News of Ancient World
243 subscribers
2.59K photos
194 videos
1.93K files
3.98K links
Download Telegram
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۱)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

سابقه
بیشترین مساحتِ شاهنشاهیِ ساسانی بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر بود که از دشت‌های سرسبزِ پر از پستی و بلندیِ شمالِ بین‌النهرین تا فلاتِ کوهستانیِ ایران در جلگه‌ی آسیای مرکزی امتداد داشت. استمرارِ سیاسی و اقتدارِ نظامیِ ساسانیان به نظامِ دیوان‌سالاریِ بسیار کارآمدِ آن‌‌ها متکی بود.¹ گرچه متأسفانه تعدادِ اندکی از مدارکِ اصلی باقی مانده است؛ سکه‌ها، مُهرهای کتیبه‌دار و گل‌مُهره‌های مُهر شده‌ای که در اصل به مدارکِ رسمی وصل بودند، ابزاری هستند که به‌وسیله‌ی آن‌ها می‌توان نظامِ حکومتیِ ساسانیان را تا اندازه‌ای بازسازی کرد(Gyselen 1989). گزارشاتِ نویسندگانِ دورانِ قدیم گواهی بر ارتباطات بینِ رومیان و ایرانیان است(Dodgeon and Lieu 1991)، منابعِ سریانی و یهودی جزئیاتی از اقلیتِ مذهبیِ بومی، به‌ویژه در بین‌النهرین، فراهم می‌سازند(Fiey 1965; Oppenheimer 1983)، و نویسندگانِ متأخرِ عرب با توصیفِ جریانِ غلبه‌ی اسلام، پرتوِ بیشتری بر جغرافیای انسانیِ بین‌النهرین و ایران در قرنِ هفتم می‌افکنند(Morony 1984).

یادداشت:
۱. برای سابقه‌ی شاهنشاهیِ ساسانی ن.ک: کریستنسن(۱۹۳۶)، گیرشمن(۱۹۶۲)و هرمن(۱۹۷۷). بسیاری از مهم‌ترین قطعات در Harper et al. (1978)و Splendeur Sassanides، کاتالوگِ نمایشگاهِ موزه‌های سلطنتیِ هنر و تاریخ، بروکسل(۱۹۹۳)منتشر شده است.

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۸۵
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۲)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

محیط فیزیکی
سپاهِ منظمی که در استخدامِ دولت بود از مرزهای ساسانی محافظت می‌کرد، اما در زمانِ جنگ با سربازگیری به تعدادِ آن‌ها افزوده می‌شد‌. در بعضی نواحی با ساختِ "دیوارهای بلندِ" دفاعی امنیتِ مرزها تضمین شده بود. در دیگر نواحیِ دوردست از گشت‌ها و پادگان‌ها استفاده می‌شد. به‌ گفته‌ی پروکوپیوس، نویسنده‌ی بیزانسی، بالای آبریزِ خابور خالی از سکنه بود و فقط بادیه‌نشین‌های بینِ خطوطِ نظامیِ رومیان و ساسانیان به‌طورِ موسمی در آن‌جا مستقر می‌شدند. گشت‌ها و جاسوس‌های سوار رفت و آمد میانِ مرزها را به یک مسیرِ توافق شده محدود کرده بودند که مستقیماً از دارا بیزانسی(Byzantine Dara)به شهرِ ساسانی و پایگاهِ نظامیِ نصیبین منتهی می‌شد. پس از تلاشِ فاجعه‌آمیزِ ژولین، امپراتورِ روم، برای تسخیرِ تیسفون در سالِ ۳۶۳ میلادی نصیبین به دستِ ساسانیان افتاد. مرکزِ آبرفتیِ آسیب‌پذیرِ بین‌النهرین با مجموعه‌ای از دیوارهای بلند، گشت‌های دوربرد، قبایلِ عربِ مدعی و مانعِ طبیعیِ رودخانه‌ی فرات، محافظت می‌شد.

جمعیتِ بین‌النهرین بسیار ناهمگون بود. تعدادِ زیادی از خانواده‌های ایرانی از استخر و اصفهان، شهرهای مرتفعِ ایران، به نصیبین انتقال داده شده بودند تا به وفاداریِ مردمِ مرزنشین استحکام بخشند. جمعیتِ ایرانیِ زیادی نیز در اربیل زندگی می‌کردند که مقرّ آتشکده‌ی اصلی و حکومتِ پارسیِ نود-اردشیرکان(Nodh-Ardashirkan)بود. جمعیتِ مسیحیِ قابلِ ملاحظه‌ای نیز از قرنِ چهارم به بعد در این منطقه وجود داشت و گویا در قرنِ ششم یا هفتم، چندین کلیسا در مرکزِ موصل ساخته شده بود که به سببِ بالا آمدنِ تدریجیِ سطحِ زمین‌های پیرامونِ کفِ آن‌ها تا ده متر زیرِ سطحِ کنونیِ زمین است(Fiey 1959). مسیحیت در امتدادِ حاشیه‌ی کویر و در خلیجِ فارس نیز رشد کرد که در آن‌جا تعدادِ زیادی صومعه و کلیسا در اواخرِ قرنِ هشتم یا نهم برپا شدند. کلیساهای اواخرِ ساسانی و اوایلِ اسلام را در شماری از محوطه‌های این منطقه از جمله عین‌شیعه، القصیرِ شمالی و الحیرا در بیابانِ غربِ عراق و در جزایر خلیجِ عکاز، فیلکه، خارگ، و سیر بنی یاس، حفاری کرده‌اند(Okada 1992; King 1997).

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۸۵ و ۸۶
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۴)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
دشت‌های آبرفتیِ پستِ جنوبِ بین‌النهرین و جنوبِ غربِ ایران در دوره‌ی ساسانی به اوجِ شکوفاییِ اقتصادی‌شان رسیدند. سرمایه‌گذاریِ هنگفتِ حکومتِ ساسانی در زمینه‌ی زیرساختِ اقتصادی، که موجبِ تقویتِ اقتصادِ بین‌النهرین شده بود، با ایجادِ پایتخت در تیسفون در کنارِ رودِ دجله در حدودِ ۳۵ کیلومتریِ جنوبِ بغداد، فعال‌تر شد. طرح‌های عظیمِ جدیدِ آبیاری ریخته شد که به ایجادِ نهرهای مهم بینِ فرات و دجله و سیستمِ کانال‌کشیِ نهروان/کتولِ کسروی منجر شد که با آب‌های رودهای زابِ سفلی، عظیمِ دجله و فرات آبیاری می‌شد(Adams 1965, 1981; Gibson 1972; Wenke 1975-6). بررسی‌ها همچنین شبکه‌های متمرکزِ آبیاری را در سراسرِ دشت‌های آبرفتی در مقیاسی بی‌سابقه تا آن زمان، نشان می‌دهند. هدف از ایجادِ این شبکه‌ها افزایش و تنظیمِ جریانِ آب به‌منظورِ دو برابر کردنِ محصول و بهبودِ تولیداتِ کشاورزی بود. مالیات‌های بیشتر موجبِ جاری شدنِ پولِ بیشتر به خزانه، تسهیلِ افزایشِ سرمایه‌گذاری در طرح‌های ساخت‌و‌سازِ پایتخت و تأمینِ مایحتاجِ سپاه شد(Howard-Johnston 1995). استقرارگاه‌ها در امتدادِ نهرهای جدید پراکنده بودند که توسعه‌ای کنار جاده‌ای پدید آوردند، و برنامه‌های استقراریِ روستایی با انتقالِ جمعیت به طرح‌های جدیدِ "زمینِ بکر" به اجرا درآمد. هرچند سلسله‌ای از سفالِ ساسانی و اوایلِ اسلامی از محوطه‌ی روستاییِ کوچکِ تلِ ابوسریفه در نزدیکیِ نیپور به‌دست آمده است، تاکنون تعدادِ کمی از این محوطه‌های روستایی حفاری شده‌اند(Adams 1970).

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۸۷
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۶)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
تقریباً در دو کیلومتریِ جنوبِ تیسفون، در ساحلِ روبروییِ وه‌اردشیر، اسپنبر(Aspanabr)، شهرِ اواخرِ دوره‌ی ساسانی واقع شده است. این شهر ظاهراً در پاسخ به تراکمِ جمعیتِ تیسفون و نیازهای افزاینده‌ی حکومت بنا شده بود. در آن اسطبل‌های شاهی، پارک‌ها، یک پرنده‌خانه و چند کاخِ بزرگ از جمله کاخِ اسقفِ اعظم وجود داشت. بسیاری از بناهای آن بر اثرِ آجردزدی‌های بعدی به‌‌شدت آسیب دیده‌اند یا زیرِ استقرارگاهِ اوایلِ اسلامی در سلمانِ پاک پنهان مانده‌اند. با این‌حال، این شهر تنها بنای یادمانیِ به جا مانده از آثارِ چشمگیرِ معماریِ معمارانِ دوره‌ی ساسانی است. این بنا که مردم آن را به نامِ طاقِ کسری می‌شناسند، ایوانِ بسیار بزرگی با طاقِ ضربی، گرمابه و بناهای دیگری پنهان در پشتِ نمایی عظیم دارد که رو به حیاطِ روبازِ بزرگی بود. این ایوان همتای بزرگ‌ترِ اتاقِ پذیراییِ مکشوف در خانه‌های حیاط‌دارِ بزرگ در وه‌اردشیر بود. طبقِ گفته‌ی پروکوپیوس، نویسنده‌ی بیزانسی، این مجموعه احتمالاً همان کاخِ خسرو بود که با مرمرهای "یونانی" تزئین شده و با کمکِ "صنعتگرانِ ماهر در طاق‌سازی" ساخته شده بود که ژوستینین آن‌ها را گسیل کرده بود. قطعاتِ کوچکِ مرمر و شیشه‌ی وارداتی و تکه‌های گچ‌بری، در طولِ حفاری در اطرافِ بنا یافت شد(Kröger 1982).

مکانِ تیسفون، پایتختِ شاهی، در قلبِ بین‌النهرین بر اهمیتِ اقتصادی و فرهنگیِ این منطقه تأکید دارد که احتمالاً حضور و حمایتِ دربار آن را بیشتر کرده بود.

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۹۳ و ۹۴
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۷)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

هنر و صنعت
شاهنشاهیِ ساسانی_که اغلب فقط "پارس" خوانده می‌شود_در متونِ بیزانسی و عربی به داشتنِ تجملات شهرت دارد. در شرحی چینی از قرنِ هفتم درباره‌ی "مللِ غربی" بخشی طولانی درباره‌ی "پو-سو"(Po-ssu)(پارس)وجود داشت. پادشاهِ آن "بر تختِ طلایی می‌نشیند و کلاهی از برگ‌های طلا بر سر دارد. او ردایی زربافت و دامنی بافته دارد که هر دو با مروارید و سنگ‌های قیمتی تزئین شده‌اند". نگارنده با توصیفِ کشور و آداب و رسومِ آن به مطلب ادامه می‌دهد و در پایان فهرستِ بلندی از تولیداتِ ساسانی ارائه می‌کند:

عاجِ سفید، شیر، تخمِ شترمرغ، مرواریدِ اصل، مرواریدِ بدل، شیشه، مرجان، کهربا، لعابِ سفال، عقیق، کریستال، زمرد[؟]، طلا، نقره، سنگِ معدنِ روی، الماس، مهره‌های سرخ، پولاد، آهن، مفرغ، قلع، شنگرف، جیوه، زربفت‌های پُر نقش و نگار، لباسِ کتانِ سفید، نمد، قالیچه‌های پشمی، پوستِ گوزنِ نرِ قرمز، همچنین کندر[؟]، زعفران، عنبرِ سائل، "چوبِ تیره" و معطراتِ دیگر، فلفلِ سیاه، فلفل، عسلِ متبلور شده، نخل، گل تاج‌ملوک و اقونیطون، هلیله، گال‌بلوط، "سبزِ نمکی"، زرنیخِ زرد و فرآورده‌های دیگر(Miller 1959).

این فهرست ظاهراً کالاهای گران‌بهای کم‌حجم را دربردارد که دلخواهِ دربارِ چین بوده و بسیاری از آن‌ها در گزارش‌های سلسله‌ی تانگ درباره‌ی وارداتِ غربی تکرار شده است، با این حال تأثیرِ آشکاری از هنر و فنونِ دوره‌ی ساسانی ارائه می‌دهد که یافته‌های باستان‌شناختی و مراجعِ تاریخیِ دیگر آن را تقویت می‌کنند.

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۹۴
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
تیسفون و فراوانی‌های کالاهای ارزشمند بنابر تلمودِ بابلی
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
As we know from scattered talmudic references, staples were were sold in Mahoza; these included dried figs(B. M. 22a), tzahanta-fish(A. Z. 40a), and wine(B. M. 83a, see A. Z. 57a_58a). we know that Mahozans were know as wine drinkers(Ket 65a), presumably as opposed to more plebeian beer drinkers. Rams were sold in neighboring Mabkrakta(Eruv 47a), also home to a red-light district(Ket 10a), and that Mahoza produces a particular type of mat(Suk 20b). The Talmud records the use of silks(more than 30 references); it locates "white glass" in wealthy houses(M. Q. 27a), though ordinary glass in referred to more than 50 times; however, this is often because the Mishnah itself refers to it. But many more luxuries were also bought by wealthy Mahozans. St John Simpson quotes from a seventh-century Chinese report that lists the following products.

همان‌گونه که از بن‌مایه‌های پراکنده‌ی تلمودی آگاهی داریم، کالاهایی در ماحوزا(=تیسپون)فروخته می‌شد؛ این‌ها دربردارنده‌ی انجیرِ خشک(B. M. 22a)، ماهیِ تزاهنته(A. Z. 40a)، و شراب(B. M. 83a، بنگرید A. Z. 57a_58a)بود. می‌دانیم که بومیانِ ماحوزا به شراب‌نوش شناخته می‌شدند(Ket 65a)، گویا دربرابرِ ببشترِ توده‌ی مردمِ نوشندگانِ آبجو. قوچ‌ها در همسایگیِ Mabkrakta فروخته می‌شد(Eruv 47b)، همچنین کاشانه‌ در جایگاهِ نورِ سرخ(یا درخششِ سرخ/سرخِ ملایم)(Ket 10a)، و این‌که ماحوزا گونه‌ای ویژه از تُشَک را می‌ساخت(Suk 20b). تلمود بهره‌گیری از ابریشم را گزارش کرده است(بیش از ۳۰ یادکرد)؛ "شیشه‌ی سفید" را در خانه‌های ثروتمندان می‌نگارد(M. Q. 27a)، اگرچه شیشه‌های ساده بیش از ۵۰ بار یاد شده است. بدین‌روی، این بیشتر به این دلیل است که خودِ میشنا به آن اشاره می‌کند. اما کالاهای گرانبهای بسیار بیشتری در تیسفون بود و گمان می‌رود که دیگر کالاهای گرانبها از سوی ماحوزایی‌های دارا نیز خریداری شده باشند. سنت جان سیمپسون از یک گزارشِ چینیِ سده‌ی هفتمی بازگویی می‌کند که این فراورده‌ها را فهرست می‌کند:[همان فهرستِ پستِ پیشین]

بن‌مایه:
The Archeology and Material Calture of the Babylonian Talmud, Edited by Markham J. Geller, Brill, Leiden|Boston, 2015, P. 299
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (مرتضی حماسی)
بین‌النهرین در دوره‌ی ساسانی: الگوهای استقرار، هنر و صنعت، سنت جان سیمپسون(شماره ۸)
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
در مدارکِ باستان‌شناختی وجودِ اشیاء تجملیِ گوناگونی تأیید شده است. تخمِ شترمرغ که از عربستان وارد می‌شد* و به شکلِ ظرف درمی‌آمد، در اسپنبر و قصرِ ابونصر یافت شده است(Whitcomb 1985: 196_7, fig. 74i). مهره‌ی شطرنج از جنسِ عاج متعلق به اواخرِ دوره‌ی ساسانی به شکلِ جنگجویی زانو زده، در حفاریِ تیسفون یافت شد و قطعاتِ بسیار مشابهی در قصرِ ابونصر در فارس و ناحیه‌ی افراسیاب به‌دست آمد(Withcomb 1985: 190, 194_5, fig. 73a). این یافته‌های باستان‌شناختی مدارکِ مکتوب را مبنی بر این‌که این بازی در قرنِ ششم از هند به ایران راه یافت، تقویت می‌کنند. دانه‌های مروارید که احتمالاً از خلیجِ فارس یا ماهیگیرانِ هندی به‌دست می‌آمد، به جامه‌ها، کمربندها و سرپوش‌ها دوخته می‌شد، و دانه‌های درشت‌تر روی گوشواره‌ها نصب می‌گردید. در گورهای تل‌محمد‌عرب مروارید یافت شده است، عبارتی در تلمود به "برده‌ی پرارزشی که در سوراخ کردنِ مروارید مهارت داشت"(Newman 1932: 70)اشاره دارد و سپاهیانِ عرب پس از نبردِ نهاوند در سالِ ۶۴۱ میلادی "دو جعبه‌ی پر از مروارید" به چنگ آوردند(Hitti 1916: I, 474_5). مرجان احتمالاً از دریای احمر وارد می‌شد و کهربا احتمالاً کالایی از بالتیک بود که از راهِ روسیه وارد می‌کردند؛ این هر دو مواد به‌شکلِ مهره در گورهای ساسانیِ بین‌النهرین یافت شده‌اند.

وجودِ عقیق، عقیقِ سرخ، سنگِ بلور، اوپال، یاقوتِ بنقش و سنگِ لاجورد نیز در "گورهای جدید" در بین‌النهرین از جمله در تل‌محمدعرب در نزدیکیِ اسکی موصل گواهی شده‌اند. از این محوطه مدارکی دال بر وجودِ مهره‌های عقیقِ سرخِ کنده‌کاری شده‌ی اواخرِ دوره‌ی ساسانی به‌دست آمده است که منشأ آن شیوه‌ی مهره‌سازیِ قدیم‌ترِ هند بود. مهره‌های لوحه‌ای یا تقریباً کروی‌شکل با قلیایی طبیعی به طرزی ناشیانه حکاکی شده و نقوشِ سفیدی روی سنگ‌های مایل به صورتی یا قرمز پدیده آمده بود. بعضی از نقوش شاملِ "علائم" و نشانه‌های ساسانی بود(Roaf 1984: 143_4, pl. XIc). این نوعِ ویژه از مهره‌های عقیقِ سرخِ کنده‌کاری شده در ایران و آسیای مرکزی نیز پیدا شده است، اما در جنوبِ آسیا وجود ندارد که نشان می‌دهد فقط در قلمروِ شاهنشاهیِ ساسانی تولید می‌شده است. سنگ‌های سختی چون عقیق و عقیقِ سرخ در ساختِ مهرهای ساسانی ترجیح داشتند(Col. PI. XI; Bivar 1969). همتاسازی و بررسیِ سوراخ‌ها به‌شیوه‌ی الکترون-میکروسکپی نشان می‌دهد که حدودِ پنج درصد از مهرهای ساسانیِ موزه‌ی متروپولیتن با استفاده از تیغه‌ی مته‌ی الماس سوراخ شده‌اند که اشاره‌ی سلسله‌ی تانگ به صادراتِ تیغه‌ی الماس از ایران به چین را توجیه می‌کند(Gorelick and Gwinnet 1990; Laufer 1919: 521).

*= بودنِ شترمرغ در آشور و در ایرانِ دوره‌ی هخامنشی و اشکانی استوار است و نیازی به آوردنِ آن از عربستانِ شمالی نبود و پیش از دورانِ ساسانیِ، شترمرغ گویا از سوریه واردِ ایران شده بود. در متنی چینی به‌نامِ شی‌جی از دوره‌ی اشکانی آمده است:
"شاهِ آنشی(=پارت)سفیرانِ خود را نیز با آنان همراه کرد تا به چین بردند و وسعت و قدرتش را مشاهده کنند. آن‌ها با خود چند تخمِ شترمرغ و شعبده‌بازانی از لی شوآن برای دربارِ هان به ارمغان بردند".

پارتیان، وستا سرخوش کرتیس و سارا استوارت، ترجمه‌ی کاظم فیروزمند، تهران، نشر مرکز، چاپ نخست ۱۳۹۳، رویه‌ی ۱۲۸

بن‌مایه: بین‌النهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود ۲۳۸ ق.م.-۶۴۲ میلادی، ویراسته‌ی جان کرتیس، ترجمه‌ی زهرا باستی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها(سمت)، چاپ پنجم ۱۳۹۸، رویه‌ی ۹۴_۹۶
@atorabanorg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 وضعیت اسفبار محوطه "سیمره"
گاهی با خودم می‌گویم، به واقع تمام این بلایایی که بر سر #تاریخ و #طبیعت #ایران ما می آید، آیا تماما از سر ناآگاهی است، و یا با آگاهی کامل در حال نابودی آن هستند...؟!

اگر در هر #کشور حداقل نیمه #توسعه_یافته دیگری، چنین آثار شاخصی از #فرهنگ و #تمدن یک #سرزمین ، از دل #خاک و #تاریخ بیرون می آمد،آنچنان آن را بر روی دو چشمان خود میگذاشتند و از آن باستان بافی می کردند که نگو و نپرس. آنوقت ما کمر بسته ایم به از بین بردن هرآنچه از #تاریخ و #فرهنگمان باقی مانده است!
این فیلم ها و تصاویری که می بینید، مربوط به یکی از شاخص ترین محوطه های دوران #ساسانی و #اسلامی به نام محوطه " #سیمره " است که #گچبری های آن جزء جذاب ترین و و سالمترین آثاری است که از این دوره ها به جای مانده،اما می بینید که چگونه به امان خدا گذاشتنش و چگونه به هر طریقی آنها را به جای آن که به #موزه منتقل کنند و کارهای مرمتی بر روی آنها انجام دهند،در فضای های روباز و یا فضاهای بسته و بدون حفاظ رها کرده اند، تا انجا که شیشه ی آن مشخصا مدت ها شکسته است، اما مشخصا محوطه صاحب و دلسوز ندارد که اینگونه به امان خدا رها شده
@kandokav
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (آریوبرزن)
خطاب شدنِ خسرو اول انوشیروان عادل در یکی از شوراهای کلیسایی به‌عنوانِ《کوروشِ دوم》

#کوروش
#هخامنشی
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
میزان تلاشی که مسیحیانِ پارس برای جلبِ توجهِ حکومت نشان می‌دادند از شورایی دیده می‌شود که در آن از خسرو اول به‌عنوانِ《کوروشِ دوم》که《به توسطِ فیضِ الهی محافظت گردیده》نام برده شده است. در قانونِ ۱۴ شورای ۵۷۶، به مسیحیانِ پارس گفته شده بود《بجاست که در تمامِ کلیساهای این پادشاهیِ والا و پُرشکوه، از خداوندِ ما خسرو، شاهِ شاهان، در مناجات به هنگامِ نیایش نام برده شود. هیچ اسقفِ اعظم یا اسقف تا این حد اقتدار ندارد که این قانون را در هر یک از کلیساهای حوزه‌ی اسقفی و تحتِ مسئولیتش نادیده بگیرد》.(ج ۲، ص ۹۱_۹۰)

مأخذ: اسناد و مباحثی درباره تاریخ کلیسای شرق، مجموعه نویسندگان، کانون یوحنای رسول ، جلد ۲ ،رویه ۹۱ و ۹۲
@atorabanorg
✅️ کشف زوایای جدید از #آتشکده #ساسانی #بازه_هور ...

فصل ششم کاوش‌های #باستان‌شناسی در محوطۀ تاریخی بازه هور به کشف شواهد جدیدی از یک نیایشگاه دورۀ ساسانی منجر شد.

به گزارش روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، میثم لباف خانیکی سرپرست هیأت باستان‌شناسی و عضو هیأت علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران با اعلام این خبر گفت: محوطۀ تاریخی بازه هور که در 70 کیلومتری مشهد و در مجاورت روستای رباط سفید استان خراسان رضوی واقع است از سال 1393 موضوع بررسی، گمانه‌زنی و کاوش باستان‌شناسی قرار گرفته و پژوهش‌های سال‌های اخیر زوایای ناشناخته‌ای از این محوطۀ باستانی مهم را آشکار ساخته است.

او افزود: محوطۀ بازه هور که در عرصه‌ای به وسعت 20 هکتار گسترده شده متشکل از یک سکونتگاه، یک گورستان و 2 مجموعۀ معماری مذهبی است که بواسطۀ چهارطاقی سنگی که در جبهۀ شمالی آن قرار دارد شهرت یافته است.

این باستان‌شناس تصریح‌کرد: این چهارطاقی به عنوان اولین بنای ثبتی خراسان در سال 1310 به شمارۀ 39 در فهرست آثار ملی ثبت شده است. کاوش‌های باستان‌شناسی که از سال 1397 در جبهۀ جنوبی این محوطه دنبال شده است، به شناسایی بقایای معماری یک آتشکدۀ ساسانی انجامید که تا اوایل دوران اسلامی فعال بوده و نهایتاً در اثر زلزله‌ای مهیب ویران شده است.

او گفت: سال‌های اخیر نشان داده که فضای داخلی این آتشکده با گچبری‌های نفیس زینت می‌یافته و هستۀ مرکزی آن با استفاده از مصالح مرغوب آجر و گچ ساخته شده بود.

عضو هیأت علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران افزود: علاوه بر قطعات متعدد ظروف سفالی و شیشه‌ای، قطعات گچ مکتوب به خط فارسی میانه اطلاعات ارزشمندی دربارۀ ماهیت این آتشکده و بانیان آن در اختیار قرار داده است.

لباف خانیکی اظهار کرد: یافته‌های فصل اخیر بیانگر آن است که بر دیوارهای این آتشکده با استفاده از گچبری صحنه‌هایی از بار عام اشخاص صاحب منصب و احتمالاً دیهیم بخشی، ضیافت، شکار و اجرای مراسم آیینی نمایش داده شده بود که متأسفانه بخش عمده‌ای از آنها در اثر رخدادهای طبیعی و مداخلات انسانی آسیب دیده و از بین رفته است.

سرپرست هیأت باستان‌شناسی گفت: در نتیجۀ کاوش‌هایی که طی 6 فصل در محوطۀ تاریخی بازه هور انجام شده، جزییات پلان اصلی چهارطاقی سنگی و آتشکدۀ جبهۀ جنوبی کاملاً شناخته شده و اطلاعات ارزشمندی دربارۀ تاریخ و هنر خراسان در سده‌های منتهی به دوران اسلامی در اختیار قرار گرفته است.

#کندوکاو
@kandokav
https://www.instagram.com/p/CyeSesIr2lx/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==