فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.41K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝آفات جامعه دینی از نگاه #مصطفی_ملکیان✍️

یكی از این آفات این است كه #دین، كه فی‌الواقع شامل سه بخش #اعتقادیّات، #اخلاقیّات و #عبادیّات است، منحصر در #عبادیّات مثلاً: نماز و روزه و حج شود و این چیزی است كه اگرچه نظراً كسی بدان قائل نشده است، اما عملاً بسیاری از متدیّنان به آن مبتلایند.

بدین معنا كه #متدیّن_بودن را منحصر در رعایت احكام عبادی می‌دانند.

این تلقّی از دین، علاوه بر اینكه دو بخش مهم دین یعنی: #اعتقادیّات و مخصوصاً #اخلاقیّات را به‌دست فراموشی می‌سپارد ، در مورد عبادیّات هم دستخوش توهم عظیمی است و نمی‌داند كه عبادیّات فقط و فقط تا آنجا ارزشمندند كه #دو_كاركرد داشته باشند:

یکی اینكه در #خدمت_اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن انسان باشند، یعنی مقدّمه و وسیله‌ای باشند برای اخلاقی زیستن انسان.

#قرآن درباره #نماز می‌گوید: «انّ الصّلوة تنهی و عن الفحشاء و المنكر»

#نماز خاصیّتش این است كه نمازگزار را از #كارهای_زشت و ناپسندیده باز می‌دارد یعنی اگر مرتكب كار زشت و ناپسندیده می‌شوی، درواقع، نماز به‌جا نیاورده‌ای، در فیلم نماز به‌جا آوردن اجرای نقش كرده‌ای، همین و بس.

درباره #روزه می‌گوید: «كتب علیكم الصّیام كما كتب علی الّذین من قبلكم لعلّكم تتّقون»،

یعنی روزه واجب شده است تا بلكه از طریق روزه‌داری #پارسایی حاصل شود، و الا از گرسنگی و تشنگی كشیدن چه سودی حاصل می‌آید؟

به‌گفته حضرت #علی(ع): چه بسیار كسانی كه از #نماز_شب به‌جای آوردنشان جز بیدارخوابی و خستگی عایده‌‌ای ندارند و چه بسیار كسانی كه از #روزه داشتن‌شان فقط گرسنگی و تشنگی عاید می‌آید.

باز قرآن پس از اینكه مناسك و شعائر #حج را توضیح می‌دهد می‌گوید: «لن ینال الله لحومها و لادماءها و لكنّ یناله التّقوی منكم»

یعنی گوشت‌ها و خون‌های گوسفندان و گاوان و شترانی كه در مراسم حج قربان می‌كنید هرگز به ساحت الوهی راه نمی‌یابند؛ فقط اگر از این راه قربان كردن‌ها، #تقوایی در شما پدید آید این تقواست كه به خدا می‌رسد و شما را نفعی می‌رساند.

غرض از این‌گونه سخنان توجّه دادن به این معناست كه #عبادیّات باید در خدمت #اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن ما باشند.

كاركرد دیگر عبادیّات #كاركرد_رمزی (Symbolic) آنهاست.

یعنی در عبادات آدمی اعمال و افعال ظاهری و جوارحی خود را اشاره‌ای رمزی تلقّی می‌كند به حالت #باطنی كه نسبت به خدا دارد و آنها را نمی‌تواند جز با كارهای بدنی نمایش دهد و ابراز كند.

حال اگر حالت #باطنی و جوانحی مورد نظر اصلاً وجود نداشته باشد عمل و فعل ظاهری و جوارحی برای چه انجام گیرد؟

مثالی بزنم.

من اگر در كوی و برزن و كوچه و خیابان وقتی به شما برمی‌خورم #كلاهم را از سرم بردارم این كلاه از سر بر داشتن یك كار سمبلیك و رمزی است و معنای رمزی بودنش این است كه من با این كار می‌خواهم احساس #حرمت و بزرگداشتی را كه در خود نسبت به شما دارم و نمی‌توانم آن را، به‌هیچ طریقی جز از طریق یك عمل ظاهری و بدنی نشان دهم و ابراز كنم با كلاه از سر بر گرفتن نمایش دهم.

حالا اگر در #باطن من ذرّه‌ای احساس حرمت نسبت به شما وجود نداشته باشد كلاه از سر برداشتن من كاركرد رمزی خود را از دست خواهد داد و سودی نخواهد داشت.

بلی، در مورد ارتباط دو انسان می‌توان گفت كه اگر مثلاً من نسبت به شما احساس حرمتی در دل ندارم كلاه از سر برداشتنم، اگرچه ارزش رمزی خود را از دست می‌دهد، لااقل نفع دیگری دارد و آن اینكه من با این كار می‌توانم شما را #بفریبم و دلتان را به‌دست آورم و از قِبَل شما به چیزی دست یابم.

ولی در مورد #ارتباط انسان و خدا، چون خدا را نمی‌توان فریفت، این شق هم منتفی است و بنابراین، اگر احساس #حرمت و خشیت و #محبت و ستایش و امثال اینها را نسبت به خدا در خود نداشته باشم وضو و نماز و روزه و حج دیگر هیچ كاركردی نخواهد داشت.

خلاصه اینكه ما، علاوه بر اینكه می‌توانیم به این #آفات مبتلا شویم كه دین را در #عبادیّات منحصر كنیم،


ممكن است به این خطای دیگر هم در افتیم كه #دو_كاركرد عبادیّات را فراموش كنیم و در نتیجه عبادیّات را به جای اینكه #وسیله بدانیم، #هدف قلمداد كنیم و به دامان نوعی سطحی‌نگری و شكل گرایی (Formalism) بلغزیم.
| @mostafamalekian
@MostafaTajzadeh
📝📝📝یکی از بهترین آثار تولیدی تلویزیون

✍️سیدحسین ملک

#ارتباط_ایرانی برنامه ای گفت و گو محور با حضور اسماعیل میرفخرایی و دکتر مهدی محسنیان‌راد استاد علوم ارتباطات است که در سال ۱۳۸۸ هر پنج‌شنبه در سیزده قسمت از شبکه چهار سیما پخش شد.
محور این گفت و گوها دو کتاب بسیار ارزشمند جنابِ محسنیان راد با عناوینِ «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» (مجموعه سه جلدی) و «ریشه‌های فرهنگی ارتباط در ایران» است.

ایده اصلی و بدیع کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» این است که در ایران بعد از کهکشان شفاهی، و قبل از کهکشان گوتنبرگ (چاپ) کهکشانی طولانی و غنی وجود داشته که مولف، آن را به افتخار داریوش و مانی، «دارمانی» می‌نامد. کهکشانی که نمودهایش به دلیل سرنگونی‌ها، کشتار و غارت‌های خونین قرون ۴ به بعد دچار انهدام و آسیب جدی شده‌است.

نظریه اصلی استفاده شده در کتاب «ریشه‌های فرهنگی ارتباط در ایران» این است که آثار ارتباطی چند ده هزار سال پیش در حافظه جمعی افراد یک جامعه، ثبت و در رفتارهای امروزینشان تاثیرگذار است.

سخن اصلی این کتاب، تخمین مدلی است که نشان می‌دهد ایرانیان چگونه ارتباط برقرار می‌کنند. این مدل از طریق بررسی ریشه‌های ارتباط در ایران تخمین زده می‌شود. مدلی حیرت انگیز که می‌توان بسیاری از نمودهای ارتباطی معاصر را ناشی از آن قلمداد کرد.
http://imgurl.ir/uploads/t385690_.jpg


قسمت اول 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3720

قسمت دوم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3721

قسمت سوم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3722

قسمت چهارم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3723

قسمت پنجم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3724

قسمت ششم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3725

قسمت هفتم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3726

قسمت هشتم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3727

قسمت نهم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3728

قسمت دهم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3729

قسمت یازدهم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3730

قسمت دوازدهم 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3731

قسمت سیزدهم (پایانی) 👇👇👇
https://t.me/yaser_arab57/3732

@yaser_arab57
@MostafaTajzadeh
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
غرب قابل اعتماد نیست اما مگر شرق قابل اعتماد است؟

🔹رهبر انقلاب دیروز در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم، در جملاتی گفتند:
"در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد."

هرچند که این گزاره صحیح است ولی چند سوال و نکته بر آن مترتب است:

🔘 ۱- متوجه شده ایم که غرب قابل اعتماد نیست ولی مگر شرق قابل اعتماد است؟
و مگر مبنای "مذاکره" (و ارتباط) بر اساس "اعتماد" است؟

هر ملتی و هر کشوری باید بداند که هم غرب و هم شرق، به دنبال "منافع" خود هستند و اساسا مبنای ارتباط بین الملل بر اساس "اعتماد" نیست.

🔘۲- "غرب" در لغت طیف وسیعی از کشورهای اروپایی و آمریکایِ شمالی را در بر می گیرد که ملل مختلف، با خلقیات و روحیات مختلفی هستند (از فرانسه تا آلمان، چنان بافت و ساختار فرهنگ متفاوت بوده/است که در عمر پدربزرگهای ما، حمله نظامی آلمان و اِشغال پاریس رخ داده است). "شرق" هم در لغت، طیف متنوعی از کشورها را در بر می گیرد که با خلقیاتِ کاملا متفاوت، می تواند از روسیه شروع شده، و تا چین، کره و ژاپن را در بر بگیرد.
سوال اینجاست که مگر کشورهای غربی در مناسبات داخلی به هم "اعتماد" می کنند؟ یا مگر کشورهای شرقی، به هم "اعتماد" می کنند؟ (و به هم ضربه نمی زنند؟)

خود غربی ها در سوابق ارتباط با یکدیگر، بیرحمانه ترین نوعِ مناسبات را داشته اند. شرق هم با آن بار وسیعی که این "کلمه" دارد شاهد بیرحمانه ترین و وحشیانه ترین نوع رفتارهای انسانی در "تاریخ معاصر" است. کارهایی که ژاپنی ها در کشور #کره انجام داده اند و اتفاقاتی که برای هزاران زن کره ای (تحت عنوان ایانفو یا کارگران جنسی) رخ داده، هنوز محل مناقشه بین کره و ژاپن است (و هنوز بحثِ عذرخواهی ژاپن از کره مطرح است).

🔘۳- آیا "در این دولت" معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؟
واقعیت این است قبل از این، حتی دولت های غربی می دانسته اند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

کشورهای شرق آسیا نیز می دانستند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، در داخل یک کشور غربی (یا شرقی) بنگاههای بزرگ اقتصادی، یا احزاب سیاسی، به همدیگر اعتماد نمی کنند. "همکاری" می کنند ولی "اعتماد" خیر!

🔘۴- بنی آدم گرگِ بنی آدم است. مناسبات دنیای امروز بر مبنای توانِ اقتصادی است و ابعادِ اقتصادِ کشورها مهمترین پارامتر تعیین کننده در مناسبات بین المللی است. از طرف دیگر، توانمند شدن در عرصه اقتصاد در صورتِ وجودِ روابط بین المللی ممکن است.

این می تواند منشا یک تضاد و "تناقض" باشد! چون برای قوی شدن باید با دیگران #رابطه داشته باشی، و برای داشتنِ رابطه سالم، باید قوی باشی!

اقتصادِ جزیره ای (بسته/محدود) در دنیای امروز ممکن نیست. تنها در صورتی می توان در اقتصاد قوت گرفت که شرکتهایِ تولیدکننده در تعاملِ دایمِ مالی/فنی/انسانی با کشورهای دیگر باشند.‌

در چنین تناقضی، ارتباطات بر مبنای "اعتماد" شکل نمی گیرد، بلکه برای ایجاد "ارتباط" باید مذاکره کرد و در روند مذاکره، به "بهینه ترین" فرمول ارتباط رسید.

🔘۵- اگر دولت آینده (فقط) به سمت #شرق رویگردان/متمایل بشود، هشت سال بعد دوباره خواهیم دید که معاون اول دولت مصاحبه ای خواهد کرد مشابه مصاحبه ی اخیرِ آقای جهانگیری، و خواهد گفت: باورمان نمی شُد که کره ای ها و ژاپنی ها به ما خنجر از پشت بزنند ولی زدند...

دولت جدید باید بداند اقتصاد جزیره ای ممکن نیست و برای داشتنِ اقتصادِ قوی ارتباط با "همه دنیا" ضروری است.

ابعاد اقتصاد ما در ایران (به لحاظ تولید ناخالص داخلی یا GDP) چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است و اگر قرار باشد در هشت سال آینده به اقتصادی با ابعاد ۱۰۰۰ میلیار دلار برسیم (یعنی یک پنجم اقتصاد ژاپن) بدون #ارتباط هوشمندانه با دنیا و بدون داشتنِ شرکتهای بین المللی که توانِ گردشِ مالیِ بین المللی داشته باشند، موفق نخواهیم بود.

t.me/solseghalam
📝📝📝غرب قابل اعتماد نیست،
اما مگر شرق قابل اعتماد است؟


✍🏻محمدرضا اسلامی

رهبر انقلاب دیروز در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم، در جملاتی گفتند:
"در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد."

هرچند که این گزاره صحیح است ولی چند سوال و نکته بر آن مترتب است:

1⃣ متوجه شده ایم که غرب قابل اعتماد نیست ولی مگر شرق قابل اعتماد است؟
و مگر مبنای "مذاکره" (و ارتباط) بر اساس "اعتماد" است؟

هر ملتی و هر کشوری باید بداند که هم غرب و هم شرق، به دنبال "منافع" خود هستند و اساسا مبنای ارتباط بین الملل بر اساس "اعتماد" نیست.

2⃣ "غرب" در لغت طیف وسیعی از کشورهای اروپایی و آمریکایِ شمالی را در بر می گیرد که ملل مختلف، با خلقیات و روحیات مختلفی هستند (از فرانسه تا آلمان، چنان بافت و ساختار فرهنگ متفاوت بوده/است که در عمر پدربزرگهای ما، حمله نظامی آلمان و اِشغال پاریس رخ داده است). "شرق" هم در لغت، طیف متنوعی از کشورها را در بر می گیرد که با خلقیاتِ کاملا متفاوت، می تواند از روسیه شروع شده، و تا چین، کره و ژاپن را در بر بگیرد.
سوال اینجاست که مگر کشورهای غربی در مناسبات داخلی به هم "اعتماد" می کنند؟ یا مگر کشورهای شرقی، به هم "اعتماد" می کنند؟ (و به هم ضربه نمی زنند؟)

خود غربی ها در سوابق ارتباط با یکدیگر، بیرحمانه ترین نوعِ مناسبات را داشته اند. شرق هم با آن بار وسیعی که این "کلمه" دارد شاهد بیرحمانه ترین و وحشیانه ترین نوع رفتارهای انسانی در "تاریخ معاصر" است. کارهایی که ژاپنی ها در کشور #کره انجام داده اند و اتفاقاتی که برای هزاران زن کره ای (تحت عنوان ایانفو یا کارگران جنسی) رخ داده، هنوز محل مناقشه بین کره و ژاپن است (و هنوز بحثِ عذرخواهی ژاپن از کره مطرح است).

3⃣ آیا "در این دولت" معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؟
واقعیت این است قبل از این، حتی دولت های غربی می دانسته اند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

کشورهای شرق آسیا نیز می دانستند که به "یکدیگر" نمی توانند اعتماد کنند.

حتی اگر یک قدم جلوتر برویم، در داخل یک کشور غربی (یا شرقی) بنگاههای بزرگ اقتصادی، یا احزاب سیاسی، به همدیگر اعتماد نمی کنند. "همکاری" می کنند ولی "اعتماد" خیر!

4⃣ بنی آدم گرگِ بنی آدم است. مناسبات دنیای امروز بر مبنای توانِ اقتصادی است و ابعادِ اقتصادِ کشورها مهمترین پارامتر تعیین کننده در مناسبات بین المللی است. از طرف دیگر، توانمند شدن در عرصه اقتصاد در صورتِ وجودِ روابط بین المللی ممکن است.

این می تواند منشا یک تضاد و "تناقض" باشد! چون برای قوی شدن باید با دیگران #رابطه داشته باشی، و برای داشتنِ رابطه سالم، باید قوی باشی!

اقتصادِ جزیره ای (بسته/محدود) در دنیای امروز ممکن نیست. تنها در صورتی می توان در اقتصاد قوت گرفت که شرکتهایِ تولیدکننده در تعاملِ دایمِ مالی/فنی/انسانی با کشورهای دیگر باشند.‌

در چنین تناقضی، ارتباطات بر مبنای "اعتماد" شکل نمی گیرد، بلکه برای ایجاد "ارتباط" باید مذاکره کرد و در روند مذاکره، به "بهینه ترین" فرمول ارتباط رسید.

5⃣ اگر دولت آینده (فقط) به سمت #شرق رویگردان/متمایل بشود، هشت سال بعد دوباره خواهیم دید که معاون اول دولت مصاحبه ای خواهد کرد مشابه مصاحبه ی اخیرِ آقای جهانگیری، و خواهد گفت: باورمان نمی شُد که کره ای ها و ژاپنی ها به ما خنجر از پشت بزنند ولی زدند...

دولت جدید باید بداند اقتصاد جزیره ای ممکن نیست و برای داشتنِ اقتصادِ قوی ارتباط با "همه دنیا" ضروری است.

ابعاد اقتصاد ما در ایران (به لحاظ تولید ناخالص داخلی یا GDP) چیزی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار است و اگر قرار باشد در هشت سال آینده به اقتصادی با ابعاد ۱۰۰۰ میلیار دلار برسیم (یعنی یک پنجم اقتصاد ژاپن) بدون #ارتباط هوشمندانه با دنیا و بدون داشتنِ شرکتهای بین المللی که توانِ گردشِ مالیِ بین المللی داشته باشند، موفق نخواهیم بود.

@TahlilZamane
@MostafaTajzadeh
📝📝📝«بی‌همه‌چیز نباشیم!»

✍️ فریبا نظری

سال ۱۳۹۹ محسن قرائی فیلمی را کارگردانی کرد با نام بی همه چیز. این فیلم یک درام اجتماعی با فیلمنامه‌ی اقتباسی است که توسط #محسن_قرائی و #محمد_داوودی بر اساس نمایشنامه‌ی معروف #فریدریش_دورنمات سوئیسی باعنوان #ملاقات_با_بانوی_سالخورده نوشته شده است.
دورنمات به فلسفه و زندگی علاقه زیادی داشت و در داستان‌ها و افسانه‌های کهن روم و یونان باستان مطالعات زیادی انجام داده بود. او همواره برای تحقق عدالت در جهان نگران بود و زندگی را با همه زشتی‌ها و زیبایی‌های آن در آثار خود به تصویر می‌کشید.
✅️بسیاری موفق‌ترین نمایشنامه این نویسنده را «ملاقات با بانوی سالخورده» می‌دانند که در سال ۱۹۵۵ نوشته شد. این نمایشنامه داستان یک شهر کوچک با موضوعی جهان‌شمول است و می‌تواند شامل تمامی جوامع باشد.
داستان در شهر کوچکی به نام گولن اتفاق می‌افتد. آلفرد ایل با دختری زیبا از طبقه‌ی معمولی به نام کلارا رابطه دوستانه برقرار می‌کند. آلفرد که قول ازدواج به کلارا داده به قول خود وفا نمی‌کند و در دادگاه نیز با دادن رشوه به شهود، رأی دادگاه را به نفع خود برمی‌گرداند. کلارا از شهر اخراج می‌شود. سال‌ها بعد زمانی که آلفرد با دختر یکی از تجار شهر ازدواج کرده و به‌ظاهر همه چیز به فراموشی سپرده شده‌است، کلارا در حالی که به عنوان یکی از ثروتمندترین زنان کشور خود شناخته می‌شود به شهر بازمی‌گردد و در برابر انتظار اهالی فقیر شهر از وی، در برابر کمک یک میلیاردی خود از آن‌ها می‌خواهد تا آلفرد را به قتل برسانند. در بخشی از این نمایشنامه در خصوص انگیزه‌های حرکت مردمی برای پاسخ به درخواست کلارا و رفع نیاز خودشان آمده‌است:
"هیولاهای موحش بی‌شمارند
زلزله‌های سهمگین
آتش‌فشان‌ها، طوفان‌های دریایی
همین‌طور جنگ‌ها و زره‌پوش‌هایی که مزارع را ویران می‌کنند
ولی هیچ‌یک موحش‌تر از هیولای فقر نیست
چه در فقر حوادث راه ندارند
و نوع بشر در آن مأیوس و ناامید پیچیده می‌شود
و ردیف می‌کند روزهای خراب را در پشت روزهای خراب"

در این نمایشنامه عدالت با بی‌عدالتی به اجرا درمی‌آید. اما جدا کردن این دو بر عهده تماشاگر قرار می‌گیرد.
شعرهای «ملاقات بانوی سالخورده» به وسیله #فروغ_فرخزاد در سال ۱۳۵۱ به فارسی برگردانده شده‌است.

در فیلم سینمایی بی همه چیز به کارگردانی محسن قرایی، داستان این‌گونه روایت می‌شود:

در روستایی پیش از انقلاب، فردی خان‌زاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی روستا فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه‌ی خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به وی سپرده‌اند. پس از سال‌ها یکی از اهالی روستا با نام لیلا یا لیلی که به خاطر تهمت فاحشه بودن ازسوی مردم، مجبور به ترک روستا شده، به عنوان اشراف‌زاده به روستا برمی‌گردد و به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها خواهد داد…

از منظر کیفیت اقتباس از یک نمایشنامه‌ی مشهور، نگارنده به دلیل نداشتن تخصص در این حوزه سخنی نمی‌گوید؛ اما تماشای این فیلم را به خوانندگان این نقد و نظر از منظر #ارتباط_متقابل با افراد جامعه، #رعایت_حقوق_خود_و_دیگران، اهمیت #مسئولیت_نسبت_به‌_یکدیگر، توجه به آسیبهای رفتاری و اخلاقی در جامعه چون #دروغ، #ریا، #خیانت، #منفعت‌_طلبی، #ترس،#جهل، #خود_برتربینی،# ظلم؛ پیشنهاد می‌کنم.

هنگامی که از ابتدا تا انتهای این فیلم را با بازی های خوب و روان و حرفه ای تماشا می‌کنیم، شاید مهمترین پرسش آن است که بی‌همه چیز در این روایت تصویری کیست؟
و چرا نام این فیلم بی‌همه‌چیز است؟

آنچه در پایان این روایت تصویری در ذهنیت و برداشت نگارنده‌ی این سطور نقش می بندد این است که:
شخصیت های این فیلم هر یک به تنهایی یا گروهی، بی‌همه‌چیز هستند.

امیر خان در پایان فیلم بی‌همه‌چیز است نه آبرویی دارد نه دوستی نه خانواده ای نه حتی یک‌نفر که بخواهد او همچنان زنده بماند و زندگی کند.
🔹 لیلی با آنکه در ظاهر ثروت و مکنت دارد اما درصدد کسب آبروی از دست‌رفته و خانواده و #عدالت است و سخت احساس بی‌همه‌چیزی به بیننده ارائه می دهد.
دهدار روستا آن زمان که نمی داند در مواجهه با شرایط پیش آمده در صحنه اعدام امیر خان چه تصمیمی بگیرد، تنهایی و خیانت و نامردی به دوست سالیانش و بی‌همه‌چیزی را به نمایش می‌گذارد.
دختر امیر خان باجهل و ترس و تصور ازدست دادن آبرو و خانواده، تنها و بی‌همه‌چیز روستا را ترک می‌کند.
رئیس پاسگاه، آقای دکتر و آقا معلم نیز به نحوی شرایطی مشابه دهدار روستا دارند.
و در نهایت مردم روستا که هم امیر خان را دوست دارند و هم به طمع وعده پول خواهان مرگ او هستند، احساس شدید بی‌همه‌چیزی به بیننده می‌دهند.

بی‌همه‌چیز، روایت زندگی معمولی است. آنچه از این فیلم آموختنی‌است، اینست‌که تلاش کنیم بی‌همه‌چیز نباشیم.

https://t.me/Sociologyofsocialgroups