http://dinonline.com/doc/note/fa/8029/
چند صباحیست که ایمان خوراکِ ذهن و ضمیر من است. دربارهی آن میخوانم، میاندیشم و مینویسم. باور دارم که بسیاری از ما این مهمترین مولفهی دینداری را در کوچه پس کوچههایِ زندگیمان گم کردهایم و نیاز داریم دوباره آن را بجوییم. راه نجات ما بازیافتن همین "آگاهیِ دل است آن سوی دسترس اثبات(جبران خلیل جبران)". "و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم، تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید(سهراب سپهری)".
به توفیق خداوند، همینک که این یادداشت را مینویسم پنجمین مقالهی من در باب ایمان تحت عنوانِ "نامسلمانان گمنام"/(اندکی با مسلمانی در جغرافیای شناسنامهها) به همت سایت وزین دینآنلاین( http://dinonline.com) و لطف بیکران دوستان عزیز و فرهیخته دکتر #سیدرضا_سجادینژاد و #سیدهادی_طباطبایی منتشر گردیده و در پیشگاه مخاطبان گرامی قرار گرفته. البته "به پایان آمد این دفتر اما حکایت همچنان باقیست". آنچنانکه با خود میاندیشم حداقل سه مقالهی دیگر در آینده در باب ایمان خواهم نوشت و انشالله آنها را در قالب کتابی کوچک(موقتا تحت عنوان " #کماکان_با_خدا") به چاپ خواهم رساند. از میان مقالههای مانده جستاری شاذتر از دیگر آثار خواهد بود و از دو مقالهی دیگر یکی بیشتر جنبهی فلسفی خواهد داشت و دیگر بیشتر جنبهی الهیاتی. امیدوارم هر چه سریعتر بتوانم به این مهم جامهی عمل بشوم و به وسع خود ادایِ دینی کرده باشم.
لینک مقالات چاپ شده تا امروز:
۱) دین در انحصار عقل میمیرد
http://dinonline.com/doc/note/fa/6869/
۲) کمدیِ ایمان(ایمان فوق شرایع فوق پیامبران)
http://dinonline.com/doc/note/fa/7406/
۳) شباهتهای عروض شعری و احکام دینی
http://dinonline.com/doc/note/fa/7653/
۴) مسلنامی؛ (مسلمانی در کسوف ایمان و اخلاق)
http://dinonline.com/doc/note/fa/7839/
۵) نامسلمانان گمنام؛ اندکی با مسلمانی در جغرافیای شناسنامهها
http://dinonline.com/doc/note/fa/8029/
#حسین_پورفرج
دهم آبانماه هزارو سیصدو نودو هفت
@dinonline | @HosseinPourfaraj
چند صباحیست که ایمان خوراکِ ذهن و ضمیر من است. دربارهی آن میخوانم، میاندیشم و مینویسم. باور دارم که بسیاری از ما این مهمترین مولفهی دینداری را در کوچه پس کوچههایِ زندگیمان گم کردهایم و نیاز داریم دوباره آن را بجوییم. راه نجات ما بازیافتن همین "آگاهیِ دل است آن سوی دسترس اثبات(جبران خلیل جبران)". "و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم، تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید(سهراب سپهری)".
به توفیق خداوند، همینک که این یادداشت را مینویسم پنجمین مقالهی من در باب ایمان تحت عنوانِ "نامسلمانان گمنام"/(اندکی با مسلمانی در جغرافیای شناسنامهها) به همت سایت وزین دینآنلاین( http://dinonline.com) و لطف بیکران دوستان عزیز و فرهیخته دکتر #سیدرضا_سجادینژاد و #سیدهادی_طباطبایی منتشر گردیده و در پیشگاه مخاطبان گرامی قرار گرفته. البته "به پایان آمد این دفتر اما حکایت همچنان باقیست". آنچنانکه با خود میاندیشم حداقل سه مقالهی دیگر در آینده در باب ایمان خواهم نوشت و انشالله آنها را در قالب کتابی کوچک(موقتا تحت عنوان " #کماکان_با_خدا") به چاپ خواهم رساند. از میان مقالههای مانده جستاری شاذتر از دیگر آثار خواهد بود و از دو مقالهی دیگر یکی بیشتر جنبهی فلسفی خواهد داشت و دیگر بیشتر جنبهی الهیاتی. امیدوارم هر چه سریعتر بتوانم به این مهم جامهی عمل بشوم و به وسع خود ادایِ دینی کرده باشم.
لینک مقالات چاپ شده تا امروز:
۱) دین در انحصار عقل میمیرد
http://dinonline.com/doc/note/fa/6869/
۲) کمدیِ ایمان(ایمان فوق شرایع فوق پیامبران)
http://dinonline.com/doc/note/fa/7406/
۳) شباهتهای عروض شعری و احکام دینی
http://dinonline.com/doc/note/fa/7653/
۴) مسلنامی؛ (مسلمانی در کسوف ایمان و اخلاق)
http://dinonline.com/doc/note/fa/7839/
۵) نامسلمانان گمنام؛ اندکی با مسلمانی در جغرافیای شناسنامهها
http://dinonline.com/doc/note/fa/8029/
#حسین_پورفرج
دهم آبانماه هزارو سیصدو نودو هفت
@dinonline | @HosseinPourfaraj
Dinonline
دین آنلاین - نامسلمانان گمنام؛ اندکی با مسلمانی در جغرافیای شناسنامهها
"نامسلمانان گمنام" کسانیاند که اگرچه اسماً مسلمانانند رسماً هیچ التزامی به باورهای اسلامی ندارند و اصلاً با آنها بر سر مهر نیستند. آنها نه به ساحتِ قدسی در عالم معتقدند، نه به پیامبری پیامبر اسلام(ص) و نه اگر شیعه مسلک باشند، به امامتِ امامان شیعی(ع). "نامسلمانان…
جهدِ کم توفیقِ عقلایِ قم
در میان علما و فقهای قم، هستند روحانیونی که به صراحت، حکم به تعطیلی عقل میدهند و از آن پروایی ندارند. پشت پا به فلسفه و عرفان و هر برساخته ی بشری میزنند، روی خوشی به علم و دانشِ جدید نشان نمیدهند و مؤمنان را از در افتادن به آن بر حذر میدارند. آیت الله موسوی دهسرخی از این قبیل بود. با هیچ دستاورد جدیدی موافقت نداشت. در ذکر احوالات خود گفته بود که فردی از او در خواست کرده تا به خانه اش برود. دهسرخی پاسخ میگوید: "نمی آیم، چون رادیو و تلوزیون داری نمی آیم... چون دخترهایت به مدرسه میروند نمی آیم"....
ادامهی مطلب خواندنی دوست عزیز و فرهخته #سیدهادی_طباطبایی را میتوانید در سایت نیلوفر بخوانید👇
http://neeloofar.org/hadi-tabatabaei/1878-151197.html
@neeloofaran
@HosseinPourfaraj
در میان علما و فقهای قم، هستند روحانیونی که به صراحت، حکم به تعطیلی عقل میدهند و از آن پروایی ندارند. پشت پا به فلسفه و عرفان و هر برساخته ی بشری میزنند، روی خوشی به علم و دانشِ جدید نشان نمیدهند و مؤمنان را از در افتادن به آن بر حذر میدارند. آیت الله موسوی دهسرخی از این قبیل بود. با هیچ دستاورد جدیدی موافقت نداشت. در ذکر احوالات خود گفته بود که فردی از او در خواست کرده تا به خانه اش برود. دهسرخی پاسخ میگوید: "نمی آیم، چون رادیو و تلوزیون داری نمی آیم... چون دخترهایت به مدرسه میروند نمی آیم"....
ادامهی مطلب خواندنی دوست عزیز و فرهخته #سیدهادی_طباطبایی را میتوانید در سایت نیلوفر بخوانید👇
http://neeloofar.org/hadi-tabatabaei/1878-151197.html
@neeloofaran
@HosseinPourfaraj
من خدایی تازه، دینی تازه میخواهم
#سیدهادی_طباطبایی
از متن: علامه حلّی -از بزرگترین فقها و مفاخر جهان اسلام- در یکی از برداشتهای دینی خود، به این نتیجه رسیده بود که “جهاد” در اسلام هر ساله واجب است. او به استناد اینکه پیامبر (ص) در هر سال به جهاد میرفته نتیجه گرفت که هر سال به جهاد رفتن وجوب کفایی دارد. “اگر کفار در سرزمین خود هستند و قصد جنگ با مسلمانان را ندارند، جنگ با آنان واجب کفایی است نه واجب عینی، و حداقل در هر سال یک بار واجب است و هر چه بیشتر انجام شود فضیلت آن بیشتر خواهد بود”. به این معنا که اگر کافران در ممالک خود نیز آسوده نشستهاند و نزاعی با دینداران ندارند هم رواست که شمشیر بر کشیم و آنها را به دینِ خود مایل کنیم. اقتضائات جهانِ امروز اما بر ما بدیهی و مسلّم میکند که اجرای اینگونه احکام نه مقدور است و نه مقبول. شاید کمتر بحث و چالشی در این زمینه وجود داشته باشد و میتوان به بداهت دریافت که تحقق این عمل، امری است ناممکن. استنباط اینگونه احکام متعلق به دورانِ گذشته بود. میشد در نظر آورد که بیانِ اینگونه احکام، سابقاً خریدارانی داشته و شاید به کارِ مردمان هم میآمد و لا اقل تعجبِ آنان را بر نمیانگیخته است...
#سروش_دباغ در دورانِ اخیرِ اندیشه ورزی خود، به مسائل وجودیِ انسانِ معاصر معطوف شده است. از صِرف تئوری پردازی پا فراتر گذاشته و به مواجهه مستقیم با انسانهای دردمند مینشیند. از رنجِ انسانِ معاصر سراغ میگیرد. میداند که زمانهای نیست که صِرف نصایحِ اخلاقی به کار آید. دورانی نیست که سخن گفتن یک سویه از منابر مساجد، گرهی از کار انسان مدرن بگشاید. دباغ در یکی از آخرین نوشتارهای تلگرامیاش اینگونه میگوید که: “طی هشت ماه گذشته حدود 40 نفر مراجعه کننده داشتهام و در کسوت مشاور با مراجعان جلسات متعددی داشتهام… همچنان که هر کسی به تنهایی خواب میبیند و هیچکس با او در این فرایند مشارکت ندارد، معنا بخشیدن به زندگی نیز امری منحصر به فرد است و از مراجعه کنندهای به مراجعه کننده دیگر فرق میکند. همچنان که دو برادر و یا دو خواهر که رابطه سببی نزدیک با یکدیگر دارند و در یک محیط بالیده و در یک خانواده بزرگ شدهاند، باید هر یک جداگانه و به تنهایی این صلیب را به دوش کشند و شخصاً به زندگیِ خویش معنا بخشند”...
ادامهی مطلب در لینک زیر:
https://b2n.ir/313874
@dinonline | @HosseinPourfaraj
#سیدهادی_طباطبایی
از متن: علامه حلّی -از بزرگترین فقها و مفاخر جهان اسلام- در یکی از برداشتهای دینی خود، به این نتیجه رسیده بود که “جهاد” در اسلام هر ساله واجب است. او به استناد اینکه پیامبر (ص) در هر سال به جهاد میرفته نتیجه گرفت که هر سال به جهاد رفتن وجوب کفایی دارد. “اگر کفار در سرزمین خود هستند و قصد جنگ با مسلمانان را ندارند، جنگ با آنان واجب کفایی است نه واجب عینی، و حداقل در هر سال یک بار واجب است و هر چه بیشتر انجام شود فضیلت آن بیشتر خواهد بود”. به این معنا که اگر کافران در ممالک خود نیز آسوده نشستهاند و نزاعی با دینداران ندارند هم رواست که شمشیر بر کشیم و آنها را به دینِ خود مایل کنیم. اقتضائات جهانِ امروز اما بر ما بدیهی و مسلّم میکند که اجرای اینگونه احکام نه مقدور است و نه مقبول. شاید کمتر بحث و چالشی در این زمینه وجود داشته باشد و میتوان به بداهت دریافت که تحقق این عمل، امری است ناممکن. استنباط اینگونه احکام متعلق به دورانِ گذشته بود. میشد در نظر آورد که بیانِ اینگونه احکام، سابقاً خریدارانی داشته و شاید به کارِ مردمان هم میآمد و لا اقل تعجبِ آنان را بر نمیانگیخته است...
#سروش_دباغ در دورانِ اخیرِ اندیشه ورزی خود، به مسائل وجودیِ انسانِ معاصر معطوف شده است. از صِرف تئوری پردازی پا فراتر گذاشته و به مواجهه مستقیم با انسانهای دردمند مینشیند. از رنجِ انسانِ معاصر سراغ میگیرد. میداند که زمانهای نیست که صِرف نصایحِ اخلاقی به کار آید. دورانی نیست که سخن گفتن یک سویه از منابر مساجد، گرهی از کار انسان مدرن بگشاید. دباغ در یکی از آخرین نوشتارهای تلگرامیاش اینگونه میگوید که: “طی هشت ماه گذشته حدود 40 نفر مراجعه کننده داشتهام و در کسوت مشاور با مراجعان جلسات متعددی داشتهام… همچنان که هر کسی به تنهایی خواب میبیند و هیچکس با او در این فرایند مشارکت ندارد، معنا بخشیدن به زندگی نیز امری منحصر به فرد است و از مراجعه کنندهای به مراجعه کننده دیگر فرق میکند. همچنان که دو برادر و یا دو خواهر که رابطه سببی نزدیک با یکدیگر دارند و در یک محیط بالیده و در یک خانواده بزرگ شدهاند، باید هر یک جداگانه و به تنهایی این صلیب را به دوش کشند و شخصاً به زندگیِ خویش معنا بخشند”...
ادامهی مطلب در لینک زیر:
https://b2n.ir/313874
@dinonline | @HosseinPourfaraj
Telegraph
من خدایی تازه، دینی تازه میخواهم
میباید حقیقت و مرادِ اصلیِ شارع را دریافت. نمیتوان به صِرف اعمالی سمبولیک بسنده کرد. درختِ گردویی را در نظر بگیرید که هیچ ثمری نمیدهد. به هنگام فصل ثمردهی، خشک است و هیچ میوهای بر آن نمیروید. اما باغبان، به داشتنِ آن درخت مفتخر است و درخت گردویش را به…
🔻تأثیر اطرافیان در «آیتالله»ها
✍ #سیدهادی_طباطبایی
۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۵
تاریخ روحانیت و مرجعیت نشان میدهد که گاه، اطرافیان بر آیتالله اثرگذاشته و رأی ایشان را تغییر دادهاند. اما وظیفه و رسالت اولیه اطرافیان، مراقبت از آیتالله و جایگاه ایشان بود.
@dinonline | @HosseinPourfaraj
✍ #سیدهادی_طباطبایی
۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۵
تاریخ روحانیت و مرجعیت نشان میدهد که گاه، اطرافیان بر آیتالله اثرگذاشته و رأی ایشان را تغییر دادهاند. اما وظیفه و رسالت اولیه اطرافیان، مراقبت از آیتالله و جایگاه ایشان بود.
@dinonline | @HosseinPourfaraj
سروش دباغ؛ قدم در طریقتِ تفسیر
#سیدهادی_طباطبایی
از متن: #سروش_دباغ معتقد است که دو گونه تفسیر از قرآن، سبب شده تا روح کلام وحی در نظر نیاید و در پسِ تفسیرهای ناروا، قربان شود. یکی تفسیرهای سنتی از وحی است و دیگری تفسیر علمی از آن. در نگرش سنتی به وحی، مفسر انتظار هرگونه رطب و یابسی را از قرآن میبرد. ظاهر کلام را در نظر میآورد و هرچه در متن وحی است را بر میکشد و برای امروز دینداران قابل تأسی میداند. در این نگرش، نه زمینه و زمانهی وحی در نظر آورده میشود و نه گره گشاییهای متن برای امروز بشر مورد توجه قرار میگیرد. اگر در قرآن سخن از قطع دست و پا رفته، اگر از تنبیه زنان سخنی در میان آمده، اگر احکام کنیز و برده را پیش کشیده، در تفسیر سنتی، ظاهرِ همهی آیات را مقبول و معقول دانسته و آن را مو به مو برای دوران معاصر نیز قابل تبعیت میدانند. دباغ این نحوه نگرش به متن را باور ندارد. او با موضوع «قرائت داعشی از قرآن»به نقد اینگونه تلقیها پرداخته و آن را تفسیری ناروا از متن میداند.
دباغ حتی دلبستن و بسنده کردن به جنبههای فقهی قرآن را نیز مورد نقد قرار میدهد. به باور او، کسانی که با سویهای صرفاً فقهی به سراغ قرآن میروند، در خوانش قرآن و فهمیدنِ جامعِ آن دچار خطاهایی جدی خواهند شد. وی بر همین اساس عنوان میکند که: اگر این کتابِ مقدس فقط متضمن احکام فقهی بود، بعید بود که ماندگار شود و دلی را برباید. نمیشود بوسیله ی باید و نباید، دل کسی را جذب کرد. مخاطبانِ پیامبر(ص) نیز در ابتدا مفتون احکام فقهی قرآن نشدند، بلکه این مخاطبان به دلیل این که تغییر جهت و پیامهای هستی شناسانه و اخلاقی در پیام پیامبر(ص) دیدند، مفتون و مسحور او شدند.
اصل مقاله را در اینجا بخوانید.
@Soroushdabbagh_Official
@HosseinPourfaraj
#سیدهادی_طباطبایی
از متن: #سروش_دباغ معتقد است که دو گونه تفسیر از قرآن، سبب شده تا روح کلام وحی در نظر نیاید و در پسِ تفسیرهای ناروا، قربان شود. یکی تفسیرهای سنتی از وحی است و دیگری تفسیر علمی از آن. در نگرش سنتی به وحی، مفسر انتظار هرگونه رطب و یابسی را از قرآن میبرد. ظاهر کلام را در نظر میآورد و هرچه در متن وحی است را بر میکشد و برای امروز دینداران قابل تأسی میداند. در این نگرش، نه زمینه و زمانهی وحی در نظر آورده میشود و نه گره گشاییهای متن برای امروز بشر مورد توجه قرار میگیرد. اگر در قرآن سخن از قطع دست و پا رفته، اگر از تنبیه زنان سخنی در میان آمده، اگر احکام کنیز و برده را پیش کشیده، در تفسیر سنتی، ظاهرِ همهی آیات را مقبول و معقول دانسته و آن را مو به مو برای دوران معاصر نیز قابل تبعیت میدانند. دباغ این نحوه نگرش به متن را باور ندارد. او با موضوع «قرائت داعشی از قرآن»به نقد اینگونه تلقیها پرداخته و آن را تفسیری ناروا از متن میداند.
دباغ حتی دلبستن و بسنده کردن به جنبههای فقهی قرآن را نیز مورد نقد قرار میدهد. به باور او، کسانی که با سویهای صرفاً فقهی به سراغ قرآن میروند، در خوانش قرآن و فهمیدنِ جامعِ آن دچار خطاهایی جدی خواهند شد. وی بر همین اساس عنوان میکند که: اگر این کتابِ مقدس فقط متضمن احکام فقهی بود، بعید بود که ماندگار شود و دلی را برباید. نمیشود بوسیله ی باید و نباید، دل کسی را جذب کرد. مخاطبانِ پیامبر(ص) نیز در ابتدا مفتون احکام فقهی قرآن نشدند، بلکه این مخاطبان به دلیل این که تغییر جهت و پیامهای هستی شناسانه و اخلاقی در پیام پیامبر(ص) دیدند، مفتون و مسحور او شدند.
اصل مقاله را در اینجا بخوانید.
@Soroushdabbagh_Official
@HosseinPourfaraj
دینآنلاین
سروش دباغ؛ قدم در طریقتِ تفسیر | دینآنلاین
📚لینک خرید"کتاب شوخطبعیخدایان"کلیک کنید.
کتاب "#شوخطبعی_خدایان" به قلم #حسین_پورفرج به همت #نشر_اریش به زیور چاپ آراست.
سخن نویسندهی کتاب:
کتاب #شوخطبعی_خدایان حاصل تاملات من در باب "ایمان و اخلاق" است؛ کتابی آسیبشناختی و انتقادی. کتابی که در آن از ایمان فریضهمدار و تکلیفی فراتر رفتهام، و نیز چنگ به اخلاق عملی زدهام. در این اثر کوچک، شاید شگفتیهای بزرگی بیابید. مطالعهی آن را به شما پیشنهاد میکنم.
اما چند تقدیر و تشکر؛ در چاپ اثر حاضر سخت مدیون دوستانی فرهیختهام. ابتدا دکتر #سروش_دباغ. (چنانکه در کتاب نیز آوردهام،) معلمی ایشان بر من افتخاریست بس بزرگ. نکتهسنجیهای عالمانهی ایشان همیشه دستگیر این خام رهنیافته بوده است. دوم و سوم، دوستان نازنینام #سیدهادی_طباطبایی و #رضا_سجادینژاد. در این سالیان این دو عزیز همیشه حامی و همراه من بودهاند. از ایشان فروتنانه سپاسگزارم. دست هر سه عزیز را به گرمی میفشارم. در پایان، از خانم دکتر تقیزاده، مدیریت نشر اریش نیز کمال سپاس و امتنان را دارم.
با مهر و ادب
#حسین_پورفرج
@HosseinPourfaraj
@arishpub
کتاب "#شوخطبعی_خدایان" به قلم #حسین_پورفرج به همت #نشر_اریش به زیور چاپ آراست.
سخن نویسندهی کتاب:
کتاب #شوخطبعی_خدایان حاصل تاملات من در باب "ایمان و اخلاق" است؛ کتابی آسیبشناختی و انتقادی. کتابی که در آن از ایمان فریضهمدار و تکلیفی فراتر رفتهام، و نیز چنگ به اخلاق عملی زدهام. در این اثر کوچک، شاید شگفتیهای بزرگی بیابید. مطالعهی آن را به شما پیشنهاد میکنم.
اما چند تقدیر و تشکر؛ در چاپ اثر حاضر سخت مدیون دوستانی فرهیختهام. ابتدا دکتر #سروش_دباغ. (چنانکه در کتاب نیز آوردهام،) معلمی ایشان بر من افتخاریست بس بزرگ. نکتهسنجیهای عالمانهی ایشان همیشه دستگیر این خام رهنیافته بوده است. دوم و سوم، دوستان نازنینام #سیدهادی_طباطبایی و #رضا_سجادینژاد. در این سالیان این دو عزیز همیشه حامی و همراه من بودهاند. از ایشان فروتنانه سپاسگزارم. دست هر سه عزیز را به گرمی میفشارم. در پایان، از خانم دکتر تقیزاده، مدیریت نشر اریش نیز کمال سپاس و امتنان را دارم.
با مهر و ادب
#حسین_پورفرج
@HosseinPourfaraj
@arishpub