عرصه‌های‌ ارتباطی
3.63K subscribers
29.2K photos
3.03K videos
860 files
5.87K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
عرصه‌های‌ ارتباطی
🔸مبارزان میدان بلاک و آنفالو ▫️یادداشت #آزاده_محمدحسین ـ روزنامه‌نگار
ما مبارزان عرصه حرفیم، مبارزان صحنه واژه، مبارزان میدان «بلاک» و «آنفالو»؛ این آخری را اما به‌نظرم بهتر از دوتای دیگر بلدیم. می‌دانی، کاری ندارد؛ یک دکمه است که به مدد دانش امروز دیگر حتی فشار هم نمی‌خواهد، لمسش کنی کار تمام است و خلاص.
ما مبارزان صحنه نشنیدنیم؛ صحنه «گفت»، نه «شنود». یاد گرفته‌ایم ما بگوییم و دیگران گوش کنند. آموخته‌ایم واژه‌ها را یک به یک کنار هم بچینیم، بزک کنیم، رنگ و لعاب بدهیم و بعد ماشه جنگی‌اش را بکشیم و مستقیم شلیک کنیم به‌صورت طرف مقابل‌مان.
آداب گفت‌وگو را نیاموخته‌ و درهایش را یک به یک بسته‌ایم. تقصیر ما نیست شاید. در روزگارانی زیسته‌ایم که هر لحظه و هر آن به شکل و شمایلی نادیده‌مان گرفته‌اند و راستش را بخواهی آموخته‌ایم خودمان دست به‌کار شویم و حق‌مان را طلب کنیم؛ اما چگونه؟ این را نیاموخته‌ایم.
ما همدیگر را در دنیایی که نعل به نعل همچون نامش مجاز است، می‌دریم و لت‌و‌پار می‌کنیم. برای محکم‌کاری و راحتی خیال‌مان از اثربخشی ضربات #مجازی، عزیزان یکدیگر را هم با سخیف‌ترین و رکیک‌ترین واژه‌ها مورد عنایت ویژه قرار می‌دهیم؛ بی‌توجه به اینکه شاید آنان روح‌شان هم از مبارزه خیالی ما بی‌خبر باشد.
در میدان جنگ ما مبارزان، تو نمی‌توانی میانه‌رو باشی؛ یا «بر» مایی یا «با» ما؛ در غیراین‌‌صورت بی‌خاصیتی بیش نیستی که فقط جای ما و آنان را تنگ کرده‌ای.
از تو چه پنهان دنیای ما مبارزان آنفالو و بلاک، قواعد مشخصی هم ندارد؛ هربار می‌توانی به یک طرف غش کنی و به‌محض آنکه واژه یا واژه‌هایی جدید و پرطمطراق کشف کردی، به آن سمتی بچرخی که بیشتر در تیررس نگاه‌هاست.
دست خودمان نیست؛ گروهی از ما که کم هم نیستیم تشنه دیده‌ شدنیم و #لایک‌ گرفتن و امان از این لایک که بابت کوبیده‌شدنش بر پیشانی صفحات رنگارنگ دنیای مجازی‌مان، چه هزینه‌ها که نمی‌دهیم! 
ما مبارزان صحنه هیچیم؛ امروز هستیم و فردا نه! 
پس اگر دوست داری تو هم به لشکر بلاکیان و آنفالوکنندگان بپیوند، بلکه رستگار شوی! 
این روزها انگار دنیا نیاز دارد به گسترش نبرد و نبردهایی که ما سربازانش باشیم
▫️روزنامه همشهری | سه‌شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸
#رخ‌نما #یونس_شکرخواه
🔸خبر در شبکه‌های اجتماعی
مقایسه شبکه‌های اجتماعی با دنیای #رروزنامه‌نگاري را فقط در یک صورت مي‌توان صورت داد و آن اينكه اگر خبری در رسانه وجود نداشته باشد؛ #مخاطب مجبور به پیگیری آن از طریق #شبکه‌های‌اجتماعی مي‌شود. روزنامه‌نگاری در کانون اتفاقات قرار دارد و چشم سوم مخاطبان است. مشروعیتی که روزنامه‌نگاران دارند، شبکه‌های اجتماعی ندارند. هر کس می‌تواند در شبكه‌هاي اجتماعي #روزنامه‌نگاري بدون کارت را تجربه كند؛ اما خبرهايش سنديت و مشروعيت لازم را به سختی كسب مي‌كند. #روزنامه‌نگار حرفه‌ای می‌تواند به خبر سندیت ببخشد و به صورت تحقیقی با آن برخورد کند؛ کاربر عادی نمی‌داند دست یافتن به مشروعیت و سندیت تا چه اندازه سخت است.
* شبکه‌های اجتماعی از لحاظ بافت و ساختار اساساً مرکز گريز هستند و به همين خاطر به لحاظ ماهوی با رسانه‌های جريان اصلی متفاوت هستند. شبکه‌های اجتماعی به کندوی عسلي شبیه هستند که زنبورهای متفاوتی دارد و هر زنبوری در آن می‌تواند ترجیح دهد یکی را #لایک یا #فالو کند و دیگری را نه.
* کاربران شبکه‌های اجتماعی نیاز به آموزش از جانب روزنامه‌نگاران ندارند. به کسی چه ارتباطی دارد که من می‌خواهم خانه خود را چگونه اداره کنم اما این آموزش را می‌توانیم برای روزنامه‌نگاران در نظر بگیریم.
* روزنامه‌نگاري حرفه‌ای در عرصه عکس و فیلم در حال باختن به شبکه‌های اجتماعی است. شبکه‌های اجتماعی شانس بیشتری برای پیروزی در بخش فیلم و عکس دارند و فکر می‌کنم در آینده در حوزه صدا هم رسانه‌های چاپی هم بازی را به شبكه‌های اجتماعی خواهند باخت. با اين حال، #رسانه‌های‌اجتماعي به صورت لحظه‌ای و سانتی‌‌مانتال به موضوعات مي‌پردازند و عموما پیگیری و برخورد تحقيقي با مسائل ندارند.
* کاربران شبکه‌های اجتماعی کارهایی را بلد نیستند که روزنامه نگاران آنها را به خوبی بلدند و به همین دلیل است که همچنان رسانه‌های حرفه‌ای جایگاه خود را حفظ کرده‌اند.
* به روزنامه‌نگاران می‌توان آموخت که شبکه‌های اجتماعی یک #حوزه‌خبری جدید هستند. اصلی‌ترین ارزش خبری براي روزنامه‌نگاران كماكان ارزش فراگیری و دربرگیری است بنابراین شبکه‌های اجتماعی را باید به عنوان پديده‌ای فراگیر درنظر بگیریم. روزنامه‌نگاران بايد بياموزند که چگونه از قابليت‌های شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعي در خبررساني استفاده کنند. روزنامه‌نگاران بايد به طور مستقل با منابعی كه مورد استناد كاربران شبكه‌های اجتماعي قرار می‌گيرند؛ به عنوان منبع خبري گفتگو كنند و در واقع به تعقيب خبری موضوع از زاويه خودشان بپردازند و صرفا به نقل قول كردن از شبكه‌هاي اجتماعی اكتفا نكنند.
* روزنامه‌نگاران اگر می‌خواهند سوژه‌ای را به صورت حرفه‌ای مطرح کنند می‌توانند سوژه‌هايشان را در شبکه‌هاي اجتماعی مطرح كنند؛ به بحث بگذارند و نظر سنجی كنند و از بازخوردهای كاربران آن‌ها به خوبی سود ببرند.
▫️نشست خبررسانی در شبکه‌های اجتماعی
▫️دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها
▫️چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۳
#ارتباطات
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلی‌اش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیت‌های ۱۴۰ حرفی که کاربران می‌توانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمام‌نشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرق‌شدن در سیلاب می‌مانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحول‌کنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین می‌کرد هر کاربر کدام پست‌ها را ببیند، بر اساس مشارکت پیش‌بینی‌شده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایک‌های قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسله‌مراتب و درجه‌بندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری می‌توانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك ‌تایمز.
به‌علاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییت‌های قبلی را کپی می‌کردند و در استتوس آپدیت خود می‌چسباندند و منتشر می‌کردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بی‌اصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه می‌دهد شما هم در اعتبار این محتوای همه‌گیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوان‌کردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفن‌هاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبه‌ای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را داده‌ایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایت‌هاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب می‌کند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکس‌هایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بی‌اختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمی‌شدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیه‌دادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانه‌های جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرم‌آور و دارای بار اخلاقی در سال‌های بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانه‌های جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوج‌گرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانه‌ها از همان روزگار #مدیسون در پی دامن‌زدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونت‌بار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافته‌اند. ...#شبکه‌های_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتاب‌دهنده قوی شده‌اند در دست هرکسی که در پی آتش‌افروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکه‌های اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
عرصه‌های‌ ارتباطی
#تکنوکلاس 🔸فضای دیجیتال و سبک زندگی #یونس_شکرخواه وضعیت سواد رسانه‌ای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و در توضیح آن گفت: سواد رسانه‌ای یعنی بدانیم محتوایی که می‌آید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود می‌آید؛ یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم؛ رمزگشایی…
#شکرخواه در پاسخ به این سوال که فضای #دیجیتال و #تکنولوژی چه تاثیری بر زندگی افراد دارد؟ به طرح این پرسش متقابل پرداخت که باید گفت کجاها تاثیر نداشته است؟
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که می‌گفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمی‌شد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتال‌ها روی خط قرار می‌گیرند ما وارد #فضای‌سایبری می‌شویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی می‌گیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کرده‌ایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه #استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار می‌دهد در آن‌ها رفتارهای خاصی را ایجاد می‌کند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت؛ تکنولوژی و به جای حیوانات، انسان‌ها را قرار داده است؛ یعنی ما انسان‌ها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به #فضای‌مجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول #توییتر و بعد #فیسبوک؛ هر کدام ویژگی‌هایی را اضافه کردند. توییتر #ری‌توییت را آورد فیسبوک #لایک را آورد. من و شما همان‌قدر می‌توانستیم از آنها استفاده کنیم که #سی‌ان‌ان و فلان شخصیت سیاسی استفاده می‌کرد؛ این‌ها اعتیادآور است‌. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکس‌های عجیب و غریب می‌زنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی می‌توانیم لایک کنیم یعنی می‌توانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد #ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. #اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام می‌دهد. برنامه‌هایی آمد که تعداد لایک و #فالوئرها را بالا می‌برد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از #سلبریتی‌ها افت کردند.
شکرخواه که بنیان‌گذار #سایبرژورنالیسم در ایران است درباره #سواد‌رسانه‌ای گفت: سواد رسانه‌ای یعنی بدانیم محتوایی که می‌آید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود می‌آید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم، رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانه‌ای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وب‌سایت‌های ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی می‌آورند فراداده بدهند و نمی‌دانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامه‌ها در تمام فصل‌ها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگ‌بندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانه‌ای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن در آن راحت است.
شکرخواه تاثیر #شبکه‌های‌اجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده می‌شود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصویر نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمی‌توان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه می‌دهند بیرون هم می‌توان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانه‌ها در دست رژیم پهلوی بود پس دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولت‌ها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیه‌های کشورها اینقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل می‌شود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیده‌اید اما به واسطه تصویری که رسانه‌ها از کره شمالی ساخته‌اند از آن می‌ترسید. دولت‌ها از این نظر خیلی پیشرفت کرده‌اند.
@younesshokrkhah
#اینستاگرام 🔸 لایک‌های پنهانی
کاربران #اینستاگرام این #اپلیکیشن اشتراک‌گذاری عکس قادر خواهند بود مشاهده تعداد لایک‌های پست‌های کاربران دیگر و همچنین لایک پست‌های خود را مخفی کنند. هر دو گزینه تا چند هفته دیگر به شبکه اجتماعی #فیسبوک - شرکت مادر اینستاگرام - اضافه خواهد شد. #آدام_موسری، رییس اینستاگرام به خبرنگاران گفت: هدف از این اقدام فراهم کردن امکان کنترل بیشتر روی تجربه ای است که کاربران در این اپلیکیشن دارند. آزمایش‌های اینستاگرام در زمینه مخفی کردن شمارشگر لایک تغییر خاصی در سلامت روانی کاربران نشان نداده اما عقیده کاربران را چند قطبی کرده است.
به گزارش ایسنا #لایک در اینستاگرام و فیسبوک برای سنجش میزان محبوبیت پست‌های شخصی کاربران و پست‌های حرفه‌ای تولیدکنندگان محتوا و کسب و کارها استفاده می شود. اینستاگرام اخیرا گزینه مخفی کردن لایک‌ها را برای شماری از کاربران جهانی خود به صورت آزمایشی اجرا کرده بود. این شرکت در وبلاگ خود اعلام کرد بعضی از کاربران این گزینه را مفید یافته بودند اما بعضی دیگر از دست دادن این معیار را دوست نداشتند. موسری گفت: انتظار ندارد تغییر قابل توجهی در میزان تعامل کاربران به دلیل این اقدام مشاهده کند. تولیدکنندگان محتوا واکنش‌های متفاوتی داشته اند اما برای اینفلوئنسرهایی که هنوز مخاطبان گسترده ای ندارند نگرانی وجود داشته است.
#اینترنت 🔸 سایه به سایه دنبالت می‌کنم
ما عاشق دیدزدنِ دزدکی دیگرانیم و اینترنت فرصت خوبی برای این کار به ما می‌دهد. برای خیلی از ما، این فرایند آشنایی است: اسمی را در #گوگل جست‌وجو می‌کنیم. نام‌های مشابه و نتایج پرت را کنار می‌گذاریم. بالاخره با آزمون و خطا چیزی دستمان را می‌گیرد. مثلاً می‌فهمیم طرف در #اینستاگرام صفحه‌ای دارد. بازش می‌کنیم. اول پست‌هایش را می‌بینیم و می‌خوانیم، بعد می‌بینیم چه کسانی را دنبال می‌کند، بعد چک می‌کنیم چه پست‌هایی را #لایک کرده است و چه کسانی پست‌هایش را لایک کرده‌اند، و این فرایند را ادامه می‌دهیم تا به سرحد جنون برسیم. میل به تعقیب دیگران در اینترنت از کجا می‌آید؟
متن کامل مقاله
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸دکمه لایک
▫️نگاهی به پدیده #لایک و نقش‌های آن
حتی صاحب ایده لایک در فیسبوک حالا خودش از این ماجرا فراری است و چک کردن لایک‌های صفحه‌ خودش را به دیگران واگذار کرده است.
#شبکه‌های‌اجتماعی▫️تغییر مفهوم ستاره -٢
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخه‌های اولیه از شبکه‌های اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازی‌وارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین می‌شود، سیاهی‌لشگرهای سابق هم فرصت پیدا می‌کنند تا کنار سلبریتی‌ها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقه‌سازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه‌ اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابه‌جایی در طبقات را فراهم می‌کند. بدون تولید محتوای حرفه‌ای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانه‌ترین ایده‌ها می‌تواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمده‌ای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکه‌های اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بی‌دلیل نیست که چهره‌های بانفوذ در فضای مجازی به واسطه‌ی لشگر هواداران خود شناخته می‌شوند؛ چرا که فعالیت میلیون‌ها #هوادار در فضای مجازی، مقدمه‌ای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمی‌تواند شبکه‌های اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی می‌تواند هر پدیده‌ی تازه‌ای را هضم  و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیده‌های مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناخته‌اند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نه‌چندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان
🔸ابتذال قصه
🔻چرا همۀ روایت‌ها در شبکه‌های اجتماعی تکراری و خسته‌کننده شده‌اند؟

در #انیمیشنِ عروسکی آنومالیسا، با دنیایی روبه‌رو می‌شویم که در آن همۀ آدم‌ها یک‌جورند و یک‌جور حرف می‌زنند. در جایی از فیلم، دهان راوی، که یک سخنران انگیزشی به نام مایکل استون است، از صورتش جدا می‌شود و میان دست‌هایش می‌افتد، درحالی که همین‌طور برای خودش وراجی می‌کند. موعظه‌های تعالی‌دهندۀ این مربی آنچنان هوشمندانه، مصنوعی، پیش‌بینی‌پذیر و عملاً فراانسانی‌اند که به گرمای هیچ جسم یا روحی که زنده نگه‌شان دارد محتاج نیستند. از نظر بیونگ چول هان، فیلسوف آلمانی-کره‌ای این صحنه نمادی از دوران امروز است. هان در کتاب جدیدش، بحران روایت، می‌گوید امروزه مدام به ما توصیه می‌کنند که فردیت داشته باشیم و داستان خودمان را تعریف کنیم، اما وقتی #شبکه‌های‌اجتماعی همۀ ما را عین هم کرده، چطور می‌توانیم چنین کنیم؟
پیش‌تر، قصه‌گویی ما را دور آتش گرد هم می‌آورد، به گذشته‌ پیوندمان می‌داد و کمک می‌کرد آیندۀ امیدبخشی را تجسم کنیم. حالا نمایشگر دیجیتالی جای آن آتش را گرفته و ما را به آدم‌های تک‌افتاده‌ای بدل کرده است که نسخه‌ای ساختگی از خودمان را پیش روی همتایان نادیدۀ خود می‌گذاریم و ظاهر، زندگی و عقایدمان را با هنجارهای غالبْ هماهنگ می‌کنیم. این صورت هوشمندِ سلطه مدام از ما می‌خواهد عقاید، نیازها و اولویت‌هایمان را ابراز کنیم، زندگی‌مان را بازگو کنیم، پست بگذاریم، به اشتراک بگذاریم و پیام دیگران را #لایک کنیم.
بدین‌ترتیب، ما انسان‌ها که روزگاری قصه‌گو بوده‌ایم، امروز به قصه‌فروش‌ تبدیل شده‌ایم... محتواسازانی که مدل‌های کسب‌وکار هولناک ابرثروتمندان #سیلیکون‌ولی را گسترش می‌دهیم. با استفاده از داده‌هایِ دستبندهای هوشمند در مورد ضربان قلبمان، قصه‌هایی کسالت‌بار و من‌درآوردی دربارۀ مسیرِ رسیدن به سلامتی و تناسب بدن تعریف می‌کنیم؛ همین‌طور که دربارۀ تفریح، کار، دوستی و غذا مدام قصه‌های تکراری خسته‌کننده می‌گوییم. در تمام این قصه‌ها چیزی غایب است: فردیت، انسانیت و توانایی اینکه به‌جای نمایشِ خودمان، روایت‌هایی باورپذیر تعریف کنیم.
"حریم خصوصیْ دزدی است". برای انسان‌هایی که در گرداب شبکه‌های اجتماعی غرق شده‌اند، این شعار حکم فرمان الهی را دارد. در مقابل، آنچه ستایش می‌شود، به‌اشتراک‌گذاشتن همه‌چیز است تا جایی که واقعاً هیچ رازی برایمان نماند. حتی وقتی قصه‌ای نمی‌سازیم، در حال مصرف فله‌ای قصه‌‌هایی هستیم که با همین مدل تولید شده‌اند. مدیرعامل #نتفلیکس جایی گفته است کل مدل کسب‌وکار او در این خلاصه می‌شود که به مشتریانش همان چیزی را بدهد که می‌خواهند: محتوایی که مصرفش آسان باشد و دارای روایتی باشد که با تبعیت از الگوهای ازپیش‌تعیین‌شده‌ای ترغیبمان کند تا بی‌وقفه تماشایش کنیم. هان می‌گوید #هانا_آرنت ابتذال شر را دیده بود. اگر عمرش به #اینستاگرام قد می‌داد، ابتذال قصه را هم می‌دید: قصۀ سبُک و زودهضم تعریف کنید. این بهترین خوراک نظام رسانه‌های اجتماعی است.
آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مقاله‌ای که در سی‎ویکمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ استوارت جفریز است و نسیم حسینی آن را ترجمه کرده است. نسخۀ کامل این مطلب: +