وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
نور فانی نشونده مهدوی وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لاَ لَيْلَ فِيهِ 🔸(خدایا) و همیشه نورش را به ما نشان بده که شبى در آن نباشد (بی انتها و فانی نشونده باشد) مصباح المتهجد/ص415 مفاتیح الجنان بلد الامین/ص308 بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث/ج99/ص92 متاسفیم…
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي ❌مضرات تکنولوژی❌ بشر با عقل ناقص و محدود و کوچک خود گاهی اشتباه فکر می کند و به بیراهه می رود مطلبی که #شر هست را #خیر می پندارد وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا…
علم واقعی علم دین و کلام معصومین علیهم السلام است ؛ معصومین علیهم السلام بر فناوری و تکنولوژی امروزی نام علم نگذاشتند
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً.
🔸حضرت امام صادق علیه السلام: «علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیغمبران آورده اند دو حرف است و مردم هم تا امروز بیش از آن دو حرف را ندانسته اند. پس موقعی که قائم ما قیام می کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می آورد و آن را در میان مردم منتشر می سازد و آن دو حرف را هم به آنها ضمیمه می کند تا آنکه بیست و هفت حرف خواهد شد.»
مختصر البصائر/ص320
بحار الأنوار (ط - بيروت)/ج52/ص336
إلزام الناصب/ج2/ص253
به دو نکته دقت کنید:
1️⃣معصومین علیهم السلام علم را محدود در چند مورد دانستند نه بیشتر پس ما هم از کلام معصومین علیهم السلام تجاوز نکنیم و به هر مزخرفی علم نگوییم
علم فقط چهار تاست
آیا اسم تکنولوژی امروزی را می توان #علم گذاشت؟
به قدری از معارف دین دور شدیم که به نقاشی و موسیقی و فناوری و تکنولوژی و هر مزخرفی علم می گوییم
2️⃣طبق حدیث امام صادق علیه السلام در باب 27 حرف بودن علم تمام علومی که انبیاء آوردند 2 حرف بوده و تا زمان ظهور فقط همان دو حرف است
از زمان انبیاء تا زمان ظهور تکنولوژی و فناوری که کلی پیشرفت داشته ولی چرا معصوم می فرماید علوم بیان شده همان 2 حرف باقی می ماند؟
چون علم یعنی معارف اسلام ، علم یعنی علم تفسیر روایی قرآن، علم یعنی آموزه های دین ، علم یعنی قال الباقر ، علم یعنی قال الصادق صلوات الله علیهما
اسم این فناوری و تکنولوژی و فضولی هایی که در طبیعت و کار خداوند متعال می کنند واقعا علم نیست.
اسم باردار کردن ابرها فضولی در کار خداست نه علم
اسم موسیقی فساد و معصیت است نه علم
و و و و و و
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِيعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ يَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً.
🔸حضرت امام صادق علیه السلام: «علم بیست و هفت حرف است. آنچه پیغمبران آورده اند دو حرف است و مردم هم تا امروز بیش از آن دو حرف را ندانسته اند. پس موقعی که قائم ما قیام می کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می آورد و آن را در میان مردم منتشر می سازد و آن دو حرف را هم به آنها ضمیمه می کند تا آنکه بیست و هفت حرف خواهد شد.»
مختصر البصائر/ص320
بحار الأنوار (ط - بيروت)/ج52/ص336
إلزام الناصب/ج2/ص253
به دو نکته دقت کنید:
1️⃣معصومین علیهم السلام علم را محدود در چند مورد دانستند نه بیشتر پس ما هم از کلام معصومین علیهم السلام تجاوز نکنیم و به هر مزخرفی علم نگوییم
علم فقط چهار تاست
آیا اسم تکنولوژی امروزی را می توان #علم گذاشت؟
به قدری از معارف دین دور شدیم که به نقاشی و موسیقی و فناوری و تکنولوژی و هر مزخرفی علم می گوییم
2️⃣طبق حدیث امام صادق علیه السلام در باب 27 حرف بودن علم تمام علومی که انبیاء آوردند 2 حرف بوده و تا زمان ظهور فقط همان دو حرف است
از زمان انبیاء تا زمان ظهور تکنولوژی و فناوری که کلی پیشرفت داشته ولی چرا معصوم می فرماید علوم بیان شده همان 2 حرف باقی می ماند؟
چون علم یعنی معارف اسلام ، علم یعنی علم تفسیر روایی قرآن، علم یعنی آموزه های دین ، علم یعنی قال الباقر ، علم یعنی قال الصادق صلوات الله علیهما
اسم این فناوری و تکنولوژی و فضولی هایی که در طبیعت و کار خداوند متعال می کنند واقعا علم نیست.
اسم باردار کردن ابرها فضولی در کار خداست نه علم
اسم موسیقی فساد و معصیت است نه علم
و و و و و و
Telegram
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
آیا اسم این تکنولوژی و فناوریِ مزخرف را می شود علم گذاشت؟
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): الْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ الْفِقْهُ لِلْأَدْيَانِ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الْأَزْمَانِ
🔸امیرالمؤمنین علیه…
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): الْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ الْفِقْهُ لِلْأَدْيَانِ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ النُّجُومُ لِمَعْرِفَةِ الْأَزْمَانِ
🔸امیرالمؤمنین علیه…
Forwarded from علامه مجلسی(ره)
#تقیه #علم #بدعت #شرح_حدیث
💥عن رَسُول الله(علیه وآله السلام):
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ،فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعنَةُ اللهِ»
زمانی که بدعت ها در اُمّت من ظاهر شوند،پس باید شخص عالِم،علمش را ظاهر کند،پس کسی که این کار را نکند،لعنت خدا بر او باد!
💥العلّامة المجلسي(رحمه الله):
✍قوله(عليه و آله السلام): «فليظهر» أي مع التمكّن و عدم الخوف علَى نفسه أو علَى المؤمنين!
این قول پیامبر(صلّی الله علیه و آله) که: «باید عالِم،علمش را ظاهر کند» یعنی همراه با توانایی(در إظهار علم) و عدم ترس(از ضرر) بر خودش یا بر مؤمنین!
📓مرآة العقول؛ج۱ص۱۸۶
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
☑️علّامه مجلسی(ره)
@majlesi1110
💥عن رَسُول الله(علیه وآله السلام):
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ،فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعنَةُ اللهِ»
زمانی که بدعت ها در اُمّت من ظاهر شوند،پس باید شخص عالِم،علمش را ظاهر کند،پس کسی که این کار را نکند،لعنت خدا بر او باد!
💥العلّامة المجلسي(رحمه الله):
✍قوله(عليه و آله السلام): «فليظهر» أي مع التمكّن و عدم الخوف علَى نفسه أو علَى المؤمنين!
این قول پیامبر(صلّی الله علیه و آله) که: «باید عالِم،علمش را ظاهر کند» یعنی همراه با توانایی(در إظهار علم) و عدم ترس(از ضرر) بر خودش یا بر مؤمنین!
📓مرآة العقول؛ج۱ص۱۸۶
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
☑️علّامه مجلسی(ره)
@majlesi1110
Forwarded from علامه مجلسی(ره)
#علم #تقیه
💥شیخ الإسلام علّامه مجلسی(ره):
✍الذي يظهر من جميع الأخبار إذا جمع بعضها مع بعض أن كتمان العلم عن أهله و عمّن لا ينكره و لا يخاف منه الضرر مذموم و في كثير من الموارد محرّم.
و في مقام التقية و خوف الضرر أو الإنكار و عدم القبول لضعف العقل أو عدم الفهم و حيرة المستمع لايجوز إظهاره،بل يجب أن يحمل على الناس ما تطيقه عقولهم و لا تأبى عنه أحلامهم!
↩️آنچه که از جمیع أخبار - در مقام جمع آنها - ظاهر میشود،این است که کتمان علم از اهل آن و از کسی که منکر آن نمیشود و ترس ضرر از او نیست،مذموم و در بسیاری از موارد حرام است.
و در مقام تقیه و خوف ضرر یا إنکار و عدم قبول - بخاطر ضعف عقل یا عدم فهم و حیرت شنونده - إظهار علم جائز نیست،بلکه واجب است به مردم چیزهایی حمل شود(گفته شود) که عقل ایشان طاقت آن را دارد و میتوانند تحمّل کنند!
📚بحارالأنوار؛ج۲ص۷۳
〰〰〰〰〰〰
✅علّامه مجلسی(ره)
@majlesi1110
💥شیخ الإسلام علّامه مجلسی(ره):
✍الذي يظهر من جميع الأخبار إذا جمع بعضها مع بعض أن كتمان العلم عن أهله و عمّن لا ينكره و لا يخاف منه الضرر مذموم و في كثير من الموارد محرّم.
و في مقام التقية و خوف الضرر أو الإنكار و عدم القبول لضعف العقل أو عدم الفهم و حيرة المستمع لايجوز إظهاره،بل يجب أن يحمل على الناس ما تطيقه عقولهم و لا تأبى عنه أحلامهم!
↩️آنچه که از جمیع أخبار - در مقام جمع آنها - ظاهر میشود،این است که کتمان علم از اهل آن و از کسی که منکر آن نمیشود و ترس ضرر از او نیست،مذموم و در بسیاری از موارد حرام است.
و در مقام تقیه و خوف ضرر یا إنکار و عدم قبول - بخاطر ضعف عقل یا عدم فهم و حیرت شنونده - إظهار علم جائز نیست،بلکه واجب است به مردم چیزهایی حمل شود(گفته شود) که عقل ایشان طاقت آن را دارد و میتوانند تحمّل کنند!
📚بحارالأنوار؛ج۲ص۷۳
〰〰〰〰〰〰
✅علّامه مجلسی(ره)
@majlesi1110
Forwarded from سفره ی دل
حکایت 3⃣7⃣3⃣
🌺 به مناسبت ولادت
حضرت زینب
سلام الله علیها 🌺
#ابوهاشم_جعفرى می گوید :
در زمان #متوكل زنى مدعى شد كه من #زينب دختر حضرت #زهرا سلاماللهعلیها دختر #پیامبر_اکرم صلیالله علیه و آله هستم .
،
متوكل به او گفت : _ چگونه ممکن است ؟!_ تو زن جوانى هستى و از زمان پیامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سالها مىگذرد !
گفت : پيامبر اكرم دست بر سرم كشيده و دعا كرده است كه هر چهل سال يك مرتبه جوانى برايم برگردد . من تا كنون خود را به مردم معرفى نكرده بودم . اما احتياج مرا واداشت كه خود را معرفى كنم.
متوكل گروهى از اولاد امیرالمومنین عليه السّلام ، بنى عباس و طايفه ی قريش را خواست و جريان او را تعریف كرد .
چند نفر وفات حضرت زينب سلام الله علیها را در سال فلان روايت كردند.
متوكل به او گفت : در مقابل اين حرف چه مىگویى؟
گفت : این روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند . من از نظر مردم پنهان بودهام . كسى از زنده بودن و مرگ من خبر نداشته است .
متوكل به آنها گفت : غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد ؟
گفتند : نه.
گفت من از جدم عباس بيزار باشم اگر مانع از ادعای این زن بشوم مگر با دليل .
گفتند : خوب است ابن الرضا ، #امام_هادی علیهالسلام را احضار كنى . شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد .
آن حضرت را احضار کرد و جريان آن زن را گفت .
امام هادی علیه السّلام فرمود :
دروغ مىگويد ! حضرت زينب عليها السّلام در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است .
متوكل گفت : اين جمع نيز همين روايت را نقل كردند ، ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعای این زن نشوم مگر با دليل .
حضرت فرمود : چيز مهمى نيست ؛ دليلى می آورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند .
پرسيد : چه دليلی ؟
فرمود :
« لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَلاَ تَضُرُّهَا ...
گوشت #فرزندان #فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است ؛ او را وارد قفس درندگان كن . اگر از فرزندان فاطمه سلام الله علیها باشد ، درندگان به او كارى ندارند... »
متوكل به آن زن گفت : چه مىگوئى ؟
گفت : او مايل است مرا به كشتن دهد . اينجا از فرزندان #امامحسن و امامحسين علیهماالسلام زيادند ، هر كدام را که مايلى در قفس درندگان بفرست .
در اين موقع رنگ از چهره ی همه پريد . بعضى از دشمنان امام هادی علیه السلام گفتند : مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد ، چرا خودش نمي رود؟!
متوكل نيز از این پيشنهاد استقبال کرد و چون ميل داشت بدون اینکه در ریخته شدن خون حضرت دخالت کرده باشد ، با این کار امام از بين برود ، رو به حضرت كرد و گفت :
چرا خودتان نمي رويد؟
فرمود : اگر شما مايل باشيد مي روم .
متوکل گفت : نردبانى آوردند و راه وارد شدن به محل درندگان را گشودند. شش شير در آن قفس بود . حضرت پائين رفتند و در ميان شيرها نشستند . آنها اطراف امام عليه السّلام را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كردند و سر بر روى دست خويش نهادند .
حضرت دست بر سر يكايك آنها كشيد و تا به هر كدام اشاره مىنمود که فاصله بگيرند ، اطاعت می کردند و به قسمتی كه امام دستور داده بود می رفتند و در مقابل امام ايستادند.
وزير متوكل به او گوشزد كرد كه اين كار بر ضرر تو است . بگو قبل از اينكه جريان بین همه ی مردم منتشر گردد ، از آنجا خارج شود .
متوكل گفت به حضرت گفت : ما نظر بدى درباره شما نداشتيم و فقط منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود ، اكنون خوب است بالا بيائيد.
امام از جاى خود حركت كرد و نزديك نردبان آمد ، شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت ، اشاره كرد برگرديد همه رفتند و ايشان بالا آمد.
فرمود : هر كسى مدعى است فرزند حضرت زهرا عليها السّلام است ، ميان اين درندهها برود .
متوكل رو به آن زن كرد و گفت : پائين برو ؛
زن شروع به التماس کرد و گفت من به دروغ گفتم دختر فلان كس هستم . از #فقر و تنگدستى چنین ادعایی را كردم .
گفت : او را در قفس درندهها بیاندازید .
ولى مادرش درخواست كرد كه آن زن را ببخشد.
🗂منبع :
الخرائج و الجرائح ، ج ۱ ، ص ۴۰۴
#جایگاه_فرزندان_حضرت_زهراسلاماللهعلیها
#علم_امام
📜@sofre_ye_del
🌺 به مناسبت ولادت
حضرت زینب
سلام الله علیها 🌺
#ابوهاشم_جعفرى می گوید :
در زمان #متوكل زنى مدعى شد كه من #زينب دختر حضرت #زهرا سلاماللهعلیها دختر #پیامبر_اکرم صلیالله علیه و آله هستم .
،
متوكل به او گفت : _ چگونه ممکن است ؟!_ تو زن جوانى هستى و از زمان پیامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سالها مىگذرد !
گفت : پيامبر اكرم دست بر سرم كشيده و دعا كرده است كه هر چهل سال يك مرتبه جوانى برايم برگردد . من تا كنون خود را به مردم معرفى نكرده بودم . اما احتياج مرا واداشت كه خود را معرفى كنم.
متوكل گروهى از اولاد امیرالمومنین عليه السّلام ، بنى عباس و طايفه ی قريش را خواست و جريان او را تعریف كرد .
چند نفر وفات حضرت زينب سلام الله علیها را در سال فلان روايت كردند.
متوكل به او گفت : در مقابل اين حرف چه مىگویى؟
گفت : این روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند . من از نظر مردم پنهان بودهام . كسى از زنده بودن و مرگ من خبر نداشته است .
متوكل به آنها گفت : غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد ؟
گفتند : نه.
گفت من از جدم عباس بيزار باشم اگر مانع از ادعای این زن بشوم مگر با دليل .
گفتند : خوب است ابن الرضا ، #امام_هادی علیهالسلام را احضار كنى . شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد .
آن حضرت را احضار کرد و جريان آن زن را گفت .
امام هادی علیه السّلام فرمود :
دروغ مىگويد ! حضرت زينب عليها السّلام در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است .
متوكل گفت : اين جمع نيز همين روايت را نقل كردند ، ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعای این زن نشوم مگر با دليل .
حضرت فرمود : چيز مهمى نيست ؛ دليلى می آورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند .
پرسيد : چه دليلی ؟
فرمود :
« لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَلاَ تَضُرُّهَا ...
گوشت #فرزندان #فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است ؛ او را وارد قفس درندگان كن . اگر از فرزندان فاطمه سلام الله علیها باشد ، درندگان به او كارى ندارند... »
متوكل به آن زن گفت : چه مىگوئى ؟
گفت : او مايل است مرا به كشتن دهد . اينجا از فرزندان #امامحسن و امامحسين علیهماالسلام زيادند ، هر كدام را که مايلى در قفس درندگان بفرست .
در اين موقع رنگ از چهره ی همه پريد . بعضى از دشمنان امام هادی علیه السلام گفتند : مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد ، چرا خودش نمي رود؟!
متوكل نيز از این پيشنهاد استقبال کرد و چون ميل داشت بدون اینکه در ریخته شدن خون حضرت دخالت کرده باشد ، با این کار امام از بين برود ، رو به حضرت كرد و گفت :
چرا خودتان نمي رويد؟
فرمود : اگر شما مايل باشيد مي روم .
متوکل گفت : نردبانى آوردند و راه وارد شدن به محل درندگان را گشودند. شش شير در آن قفس بود . حضرت پائين رفتند و در ميان شيرها نشستند . آنها اطراف امام عليه السّلام را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كردند و سر بر روى دست خويش نهادند .
حضرت دست بر سر يكايك آنها كشيد و تا به هر كدام اشاره مىنمود که فاصله بگيرند ، اطاعت می کردند و به قسمتی كه امام دستور داده بود می رفتند و در مقابل امام ايستادند.
وزير متوكل به او گوشزد كرد كه اين كار بر ضرر تو است . بگو قبل از اينكه جريان بین همه ی مردم منتشر گردد ، از آنجا خارج شود .
متوكل گفت به حضرت گفت : ما نظر بدى درباره شما نداشتيم و فقط منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود ، اكنون خوب است بالا بيائيد.
امام از جاى خود حركت كرد و نزديك نردبان آمد ، شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت ، اشاره كرد برگرديد همه رفتند و ايشان بالا آمد.
فرمود : هر كسى مدعى است فرزند حضرت زهرا عليها السّلام است ، ميان اين درندهها برود .
متوكل رو به آن زن كرد و گفت : پائين برو ؛
زن شروع به التماس کرد و گفت من به دروغ گفتم دختر فلان كس هستم . از #فقر و تنگدستى چنین ادعایی را كردم .
گفت : او را در قفس درندهها بیاندازید .
ولى مادرش درخواست كرد كه آن زن را ببخشد.
🗂منبع :
الخرائج و الجرائح ، ج ۱ ، ص ۴۰۴
#جایگاه_فرزندان_حضرت_زهراسلاماللهعلیها
#علم_امام
📜@sofre_ye_del
Forwarded from حدیثنا
⚫️تأملی پیرامون آسیبی که با مرگ فقیه مؤمن بر اسلام وارد میشود
♦️معمولاً وقتی یک عالم دینی از دنیا میرود، این جمله زیاد بیان میشود که: «وقتی عالمی از دنیا میرود آسیبی به اسلام وارد میشود که جبران نمیشود.»
🔺این جمله، ریشه در امثال حدیث زیر دارد:
🌿...عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
🍃«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِيهُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«هرگاه مؤمنِ فقیه بمیرد، رخنهای در اسلام ایجاد میشود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد.»
♦️امام کاظم (علیهالسلام) با تشبیهی این صدمه را بیشتر توضیح دادهاند:
🌿...عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
🍃«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَ يُصْعَدُ فِيهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام کاظم (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«هرگاه مؤمن بمیرد، فرشتگان و قطعههایی از زمین که (آن مؤمن) خداوند را بر روی آنها عبادت کرده و درهایی از آسمان که او با اعمالش به آنها صعود کرده است، بر او میگریند
🔸و در اسلام شکافی ایجاد میشود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد؛ چراکه مؤمنانِ فقیه، حصار قلعهی اسلام هستند؛ مانند حصاری که شهر را احاطه کرده.»
♦️امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی علت ایجاد این رخنه را ذکر فرمودهاند:
🌿...عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
🍃«إِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَقْبِضُ الْعِلْمَ بَعْدَ مَا يُهْبِطُهُ وَ لَكِنْ يَمُوتُ الْعَالِمُ فَيَذْهَبُ بِمَا يَعْلَمُ فَتَلِيهِمُ الْجُفَاةُ فَيَضِلُّونَ وَ يُضِلُّونَ وَ لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ لَيْسَ لَهُ أَصْلٌ.»»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🌿از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔶«پدرم (امام باقر علیهالسلام) میفرمودند:
🔸«بهراستی که خداوند (عزّوجلّ) علم را بعد از اینکه آن را فرو فرستاد، پس نمیگیرد.
🔸اما عالم میمیرد و معلموماتش را (با خود) میبرد و بهدنبال او افراد ستمگرِ سنگدلی میآیند که گمراه هستند و گمراه میکنند
🔸و در چیزی که ریشهای ندارد، خیری نیست.»»
♦️بله، علم ریشه است و انسانِ ریشهدار است که گمراه نمیشود و مردم را از گمراهی باز میدارد.
🔺با این توضیحات، حکمتِ بیان امام صادق (علیهالسلام) در حدیث زیر بهتر مشخص میشود:
🌿...عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
🍃«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ.»
📚منلايحضرهالفقيه، ج۴، ص۳۹۹
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند (عزّوجلّ) مردم را در یک سرزمین جمع میکند و ترازوها[ی سنجش اعمال] را [در میان] میگذارد.
🔸آنگاه "خون شهدا" را با "مُرکّب علما"1⃣ وزن میکند،2⃣ پس مرکّب علما نسبت به خون شهدا سنگینتر خواهد بود.»
♦️آری، در پیشگاه خداوند، تلاش علمی علمای دین، از مجاهده شهدا، مؤثرتر و - بالتبع - ارزشمندتر است.
🔺به همینخاطر است که…
🌿...عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
🍃«مَا مِنْ أَحَدٍ يَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِيسَ مِنْ مَوْتِ فَقِيهٍ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«مرگ هیچیک از مؤمنان برای ابلیس، دوستداشتنیتر از مرگ یک فقیه نیست.»
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣مرکّب، همان جوهری است که قلم را در آن میزدند تا رنگ گیرد و با آن روی کاغذ بنویسند. مقصود، در اینجا تلاش علمی عالمان برای ثبت اندوختههای علمی و انتشار آنها میباشد.
2⃣ترازوهای قدیمی را تصور کنید که دو کفه داشت و برای مقایسه وزن دو کالا بهکار میرفت.
#امام_باقر_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #امام_کاظم_علیه_السلام #علم #عالم #فقه #فقیه #ایمان #مرگ #ابلیس #فرشته #قیامت #شهید #شهادت #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
♦️معمولاً وقتی یک عالم دینی از دنیا میرود، این جمله زیاد بیان میشود که: «وقتی عالمی از دنیا میرود آسیبی به اسلام وارد میشود که جبران نمیشود.»
🔺این جمله، ریشه در امثال حدیث زیر دارد:
🌿...عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
🍃«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِيهُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«هرگاه مؤمنِ فقیه بمیرد، رخنهای در اسلام ایجاد میشود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد.»
♦️امام کاظم (علیهالسلام) با تشبیهی این صدمه را بیشتر توضیح دادهاند:
🌿...عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
🍃«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَ يُصْعَدُ فِيهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام کاظم (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«هرگاه مؤمن بمیرد، فرشتگان و قطعههایی از زمین که (آن مؤمن) خداوند را بر روی آنها عبادت کرده و درهایی از آسمان که او با اعمالش به آنها صعود کرده است، بر او میگریند
🔸و در اسلام شکافی ایجاد میشود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد؛ چراکه مؤمنانِ فقیه، حصار قلعهی اسلام هستند؛ مانند حصاری که شهر را احاطه کرده.»
♦️امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی علت ایجاد این رخنه را ذکر فرمودهاند:
🌿...عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
🍃«إِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَقْبِضُ الْعِلْمَ بَعْدَ مَا يُهْبِطُهُ وَ لَكِنْ يَمُوتُ الْعَالِمُ فَيَذْهَبُ بِمَا يَعْلَمُ فَتَلِيهِمُ الْجُفَاةُ فَيَضِلُّونَ وَ يُضِلُّونَ وَ لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ لَيْسَ لَهُ أَصْلٌ.»»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🌿از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔶«پدرم (امام باقر علیهالسلام) میفرمودند:
🔸«بهراستی که خداوند (عزّوجلّ) علم را بعد از اینکه آن را فرو فرستاد، پس نمیگیرد.
🔸اما عالم میمیرد و معلموماتش را (با خود) میبرد و بهدنبال او افراد ستمگرِ سنگدلی میآیند که گمراه هستند و گمراه میکنند
🔸و در چیزی که ریشهای ندارد، خیری نیست.»»
♦️بله، علم ریشه است و انسانِ ریشهدار است که گمراه نمیشود و مردم را از گمراهی باز میدارد.
🔺با این توضیحات، حکمتِ بیان امام صادق (علیهالسلام) در حدیث زیر بهتر مشخص میشود:
🌿...عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
🍃«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ.»
📚منلايحضرهالفقيه، ج۴، ص۳۹۹
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند (عزّوجلّ) مردم را در یک سرزمین جمع میکند و ترازوها[ی سنجش اعمال] را [در میان] میگذارد.
🔸آنگاه "خون شهدا" را با "مُرکّب علما"1⃣ وزن میکند،2⃣ پس مرکّب علما نسبت به خون شهدا سنگینتر خواهد بود.»
♦️آری، در پیشگاه خداوند، تلاش علمی علمای دین، از مجاهده شهدا، مؤثرتر و - بالتبع - ارزشمندتر است.
🔺به همینخاطر است که…
🌿...عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
🍃«مَا مِنْ أَحَدٍ يَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِيسَ مِنْ مَوْتِ فَقِيهٍ.»
📚الكافي، ج۱، ص۳۸
🔶از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«مرگ هیچیک از مؤمنان برای ابلیس، دوستداشتنیتر از مرگ یک فقیه نیست.»
📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1⃣مرکّب، همان جوهری است که قلم را در آن میزدند تا رنگ گیرد و با آن روی کاغذ بنویسند. مقصود، در اینجا تلاش علمی عالمان برای ثبت اندوختههای علمی و انتشار آنها میباشد.
2⃣ترازوهای قدیمی را تصور کنید که دو کفه داشت و برای مقایسه وزن دو کالا بهکار میرفت.
#امام_باقر_علیه_السلام #امام_صادق_علیه_السلام #امام_کاظم_علیه_السلام #علم #عالم #فقه #فقیه #ایمان #مرگ #ابلیس #فرشته #قیامت #شهید #شهادت #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
Forwarded from جِلَاءٌ لِلْقُلُوبِ (عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُری)
▪️[بصائر الدرجات] الْخَشَّابُ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ کَامِلٍ التَّمَّارِ قَالَ: ... مَا خَرَجَ إِلَیْکُمْ مِنْ عِلْمِنَا إِلَّا أَلِفاً غَیْرَ مَعْطُوفَةٍ.
▪️کامل تمار نقل کرده، روزی در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمودند: ... 👈 از #علم_ما ، تنها به أندازه ی #یک #ألف_غیر_معطوفه به شما #رسیده است. 👉
▫️مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه: «ألف غیر معطوفه» کنایه از #نهایت #کم_بودن است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 25 ٫ صفحه 284
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️تَذَاكَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَحَدَّثُوا
فَإِنَّ اَلْحَدِيثَ 👈 جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ 👉
➡️ @eteghdate
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▪️کامل تمار نقل کرده، روزی در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمودند: ... 👈 از #علم_ما ، تنها به أندازه ی #یک #ألف_غیر_معطوفه به شما #رسیده است. 👉
▫️مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه: «ألف غیر معطوفه» کنایه از #نهایت #کم_بودن است.
📚 بحارالأنوار ٫ جلد 25 ٫ صفحه 284
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▫️تَذَاكَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَحَدَّثُوا
فَإِنَّ اَلْحَدِيثَ 👈 جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ 👉
➡️ @eteghdate
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
Forwarded from نکات ناب
#عقاید #شیخیه #علم #شرح_الحدیث
💥شیخ مهدی مهدوی(دام ظلّه):
📝شیخ احمد(اَحسائی) مانند دیگر مدّعیان عرفان - با توجه به اهداف و روش های خاص - بارها در آثارش به روایت «ليس العلم بالتعلّم» یا «بكثرة التعلّم» استناد می کند،با آن که:
* اوّلا: این روایت،معارض با روایت معتبر و قوی امام کاظم(علیه السلام) است که به هشام فرمودند: «العلم بالتعلّم». و شیخ که ادّعای احاطه به روایات دارد،باید آن را از نظر دور نمی داشت؛چرا که در منابع معتبر شیعه آمده است. (۱)
* ثانيا: بر فرض صدور،به قرینه آنکه مخاطب «عنوان بصری» است،ممكن است مراد آن باشد که چنین نیست که با کثرت رفت و آمد نزد عالِم نمایان عامه،بتوان تحصیل علم نمود،بلکه علم نوری است که خدا به انبياء و حُجَج معصومین (علیهم السلام) داده و باید آن را از معدنش فرا گرفت!
(۱)الکافی؛ج۱ص۱۷
📚شیخ و شیخیه؛ص۷۹-۸۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅«نکاتِ ناب»:
@Nokatenabazmaaref
💥شیخ مهدی مهدوی(دام ظلّه):
📝شیخ احمد(اَحسائی) مانند دیگر مدّعیان عرفان - با توجه به اهداف و روش های خاص - بارها در آثارش به روایت «ليس العلم بالتعلّم» یا «بكثرة التعلّم» استناد می کند،با آن که:
* اوّلا: این روایت،معارض با روایت معتبر و قوی امام کاظم(علیه السلام) است که به هشام فرمودند: «العلم بالتعلّم». و شیخ که ادّعای احاطه به روایات دارد،باید آن را از نظر دور نمی داشت؛چرا که در منابع معتبر شیعه آمده است. (۱)
* ثانيا: بر فرض صدور،به قرینه آنکه مخاطب «عنوان بصری» است،ممكن است مراد آن باشد که چنین نیست که با کثرت رفت و آمد نزد عالِم نمایان عامه،بتوان تحصیل علم نمود،بلکه علم نوری است که خدا به انبياء و حُجَج معصومین (علیهم السلام) داده و باید آن را از معدنش فرا گرفت!
(۱)الکافی؛ج۱ص۱۷
📚شیخ و شیخیه؛ص۷۹-۸۰
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅«نکاتِ ناب»:
@Nokatenabazmaaref
آیا مراجع تقلید همیشه باید جواب شبهات افراد شبهه افکن را بدهند؟
#تقیه #علم #بدعت #شرح_حدیث
عن رَسُول الله صلی الله علیه و آله: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ،فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعنَةُ اللهِ»
🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله: زمانی که بدعت ها در اُمّت من ظاهر شوند،پس باید شخص عالِم،علمش را ظاهر کند،پس کسی که این کار را نکند،لعنت خدا بر او باد!
العلّامة المجلسي(رحمه الله): قوله (عليه و آله السلام): «فليظهر» أي مع التمكّن و عدم الخوف علَى نفسه أو علَى المؤمنين!
🔸علامه مجلسی در شرح این حدیث می فرماید: این قول پیامبر(صلّی الله علیه و آله) که: «باید عالِم،علمش را ظاهر کند» یعنی همراه با توانایی (در إظهار علم) و عدم ترس (از ضرر) بر خودش یا بر مؤمنین!
مرآة العقول جلد 1 صفحه 186
در زمانه ای زندگی می کنیم که شبهات و سخنان ضد دینی زیاد شده؛ واقعا #علمای_صالح در این شرایط می توانند جواب هر سگی که در گوشه ای واق واق می کند را بدهند؟
گاهی اگر ایشان جواب شخص را بدهند در حقیقت آن شخص گمراه و شبهه اش را بزرگ کردند و این همان چیزی است که شبهه افکنان می خواهند؛ خودشان نتوانستند این کار را بکنند ما برایشان بکنیم؟
مراجع تقلید خوش عقیده ما با کلی منبری های خوب مرتبط هستند؛ یقینا به ایشان می سپارند که جواب شبهات را بدهند و از طرفی خودشان هم دنبال شهرت و نمایش نیستند و از راه های درست امر را پیگیری می کنند و لزومی ندارد که ما بفهمیم و برایشان به به چه چه راه بیندازیم.
و اینکه طبق نظر علامه مجلسی تمام جوانب و وجوه قضیه باید سنجیده شود؛ مبادا نحوه پاسخ ایشان به ضرر مومنین تمام شود.
#تقیه #علم #بدعت #شرح_حدیث
عن رَسُول الله صلی الله علیه و آله: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ،فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعنَةُ اللهِ»
🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله: زمانی که بدعت ها در اُمّت من ظاهر شوند،پس باید شخص عالِم،علمش را ظاهر کند،پس کسی که این کار را نکند،لعنت خدا بر او باد!
العلّامة المجلسي(رحمه الله): قوله (عليه و آله السلام): «فليظهر» أي مع التمكّن و عدم الخوف علَى نفسه أو علَى المؤمنين!
🔸علامه مجلسی در شرح این حدیث می فرماید: این قول پیامبر(صلّی الله علیه و آله) که: «باید عالِم،علمش را ظاهر کند» یعنی همراه با توانایی (در إظهار علم) و عدم ترس (از ضرر) بر خودش یا بر مؤمنین!
مرآة العقول جلد 1 صفحه 186
در زمانه ای زندگی می کنیم که شبهات و سخنان ضد دینی زیاد شده؛ واقعا #علمای_صالح در این شرایط می توانند جواب هر سگی که در گوشه ای واق واق می کند را بدهند؟
گاهی اگر ایشان جواب شخص را بدهند در حقیقت آن شخص گمراه و شبهه اش را بزرگ کردند و این همان چیزی است که شبهه افکنان می خواهند؛ خودشان نتوانستند این کار را بکنند ما برایشان بکنیم؟
مراجع تقلید خوش عقیده ما با کلی منبری های خوب مرتبط هستند؛ یقینا به ایشان می سپارند که جواب شبهات را بدهند و از طرفی خودشان هم دنبال شهرت و نمایش نیستند و از راه های درست امر را پیگیری می کنند و لزومی ندارد که ما بفهمیم و برایشان به به چه چه راه بیندازیم.
و اینکه طبق نظر علامه مجلسی تمام جوانب و وجوه قضیه باید سنجیده شود؛ مبادا نحوه پاسخ ایشان به ضرر مومنین تمام شود.
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
توضیحات علامه مجلسی در مورد علم غیب اهل بیت صلوات الله علیهم قال المجلسي:تحقيق: قد عرفت مرارا انّ نفي علم الغيب عنهم عليهم السّلام معناه انّهم لا يعلمون ذلك من أنفسهم بغير تعليمه تعالى بوحي أو الهام و الاّ فظاهر انّ عمدة معجزات الأنبياء و الأوصياء عليهم السّلام…
-علم غیب اهل بیت صلوات الله علیهم
-امام در بین مردم به ظواهر عمل می کرد
#علم_الکتاب
عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ يَحْيَى الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ فِي مَجْلِسِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)إِذْ خَرَجَ إِلَيْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ،فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ:«يَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ!مَا يَعْلَمُ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِيَتِي فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّي،فَمَا عَلِمْتُ فِي أَيِّ بُيُوتِ الدَّارِ هِيَ».
قَالَ سَدِيرٌ:فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِي مَنْزِلِهِ،دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ مُيَسِّرٌ،وَ قُلْنَا لَهُ:جُعِلْنَا فِدَاكَ، سَمِعْنَاكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ كَذَا وَ كَذَا فِي أَمْرِ جَارِيَتِكَ،وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّكَ تَعْلَمُ عِلْماً كَثِيراً،وَ لاَ نَنْسُبُكَ إِلَى عِلْمِ الْغَيْبِ!قَالَ:فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ؟» قُلْتُ:بَلَى.قَالَ:«فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ« قٰالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتٰابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ [1]»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَدْ قَرَأْتُهُ.قَالَ:«فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ،وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:أَخْبِرْنِي بِهِ،قَالَ:«قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ،فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،مَا أَقَلَّ هَذَا!فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ!يَا سَدِيرُ،فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً: قُلْ كَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتٰابِ »؟قَالَ:قُلْتُ:قَدْ قَرَأْتُهُ،جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَالَ:«أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ،أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ؟».قُلْتُ:لاَ،بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ،فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ،وَ قَالَ:«عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا،عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا».
وَ رَوَى هَذَا الْحَدِيثَ الصَّفَّارُ:فِي(بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ)بِتَغْيِيرٍ يَسِيرٍ بِزِيَادَةٍ وَ نُقْصَانٍ [2].
🔸سدیر گفت: من و ابو بصیر و یحیی بزّاز و داود بن کثیر در مجلس حضرت صادق (صلوات الله علیه) بودیم که حضرت خشمگین به سوی ما خارج شد. و هنگامی که در جایگاهش نشست، فرمود: شگفتا از این مردمی که می پندارند ما غیب می دانیم! غیب را جز خداوند عز و جل نمی داند. من خواستم فلان کنیزم را بزنم، از دستم گریخت و من ندانستم که او در کدام یک از اتاق های خانه است؟ سدیر گفت: وقتی حضرت از محل نشستنش برخاسته، به سوی منزل رفت، من و ابو بصیر و میسر به نزدش رفته، و به او گفتیم: جان ما به فدایت. از تو شنیدیم که تو در کار کنیزت چنان و چنان فرمودی و ما می دانیم که تو علم فراوانی داری اما به علم غیب نسبتت نمی دهیم. او گوید: پس فرمود: ای سدیر آیا قرآن نخوانده ای؟ گفتم: بله. فرمود: آیا در آنچه از کتاب خداوند عز و جل خوانده ای، این را هم یافته ای: (کسی که دانشی از کتاب داشت، گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.) [نمل 40] گفتم: جانم فدایت! آن را خوانده ام. فرمود: آیا آن مرد را شناختی؟ و آیا دانستی چقدر از دانش کتاب نزد او بود؟ گوید: گفتم: مرا از آن آگاه کنید. فرمود: به اندازۀ قطره ای آب نسبت به دریای سبز. و این از دانش کتاب چقدر می شود؟ گوید: گفتم: فدایت شوم! خیلی کم است. پس فرمود: ای سدیر، این علم چه بسیار است؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ آن را نسبت داده به سوی علمی که من تو را به آن خبر می دهم. ای سدیر! آیا در آنچه از کتاب خدای عز و جل خوانده ای این را دریافته ای؟ (بگو کافی است که خداوند و کسی که دانش کتاب نزد او است میان من و شما گواه باشند.) [رعد 43] گوید: گفتم: آن را خوانده ام جانم به فدایت. فرمود: آیا کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است عالم تر است یا کسی که بعضی از دانش کتاب نزد او است؟ عرض کردم: نه، بلکه کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است. پس حضرت با دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود: به خدا سوگند همۀ دانش کتاب نزد ما است. به خدا سوگند همۀ علم کتاب نزد ما است.
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 273
الكافي جلد 1 صفحه 257 بَابٌ نَادِرٌ فِيهِ ذِكْرُ الْغَيْبِ حدیث 3
تفسیر کنز الدقائق جلد 6 صفحه 481
#جزء13 #جزء19
-امام در بین مردم به ظواهر عمل می کرد
#علم_الکتاب
عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ يَحْيَى الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ كَثِيرٍ فِي مَجْلِسِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)إِذْ خَرَجَ إِلَيْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ،فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ:«يَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَيْبَ!مَا يَعْلَمُ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِيَتِي فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّي،فَمَا عَلِمْتُ فِي أَيِّ بُيُوتِ الدَّارِ هِيَ».
قَالَ سَدِيرٌ:فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِي مَنْزِلِهِ،دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِيرٍ وَ مُيَسِّرٌ،وَ قُلْنَا لَهُ:جُعِلْنَا فِدَاكَ، سَمِعْنَاكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ كَذَا وَ كَذَا فِي أَمْرِ جَارِيَتِكَ،وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّكَ تَعْلَمُ عِلْماً كَثِيراً،وَ لاَ نَنْسُبُكَ إِلَى عِلْمِ الْغَيْبِ!قَالَ:فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ؟» قُلْتُ:بَلَى.قَالَ:«فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ« قٰالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتٰابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ [1]»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَدْ قَرَأْتُهُ.قَالَ:«فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ،وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:أَخْبِرْنِي بِهِ،قَالَ:«قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ،فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ؟»قَالَ:قُلْتُ:جُعِلْتُ فِدَاكَ،مَا أَقَلَّ هَذَا!فَقَالَ:«يَا سَدِيرُ،مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ!يَا سَدِيرُ،فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً: قُلْ كَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتٰابِ »؟قَالَ:قُلْتُ:قَدْ قَرَأْتُهُ،جُعِلْتُ فِدَاكَ،قَالَ:«أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ،أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ؟».قُلْتُ:لاَ،بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ،فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ،وَ قَالَ:«عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا،عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا».
وَ رَوَى هَذَا الْحَدِيثَ الصَّفَّارُ:فِي(بَصَائِرِ الدَّرَجَاتِ)بِتَغْيِيرٍ يَسِيرٍ بِزِيَادَةٍ وَ نُقْصَانٍ [2].
🔸سدیر گفت: من و ابو بصیر و یحیی بزّاز و داود بن کثیر در مجلس حضرت صادق (صلوات الله علیه) بودیم که حضرت خشمگین به سوی ما خارج شد. و هنگامی که در جایگاهش نشست، فرمود: شگفتا از این مردمی که می پندارند ما غیب می دانیم! غیب را جز خداوند عز و جل نمی داند. من خواستم فلان کنیزم را بزنم، از دستم گریخت و من ندانستم که او در کدام یک از اتاق های خانه است؟ سدیر گفت: وقتی حضرت از محل نشستنش برخاسته، به سوی منزل رفت، من و ابو بصیر و میسر به نزدش رفته، و به او گفتیم: جان ما به فدایت. از تو شنیدیم که تو در کار کنیزت چنان و چنان فرمودی و ما می دانیم که تو علم فراوانی داری اما به علم غیب نسبتت نمی دهیم. او گوید: پس فرمود: ای سدیر آیا قرآن نخوانده ای؟ گفتم: بله. فرمود: آیا در آنچه از کتاب خداوند عز و جل خوانده ای، این را هم یافته ای: (کسی که دانشی از کتاب داشت، گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد.) [نمل 40] گفتم: جانم فدایت! آن را خوانده ام. فرمود: آیا آن مرد را شناختی؟ و آیا دانستی چقدر از دانش کتاب نزد او بود؟ گوید: گفتم: مرا از آن آگاه کنید. فرمود: به اندازۀ قطره ای آب نسبت به دریای سبز. و این از دانش کتاب چقدر می شود؟ گوید: گفتم: فدایت شوم! خیلی کم است. پس فرمود: ای سدیر، این علم چه بسیار است؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ آن را نسبت داده به سوی علمی که من تو را به آن خبر می دهم. ای سدیر! آیا در آنچه از کتاب خدای عز و جل خوانده ای این را دریافته ای؟ (بگو کافی است که خداوند و کسی که دانش کتاب نزد او است میان من و شما گواه باشند.) [رعد 43] گوید: گفتم: آن را خوانده ام جانم به فدایت. فرمود: آیا کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است عالم تر است یا کسی که بعضی از دانش کتاب نزد او است؟ عرض کردم: نه، بلکه کسی که همۀ دانش کتاب نزد او است. پس حضرت با دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود: به خدا سوگند همۀ دانش کتاب نزد ما است. به خدا سوگند همۀ علم کتاب نزد ما است.
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 273
الكافي جلد 1 صفحه 257 بَابٌ نَادِرٌ فِيهِ ذِكْرُ الْغَيْبِ حدیث 3
تفسیر کنز الدقائق جلد 6 صفحه 481
#جزء13 #جزء19
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
✔️برتری اهل بیت علیهم السلام بر انبیاء (6) انبیاء چند حرف از اسم اعظم می دانند و اهل بیت علیهم السلام چند حرف؟ ●قال الامام الصادق علیه السلام: إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أُعْطِيَ حَرْفَيْنِ كَانَ يَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِيَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ…
#علم_الکتاب
#علم_من_الکتاب
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ﴿سورة النمل ٤٠﴾
کسی که دانشی از کتاب [نزد او بود گفت: من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ
أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّه
🔸حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
«قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»
يعنى: آن كسى كه در نزد او دانش كمى از كتاب بود (و آن آصف بن برخيا است وزير سليمان و خواهرزاده و ولىّ عهد و خليفه او كه كتب الهى را خوانده بود، و بعضى از اسم اعظم را مى دانست) گفت: من مى آورم تخت بلقيس را در نزد تو، پيش از آنكه چشم تو به سوى تو باز گردد».
راوى مى گويد كه: حضرت صادق (صلوات الله عليه) انگشتان خويش را گشود و بر سينه اش نهاد و فرمود:
به خدا سوگند، كه در نزد ما است علم همه كتاب
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 229
بصائر الدرجات، ج1، ص: 212
تفسير نور الثقلين، ج4، ص: 89
#جزء14 #جزء19
#علم_من_الکتاب
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ﴿سورة النمل ٤٠﴾
کسی که دانشی از کتاب [نزد او بود گفت: من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) قَالَ: قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ
أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِي صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّه
🔸حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
«قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»
يعنى: آن كسى كه در نزد او دانش كمى از كتاب بود (و آن آصف بن برخيا است وزير سليمان و خواهرزاده و ولىّ عهد و خليفه او كه كتب الهى را خوانده بود، و بعضى از اسم اعظم را مى دانست) گفت: من مى آورم تخت بلقيس را در نزد تو، پيش از آنكه چشم تو به سوى تو باز گردد».
راوى مى گويد كه: حضرت صادق (صلوات الله عليه) انگشتان خويش را گشود و بر سينه اش نهاد و فرمود:
به خدا سوگند، كه در نزد ما است علم همه كتاب
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 229
بصائر الدرجات، ج1، ص: 212
تفسير نور الثقلين، ج4، ص: 89
#جزء14 #جزء19
Forwarded from حدیثنا
💠آصف بن برخیا چهطور توانست تخت پادشاهی بلقیس را با آن سرعت حاضر کند؟
♦️در مطلب قبل، به «آصف بن برخیا» اشاره شد که با مقدار کمی که از علم کتاب داشت، توانست تخت بلقیس را در کمتر از چشم بر هم زدن، نزد حضرت سلیمان (علینبیناوآلهوعلیهالسلام) حاضر کند.
🔺در حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) حقیقت این انتقال تشریح شده است و علمی که عاصف با آن به چنین قدرتی دست یافته بود، با علمی که نزد اهلبیت (علیهمالسلام) هست، مقایسه شده است.
👈ملاحظه بفرمایید...
🌿...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
🍃«إِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ عَلَى ثَلاَثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ اَلسَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ اَلْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ اَلاِسْمِ اَلْأَعْظَمِ اِثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى اِسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ اَلْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ.»
📚الکافي، ج۱، ص۲۳۰
🔶از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«بهراستی که اسم اعظم خداوند بر هفتاد و سه حرف است. نزد آصف (بن برخیا) فقط یک حرف از این هفتاد و سه حرف بود.
🔸پس آن حرف را به زبان آورد و زمینی که میان او و تخت بلقیس بود، فرو رفت و ناپدید شد تا او تخت را با دستش گرفت. سپس زمین، سریعتر از چشم بر هم زدن، به جای خود برگشت.
🔸و نزد ما (اهل بیت) هفتاد و دو حرف از (هفتاد و سه حرف) اسم اعظم هست و یک حرف نزد خداوند (تعالی) است و آن را، در علم غیبی که نزد اوست، به خود اختصاص داده است.
🔸«و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»؛ «و هیچ توان و قدرتی نیست، مگر با (توفیقِ) خداوندِ بلندمرتبهی عظیم.»»
#امام_باقر_علیه_السلام #علم #قدرت #علم_امام #علم_غیب #اسم_اعظم #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona
♦️در مطلب قبل، به «آصف بن برخیا» اشاره شد که با مقدار کمی که از علم کتاب داشت، توانست تخت بلقیس را در کمتر از چشم بر هم زدن، نزد حضرت سلیمان (علینبیناوآلهوعلیهالسلام) حاضر کند.
🔺در حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) حقیقت این انتقال تشریح شده است و علمی که عاصف با آن به چنین قدرتی دست یافته بود، با علمی که نزد اهلبیت (علیهمالسلام) هست، مقایسه شده است.
👈ملاحظه بفرمایید...
🌿...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
🍃«إِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ عَلَى ثَلاَثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ اَلسَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ اَلْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ اَلاِسْمِ اَلْأَعْظَمِ اِثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى اِسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ اَلْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ.»
📚الکافي، ج۱، ص۲۳۰
🔶از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است:
🔸«بهراستی که اسم اعظم خداوند بر هفتاد و سه حرف است. نزد آصف (بن برخیا) فقط یک حرف از این هفتاد و سه حرف بود.
🔸پس آن حرف را به زبان آورد و زمینی که میان او و تخت بلقیس بود، فرو رفت و ناپدید شد تا او تخت را با دستش گرفت. سپس زمین، سریعتر از چشم بر هم زدن، به جای خود برگشت.
🔸و نزد ما (اهل بیت) هفتاد و دو حرف از (هفتاد و سه حرف) اسم اعظم هست و یک حرف نزد خداوند (تعالی) است و آن را، در علم غیبی که نزد اوست، به خود اختصاص داده است.
🔸«و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»؛ «و هیچ توان و قدرتی نیست، مگر با (توفیقِ) خداوندِ بلندمرتبهی عظیم.»»
#امام_باقر_علیه_السلام #علم #قدرت #علم_امام #علم_غیب #اسم_اعظم #حدیث
💠 جرعهای از احادیث کمترشنیدهشده اهلبیت ﴿علیهمالسلام﴾ در «حـدیـثـنـا»:
💠 @hadithona