تشویش
253 subscribers
335 photos
51 videos
6 files
177 links
تشویش هزار " آیا"، وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

..حسین منزوی..
Download Telegram
Bare Degar Faramooshi
Homayoun Shajarian
بگو که ره کجاست؟ گریزم از سکون...
حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم...

#غزل۳۱۳
#حافظ
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست؟
که خدمتی به‌سزا برنیامد از دستم

بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت
که مرهمی بفرستم که خاطرش خَستم

#غزل۳۱۵
#حافظ
میان خلق ندیدی که چون دویدمت از پی
زهی خجالت مردم، چرا به سر ندویدم؟!

#غزل۳۸۱
#سعدی
وه که گر بر سر کوی تو شبی روز کنم
غلغل اندر ملکوت افتد از آه سحرم...

#غزل۳۸۳
#سعدی
Dar Havaye Sahar
Arman Garshasbi
1:33
می‌روم بی‌دل و بی یار و یقین می‌دانم
که من بی‌دل بی‌یار نه مرد سفرم

پای می‌پیچم و چون پای دلم می‌پیچد
بار می‌بندم و از بار فروبسته‌ترم

#غزل۳۸۳
#سعدی
تشویش
#علی_معلم_دامغانی
من از نهایت ابهام جاده می‌آیم
هزار فرسخ سنگین پیاده می‌آیم
هزار فرسخ سنگین میان کوه و کویر
دو دست خارگزیده، دو پایِ در زنجیر
هزار فرسخ سنگین، هزار فرسخ سنگ
نه هم‌رکاب، نه مرکب، نه ایستا، نه درنگ
هزار فرسخ سنگین، سلوک بی‌انجام
هزار فرسخ سنگین، فتوح بی‌فرجام

*

تو ره‌روی، تو رهایی، تو جاده دانی چیست
هزار فرسخ سنگین پیاده دانی چیست
تو رنج بُعد طلوع و غروب می‌فهمی
تو از کویر گذشتی، تو خوب می‌فهمی
تو زخم خاره و خار ستوه می‌دانی
تو روح دل‌شکن سنگ و کوه می‌دانی
تو را ز غربت دل‌گیر جاده‌ها خبر است
تو را اگرچه سوار از پیاده‌ها خبر است

من از نهایت ابهام جاده می‌آیم
هزار فرسخ سنگین پیاده می‌آیم
هزار فرسخ سنگین، هزار فرسخ سخت
نه رودخانه، نه جنگل، نه چشمه و نه درخت
هزار فرسخ سنگین، شک و شکوه به‌هم
هزار فرسخ سنگین، کویر و کوه به‌هم
هزار فرسخ سنگین، حرامیان در کار
تمام‌شیوه و پُرفن، جریده‌رو، هشیار
هزار فرسخ سنگین، حدیث سنگ و سبو
تو از کویر گذشتی، نگار من! تو بگو

کویر و وای کویرا، چه حیرتی‌ست تو را
به هیچ دل نسپاری، چه غیرتی‌ست تو را
به قعر شب، به ره پیچ‌پیچ می‌مانی
به وهم محض، به حیرت، به هیچ می‌مانی
اگرچه خار عدم در نفس شکسته تو را
وجود هم‌چو غباری به رخ نشسته تو را
وجودی و نه وجودی، عدم دقیق‌تر است
عدم نه‌ای و وجودت شکی عمیق‌تر است
به هست و بود، نه پس را نه پیش را مانی
نمود محض وجودی، تو خویش را مانی

*

چه حالتی‌ست سخن پیچ‌پیچ می‌گویم
هزار گفتنی‌ام هست و هیچ می‌گویم
چه بیم فهم کس و درک ناکس است مرا
کویر عین کویر است، این بس است مرا
من از کویر می‌آیم، کویر خاموشی‌ست
کویر از همه جز عاشقی فراموشی‌ست
كوير كهنه‌شرابي‌ست در سبوي زمين
كوير عقده‌ي تلخي‌ست در گلوي زمين
كوير تشنه‌ي شور است و شور شوريده‌ست
كوير تعبيه در دل، كوير در ديده‌ست

#علی_معلم_دامغانی
مگر به سایه نام تو رو کنم پس از این
که در پناه تو امن است یا علی مددی

#عبدالجبار_کاکایی
خانه‌ی دل ما را از کرم عمارت کن
پیش از آن‌که این خانه رو نهد به ویرانی

#شیخ_بهایی
همچو محجوبی که در شهر غریب آمد درون
خواب در چشمم به مردم آشنا کم می‌شود

#کلیم_کاشانی
باده‌ی پنهان به زهد آشکار آمیختند
جوی شیر زاهدان ترسم که جوی خون شود!

#کلیم_کاشانی
آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان
طوق در گردن همان، زنجیر در پا همچنان

رفته بودم ز آتش امید در دل شعله‌ها
آمدم دل‌گرم از سوز تمنا همچنان

یار خسرو گشت شیرین و برید از کوهکن
کوهکن ره می‌برد در کوه خارا همچنان

پیش لیلی کیست تاگوید ز استیلای عشق؟
بازگشت از کعبه مجنون رند و رسوا همچنان

رو به شهر و ملک خویش آورد هر آواره‌ای
وحشی بی‌‌خان و مان در کوه و صحرا همچنان

غزل ۳۳۶
#وحشی_بافقی
ناقهٔ لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی
راه گم کردست مجنون... ای جرس فریاد کن!

غزل ۳۳۷
#وحشی_بافقی
Ey Karevan
Bamdad Fallahi
Forwarded from چُراز
ملت همه یا هیچ
پرده سوم: قهر ۸۴


حدود ۲۰ سال پیش. اوضاع آزادی‌های سیاسی رو به بهبود بود. اوضاع اقتصادی هم برای اولین بار پس از جنگ، در دولت‌های توسعه‌گرای سازندگی و اصلاحات یک رشد خیره‌کننده به خود دیده بود. ملت البته نارضایتی‌هایی هم داشت، بابت اینکه کشور در مسیر آزادی‌های سیاسی آنچنان که انتظار داشت جلو نرفته بود. دو سال آخر دولت اصلاحات، طرفداران خاتمی که دوبار به او رای داده بودند، عبور از خاتمی را برای مطرح کردن گزینه‌های تندرو مطرح کرده بودند.

دانشجویان سابقا طرفدار خاتمی در مراسم دانشگاه تهران در ۱۶ آذر برایش شعار دروغگو، دروغگو! خجالت، خجالت! خواندند و تا جایی نگذاشتند او صحبت کند که عصبانی شد و تهدید کرد که بیرون می‌اندازدشان.

گفتند یا همه‌ات مورد قبول ماست یا هیچت را نمی‌خواهیم.

در انتخابات شورای شهر و مجلس شرکت نکردند و توزیع‌گراها بجای توسعه‌گراها به مجلس رفتند و احمدی نژاد در سال ۸۲ به شهرداری تهران رسید تا آن را تبدیل به سکوی پرتابی برای انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ کند.

از آنجا که گزینه‌های تندرو توسعه‌گرا در انتخابات ۸۴ تایید صلاحیت نشدند، طرفداران اصلاحات به هاشمی هم پشت کردند و انتخابات را تحریم کردند.

نتیجه تحریم انتخابات این شد که احمدی‌نژاد هاشمی را شکست داد و رئیس جمهور شد و دو کار کرد. اول در اقتصاد سرمایه‌گذاری را کاهش داد و با سیاست‌های توزیع‌گرایانه مثل ریختن دلارهای سرشار نفتی به بازار، قیمت دلار را کنترل کرد که باعث تشدید بیماری هلندی و نابودی صنعت شد. دوم در سیاست خارجی تصمیم به تهاجم علنی به اسرائیل گرفت که موجب تحریم آمریکا و اروپا به تحریک اسرائیل شد.

جک استراو وزیر خارجه وقت انگلستان در کتابش میگوید: "احمدی‌نژاد با آن سخنرانی‌های زنجیره‌ای در سازمان ملل فقط دردسر درست کرد و نفرت پراکند…او فقط خرابکاری کرد و نه فقط برخلاف میل دول خارجی که بر ضد منافع مردم خودش قدم برداشت و همهٔ هم‌پیمانان و دوستان خارجی ایران را فراری داد. همه را در شورای امنیت علیه ایران متحد کرد و باعث شد آن‌همه قطعنامهٔ کُشنده را برای ایران صادر کنند."

تحریم باعث افت قدرت خرید مردم ایران و یک سوم شدن درآمد دلاری آنها در عرض ۱۰ سال شد. ۱۰ سالی که درآمد دنیا در آن بازه ۳۰ درصد هم رشد کرده بود و مجموع این دو اتفاق باعث شد که سهم ایران از اقتصاد دنیا به مقداری برسد که در پایان جنگ با عراق رسیده بود و ایران گویی دوباره به خاک جنگ نشست...

مردم ایران و ترکیه تا قبل از تحریم‌ها قدرت خرید کاملا برابری داشتند اما در حال حاضر قدرت خرید مردم ترکیه ۲ برابر ایران است و همچنان رو به رشد در حالیکه سرنوشت اقتصاد تحریم شده ایران به‌طور کلی در هاله‌ای از ابهام فرو رفته...

آنها که می‌گفتند تحریم فرصت و نعمت و بخت ایران است و نفت آمریکا به‌زودی تمام می‌شود، حالا تقصیر تحریم را به گردن دیگران می‌اندازند و می‌گویند اگر فلان کار را نکرده بودند تحریم نمی‌شدیم...

باری! اگر ۱ میلیون نفر بیشتر در انتخابات شرکت می‌کردند و توسعه‌گراها روی کار می‌آمدند، به احتمال زیاد حالا ایران تحریم نبود. مردم ایران برای کندن میوه آزادی عجله کردند و میوه کال با درختش از جا کنده شد و آزادی‌های سیاسی و هم اقتصادی به ته چاهی افتادند که کسی ایده مطمئنی برای برون‌رفت از آن ندارد.

پرده چهارم: خشم ۱۴۰۳

بخش معترض مردم ایران پس از مچاله شدن زیر بار تورم و اتفاقات خونبار آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ تصمیم‌شان را گرفته‌اند که یکبار برای همیشه نظام را ساقط کنند و تا رسیدن به همه‌ی آزادی به هیچ قدم مثبتی روی خوش نشان ندهند و بنابراین انتخابات را تحریم کرده‌اند.
.
چون طبیب عاشقانی، گه‌گه این دل‌خسته را
پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است

غزل ۵۴
#هلالی_جغتایی
من که باشم تا زنم لاف غلامی بر درش؟
بنده آنم که دولت‌خواه سلطان منست

غزل ۶۶
#هلالی_جغتایی
Forwarded from عتباتِ کلمات
مکتوبِ اشک‌شسته دادم بقاصدِ او
یعنی که انتظارت چشمِ مرا چنان کرد
#کلیم_کاشانی
تشویش
مکتوبِ اشک‌شسته دادم بقاصدِ او یعنی که انتظارت چشمِ مرا چنان کرد #کلیم_کاشانی
سبک‌پی قاصدی باید که چون غم‌نامه ما را
به دست او دهد، کاغذ هنوز از گریه تر باشد...

#کلیم_کاشانی