Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی
علم و دانش در ایران باستان(شماره ۶۸)
#ساسانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#مانی
#دانش
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
واژهی اخترماریِ آستانه[āstānag]در متنی مانوی به زبانِ پهلوی
آوانویسی به پهلوی:
hān sīh rāstwān ī awē dudīg āstānag:
ظاهراً آستانه بهصورتِ شش بند تصور میشده که فضای میانِ کوچکترین و بزرگترینِ قوسِ روزانهی خورشید را در آسمان تقسیم میکرده است. نخستین آستانه بالاترین قوس و ششمین آستانه پایینترینِ آنها بوده است. چنین تصور میشد که خورشید در هر ماه سی روز(rāstwān)از میانِ یکی از این آستانهها میگذشته است، و چون در صعود و نزولِ سالیانه راهِ خود را دور میزده است در نتیجه هر سال دو بار از یک آستانه عبور میکرده است. برای اطلاعات و جزئیاتِ بیشتر نک:(Henning., Mir. Man i 188 n. 3)وقتی که خورشید در حالِ نزول از آستانهی دوم میگذشت، در گاهشماریِ اصلیِ آبانماه برابر با آوریل و مه بود. دادهای که از روزِ ۱۱ ساعته و شبِ ۱۳ ساعته در آبان ماه میگوید به متنِ بازنگری شده تعلق دارد، که در این صورت آبان ماه با ژانویه_فوریه مطابق میشود.(ص ۹۵)
مأخذ: بویس.مری، بررسی ادبیات مانوی در متنهای پارتی و پارسی میانه، ترجمهی امید بهبهانی/ابوالحسن تهامی، تهران، انتشارات بندهش، چاپ دوم ۱۳۸۶
@atorabanorg
#ساسانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#مانی
#دانش
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
واژهی اخترماریِ آستانه[āstānag]در متنی مانوی به زبانِ پهلوی
آوانویسی به پهلوی:
hān sīh rāstwān ī awē dudīg āstānag:
ظاهراً آستانه بهصورتِ شش بند تصور میشده که فضای میانِ کوچکترین و بزرگترینِ قوسِ روزانهی خورشید را در آسمان تقسیم میکرده است. نخستین آستانه بالاترین قوس و ششمین آستانه پایینترینِ آنها بوده است. چنین تصور میشد که خورشید در هر ماه سی روز(rāstwān)از میانِ یکی از این آستانهها میگذشته است، و چون در صعود و نزولِ سالیانه راهِ خود را دور میزده است در نتیجه هر سال دو بار از یک آستانه عبور میکرده است. برای اطلاعات و جزئیاتِ بیشتر نک:(Henning., Mir. Man i 188 n. 3)وقتی که خورشید در حالِ نزول از آستانهی دوم میگذشت، در گاهشماریِ اصلیِ آبانماه برابر با آوریل و مه بود. دادهای که از روزِ ۱۱ ساعته و شبِ ۱۳ ساعته در آبان ماه میگوید به متنِ بازنگری شده تعلق دارد، که در این صورت آبان ماه با ژانویه_فوریه مطابق میشود.(ص ۹۵)
مأخذ: بویس.مری، بررسی ادبیات مانوی در متنهای پارتی و پارسی میانه، ترجمهی امید بهبهانی/ابوالحسن تهامی، تهران، انتشارات بندهش، چاپ دوم ۱۳۸۶
@atorabanorg
Forwarded from عکس نگار
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۱)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ماساژتها(یونانی: Μασσαγέτας)تیرهای صحراگرد در آسیای میانه:
ماساژتها تیرهای باستانی در آسیای میانه بودند که چندین بار در منابعِ یونانیِ سدهی ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد یاد شدهاند. کوششهای علمی برای شناساییِ آنان در منابعِ مکتوب به زبانهای دیگر، تا کنون ناموفق بوده است. هنوز هم، امکان دارد تصور کنیم که ماساگتها چیزی بیش از یک خیالِ یونانی در موردِ ملتی در حواشیِ(=لبههای)جهان هستند(مانندِ هیپربوریاییها Hyperboreans)، زیرا نامِ ماساژت بهعنوانِ نامی ایرانی شناخته میشود: این احتمال است که از واژهی Mâh، ماه و Sakâ، واژهی پارسی برای تیرهها(=عشایر، قبایل)در اوراسیای مرکزی گرفته شده باشد. یونانیان آن تیرهها را اسکیتی(Scythians)مینامیدند.
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: تکچهرهای از یک جنگجو، پیشینه: ۶۰۰_۵۰۰ پ.م، موزهی کوکند، ازبکستان
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ماساژتها(یونانی: Μασσαγέτας)تیرهای صحراگرد در آسیای میانه:
ماساژتها تیرهای باستانی در آسیای میانه بودند که چندین بار در منابعِ یونانیِ سدهی ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد یاد شدهاند. کوششهای علمی برای شناساییِ آنان در منابعِ مکتوب به زبانهای دیگر، تا کنون ناموفق بوده است. هنوز هم، امکان دارد تصور کنیم که ماساگتها چیزی بیش از یک خیالِ یونانی در موردِ ملتی در حواشیِ(=لبههای)جهان هستند(مانندِ هیپربوریاییها Hyperboreans)، زیرا نامِ ماساژت بهعنوانِ نامی ایرانی شناخته میشود: این احتمال است که از واژهی Mâh، ماه و Sakâ، واژهی پارسی برای تیرهها(=عشایر، قبایل)در اوراسیای مرکزی گرفته شده باشد. یونانیان آن تیرهها را اسکیتی(Scythians)مینامیدند.
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: تکچهرهای از یک جنگجو، پیشینه: ۶۰۰_۵۰۰ پ.م، موزهی کوکند، ازبکستان
@atorabanorg
Forwarded from عکس نگار
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۲)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
جامعهی قبیلهای:
با گذشتِ زمان، آسیای میانه فدراسیونهای قبیلهایِ زیادی را از دست داد. پس از مرگِ رهبر، فدراسیونِ وی یا ادامه مییافت یا منحل میشد و سایر واحدهای قومی به وجود میآمدند. هر فدراسیون میتوانست موقت باشد. پارسیان تمامِ آن تیرهها را که در این به زبانِ هندو_اروپایی گویش داشتند را سَکا(۱)مینامیدند و زیرمجموعههایی مانندِ سَکا هَئومَوَرگا(سَکا هومنوش)(۲)، سَکا تیگرَخَئودا(سَکا تیزخود)(۳)، اَپا سَکا(آب سَکا)(۴)، و داهه(دزدها)(۵)را به رسمیت شناختند. Mâh Sakâ، ماه سَکا، واحدی دیگر بودند.
همانگونه که پیش از این دیدیم، آنان بیش از یک نامِ پارسی هستند که از سوی منابعِ یونانی شناسا شدهاند. از هرودوت پژوهشگرِ یونانی، میدانیم که ماساژتها در نزدیکیِ رودِ آراکسس(Araxes)میزیستند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۱؛ و کتابِ ۱، بندِ ۲۰۵]. شوربختانه گزارشِ هرودوت در موردِ این رود، آراکسسِ ارمنی، اکسوس و یاکسارتس در آسیای میانه را گیج میکند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۲]، اما ما میتوانیم رودخانهی نخست را به این دلیل که سَکاها در ارمنستان سکونت نداشتهاند، کنار بگذاریم و رودخانهی دوم را نیز کنار بگذاریم زیرا در درهی اکسوس، باختریان(=بلخیها)و خوارزمیها سکونت داشتند. این بدان معناست که ماساژتها در کنارِ رودِ باقیمانده، یعنی یاکسارتس زندگی می کردند.
یادداشتها:
1. Sacae
2. Sakâ haumavargâ
3. Sakâ tigrakhaudâ
4. Apâ Sakâ
5. Dahae
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: سیردیا(=سیحون، به یونانی: یاکسارتس و به پارسیِ میانه: جَخشَرت)میانِ سمرقند و تاشکند
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
جامعهی قبیلهای:
با گذشتِ زمان، آسیای میانه فدراسیونهای قبیلهایِ زیادی را از دست داد. پس از مرگِ رهبر، فدراسیونِ وی یا ادامه مییافت یا منحل میشد و سایر واحدهای قومی به وجود میآمدند. هر فدراسیون میتوانست موقت باشد. پارسیان تمامِ آن تیرهها را که در این به زبانِ هندو_اروپایی گویش داشتند را سَکا(۱)مینامیدند و زیرمجموعههایی مانندِ سَکا هَئومَوَرگا(سَکا هومنوش)(۲)، سَکا تیگرَخَئودا(سَکا تیزخود)(۳)، اَپا سَکا(آب سَکا)(۴)، و داهه(دزدها)(۵)را به رسمیت شناختند. Mâh Sakâ، ماه سَکا، واحدی دیگر بودند.
همانگونه که پیش از این دیدیم، آنان بیش از یک نامِ پارسی هستند که از سوی منابعِ یونانی شناسا شدهاند. از هرودوت پژوهشگرِ یونانی، میدانیم که ماساژتها در نزدیکیِ رودِ آراکسس(Araxes)میزیستند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۱؛ و کتابِ ۱، بندِ ۲۰۵]. شوربختانه گزارشِ هرودوت در موردِ این رود، آراکسسِ ارمنی، اکسوس و یاکسارتس در آسیای میانه را گیج میکند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۲]، اما ما میتوانیم رودخانهی نخست را به این دلیل که سَکاها در ارمنستان سکونت نداشتهاند، کنار بگذاریم و رودخانهی دوم را نیز کنار بگذاریم زیرا در درهی اکسوس، باختریان(=بلخیها)و خوارزمیها سکونت داشتند. این بدان معناست که ماساژتها در کنارِ رودِ باقیمانده، یعنی یاکسارتس زندگی می کردند.
یادداشتها:
1. Sacae
2. Sakâ haumavargâ
3. Sakâ tigrakhaudâ
4. Apâ Sakâ
5. Dahae
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: سیردیا(=سیحون، به یونانی: یاکسارتس و به پارسیِ میانه: جَخشَرت)میانِ سمرقند و تاشکند
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۳)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
دو منبع:
همان نویسنده، هرودوت، میگوید که کوروشِ بزرگ پادشاهِ پارسی سعی کرد ماساژهات را تحتِ فرمان گیرد و در عمل کشته شد(از اسنادِ میخی میدانیم که کوروش در سالِ ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشت).
احتمالاً هرودوت از منبعی ناشناس بهره برده که استرابو، جغرافینگارِ یونانی_رومی نیز از آن بهره برده است. گزارشِ از قبایلِ آسیای میانه[استرابو، جغرافیا، کتابِ ۱۱، فصلِ ۸، بندِ ۶_۸]بهتر منظم است از داستانِ هرودوت، که اساساً از نابودی کوروش میگوید و از دادههای منبعی ناشناس فقط برای ایجادِ زمینهای عجیب و غریب برای آنچه او بزرگترین نبرد بین دو ملتِ بربر مینامد استفاده کرده است[هرودوت، تواریخ، کتاب ۱، بندِ ۲۰۴]
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
دو منبع:
همان نویسنده، هرودوت، میگوید که کوروشِ بزرگ پادشاهِ پارسی سعی کرد ماساژهات را تحتِ فرمان گیرد و در عمل کشته شد(از اسنادِ میخی میدانیم که کوروش در سالِ ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشت).
احتمالاً هرودوت از منبعی ناشناس بهره برده که استرابو، جغرافینگارِ یونانی_رومی نیز از آن بهره برده است. گزارشِ از قبایلِ آسیای میانه[استرابو، جغرافیا، کتابِ ۱۱، فصلِ ۸، بندِ ۶_۸]بهتر منظم است از داستانِ هرودوت، که اساساً از نابودی کوروش میگوید و از دادههای منبعی ناشناس فقط برای ایجادِ زمینهای عجیب و غریب برای آنچه او بزرگترین نبرد بین دو ملتِ بربر مینامد استفاده کرده است[هرودوت، تواریخ، کتاب ۱، بندِ ۲۰۴]
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
@atorabanorg
Forwarded from عکس نگار
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۱)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ماساژتها(یونانی: Μασσαγέτας)تیرهای صحراگرد در آسیای میانه:
ماساژتها تیرهای باستانی در آسیای میانه بودند که چندین بار در منابعِ یونانیِ سدهی ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد یاد شدهاند. کوششهای علمی برای شناساییِ آنان در منابعِ مکتوب به زبانهای دیگر، تا کنون ناموفق بوده است. هنوز هم، امکان دارد تصور کنیم که ماساگتها چیزی بیش از یک خیالِ یونانی در موردِ ملتی در حواشیِ(=لبههای)جهان هستند(مانندِ هیپربوریاییها Hyperboreans)، زیرا نامِ ماساژت بهعنوانِ نامی ایرانی شناخته میشود: این احتمال است که از واژهی Mâh، ماه و Sakâ، واژهی پارسی برای تیرهها(=عشایر، قبایل)در اوراسیای مرکزی گرفته شده باشد. یونانیان آن تیرهها را اسکیتی(Scythians)مینامیدند.
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: تکچهرهای از یک جنگجو، پیشینه: ۶۰۰_۵۰۰ پ.م، موزهی کوکند، ازبکستان
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ماساژتها(یونانی: Μασσαγέτας)تیرهای صحراگرد در آسیای میانه:
ماساژتها تیرهای باستانی در آسیای میانه بودند که چندین بار در منابعِ یونانیِ سدهی ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد یاد شدهاند. کوششهای علمی برای شناساییِ آنان در منابعِ مکتوب به زبانهای دیگر، تا کنون ناموفق بوده است. هنوز هم، امکان دارد تصور کنیم که ماساگتها چیزی بیش از یک خیالِ یونانی در موردِ ملتی در حواشیِ(=لبههای)جهان هستند(مانندِ هیپربوریاییها Hyperboreans)، زیرا نامِ ماساژت بهعنوانِ نامی ایرانی شناخته میشود: این احتمال است که از واژهی Mâh، ماه و Sakâ، واژهی پارسی برای تیرهها(=عشایر، قبایل)در اوراسیای مرکزی گرفته شده باشد. یونانیان آن تیرهها را اسکیتی(Scythians)مینامیدند.
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: تکچهرهای از یک جنگجو، پیشینه: ۶۰۰_۵۰۰ پ.م، موزهی کوکند، ازبکستان
@atorabanorg
Forwarded from عکس نگار
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۲)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
جامعهی قبیلهای:
با گذشتِ زمان، آسیای میانه فدراسیونهای قبیلهایِ زیادی را از دست داد. پس از مرگِ رهبر، فدراسیونِ وی یا ادامه مییافت یا منحل میشد و سایر واحدهای قومی به وجود میآمدند. هر فدراسیون میتوانست موقت باشد. پارسیان تمامِ آن تیرهها را که در این به زبانِ هندو_اروپایی گویش داشتند را سَکا(۱)مینامیدند و زیرمجموعههایی مانندِ سَکا هَئومَوَرگا(سَکا هومنوش)(۲)، سَکا تیگرَخَئودا(سَکا تیزخود)(۳)، اَپا سَکا(آب سَکا)(۴)، و داهه(دزدها)(۵)را به رسمیت شناختند. Mâh Sakâ، ماه سَکا، واحدی دیگر بودند.
همانگونه که پیش از این دیدیم، آنان بیش از یک نامِ پارسی هستند که از سوی منابعِ یونانی شناسا شدهاند. از هرودوت پژوهشگرِ یونانی، میدانیم که ماساژتها در نزدیکیِ رودِ آراکسس(Araxes)میزیستند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۱؛ و کتابِ ۱، بندِ ۲۰۵]. شوربختانه گزارشِ هرودوت در موردِ این رود، آراکسسِ ارمنی، اکسوس و یاکسارتس در آسیای میانه را گیج میکند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۲]، اما ما میتوانیم رودخانهی نخست را به این دلیل که سَکاها در ارمنستان سکونت نداشتهاند، کنار بگذاریم و رودخانهی دوم را نیز کنار بگذاریم زیرا در درهی اکسوس، باختریان(=بلخیها)و خوارزمیها سکونت داشتند. این بدان معناست که ماساژتها در کنارِ رودِ باقیمانده، یعنی یاکسارتس زندگی می کردند.
یادداشتها:
1. Sacae
2. Sakâ haumavargâ
3. Sakâ tigrakhaudâ
4. Apâ Sakâ
5. Dahae
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: سیردیا(=سیحون، به یونانی: یاکسارتس و به پارسیِ میانه: جَخشَرت)میانِ سمرقند و تاشکند
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
جامعهی قبیلهای:
با گذشتِ زمان، آسیای میانه فدراسیونهای قبیلهایِ زیادی را از دست داد. پس از مرگِ رهبر، فدراسیونِ وی یا ادامه مییافت یا منحل میشد و سایر واحدهای قومی به وجود میآمدند. هر فدراسیون میتوانست موقت باشد. پارسیان تمامِ آن تیرهها را که در این به زبانِ هندو_اروپایی گویش داشتند را سَکا(۱)مینامیدند و زیرمجموعههایی مانندِ سَکا هَئومَوَرگا(سَکا هومنوش)(۲)، سَکا تیگرَخَئودا(سَکا تیزخود)(۳)، اَپا سَکا(آب سَکا)(۴)، و داهه(دزدها)(۵)را به رسمیت شناختند. Mâh Sakâ، ماه سَکا، واحدی دیگر بودند.
همانگونه که پیش از این دیدیم، آنان بیش از یک نامِ پارسی هستند که از سوی منابعِ یونانی شناسا شدهاند. از هرودوت پژوهشگرِ یونانی، میدانیم که ماساژتها در نزدیکیِ رودِ آراکسس(Araxes)میزیستند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۱؛ و کتابِ ۱، بندِ ۲۰۵]. شوربختانه گزارشِ هرودوت در موردِ این رود، آراکسسِ ارمنی، اکسوس و یاکسارتس در آسیای میانه را گیج میکند[هرودوت، تواریخ، کتابِ ۱، بندِ ۲۰۲]، اما ما میتوانیم رودخانهی نخست را به این دلیل که سَکاها در ارمنستان سکونت نداشتهاند، کنار بگذاریم و رودخانهی دوم را نیز کنار بگذاریم زیرا در درهی اکسوس، باختریان(=بلخیها)و خوارزمیها سکونت داشتند. این بدان معناست که ماساژتها در کنارِ رودِ باقیمانده، یعنی یاکسارتس زندگی می کردند.
یادداشتها:
1. Sacae
2. Sakâ haumavargâ
3. Sakâ tigrakhaudâ
4. Apâ Sakâ
5. Dahae
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
تصویر: سیردیا(=سیحون، به یونانی: یاکسارتس و به پارسیِ میانه: جَخشَرت)میانِ سمرقند و تاشکند
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی
ماساژتها، به قلمِ پرفسور یونا لندرینگ(شماره ۳)
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
دو منبع:
همان نویسنده، هرودوت، میگوید که کوروشِ بزرگ پادشاهِ پارسی سعی کرد ماساژهات را تحتِ فرمان گیرد و در عمل کشته شد(از اسنادِ میخی میدانیم که کوروش در سالِ ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشت).
احتمالاً هرودوت از منبعی ناشناس بهره برده که استرابو، جغرافینگارِ یونانی_رومی نیز از آن بهره برده است. گزارشِ از قبایلِ آسیای میانه[استرابو، جغرافیا، کتابِ ۱۱، فصلِ ۸، بندِ ۶_۸]بهتر منظم است از داستانِ هرودوت، که اساساً از نابودی کوروش میگوید و از دادههای منبعی ناشناس فقط برای ایجادِ زمینهای عجیب و غریب برای آنچه او بزرگترین نبرد بین دو ملتِ بربر مینامد استفاده کرده است[هرودوت، تواریخ، کتاب ۱، بندِ ۲۰۴]
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
@atorabanorg
#اقوام_ایرانی
#زبانهای_ایرانی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
دو منبع:
همان نویسنده، هرودوت، میگوید که کوروشِ بزرگ پادشاهِ پارسی سعی کرد ماساژهات را تحتِ فرمان گیرد و در عمل کشته شد(از اسنادِ میخی میدانیم که کوروش در سالِ ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشت).
احتمالاً هرودوت از منبعی ناشناس بهره برده که استرابو، جغرافینگارِ یونانی_رومی نیز از آن بهره برده است. گزارشِ از قبایلِ آسیای میانه[استرابو، جغرافیا، کتابِ ۱۱، فصلِ ۸، بندِ ۶_۸]بهتر منظم است از داستانِ هرودوت، که اساساً از نابودی کوروش میگوید و از دادههای منبعی ناشناس فقط برای ایجادِ زمینهای عجیب و غریب برای آنچه او بزرگترین نبرد بین دو ملتِ بربر مینامد استفاده کرده است[هرودوت، تواریخ، کتاب ۱، بندِ ۲۰۴]
مأخذ:
https://www.livius.org/articles/people/massagetes/#unreliable
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
Soghdi1.pdf
3.1 MB
فرهنگِ زبانِ سغدی به دو زبانِ فارسی و انگلیسی، شادروان دکتر بدرالزمان قریب
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg
#زبانهای_ایرانی
#زبانشناسی
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg