گفت‌وشنود
4.89K subscribers
3.03K photos
1.16K videos
2 files
1.44K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
بلا باکستر: اگر دنیا رو می‌شناختم می‌تونستم بهترش کنم!

هری استلی: نمی‌تونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایه‌داری! ما یک نوع جانوری از دست رفته‌ایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقع‌بینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!

بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دل‌شکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!

هری استلی: حق با توئه!

هر بار که گرفتارهای‌های انسان بالا می‌گیرند، سایه‌ی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدم‌ها می‌افتد، می‌توان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.

فیلم "چیزهای بیچاره" یا ساده‌تر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان می‌دهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده می‌شود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیت‌های اجتماعی در هم آمیخته است و زمینه‌ای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم می‌کند.

شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده می‌کند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز می‌کند. این تصویرسازی می‌تواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خدایی‌ای که بر زندگی و دانش اعمال می‌شود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیت‌های گسترده‌تر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/

#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی

@Dialogue1402
بلا باکستر: اگر دنیا رو می‌شناختم می‌تونستم بهترش کنم!

هری استلی: نمی‌تونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایه‌داری! ما یک نوع جانوری از دست رفته‌ایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقع‌بینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!

بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دل‌شکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!

هری استلی: حق با توئه!

هر بار که گرفتارهای‌های انسان بالا می‌گیرند، سایه‌ی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدم‌ها می‌افتد، می‌توان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.

فیلم "چیزهای بیچاره" یا ساده‌تر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان می‌دهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده می‌شود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیت‌های اجتماعی در هم آمیخته است و زمینه‌ای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم می‌کند.

شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده می‌کند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز می‌کند. این تصویرسازی می‌تواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خدایی‌ای که بر زندگی و دانش اعمال می‌شود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیت‌های گسترده‌تر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/

#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی

@Dialogue1402
مکس دیوانه: گذرگاه خشم

مکس می‌گه باید از همان راه که اومدیم برگردیم! به شما اطمینان می‌دم که اگر ۱۶۰ روز از این جهت برید، چیزی جز نمک پیدا نمی‌کنید!

بین همراهان فیوریوسا همهمه می‌افته و هر کس چیزی می‌گه! یکی یادآوری می‌کنه که ایمورتان جو ( جوی نامیرا ) بر آب‌های شفاف منطقه قلعه (The Citadel)  تسلط داره و اگر ما برای آب اونجا بریم، ناچاریم سلطه ایمورتان جو رو تحمل کنیم! ما در واقع به مایملک اون تبدیل می‌شیم! یکی دیگه می‌گه عوضش آب گوارا خواهیم داشت و چیزی نیست اگر از ارتفاع نترسیم!… مکس که کمی جلوتر به فیوریوسا گفته بود امیدواری یک اشتباهه، می‌بینه که مردم پشت سرشون، برای تایید یک امیدواری آبکی چیزهایی سرهم می‌کنند. مکس گفته بود: وقتی نتونی چیزهای خراب‌شده رو درست کنی، کم‌کم دیوونه می‌شی! امیدواری یک اشتباه‌ست! فیورسیا مغرورانه جواب داده بود نه برای امید، بلکه برای رستگاری واقعی می‌جنگه! حالا وقتی فهمیده که واحه‌ وسط صحرا (موسوم به منطقه سبز / Green Place) پیشاپیش نابود شده و پیش رو هم جز کویر نمک نیست، حالا در ذهنش مرور می‌کنه که مفهوم یک رستگاری واقعی (redemption)‌ چیه!؟ مکس سوءنیت نداره. خودش علیه ایمورتان جو شوریده و نمی‌خواد شاهد نابودی تدریجی کسانی باشه که گناهی جز خواست یک زندگی بهنجار ندارند! آدم‌های مظلوم و محرومی مثل اون زن که نامش «دارنده‌ دانه‌ها»ست، (keepers of the seeds) چون بذرهایی در خورجین نگه می‌داره تا روزی در خاک مستعدی، در خاکی که شور نباشه، بکاره! مکس می‌گه اگر به جایی که فرار می‌کنید برگردید و با ایمورتان جو بجنگید، شاید با هم بتونید به چیزی مثل یک نوع رستگاری دست پیدا کنید! اون واقعاً جملات قطعی نمی‌گه! می‌گه چیزی شبیه به رستگاری!…   بنابراین فیلم «مکس دیوانه: گذرگاه خشم»، علاوه بر اینکه فیلمی در ژانر اکشن/ action و پر از صحنه‌های هیجان‌انگیز و پر زد و خورد در یک جنگ صحرایی‌ست، خالی از طرح پرسش درباره موقعیت‌های بنیادین بشری نیست. موقعیت‌هایی مابین امید و ناامیدی، واقعیت و سراب، رویاپردازی و مآل‌اندیشی… تجسم محشری از این موقعیت‌ها در جنگی پارتیزانی علیه یک تبهکار که آب‌ها را تصرف کرده است، به همراه جملات قصار تأمل‌برانگیز و طرح پرسش‌هایی همیشگی. حتی آنها که هیچ علاقه‌ای به تجسم سینمایی موقعیت‌های کهن‌الگویی ندارند، از ضرباهنگ تند داستان و جلوه‌های ویژه‌ی آن لذت خواهند برد. ای بسا برای تمامی تماشاگران در خاورمیانه، دیکتاتور کلاسیک این فیلم یعنی ایمورتان جو به همراه فدایی‌ها و جان‌نثاران در خدمت‌اش، به همراه باقی استعاره‌ها و کنایه‌های این فیلم، چیزی بیشتر از یک تخیل سینمایی، بلکه واقعیت روز باشد.

وقتی فیوریوسا و یارانش به پیشنهاد مکس تصمیم می‌گیرند که به منطقه قلعه برگردند، طبیعتاً با پارتیزان‌های ایمورتان جو روبه‌رو می‌شوند. میان آنها دوباره جنگ خونینی درمی‌گیرد و چون یکی از فداییان ایمورتان جو موفق می‌شود یکی از کنیزان مو بلوند او را دوباره بدزدد و داخل ماشین بکشاند، شما ایمورتان جو را می‌بینید که شبیه رهبران داعش، با انگشت اشاره، آسمان را نشان می‌دهد! اینکه چنین گروه‌های منحطی برای توجیه رفتار خود به آسمان اشاره می‌کرده‌اند…

برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/mad-max-fury-road/

#دیکتاتور #خاورمیانه #پارتیزان #چریک #جنگ_آب #امید #رستگاری #گفتگو

@Dialogue1402
بلا باکستر: اگر دنیا رو می‌شناختم می‌تونستم بهترش کنم!

هری استلی: نمی‌تونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایه‌داری! ما یک نوع جانوری از دست رفته‌ایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقع‌بینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!

بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دل‌شکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!

هری استلی: حق با توئه!

هر بار که گرفتارهای‌های انسان بالا می‌گیرند، سایه‌ی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدم‌ها می‌افتد، می‌توان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.

فیلم "چیزهای بیچاره" یا ساده‌تر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان می‌دهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده می‌شود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیت‌های اجتماعی در هم آمیخته است و زمینه‌ای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم می‌کند.

شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده می‌کند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز می‌کند. این تصویرسازی می‌تواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خدایی‌ای که بر زندگی و دانش اعمال می‌شود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیت‌های گسترده‌تر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/

#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی

@Dialogue1402
بلا باکستر: اگر دنیا رو می‌شناختم می‌تونستم بهترش کنم!

هری استلی: نمی‌تونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایه‌داری! ما یک نوع جانوری از دست رفته‌ایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقع‌بینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!

بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دل‌شکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!

هری استلی: حق با توئه!

هر بار که گرفتارهای‌های انسان بالا می‌گیرند، سایه‌ی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدم‌ها می‌افتد، می‌توان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.

فیلم "چیزهای بیچاره" یا ساده‌تر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان می‌دهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده می‌شود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیت‌های اجتماعی در هم آمیخته است و زمینه‌ای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم می‌کند.

شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده می‌کند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز می‌کند. این تصویرسازی می‌تواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خدایی‌ای که بر زندگی و دانش اعمال می‌شود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیت‌های گسترده‌تر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/

#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی

@Dialogue1402
بلا باکستر: اگر دنیا رو می‌شناختم می‌تونستم بهترش کنم!

هری استلی: نمی‌تونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایه‌داری! ما یک نوع جانوری از دست رفته‌ایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقع‌بینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!

بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دل‌شکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!

هری استلی: حق با توئه!

هر بار که گرفتارهای‌های انسان بالا می‌گیرند، سایه‌ی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدم‌ها می‌افتد، می‌توان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.

فیلم "چیزهای بیچاره" یا ساده‌تر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان می‌دهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده می‌شود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیت‌های اجتماعی در هم آمیخته است و زمینه‌ای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم می‌کند.

شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده می‌کند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز می‌کند. این تصویرسازی می‌تواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خدایی‌ای که بر زندگی و دانش اعمال می‌شود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیت‌های گسترده‌تر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.

برای خواندن ادامه‌ی این یادداشت رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/

#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی

@Dialogue1402