غمِ گریزِ تو نازم، که همچو شعلهٔ پاک
مرا در آتشِ سوزنده، زیستن آموخت
ملالِ دوریَت ای پر کشیده از دل من
به من طریقهی تنها گریستن آموخت
#نادر_نادرپور
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
مرا در آتشِ سوزنده، زیستن آموخت
ملالِ دوریَت ای پر کشیده از دل من
به من طریقهی تنها گریستن آموخت
#نادر_نادرپور
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
در آبی خجول آسمان
پرندهای صفیر زد:
«کجاست، پس کجاست صبح؟»
جواب دادماش:
«به روی بال های تو...»
پرید و صبح در نگاه من نشست...!
#نادر_نادرپور
#درود_صبحتون_پرنشاط
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
امید زیستنم، دیدن دوبارهی توست
قراربخش دلم، تاب گاهوارهی توست
تو، ای شکوفهی ایام آرزومندی
بمان که دیدهی من روشن از نظارهی توست
نگاه پاک توام صبح آفتابی بود
کنون چراغ شبم چشم پر ستارهی توست
به یک اشاره، مرا رخصت پریدن بخش
مه مرغ وحشی دل، رام یک اشارهی توست
به پاره کردن اوراق هر کتاب مکوش
دلم کتاب پریشان پاره پارهی توست
شبی نماند که بی گریه ام به سر نرسید
زلال اشک پدر، برق گوشوارهی توست
دلم چو موج، به سر میدود ز بیم زوال
کرانهای که پناهش دهد، کنارهی توست
خجسته پوپک من ای یگانه کودک من
امید زیستنم دیدن دوبارهی توست
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
قراربخش دلم، تاب گاهوارهی توست
تو، ای شکوفهی ایام آرزومندی
بمان که دیدهی من روشن از نظارهی توست
نگاه پاک توام صبح آفتابی بود
کنون چراغ شبم چشم پر ستارهی توست
به یک اشاره، مرا رخصت پریدن بخش
مه مرغ وحشی دل، رام یک اشارهی توست
به پاره کردن اوراق هر کتاب مکوش
دلم کتاب پریشان پاره پارهی توست
شبی نماند که بی گریه ام به سر نرسید
زلال اشک پدر، برق گوشوارهی توست
دلم چو موج، به سر میدود ز بیم زوال
کرانهای که پناهش دهد، کنارهی توست
خجسته پوپک من ای یگانه کودک من
امید زیستنم دیدن دوبارهی توست
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
امید زیستنم، دیدن دوبارهی توست
قراربخش دلم، تاب گاهوارهی توست
تو، ای شکوفهی ایام آرزومندی
بمان که دیدهی من روشن از نظارهی توست
نگاه پاک توام صبح آفتابی بود
کنون چراغ شبم چشم پر ستارهی توست
به یک اشاره، مرا رخصت پریدن بخش
مه مرغ وحشی دل، رام یک اشارهی توست
به پاره کردن اوراق هر کتاب مکوش
دلم کتاب پریشان پاره پارهی توست
شبی نماند که بی گریهام به سر نرسید
زلال اشک پدر، برق گوشوارهی توست
دلم چو موج، به سر میدود ز بیم زوال
کرانهای که پناهش دهد، کنارهی توست
خجسته پوپک من ای یگانه کودک من
امید زیستنم دیدن دوبارهی توست
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
قراربخش دلم، تاب گاهوارهی توست
تو، ای شکوفهی ایام آرزومندی
بمان که دیدهی من روشن از نظارهی توست
نگاه پاک توام صبح آفتابی بود
کنون چراغ شبم چشم پر ستارهی توست
به یک اشاره، مرا رخصت پریدن بخش
مه مرغ وحشی دل، رام یک اشارهی توست
به پاره کردن اوراق هر کتاب مکوش
دلم کتاب پریشان پاره پارهی توست
شبی نماند که بی گریهام به سر نرسید
زلال اشک پدر، برق گوشوارهی توست
دلم چو موج، به سر میدود ز بیم زوال
کرانهای که پناهش دهد، کنارهی توست
خجسته پوپک من ای یگانه کودک من
امید زیستنم دیدن دوبارهی توست
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس زنم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام
بر قامتت که وسوسه شستشو در اوست
پاشیده ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده ام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشوده ام
از هر زنی، تراش تنی وام کرده ام
از هر قدی، کرشمه رقصی ربوده ام
اما تو چون بتی که به بت ساز ننگرد
در پیش پای خویش به خاکم فکنده ای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت، کنده ای
هشدار زانکه در پس این پرده نیاز
آن بت تراش بلهوس چشم بسته ام
یک شب که خشم عشق تو دیوانه ام کند
بینند سایه ها که ترا هم شکسته ام !
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس زنم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام
بر قامتت که وسوسه شستشو در اوست
پاشیده ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده ام ز چشم حسودان، نگاه را
تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشوده ام
از هر زنی، تراش تنی وام کرده ام
از هر قدی، کرشمه رقصی ربوده ام
اما تو چون بتی که به بت ساز ننگرد
در پیش پای خویش به خاکم فکنده ای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت، کنده ای
هشدار زانکه در پس این پرده نیاز
آن بت تراش بلهوس چشم بسته ام
یک شب که خشم عشق تو دیوانه ام کند
بینند سایه ها که ترا هم شکسته ام !
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
جاده، خالیست ولی می شنوی؟
آه! با من، بامن
پای سنگین کسی همسفر است
ای در بستهی گمگشته کلید
گوش بر روزنهات دوخته ام
تا مگر راه به سوی تو برم
مشعل از
چشم خود افروختهام
جامه دان سفر دور به دست
در تب تند عطش سوختهام
ای در بسته! جواب تو کجاست؟
راستی ای دم طوفانی صبح
آفتاب تو کجاست؟!
#نادر_نادرپور🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آه! با من، بامن
پای سنگین کسی همسفر است
ای در بستهی گمگشته کلید
گوش بر روزنهات دوخته ام
تا مگر راه به سوی تو برم
مشعل از
چشم خود افروختهام
جامه دان سفر دور به دست
در تب تند عطش سوختهام
ای در بسته! جواب تو کجاست؟
راستی ای دم طوفانی صبح
آفتاب تو کجاست؟!
#نادر_نادرپور🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
.
من
نيمہاے دارم
كہ با من نيست
آن نيمہ آيا در كدامين قرن
يا در كدامين فصل
يا در كدامين شب، كدامين روز،
خواهد زيست...؟!
#نادر_نادرپور🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
من
نيمہاے دارم
كہ با من نيست
آن نيمہ آيا در كدامين قرن
يا در كدامين فصل
يا در كدامين شب، كدامين روز،
خواهد زيست...؟!
#نادر_نادرپور🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ای معنی دمیدن خورشید در غبار!
وقتی که پا به ساحت این خانه مینهی
حس می کنم که بوی تو، بوی شکفتن است
موی تو نیز، وصلت صبح است و آبشار
حس میکنم که آینه، زیبایی تو را
- در ذهنِ بیقرارِ فراموشکارِ خویش -
هر لحظه میستاید و تصویر میکند...
#نادر_نادرپور
#زمین_و_زمان
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
وقتی که پا به ساحت این خانه مینهی
حس می کنم که بوی تو، بوی شکفتن است
موی تو نیز، وصلت صبح است و آبشار
حس میکنم که آینه، زیبایی تو را
- در ذهنِ بیقرارِ فراموشکارِ خویش -
هر لحظه میستاید و تصویر میکند...
#نادر_نادرپور
#زمین_و_زمان
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
زیر خورشید سحرگاهان پاییزی
ای بهار رفته از خاطر!
من آن مرداب خاموشم
آب بیلبخند حزن آلودهی افتاده از جوشم
در دل من ، برگهای مردهی ایام میپوسند
هیچکس اینجا نمیگرید
باد هم اینجا نمینالد
زیر باران شبانگاهان پاییزی
در دل مرداب خاموش غریب من
آفتاب روزهای دور میمیرد
آه، ای چشم عزیز آشنای من
همچنان فانوس دریای خیالم باش
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ای بهار رفته از خاطر!
من آن مرداب خاموشم
آب بیلبخند حزن آلودهی افتاده از جوشم
در دل من ، برگهای مردهی ایام میپوسند
هیچکس اینجا نمیگرید
باد هم اینجا نمینالد
زیر باران شبانگاهان پاییزی
در دل مرداب خاموش غریب من
آفتاب روزهای دور میمیرد
آه، ای چشم عزیز آشنای من
همچنان فانوس دریای خیالم باش
#نادر_نادرپور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
در جام های ڪوچڪ هر برڪَ ،
ابر صبح
اشڪی فشانده است
لغزان تر از نسیم
شیرین تر از شراب
در جام های کوچک چشمان او ، هنوز
اشڪی پدید
نیست
جز اشڪ آفتاب
در پشت شیشه ها ،
نفسی ڪَرم
پیچانه دود صبح خزان را
انڪَشت نرم
باران بر پرده ی بخار
افکنده طرح ڪَنڪَی ،
از یادهای دور
چون نور آفتاب ڪه تابیده در بلور
خورشید تشنه لب
نوشیده جام ڪوچڪ هر برڪَ سبز را
من ، تشنه ام هنوز
از جام چشم او
یک جرعه آب نیز ننوشیده ام
هنوز
باران صبـــــح ،
ڪوزه ی بی آب خاڪ را
پر ڪرده از شراب
در جام های کوچک چشمان او ،
هنوز
چون آب می درخشد
رؤیای آفتاب
#نادر_نادرپور
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ابر صبح
اشڪی فشانده است
لغزان تر از نسیم
شیرین تر از شراب
در جام های کوچک چشمان او ، هنوز
اشڪی پدید
نیست
جز اشڪ آفتاب
در پشت شیشه ها ،
نفسی ڪَرم
پیچانه دود صبح خزان را
انڪَشت نرم
باران بر پرده ی بخار
افکنده طرح ڪَنڪَی ،
از یادهای دور
چون نور آفتاب ڪه تابیده در بلور
خورشید تشنه لب
نوشیده جام ڪوچڪ هر برڪَ سبز را
من ، تشنه ام هنوز
از جام چشم او
یک جرعه آب نیز ننوشیده ام
هنوز
باران صبـــــح ،
ڪوزه ی بی آب خاڪ را
پر ڪرده از شراب
در جام های کوچک چشمان او ،
هنوز
چون آب می درخشد
رؤیای آفتاب
#نادر_نادرپور
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم
در این تنهایی مطلق، که میبندد به زنجیرم
و بی تو لحظهای حتی دلم طاقت نمیآرد
برف نا امیدی بر سرم یکریز میبارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگیهایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
خداحافظ، تو ای بانوی شبهای غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی!
#نادر_نادرپور
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
@Kafee_sheerr
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم
در این تنهایی مطلق، که میبندد به زنجیرم
و بی تو لحظهای حتی دلم طاقت نمیآرد
برف نا امیدی بر سرم یکریز میبارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگیهایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
خداحافظ، تو ای بانوی شبهای غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی!
#نادر_نادرپور
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
@Kafee_sheerr
من آن درختِ زمستانی، بر آستانِ بهارانم
که جز به طعنه نمیخندد، شکوفه بر تنِ عریانم
ز نوشخندِ سحرگاهان، خبر چگونه توانم داشت
منی که در شبِ بی پایان، گواهِ گریهٔ بارانم
شکوهِ سبزِ بهاران را، بَرین کرانه نخواهم دید
که رنگِ زردِ خزان دارد، همیشه خاطرِ ویرانم
چنان ز خشمِ خداوندی سرای کودکیام لرزید
که خاک خفته مبدل شد، به گاهوارهٔ جنبانم
در این دیار غریب ای دل نشانِ ره ز چه کس پرسم
که همچو برگ زمین خورده اسیرِ پنجهٔ طوفانم
میان نیک و بدِ ایام تفاوتی نتوانم یافت
که روزِ من به شبم ماند بهارِ من به زمستانم
نه آرزوی سفر دارد نه اشتیاق خطر کردن
دلی که میتپد از وحشت در اندرون پریشانم
غلام همت خورشیدم که چون دریچه فرو بندد
نه از هراس من اندیشد نه از سیاهی زندانم
کجاست بادِ سحرگاهان، که در صفای پس از باران
کند به یادِ تو ، ای ایران! به بوی خاکِ تو مهمانم
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که جز به طعنه نمیخندد، شکوفه بر تنِ عریانم
ز نوشخندِ سحرگاهان، خبر چگونه توانم داشت
منی که در شبِ بی پایان، گواهِ گریهٔ بارانم
شکوهِ سبزِ بهاران را، بَرین کرانه نخواهم دید
که رنگِ زردِ خزان دارد، همیشه خاطرِ ویرانم
چنان ز خشمِ خداوندی سرای کودکیام لرزید
که خاک خفته مبدل شد، به گاهوارهٔ جنبانم
در این دیار غریب ای دل نشانِ ره ز چه کس پرسم
که همچو برگ زمین خورده اسیرِ پنجهٔ طوفانم
میان نیک و بدِ ایام تفاوتی نتوانم یافت
که روزِ من به شبم ماند بهارِ من به زمستانم
نه آرزوی سفر دارد نه اشتیاق خطر کردن
دلی که میتپد از وحشت در اندرون پریشانم
غلام همت خورشیدم که چون دریچه فرو بندد
نه از هراس من اندیشد نه از سیاهی زندانم
کجاست بادِ سحرگاهان، که در صفای پس از باران
کند به یادِ تو ، ای ایران! به بوی خاکِ تو مهمانم
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای معنی
دمیدنِ خورشید در غبار....
وقتی ڪه
پا به ساحت
این خانه مینهی
حس میڪنم ڪه بوی تو،
بوی شڪفتن است...
موی تو نیز،
وصلت صبح است و آبشار...
#نادر_نادرپور♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دمیدنِ خورشید در غبار....
وقتی ڪه
پا به ساحت
این خانه مینهی
حس میڪنم ڪه بوی تو،
بوی شڪفتن است...
موی تو نیز،
وصلت صبح است و آبشار...
#نادر_نادرپور♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آه سهراب!
در آغاز برومندیِ تو
چه کسی میدانست
که جهان را
_نفَسی چند از جشن بهار_
با لبِ بسته وداعی ابدی خواهی گفت ...
#نادر_نادرپور
#سالروز_درگذشت_سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آغاز برومندیِ تو
چه کسی میدانست
که جهان را
_نفَسی چند از جشن بهار_
با لبِ بسته وداعی ابدی خواهی گفت ...
#نادر_نادرپور
#سالروز_درگذشت_سهراب_سپهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم
در این تنهایی مطلق، که میبندد به زنجیرم
و بی تو لحظهای حتی دلم طاقت نمیآرد
برف نا امیدی بر سرم یکریز میبارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگیهایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
خداحافظ، تو ای بانوی شبهای غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی!
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو میمیرم
در این تنهایی مطلق، که میبندد به زنجیرم
و بی تو لحظهای حتی دلم طاقت نمیآرد
برف نا امیدی بر سرم یکریز میبارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگیهایم؟
چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
خداحافظ، تو ای بانوی شبهای غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی!
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز پناهگاه جنگل های خاموش خزان دیده
به سویت باز خواهم گشت ، ای خورشید ، ای خورشید
ترا با دست ، سوی خویش خواهم خواند
ترا با چشم ، سوی خویش خواهم خواند
تو را فریاد خواهم کرد ،
ای خورشید ، ای خورشید
#نادر_نادرپور
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به سویت باز خواهم گشت ، ای خورشید ، ای خورشید
ترا با دست ، سوی خویش خواهم خواند
ترا با چشم ، سوی خویش خواهم خواند
تو را فریاد خواهم کرد ،
ای خورشید ، ای خورشید
#نادر_نادرپور
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون نور آرزو به دلم تابید
در آرزوی صبح، ننالیدم
این دست گرم، دست تو بود ای عشق
دست تو بود و آتش جاویدت
من مرغ کور جنگل شب بودم
بینا شدم به سرمهی خورشیدت
#نادر_نادرپور
#صـبح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آرزوی صبح، ننالیدم
این دست گرم، دست تو بود ای عشق
دست تو بود و آتش جاویدت
من مرغ کور جنگل شب بودم
بینا شدم به سرمهی خورشیدت
#نادر_نادرپور
#صـبح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا عشق تو در پیری جوان کرد
دلم را در غریبی شادمان کرد
به آفاق شبم رنگ سحر داد
مرا آیینه دار آسمان کرد
خوشا مهری که چون در من درخشید
جهان را با من از نو مهربان کرد
خوشا نوری که چون در اشک من تافت
نگاهم را پر از رنگین کمان کرد
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم را در غریبی شادمان کرد
به آفاق شبم رنگ سحر داد
مرا آیینه دار آسمان کرد
خوشا مهری که چون در من درخشید
جهان را با من از نو مهربان کرد
خوشا نوری که چون در اشک من تافت
نگاهم را پر از رنگین کمان کرد
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برف خیال تو
در دست های دوستی من
بیش از دمی نماند
ای روح برفپوش زمستان
پنداشتم که پیک بهاری
پیراهنت به پاکی صبح شکوفه هاست
پنداشتم که
می رسی از راه
فرخنده تر ز معنی الهام
در لفظ زندگانی من ، خانه می کنی
پنداشتم که رجعت سالی
از بعد چهار فصل
با بعثت خجسته ی خورشید
در شام جاهلیت یلدا
اما ،تو فصل پنجم عمر دوباره ای
ای روح سردمهر زمستان
دیگر از آن طلوع طلایی چه مانده است
جز این غروب زرد ؟
روز خوشی که دیدم آیا به خواب بود ؟
شب با هزار چشم
خندد به من که : خواب خوشی بود روز تو
روزی که شمع مرده در آن ، آفتاب بود"
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دست های دوستی من
بیش از دمی نماند
ای روح برفپوش زمستان
پنداشتم که پیک بهاری
پیراهنت به پاکی صبح شکوفه هاست
پنداشتم که
می رسی از راه
فرخنده تر ز معنی الهام
در لفظ زندگانی من ، خانه می کنی
پنداشتم که رجعت سالی
از بعد چهار فصل
با بعثت خجسته ی خورشید
در شام جاهلیت یلدا
اما ،تو فصل پنجم عمر دوباره ای
ای روح سردمهر زمستان
دیگر از آن طلوع طلایی چه مانده است
جز این غروب زرد ؟
روز خوشی که دیدم آیا به خواب بود ؟
شب با هزار چشم
خندد به من که : خواب خوشی بود روز تو
روزی که شمع مرده در آن ، آفتاب بود"
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه با منی ای نیمه ی جدا از من
بریده باد زبانم ، چه ناروا گفتم
تو نیمه نیستی ای جان ، تمام هستی من
اگر به قھر بگیرد ترا خدا از من
چگونه بی تو توانم زیست ؟
چگونه بی تو توانم ماند ؟
چگونه بی تو سخن بر زبان توانم راند؟
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بریده باد زبانم ، چه ناروا گفتم
تو نیمه نیستی ای جان ، تمام هستی من
اگر به قھر بگیرد ترا خدا از من
چگونه بی تو توانم زیست ؟
چگونه بی تو توانم ماند ؟
چگونه بی تو سخن بر زبان توانم راند؟
#نادر_نادرپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀