🔴 ارسالی از آقای #مجید_شوشتری
توضیح عکس: این برف در 25 فروردین 1388 بارید، دقیقاً فردای فوت مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
@yengejeh
توضیح عکس: این برف در 25 فروردین 1388 بارید، دقیقاً فردای فوت مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
@yengejeh
🔴پیامهای مخاطبان
◀️سلام. بنا به سنت بزرگان در گذشته که همچون مرحوم #ملا_محمدحسن_یساقی و مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری که اول صبحشان را با زیارت عاشورا شروع میکردند، پیشنهاد میکنم که اول صبح در کانال سلام بر امام حسین(ع) و سلام خاصه امام رضا(ع) منتشر کنید.
🖊 از #محمود_یساقی فرزند مرحوم سلطاناحمد
◀️ دو تقدیر
✅در عصری که کسی قدمی برای دیگری برنمیدارد مگر مزدی دریافت کند، شخصی به نام محمد شوشتری یا همان «آقا ولی» خودمان، زحمت آشپزی اغلب شلهها را میکشد. خواستم از طریق کانال یک تشکر از ایشان بشود. آقا ولی سپاس، سپاس، سپاس.
✅در زمانهای نهچنداندور و بهخصوص هنگام احداث سد روستا، یکی از مردان زحمتکش روستا، حاج آقا محمدابراهیم غلامی خودش را وقف سد کرده بود. مردم روستا برای قدردانی از ایشان برای برداشت محصولات کشاورزی این مرد خستگیناپذیر، «یوار» (یاور) یا همان جهاد میکردند تا جبران زحمات نموده و قدری کمک حال شوند.
دوستان و همولایتیها خواستم از این کانال استفاده کنم و از شما درخواست کنم یک روز از مرد خستگیناپذیر این روزها، علی آقا صفری یک تقدیر در شان ایشان بهجا آوریم.
🖊از #حسین_غلامی فرزند حاجعبدالصمد
@yengejeh
◀️سلام. بنا به سنت بزرگان در گذشته که همچون مرحوم #ملا_محمدحسن_یساقی و مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری که اول صبحشان را با زیارت عاشورا شروع میکردند، پیشنهاد میکنم که اول صبح در کانال سلام بر امام حسین(ع) و سلام خاصه امام رضا(ع) منتشر کنید.
🖊 از #محمود_یساقی فرزند مرحوم سلطاناحمد
◀️ دو تقدیر
✅در عصری که کسی قدمی برای دیگری برنمیدارد مگر مزدی دریافت کند، شخصی به نام محمد شوشتری یا همان «آقا ولی» خودمان، زحمت آشپزی اغلب شلهها را میکشد. خواستم از طریق کانال یک تشکر از ایشان بشود. آقا ولی سپاس، سپاس، سپاس.
✅در زمانهای نهچنداندور و بهخصوص هنگام احداث سد روستا، یکی از مردان زحمتکش روستا، حاج آقا محمدابراهیم غلامی خودش را وقف سد کرده بود. مردم روستا برای قدردانی از ایشان برای برداشت محصولات کشاورزی این مرد خستگیناپذیر، «یوار» (یاور) یا همان جهاد میکردند تا جبران زحمات نموده و قدری کمک حال شوند.
دوستان و همولایتیها خواستم از این کانال استفاده کنم و از شما درخواست کنم یک روز از مرد خستگیناپذیر این روزها، علی آقا صفری یک تقدیر در شان ایشان بهجا آوریم.
🖊از #حسین_غلامی فرزند حاجعبدالصمد
@yengejeh
با ینگجه
♦️عکسی قدیمی از مرکز روستا این عکس از فیلم تشییع پیکر #شهید_علی_سبزی برداشته و در وبلاگ «ینگجه 90» منتشر شده است. 📸 از #عید_محمد_سبزی @yengejeh
🔷برخی افراد در عکس:
◀️مرحوم #میرزا_علیاصغر_عرب (اولین نفر نشسته از راست)
◀️مرحوم #کربلایی_اسدالله_غلامی (فرد ایستاده عینکی)
◀️مرحوم #حاج_محمدعلی_شوشتری (نفر جلوی کربلایی اسدالله)
◀️مرحوم #حاج_ابراهیم_شوشتری (از چپ نفر سوم نشسته)
◀️مرحوم #کربلایی_غلامعلي_یساقی (فرد ریش سفید)
◀️مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری (شاه رضا) (پشت سر کربلایی غلامعلی)
◀️ #حاج_علیرضا_اماموردی (اولین نفر نشسته از چپ)
◀️ #محمود_رضایی_فر (جوان سمت راست)
🙏🏻باتشکر از عزیزانی که راهنمایی کردند🙏🏻
@yengejeh
◀️مرحوم #میرزا_علیاصغر_عرب (اولین نفر نشسته از راست)
◀️مرحوم #کربلایی_اسدالله_غلامی (فرد ایستاده عینکی)
◀️مرحوم #حاج_محمدعلی_شوشتری (نفر جلوی کربلایی اسدالله)
◀️مرحوم #حاج_ابراهیم_شوشتری (از چپ نفر سوم نشسته)
◀️مرحوم #کربلایی_غلامعلي_یساقی (فرد ریش سفید)
◀️مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری (شاه رضا) (پشت سر کربلایی غلامعلی)
◀️ #حاج_علیرضا_اماموردی (اولین نفر نشسته از چپ)
◀️ #محمود_رضایی_فر (جوان سمت راست)
🙏🏻باتشکر از عزیزانی که راهنمایی کردند🙏🏻
@yengejeh
🔹دو برادر در جوانی
🔹مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری و مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
📸 از #ابوالفضل_پارسافر نوه #شیخ_حسن_خانه_فردا
@yengejeh
🔹مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری و مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
📸 از #ابوالفضل_پارسافر نوه #شیخ_حسن_خانه_فردا
@yengejeh
♦️نسخه قدیمی تعزیهخوانی مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
♦️قدمت تخمینی حدود ۷۰ سال، با جلد چرمی
📸 از #وحید_شوشتری
@yengejeh
♦️قدمت تخمینی حدود ۷۰ سال، با جلد چرمی
📸 از #وحید_شوشتری
@yengejeh
مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری و مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
◀️ از #ابوالفضل_پارسافر نوه #شیخ_حسن_خانه_فردا
@yengejeh
◀️ از #ابوالفضل_پارسافر نوه #شیخ_حسن_خانه_فردا
@yengejeh
🔶خاطرات پسری بازیگوش در روستا
نوشتهی #سیدرضا_موسوی (مرحوم #حاج_سیدحسن) – قسمت دوم
...به یک چشم بهم زدن یک هفته گذشت و نزدیک تاسوعا عاشورا شده بود. ظهر عاشورا رفتم مسجد. ناهار آبگوشت بود. خاطره خوبی از آبگوشت نداشتم (آخه چند سال قبلش برای شرکت در عروسی به روستا رفتیم. ناهار آبگوشت بود. منم با اشتیاق آبش رو خوردم و بعد منتظر گوشتش یا کوبیدهش بودم. دیدم خبری نیست. به خاطر همین زدم زیر گریه! خب من آبگوشت رو به شوق گوشتش میخوردم. بعد از ناهار، پدرم منو بیرون آورد و بعد چند نوازش آبدار به مادرم سپرد!)
خلاصه سفره ناهار عاشورا پهن شد و آبگوشت با گوشت رو خوردیم. واقعاً یک وجب روغن روش بود. بعد ناهار، صدای شیپور از تو حیاط شنیده میشد. با عجله رفتیم روی سکوی لب حیاط نشستیم. مشغول صحبت و خنده بودیم که یهو یه صدای بلند از در اون طرف حیاط اومد:
«نه من شمرم نه این دشت، دشتِ کربلا باشد....» همه نگاهها به سمت صاحب صدا برگشت. قلبم گرفت. یه آقایی با لباس قرمز، شمشیر در دست، چکمه به پا، داخل حیاط اومد. همه ساکت شدند. منم با ترس بهش نگاه کردم. خیلی عصبانی بود. تو یه لحظه نگاهمون با هم گره خورد. وااااای...پدرم بود. سید حسن شمر. یواشکی خودم رو به عقب داخل جمعیت کشیدم. اونقدر تو خوشگذرانی غرق بودم که فراموشم شده بود هر سال حاجی واسه شبیهخوانی میاد روستا.
بعد از رجزخوانی، رفت روی فرش. داخل سکوی حیاط چند نفر نشسته بودن با شال سبز بر سر و شمشیر بر دست. با دقت که نگاه کردم دیدم شوهرعمهام #میرزا_لطف_الله، عمویم سیدآقا (سیدخلیل) هستند. از بچهها پرسیدم عمویم نقش کیو داره؟ گفتند: آقا امام حسین(ع). تازه فهمیدم بچهها چرا اون روز نیومدن تو باغ عموم زردآلو بخورن و گفتن این باغ امام حسینه. چون نقش امام حسین(ع) رو تو شبیهخوانیها اجرا میکرد. پدرم یه دوست قرمزپوش دیگه داشت که همش بهش دستور میداد. فکر کنم فرماندهاش بود که نقش عمربنسعد رو اجرا میکرد. بعدها فهمیدم مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری بود. خلاصه شبیهخوانی تموم شد. بعد از صلوات، شبیهخوانها رفتند طبقه بالا که از تو حیاط چند تا پله میخورد و یه دریچه کوچک داشت. داشتم از در مسجد خارج میشدم که پسرعمهام گفت دایی کارِت داره!
صدای قلبم اونقدر بلند بود که فکر کنم همه میشنیدند. با خودم فکر میکردم ده دوازده روز هست که اومدم بدون خبر... الان آقاجون خسته و عصبانی. یهو یاد قسمتی از شبیهخوانی افتادم که چطور سر امام حسین(ع) رو با شمشیر میبرید. اون که داداشش بود تازه بیگناه هم بود اون بلارو سرش آورد، پس وای به حال من.
پلههارو یکی یکی رفتم. از پشت دریچه با شرم سلام دادم. همه جواب دادن. آقاجون با خنده گفت: سلام آقا رضا. بعد خندید. دیدم عموم هم میخنده. پدرم برای همه قضیه رو تعریف کرد بعد گفت شبی که رسیدی، عموت به راننده مینیبوس مشهد گفته بود به داداشم بگید رضا اومده روستا. بعد تعریف کرد که اون شب تا صبح دنبال من میگشتن. چون فکر نمیکردن من با ماشین خواجهآباد به روستا اومده باشم. بعد راننده صبح خبر داده بود. بعد از خنده، پدرم گفت شب بیا خونه عمو تا صبح برگردیم مشهد. واقعاً چقدر زود بیش از 20 سال از این موضوع گذشت.
متاسفانه همه خاطرهسازهایم درگذشتند. پدرم #حاج_سیدحسن_موسوی، راننده مینیبوس #حاج_حسین_خان_شوشتری، #سردار_شوشتری، عمههای عزیزم، عمو سید آقا، عمو لطفالله، #حاج_آدینه_محمد_شوشتری و دوست دوران کودکیم مرحوم #محمدحسن_اماموردی.
🙏🏻شادی روح همه رفتگان فاتحه و صلوات.
ادامه دارد
قسمت بعدی، فردا شب
@yengejeh
نوشتهی #سیدرضا_موسوی (مرحوم #حاج_سیدحسن) – قسمت دوم
...به یک چشم بهم زدن یک هفته گذشت و نزدیک تاسوعا عاشورا شده بود. ظهر عاشورا رفتم مسجد. ناهار آبگوشت بود. خاطره خوبی از آبگوشت نداشتم (آخه چند سال قبلش برای شرکت در عروسی به روستا رفتیم. ناهار آبگوشت بود. منم با اشتیاق آبش رو خوردم و بعد منتظر گوشتش یا کوبیدهش بودم. دیدم خبری نیست. به خاطر همین زدم زیر گریه! خب من آبگوشت رو به شوق گوشتش میخوردم. بعد از ناهار، پدرم منو بیرون آورد و بعد چند نوازش آبدار به مادرم سپرد!)
خلاصه سفره ناهار عاشورا پهن شد و آبگوشت با گوشت رو خوردیم. واقعاً یک وجب روغن روش بود. بعد ناهار، صدای شیپور از تو حیاط شنیده میشد. با عجله رفتیم روی سکوی لب حیاط نشستیم. مشغول صحبت و خنده بودیم که یهو یه صدای بلند از در اون طرف حیاط اومد:
«نه من شمرم نه این دشت، دشتِ کربلا باشد....» همه نگاهها به سمت صاحب صدا برگشت. قلبم گرفت. یه آقایی با لباس قرمز، شمشیر در دست، چکمه به پا، داخل حیاط اومد. همه ساکت شدند. منم با ترس بهش نگاه کردم. خیلی عصبانی بود. تو یه لحظه نگاهمون با هم گره خورد. وااااای...پدرم بود. سید حسن شمر. یواشکی خودم رو به عقب داخل جمعیت کشیدم. اونقدر تو خوشگذرانی غرق بودم که فراموشم شده بود هر سال حاجی واسه شبیهخوانی میاد روستا.
بعد از رجزخوانی، رفت روی فرش. داخل سکوی حیاط چند نفر نشسته بودن با شال سبز بر سر و شمشیر بر دست. با دقت که نگاه کردم دیدم شوهرعمهام #میرزا_لطف_الله، عمویم سیدآقا (سیدخلیل) هستند. از بچهها پرسیدم عمویم نقش کیو داره؟ گفتند: آقا امام حسین(ع). تازه فهمیدم بچهها چرا اون روز نیومدن تو باغ عموم زردآلو بخورن و گفتن این باغ امام حسینه. چون نقش امام حسین(ع) رو تو شبیهخوانیها اجرا میکرد. پدرم یه دوست قرمزپوش دیگه داشت که همش بهش دستور میداد. فکر کنم فرماندهاش بود که نقش عمربنسعد رو اجرا میکرد. بعدها فهمیدم مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری بود. خلاصه شبیهخوانی تموم شد. بعد از صلوات، شبیهخوانها رفتند طبقه بالا که از تو حیاط چند تا پله میخورد و یه دریچه کوچک داشت. داشتم از در مسجد خارج میشدم که پسرعمهام گفت دایی کارِت داره!
صدای قلبم اونقدر بلند بود که فکر کنم همه میشنیدند. با خودم فکر میکردم ده دوازده روز هست که اومدم بدون خبر... الان آقاجون خسته و عصبانی. یهو یاد قسمتی از شبیهخوانی افتادم که چطور سر امام حسین(ع) رو با شمشیر میبرید. اون که داداشش بود تازه بیگناه هم بود اون بلارو سرش آورد، پس وای به حال من.
پلههارو یکی یکی رفتم. از پشت دریچه با شرم سلام دادم. همه جواب دادن. آقاجون با خنده گفت: سلام آقا رضا. بعد خندید. دیدم عموم هم میخنده. پدرم برای همه قضیه رو تعریف کرد بعد گفت شبی که رسیدی، عموت به راننده مینیبوس مشهد گفته بود به داداشم بگید رضا اومده روستا. بعد تعریف کرد که اون شب تا صبح دنبال من میگشتن. چون فکر نمیکردن من با ماشین خواجهآباد به روستا اومده باشم. بعد راننده صبح خبر داده بود. بعد از خنده، پدرم گفت شب بیا خونه عمو تا صبح برگردیم مشهد. واقعاً چقدر زود بیش از 20 سال از این موضوع گذشت.
متاسفانه همه خاطرهسازهایم درگذشتند. پدرم #حاج_سیدحسن_موسوی، راننده مینیبوس #حاج_حسین_خان_شوشتری، #سردار_شوشتری، عمههای عزیزم، عمو سید آقا، عمو لطفالله، #حاج_آدینه_محمد_شوشتری و دوست دوران کودکیم مرحوم #محمدحسن_اماموردی.
🙏🏻شادی روح همه رفتگان فاتحه و صلوات.
ادامه دارد
قسمت بعدی، فردا شب
@yengejeh
🔷شبیهخوانان روستای ینگجه در سالهای نهچندان دور
⭕️مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری، مرحوم #حاج_سیدحسن_موسوی و #ابوالفضل_سبزی
◀️ از #خانم_موسوی
@yengejeh
⭕️مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری، مرحوم #حاج_سیدحسن_موسوی و #ابوالفضل_سبزی
◀️ از #خانم_موسوی
@yengejeh
مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری، مرحوم #کربلایی_محمود_سبزی و مرحومه #زهرا_صفری
◀️ از #خانم_شوشتری
@yengejeh
◀️ از #خانم_شوشتری
@yengejeh
#منتشرنشده
💠شبیهخوانی در تَیکِه مسجد
🔹سال ۱۳۶۸
🔸مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری، مرحوم #سیدخلیل_موسوی، مرحوم #حاج_احمد_یساقی، #رضاغلامی
📸 از #حسین_مرشدی
@yengejeh
💠شبیهخوانی در تَیکِه مسجد
🔹سال ۱۳۶۸
🔸مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری، مرحوم #سیدخلیل_موسوی، مرحوم #حاج_احمد_یساقی، #رضاغلامی
📸 از #حسین_مرشدی
@yengejeh
💠استقبال از حاجی
#حاج_غلامحسن_شوشتری در بازگشت از سفر حج
سردار #شهید_نورعلی_شوشتری و مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری نیز در عکس دیده میشوند.
🔸سال ۱۳۸۰
📸 از #حسین_شوشتری
@yengejeh
#حاج_غلامحسن_شوشتری در بازگشت از سفر حج
سردار #شهید_نورعلی_شوشتری و مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری نیز در عکس دیده میشوند.
🔸سال ۱۳۸۰
📸 از #حسین_شوشتری
@yengejeh
🔺دوران خدمت سربازی🔻
سمت راست: مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
سمت چپ: مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
◀️ از #مهدی_اماموردی
@yengejeh
سمت راست: مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
سمت چپ: مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
◀️ از #مهدی_اماموردی
@yengejeh
با ینگجه
#منتشرنشده #عکس_قدیمی 🔶مرحوم آخوند #ملا_عباس_شوشتری 🔹تاریخ ولادت: ۱۲۵۹ 🔸تاریخ وفات: ۱۳۴۵ 📸 از #خانم_شوشتری @yengejeh ™
🔸🔷 #پیرنشین 🔷🔸
💠 مرد دیانت و سیاست
♦️یادبود مرحوم آخوند ملاعباس شوشتری (۱۳۴۵-۱۲۵۹ شمسی)
✍ نویسنده: دکتر #هادی_شوشتری
📝 تنظیم متن: #م_شوشتری (دانشجوی دکترای تاریخ)
مرحوم آخوند #ملا_عباس_شوشتری در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی یعنی ۱۳۷ سال پیش در روستای ینگجه چشم به هستی گشود. این دوره از لحاظ تاریخی مقارن و همعصر با دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار میباشد. پدرش مرحوم ملا آدینهمحمد و پدربزرگش ملا محمدمهدی در معارف دینی صاحب فهم و فضلیت بودند.
نسب مرحوم ملاعباس شوشتری به شوشتر در استان خوزستان فعلی میرسدکه بنا به قول متواتر و مشهور اجداد ایشان از شوشتر به خراسان تبعید شدهاند. علت تبعید نیز فعالیتهای علمی و سیاسی میباشد.
در بعضی منابع و مصادر تاریخی آمده است که صدراعظم قاجار در مکتوبهای از والی خوزستان توضیح خواسته که چرا پارهای از مردم شوشتر نفی بلد کرده و تبعید شدهاند... همچنین نقل شده که مرحوم کربلایی محمدمهدی (درگذشته به سال ۱۲۵۹) در بازگشت از سفر عتبات عالیات چندی در شوشتر جهت دیدار با فامیل اقامت نموده است.
مرحوم ملاعباس شوشتری در انقلاب مشروطیت در دوره مظفرالدین شاه قاجار ۲۶ سال سن داشته و در همین حوالیِ تاریخی، مدتی را در حبس و زندان روزگار گذرانده است. مرحوم ملاعباس شوشتری قبل و حین تحصیل فرزندان خود در حوزه علمیه مشهد با حضرات آیات سیدیونس اردبیلی، آیتالله سیدجواد خامنهای، آیتالله شیخ غلامحسین تُرک و در قوچان با آیتالله آقانجفی قوچانی ارتباط و دوستی داشته است.
مرحوم آخوند ملاعباس شوشتری اهل عرفان و صاحب کرامات بوده و به علت انس درونی و عمقی با قرآن کریم با قرائت ادعیه و اذکار جام و ظرف مسی، در پی سارق و دزد گام به گام و قدم به قدم دزد را تعقیب میکرد. جامگردانی از جمله کراماتی بوده است که مردمان ینگجه به کرات شاهد آن بودهاند. علیرغم درگذشت بزرگان روستا اما هنوز هستند معمرینی که خود در جامگردانی شاهد و حاضر بودند و از آن به عنوان خاطرات ناب خود تعریف میکنند.هرچند در دنیای عقل گرای امروز قبول آن سخت و دشوار است.
از آثار قلمی و مکتوب ایشان یک دوره کوتاه و مختصر زندگانی چهارده معصوم(علیهمالسلام) و یادداشتهای پراکنده به مناسبت ایام موالید و وفیات ائمه مخصوصاً ذکر مصائب و مجالس امام حسین(ع) بهجای مانده است. از ایشان همچنین اشعاری از شعراء و ابیاتی از حافظ و معنای بعضی از واژههاکه با خط خوشی نوشته شده باقی مانده است. مثلا در باب سرزمین یونان توضیحاتی نوشتهاند.
همسر مرحومه و مکرمه ایشان #شهربانو_یساقی فرزند مرحوم #ملا_علی_اکبر_یساقی و خواهر مرحوم #شیخ_اسماعیل_محقق میباشد. فرزندان آن مرحوم عبارت است از:
مرحوم حجتالاسلام #شیخ_فرج_الله_شوشتری
مرحوم حجتالاسلام #شیخ_فضل_الله_شوشتری
مرحوم #شیخ_نصرت_الله_شوشتری
مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
همچنین مرحومه زهرا، مرحومه صغری و مرحومه #فاطمه_شوشتری دختران آن مرحوم بودهاند. تنها بازمانده از نسل اول مرحوم ملاعباس، خانم #رقیه_شوشتری در ینگجه روزگار میگذراند.
فعالیت علمی-دینی و سیاسی-اجتماعی دو شاخص کلی خاندان مرحوم ملاعباس شوشتری بوده که پس از درگذشت نسل اول فرزندان ایشان، با کمی فراز و فرود توسط نسل دوم نوادگان ایشان در فضا و جغرافیای دینی و سیاسی کشور نمایندگی میشود.
مرحوم ملاعباس شوشتری در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۴۵ شمسی چشم بر جهان هستی بست. و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت. روانش شاد.
@yengejeh ™
💠 مرد دیانت و سیاست
♦️یادبود مرحوم آخوند ملاعباس شوشتری (۱۳۴۵-۱۲۵۹ شمسی)
✍ نویسنده: دکتر #هادی_شوشتری
📝 تنظیم متن: #م_شوشتری (دانشجوی دکترای تاریخ)
مرحوم آخوند #ملا_عباس_شوشتری در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی یعنی ۱۳۷ سال پیش در روستای ینگجه چشم به هستی گشود. این دوره از لحاظ تاریخی مقارن و همعصر با دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار میباشد. پدرش مرحوم ملا آدینهمحمد و پدربزرگش ملا محمدمهدی در معارف دینی صاحب فهم و فضلیت بودند.
نسب مرحوم ملاعباس شوشتری به شوشتر در استان خوزستان فعلی میرسدکه بنا به قول متواتر و مشهور اجداد ایشان از شوشتر به خراسان تبعید شدهاند. علت تبعید نیز فعالیتهای علمی و سیاسی میباشد.
در بعضی منابع و مصادر تاریخی آمده است که صدراعظم قاجار در مکتوبهای از والی خوزستان توضیح خواسته که چرا پارهای از مردم شوشتر نفی بلد کرده و تبعید شدهاند... همچنین نقل شده که مرحوم کربلایی محمدمهدی (درگذشته به سال ۱۲۵۹) در بازگشت از سفر عتبات عالیات چندی در شوشتر جهت دیدار با فامیل اقامت نموده است.
مرحوم ملاعباس شوشتری در انقلاب مشروطیت در دوره مظفرالدین شاه قاجار ۲۶ سال سن داشته و در همین حوالیِ تاریخی، مدتی را در حبس و زندان روزگار گذرانده است. مرحوم ملاعباس شوشتری قبل و حین تحصیل فرزندان خود در حوزه علمیه مشهد با حضرات آیات سیدیونس اردبیلی، آیتالله سیدجواد خامنهای، آیتالله شیخ غلامحسین تُرک و در قوچان با آیتالله آقانجفی قوچانی ارتباط و دوستی داشته است.
مرحوم آخوند ملاعباس شوشتری اهل عرفان و صاحب کرامات بوده و به علت انس درونی و عمقی با قرآن کریم با قرائت ادعیه و اذکار جام و ظرف مسی، در پی سارق و دزد گام به گام و قدم به قدم دزد را تعقیب میکرد. جامگردانی از جمله کراماتی بوده است که مردمان ینگجه به کرات شاهد آن بودهاند. علیرغم درگذشت بزرگان روستا اما هنوز هستند معمرینی که خود در جامگردانی شاهد و حاضر بودند و از آن به عنوان خاطرات ناب خود تعریف میکنند.هرچند در دنیای عقل گرای امروز قبول آن سخت و دشوار است.
از آثار قلمی و مکتوب ایشان یک دوره کوتاه و مختصر زندگانی چهارده معصوم(علیهمالسلام) و یادداشتهای پراکنده به مناسبت ایام موالید و وفیات ائمه مخصوصاً ذکر مصائب و مجالس امام حسین(ع) بهجای مانده است. از ایشان همچنین اشعاری از شعراء و ابیاتی از حافظ و معنای بعضی از واژههاکه با خط خوشی نوشته شده باقی مانده است. مثلا در باب سرزمین یونان توضیحاتی نوشتهاند.
همسر مرحومه و مکرمه ایشان #شهربانو_یساقی فرزند مرحوم #ملا_علی_اکبر_یساقی و خواهر مرحوم #شیخ_اسماعیل_محقق میباشد. فرزندان آن مرحوم عبارت است از:
مرحوم حجتالاسلام #شیخ_فرج_الله_شوشتری
مرحوم حجتالاسلام #شیخ_فضل_الله_شوشتری
مرحوم #شیخ_نصرت_الله_شوشتری
مرحوم #حاج_آدینه_محمد_شوشتری
مرحوم #قدرت_الله_شوشتری
همچنین مرحومه زهرا، مرحومه صغری و مرحومه #فاطمه_شوشتری دختران آن مرحوم بودهاند. تنها بازمانده از نسل اول مرحوم ملاعباس، خانم #رقیه_شوشتری در ینگجه روزگار میگذراند.
فعالیت علمی-دینی و سیاسی-اجتماعی دو شاخص کلی خاندان مرحوم ملاعباس شوشتری بوده که پس از درگذشت نسل اول فرزندان ایشان، با کمی فراز و فرود توسط نسل دوم نوادگان ایشان در فضا و جغرافیای دینی و سیاسی کشور نمایندگی میشود.
مرحوم ملاعباس شوشتری در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۴۵ شمسی چشم بر جهان هستی بست. و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت. روانش شاد.
@yengejeh ™