فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
45K subscribers
10.9K photos
3.42K videos
520 files
29.4K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝می‌رسد شکوه آزادی؟!

✍🏻مجتبی لطفی

سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور
سلام علیکم

در هفته گذشته هم نامه آقا مصطفای عزیز را از زندان و هم دردنامه شما را که در دهه آخر صفر هر دو روضه‌ای جانسوز بود، خواندم.

هر دو روضه بود و روضه خوانش سید مصطفی و شما بودید و هر دو کافی بود برای دل شکستن و آه کشیدن برای مظلوم اما نمی‌دانم چرا دل‌هاشان که بسان سنگ شده از آه مظلوم ترک بر نمی‌دارد.

نوشته بودید: مصطفی خبر حوشحالی آزادی برخی را داد و به وی گفتم می‌گم لابد نوبت تو هم نزدیک است که خندید و گفت دوباره احضاریه جدید برایم آمده! لبخند بر لبانم می‌‌خشکد!
به عنوان همدردی که بارها طعم تلخ بازداشت پیش چشم همسر و بچه‌ها، انفرادی، محکومیت و تبعید را چشیده و درد جانکاه نبودن در کنار کودکان و نوجوانان را همسرم به دوش کشید؛ نمی‌خواهم جمله تکراری سفارش به صبوری را بکار برم زیرا گفتنش سهل و ممتنع است و این حلوای تلخ را تا نخورند ندانند.

از عمق علاقه شما به سید مصطفی آگاهم؛ یادتان هست ۱۶ یا ۱۷ سال پیش روز عیدی آمدید قم خانه آیت‌الله منتظری؟ ایشان به رسم معمول یک اسکناس دوهزار تومانی تا نشده عیدی می‌داد و شما پس از گرفتن عیدی گفتید: آقا! سهم آقا مصطفی را هم بدهید. آقای منتظری سهم مصطفی را داد و از باب مطایبه فرمود: ببخشید کم است بگذارید جلوی آینه دو برابر می‌شود.

امسال در دفتر آیت‌الله صانعی شما را دیدم، چهره خندان بود اما چشم‌های فراغ دیده چه؟!
گویا سید مصطفی چند روز یکبار زنگ می‌زند.

این بار اگر تماس گرفت این جمله آیت‌الله منتظری را به یادگار برایش نقل کنید که: زندان اصلش زنده‌دان بوده! زنده‌ها را زندانی می‌کنند!

در این فرصت می‌پرسم از رئیس قوه قضائیه و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی که:
مجموع حکومت پیامبر(ص)،  حضرت علی و امام حسن، در تاریخ اسلام هر چند سال که هست، به کدامین دلیل زندانی سیاسی نداشتند؟! مخالف نداشتند که داشتند آن هم از جنس منافقین‌اش و خوارج سخندان و مسلح! اما در تاریخ حتی نام یک زندانی سیاسی در کارنامه حکومتی آنان ثبت شده است؟!

... وآیا روزی خواهد رسید که زخم‌های دل و غم‌های فروخفته و بغض‌های مانده در گلو و آه شب و نیمه شب مردان و زنان مانده در حبس، جای خود را به شکوه آزادی دهد؟! شکوهی که چشمان منتظر و دوخته به در را روشنی بخشد؟
شکوهی که حاکمان نیز از آن بی بهره نخواهند بود، اگر بدانند.

باز هم سلام برسانید./ با تقدیم احترام

@lotfi_mojtaba
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 راه‌های ورود به دموکراسی

✍🏻گفتگوی احمد غلامی سردبير روزنامه شرق با حسین واله و حسین هوشمند درباره کتاب «نظریه سیاسی در اسلام»

اشاره: «نظریه سیاسی در اسلام» نوشته علی الزمیع با ترجمه حسین واله، تحلیلی انتقادی بر اندیشه‌ سیاسی اسلام و تحولات تاریخی آن است که امکان تأمل بر نظریه سیاسی در اسلام را فراهم می‌کند. الزمیع در این کتاب با ارجاع به مهم‌ترین دیدگاه‌ها و جریان‌های جهان اسلام می‌کوشد نظریه سیاسی اسلام را در پیوند با نظریه و عمل بازخوانی کند و در این مسیر با دقت در دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلف، به بازخوانی انتقادی اسطوره‌ها و بدخوانی‌ها یا بدفهمی‌ها درباره نظریه سیاسی اسلام بپردازد. حسین واله، مترجم کتاب معتقد است کتاب «نظریه سیاسی در اسلام» بهترین و جامع‌ترین اثری است که در موضوع سیاست در جهان اسلام نوشته شده و هم از منظر تاریخی و هم از منظر تئوریک به موضوع پرداخته است.

ویدیو کامل را اینجا ببینید:
https://youtu.be/a_eVcDObAjg


@HosseinHoushmand1
@MostafaTajzadeh
✍️ مهدی محمودیان

نویسنده این کتاب‌ها در دسترس نیست چون نظام، دکتر سعید مدنی را برای جامعه خطرناک می‌داند اما حسن میرکاظمی (حسن رعیت) با هزارن میلیارد اختلاس و دزدی سالها با دستور قضایی ساعت ۷صبح با ماشین شخصی از زندان خارج و ده شب به زندان برمی‌گشت.

#سعید‌مدنی

@kaleme
@MostafaTajzadeh
🔴 "مهسا-ژیناو انقلاب‌اش
 
✍️ کلمه - عبدالله ناصری 

▫️“جمهوری اسلامی” و “ایران” هر دو با قتل “مهسا امینی” وارد دوران جدیدی شدند. در خونخواهی آن دختر مظلوم ایرانی، انقلابی (بیشتر زنانه) با نام “زن، زندگی، آزادی” تکوین یافت که توجه جهان را سریعا به خود جلب کرد و الگوی مطلوب زنان دنیا شد. تردیدی نیست هیچ واقعه‌ای در این ۴۶ سال به این اندازه نظر جهانیان را به ایران و زنان و دختران آن جلب نکرده است. انقلاب “زن، زندگی، آزادی” معنای زندگی و از جمله  زندگی سیاسی را برای مردم و کنشگران ایران عوض کرد.

▫️اگر بخواهیم شعار این انقلاب (مهسا) را تشریح کنیم باید بیان کنیم: “زندگی بدون آزادی زنان، مرگ انسان‌ها است”. پای فشردن بر این برداشت است که انقلاب را پایدار می‌کند. این انقلاب نشان داد که رهبری آن با زنان و دختران است و مردان و پسران تابع (رهبران انقلاب) خواهند بود. اگر چه سالها پیش از مرگ “اسلام سیاسی” در ایران و جهان نوشتم و تأکید کردم علاوه بر ناکارآمدی حکومت دینی و اسلامی در جهان مدرن، اسلام معیار که موصوف قرآن است با عملکرد ولی فقیه تمامیت‌خواه، موهون شده است. امروز برای حفظ “توحید”، "نبوت” و “عدالت” هر انسان “ابراهیمی” باید در برابر هر حکومتی که در عمل موحد، ابراهیمی (مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ) و عادل نیست مبارزه مدنی کند.

▫️انقلاب “زن، زندگی، آزادی” بر خلاف انقلاب ۵۷، که پارادایم سه‌گانه‌اش -"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی"- (لااقل بخش سوم آن) مبهم بود ابهامی ندارد. در انقلاب مهسا/ژینا همه می‌دانند چه می‌خواهند. تجربه نیم قرن ایرانیان، روشن کرد که در حکومت دینی، آزادی به معنای عرفی و مدرن آن نیست، بلکه در سایه معروف و منکر و در چارچوب “فقه سیاسی شیعه” تعریف می‌شود. به این معنا که “انسان‌ها در حکومت و نظام اسلامی، تنها؛ در چارچوب معروف (یعنی خواسته محتسب) می‌توانند در زمینه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فعّالیت کنند و از آن چه منکر (ناخواستهٔ محتسب) است باید بپرهیزند.

▫️و بدتر اینکه این تعریف غیرعرفی و نامدرن، در حکومت دینی، ذیل اصل گشاد “ولایت” محصور و مقید می‌شود. یعنی "آزادی” خداداد که امری فرادینی است تنگ می‌شود. انقلاب “ژینا/مهسا” آن قدر به موقع بود تا نشان دهد فهم زنان از “آزادی”، آزادی فطری و خداداد است نه آنچه را حاکم و قانونگذار ارائه می‌دهد و هر که در برابر این “خداداد”، مقاومت کند قبل از این که مستبد، تمامیت خواه، حاکم مبتذل و … نامبردار شود، ضد خدا است. زیرا وی “نعمت” و آیت” خدا را که “حق حیات آزاد” و "برابری مرد و زن” از اولین آن‌هاست انکار می‌کند. در معنای دیگر، انقلاب “زن، زندگی، آزادی" همان قدر که اجتماعی است، فطری است و کنشگران این انقلاب طبعا به ندای فطرتشان پاسخ می‌دهند.

▫️دیگر، جنگ‌های خیابانی حکومت و رهبر آن با زنان، بار عقیدتی هم پیدا می‌کند. یعنی مقاومت در برابر این انقلاب، جنگ با خداست. زنان و دختران ایران به منزلهٔ نمایندگان خدا و برای جریان و سیلان آزادی، "نشانه و نعمت خدا”،  می‌جنگند. باور کنیم که خالق هستی، در جنگ خیابانی انقلاب “زن، زندگی، آزادی” با حاکم و حکومت، جانب زنان را گرفته و گاهی “استدراج” خود را به مدد انقلابیون می‌فرستد. هر جا که مطلوب و مقصود حکومت ضد آزادی محقق نشد، همانا “استدراج خدا" رخ می‌نماید.

▫️باید یادآوری کرد همهٔ این‌ها در کف خیابان‌های ایران، مشهود است. این حقیر انتخابات ریاست جمهوری اخیر را (همانند قبل) تحریم کرد ولی خوشحال است که فردی پیروز شد که در روند تبلیغات‌اش  تصریح کرد “حجاب اجباری” خلاف گفتمان قرآن و نهج البلاغه است و نیک می‌داند عامل اصلی پیروزی‌اش، ترغیب و تهییج خاموشان و بخشی از مخالفان حکومت بود، و لذا باید دختران و زنان انقلابی (مهسا) صداقت او را در کوچه و خیابان محک بزنند. با شناختی که از آقای پزشکیان دارم در صورت پخش و نشر “حجاب اختیاری” ، ایشان موضع خبط و نامردانه‌‌ی حسن روحانی در جنبش آبان ۹۸ و ابراهیم رئیسی در انقلاب ۱۴۰۱ را اتخاذ نخواهد کرد و باید مژده داد که دولت او، فرصت بایسته‌ای برای گسترش مطالبه‌ی اصلی انقلاب مهسا -لغو حجاب اجباری- خواهد بود.

@kaleme
@MostafaTajzadeh
.
#پست (توییت)

✍️سعید حجاریان:

اغلب می‌گویم میانه نگاه و تحلیل‌های «مصطفی» و «عباس» می‌تواند عموم مطالبات جریان اصلاح‌طلبی را پوشش دهد و نمایندگی کند.

‏اینک، تاج‌زاده‌ی مسجون در معرض حبس ۵ ساله‌ی جدید قرار دارد و عبدی هم از سوی هیأت منصفه مجرم شناخته شده است.

‏به کدام سازتان برقصیم؟
‏.
https://x.com/saeedhajjarian/status/1833159092707217645?s=46&t=nud9kuq-ftaw5e5tfHiIDg

📌نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی👇:
تلگرام | اینستاگرام | اکس (توییتر)
@MostafaTajzadeh
#قسمت_اول

📝📝📝طی روزهای اخیر، و پس از انتشار خبری مبنی بر پرونده‌سازی جدید برای سید مصطفی تاجزاده، قسمتی از خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مربوط به دوره اصلاحات و زمان حضور تاجزاده در کسوت معاون سیاسی وزارت کشور بازنشر شد.

در ادامه، نخست گزارش روزنامه جوان و سپس پاسخ محسن هاشمی رفسنجانی، مدیر نشر معارف انقلاب منتشر می‌شود.

آیا آشنا خاطرات هاشمی را تکذیب می‌کند؟

✍🏻روزنامه جوان، ۱۷ شهریور ۱۴۰۳

واکنش‌ها به پرونده جدید مصطفی تاجزاده و توضیحاتی که او از داخل زندان اوین نوشته و به طریقی منتشر کرده، باعث به وجود آمدن بحث دیگری از درون این بحث شد که برای چندمین بار اصالت و صحت خاطرات هاشمی رفسنجانی را به چالش می‌کشد. این بار خدشه بر صدق این خاطرات از سوی حسام‌الدین آشنا، فعال و کنشگر سیاسی اصلاح‌طلب- اعتدالی انجام گرفته است.

در روز‌های گذشته مصطفی تاجزاده، زندانی امنیتی- سیاسی با انتشار مطلبی از زندان اوین خبر از تشکیل پرونده تازه‌ای برای خود داد. عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و از اعضای کمیته راهبری کابینه مسعود پزشکیان در واکنش به تشکیل پرونده جدید برای تاجزاده، آن را «دور باطل» خواند و در مطلبی نوشت «آخرین نامه آقا مصطفی در باره پرونده جدید نشانه وجود دوری باطل است. خیلی صریح باید گفت یک سوی این ماجرا اتخاذ این رویکرد را حق خود می‌داند و سوی دیگر هم برای برخورد با این رویکرد به قانون استناد می‌کند. بی‌شک این راه بن‌بست و بی‌نتیجه است. تنها راه؛ شکستن این دور باطل است. هر که برای شکستن آن پیشگام شود برنده است. راه مقابله با مبارزه‌جویی یا حتی سبک زندگی مردم و زنان اتکا به مواد قانونی کشدار و مطلوب حکومت و زندان کردن و بگیر و ببند و اعدام نیست. همچنان که راه عبور از فضای انسدادی مبارزه‌جویی و ادبیات متناظر آن و حمایت صریح یا ضمنی از تقابل‌های تند نیست. این دور باطل است.»

عبدالله گنجی، روزنامه نگار اصولگرا در واکنش به نوشته عباس عبدی و استفاده از تعبیر «دور باطل» توسط او، در دو توییت نوشت: «‏عباس عبدی در واکنش به مواضع امثال تاجزاده و مواجهه حاکمیت با آن، از عبارت "دور باطل"استفاده کرده است. معتقدم عبارت گویاتر "کنش- واکنش" است. به طور مثال مرحوم هاشمی ٢٢/١/٧٧می نویسد سه معاون وزیر اطلاعات (از جمله جناب آشنا) آمدند از توطئه‌های معاون سیاسی وزیر کشور (تاجزاده) علیه رهبری گزارش دادند. این زمانی است که جریان ایشان حاکم است و خودش کارگزار ج. ا است و قرار است مجلس را هم تصاحب کنند، پس توطئه علیه رهبری چرا؟ حال اقدام او چطور می‌تواند در مدل چرخه باطل معنا شود؟ طرف کنشی دارد و واکنشی می‌بیند. همه اصلاح‌طلبان منتقدند. چرا همه وارد چرخه مد نظر عبدی نمی‌شوند؟»

توییت گنجی با واکنش توییتری حسام‌الدین آشنا، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک در دولت دوم روحانی و مشاور رئیس‌جمهور در دولت اول، مواجه شد و او در پاسخ به مطلب گنجی، پیامی کوتاهی گذاشت: «تکذیب می‌کنم».

او چه چیزی را می‌خواست تکذیب کند؟ خبر و موضوعی را که به نقل از خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی بیان شده است؟ پس او باید تکذیب و اعتراضش را به ناشر کتاب و مجوزدهنده و در واقع خانواده هاشمی و وزارت ارشاد دولت روحانی بیان می‌کرد و نه تازه اکنون و پس از مطلب گنجی یادش بیفتد که تکذیب کند!

همین نکته را گنجی در پاسخ به آشنا بیان می‌کند: «به خانواده هاشمی اعتراض رسمی کنید که پدرشان دروغ نوشته تا از کتاب حذف کنند.»

کتاب در جست‌وجوی مصلحت که خاطرات سال ۱۳۷۷ مرحوم هاشمی رفسنجانی است، در دولت حسن روحانی مجوز چاپ گرفته و چند سالی می‌شود که منتشر شده است. اگر آشنا نسبت به این بخش کتاب نکته‌ای دارد، باید خطاب به منتشرکنندگان باشد و نه خطاب به کسی که از کتاب به عنوان منبع استفاده می‌کند. جالب آنکه این کتاب چندین بار هم تجدید چاپ شده و این بخش خاطرات در رسانه‌های اصلاح‌طلب و اعتدالی، از جمله روزنامه سازندگی و سایت تندروی انتخاب منتشر شده است.

حال باید دید واکنش خانواده هاشمی به این موضع حسام‌الدین آشنا چیست و آیا آنان از صحت خاطرات پدر خود دفاع خواهند کرد یا با سکوت، چالش اصالت خاطرات هاشمی را وارد مرحله جدیدی می‌کنند.

@MostafaTajzadeh
#قسمت_دوم

📝📝📝خاطرات آیت‌الله و مثلث گنجی، آشنا و تاجزاده

✍🏻محسن هاشمی رفسنجانی، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، روزنامه شرق

در روزهای اخیر بار دیگر خاطرات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خبر‌ساز شد و یک پاراگراف کوچک از خاطرات ایشان در سال ۱۳۷۷ موجب بروز چالشی در فضای مجازی شد. آیت‌الله در روز ۲۲ فروردین ۷۷ در خاطرات خود نوشته بود: «آقایان [حسام‌الدین] آشنا، [امیر] تهرانى و محمدى از وزارت اطلاعات آمدند. از کارهاى تُند وزارت کشور و به‌خصوص آقاى [سیدمصطفی] تاجزاده، [معاون سیاسی وزیر کشور]، در مورد درگیرى‌هاى موجود و با قصد تضعیف رهبرى و نهادهاى مربوط به رهبرى و قوه قضائیه گفتند. مذاکره تلفنى آقاى [عبدالله] نورى، [وزیر کشور] از مکه با فائزه، [نماینده تهران] در خانه آقاى کرباسچى و پیشنهاد آقاى نورى براى تحرک بیشتر کارگزاران و گروه‌های همراه و اینکه پیامى که به اسم وزیر کشور پخش شده، مستقیما توسط آقاى تاجزاده تهیه و بدون اطلاع وزیر کشور منتشر شده است». جناب عبداله گنجی، مدیرمسئول سابق روزنامه جوان و همشهری، برداشت خود را از این بخش از خاطرات این‌گونه منتشر کرد: «مرحوم هاشمی ٢٢/١/٧٧ می‌نویسد سه معاون وزیر اطلاعات (از‌جمله جناب آشنا) آمدند از توطئه‌های معاون سیاسی وزیر کشور (تاجزاده) علیه رهبری گزارش دادند. این زمانی است که جریان ایشان حاکم است و خودش کارگزار ج. ا است و قرار است مجلس را هم تصاحب کنند، پس توطئه علیه رهبری چرا؟».

و جناب حسام‌الدین آشنا، مدیر وقت وزارت اطلاعات نیز برداشت آقای گنجی را تکذیب کرد اما جناب آقای گنجی این تکذیب را به اصل متن خاطرات نسبت داده است. در رابطه با این چالش اشاره به نکات ذیل ضروری است:

یک. برداشت جناب گنجی از خاطرات، اختلاف قابل توجهی با متن دارد و در واقع واژه توطئه، از سوی ایشان به کار برده شده است و در سخنان مدیران وزارت اطلاعات و روایت آیت‌الله چنین واژه‌ای وجود ندارد، بنابراین تکذیب آقای آشنا در این بخش صحیح به نظر می‌رسد.

دو. مهم‌ترین ویژگی خاطرات آیت‌الله هاشمی، روایت دقیق، به‌روز و با جزئیات حوادث و جلسات است، چه‌بسا اگر ایشان مانند دیگر شخصیت‌ها، به‌جای نگارش روزانه خاطرات و انتشار آن بدون دخل و تصرف، بر اساس مسائل و شرایط روز روایت خود را از گذشته منتشر می‌کرد، این خاطرات از ارزش فعلی برخوردار نبود اما ایشان ترجیح داد تا افکار عمومی بی‌پرده به تاریخ انقلاب از دریچه روایت ایشان دسترسی داشته باشد و بر این اساس در بسیاری از موضوعات حتی با وجود تغییر نظر ایشان به موضوعات و اشخاص، متن وفادارانه منتشر می‌گردید تا مخاطب کاملا در شرایط زمان و موضوع قرار بگیرد.

سه. در موضوع این چالش قابل انکار نیست که مواضع وزارت اطلاعات وقت، شامل جناب دری نجفی‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات و داماد ایشان، جناب آشنا و بیشتر مدیران وزارت با عملکرد طیف تندرو‌ اصلاحات فاصله داشته باشد و بنابراین گزارش انتقادی آنان از عملکرد آقای تاجزاده، صرف‌نظر از صحت‌وسقم موارد اشاره‌شده در آن، قابل انکار نیست و چه‌بسا آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز در مواردی با این رویکرد انتقادی همراه بودند.

چهار. دفتر نشر معارف انقلاب، به ‌عنوان متولی انتشار خاطرات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی از رویکرد انتقادی به خاطرات استقبال کرده و از برگزاری نشست‌های علمی با حضور دیدگاه‌های مختلف دراین‌باره استقبال می‌کند و در این موضوع نیز پذیرای نظرات طرفین ماجرا، به‌ویژه جناب آقای تاجزاده که متأسفانه اکنون در زندان به سر می‌برد، است تا تاریخ معاصر ایران با جزئیات و دقایق بیشتری منتشر شود.

لینک قسمت اول
@MostafaTajzadeh
📝📝📝بلوغ‌ملی یک "ماراتن" است، دوی صد متر نیست!

علی صاحب‌الحواشی

نامه خانم فائزه‌هاشمی را خواندم و هیچ تعجب نکردم! البته تاسف‌بار بود. این سخن راست است که می‌گویند "کرم از خودِ درخت است"! عجب از هوشمندی خانم هاشمی است که چرا یکه خوردند!

ما مردمی "استبدادزده‌ایم" و تا زمانی که چنینیم، از ما جز "استبداد" نخیزد. خوبی قضیه آنست که داریم به این خصلتِ خودمان "آگاه می‌شویم". رمز موفقیت بجز از "آگاه‌شدن" نیست. درست مثل فرایند روان‌درمانی است که طی آن بیمارِ روان‌نژند به نابهنجاری‌ها و اعوجاجات خودش "آگاه" می‌شود، فرایندی که نوعاً بسیار دردناک است و طی آن بسیار اتفاق می‌افتد که بیمار از روان‌درمانگرش متنفر می‌شود! به این پدیده در ادبیات روان‌درمانگری counter-transference می‌گویند.

حالا چرا دارم می‌گویم "داریم آگاه می‌شویم"؟ برای‌این‌که سن‌وسالم اجازه می‌دهد تا پیش از انقلاب را خوب دیده و ادراک کرده باشم. شهادت می‌دهم که در آن زمان بکلی از این‌ آگاهی شوت‌وپوت بودیم و مثل کودک، مسائل را سیاه‌وسفید می‌دیدیم ولی امروز بیشتر، ولو به شکل محو و کم‌رمقی، "طیفی" می‌بینیم. هنوز کار داریم تا کاملا طیفی ببینیم و دورتر آن‌که این طیفی دیدن "عمومیت" بیابد.
باید بپذیریم که ما هنوز "ملت‌" نشده‌ایم، هنوز قبایلی هستیم: رفیق من، همفکر من، هم‌سنخ من،... مدرنیته ما بسیار نیم‌خام است، پخته‌ی آن نشده‌ایم. مردمی "بینابینی" هستیم؛ نسل من بیشتر از نسل‌های بعدی پای در گلِ استبداد ماندگانیم. 

کار را تحولات نسلی در بستر تاریخ می‌کند. نسل‌های نو به‌لحاظ وسعت‌نظر و کمتر مستبد بودن، خیلی بهتر از والدین‌شان هستند؛ بهترند، نه که بکلی مستبد نباشند. حداقل آن است که "خوبیِ" آزادگی و سماحت و وسعت‌نظر را می‌فهمند؛ پیشتر این خصلت‌ها اَنگِ "حزب‌بادی" و "بی‌غیرتی" و "الکی‌بودن" و "هُرهُری‌مذهبی" می‌خورد. اما نسل نو همه این‌ها را - ولو این‌که فرد فردشان فاقدش باشند، به عنوان "خوبی و فرهمندی" می‌شناسند. این تحول کمی در نگاه‌ها و تلقیات نیست!

بلوغ ملی فرایندی دُرشتناک و دردناک است. ره صدساله را یک‌شبه نتوان پیمود. هنوز خیلی کار داریم. همین هم بود که پیشتر نوشتم "حکومت آینده به اغلب احتمال بازهم استبدادی خواهد بود".

نباید این نومیدمان کند یا که در ستیز با استبدادِ فاسد و مفسد فعلی سست‌مان کند. در مسیرِ دُرستی هستیم، ولی نباید خوش‌خیال باشیم و بخواهیم جلو بدویم تا سرخورده و منفعل بشویم. بلوغ ملی یک "ماراتن" است، دویِ صدمتر نیست!
کانال نویسنده
@MostafaTajzadeh
📝📝📝ترجمانِ وفاق

✍🏻 محسن میردامادی

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

اصطلاح consociationalism که در متون علوم سیاسی «همیاری» ترجمه می‌شود، به نوعی دموکراسی اطلاق می‌گردد که در صدد سامان‌بخشی به مشارکت در قدرت، از طریق واگذاری حقوق جمعی به گروه‌های متنوع، در کشوری است که در برگیرنده جوامع مختلف و بعضاً متعارض است.

یک کشور همیار به کشوری اطلاق می‌شود که دارای تقسیم‌بندی‌های مهم داخلی در زمینه‌های مذهبی، قومی، زبانی و امثال آن است به نحوی که هیچ‌یک از آنها به اندازه کافی بزرگ نیست که گروه اکثریت را شکل دهد، و در عین حال تلاش می‌کند از طریق مشورت میان نخبگان گروه‌های اصلی اجتماعی ثبات خود را حفظ کند. کشورهای دارای نظام‌های همیار نوعاً متفاوت از کشورهایی هستند که نظام‌های انتخاباتی اکثریتی دارند و معمولاً دارای نظام انتخاباتی تناسبی هستند.

در نظام‌های همیار، نوعاً براساس اصولی که در قوانین اساسی کشور درج شده، هیچ گروهی به تنهایی تصمیم‌گیر نهایی نیست و صرف اکثریت بودن چنین حقی برای آنها ایجاد نمی‌کند. در برخی موارد گروه‌های اقلیت برای حفظ منافع حیاتی‌شان از حق وتو برخوردارند.

اگرچه نظام همیاری نوعاً در رابطه با کشورهای دارای نظام پارلمانی مطرح بوده ولی می‌تواند برای دیگر نظام‌ها نیز موضوعیت داشته باشد. در کشور ما نیز با توجه به تجربه‌ها و فراز و نشیب‌ها و تعارضات مستمر و فزاینده گذشته و نارسایی‌هایِ ساختاری شاید چنین مدلی بتواند برای شرایط پیچیده جامعه مورد توجه و تأمل قرارگیرد و راه‌حلی ارائه دهد.

در کشور ما دو جناح مهم سیاسی وجود دارند، که در حال حاضر با عناوین اصلاح‌طلب و اصول‌گرا شناخته می‌شوند. تحولات دهه‌های اخیر در کشور نشان داده است که اصلاح‌طلبان از پشتوانه رأی بیشتری در میان مردم برخوردارند و در مقابل، اصول‌گرایان کانون‌های مهم قدرت را در اختیار داشته و دارند.

به عبارت دیگر ساختار سیاسی چندان منبعث از ساختار اجتماعی نیست و تحولات پر‌هزینه دهه‌های اخیر نیز، به‌جز ابرام ناکارآمدی روزافزون کلیت نظام، حاصلی در جهت تغییر محسوس این موازنه ایجاد نکرده است. اگر پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دهه هفتاد برای برخی این تصور را ایجاد کرده بود که کشور وارد دوران دموکراسی اکثریتی شده و آن را بازگشت‌ناپذیر تلقی می‌کردند، تحولات پس از آن نشان داد که تا رسیدن به چنان دموکراسی‌ای هنوز راهی دراز در پیش است.

اصول‌گرایانی نیز که تصور می‌کردند با مانع‌گذاری‌های مختلف در فرایندهای انتخاباتی و حذف رقبا از صحنه‌ و رسیدن به حاکمیت یکدست می‌توانند مدیریتی هماهنگ و کارآمد و مطلوب ارائه دهند با تجربه این موارد و پرداخت هزینه‌های سنگین در دوران احمدی‌نژاد و تکرار پرهزینه آن در دولت رییسی و ناکارآمدی آن واقع‌بین‌تر شده‌اند و توهم حاکمیت کارآمد یکدست به قیمت ادبار اکثریت مردم از صندوق رأی دیگر برای آنها هم تجربه‌ای شکست خورده شده است.

موضوع مهمی که در شرایط جدید باید مورد توجه قرار گیرد، پیدایش نیروهای جدید و تأثیرگذار در عرصه سیاسی کشور و در موازنه قوا است. امروز جمعیتی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، پتانسیل مهمی هستند که حکومت نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد. زنان، جوانان، و اقلیت‌های قومی و مذهبی که در گذشته معمولاً مورد توجه جدی حکومت‌گران نبوده‌اند و جایگاه درخوری در ساختار سیاسی کشور نداشته‌اند، امروز به‌مراتب مطالبه‌گرتر از گذشته هستند و حکومت نمی‌تواند به شکل گذشته یک‌طرفه در مورد آنها تصمیم‌گیری کند.

اینک، با توجه به تجارب طولانی و پرهزینه گذشته که در حال حاضر هیچ نیرو و جناحی از آن احساس رضایت نمی‌کند و با توجه به موازنه جدیدی که در کشور به‌وجود آمده، به نظر می‌رسد جامعه نیازمند اتخاذ رویکردی عقلانی‌تر و تعامل‌گرایانه از سوی حاکمیت است. رویکردی که بتواند در برگیرنده همه نیروها و پتانسیل‌های بالفعل و بالقوه جامعه، فراتر از صرف جریان‌های سیاسی سنتی، باشد.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6106

@mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
📝📝📝نامه مهرگان میثمی درباره وضعیت جسمی پدرش، مجتبی میثمی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر مستقل

در تاریخ ۲۴ خرداد ، ساعت ۶ صبح، بدون اطلاع قبلی، یک تیم تجسس، با حکم بازپرس شعبه پنجم داداسرای ناحیه ۲۳ تهران، به خانه‌ی پدر و مادرم در تهران وارد شده اند و بعد از وارسی تمام منزل‌، موبایل‌ها، کامپیوترها، هاردها، یادداشت‌های شخصی و چندین جلد کتاب را ضبط کردند و بردند. همزمان به محل کار و کتابخانه‌ شخصی‌اش در قزوین رفته، قفل در را شکستند و حدود هزار جلد کتاب را نیز از آنجا بار زده و بردند. بعد از آن تاریخ تا کنون ۱۰ بار او را برای بازجویی‌های طولانی احضار کرده اند. به دلیل عود کردن زخم اثنی‌عشر و خون ریزی معده او نتوانسته برای احضار دهم ( که دیروز مورخ ۸ شهریور) حاضر شود.

اخرین نامه‌ای که او برایم در شرح حالش نوشته را برایتان میفرستم.
از حسن توجه شما متشکرم.
۹ شهریور ۱۴۰۳

با بهترین آرزوها،
مهرگان میثمی


✍️متن نامه مجتبی میثمی به دخترش

عزیز دلبندم، درود
از وضع و حالم پرسیده بودی. نمی‌دانم چه بگویم که نگرانت نکند. همان‌طور که می‌دانی از روز ۲۴ خرداد که به محل مسکونی‌ام در تهران و کتابخانه شخصی‌ام در قزوین آمدند، تا کنون ۱۰ بار مرا احضار کرده‌اند، و بار دهم به دلیل عود کردن بیماری معده و تشخیص احتمال خونریزی آن از سوی پزشک معالج نتوانستم حضور یابم. خودم هم نمی‌دانم موضوع چیست؟ و چرا اگر جرم من محرز است، پرونده را به دادسرا ودادگاه نمی فرستند؛ و اگر نیست چرا این همه ماجرا را کش می‌دهند؟

این وضع بلاتکلیفی موجب نگرانی خویشان و دوستانم شده است. تو هم که می‌دانی، پس از بازنشستگی تنها انگیزه‌ای که مرا با رشته زندگی پیوند می‌داد و می‌دهد، مطالعه، ترجمه و نوشتن است. به همین دلیل بود که آن کتابخانه را تجهیز کردم تا در انزواگزینی بر کارهای مطالعاتی و پژوهشی خود متمرکز شوم. اکنون این امکان هم از من سلب شده است و نزدیک به هزار جلد از کتاب‌هایم را برده‌اند و هنوز حتا لیست اموال و کتاب‌های ضبط شده‌ام را هم به من اعلام نکرده‌اند.  دیگر نمی‌دانم چه باید بگویم؟ ظاهراً باید شکیبا بود.

نگران من نباش و به کارهای خودت بپرداز. به همه دوستان و آشنایانی که به قول تو نگران من‌اند سلام برسان و همین¬ها را که نوشتم به آنان بگو تا شاید از نگرانی درآیند.

با بهترین آرزوها برای تو و همه عزیزان
مجتبی میثمی

@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
۱۹ شهریور سالروز درگذشت آیت‌الله طالقانی

روایتی عجیب از برکات یک مرگ!

یادداشتی از جعفرشیرعلی‌نیا(بازنشر به مناسبت ۴۵ مین سالگشت درگذشت آیت الله طالقانی)

آقای بهشتی وقتی خبر درگذشت طالقانی را شنید بسیار غمگین شد و به روایت بادامچیان چند دقیقه‌ای نتوانست سخن بگوید و بعد گفت:
«عجب! عجب! خیلی بد شد!
کارهایی به عهده‌ی ایشان بود که فعلا کس دیگری نمی‌تواند آن‌ها را برای انقلاب انجام دهد.»
اما برخی نیز درگذشت آیت‌الله طالقانی را بسیار خوش موقع تفسیر می‌کردند.

مرحوم سيد منیرالدین حسینی از اعضای تاثیرگذار مجلس خبرگان قانون اساسی در کتاب خاطراتش با اشاره به درگذشت آیت‌الله طالقانی گفته است:
«رحلت ایشان برای این کشور و قانون اساسی و نیز خود آن بزرگ‌مرد، برکاتی به همراه داشت.»

19 شهریور 58 آیت‌الله طالقانی درگذشت و 21 شهریور اصل 5 یکی از چالشي‌ترین اصل‌های قانون اساسی پیرامون ولایت فقیه در جلسه‌ي پانزدهم مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.
در خاطرات سيد منیرالدین حسینی که از اعضای فعال مجلس خبرگان قانون اساسی به‌ویژه در بحث‌های مربوط به ولایت فقیه بود به مخالفت‌های کسانی مانند حجتی کرمانی، بنی‌صدر و دیگران با اصل ولایت فقیه اشاره شده.
به روايت او حجتی کرمانی خطاب به منیرالدین گفته است:
«تو می‌خواهی استبداد سیاه را بار دیگر بر این کشور حاکم کنی.» در ادامه منیرالدین مي‌گويد: «از دیگر مخالفان صاحب‌نام می‌توان به مرحوم طالقانی اشاره کرد.»

منیرالدین معتقد بود اگر آیت‌الله طالقانی تا تصویب قانون اساسی و در تمام بحث‌های آن؛ «در قید حیات بودند، شاید به سختی می‌شد کار را پیش برد.»
او معتقد بود شیوه کار آیت‌الله طالقانی با سایر مخالفان متفاوت بود؛
«ایشان سعی می‌کرد هیجان‌هاي مجلس را وارد جامعه کند و به سطح توده‌ي مردم بکشاند.»

در ادامه به سخنانی از آیت‌الله طالقانی علیه مجلس خبرگان در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از درگذشتش اشاره کرده است و نوشته که آیت‌الله طالقانی گفته:
«حضرات در حال دوختن قبایی هستند که برازنده‌ی قد و قامت خودشان باشد.»
البته این جمله در خطبه‌ی آخر آيت‌الله طالقانی نیست و احتمالا منيرالدين در جای دیگري این جمله را شنیده است.

آيت‌الله طالقاني بر فعاليت شورايي و حضور مردم در قدرت تاكيد داشت و در آخرين خطبه‌اش در ١٦ شهريور ٥٨ نيز روي همين موضوع دست گذاشت:
«صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسی‌ترین مسئله[مسائل] اسلامی است، حتی به پیغمبرش با آن عظمت می‌گوید با این مردم مشورت کن، به این‌ها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، متکی به شخص رهبر نباشند، ولی نه این‌که نکردند، می‌دانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث می‌کنند، در این اصل اساسی قرآن، که به چه صورت پیاده بشود: باید، شاید، یا این‌که می‌توانند؟ نه، این اصل اسلامیه.
یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان...
شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح می‌کنید؟
بیائید در مجلس خبرگان!
می‌گویم بین موکلین شما من مطرح می‌کنم، این‌ها هستند که ما را وکیل کردند...
باید دردها، اندیشه‌ها، بدبختی‌ها، ناراحتی‌ها، عقب‌ماندگی‌های این مردم را جبران کنیم.
با قوانین نجات‌بخش و حیات‌بخش اسلامی.

امیدواریم که همه ما هشیار بشویم.
فرد، فرد، مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم، خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروه‌خواهی، فرصت‌طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده‌ي دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج‌کشیده‌ها، با محروم‌ها هم‌صدا بشویم.»

منیرالدین نگران بود كه طالقاني ساير بحث‌ها را نيز به ميان مردم بكشد و پس از اشاره به حمله‌ي طالقاني به مجلس خبرگان در آخرين خطبه او گفته است:
«برداشت من این است که اگر رشته حیات ایشان نمی‌گسست، به احتمال بسیار زیاد، مردم را به صحنه می‌کشاند و آنان را علیه مصوبات خبرگان و اصول قانون اساسی می‌شوراند.»

منبع: ( خاطرات سيد منيرالدين حسيني شيرازي توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است.)

#تاریخ_معاصرایران
@MostafaTajzadeh
📝📝📝عصر جدید یا سراب؟

✍🏻سیدمصطفی تاجزاده

به نظر عده‌ای آقای خامنه‌ای این‌بار، برخلاف انتخابات سال‌های ۷۶ و ۹۲، "عالماً و عامداً" مسیر را برای پیروزی نامزد اصلاح‌طلبان هموار کرده است تا دوران جدیدی آغاز شود. پس شایسته است تحول‌خواهان فرصت‌سوزی نکنند و از این پنجره گشوده‌شده، حداکثر بهره‌برداری را به سود ملت ببرند. در مقابل کسانی می‌گویند درست است که رهبر در مقابله با مشکلات تلنبارشده کم آورده و حل آن‌ها را توسط جناح متفرق، متشتت و مشغول به تخریبِ یکدیگرِ خودی ممکن نمی‌بیند، اما قصد تجدید در راهبردهای خطای خود را ندارد. راهبردهایی که ایران را به وضعیت فاجعه‌بار کنونی کشانده است. هدف وی از تشکیل دولت پزشکیان، اصلاحات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و کارگشا نیست، بلکه "جراحی اقتصادی" از قبیل گران‌کردن بنزین و آب و برق و... است.


پرسش اساسی این است: آیا این میزان از تغییرات قادر به حل مشکلات ژرف، گسترده و مزمنی است که زندگی را برای ایرانیان تنگ و دشوار کرده است؟ طبق مطالعات بانک جهانی در بازه زمانی ۱۹۹۰-۲۰۲۳ (دقیقاً هم‌زمان با رهبری ۳۵ساله آقای خامنه‌ای)، "رشد متوسط قیمت‌ها در عربستان سعودی ۵۵درصد، در آذربایجان ۳۱۲درصد، در مصر ۸۹۷درصد و در ایران ۱۲هزار درصد بوده است" (فرشاد مومنی، روزنامه هفت‌صبح، ۱۳ شهریورماه ۱۴۰۳). همچنین به گفته وزیر کار «جمعیت فقیر کشور فقط طی ۱۸سال اخیر دوبرابر شده و از ۱۲-۱۵ درصد، به ۳۰درصد رسیده است. به‌این‌ترتیب ۲۵میلیون و ۴۰۰هزار ایرانی فقیرند و ۵میلیون نفر دچار فقر شدید هستند و پول تامین غذا ندارند» (میدری، روزنامه اطلاعات، ۱۸شهریورماه ۱۴۰۳).


اگر آقای خامنه‌ای درجهت تحقق اصلاحات ۱۸ گانه گام بردارد، می‌توان گفت عصر جدیدی آغاز شده و لازم است از اصلاحات وی حمایت کرد. درغیراین‌صورت، باید گفت وفاق ملی ادعایی، توافقی اشعری‌وار است: صرفاً انگشتری خلافت از این انگشت به آن انگشت و از این دست به آن دست منتقل شده و در بر همان پاشنه قدیم خواهد چرخید.


نظام باید قطعنامه ۵۹۸ دیگری را بپذیرد و این‌بار با آمریکا به صلح برسد، همچنان‌که در سال ۶۸ رسماً با صدام صلح کرد. به‌علاوه باید در منطقه نیز به جنگ‌های نیابتی خاتمه دهد تا توسعه اقتصادی، علمی و فنی میهن اولویت یابد. بدون تنش‌زدایی پایدار با آمریکا، عادی‌سازی مناسبات بانکی با دنیا و صلح‌سازی در منطقه، جذب ۱۰۰میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی ناممکن است.


وفاق ملی مستلزم آن است که حاکمیت، ۵۰-۶۰ درصد ایرانیان را نیز که در ۴ انتخابات اخیر شرکت نکردند، ببیند؛ صدایشان را بشنود؛ حقوق و مطالباتشان را به‌رسمیت بشناسد؛ و مسیر سهیم‌شدن نمایندگانشان را در مدیریت کشور بگشاید. مجرب‌ترین روش برای تحقق وفاق ملی، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه است، با همه‌ی لوازم و مقدمات آن. این سخت‌ترین تصمیم برای رهبر و مرهم شفابخش برای دردهای کشور است.

🔗برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.



🆔@MostafaTajzadeh
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) pinned «📝📝📝عصر جدید یا سراب؟ ✍🏻سیدمصطفی تاجزاده به نظر عده‌ای آقای خامنه‌ای این‌بار، برخلاف انتخابات سال‌های ۷۶ و ۹۲، "عالماً و عامداً" مسیر را برای پیروزی نامزد اصلاح‌طلبان هموار کرده است تا دوران جدیدی آغاز شود. پس شایسته است تحول‌خواهان فرصت‌سوزی نکنند و از…»
🔴 چاره چیست؟

✍️ سعید حجاریان

سال ۱۳۷۷، زمانی‌که خبر قتل‌های سازمان‌یافته، موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای منتشر شد، سناریوهای متعددی در توضیح چرایی آن رویداد تلخ و فجیع مطرح شد. از دخالت خارجی و فعالیت عناصر خودسر، تا تلاش برای زمین‌گیر کردن دولت نوپای اصلاحات.

این‌که ماحصل بررسی‌ها به کجا انجامید و کدام تحلیل مقرون صحت بود، مسئله این یادداشت نیست و در جای خود باید بدان پرداخته شود. دغدغه اصلی من در اینجا طرح یک مسئله بنیادی‌تر است: مسئله زمین‌گیر شدن دولت‌. به دیگر سخن، می‌خواهم این پرسش را پیش بکشم که اساساً دولت‌ها چگونه زمین‌گیر می‌شوند؟

📎منبع و متن کامل
@kaleme
@MostafaTajzadeh
💢کارشناسان! آدرس غلط به دولت ندهند

🔷جراحی» را از «مردم» شروع نکنید.

1️⃣در بنزین :

🔷مردم پُرمصرف نیستند، بلکه:
خودروهای ما پرمصرف‌اند،

🔹وسایل نقلیه فرسوده هستند،

🔹سبد سوختی کشور ده‌ها سال متنوع نشده‌است،

🔹سیستم حمل‌ونقل عمومی سالها توسعه نیافته است‌.

🔹مدل حمل‌ونقل در کشور جاده‌محور است.

🔷جراحی را از سازمان برنامه و وزارت صمت، نفت، راه و... شروع کنید.

2️⃣در برق :

🔹فقط حدود ۳۰ درصد مصرف برق، خانگی است.

🔹به میزان ۳۳۰ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف داریم.

🔹طبق آمار ایمیدرو، فقط ارزش برق هدررفته سالانه صنعت فولاد ۱.۳ میلیارد دلار است(معادل ۴ نیروگاه سیکل‌ترکیبی مدرن).

🔷جراحی را از وزارت نیرو، راه، صمت، جهادکشاورزی و ...شروع کنید

3️⃣در گاز :

🔹۷۰٪ مردم کمتر از ۱۰٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.

🔹کل مصرف بخش خانگی کمتر از ۲۷٪ کل گاز کشور است.

🔹۷۰۰ شرکت بزرگ ۵۴٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند.

🔹به میزان ۲۴۵ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف گاز داریم.

🔷جراحی را از وزارت نفت و نیرو‌ و صندوق توسعه و سازمان برنامه شروع کنید.

4️⃣ در کل حوزه انرژی :

🔹به میزان ۷۲۱ میلیون بشکه معادل نفت خام هدررفت انرژی تا قبل از رسیدن انرژی به دست مصرف‌کننده داریم که مقصرش مردم نیستند.

🔷جراحی را از دولت شروع کنید.

🔷چرا کسی از موارد فوق و نیز از اتلاف گاز برای مثال در شرکت‌های متانولی سخن نمیگوید که در ۱۲ سال گذشته عملا ۱۲ میلیارد دلار از محل عدم‌النفع صادرات گاز به کشور خسارت زده‌اند؟

🔷چون منافع تعداد محدودی دلال و سفته‌باز و سیگنال‌فروش بورسی و‌ پکیج‌فروش‌های هوچی‌گر به خطر می‌افتد؟


@TahlilZamane
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 چرا میرحسین موسوی یک سرمایه ملی است؟

✍️حسن‌ اسدی زیدآبادی

ادموندو گونزالس، نامزد اپوزیسیون در انتخابات جنجالی ریاست جمهوری ونزوئلا، این هفته پس از بیش از ۲۰ روز زندگی پنهانی در ونزوئلا به همراه همسرش برای درخواست پناهندگی در یک پایگاه نظامی فرود آمد و وارد اسپانیا شد.

خروج رهبر ۷۵ ساله مخالفان در ونزوئلا که از سوی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و دیگر قدرت‌های منطقه آمریکای جنوبی به عنوان پیروز انتخابات معرفی شد یک هفته پس از آن رخ داد که مقامات ونزوئلا حکم بازداشتش را صادر و او را به ارتکاب اجتماع ‌و تبانی علیه امنیت کشور و جرایم دیگری متهم کردند.

بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به این پناهندگی در بیانیه‌ای گفت: «امروز روز غم انگیزی برای دموکراسی در ونزوئلا است. در یک دموکراسی، هیچ رهبر سیاسی نباید مجبور شود در کشور دیگری پناهنده شود.» از سوی دیگر معاون مادورو، مدعی شد که حکومت عامدانه به گونزالس اجازه عبور امن داده‌ تا «صلح و آرامش سیاسی» را به جامعه بازگردانند.

براساس اعلام دولت هلند ‌گونزالس یک روز پس از انتخابات فورا به سفارت هلند رفته و سپس از آنجا به سفارت اسپانیا پناه برده است. انتخاباتی که هفتم مردادماه برگزار شد و علیرغم ادعای مادورو مبنی بر پیروزی، اپوزوسیون نتیجه را برد قاطع گونزالس اعلام کرد و نتایجی را هم به صورت آنلاین منتشر کرد که نشان می داد رهبر آنها پیروز شده است.

گونزالس که دیپلماتی بازنشسته است، در ابتدا به عنوان حامی ماچادو وارد کارزار انتخابات شد اما در نهایت به‌عنوان نامزد اپوزپسیون در انتخابات شرکت کرد. حالا در پی پناهندگی او ماچادو گفته است که پس از افزایش فشارها، خروج او از کشور برای آرمان ما امری ضروری بود. بنابراین انتظار می‌رود که گونزالس به عنوان یک رهبر سیاسی تبعیدی مبارزات خود با رژیم متقلب و نامشروع ونزوئلا را ادامه دهد.

و اما نکته؛ حتما این ماجرا برای بسیاری از شما هم آشنا به‌نظر می‌آید. بطورکلی در تاریخ معاصر ایران ما، مواجهه رهبران سیاسی چه در موقعیت اپوزوسیون و چه در قدرت در بسیاری از موارد پایانی مشابه آنچه این روزها در ونزوئلا رخ داد داشته است.

به یاد بیاورید سرنوشت آخرین سلاطین قجری که مملکت را وا گذاشته و رفتند. و بطور مشابه بنیانگذار سلسله پهلوی و پسرش که این آخری البته چندین نوبت هم به این مسیر رفت. و یا نمونه‌های دیگر؛ آیت‌الله خمینی درپی حوادث ۱۳۴۲، شاپور بختیار در ۱۳۵۷، ابوالحسن بنی‌صدر پس از عزل از ریاست جمهوری در ۱۳۶۰ و نمونه‌های دیگری که شاید بتوان به این لیست اضافه کرد.

در این میان اما دو چهره و شخصیت سیاسی در تاریخ معاصر ما نقش آفرینی کرده‌اند که در موقع مشابه به این راه نرفته، عصا بر زمین وطن نهاده و کنار هواداران و همراهانشان مانده‌اند. اول، «دکتر محمد مصدق» که چه با روی کار آمدن رضاشاه در ابتدای سده گذشته و چه در جریان کودتایی بین‌المللی علیه دولتش در ۱۳۳۲ حاضر به ترک ایران نشد، در حبس و حصر ماند و آرزو داشت تا روزی در کنار شهدای ۳۰تیر آرام گیرد.

شخصیت دیگری که مهمترین آواردگاه سیاسی زندگیش یعنی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و وقایع پیش و پس از آن شباهت قابل توجهی با رویدادهای اخیر در ونزوئلا دارد، «میرحسین موسوی» است. اما موسوی که به صراحت و با قاطعیت نتایج انتخابات آن سال را نپذیرفته و خود را برنده انتخابات می‌دانست، نه فقط فردای انتخابات به سفارتی پناهنده نشد بلکه آشکارا به میان معترضان آمد و اعلام کرد که بر سرعهدش با آنها خواهد ماند. او به راحتی این شانس را داشت که خود را در دامن این یا آن دولت بیاندازد و به‌اصطلاح به مبارزاتش در تبعید ادامه دهد، اما بی‌گمان حتی یک لحظه چنین احتمالی به ذهنش خطور نکرد.

در ونزوئلا گونزالس وقتی دادگاه او را برای تفهیم اتهام احضار کرد از حضور در محکمه امتناع و نهایتا پس از صدور حکم جلب با پادرمیانی خارجی‌ها کشور را ترک کرد؛ در ایران اما مردی ۸۲ ساله در کنار همسرش، ۱۵ سال است که فقط یک خواسته از حکومت دارد: “مرا در دادگاهی محاکمه کنید!” به گمان من فارغ از نتیجه نهایی حصر و مبارزه سیاسی میرحسین در این مقطع زمانی، آنچه او به تاریخ سیاسی ایران هدیه کرده سرمایه‌ای عظیم و لنگر‌گاهی مستحکم برای نسل‌های پس از خودش است. او ثابت کرد که می‌توان فرار نکرد؛ او آموخت که برای ایران باید در ایران و کنار همین ملت ایستاد و دندان لق کمک خارجی را کشید و بیرون انداخت. حضور قاطع او در حصر باعث شده تا امروز حتی دشمنان و زندان‌بان‌هایش نیز نتوانند در صداقت و استقلال و میهن‌پرستی او تردید کنند. آری مصدق و موسوی نسل‌اندرنسل الهام‌بخش آنهایی خواهند بود که آرمان استقلال، آزادی، عدالت و استقرار حاکمیت ملی در ایران را عزیز می‌دارند.

@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 دربند
خاطرات زندان ۲

▫️دروغ برای آزادی!

✍🏻حسین رزاق

فردای شب آتش‌سوزی زندان اوین، با علی نوری جلوی دریچه‌ی کوچک در هواخوری سیگار میکشیدیم که امیرسالار سریع آمد! از دیشب که یگان ویژه ریخته بود و از بالای بام چند اشک‌آور شلیک کرده بود در حیاط و بچه‌ها برای دفع و رفع عوارض اشک‌آور، آنجا آتش روشن کرده بودند تا جلوی خفگی خودمان و خصوصا افراد مسن را بگیرند، در هواخوری را باز نکرده بودند.

آخرین پک‌های ما به بهمن باریک‌های مشکی (سیگار محبوب زندان) بود که امیرسالار از پیچ کوریدور اتاق‌ها بسرعت پیچید و همینطور که سمت ما می‌آمد یکدستش را روی شانه‌اش خم کرد تا با ایما و اشاره به ما شکل دوربین فیلمبرداری را نشان دهد و با دست دیگرش هم پله‌ها را نشان داد که بفهماند اتفاقی در طبقه بالا دارد رخ میدهد. حدس ما درست بود و یک تیم فیلمبرداری وارد سالن شده بود!

دیشب هم که ما بعداز کلی کشمکش و وقایعی که میتوانست منجر به فاجعه شود از زور خستگی خوابیدیم، و التهاب آتش‌سوزی بند ۷ و سرکوب خونین بند ۸ هم خوابید و دنیا از دود آتشی که اوین و زندانیانی مظلوم را سوزاند خبر شد و خانواده‌ زندانیان با وصل تلفن‌های شبانه کمی از وحشتشان رفت، زندانبان‌ها با گوشی موبایل آمده بودند در سالن ۴ بند ۴ که آنموقع همه زندانیان مالی بودند و فیلمی مخفیانه از اتاق‌ها گرفته بودند و صداوسیما هم پخش کرده بود که آی مردم؛ ببینید اوضاع امن و امان است و این ضد انقلاب دروغ میگوید!

پله‌ها را دو تا یکی کردیم و با علی و امیرسالار بالا رفتیم و همان اولین صحنه با تیم فیلمبرداری صداوسیما روبرو شدیم که اینبار نه با موبایل که با دوربین و تجهیزات تهیه گزارش وارد سالن شده‌ بودند و داشتند به سمت اتاق‌های طبقه بالا میرفتند. جلوی اتاق ۸ بود که بهم رسیدیم اما از بیرون مشخص بود یکی از زندانیان هم از داخل اتاق جلوی ورود آنها را گرفته!

جعفر پناهی که با محمد رسول‌اف در آن اتاق زندانی بودند تا دوربین فیلمبرداری را دیده بود که دارد مخفیانه از او فیلم میگیرد، دویده بود جلوی در اتاق و شدیدا اعتراض کرده بود که به چه حقی از من فیلم گرفتید؟! تیم صداوسیما و همراهانشان از حفاظت و دیگر زندانبانان هم با پاچه‌خواری سعی داشتند او را آرام کنند و از دلش در بیاورند تا فیلمبردار هم یواشکی کارش را ادامه دهد.

راهی نمانده بود جز دعوا تا شلوغ شود و آنها بترسند و فرار کنند. داد اول را زدم و علی و سالار ادامه دادند و جو بهم ریخت اما وسط کشمکش متوجه شدم فیلمبردار در حال رکورد است. راهی نداشتم جز کشیدن دوربین و او هم از ترس آسیب به دوربین مجبور شد فرار کند. علی یقه رییس تیمشان‌ را از پشت گرفت و پرتش کرد و سالار هم چنان فریاد کشید “حق ندارید از ما فیلم بگیرید” که سالن ناگهان بهم ریخت و کل تیم مجبور شدند دو پا قرض بگیرند و در بروند.

وسط تمام دغدغه‌ها، خشم ما از وقاحت ج‌ا هم چند برابر شده بود که ما هنوز در تب و تاب فجایع شب قبلیم و نگران از آنچه بر سر دوستانمان در بندهای دیگر آمده و اتفاقاتی که برای مردمی که شبانه پشت درهای اوین آمدند افتاده، و اصلا تعداد کشته‌های شب قبل چند نفر است اما مجرم اصلی دنبال عادی‌سازی آتش‌سوزی است و بیخیال فاجعه‌ای که رخ داده و مستخدمینش را هم فرستاده برای نرمال‌سازی جنایت!

اما فردای آنروز دوباره تیم صداوسیما برای تمام کردن کار نیمه‌تمامشان آمد. ولی اینبار مخفیانه و بی سر و صدا! درهای سالن‌های امنیتی را بستند تا ما خبر نشویم و تیم خبری را به سالن ۴ بردند تا از سالن لاکچری زندانیان مالی فیلم بگیرند. با یکی از چهره‌های سرشناس و مشهور هم مصاحبه کردند تا او هم بفرموده دیالوگ‌ نهادهای امنیتی را بگوید و زندان را آرام جلوه دهد و خوراک تبلیغی برای نظام دروغگو تامین کند.

ما خبر ۲۰:۳۰ آنشب بود که متوجه شدیم آنها دوباره آمده‌اند و گزارشی که لازم بوده را گرفته‌اند و فلنگ را بسته‌اند. گرچه چهره آن فرد مشهور را شطرنجی کرده بودند اما وقتی دروغ‌های شاخدار نهادهای امنیتی را قرقره میکرد معلوم بود ذوق مرگ از معامله‌ایست که برای تخریب زندانیان سیاسی انجام داده! چند هفته هم بیشتر طول نکشید که مزد آن دروغگویی‌ها را گرفت و آزاد شد.

@hoseinrazzagh
@MostafaTajzadeh