💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
گفتم به سنگی که می‌گفت از عاشقی دست بردار
دیوار آیینه‌ی توست، آیینه‌ی رو به دیوار

سنگ‌اند سنگ‌اند سنگ‌اند، در کوهسارِ همیشه
آیینه‌های ندیده، در عمر خود غیر تکرار

وقتی تویی پیش رویش، آیینه طورِ تجلّی‌ست
آیینه‌ای رنگ عشقم، آیینه‌ای رنگ دیدار

وقتی تویی پیش رویم، عاشق نباشم چگونه؟
وقتی‌تویی‌پیش‌رویم، از من چه‌مانده‌ست ای‌یار؟

از سنگ بودن رها شد، آیینه وقتی تو را دید
از پیش او ساده مگْذر، آیینه را سنگ مگْذار

آیینه شو از وجودت طور تجلّی بجوشد
دل شو دل من، دل من! از سنگی‌ات دست بردار

#مبین_اردستانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"وه! چه شب های سحر سوخته
من
خسته
در بستر ِ بی خوابی ِ خویش
در ِ بی پاسخ ِ ویرانه ی هر خاطره را کز تو در آن
یادگاری به نشان داشته ام کوفته ام

کس نپرسید ز کوبنده ولیک
با صدای تو که می پیچد در خاطر ِ من:
« - کیست کوبنده ی در؟»

هیچ در باز نشد
تا خطوطِ گم رو رویایی ِ رخسار ِ‌تو را
باز یابم من یک بار ِ دگر...

آه! تنها همه جا، از تکِ تاریک، فراموشی ِ کور
سوی من داد آواز
پاسخی کوته و سرد.

راست است این سخنان:
من چنان آینه وار
در نظر گاهِ‌ تو اِستادم پاک،
که چو رفتی ز برم
چیزی از ما حصل ِ عشق ِ تو بر جای نماند
در خیال ونظرم
غیر ِ اندوهی در دل، غیر ِ نامی به زبان،
جز خطوطِ گم و نا پیدایی
در رسوب ِ غم ِ روزان و شبان...

لیک ازین فاجعه ی ناباور
با غریوی که
ز دیدار ِ به نا هنگام ات
ریخت در خلوت و خاموشی ِ دهلیز ِ فراموشی ِ من،
در دل ِ آینه
باز
سایه می گیرد رنگ
در اتاق ِ تاریک
شبحی می کشد از پنجره سر،
در اجاق ِ‌خاموش
شعله ای می جهد از خاکستر

من درین بستر ِ بی خوابی ِ راز
نقش ِ‌رویائی ِ رخسار ِ تو می جویم باز

با همه چشم تو را می جویم
با همه شوق تو را می خوانم
زیر ِ‌لب باز تو را می خوانم
دائم آهسته به نام

ای مسیحا!
اینک!
مرده ای در دل ِ تابوت تکان می خورد آرام
آرام
آرام . . .
آرام .


#شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبا را بر سر کویت توانایی چه می باشد
چمن را پیش رخسار تو رعنایی چه می باشد

تو را هر روز چون گل صحبت آرایی چه می باشد
مرا دور از رخت شبها شکیبایی چه می باشد


#سیدای_نسفی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در انتظار بوسه ایی
رنگ باختمُ لب فرو بسته پژمردم
با آغوشی گشوده چشم براه ِ باران
عاشقانه سر به فلک کشیده
خشکیدم
واژه واژه ریختم و همچون برگ
زیر پای ِ شعر
له شدم
تا بسرایم شعری
که بیت بیت ِ غزلش صدای خش خش
خورد شدن استخوان های احساسم باشد زیر بارش ِ رویاهای ناممکن ؛؛
نوای سوزناک ِ ترک برداشتن ِ پیله ی انارهای سرخ برای عیان کردن درد دلشان انعکاس
ترانه ی حزین پائیزانه ایست
که در اقلیم خزان شده ی قلبم مدام سروده میشود ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دود_دل

دل به غارت رفت و دلبر در دل ویرانه ماند ،
خار اندر پای ماند و پای در میخانه ماند ،

نیمه جانی ماند و چشم حسرت و دیوانه دل ،
جام می در دست ماند و چشم در پیمانه ماند ،

پیش رویش شمع گشتیم روشنی بخشیم به عشق ،
خلوت مهتاب ما بی غمزه ی پروانه ماند ،

ناله ی شبگیر ما دمساز ما شد تا سحر ،
بی هوا فریاد کردیم ناله در کاشانه ماند ،

ترک جان را سهل کردیم از پی دیدار او،
دود دل از اتش دل در ره جانانه ماند

از فراقش  چند گوید #راحم شوریده دل ،
هرچه گفتیم و شنیدیم قصه شد افسانه ماند ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیدم سلام کردمت اما، تو ناشناس....
خود را زدم به کوچه !که بودی تو بی حواس!!!!

گاهی خیال می کنم اصلا ...نه بی خیال
این عشق اشتباه بنا گشته از اساس

پوسیده ام به زخم زبانها که می زنی 
در خود مچاله ام زغمت مثل اسکناس

اندازه دارد این همه منت کشی!! بس است
تو بی تفاوت ازمن و  من پر ز التماس

شب تا به صبح فندک و سیگار و دود دل
روزم دو چشم منتظر از گوشه تراس

از من هزار دلهره  و زنگ و حال تو
اما دریغ از تو فقط ذره ای تماس !!

من باختم تمام خودم را برای تو
پوشیده است روی مرا موی چون پلاس

رسوای  شهرها شدم  و بی کس و غریب
بی آشیان و خانه ام و لات و آس و پاس

از تو خبر که می شنوم خوب و سالمی
گویم :هزار شکر خدایا تورا سپاس

#حسین_خدایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نمک‌آبرود_باصفا_زیبا_شهر_خاطره‌ها😍


#آدینه_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم
در این تنهایی مطلق، که می‌بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه‌ای حتی دلم طاقت نمی‌آرد
برف نا امیدی بر سرم یکریز می‌بارد

چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی‌هایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟

خداحافظ، تو ای بانوی شب‌های غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که می‌مانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که می‌مانی!

#نادر_نادرپور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را اندازہ ے ذرات جانم، دوستت دارم
بہ پهنا و بزرگے جهانم ، دوستت دارم

بہ قدرے رخنہ ڪردے در هواے شعر هاے من
ڪہ حتے خارج از حدّ توانم، دوستت دارم

شدم جلدت بہ سان ڪفترے اما نمیدانی
تو را من بیشتر از آب و دانم، دوستت دارم

میان ابرے پس ڪوچہ هاے تار احوالم
تو دائم حاضرے آرامِ جانم،دوستت دارم

دخیل خواهشم،مجنون عشقت باورش با تو
فراتر از ضریحِ واژگانم، دوستت دارم

اگر چہ در هجوم وحشے قدّارہ ها اڪنون
شڪستہ چهرہ ام، اما همانم ، دوستت دارم

درون حلقہ هاے اشڪِ شوقم آہ، میبینی؟
تو را با بند بند استخوانم دوستت دارم

گمانم از ردیف این غزل فهمیدہ اے دیگر
ڪہ من همپاے سویِ دیدگانم ،دوستت دارم"

#یلدا_ڪولیوند
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر
ضیافت شعری ست
با دم‌نوشی از
#مهر‌_نگاهت
در فنجانی به رنگِ #عشق
از جنس واژه های عاشقانه!
روبه
#غروب_خورشید
دست خیالت را می گیرم
تا اوج قله
به بلندترین نقطه ی این شهر
به پاک ترین نفس،
تمام عصر و غروب هایم
را با تو قدم میزنم
تا رنگیـن کمـانی از عشــق
در نگاه آبی آسمان
نقـش بند
د.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مانند غریقی که پر از وحشتِ آب است
می‌گردم و دستم پیِ یک تکّه طناب است

دلتنگی و تنهایی و اندوه و صبوری
این عاقبتِ تیره‌ی یک عاشق ناب است!

آن مردِ پر از شور و غزل، بعدِ تو جان داد
این آدمِ کوکی، جسدی پشت نقاب است

یا مشکل ارسال پیام از دل ما بود
یا منبع گیرنده‌ی قلب تو خراب است!

زاییده‌ی دردیم و به‌بارآمده‌ی عشق
در مکتب ما، عشق فقط، حرف حساب است

یک جمله بگو دلبرکم! حرف دلت چیست؟
عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است...

#محسن_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قهوه اش را نوشید
سیگارش‌را روشن کرد
بار ديگر آهنگ زيباي
"کاش مرا دوست مي داشتي"
از عاشقانه ی”دیوید نیومن”
را روي صفحه ي گرامافون گذاشت
بي آنكه به من نگاه كند گفت :
به چيزي كه دوست داشته باشم هرگز نزدیک نمی شوم
چون مي ترسم از دستم بيفتد و بشكند
برای همين از دور نگاهش مي كنم
تا از دستش ندهم..
و درحالي كه در دود غليظ سيگارش گم مي شدسعي در پنهان كردن زخمي كردكه بايد فراموش مي شد
ومن درمانده تر از هميشه
تنها یک آرزو کردم
كه ایكاش
عشق آسان تر بود
تا برای هم باشیم
و ايکاش_مرا_دوست مي داشت..

#نسيم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


به بغض برمی گردم
به انتهای نرسیدن
می خواهم در ابتدای رویا بمانم
کاغذم را پر کنم از واقعیتی معلوم
اواز غمین بخوانم
در چشم انداز نگاهم
یک من بنویسم
من سکوت
من مهاجر
من بال شکسته
هلهله برپا نکن
در جنگ نرم
شاخه شکسته شده را
به بال پریزادی آغشته کن
در هجوم نگاه از معبد نگاهم بگریز
چشم من آیه پیمبر است
عاشقانه ام آه شبانه....

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زمانی که میگویم
دلم برایت بی نهایت گرفته است
یعنی همین الان تورا برای بودن در کنارم کم دارم
به آینده فکر نمیکنم‌
چون نمیدانم باز میتوانم دلتنگ تو باشم ؟؟

گاهی اوقات
دوست داشتن و عشق ورزیدن
برای انسان امیدی دوباره است
امیدی برای زنده نگه داشتن
کسی که درونت را در مشتهایش
نگه داشته است
و حتی وجود فاصله های دور و نزدیک نمیتواند این بهانه زیستن را از شما بگیرد
هر روز که میگذرد
بیشتر این موضوع را
درک میکنم که زندگی را نمیتوان زندگی کرد
مگر اینکه گاهی اوقات خودت را به دیوانگی بزنی
و ذهنت را خالی بکنی از تمام افکار مزاحم به خودت بیاموزی هنوز هم میتوان از سختیهاا عبور کردو تمام شکستها را پشت سر
گذاشت

و هنوز هم میتوانیم
دراین سکوت عشق و احساس
منتظر بیدار شدنِ دنیا بمانیم .....

#مینو_پناهپور


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رخسار تو هر کجاست، صبح طرب است
گر شام غمی ره برد آنجا، عجب است

آنجا که سر زلف دراز تو نشست
پاس نفس صبح، کمال ادب است


#قدسی_مشهدی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#مرا_می_شناسی
منم
#جزیره_ای در آب های شیدایی!
از همه سو به تو محدودم
#شعر
قایقی جامانده در دلِ‌ من است
كه هنوز هم
بوی دریا می‌دهد!
پرمی کشد دلم به اشتیاق!
#دل را به خیالت
گره زده ام
واژه ها در #نگاهت می رقصند
می  خواهم‌ زندگی کنم
پُر کنم
جامِ جانم رااز عطر گلها
می خواهم
به قصد دیدن مهر
به سمت کعبهٔ چشمانت
#دو_رکعت_دوستت_دارم_را
بی خبر از هیچ پیامبری
و بی نیاز از هیچ معجزه‌ای
اقامه‌کنم
ای گم شده ترین حاجتم!
هستی ام را
تا ظهورِ آمدنت
بر صلیب خواهم کشید
اگر روزی خواستی بیایی
#زندگی را در چمدانت
برایم بیاور.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀