Forwarded from سفره ی دل
حکایت 3⃣7⃣3⃣
🌺 به مناسبت ولادت
حضرت زینب
سلام الله علیها 🌺
#ابوهاشم_جعفرى می گوید :
در زمان #متوكل زنى مدعى شد كه من #زينب دختر حضرت #زهرا سلاماللهعلیها دختر #پیامبر_اکرم صلیالله علیه و آله هستم .
،
متوكل به او گفت : _ چگونه ممکن است ؟!_ تو زن جوانى هستى و از زمان پیامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سالها مىگذرد !
گفت : پيامبر اكرم دست بر سرم كشيده و دعا كرده است كه هر چهل سال يك مرتبه جوانى برايم برگردد . من تا كنون خود را به مردم معرفى نكرده بودم . اما احتياج مرا واداشت كه خود را معرفى كنم.
متوكل گروهى از اولاد امیرالمومنین عليه السّلام ، بنى عباس و طايفه ی قريش را خواست و جريان او را تعریف كرد .
چند نفر وفات حضرت زينب سلام الله علیها را در سال فلان روايت كردند.
متوكل به او گفت : در مقابل اين حرف چه مىگویى؟
گفت : این روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند . من از نظر مردم پنهان بودهام . كسى از زنده بودن و مرگ من خبر نداشته است .
متوكل به آنها گفت : غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد ؟
گفتند : نه.
گفت من از جدم عباس بيزار باشم اگر مانع از ادعای این زن بشوم مگر با دليل .
گفتند : خوب است ابن الرضا ، #امام_هادی علیهالسلام را احضار كنى . شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد .
آن حضرت را احضار کرد و جريان آن زن را گفت .
امام هادی علیه السّلام فرمود :
دروغ مىگويد ! حضرت زينب عليها السّلام در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است .
متوكل گفت : اين جمع نيز همين روايت را نقل كردند ، ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعای این زن نشوم مگر با دليل .
حضرت فرمود : چيز مهمى نيست ؛ دليلى می آورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند .
پرسيد : چه دليلی ؟
فرمود :
« لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَلاَ تَضُرُّهَا ...
گوشت #فرزندان #فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است ؛ او را وارد قفس درندگان كن . اگر از فرزندان فاطمه سلام الله علیها باشد ، درندگان به او كارى ندارند... »
متوكل به آن زن گفت : چه مىگوئى ؟
گفت : او مايل است مرا به كشتن دهد . اينجا از فرزندان #امامحسن و امامحسين علیهماالسلام زيادند ، هر كدام را که مايلى در قفس درندگان بفرست .
در اين موقع رنگ از چهره ی همه پريد . بعضى از دشمنان امام هادی علیه السلام گفتند : مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد ، چرا خودش نمي رود؟!
متوكل نيز از این پيشنهاد استقبال کرد و چون ميل داشت بدون اینکه در ریخته شدن خون حضرت دخالت کرده باشد ، با این کار امام از بين برود ، رو به حضرت كرد و گفت :
چرا خودتان نمي رويد؟
فرمود : اگر شما مايل باشيد مي روم .
متوکل گفت : نردبانى آوردند و راه وارد شدن به محل درندگان را گشودند. شش شير در آن قفس بود . حضرت پائين رفتند و در ميان شيرها نشستند . آنها اطراف امام عليه السّلام را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كردند و سر بر روى دست خويش نهادند .
حضرت دست بر سر يكايك آنها كشيد و تا به هر كدام اشاره مىنمود که فاصله بگيرند ، اطاعت می کردند و به قسمتی كه امام دستور داده بود می رفتند و در مقابل امام ايستادند.
وزير متوكل به او گوشزد كرد كه اين كار بر ضرر تو است . بگو قبل از اينكه جريان بین همه ی مردم منتشر گردد ، از آنجا خارج شود .
متوكل گفت به حضرت گفت : ما نظر بدى درباره شما نداشتيم و فقط منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود ، اكنون خوب است بالا بيائيد.
امام از جاى خود حركت كرد و نزديك نردبان آمد ، شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت ، اشاره كرد برگرديد همه رفتند و ايشان بالا آمد.
فرمود : هر كسى مدعى است فرزند حضرت زهرا عليها السّلام است ، ميان اين درندهها برود .
متوكل رو به آن زن كرد و گفت : پائين برو ؛
زن شروع به التماس کرد و گفت من به دروغ گفتم دختر فلان كس هستم . از #فقر و تنگدستى چنین ادعایی را كردم .
گفت : او را در قفس درندهها بیاندازید .
ولى مادرش درخواست كرد كه آن زن را ببخشد.
🗂منبع :
الخرائج و الجرائح ، ج ۱ ، ص ۴۰۴
#جایگاه_فرزندان_حضرت_زهراسلاماللهعلیها
#علم_امام
📜@sofre_ye_del
🌺 به مناسبت ولادت
حضرت زینب
سلام الله علیها 🌺
#ابوهاشم_جعفرى می گوید :
در زمان #متوكل زنى مدعى شد كه من #زينب دختر حضرت #زهرا سلاماللهعلیها دختر #پیامبر_اکرم صلیالله علیه و آله هستم .
،
متوكل به او گفت : _ چگونه ممکن است ؟!_ تو زن جوانى هستى و از زمان پیامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سالها مىگذرد !
گفت : پيامبر اكرم دست بر سرم كشيده و دعا كرده است كه هر چهل سال يك مرتبه جوانى برايم برگردد . من تا كنون خود را به مردم معرفى نكرده بودم . اما احتياج مرا واداشت كه خود را معرفى كنم.
متوكل گروهى از اولاد امیرالمومنین عليه السّلام ، بنى عباس و طايفه ی قريش را خواست و جريان او را تعریف كرد .
چند نفر وفات حضرت زينب سلام الله علیها را در سال فلان روايت كردند.
متوكل به او گفت : در مقابل اين حرف چه مىگویى؟
گفت : این روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند . من از نظر مردم پنهان بودهام . كسى از زنده بودن و مرگ من خبر نداشته است .
متوكل به آنها گفت : غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد ؟
گفتند : نه.
گفت من از جدم عباس بيزار باشم اگر مانع از ادعای این زن بشوم مگر با دليل .
گفتند : خوب است ابن الرضا ، #امام_هادی علیهالسلام را احضار كنى . شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد .
آن حضرت را احضار کرد و جريان آن زن را گفت .
امام هادی علیه السّلام فرمود :
دروغ مىگويد ! حضرت زينب عليها السّلام در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است .
متوكل گفت : اين جمع نيز همين روايت را نقل كردند ، ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعای این زن نشوم مگر با دليل .
حضرت فرمود : چيز مهمى نيست ؛ دليلى می آورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند .
پرسيد : چه دليلی ؟
فرمود :
« لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَلاَ تَضُرُّهَا ...
گوشت #فرزندان #فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است ؛ او را وارد قفس درندگان كن . اگر از فرزندان فاطمه سلام الله علیها باشد ، درندگان به او كارى ندارند... »
متوكل به آن زن گفت : چه مىگوئى ؟
گفت : او مايل است مرا به كشتن دهد . اينجا از فرزندان #امامحسن و امامحسين علیهماالسلام زيادند ، هر كدام را که مايلى در قفس درندگان بفرست .
در اين موقع رنگ از چهره ی همه پريد . بعضى از دشمنان امام هادی علیه السلام گفتند : مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد ، چرا خودش نمي رود؟!
متوكل نيز از این پيشنهاد استقبال کرد و چون ميل داشت بدون اینکه در ریخته شدن خون حضرت دخالت کرده باشد ، با این کار امام از بين برود ، رو به حضرت كرد و گفت :
چرا خودتان نمي رويد؟
فرمود : اگر شما مايل باشيد مي روم .
متوکل گفت : نردبانى آوردند و راه وارد شدن به محل درندگان را گشودند. شش شير در آن قفس بود . حضرت پائين رفتند و در ميان شيرها نشستند . آنها اطراف امام عليه السّلام را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كردند و سر بر روى دست خويش نهادند .
حضرت دست بر سر يكايك آنها كشيد و تا به هر كدام اشاره مىنمود که فاصله بگيرند ، اطاعت می کردند و به قسمتی كه امام دستور داده بود می رفتند و در مقابل امام ايستادند.
وزير متوكل به او گوشزد كرد كه اين كار بر ضرر تو است . بگو قبل از اينكه جريان بین همه ی مردم منتشر گردد ، از آنجا خارج شود .
متوكل گفت به حضرت گفت : ما نظر بدى درباره شما نداشتيم و فقط منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود ، اكنون خوب است بالا بيائيد.
امام از جاى خود حركت كرد و نزديك نردبان آمد ، شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت ، اشاره كرد برگرديد همه رفتند و ايشان بالا آمد.
فرمود : هر كسى مدعى است فرزند حضرت زهرا عليها السّلام است ، ميان اين درندهها برود .
متوكل رو به آن زن كرد و گفت : پائين برو ؛
زن شروع به التماس کرد و گفت من به دروغ گفتم دختر فلان كس هستم . از #فقر و تنگدستى چنین ادعایی را كردم .
گفت : او را در قفس درندهها بیاندازید .
ولى مادرش درخواست كرد كه آن زن را ببخشد.
🗂منبع :
الخرائج و الجرائح ، ج ۱ ، ص ۴۰۴
#جایگاه_فرزندان_حضرت_زهراسلاماللهعلیها
#علم_امام
📜@sofre_ye_del
Forwarded from فاطمیهی حضرت ولیعصر صاحبالزمان عجّلاللهتعالیٰفرجه
💠 عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِالله عَلَيْهِالسَّلاَمُ قَالَ: «قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ؟»
فَقَالَ: «لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ خَرَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لِله سَاجِدِينَ...¹»
🎤 کلام فقیه:
✨ علت اینکه #فاطمه سلاماللهعلیها، « #زهرا» نامیده شده این است که خدا او را از #نور_عظمت_خودش خلق کرده است.
✨ مبدأ و مایهی خلقتِ او نور عظمت خدا است.
✨ همهی آسمانها و زمین به نور «فاطمه» منور شد.
✨ چشمهای ملائکه همه از دیدن نور «فاطمه» درمانده شد...
✨ تمام ملائکه به تابش نور «صدیقهی طاهره» همه به سجده افتادند.
‼️ این جملات دریایی از معارف است، فهم این جملات از حد ما خارج است. اگر فهمیدید خدای علی اعلا کیست میفهمید فاطمهی زهرا کیست.
🌟 فرمود: «فَأَوْحَى اَلله إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي»؛ خداوند متعال به آنها وحى فرمود: «اين نور از نور من است»؛ این کلمات فوق فهم ماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌 ۱. علل الشرایع ،ج۱، ص۱۷۹.
🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۱/ اسفند/ ۱۳۹۲
◼️ #کلام_فقیه #فاطمیه
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
فَقَالَ: «لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ خَرَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لِله سَاجِدِينَ...¹»
🎤 کلام فقیه:
✨ علت اینکه #فاطمه سلاماللهعلیها، « #زهرا» نامیده شده این است که خدا او را از #نور_عظمت_خودش خلق کرده است.
✨ مبدأ و مایهی خلقتِ او نور عظمت خدا است.
✨ همهی آسمانها و زمین به نور «فاطمه» منور شد.
✨ چشمهای ملائکه همه از دیدن نور «فاطمه» درمانده شد...
✨ تمام ملائکه به تابش نور «صدیقهی طاهره» همه به سجده افتادند.
‼️ این جملات دریایی از معارف است، فهم این جملات از حد ما خارج است. اگر فهمیدید خدای علی اعلا کیست میفهمید فاطمهی زهرا کیست.
🌟 فرمود: «فَأَوْحَى اَلله إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي»؛ خداوند متعال به آنها وحى فرمود: «اين نور از نور من است»؛ این کلمات فوق فهم ماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌 ۱. علل الشرایع ،ج۱، ص۱۷۹.
🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۱/ اسفند/ ۱۳۹۲
◼️ #کلام_فقیه #فاطمیه
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
✔️نور حضرت زهرا علیه السلام در شهر رمضان... ➰قال اَلرِّضَا علیه السلام: كَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ إِذَا طَلَعَ هِلاَلُ شَهْرِ رَمَضَانَ يَغْلِبُ نُورُهَا اَلْهِلاَلَ وَ يَخْفَى فَإِذَا غَابَتْ عَنْهُ ظَهَرَ . ➿امام رضا عليه السلام فرمودند:…
نورافشانی سفید و زرد و سرخ حضرت #زهرا سلام الله علیها در طول روز
●عن أبان بن تغلب قال : قلت لابي عبدالله (علیه السلام) يابن رسول الله لم سميت الزهراء زهراء؟ فقال : لانها تزهر لامير المؤمنين (علیه السلام) في النهار ثلاث مرات بالنور ، كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة والناس في فراشهم فيدخل بياض ذلك النور إلى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فيأتون النبي (صلی الله علیه و آله) فيسألونه عما رأوا فيرسلهم إلى منزل فاطمة (سلام الله علیها) فيأتون منزلها فيرونها قاعدة في محرابها تصلي والنور يسطع من محرابها من وجهها فيعلمون أن الذي رأوه كان من نور فاطمة فاذا انتصف النهار وترتبت للصلاة زهر نور وجهها بالصفرة فتدخل الصفرة في حجرات الناس فتصفر ثيابهم وألوانهم فيأتون النبي (صلی الله علیه و آله) فيسألونه عمارأو افيرسلهم إلى منزل فاطمة (سلام الله علیها) فيرونها قائمة في محرابها وقد زهر نور وجهها ـ صلوات الله عليها وعلى أبيها وبعلها وبنيها ـ بالصفرة فيعلمون أن الذي رأوا كان من نور وجهها فإذا كان آخر النهار وغربت الشمس احمر وجه فاطمة فأشرق وجهها بالحمرة فرحا وشكرا لله عزوجل فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم وتحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك ويأتون النبي (صلی الله علیه و آله) ويسألونه عن ذلك فيرسلهم إلى منزل فاطمة فيرونها جالسة تسبح الله وتمجده ونور وجهها يزهر بالحمرة فيعلمون أن الذي رأوا كان من نور وجه فاطمة (سلام الله علیها) فلم يزل ذلك النور في وجهها حتى ولد الحسين (علیه السلام) فهو يتقلب في وجوهنا إلى يوم القيامة في الائمة منا أهل البيت إمام بعد إمام.
●شيخ صدوق در علل الشرائع از ابان بن تغلب روايت كرده: به امام صادق (عليه السّلام) گفتم اى فرزند رسول خدا! چرا زهرا را «زهرا» ناميده شده؟ فرمود: براى اينكه نور حضرت فاطمه روزى سه مرتبه براى امير المؤمنين (علیه السلام) پرتو افشانی می کرد. نور صورت او به هنگام اقامۀ نماز صبح در حالى كه مردمان در بستر (خواب) بودند؛ چنان مى درخشيد كه سفيدى آن داخل اتاق خانه هاى مدينه مى گرديد و دیوارهایشان را سفید مى کرد؛ آنان از اين امر تعجّب مى كردند و به سوى پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى شتافتند تا دربارۀ آنچه دیدند سؤال كنند؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به جانب خانۀ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می فرستاد؛ آنان به سوى خانۀ او می آمدند و مى ديدند كه فاطمه در محراب عبادت نشسته نماز می خواند و نورى از محرابش از صورتش ساطع مى شود و آنگاه می دانستند كه نوری که آن را دیده بودند نورى از فاطمه (سلام الله علیها) است. هنگامى كه ظهر فرا مى رسيد و فاطمه (سلام الله علیها) آمادۀ نماز مى گرديد نور زردى از چهرۀ او ساطع مى گرديد و داخل اتاق خانه هاى اهل مدينه مى شد به طورى كه لباس ها و رنگ ايشان همه زرد میشد؛ پس می آمدند پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله) و از آنچه دیدند سوال می کردند؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را روانۀ خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) مى كرد و آنان مى ديدند كه دختر پيامبر در محراب به عبادت ایستاده است و نور زردی از صورتش ساطع مى گردد پس می فهمیدند که آنچه دیدند نوری از صورتش بوده و هنگامى كه آخر روز بود و آفتاب غروب مى كرد چهرۀ فاطمه (سلام الله علیها) به سرخى مى گراييد و نور قرمزى از او ساطع مى شد و فاطمه از اين امر خوشحال گرديده شكر خداوند عز و جل را به جاى مى آورد، پس نور سرخ صورتش داخل اتاق های مردم مى گرديد و دیوار آنها را سرخفام مى نمود؛ مردم از اين امر تعجّب مى كردند؛ و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى آمدند و علّت آن را می پرسیدند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به سوى خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) مى فرستاد؛ پس آنها مى ديدند كه فاطمه (سلام الله علیها) نشسته تسبیح و تمجید الهی می گوید و نور صورتش به سرخی نورافشانی می کند پس می فهمیدند آن نوری که دیده بودند از صورت فاطمه (سلام الله علیها) بوده؛ پس آن نور در چهرۀ فاطمه (سلام الله علیها) دائما باقى بود تا زمانى كه حسين (عليه السّلام) متولّد گرديد و آن نور در صورت ما امامان نیز هر کدام امامی پس از امام دیگر خواهد بود و منتقل می شود تا روز قیامت.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام/ج۴۳/ص۱۱
●عن أبان بن تغلب قال : قلت لابي عبدالله (علیه السلام) يابن رسول الله لم سميت الزهراء زهراء؟ فقال : لانها تزهر لامير المؤمنين (علیه السلام) في النهار ثلاث مرات بالنور ، كان يزهر نور وجهها صلاة الغداة والناس في فراشهم فيدخل بياض ذلك النور إلى حجراتهم بالمدينة فتبيض حيطانهم فيعجبون من ذلك فيأتون النبي (صلی الله علیه و آله) فيسألونه عما رأوا فيرسلهم إلى منزل فاطمة (سلام الله علیها) فيأتون منزلها فيرونها قاعدة في محرابها تصلي والنور يسطع من محرابها من وجهها فيعلمون أن الذي رأوه كان من نور فاطمة فاذا انتصف النهار وترتبت للصلاة زهر نور وجهها بالصفرة فتدخل الصفرة في حجرات الناس فتصفر ثيابهم وألوانهم فيأتون النبي (صلی الله علیه و آله) فيسألونه عمارأو افيرسلهم إلى منزل فاطمة (سلام الله علیها) فيرونها قائمة في محرابها وقد زهر نور وجهها ـ صلوات الله عليها وعلى أبيها وبعلها وبنيها ـ بالصفرة فيعلمون أن الذي رأوا كان من نور وجهها فإذا كان آخر النهار وغربت الشمس احمر وجه فاطمة فأشرق وجهها بالحمرة فرحا وشكرا لله عزوجل فكان تدخل حمرة وجهها حجرات القوم وتحمر حيطانهم فيعجبون من ذلك ويأتون النبي (صلی الله علیه و آله) ويسألونه عن ذلك فيرسلهم إلى منزل فاطمة فيرونها جالسة تسبح الله وتمجده ونور وجهها يزهر بالحمرة فيعلمون أن الذي رأوا كان من نور وجه فاطمة (سلام الله علیها) فلم يزل ذلك النور في وجهها حتى ولد الحسين (علیه السلام) فهو يتقلب في وجوهنا إلى يوم القيامة في الائمة منا أهل البيت إمام بعد إمام.
●شيخ صدوق در علل الشرائع از ابان بن تغلب روايت كرده: به امام صادق (عليه السّلام) گفتم اى فرزند رسول خدا! چرا زهرا را «زهرا» ناميده شده؟ فرمود: براى اينكه نور حضرت فاطمه روزى سه مرتبه براى امير المؤمنين (علیه السلام) پرتو افشانی می کرد. نور صورت او به هنگام اقامۀ نماز صبح در حالى كه مردمان در بستر (خواب) بودند؛ چنان مى درخشيد كه سفيدى آن داخل اتاق خانه هاى مدينه مى گرديد و دیوارهایشان را سفید مى کرد؛ آنان از اين امر تعجّب مى كردند و به سوى پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى شتافتند تا دربارۀ آنچه دیدند سؤال كنند؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به جانب خانۀ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می فرستاد؛ آنان به سوى خانۀ او می آمدند و مى ديدند كه فاطمه در محراب عبادت نشسته نماز می خواند و نورى از محرابش از صورتش ساطع مى شود و آنگاه می دانستند كه نوری که آن را دیده بودند نورى از فاطمه (سلام الله علیها) است. هنگامى كه ظهر فرا مى رسيد و فاطمه (سلام الله علیها) آمادۀ نماز مى گرديد نور زردى از چهرۀ او ساطع مى گرديد و داخل اتاق خانه هاى اهل مدينه مى شد به طورى كه لباس ها و رنگ ايشان همه زرد میشد؛ پس می آمدند پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله) و از آنچه دیدند سوال می کردند؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را روانۀ خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) مى كرد و آنان مى ديدند كه دختر پيامبر در محراب به عبادت ایستاده است و نور زردی از صورتش ساطع مى گردد پس می فهمیدند که آنچه دیدند نوری از صورتش بوده و هنگامى كه آخر روز بود و آفتاب غروب مى كرد چهرۀ فاطمه (سلام الله علیها) به سرخى مى گراييد و نور قرمزى از او ساطع مى شد و فاطمه از اين امر خوشحال گرديده شكر خداوند عز و جل را به جاى مى آورد، پس نور سرخ صورتش داخل اتاق های مردم مى گرديد و دیوار آنها را سرخفام مى نمود؛ مردم از اين امر تعجّب مى كردند؛ و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى آمدند و علّت آن را می پرسیدند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به سوى خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) مى فرستاد؛ پس آنها مى ديدند كه فاطمه (سلام الله علیها) نشسته تسبیح و تمجید الهی می گوید و نور صورتش به سرخی نورافشانی می کند پس می فهمیدند آن نوری که دیده بودند از صورت فاطمه (سلام الله علیها) بوده؛ پس آن نور در چهرۀ فاطمه (سلام الله علیها) دائما باقى بود تا زمانى كه حسين (عليه السّلام) متولّد گرديد و آن نور در صورت ما امامان نیز هر کدام امامی پس از امام دیگر خواهد بود و منتقل می شود تا روز قیامت.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام/ج۴۳/ص۱۱