عرصههای ارتباطی
#تکنوکلاس 🔸فضای دیجیتال و سبک زندگی #یونس_شکرخواه وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و در توضیح آن گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید؛ یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم؛ رمزگشایی…
#شکرخواه در پاسخ به این سوال که فضای #دیجیتال و #تکنولوژی چه تاثیری بر زندگی افراد دارد؟ به طرح این پرسش متقابل پرداخت که باید گفت کجاها تاثیر نداشته است؟
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که میگفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمیشد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتالها روی خط قرار میگیرند ما وارد #فضایسایبری میشویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی میگیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کردهایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه #استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار میدهد در آنها رفتارهای خاصی را ایجاد میکند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت؛ تکنولوژی و به جای حیوانات، انسانها را قرار داده است؛ یعنی ما انسانها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به #فضایمجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول #توییتر و بعد #فیسبوک؛ هر کدام ویژگیهایی را اضافه کردند. توییتر #ریتوییت را آورد فیسبوک #لایک را آورد. من و شما همانقدر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم که #سیانان و فلان شخصیت سیاسی استفاده میکرد؛ اینها اعتیادآور است. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکسهای عجیب و غریب میزنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی میتوانیم لایک کنیم یعنی میتوانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد #ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. #اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام میدهد. برنامههایی آمد که تعداد لایک و #فالوئرها را بالا میبرد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از #سلبریتیها افت کردند.
شکرخواه که بنیانگذار #سایبرژورنالیسم در ایران است درباره #سوادرسانهای گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم، رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وبسایتهای ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی میآورند فراداده بدهند و نمیدانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامهها در تمام فصلها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگبندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانهای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن در آن راحت است.
شکرخواه تاثیر #شبکههایاجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده میشود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصویر نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمیتوان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه میدهند بیرون هم میتوان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانهها در دست رژیم پهلوی بود پس دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولتها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیههای کشورها اینقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل میشود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیدهاید اما به واسطه تصویری که رسانهها از کره شمالی ساختهاند از آن میترسید. دولتها از این نظر خیلی پیشرفت کردهاند.
@younesshokrkhah
او توضیح داد: ما قبلا هر چیزی که میگفتیم فقط دیالوگ بود و ثبت نمیشد. بعد یاد گرفتیم ثبت کنیم در مرحله سوم اطلاعات را منتقل کردیم و در مرحله چهارم ما یاد گرفتیم اطلاعات را صفر و یک کنیم. وقتی دیجیتالها روی خط قرار میگیرند ما وارد #فضایسایبری میشویم. وقتی یک تاکسی اینترنتی میگیریم وارد فضای سایبری شدیم و اطلاعاتمان را وارد کردهایم؛ گروهی شیفته تکنولوژی هستند و گروهی از آن ترس دارند.
او برای توضیح تاثیر فضای دیجیتال بر زندگی انسان به نظریه #استطاعت طبیعت اشاره کرد و گفت: طبیعت در ازای استطاعتی که در اختیار حیوانات قرار میدهد در آنها رفتارهای خاصی را ایجاد میکند. یک روانشناس از این نظریه یک قرائت رادیکال گرفته است و به جای طبیعت؛ تکنولوژی و به جای حیوانات، انسانها را قرار داده است؛ یعنی ما انسانها در ازای آنچه که تکنولوژی در اختیارمان قرار داده است، رفتارهای خاصی را ارائه خواهیم کرد.
شکرخواه درباره اعتیاد به #فضایمجازی گفت: از اوایل سال ۲۰۰۲ تغییراتی ایجاد شد. اول #توییتر و بعد #فیسبوک؛ هر کدام ویژگیهایی را اضافه کردند. توییتر #ریتوییت را آورد فیسبوک #لایک را آورد. من و شما همانقدر میتوانستیم از آنها استفاده کنیم که #سیانان و فلان شخصیت سیاسی استفاده میکرد؛ اینها اعتیادآور است. افراد برای به صدر رسیدن در این فضاها دست به تولید محتوا و انتشار عکسهای عجیب و غریب میزنند و این یک میدان دیجیتال گلادیاتوری است. ما وقتی میتوانیم لایک کنیم یعنی میتوانیم خوشایندی یا احساس نفرت خود را اعلام کنیم.
این استاد #ارتباطات درباره اینفلوئنسرهای فضای مجازی نیز گفت: فضای مجازی یک فضای توزیع است؛ هیچی از خودش ندارد. اما در این توزیع آنقدر جلو آمده که به تکنولوژی هویتی تبدیل شده است. #اینستاگرام از طریق اینفلوئنسرها تجارت وحشتناکی انجام میدهد. برنامههایی آمد که تعداد لایک و #فالوئرها را بالا میبرد. اینستاگرام آن ها را کنار گذاشت و در نتیجه آن، بسیاری از #سلبریتیها افت کردند.
شکرخواه که بنیانگذار #سایبرژورنالیسم در ایران است درباره #سوادرسانهای گفت: سواد رسانهای یعنی بدانیم محتوایی که میآید از چه سکویی پرتاب شده و کجا فرود میآید. یعنی ناعدالتی را در متن روشن کنیم، رمزگشایی و واکاوی کنیم.
او وضعیت سواد رسانهای و دیجیتالی در کشور را نامناسب عنوان کرد و افزود: الان وبسایتهای ما هنوز بلد نیستند وقتی دیتا و محتوایی میآورند فراداده بدهند و نمیدانند این دیتا از کجا آمده است.
روزنامهها در تمام فصلها مثل هم هستند؛ در صورتی که در هر فصل باید رنگبندی مناسب با فصل را داشته باشند. سواد رسانهای الزاما دانش به کار بردن ابزارها نیست. وبلاگ باز کردن و نوشتن در آن راحت است.
شکرخواه تاثیر #شبکههایاجتماعی در اعتراضات اجتماعی و گروهی را اینگونه عنوان کرد: قطعا تاثیر دارند. اما الان بهار عربی کجاست؟ جنبش وال استریت کجاست؟ صدایت شنیده میشود اما ممکن است صدای مشروعی نباشد. آنچه که باعث برنده شدن است رسیدن صوت و تصویر نیست بلکه باور و مشروعیت است. تاثیرشان را اصلا نمیتوان نادیده گرفت اما تصویری که آنها ارائه میدهند بیرون هم میتوان پیدا کرد؟ در زمان انقلاب ایران تمام رسانهها در دست رژیم پهلوی بود پس دسترسی به معنای تاثیر نیست.
او دلیل توجه دولتها به فضای سایبری را چنین تشریح کرد: تا الان بیانیههای کشورها اینقدر کم نشده بود چون حالا همه چیز با توییتر رد و بدل میشود. الان کشورها دو چهره دارند؛ یکی روی زمین و یکی تصویر فضای سایبریشان. شما کشوری مثل کره شمالی را ندیدهاید اما به واسطه تصویری که رسانهها از کره شمالی ساختهاند از آن میترسید. دولتها از این نظر خیلی پیشرفت کردهاند.
@younesshokrkhah
#شبکههایاجتماعی▫️تغییر مفهوم ستاره -٢
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخههای اولیه از شبکههای اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازیوارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین میشود، سیاهیلشگرهای سابق هم فرصت پیدا میکنند تا کنار سلبریتیها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقهسازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابهجایی در طبقات را فراهم میکند. بدون تولید محتوای حرفهای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانهترین ایدهها میتواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمدهای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکههای اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بیدلیل نیست که چهرههای بانفوذ در فضای مجازی به واسطهی لشگر هواداران خود شناخته میشوند؛ چرا که فعالیت میلیونها #هوادار در فضای مجازی، مقدمهای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمیتواند شبکههای اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی میتواند هر پدیدهی تازهای را هضم و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیدههای مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناختهاند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نهچندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان
🔸جادویی که با لایک باطل شد
🔹#کسری_ولایی
در نسخههای اولیه از شبکههای اجتماعی، یعنی #فیسبوک و ماقبلش، هدف صرفا حضور در فضای مجازی بود. به تدریج #بازیوارسازی (گیمیفیکیشن)، عدد و تولید محتوا اضافه شد و بازی تغییر کرد. در این دنیای تازه که مناسباتش با تعداد #لایک و #فالوئر تعیین میشود، سیاهیلشگرهای سابق هم فرصت پیدا میکنند تا کنار سلبریتیها قرار بگیرند و ازشان جلو بزنند.
عامل طبقهسازِ #شهرت سر جای خودش است اما شبکه اجتماعی تبدیل شده به سکویی که با سرعت بیشتری امکان جابهجایی در طبقات را فراهم میکند. بدون تولید محتوای حرفهای و اعتبار قبلی برآمده از دنیای واقعی، گاهی احمقانهترین ایدهها میتواند به شهرت فرد منجر شود و خیلی زود و غیرمنتظره کاربر معمولی را در مقام #سلبریتی قرار دهد. ضمنا نباید از قلم انداخت که فرهنگ #طرفداری و جنس ارتباط بین مخاطب و ستاره نیز تغییر کرده است. با تعریف امروزی، طرفداری تبدیل شده به یک #کنش پویا و بخش عمدهای از قدرت و شهرت هر ستاره در شبکههای اجتماعی به میزان #تعامل با طرفدارانش وابسته است. بیدلیل نیست که چهرههای بانفوذ در فضای مجازی به واسطهی لشگر هواداران خود شناخته میشوند؛ چرا که فعالیت میلیونها #هوادار در فضای مجازی، مقدمهای است برای تولید ارزش در دنیای واقعی.
گرچه صحنه هنوز سر جای خودش است و قرار نیست که #اینفلوئنسرها جای ستارگان را بگیرند، ستاره برای حفظ و رشد محبوبیت خود نمیتواند شبکههای اجتماعی را انکار کند، تا جایی که حتی تعداد #فالوئرها از نظر تجاری تبدیل شده به عاملی برای حضور موثر در صحنه. صنعت #سرگرمی به راحتی میتواند هر پدیدهی تازهای را هضم و مناسباتش را بر اساس آن بازتعریف کند. در نتیجه مانند خیلی از پدیدههای مربوط به قرن قبلی که برای نسل جدید کاملا ناشناختهاند، درک ما هم از مفهوم #ستاره و هوادار شاید در آینده نهچندان دور به کل منسوخ یا متحول شود. پایان