسیاری که وجود داشت، به خواست و عنایت پروردگار و همت دوستان دکتر شریعتی، و زحماتی که آقای امام موسی صدر کشیدند و موافقت مقامات سوری را جلب کردند، جنازه در روز یک‌شنبه ۵ تیرماه ۱۳۵۶ با هواپیمای سوریه از لندن به دمشق حمل شد. و در فرودگاه دمشق امام موسی صدر، دکتر مصطفی چمران، دکتر مفتح، دکتر صادق طباطبایی و تنی چند از علمای شیعه لبنان، روحانیون حوزه علمیه نجف، دوستان و شاگردان و علاقه‌مندان علی تا ۵ صبح در انتظار بودند. کمتر چشمی بود که گریان نباشد. پس از انجام تشریفات لازم با مشایعت همراهان مستقیماً به حرم مطهر حضرت زینب برده شد و در کنار ضریح حضرت زینب(ع) که شریعتی او را بعد از فاطمه(ع) بزرگ‌ترین زن تاریخ می‌دانست، قرار داده شد. از ساعت ۱۰ صبح به‌تدریج نمایندگان سازمان‌های انقلابی سیاسی و انجمن‌های اسلامی و جمعی از مسلمانان علاقمند، ایرانی و غیر ایرانی در حرم مطهر حضور به‌هم رسانیدند. خبر به‌سرعت در بین مسلمانان پخش شد. بسیاری از زوّار ایرانی که کم و بیش از خدمات علی باخبر بودند و در حرم جمع شدند.

#یادها_خاطرات
#ابراهیم_یزدی
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF

📌برای مشاهده مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید


https://telegra.ph/مراسم-خاکسپاری-شریعتی-به-روایت-دکتر-ابراهیم-یزدی-06-20
🔷🗒علی شریعتی از واقعیت تا انتظار

🖋مهرشاد ایمانی

📰روزنامه شرق / پنجشنبه / 30 خرداد 1398

🔆چند دهه از درگذشت شريعتی می‌گذرد و همچنان ديدگاه‌های او محل تحليل جامعه‌شناسان، انديشمندان و حتی سياست‌مداران قرار دارد. برخی او را يك مصلح بزرگ اجتماعی می‌دانند كه توانست در عصر خود و حتی تاكنون تأثير مهمي بر جامعه خود بگذارد و برخي نيز افكار او را چندگانه و نامنظم مي‌دانند؛ به‌ نحوي كه چنين مي‌گويند كه شريعتي نتوانست نسبت خود و افكارش را با جامعه پيرامونش به درستي تبيين كند. اما هرآنچه هست، تمام اينها درباره شريعتي نيست بلكه برخاسته از انتظارات گروه‌هاي مختلف از شريعتي است. يعني در بازخواني شريعتي همواره يك تعارض اساسي ميان واقعيت شريعتي و انتظارات وجود دارد كه گاه اين دو در مفاهيمي با يكديگر هم‌پوشاني پيدا مي‌كنند و گاه منفك از يكديگر حركت مي‌كنند. براي مثال موافقان ليبراليسم شريعتي را مخالف ليبراليسم و به تبع آن نافي دموكراسي معرفي مي‌كنند. گزاره نخست آنها درست است و شريعتي را با هيچ قيدي نمي‌توان در چارچوب‌هاي ليبراليسم گنجاند و اين در حيطه هم‌گامي انتظارات و واقعيت شريعتي قرار مي‌گيرد اما از سوي ديگر نتيجه علت و معلولي ايشان نادرست از آب در‌مي‌آيد زيرا به همان ميزان كه مي‌توان به قطعيت گفت كه شريعتي ليبرال نبود، مي‌توان تأكيد كرد كه يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هايش تحقق دموكراسي بود. او در تبيين انديشه ديني در مواجهه با خوانش سنتي از دين سعي كرد كه عنصر مردم را از متون فقهي بيرون بكشد و ثابت كند كه امر الهي با حقوق عامه تعارضي ندارد؛ يا آنكه يكي از ابتدايي‌ترين بحث‌هاي او مشخصا در حسينيه ارشاد در نقد رژيم وقت، دفاع از آزادي‌ و انتقاد از محدوديت‌هاي اِعمال‌شده بود. از سوي ديگر منتقدان او همواره كوشيده‌اند تا دموكراسي را الزاما در ليبراليسم‌ جست‌وجو كنند كه اين نيز محل انتقاد است؛ بنابراين انتظار منتقدان آن است كه آزادي تنها در راست‌گرايي يافت شود اما واقعيت آن است كه شريعتي با خوانشي چپ خصوصا در حوزه اقتصادي به آزادي باور داشت.


🔆يا آنكه در خوانش تأثير شريعتي بر انقلاب واقعيت آن است كه نتيجه حاصله و رويكرد افراطي بعضي از جريان‌ها همه آن چيزي نبود كه شريعتي به آن باور داشت اما نتيجه حاصله سراسر منتسب به باورهاي شريعتي مي‌شود؛ در حالي كه انقلاب اسلامي سال 57 بيش از آنكه برآمده از جزئيات تئوريزه باشد، برآمده از رويدادهاي ايام انقلاب بود و هر گروهي به سهم خود تأثيرگذار بود؛ خواه گروهي با اقدامات مسلحانه و خواه با انديشه‌ورزي چپ، راست يا ديني.


🔆به هر روي شريعتي هر آنچه بود در آينه تاريخ سياسي و انديشه‌اي معاصر انكارشدني نيست و تأثيراتش چنان عميق بوده كه پس از چهار دهه از انقلاب اسلامي هنوز مورد توجه انديشمندان است. البته نبايد از اين نكته غافل شد كه ديگر شريعتي آن متفكر اسطوره‌اي انقلابي نيست و مردم با دورشدن از فضاي انقلاب قدري واقعي‌تر با او برخورد مي‌كنند؛ برخلاف انديشمندان كه چه در نقد و چه در مدح او شريعتي برساخته و نه شريعتي واقعي را مدنظر قرار مي‌دهند. خالي‌شدن نام شريعتي از وجه اسطوره‌اي از قضا بد هم نيست زيرا قدري نقد درباره او را واقعي‌تر مي‌كند.

#بازتاب_مطبوعات
#روزنامه_شرق
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF

📌برای مشاهده مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید


https://telegra.ph/علی-شریعتی-از-واقعیت-تا-انتظار-06-20
🔷🗒نوشریعتی و ضرورت تعمیق دموکراسی از سطح فردی به سطوح اجتماعی 

🖋حسین مصباحیان

📗  منبع: ماهنامه ایران فردا


📌بخشهایی از یادداشت جناب آقای حسین مصباحیان بشرح زیر می باشد

🔆کاملا شناخته شده است که «آزادی» مفهومی کلیدی در منظومه فکری شریعتی است. این مفهوم اما آنگاه که توسط ناقدان شریعتی در ربط با اقتصاد، دین و سیاست قرار داده شده ¬است، مسئله برانگیز و مسئله ساز دانسته شده است. تا به حال بحث های زیادی – سلبی و ایجابی – درباره آزادی و مفاهیم مرتبط با آن نزد شریعتی، توسط منتقدان او ارائه شده است، این نوشته ولی قصد ورود به آن مباحث را ندارد و علاقه مند است این پرسش را پیش نهد که رئوس نقد شریعتی به دموکراسی لیبرال چیست ؟ این نقدها تا چه حد به تعمیق دموکراسی کمک می کند و در چه مواضعی پرسسش برانگیز است ؟

🔆 شریعتی همچنانکه بسیاری گفته اند ناقد دموکراسی لیبرال است . او در جایی می نویسد : «دموکراسی و لیبرالیسم غربی، علی‌رغم تقدسی که در مفهوم ذهنی این دو وجود دارد، عملاً، جز مجال آزاد برای تجلی هر چه بیشتر ... میدان تاخت و تاز هر چه خشن‏تر و سریع‏تر قدرت‏های سودجویی که به مسخ انسان برای تبدیلش به یک حیوان مصرف کننده اقتصادی همت گماشته‏اند، نیست...چنان‌که سرمایه داری دولتی - به نام سوسیالیسم - و دیکتاتوری دولتی - به نام حکومت پرولتاریا - و استبداد فکری - به نام حزب واحد - و تعصب اعتقادی - به نام دیامات  - و بالاخره، تکیه بر اصل ماشینیسم و اکونومیسم - ...همه آوارهایی‏اند که بر روی انسان، به‌عنوان یک اراده قدسی آزاد و خلاق، فرود می‏آیند و او را، به ‌صورت شیء اجتماعی، در یک سازمان خشن و فراگیرنده، قالب‌ریزی می‏نمایند.» در جایی دیگرمی نویسد «آزادی‌های بورژوائی و یا اصالت حقوق فردی و لیبرالیسم تجاری و خودپرستی حسابگرانۀ بی‌عاطفه و سودجویانۀ فرهنگ امروز غربی و فلسفۀ اصالت لذت و مصرف و بالاخره آزدی فردی ـ که در آن تنها افرادی که قدرت دارند، از همۀ آزادی‌ها بهره می‌گیرند و حتی از آزادی غارت و تجارت و فساد و زد و بند و تسلط بر مردم و سرنوشت مردم و کار زدن بی‌قید و شرط زورشان در صحنۀ بی‌حد و مرز زندگی توده‌ای که تنها در لای کتاب‌های قوانین و اعلامیه‌های سیاسی آزادی دارند و اما برای برخورداری از آن ««کلمات» دستمایه‌ای ندارند!»  

🔆در مورد نسبت آزادی و عدالت، در آخرین روایت، نه تنها تقدم و تاخری بین آزادی و عدالت وجود ندارد، بلکه عدالت، بخشی از آزادی است. عدالت، آزاد شدن از اسارت نان است. متن شریعتی در این مورد روشن است: ««فرار»، «فرار»، برای بازیافتن آنچه از عدالت عزیزتر است و آنچه از سیری والاتر: «آزاد» بودن. انسان در گرسنگی ناقص است، انسان در استثمار شدن ناقص است، انسان در محروم از سواد بودن ناقص است، انسان در محروم ماندن از نعماتی که خداوند بر سر سفرۀ طبیعت نهاده است ناقص است، اما «انسان» است اما انسانی که از «آزادی» محروم است، انسان نیست، زیرا انسان «حیوان» آزاد است؛ یعنی اختیار و اراده دارد و این اختیار و اراده است که او را با طبیعت بیگانه می‌کند و از حیوانات جدا می‌سازد ...آن که آزادی را از من می‌گیرد، دیگر هیچ چیز ندارد، که عزیزتر از آن به من ارمغان دهد.» 

 

#نو_شریعتی
#بازتاب_مطبوعات
#مجله_ایران_فردا
#چهل_دومین_یادمان_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی


🆔 @Shariati_SCF

📌برای مشاهده مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید


https://telegra.ph/نوشریعتی-و-ضرورت-تعمیق-دموکراسی-از-سطح-فردی-به-سطوح-اجتماعی-06-19
Forwarded from ایران فردا
انا لله و انا اليه راجعون

راهنمای هميشگی و رفيق شفيق روزهای سخت در نشيب دوران‌مان آقای لطف‌الله ميثمي در اندوه از دست دادن بانو مريم همسر فداكار و مهربانش سوگوار و اندوهگين است، خود را شريك غم آقالطفی می‌دانيم و براي خانواده سرافراز ميثمی و ساير بازماندگان صبر و سلامتی خواهانيم.

سيد عبدالمجيد الهامی، حميد احراری، حميده ابراهيمی، ابوطالب آدینه‌وند، محسن احمدی، اعظم اكبر زاده، رضا آقاخانی، خسرو آذربايجانی، محمدرضا آهنی، مرتضی افشار، ابوالفضل بازرگان، عماد بهاور، محمدحسين بنی‌اسدی، مسعود باستانی، صفا بيطرف، فهيمه بهرامی، فرهاد بهبهانی، حبيب الله پيمان، عباس پوراظهری، مسعود پدرام، غلامعباس توسلی، محمد توسلی، سونيا تركمان، درخشنده تيموريان، ناصر تكميل همايون، محمدمهدی جعفری، فرشته جمشيدی، حسين جزايری، بهزاد حق پناه، علی حديثی، حميد حديثی، ابوالفضل حكيمی، ابراهیم خوش‌سیرت، سعيد درودی، اميرخسرو دليرثانی، فاطمه دردكشان، رضا دبير، احد رضايی، رضا رييس طوسی، محمد رضايی، حسين رفيعی، عليرضا رجايی، محمدجواد رجايی، بهمن رضاخانی، رويا راضی، عطوفت رويين، محترم رحمانی، روح الله رحيم پور، رقيه زارع، عزيزه زارع، اعظم زارعیان، عليرضا ساريخانی، عبدالفتاح سلطانی، زهره سحابی، دره سحابی، بهرام سحابی، فريدون سحابی، حامد سحابی، محمودرضا شاه‌حسینی، حسین شاه‌ويسی، احسان شريعتی، سوسن شريعتی، سارا شريعتی، مونا شريعتی، حسين سربندی، تقی شامخی، هاشم صباغيان، فيروزه صابر، باقر صدری‌نيا، سعيد صاحب محمدی، كيوان صميمی، علی طهماسبی، اعظم طالقانی، امير طيرانی، حسام طالقانی، محمد فريد طاهری، طاهره طالقانی، حمیدرضا عابدیان، محمود عمرانی، ميكاييل عظيمی، سيد جعفر عباس‌زادگان، مهدي غني، علي اصغر غروی، غفار فرزدی، كيومرث فرجاد، حسین فلاح ، امير نظام الدين قهاري ،عزيز قاسم‌زاده، محمدرضا كارخانه چين، رحمان كارگشا، محمد كريمي، فاطمه گوارايي، علی گرجی، قاسم لواسانی، خسرو منصوريان، محسن محققی، احسان مالكی‌پور، مهدی معتمدی‌مهر، احمد معصومی، حسین مجاهد، محمدجواد مظفر، سعيد مدنی، محمد محمدی اردهالی، محمد ملكی، قدسی مير معز، نسرين ملكی، مصطفی محب‌كيا، احمد معصومی، هادی موتمنی، مينو مرتاضی، يوسف مولایی، حسين نوری‌زاده، محمود نکوروح، حميد نوحی، علی نظری، ناصر هاشمی، عليرضا هندی، هادی هادی‌زاده يزدی
@iranfardamag