🔴#معرفی_مقاله
⭕️#عنوان_مقاله:
#کارکرد_تمدنی_قرآن؛ یک بررسی مقدماتی در قلمرو تمدن پیشین اسلامی
🔻نوع مقاله:
#علمی_پژوهشی
🔻نویسنده:
#حجتالاسلام_دکتر_محسن_الویری، دانشیار دانشگاه باقر العلوم(ع)
🔸چکیده
اگر تمدن را مجموعهای از مؤلفههایی بدانیم که مبتنی بر یک اندیشه بنیادی و در قالب نظامهای گوناگون سامان مییابد، خاستگاه این اندیشه بنیادی در تمدن پیشین مسلمانان، آموزههای وحیانی اسلام بود که هسته مرکزی این آموزهها در قرآن آمده است. به این ترتیب، قرآن بنیان معرفتی، منطق ترکیب و تعیینکننده چگونگی رابطه میان اجزا و ترسیمکننده جهت اصلی تمدن مسلمانان بوده است. این یافته را میتوان با نگاهی درونی به قرآن و بررسی آموزههای تمدنی آن از یک سو و نگاهی بیرونی به واقعیت تمدن اسلامی، کارکردها و نقشآفرینیهای قرآن در آن مستند ساخت. این نوشتار به موضوع دوم، یعنی کارکرد تمدنی قرآن پرداخته و آن را در دو محور اصلی بررسی کرده است: اثرگذاری قرآن بر روح کلی و جهتگیریهای تمدن اسلامی و اثرگذاری قرآن بر اجزا و مظاهر تمدن اسلامی. در محور دوم دانشها، هنرها، فضاهای کالبدی زیستبومهای مسلمانان و زندگی اجتماعی مسلمانان بررسی شده است. نتیجه اینکه کنار رفتن آموزههای قرآنی از صحنه اجتماع مسلمانان و محدود ماندن آن در ساحت مسائل اندیشهای غیرمرتبط با نیازهای اجتماعی، نقطه آغاز ایستایی تمدن اسلامی خواهد بود، ولی وضعیت کنونی تمدنی بشر و پیچ تاریخی جابهجایی تمدنها، زمینهساز ورود دوباره قرآن به صحنه تمدن و محور قرار گرفتن آن در تمدن جدید اسلامی است.
🔻کلیدواژگان
#قرآن؛ #تمدن_اسلامی؛ #اندیشه_تمدنی؛ #روح_تمدن؛ #مبانی_تمدن
🔻عنوان مقاله انگلیسی[English]:
The Civilizational Function of the Quran: A Preliminary Investigation in the Field of the Early Civilization of Muslims
🔸چکیده [English]:
If we take a civilization to consist in a set of components organized on the basis of a fundamental thought and in terms of various systems, then the origins of such a fundamental thought in the Early Islamic Civilization were Islamic Revelatory (Waḥyānī) doctrines the core of which appears in the Quran. Thus the Quran was the epistemic foundation, the logic of composition, the determinant of how parts of this civilization are related, and the guide for the main direction of the Islamic civilization. This result can be supported by an internal look at the Quran and an investigation of its civilizational doctrines, on the one hand, and an external look at the facts of the matters regarding the Islamic civilization, and the Quran’s functions and roles in it. In this paper, I concern myself to the latter issue, that is the civilizational function of the Quran. I examine this in terms of two main axes: the Quran’s impact on the spirit and directions of the Islamic civilization, and its impact on parts and manifestations of the Islamic civilization. Within the latter axis, I examine sciences, arts, and ecological circumstances of Muslims and their social lives. I conclude that if Quranic doctrines are ignored in social lives of Muslims and are restricted to intellectual issues irrelevant to social needs, then the Islamic civilization will cease to exist. However, the current civilizational circumstances of the human kind and the historical shifts of civilizations can pave the path for the reappearance of the Quran in the Islamic civilization and its centrality in the new Islamic civilization.
🔻کلیدواژگان[English]:
the Quran, Islamic Civilization, Civilizational Thought, Spirit of the Civilization, Foundations of the Civilization
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#دانلود_مقاله:⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️
⭕️#عنوان_مقاله:
#کارکرد_تمدنی_قرآن؛ یک بررسی مقدماتی در قلمرو تمدن پیشین اسلامی
🔻نوع مقاله:
#علمی_پژوهشی
🔻نویسنده:
#حجتالاسلام_دکتر_محسن_الویری، دانشیار دانشگاه باقر العلوم(ع)
🔸چکیده
اگر تمدن را مجموعهای از مؤلفههایی بدانیم که مبتنی بر یک اندیشه بنیادی و در قالب نظامهای گوناگون سامان مییابد، خاستگاه این اندیشه بنیادی در تمدن پیشین مسلمانان، آموزههای وحیانی اسلام بود که هسته مرکزی این آموزهها در قرآن آمده است. به این ترتیب، قرآن بنیان معرفتی، منطق ترکیب و تعیینکننده چگونگی رابطه میان اجزا و ترسیمکننده جهت اصلی تمدن مسلمانان بوده است. این یافته را میتوان با نگاهی درونی به قرآن و بررسی آموزههای تمدنی آن از یک سو و نگاهی بیرونی به واقعیت تمدن اسلامی، کارکردها و نقشآفرینیهای قرآن در آن مستند ساخت. این نوشتار به موضوع دوم، یعنی کارکرد تمدنی قرآن پرداخته و آن را در دو محور اصلی بررسی کرده است: اثرگذاری قرآن بر روح کلی و جهتگیریهای تمدن اسلامی و اثرگذاری قرآن بر اجزا و مظاهر تمدن اسلامی. در محور دوم دانشها، هنرها، فضاهای کالبدی زیستبومهای مسلمانان و زندگی اجتماعی مسلمانان بررسی شده است. نتیجه اینکه کنار رفتن آموزههای قرآنی از صحنه اجتماع مسلمانان و محدود ماندن آن در ساحت مسائل اندیشهای غیرمرتبط با نیازهای اجتماعی، نقطه آغاز ایستایی تمدن اسلامی خواهد بود، ولی وضعیت کنونی تمدنی بشر و پیچ تاریخی جابهجایی تمدنها، زمینهساز ورود دوباره قرآن به صحنه تمدن و محور قرار گرفتن آن در تمدن جدید اسلامی است.
🔻کلیدواژگان
#قرآن؛ #تمدن_اسلامی؛ #اندیشه_تمدنی؛ #روح_تمدن؛ #مبانی_تمدن
🔻عنوان مقاله انگلیسی[English]:
The Civilizational Function of the Quran: A Preliminary Investigation in the Field of the Early Civilization of Muslims
🔸چکیده [English]:
If we take a civilization to consist in a set of components organized on the basis of a fundamental thought and in terms of various systems, then the origins of such a fundamental thought in the Early Islamic Civilization were Islamic Revelatory (Waḥyānī) doctrines the core of which appears in the Quran. Thus the Quran was the epistemic foundation, the logic of composition, the determinant of how parts of this civilization are related, and the guide for the main direction of the Islamic civilization. This result can be supported by an internal look at the Quran and an investigation of its civilizational doctrines, on the one hand, and an external look at the facts of the matters regarding the Islamic civilization, and the Quran’s functions and roles in it. In this paper, I concern myself to the latter issue, that is the civilizational function of the Quran. I examine this in terms of two main axes: the Quran’s impact on the spirit and directions of the Islamic civilization, and its impact on parts and manifestations of the Islamic civilization. Within the latter axis, I examine sciences, arts, and ecological circumstances of Muslims and their social lives. I conclude that if Quranic doctrines are ignored in social lives of Muslims and are restricted to intellectual issues irrelevant to social needs, then the Islamic civilization will cease to exist. However, the current civilizational circumstances of the human kind and the historical shifts of civilizations can pave the path for the reappearance of the Quran in the Islamic civilization and its centrality in the new Islamic civilization.
🔻کلیدواژگان[English]:
the Quran, Islamic Civilization, Civilizational Thought, Spirit of the Civilization, Foundations of the Civilization
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#دانلود_مقاله:⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️👇🏽⬇️
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔻#فرهنگ_و_تمدن
⭕️فرهنگ، روح تمدن است
🔸ماهیت #تمدن_نوین_اسلامی از فرهنگ اسلامی نشات میگیرد زیرا جوهره تمدن را فرهنگ تشکیل میدهد. #فرهنگ بیانگر ارزشها، باورها و رفتارهای فرد و جامعه و مبتنی بر #مکتب است. #تمدن تجلی تحقق فرهنگ محسوب میشود و میتوانیم #فرهنگ را خواستگاه شکلگیری #تمدن بدانیم. به همین دلیل خواستگاه #تمدن_اسلامی، #فرهنگ_اسلامی خواهد بود.
🔸#تمدن_اسلامی با فرهنگ اسلامی از نظر مفهومی متفاوت هستند. #فرهنگ در مقام تمثیل مانند #روح و تمدن مانند #کالبد میماند اما در مقام تحقق، این دو از یکدیگر #تفکیک_ناپذیر هستند. هیچ کجا فرهنگ بدون تمدن و تمدن بدون فرهنگ وجود نخواهد داشت.
🔹#حجتالاسلام_دکتر_علیرضاپیروزمند
—-------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️فرهنگ، روح تمدن است
🔸ماهیت #تمدن_نوین_اسلامی از فرهنگ اسلامی نشات میگیرد زیرا جوهره تمدن را فرهنگ تشکیل میدهد. #فرهنگ بیانگر ارزشها، باورها و رفتارهای فرد و جامعه و مبتنی بر #مکتب است. #تمدن تجلی تحقق فرهنگ محسوب میشود و میتوانیم #فرهنگ را خواستگاه شکلگیری #تمدن بدانیم. به همین دلیل خواستگاه #تمدن_اسلامی، #فرهنگ_اسلامی خواهد بود.
🔸#تمدن_اسلامی با فرهنگ اسلامی از نظر مفهومی متفاوت هستند. #فرهنگ در مقام تمثیل مانند #روح و تمدن مانند #کالبد میماند اما در مقام تحقق، این دو از یکدیگر #تفکیک_ناپذیر هستند. هیچ کجا فرهنگ بدون تمدن و تمدن بدون فرهنگ وجود نخواهد داشت.
🔹#حجتالاسلام_دکتر_علیرضاپیروزمند
—-------------------------------—
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💠بسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم💠
🔻#گزارش
🔻#رونمایی_کتاب
🔻#دکتر_فرزاد_جهانبین
⭕️تمدن نوین اسلامی و الزامات آن از منظر #دکتر_فرزاد_جهانبین
🔸در آیین رونمایی از کتاب «تأملاتی درباره اسلام و پیشرفت» دکتر فرزاد جهانبین استاد دانشگاه شاهد و عضو موسسه پژوهشهای اسلامی صدرا به عنوان یکی از سخنرانان مراسم به تبیین تمدن نوین اسلامی و الزامات آن پرداخت.
🔸دکتر فرزاد جهانبین در این نشست ایجاد #تمدن_نوین_اسلامی را در خط غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی و گفتمان امام و رهبری برشمرد و گفت: #حذف مفهوم تمدن اسلامی از مرکزیت گفتمان رهبری موجب سردرگمی و بی نظمی مفاهیم دیگر در این گفتمان نظیر اقتصاد مقاومتی، پیشرفت، تولید علم، وحدت و ... را در پیخواهد داشت.
🔸این استاد دانشگاه در ادامه با قرائت بخشهایی از بیانات #امام(ره) و #رهبر_معظم_انقلاب به تبیین دیدگاههای رهبران جمهوری اسلامی در خصوص تمدن نوین اسلامی پرداخت و افق نظام جمهوری اسلامی را طرح #تمدن_نوین_اسلامی دانست که بسیاری از گرفتاریهای نظری را برطرف خواهد کرد.
🔸وی در ادامه #انسان_شناسی را پایه نظام نظری عملی در حوزههای مختلف همچون اقتصاد و سیاست دانست و تفاوت نظام اقتصادی اسلامی و لیبرالی را از این موضوع نشأت گرفته دانست.
🔸دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) تبدیل #مبانی_هنجاری شناختی(اعتقادات) به نظام و تبدیل مبانی نظام های نظری عملی(همچون نظام اقتصادی) به نهادها و عینیت در یک قلمرو جغرافیای وسیع را برای تحقق تمدن اسلامی ضروری ارزیابی کرد.
🔸نگارنده کتاب زمانهی ما و نهج البلاغه افزود: در #شکلگیری تمدن نوین اسلامی باید به مبانی مشترک بین همه مذاهب اسلامی یعنی #قرآن_کریم مراجعه کرد.
🔸دکتر فرزاد جهانبین روح تمدن نوین اسلامی را #روح_دینی ارزیابی کرد و سبک زندگی اسلامی را به عنوان بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه رهبری معظم انقلاب عنوان کرد.
🔸وی توجه به #مراحل_پنجگانهیِ انقلاب اسلامی، دولت اسلامی، نظام اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی را مهم دانست و تغییر در وضعیت اجتماعی امروز را لازمه گذر از مراحل مختلف در رسیدن به تمدن نوین اسلامی عنوان کرد.
🔸عضو اسبق شورای مرکز بسیج دانشگاه امام صادق(ع) #تربیت نظام فکری مردم از طیفها و سنین مختلف از کودکی تا بزرگسالی را بر اساس #تمدن_نوین_اسلامی عاملی اساسی برای رشد اجتماعی جامعه بیان کرد و گفت: در نظام آموزش و پرورش باید برای #رشد_تدریجی آن برنامهریزی شود تا همه مردم و مدیران بر اساس #طرح_کلی تمدن نوین اسلامی بیاندیشند و عمل کنند.
🔹#دکتر_فرزاد_جهانبین این سخنان را در روز چهارشنبه 22 دیماه 1395 همزمان با آئین رونمایی کتاب در هفتمین گردهمایی اعضای مرکز تحقیقات بسیج #دانشگاه_امام_صادق(ع) در تالار شهید مطهری دانشگاه امام صادق(ع) بیان داشتند.
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#گزارش
🔻#رونمایی_کتاب
🔻#دکتر_فرزاد_جهانبین
⭕️تمدن نوین اسلامی و الزامات آن از منظر #دکتر_فرزاد_جهانبین
🔸در آیین رونمایی از کتاب «تأملاتی درباره اسلام و پیشرفت» دکتر فرزاد جهانبین استاد دانشگاه شاهد و عضو موسسه پژوهشهای اسلامی صدرا به عنوان یکی از سخنرانان مراسم به تبیین تمدن نوین اسلامی و الزامات آن پرداخت.
🔸دکتر فرزاد جهانبین در این نشست ایجاد #تمدن_نوین_اسلامی را در خط غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی و گفتمان امام و رهبری برشمرد و گفت: #حذف مفهوم تمدن اسلامی از مرکزیت گفتمان رهبری موجب سردرگمی و بی نظمی مفاهیم دیگر در این گفتمان نظیر اقتصاد مقاومتی، پیشرفت، تولید علم، وحدت و ... را در پیخواهد داشت.
🔸این استاد دانشگاه در ادامه با قرائت بخشهایی از بیانات #امام(ره) و #رهبر_معظم_انقلاب به تبیین دیدگاههای رهبران جمهوری اسلامی در خصوص تمدن نوین اسلامی پرداخت و افق نظام جمهوری اسلامی را طرح #تمدن_نوین_اسلامی دانست که بسیاری از گرفتاریهای نظری را برطرف خواهد کرد.
🔸وی در ادامه #انسان_شناسی را پایه نظام نظری عملی در حوزههای مختلف همچون اقتصاد و سیاست دانست و تفاوت نظام اقتصادی اسلامی و لیبرالی را از این موضوع نشأت گرفته دانست.
🔸دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) تبدیل #مبانی_هنجاری شناختی(اعتقادات) به نظام و تبدیل مبانی نظام های نظری عملی(همچون نظام اقتصادی) به نهادها و عینیت در یک قلمرو جغرافیای وسیع را برای تحقق تمدن اسلامی ضروری ارزیابی کرد.
🔸نگارنده کتاب زمانهی ما و نهج البلاغه افزود: در #شکلگیری تمدن نوین اسلامی باید به مبانی مشترک بین همه مذاهب اسلامی یعنی #قرآن_کریم مراجعه کرد.
🔸دکتر فرزاد جهانبین روح تمدن نوین اسلامی را #روح_دینی ارزیابی کرد و سبک زندگی اسلامی را به عنوان بخش حقیقی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه رهبری معظم انقلاب عنوان کرد.
🔸وی توجه به #مراحل_پنجگانهیِ انقلاب اسلامی، دولت اسلامی، نظام اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی را مهم دانست و تغییر در وضعیت اجتماعی امروز را لازمه گذر از مراحل مختلف در رسیدن به تمدن نوین اسلامی عنوان کرد.
🔸عضو اسبق شورای مرکز بسیج دانشگاه امام صادق(ع) #تربیت نظام فکری مردم از طیفها و سنین مختلف از کودکی تا بزرگسالی را بر اساس #تمدن_نوین_اسلامی عاملی اساسی برای رشد اجتماعی جامعه بیان کرد و گفت: در نظام آموزش و پرورش باید برای #رشد_تدریجی آن برنامهریزی شود تا همه مردم و مدیران بر اساس #طرح_کلی تمدن نوین اسلامی بیاندیشند و عمل کنند.
🔹#دکتر_فرزاد_جهانبین این سخنان را در روز چهارشنبه 22 دیماه 1395 همزمان با آئین رونمایی کتاب در هفتمین گردهمایی اعضای مرکز تحقیقات بسیج #دانشگاه_امام_صادق(ع) در تالار شهید مطهری دانشگاه امام صادق(ع) بیان داشتند.
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💠بسمِاللهِالرَّحمنالرَّحیم💠
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(16)
#اقامه_حق_در_تمدن_دینی(1)
🔸این سه گونه توصیف از تاریخ [و فلسفه آن] که [در 15 شماره قبلی پاورقی] عرضه شد، بیشک #سه_گونه تمدنزایی و #سه_معنا از توسعه و پیشرفت را دنبال میکند. به میزانی که ما پایگاه فهم تاریخمان را تغییر بدهیم مفهوم تمدن در نگاه ما تغییر میکند. لذا اگر کسی بخواهد در تراز #انقلاب_اسلامی فکر کند، باید فهمش از تاریخ، #فهم_قرآنی باشد. تغییر در علوم انسانی دقیقاً با همین درک دنبال میشود. اگر ما بخواهیم تحولی در علوم انسانی رقم بزنیم، باید برفهم تاریخی درستی از حرکت انسان و هدف نهایی او در تاریخ رسیده باشیم تا تحلیل مناسبی برای سلوک فردی و اجتماعی انسان در دست باشد. در #جامعه_آرمانی انبیاء و اولیای الهی، حتی مفهوم #امنیت، #آرامش و #آزادی هم تغییر میکند. در این جامعه، همه لذتها و بهجتها محدود درابتهاج به #ولایت_ولی_الهی است. [آنطور که امام سجاد علیهالسلام ضمن مناجات با پروردگار میفرماید:
«أسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَمِنْ كُلِّ راحَة بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَمِنْ كُلِّ سُرور بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَمِنْ كُلِّ شُغْل بِغَيْرِ طاعَتِكَ.»*
🔸در #تمدن_دینی، باید حق و بندگی در همه ساختارهای اجتماعی ظهور کند؛ چراکه #الوهیت خدای متعال، سرّ دین است و تولی به #ولایت_معصومین "علیهمالسلام" باطن آن و شریعت دینی، تجلی و ظهور آن ولایت در مناسبات فردی و اجتماعی است. دینداری نیز به معنای جریان تعالیم وحیانی و تسرّی بخشیدن به اراده الهی در تمامی قوای ارادی انسان و جامعه است. #ظاهر این جریان ولایت در جامعه، عمل به احکام و شرایع دینی، #باطن آن تولی به ولایت الهیه و #روح آن نیز خشوع در برابر الوهیت خدای متعال است.
🔸گاهی انسان به دستور دینی و فعل #واجب_قرآنی عمل میکند و توجهی به اعتقاد و عمل دیگران در این حکم دینی ندارد، اما گاهی انسان، امکان عمل به دین را در بستر خانواده، جامعه و تاریخ میگشاید؛ یعنی نه تنها انسان عامل به #احکام_الهى است و تولی به ولایت کلیه الهیه دارد، حتی بستر تحقق و انجام عمل را در بستر جامعه و سلوک سیاسی حاکمان میگستراند. به این ترتیب، انسان از طریق بسترسازی یا زمینه تغییر و تحقق اخلاق، ارزشها یا احکام دینی را تسهیل میکند و یا دشورای عمل به هرنوع فعل دینی که انجام آن برای انسانهای ضعیف سخت است را هموار مینماید. چنین عملی را «#اقامه» دین میگویند.
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 46 و 47.
🔹#پینوشت:
*مفاتيح الجنان، مناجات خمس عشرامام سجاد علیهالسلام، مناجات الذّاکرین.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(16)
#اقامه_حق_در_تمدن_دینی(1)
🔸این سه گونه توصیف از تاریخ [و فلسفه آن] که [در 15 شماره قبلی پاورقی] عرضه شد، بیشک #سه_گونه تمدنزایی و #سه_معنا از توسعه و پیشرفت را دنبال میکند. به میزانی که ما پایگاه فهم تاریخمان را تغییر بدهیم مفهوم تمدن در نگاه ما تغییر میکند. لذا اگر کسی بخواهد در تراز #انقلاب_اسلامی فکر کند، باید فهمش از تاریخ، #فهم_قرآنی باشد. تغییر در علوم انسانی دقیقاً با همین درک دنبال میشود. اگر ما بخواهیم تحولی در علوم انسانی رقم بزنیم، باید برفهم تاریخی درستی از حرکت انسان و هدف نهایی او در تاریخ رسیده باشیم تا تحلیل مناسبی برای سلوک فردی و اجتماعی انسان در دست باشد. در #جامعه_آرمانی انبیاء و اولیای الهی، حتی مفهوم #امنیت، #آرامش و #آزادی هم تغییر میکند. در این جامعه، همه لذتها و بهجتها محدود درابتهاج به #ولایت_ولی_الهی است. [آنطور که امام سجاد علیهالسلام ضمن مناجات با پروردگار میفرماید:
«أسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَمِنْ كُلِّ راحَة بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَمِنْ كُلِّ سُرور بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَمِنْ كُلِّ شُغْل بِغَيْرِ طاعَتِكَ.»*
🔸در #تمدن_دینی، باید حق و بندگی در همه ساختارهای اجتماعی ظهور کند؛ چراکه #الوهیت خدای متعال، سرّ دین است و تولی به #ولایت_معصومین "علیهمالسلام" باطن آن و شریعت دینی، تجلی و ظهور آن ولایت در مناسبات فردی و اجتماعی است. دینداری نیز به معنای جریان تعالیم وحیانی و تسرّی بخشیدن به اراده الهی در تمامی قوای ارادی انسان و جامعه است. #ظاهر این جریان ولایت در جامعه، عمل به احکام و شرایع دینی، #باطن آن تولی به ولایت الهیه و #روح آن نیز خشوع در برابر الوهیت خدای متعال است.
🔸گاهی انسان به دستور دینی و فعل #واجب_قرآنی عمل میکند و توجهی به اعتقاد و عمل دیگران در این حکم دینی ندارد، اما گاهی انسان، امکان عمل به دین را در بستر خانواده، جامعه و تاریخ میگشاید؛ یعنی نه تنها انسان عامل به #احکام_الهى است و تولی به ولایت کلیه الهیه دارد، حتی بستر تحقق و انجام عمل را در بستر جامعه و سلوک سیاسی حاکمان میگستراند. به این ترتیب، انسان از طریق بسترسازی یا زمینه تغییر و تحقق اخلاق، ارزشها یا احکام دینی را تسهیل میکند و یا دشورای عمل به هرنوع فعل دینی که انجام آن برای انسانهای ضعیف سخت است را هموار مینماید. چنین عملی را «#اقامه» دین میگویند.
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 46 و 47.
🔹#پینوشت:
*مفاتيح الجنان، مناجات خمس عشرامام سجاد علیهالسلام، مناجات الذّاکرین.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(37)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸تمدن شیعه؛ تنها تمدن دینی(2)
دورانی را که مستشرقین به عنوان «#تمدن_اسلامی» معرفی میکنند، این رومیها و ایرانیها هستند که آمدهاند در نظام اجتماعی آن دوره کار می کنند و آن جامعه سر و سامان میدهند، ولی نه برای تحقق آرمانهای اسلامی. حالا چه آنها مسجد اموی را در دمشق بسازند، چه مسجدالنبی را در مدینه، هیچ فرقی نمیکند؛ طرح این بناها عموماً طرح رومی است، هر چند به دست معماران دقیق مسلمان ساخته شده باشد، اسم این ها هم تمدن نیست. بعد هم از سالهای (۱۲۵ ه ق) به بعد کتابهای یونانیها را در بیت الحکمه ترجمه کردند و تحت عنوان «دوران درخشان تمدن اسلامی»! بر روی آن تبلیغات نمودند، درست زمانی که اهل البیت(ع) خانهنشین بودند و اجازهی هیچ سخنی در مجامع عمومی نداشتند و اقلیتهای دینی و ملحدان حرفهای خود را بدون هیچ رقیبی میزدند و امثال یوحنای دمشقی اجازهی هرگونه شبهه افکنی در #جامعهی_اسلامی را داشت، آن تمدن به اصطلاح اسلامی ظاهر شد. من منکر روح اسلامی بعضی مسلمانان در آن شرایط و در بناهای آن دوران نیستم ولی تمدن اسلامی که اسلام میتواند در آن عظمت خود را نشان دهد، چیز دیگری است. آنچه هست، تمدن واقع شده بین مسلمان هاست! ما نه در زمان صفویه تمدن اسلامی داشتهایم، نه در زمان خلفای بنیامیه و بنیعباس، هنوز هم شرایط تحقق تمدن اسلامی به وجود نیامده است در عین این که هر وقت مسلمانان شرایط برایشان مساعد بوده تا آن حدی که می توانستهاند #روح_اسلامی را در زمانهی خود دمیدهاند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 49؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸تمدن شیعه؛ تنها تمدن دینی(2)
دورانی را که مستشرقین به عنوان «#تمدن_اسلامی» معرفی میکنند، این رومیها و ایرانیها هستند که آمدهاند در نظام اجتماعی آن دوره کار می کنند و آن جامعه سر و سامان میدهند، ولی نه برای تحقق آرمانهای اسلامی. حالا چه آنها مسجد اموی را در دمشق بسازند، چه مسجدالنبی را در مدینه، هیچ فرقی نمیکند؛ طرح این بناها عموماً طرح رومی است، هر چند به دست معماران دقیق مسلمان ساخته شده باشد، اسم این ها هم تمدن نیست. بعد هم از سالهای (۱۲۵ ه ق) به بعد کتابهای یونانیها را در بیت الحکمه ترجمه کردند و تحت عنوان «دوران درخشان تمدن اسلامی»! بر روی آن تبلیغات نمودند، درست زمانی که اهل البیت(ع) خانهنشین بودند و اجازهی هیچ سخنی در مجامع عمومی نداشتند و اقلیتهای دینی و ملحدان حرفهای خود را بدون هیچ رقیبی میزدند و امثال یوحنای دمشقی اجازهی هرگونه شبهه افکنی در #جامعهی_اسلامی را داشت، آن تمدن به اصطلاح اسلامی ظاهر شد. من منکر روح اسلامی بعضی مسلمانان در آن شرایط و در بناهای آن دوران نیستم ولی تمدن اسلامی که اسلام میتواند در آن عظمت خود را نشان دهد، چیز دیگری است. آنچه هست، تمدن واقع شده بین مسلمان هاست! ما نه در زمان صفویه تمدن اسلامی داشتهایم، نه در زمان خلفای بنیامیه و بنیعباس، هنوز هم شرایط تحقق تمدن اسلامی به وجود نیامده است در عین این که هر وقت مسلمانان شرایط برایشان مساعد بوده تا آن حدی که می توانستهاند #روح_اسلامی را در زمانهی خود دمیدهاند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 49؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(54)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸«#هایدگر» در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(54)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸«#هایدگر» در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅تمدن وَلایی، تمدنی که در آینده، خود را مُنکشف میکند
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(55)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸وقتی که میگویم تمدن ما بعداً میآید، یعنی آنچه ما امروز داریم #تمدن ما نیست. اگر من بتوانم تمدنی را که قرار است بیاید کاملاً معرفی کنم که در واقع آن ادامهی همین امروز خواهد بود و شما بتوانید با تفکر امروزین خود آن را بفهمید، دیگر آن تمدن، تمدن پس فردایی نیست، بلکه فردایی است. تمدن آینده را باید تئوری #تمدن_اسلام به صحنه بیاورد، این تئوری باید خودش را نشان بدهد و شما را جذب کند و شما هم بر اساس این تئوری فضای تحقق تمدنتان را بسازید. شما در حال حاضر آیا فضای تاریخی همین تئوریهایتان را فهمیدهاید؟! به عنوان نمونه جایگاه تاریخی و قدرت جایگزینی تئوری #ولایت_فقیه را به همان صورتی که غربیها میفهمند و متوجهاند جای آن در آیندهی تاریخ کجاست. آیا ما خودمان میفهمیم؟ ما هنوز نرسیدهایم به این که تنها راه نجات در قرن ازدحام و کشاکش تئوریهای اجتماعی، #تئوری ولایت فقیه است.
🔸ما خیال میکنیم حتماً باید مذهبی بشویم تا ولایت فقیه را بفهمیم، در حالی که اندیشمندان غربی که نقصهای تئوریهای خود را خوب میشناسند بهتر از ما جایگاه تاریخی آن را فهمیدهاند. مثلاً #دکتر_فردید که ادعای مذهبی بودن هم ندارد، میرسد به این که: تنها راه برای نجات از #معضل جهان معاصر، ولایت فقیه است، شما بررسی کنید ببینید آیا ایشان از طریق نوشتههای مذهبی و روایی و استدلالی به این نتیجه رسیده است که تئوری آینده برای حاکمیت در جامعه، تئوری ولایت فقیه است؟ ابداً، او اصلاً نمیخواهد وارد این وادی بشود. اما بر اساس توجه به #روح پسفردایی تاریخ، متوجه است ذات عالم، ذاتی است که باید #معصوم در آن حکومت کند و این روح، زمانش نزدیک است و تئوری ولایت فقیه طلایه و پیشدرآمد آن است. او به #امام_زمان فکر می کند، البته به امام زمان خودش که حضرت #بقیةاللهالاعظم است و در پس فردای تاریخ ظهور میفرمایند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 62 و 63؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(55)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸وقتی که میگویم تمدن ما بعداً میآید، یعنی آنچه ما امروز داریم #تمدن ما نیست. اگر من بتوانم تمدنی را که قرار است بیاید کاملاً معرفی کنم که در واقع آن ادامهی همین امروز خواهد بود و شما بتوانید با تفکر امروزین خود آن را بفهمید، دیگر آن تمدن، تمدن پس فردایی نیست، بلکه فردایی است. تمدن آینده را باید تئوری #تمدن_اسلام به صحنه بیاورد، این تئوری باید خودش را نشان بدهد و شما را جذب کند و شما هم بر اساس این تئوری فضای تحقق تمدنتان را بسازید. شما در حال حاضر آیا فضای تاریخی همین تئوریهایتان را فهمیدهاید؟! به عنوان نمونه جایگاه تاریخی و قدرت جایگزینی تئوری #ولایت_فقیه را به همان صورتی که غربیها میفهمند و متوجهاند جای آن در آیندهی تاریخ کجاست. آیا ما خودمان میفهمیم؟ ما هنوز نرسیدهایم به این که تنها راه نجات در قرن ازدحام و کشاکش تئوریهای اجتماعی، #تئوری ولایت فقیه است.
🔸ما خیال میکنیم حتماً باید مذهبی بشویم تا ولایت فقیه را بفهمیم، در حالی که اندیشمندان غربی که نقصهای تئوریهای خود را خوب میشناسند بهتر از ما جایگاه تاریخی آن را فهمیدهاند. مثلاً #دکتر_فردید که ادعای مذهبی بودن هم ندارد، میرسد به این که: تنها راه برای نجات از #معضل جهان معاصر، ولایت فقیه است، شما بررسی کنید ببینید آیا ایشان از طریق نوشتههای مذهبی و روایی و استدلالی به این نتیجه رسیده است که تئوری آینده برای حاکمیت در جامعه، تئوری ولایت فقیه است؟ ابداً، او اصلاً نمیخواهد وارد این وادی بشود. اما بر اساس توجه به #روح پسفردایی تاریخ، متوجه است ذات عالم، ذاتی است که باید #معصوم در آن حکومت کند و این روح، زمانش نزدیک است و تئوری ولایت فقیه طلایه و پیشدرآمد آن است. او به #امام_زمان فکر می کند، البته به امام زمان خودش که حضرت #بقیةاللهالاعظم است و در پس فردای تاریخ ظهور میفرمایند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 62 و 63؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅خدای پسفردا، خدای حضوری و فعال است، نه خدای حصولی متکلمین!
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(56)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸به این جمله دقت کنید که: خدای پسفردا چه خدایی است؟ خدای #عالم_بقیةالله، خدای حضوری و فعال است و نه خدای حصولی که متکلمین بخواهند او را اثبات کنند، و بدانید در آیندهی جهان چنین خدایی نقش آفرین است، که به تعبیری میتوان گفت؛ آن خدا، #خدای_خمینی «رحمةاللهعلیه» است. بعضی از غربیها رسیدهاند به این که با #ولایت_فقیه میشود آیندهی جهان را نجات داد. اگر شما بروید در دانشگاههای آلمان بگویید این تئوری چطور است؛ که «یک کارشناس کشف حکم خدا بیاید جامعه را ادارد کند»؟ میگویند خوب است، میگویید ما توان تحقق چنین برنامهای را داریم، میگویند نمیشود. چون شرایط تحقق ولایت فقیه در آن فرهنگ از بین رفته است - چه در روش و چه در محتوا - ما هنوز - به جهت روح غربی حاکم بر زمانه - در اصل معنای #حکومت_اسلامی به معنای واقعیاش، که ولی فقیه، نائب یک امام زنده است، ماندهایم. لااقل سعی کنیم مانند امثال #دکتر_فردید جایگاه دینی و تاریخی ولایت فقیه را بشناسیم.
🔸هنوز افراد مذهبی معنی ولایت فقیه را که میخواهد #تمدن_آینده را بسازد، به اندازهای که زمانه اجازه میدهد، نمیشناسند، چون #روح تاریخی و حضوری قضیه - همان روح بسیجیهای جبهه و جنگ - برایمان روشن نیست. امثال #هایدگر میدانند روح آینده منتظر یک فضای حضوری است که خدای خمینی «رحمةاللهعلیه» آن را به صحنه میآورد. او منتظر امثال #امام_خمینی «رحمةاللهعلیه» است ولی بعضیها فکر میکنند حضور حضرت روحالله «رحمةاللهعلیه» یک چیز عادی در کنار بقیهی حادثههای زماده است! دکتر فردید میگوید من آینده را فقط به امید #بسیجیان، روشن میدانم. وقتی که این جمله را میگوید، مجامع علمی او را حذف میکنند. اما او دیگر این طوری شدهاست، چون #اسلام حضوری متعلق به روح حضرت بقیةاللهالاعظم (ع) را در #انقلاب_اسلامی شناخته و به همین جهت هم در سالهای ۶۵ یا ۶۶ به خطبههای نماز جمعهی #آقای_هاشمی که برای جهان غرب یک نوع ترقی قائل است اشکال میکند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 63 و 64؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(56)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸به این جمله دقت کنید که: خدای پسفردا چه خدایی است؟ خدای #عالم_بقیةالله، خدای حضوری و فعال است و نه خدای حصولی که متکلمین بخواهند او را اثبات کنند، و بدانید در آیندهی جهان چنین خدایی نقش آفرین است، که به تعبیری میتوان گفت؛ آن خدا، #خدای_خمینی «رحمةاللهعلیه» است. بعضی از غربیها رسیدهاند به این که با #ولایت_فقیه میشود آیندهی جهان را نجات داد. اگر شما بروید در دانشگاههای آلمان بگویید این تئوری چطور است؛ که «یک کارشناس کشف حکم خدا بیاید جامعه را ادارد کند»؟ میگویند خوب است، میگویید ما توان تحقق چنین برنامهای را داریم، میگویند نمیشود. چون شرایط تحقق ولایت فقیه در آن فرهنگ از بین رفته است - چه در روش و چه در محتوا - ما هنوز - به جهت روح غربی حاکم بر زمانه - در اصل معنای #حکومت_اسلامی به معنای واقعیاش، که ولی فقیه، نائب یک امام زنده است، ماندهایم. لااقل سعی کنیم مانند امثال #دکتر_فردید جایگاه دینی و تاریخی ولایت فقیه را بشناسیم.
🔸هنوز افراد مذهبی معنی ولایت فقیه را که میخواهد #تمدن_آینده را بسازد، به اندازهای که زمانه اجازه میدهد، نمیشناسند، چون #روح تاریخی و حضوری قضیه - همان روح بسیجیهای جبهه و جنگ - برایمان روشن نیست. امثال #هایدگر میدانند روح آینده منتظر یک فضای حضوری است که خدای خمینی «رحمةاللهعلیه» آن را به صحنه میآورد. او منتظر امثال #امام_خمینی «رحمةاللهعلیه» است ولی بعضیها فکر میکنند حضور حضرت روحالله «رحمةاللهعلیه» یک چیز عادی در کنار بقیهی حادثههای زماده است! دکتر فردید میگوید من آینده را فقط به امید #بسیجیان، روشن میدانم. وقتی که این جمله را میگوید، مجامع علمی او را حذف میکنند. اما او دیگر این طوری شدهاست، چون #اسلام حضوری متعلق به روح حضرت بقیةاللهالاعظم (ع) را در #انقلاب_اسلامی شناخته و به همین جهت هم در سالهای ۶۵ یا ۶۶ به خطبههای نماز جمعهی #آقای_هاشمی که برای جهان غرب یک نوع ترقی قائل است اشکال میکند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 63 و 64؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅در جامعه اسلامی هركس خودش را موظف بداند كه انفاق كند
🔻#انفاق
🔻#مستحب_موکد
🔻#سبک_زندگی_اسلامی
🔸ما هميشه از اسلام اينطور فهميدهايم كه كسب درآمد البته از طرق #مشروع آزاد است و مانعى ندارد؛
🔸منتها اين اجازه همراه با ايجاب و الزام #انفاق است؛ يعنى اگر كسى درآمدى كسب كرد، ولى حتى انفاق مستحب نكرد، او پيش خداى متعال مؤاخذ است.
🔸ما نمىتوانيم بگوييم كه انفاق واجبمان را كرديم، مالياتمان را داديم، خمس و زكاتمان را هم داديم، از اين پول نمىخواهيم خرج كنيم؛ در حالى كه مىدانيم در جامعه فقر و كمبود هست؛ نخير، اين آدم پيش خداى متعال سعادتمند نيست؛ مرضى عندالله نيست؛ براى خاطر اينكه آن حسابهاى الزامى جداست؛ باب ديگر و جريان ديگرى است.
🔸#انفاقات_استحبابى را هم براى ما قرار دادهاند. مستحب است، يعنى آن حكم واجب را ندارد كه من در هر موردى لزوماً اين كار را بكنم؛ اما اگر كسى بالمره باب اين مستحب را بر روى خودش ببندد، بلاشك خلاف اراده و خلاف اقتضاى #احكام_الهى كار كرده است؛ …
🔸هركس خودش را موظف بداند كه انفاق كند. آن كسانى كه بيشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بيشتر كنند. آن كسانى كه كمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق كنند. اگر اين كار راه بيفتد، البته خوب خواهد شد....
🔸اگر اين #روح_نيكوكارى و انفاق در مردم به وجود بيايد، خوب است...
🔸آنچه يك روز در كشور ما و ساير كشورهاى اسلامى اين روحيه همهگير بوده است؛ يعنى هركسى موظف بوده كه پولى براى انفاق كنار بگذارد؛ يا رايج بوده كه در ماه رمضان به نيازمندان افطارى بدهند؛ نبايد بگذاريم اين كارها كم بشود.
(بیانات امام خامنهای ۱۳۷۰/۱۲/۱۲)
🔹نقل از کانال اندیشکده سبک زندگی اسلامی
@ofogh1408
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#انفاق
🔻#مستحب_موکد
🔻#سبک_زندگی_اسلامی
🔸ما هميشه از اسلام اينطور فهميدهايم كه كسب درآمد البته از طرق #مشروع آزاد است و مانعى ندارد؛
🔸منتها اين اجازه همراه با ايجاب و الزام #انفاق است؛ يعنى اگر كسى درآمدى كسب كرد، ولى حتى انفاق مستحب نكرد، او پيش خداى متعال مؤاخذ است.
🔸ما نمىتوانيم بگوييم كه انفاق واجبمان را كرديم، مالياتمان را داديم، خمس و زكاتمان را هم داديم، از اين پول نمىخواهيم خرج كنيم؛ در حالى كه مىدانيم در جامعه فقر و كمبود هست؛ نخير، اين آدم پيش خداى متعال سعادتمند نيست؛ مرضى عندالله نيست؛ براى خاطر اينكه آن حسابهاى الزامى جداست؛ باب ديگر و جريان ديگرى است.
🔸#انفاقات_استحبابى را هم براى ما قرار دادهاند. مستحب است، يعنى آن حكم واجب را ندارد كه من در هر موردى لزوماً اين كار را بكنم؛ اما اگر كسى بالمره باب اين مستحب را بر روى خودش ببندد، بلاشك خلاف اراده و خلاف اقتضاى #احكام_الهى كار كرده است؛ …
🔸هركس خودش را موظف بداند كه انفاق كند. آن كسانى كه بيشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بيشتر كنند. آن كسانى كه كمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق كنند. اگر اين كار راه بيفتد، البته خوب خواهد شد....
🔸اگر اين #روح_نيكوكارى و انفاق در مردم به وجود بيايد، خوب است...
🔸آنچه يك روز در كشور ما و ساير كشورهاى اسلامى اين روحيه همهگير بوده است؛ يعنى هركسى موظف بوده كه پولى براى انفاق كنار بگذارد؛ يا رايج بوده كه در ماه رمضان به نيازمندان افطارى بدهند؛ نبايد بگذاريم اين كارها كم بشود.
(بیانات امام خامنهای ۱۳۷۰/۱۲/۱۲)
🔹نقل از کانال اندیشکده سبک زندگی اسلامی
@ofogh1408
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️نظری در خصوص امتناع علم دینی و علوم انسانی اسلامی
#تضارب_آراء
#امتناع_علم_دینی
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
🔻پاسخ دکتر رضا داوری اردکانی به دبیرخانه هماندیشی اسلامی در واکنش به دعوت ایشان برای شرکت در نشست "علم دینی و علوم انسانی اسلامی"
🔸دبیرخانه محترم هم اندیشی اسلامی، باسلام و درود؛
از دعوتی که فرموده اید، تشکر می کنم. متأسفانه من توفیق شرکت در نشست علم دینی و علوم انسانی اسلامی ندارم. کسی را هم نمی توانم به عنوان نماینده معرفی کنم. این بحث چنانکه توجه دارید سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجهای برسد. وقتی #مطلب_سیاسی با #مسئله_علمی خلط میشود، هر چه بکوشند به نتیجه نمیرسند.
🔸علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت آن را به صفت دینی نمیتوان متصف کرد. به عبارت دیگر وصف دینی نمیتواند صفت ذاتی علم باشد. البته وجود #علوم_دینی محرز است و این علوم در همه جا و بخصوص در کشور ما جایگاه ممتاز دارند اما آنها علومی هستند که مسائلشان #مسائل_دینی است. علوم فقه و اصول فقه و حدیث و تفسیر و کلام و حتی فلسفه اسلامی در زمره علوم اسلامیند.
🔸علمهای دیگر هر یک مسائل خاص خود دارند و با روش خاص به تحقیق و پژوهش در مسائل میپردازند و ملاک درستی و نادرستیشان رعایت روش است. هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمیتوان سنجید. چنانکه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدولوژی #علم_جدید اعتبار و وجهی ندارد. البته دین و دینداران میتوانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و پس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمیشود، در مباحث آن علوم چون و چرا کنند اما این چون و چرا در نقد علم است نه اینکه علمِ تازه باشد.
🔸ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. توجه داشته باشید که #علم_اجتماعی علم نظم جامعه مدرن است. در سیصد سال اخیر در غرب علوم اقتصاد و تاریخ و حقوق و جامعه شناسی و مردم شناسی و ... به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بیاطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمیتوان درباره آنها حکم کرد و مثلاً تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود. علم اجتماعی جدید با #نظم_تجدد تناسب دارد. ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن میکوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم.
🔸در این مورد هم توجه داشته باشیم که #علم و #جامعه با هم قوام مییابند. جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بیآنکه از تواناییهای آن برخوردار باشد. اگر میتوانستیم خود را از این #وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن #روح_دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سُودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد.
🔸توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی #ساختنی نیست، #یافتنی است. من حرف دیگری ندارم و چیز دیگری نمیتوانم بگویم، جز اینکه خوبست که اگر میتوانیم به جای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید #عهد_دینی و بنای یک #جامعه_اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.
✍...رضا داوری اردکانی
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#تضارب_آراء
#امتناع_علم_دینی
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
🔻پاسخ دکتر رضا داوری اردکانی به دبیرخانه هماندیشی اسلامی در واکنش به دعوت ایشان برای شرکت در نشست "علم دینی و علوم انسانی اسلامی"
🔸دبیرخانه محترم هم اندیشی اسلامی، باسلام و درود؛
از دعوتی که فرموده اید، تشکر می کنم. متأسفانه من توفیق شرکت در نشست علم دینی و علوم انسانی اسلامی ندارم. کسی را هم نمی توانم به عنوان نماینده معرفی کنم. این بحث چنانکه توجه دارید سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجهای برسد. وقتی #مطلب_سیاسی با #مسئله_علمی خلط میشود، هر چه بکوشند به نتیجه نمیرسند.
🔸علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت آن را به صفت دینی نمیتوان متصف کرد. به عبارت دیگر وصف دینی نمیتواند صفت ذاتی علم باشد. البته وجود #علوم_دینی محرز است و این علوم در همه جا و بخصوص در کشور ما جایگاه ممتاز دارند اما آنها علومی هستند که مسائلشان #مسائل_دینی است. علوم فقه و اصول فقه و حدیث و تفسیر و کلام و حتی فلسفه اسلامی در زمره علوم اسلامیند.
🔸علمهای دیگر هر یک مسائل خاص خود دارند و با روش خاص به تحقیق و پژوهش در مسائل میپردازند و ملاک درستی و نادرستیشان رعایت روش است. هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمیتوان سنجید. چنانکه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدولوژی #علم_جدید اعتبار و وجهی ندارد. البته دین و دینداران میتوانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و پس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمیشود، در مباحث آن علوم چون و چرا کنند اما این چون و چرا در نقد علم است نه اینکه علمِ تازه باشد.
🔸ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. توجه داشته باشید که #علم_اجتماعی علم نظم جامعه مدرن است. در سیصد سال اخیر در غرب علوم اقتصاد و تاریخ و حقوق و جامعه شناسی و مردم شناسی و ... به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بیاطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمیتوان درباره آنها حکم کرد و مثلاً تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود. علم اجتماعی جدید با #نظم_تجدد تناسب دارد. ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن میکوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم.
🔸در این مورد هم توجه داشته باشیم که #علم و #جامعه با هم قوام مییابند. جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بیآنکه از تواناییهای آن برخوردار باشد. اگر میتوانستیم خود را از این #وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن #روح_دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سُودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد.
🔸توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی #ساختنی نیست، #یافتنی است. من حرف دیگری ندارم و چیز دیگری نمیتوانم بگویم، جز اینکه خوبست که اگر میتوانیم به جای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید #عهد_دینی و بنای یک #جامعه_اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.
✍...رضا داوری اردکانی
🔹نقل از کانال علوم انسانی
@humansciences
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️درسگفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(2)
🔻مفهوم و مؤلفه اصلی تمدن
#پاورقی_2
#درسگفتارها
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻#جلسه_اول:
مفهوم و مؤلفه اصلی تمدن
مورخ ۹۶/۴/۲۰. تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی
🌱«بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، الصلاة والسلام على رسولالله وعلى آله الطيبين الطاهرين، و لعنةالله على أعدانهم أجمعين».🌱
🔸همان طور که میدانید، موضوع بحث ما در این درسگفتارها، فلسفه تمدن نوین اسلامی است؛ در واقع، این بحث در قلمرو فلسفههای مضاف ارائه میشود. فلسفههای مضاف دو قسماند: مضاف به علوم و مضاف به موضوعات، مسائل یا امور. اگر #تمدن_نوین_اسلامی را یک علم در نظر بگیریم، از #فلسفه_مضاف به علوم صحبت می کنیم اما در این بحث، به تمدن نوین اسلامی به مثابه یک پدیده نگاه می کنیم که هدفش بررسی کلان و برون نگرانه تمدن و اصول، مؤلفها، مختصات، و قواعد حاکم بر آن و همچنین نسبت آن با علوم و امور دیگر است.
🔸تأملی در مفهوم تمدن
در ابتدا وارد #مفهوم_تمدن شده و تا حدودی این هوم را مورد واکاوی فرار میدهیم تا در گام بعد، زمینه برای تعریف تمدن نوین اسلامی فراهم شود. ان افرادی مانند هانتیگتون در کتاب برخورد. توان ها، یا لوسین فور، مورخ فرانسوی، بسط واژه تمدن را محصول اندیشه ورزی اندیشمندان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی می دانند و معتقدند که پیش از این، واژه تمدن را در منابع علمی پیدا نکردهاند؛ با این حال، من بدون آنکه قصد قضاوت قطعی در باره این ادعا را داشته باشم، در همین حد عرض میکنم که #واژه_تمدن، چه در زبان یونانی و چه در زبان عربی، از واژه شهر یا مدینه زاییده شده و شانه به شانه در شهرها گسترش یافته است. هرچند اگر برای واژه تمدن یک #روح_مدرن قائل باشیم و بگوییم اساساً تمدن به معنای مصطلح، متعلق به عصر مدرن است، باید بپذیریم که واژه تمدن به معنای مدرن خود، از همان اواخر قرن هفده و شروع قرن هجده میلادی مطرح شده است؛ با این حال، بنا نیست که به سمت تقسیمبندی واژه تمدن به قبل از #مدرنیته، و بعد از آن رو بیاوریم؛ از این رو، ترجیح می دهم برخلاف میل متفکران غربی، این واژه را مستقل از این نوع تقسیم بندی ها بررسی کنم.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 19 تا 20.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻مفهوم و مؤلفه اصلی تمدن
#پاورقی_2
#درسگفتارها
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجتالاسلام_دکتر_رضا_غلامی
🔻#جلسه_اول:
مفهوم و مؤلفه اصلی تمدن
مورخ ۹۶/۴/۲۰. تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی
🌱«بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، الصلاة والسلام على رسولالله وعلى آله الطيبين الطاهرين، و لعنةالله على أعدانهم أجمعين».🌱
🔸همان طور که میدانید، موضوع بحث ما در این درسگفتارها، فلسفه تمدن نوین اسلامی است؛ در واقع، این بحث در قلمرو فلسفههای مضاف ارائه میشود. فلسفههای مضاف دو قسماند: مضاف به علوم و مضاف به موضوعات، مسائل یا امور. اگر #تمدن_نوین_اسلامی را یک علم در نظر بگیریم، از #فلسفه_مضاف به علوم صحبت می کنیم اما در این بحث، به تمدن نوین اسلامی به مثابه یک پدیده نگاه می کنیم که هدفش بررسی کلان و برون نگرانه تمدن و اصول، مؤلفها، مختصات، و قواعد حاکم بر آن و همچنین نسبت آن با علوم و امور دیگر است.
🔸تأملی در مفهوم تمدن
در ابتدا وارد #مفهوم_تمدن شده و تا حدودی این هوم را مورد واکاوی فرار میدهیم تا در گام بعد، زمینه برای تعریف تمدن نوین اسلامی فراهم شود. ان افرادی مانند هانتیگتون در کتاب برخورد. توان ها، یا لوسین فور، مورخ فرانسوی، بسط واژه تمدن را محصول اندیشه ورزی اندیشمندان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی می دانند و معتقدند که پیش از این، واژه تمدن را در منابع علمی پیدا نکردهاند؛ با این حال، من بدون آنکه قصد قضاوت قطعی در باره این ادعا را داشته باشم، در همین حد عرض میکنم که #واژه_تمدن، چه در زبان یونانی و چه در زبان عربی، از واژه شهر یا مدینه زاییده شده و شانه به شانه در شهرها گسترش یافته است. هرچند اگر برای واژه تمدن یک #روح_مدرن قائل باشیم و بگوییم اساساً تمدن به معنای مصطلح، متعلق به عصر مدرن است، باید بپذیریم که واژه تمدن به معنای مدرن خود، از همان اواخر قرن هفده و شروع قرن هجده میلادی مطرح شده است؛ با این حال، بنا نیست که به سمت تقسیمبندی واژه تمدن به قبل از #مدرنیته، و بعد از آن رو بیاوریم؛ از این رو، ترجیح می دهم برخلاف میل متفکران غربی، این واژه را مستقل از این نوع تقسیم بندی ها بررسی کنم.
#ادامه_دارد...
🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درسگفتارهایی از حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 19 تا 20.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
قابل توجه مخاطبین فرهیختهی کانالِ "بهسوی تمدن نوین اسلامی"، تا کنون موفق شدهایم نیمی از کتاب «جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی» تألیفِ حجتالاسلام دکتر سید محمد حسین متولی امامی را در 100 شماره بصورت #پاورقی برای مطالعهی همراهان گرامی در این کانال…
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(101)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
✅ روح جمعی حاصل ورود انسان به جامعه است
🔸#شهید_مطهری با بسط کلام علامه میگوید در جامعه و تعاون اجتماعی، #ترکیب_ارواح رخ میدهد. روحها با هم ترکیب شده، یک هدف مشترک پیدا کرده است، روح انسانها با هم ترکیب جدیدی ایجاد میکنند. مثلاً همه ما میخواهیم تحول در علم ایجاد شود، همه میخواهیم تحول در علوم انسانی ایجاد شود، همه میخواهیم به سمت #تمدن حرکت کنیم. این هدفهای مشترک موجب ترکیب ارواح میشود. شهید مطهری نمیخواهد مثل #دورکیم و #اسپنسر، انسان را در جامعه حل کند و بگوید آدمی در برابر جامعه بیشخصیت میشود. شهید مطهری میخواهد برای وجود اجتماعی انسان در کنار وجود فردی، نقشی قائل شود.
🔸وقتی انسان وارد جامعه میشود یک روح جدیدی پیدا میکند به نام #روح_جمعی. شهید مطهری میفرماید انسان دارای دو روح است! روح فطری که مولود حرکت جوهری است. دیگر #اندیشه_جمعی که از زندگی اجتماعی او برمیخیزد. بنابراین برانسان دو قانون جامعه شناسی و روان شناسی حاکم است.
🔸شهید مطهری در این باره میگوید:
«همچنان که عناصر مادی در اثر تأثیر و تأثر بر یکدیگر، زمینه پیدایش یک پدیده جدید را فراهم مینمایند و به اصطلاح فلاسفه، اجزای مادی پس از فعل و انفعال و کسرو انکسار در یکدیگر و از یکدیگر، استعداد صورت جدیدی مییابند و به این ترتیب، مَرکب جدیدی حادث میشود و اجزا با هویتی تازه به هستی خود ادامه میدهند. افراد انسان که هر کدام با سرمایهای فطری و سرمایهای اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی میشوند، روحاً در یکدیگر ادغام میشوند و هویت جدیدی - که از آن به روح جمعی تعبیر میشود – مییابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی مخصوص به خود است که برای آن شبیه و نظیری نمیتوان یافت... در ترکیب جامعه و فرد، ترکیب واقعی است؛ زیرا تأثير و تأثر و فعل و انفعال، واقعی رخ میدهد و اجزای مَرکب که همان افراد اجتماعاند هویت و صورت جدیدی مییابند، اما به هیچ وجه، کثرت تبدیل به وحدت نمیشود.»
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 109 و 110.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
✅ روح جمعی حاصل ورود انسان به جامعه است
🔸#شهید_مطهری با بسط کلام علامه میگوید در جامعه و تعاون اجتماعی، #ترکیب_ارواح رخ میدهد. روحها با هم ترکیب شده، یک هدف مشترک پیدا کرده است، روح انسانها با هم ترکیب جدیدی ایجاد میکنند. مثلاً همه ما میخواهیم تحول در علم ایجاد شود، همه میخواهیم تحول در علوم انسانی ایجاد شود، همه میخواهیم به سمت #تمدن حرکت کنیم. این هدفهای مشترک موجب ترکیب ارواح میشود. شهید مطهری نمیخواهد مثل #دورکیم و #اسپنسر، انسان را در جامعه حل کند و بگوید آدمی در برابر جامعه بیشخصیت میشود. شهید مطهری میخواهد برای وجود اجتماعی انسان در کنار وجود فردی، نقشی قائل شود.
🔸وقتی انسان وارد جامعه میشود یک روح جدیدی پیدا میکند به نام #روح_جمعی. شهید مطهری میفرماید انسان دارای دو روح است! روح فطری که مولود حرکت جوهری است. دیگر #اندیشه_جمعی که از زندگی اجتماعی او برمیخیزد. بنابراین برانسان دو قانون جامعه شناسی و روان شناسی حاکم است.
🔸شهید مطهری در این باره میگوید:
«همچنان که عناصر مادی در اثر تأثیر و تأثر بر یکدیگر، زمینه پیدایش یک پدیده جدید را فراهم مینمایند و به اصطلاح فلاسفه، اجزای مادی پس از فعل و انفعال و کسرو انکسار در یکدیگر و از یکدیگر، استعداد صورت جدیدی مییابند و به این ترتیب، مَرکب جدیدی حادث میشود و اجزا با هویتی تازه به هستی خود ادامه میدهند. افراد انسان که هر کدام با سرمایهای فطری و سرمایهای اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی میشوند، روحاً در یکدیگر ادغام میشوند و هویت جدیدی - که از آن به روح جمعی تعبیر میشود – مییابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی مخصوص به خود است که برای آن شبیه و نظیری نمیتوان یافت... در ترکیب جامعه و فرد، ترکیب واقعی است؛ زیرا تأثير و تأثر و فعل و انفعال، واقعی رخ میدهد و اجزای مَرکب که همان افراد اجتماعاند هویت و صورت جدیدی مییابند، اما به هیچ وجه، کثرت تبدیل به وحدت نمیشود.»
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 109 و 110.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅اصلاح نظام اداری غربی، تمدنسازی نوین اسلامی را تسریع خواهد کرد
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(60)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸زمانه و فرهنگی که امثال بنده در آن زندگی میکردیم سراسر تأیید #تمدن_غرب بوده و تمدنی ماوراء آن تمدن هم تصور نمیشده است. بالاخره با مطالعهی کتابهایی که فرهنگ غرب را نقد میکرد و از آن مهمتر با روحانیت حضرت #امام_خمینی «رحمةاللهعلیه» آرام آرام به تمدن غربی و کارآیی آن شک کردیم و جوان امروزی در این شرایط جدید میخواهد از غرب بگذرد، حساب کنید نسل بعدی چقدر از نظر فرهنگ عبور از غرب از ما جلوتر است، نگویید که جمعیت دارد به سوی رذائل غربی سوق پیدا میکند، عنایت داشته باشید اولا: فواره چون بلند شود سرنگون شود. ثالیاً: با ظهور فروریختن #فرهنگ_مدرنیته، به سرعت همهی جهتها تغییر میکند و اگر زمینهی رجوع به #تمدن_اسلامی را فراهم کرده باشیم نظرها به سوی آن تمدن کشیده میشود.
🔸بنابراین اگر شما در حال حاضر #نظام_اداری موجود را اصلاح کنید باید ذهن و اندیشهی خود را به دور دستها سیر دهید و با افقی که در مقابل خود قرار میدهید کار را شروع کنید زیرا تمام مشکلات با #فرهنگ_غربی پدید آمده و با عطف توجه به تمدنی غیر از تمدن غربی طلوع اصلاح امور شروع میشود، ولی با این حال این سؤال پیش میآید که در حال حاضر باید با این ادارات چه کار کنیم؟ نمی شود که فعلاً آنها را تعطیل کرد و کشور را به هم ریخت. با توجه به این که #شیعه مکتبی است معقول و آیندهساز، در عین آن که مواظب است افق اصلی فراموش نشود، ابتدا #آفات نظام موجود اداری را به حداقل میرساند، مثلاً نسبت به #تکریم ارباب رجوع حساس میشویم و یا سعی میکنیم کارها #ساده شود تا اداریها نتوانند به ارباب رجوع به جهت پیچیدگی کارها فشار بیاورند، سعی میکنیم تا آنجا که ممکن است سرنوشت مردم را به ادارات گره نزنیم. این ها کارهای عادی است که باید کرد تا از جهت دیگر و با نگاه دیگر #روح_جامعه ابتدا از این تمدن آزاد شود و نسبت به #تمدن_مدرنیته به یک خودآگاهی برسد، آن وقت آنچه باید انجام شود خودش را مینمایاند. ولی در حال حاضر سایهی سیاه نظام ادارای غربی طوری بر ذهنهای همه سایه انداخته که ماوراء آن را نمیتوانند ببینند تا بخواهند به مرور چیزی غیر آن را به جای آن بگذارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 68 و 69؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #ایتا و #سروش:
1- ایتا↙️
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(60)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸زمانه و فرهنگی که امثال بنده در آن زندگی میکردیم سراسر تأیید #تمدن_غرب بوده و تمدنی ماوراء آن تمدن هم تصور نمیشده است. بالاخره با مطالعهی کتابهایی که فرهنگ غرب را نقد میکرد و از آن مهمتر با روحانیت حضرت #امام_خمینی «رحمةاللهعلیه» آرام آرام به تمدن غربی و کارآیی آن شک کردیم و جوان امروزی در این شرایط جدید میخواهد از غرب بگذرد، حساب کنید نسل بعدی چقدر از نظر فرهنگ عبور از غرب از ما جلوتر است، نگویید که جمعیت دارد به سوی رذائل غربی سوق پیدا میکند، عنایت داشته باشید اولا: فواره چون بلند شود سرنگون شود. ثالیاً: با ظهور فروریختن #فرهنگ_مدرنیته، به سرعت همهی جهتها تغییر میکند و اگر زمینهی رجوع به #تمدن_اسلامی را فراهم کرده باشیم نظرها به سوی آن تمدن کشیده میشود.
🔸بنابراین اگر شما در حال حاضر #نظام_اداری موجود را اصلاح کنید باید ذهن و اندیشهی خود را به دور دستها سیر دهید و با افقی که در مقابل خود قرار میدهید کار را شروع کنید زیرا تمام مشکلات با #فرهنگ_غربی پدید آمده و با عطف توجه به تمدنی غیر از تمدن غربی طلوع اصلاح امور شروع میشود، ولی با این حال این سؤال پیش میآید که در حال حاضر باید با این ادارات چه کار کنیم؟ نمی شود که فعلاً آنها را تعطیل کرد و کشور را به هم ریخت. با توجه به این که #شیعه مکتبی است معقول و آیندهساز، در عین آن که مواظب است افق اصلی فراموش نشود، ابتدا #آفات نظام موجود اداری را به حداقل میرساند، مثلاً نسبت به #تکریم ارباب رجوع حساس میشویم و یا سعی میکنیم کارها #ساده شود تا اداریها نتوانند به ارباب رجوع به جهت پیچیدگی کارها فشار بیاورند، سعی میکنیم تا آنجا که ممکن است سرنوشت مردم را به ادارات گره نزنیم. این ها کارهای عادی است که باید کرد تا از جهت دیگر و با نگاه دیگر #روح_جامعه ابتدا از این تمدن آزاد شود و نسبت به #تمدن_مدرنیته به یک خودآگاهی برسد، آن وقت آنچه باید انجام شود خودش را مینمایاند. ولی در حال حاضر سایهی سیاه نظام ادارای غربی طوری بر ذهنهای همه سایه انداخته که ماوراء آن را نمیتوانند ببینند تا بخواهند به مرور چیزی غیر آن را به جای آن بگذارند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 68 و 69؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
ا---------------------------------------------ا
🔻لینک کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» در پیامرسانهای #ایتا و #سروش:
1- ایتا↙️
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
2- سروش↙️
http://sapp.ir/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢طاها عبدالرحمان* و نظریۀ تأسیس مدرنیته اسلامی!
🔸هادی بیگی مترجم کتاب "کنش دینی و نوسازی عقل" در مقدمۀ این کتاب مینویسد:
((عبدالرحمان برای #مدرنیته روحی قائل میشود و کاربستهای تاریخی این روح را با هم متفاوت میداند. روح مدرنیته شامل اصولی است که «نوآوری» از نمونههای بسیار مهمِ آن به شمار میرود. مدرنیتهای که بدون نوآوری و با تحمیل بیرونی پدید آید تقلیدی است. این نوع مدرنیته واقعیت فضای فعلی در بسیاری از کشورهای اسلامی است که در حال وارد کردن مدرنیته به کشورهای خود بدون ملاحظه اصل نوآوریاند. #روح_مدرنیته در تملک هیچ امتی نیست، بلکه همه امتها و ملتها در هر زمانی، در این روح، حقوقی مساوی دارند و کسی حق انحصار آن را ندارد.
🔸آنچه در اوضاع کنونی در جهان بشریت مشاهده میشود تطبیق و کاربست غربی این روح است که از چند قرن پیش آغاز شده و تاکنون نیز ادامه داشته است. کاربست غربی مدرنیته به لحاظ اصول ناقصی که پیگرفته، سبب تحقق نمودی از آن شده که از جهات مختلفی ناقص است. به همین سبب نیز ظلمهای متعددی را برانسان و طبیعت تحمیل ساخته است. حتی سیر تحولات به گونهای رقم خورده است که شعارهای اولیهای که بانیان این کاربست مطرح کرده بودند به نتایجی معکوس انجامیده است. این موضوعی است که خود اندیشمندان غربی نیز به آن اذعان میکنند.
🔸آزادی، عدالت، رفاه و ... که در آغاز این دوره تاریخی مطرح میشد، آنگونه که مدنظر بود تحقق نیافت و آنچه بر سر زبان اندیشمندان غربی رایج است و بیان میشود سخن از عبور از این پدیده تاریخی است. در این وضعیت، عبدالرحمان به تأسیس مدرنیتهای میاندیشد که هم بتواند جوامع اسلامی را از بحران تقلید نجات بخشد و هم نقایص و ضعفهای مدرنیته فعلی را نداشته باشد که عموماً ریشه در قطع ارتباط با #عالم_غیب و #اخلاق_دینی و #معانی_متعالی دارد.))
🔹#پینوشت:
*طاها عبدالرّحمان اندیشمند مسلمان مغربی است، که رویکردی فلسفی به مسائل جهان اسلام دارد. برای آشنایی بیشتر با آراء و نظرات او میتوانید به کتاب "کنش دینی و نوسازی عقل" از انتشارات ترجمان و همچنین به فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا (شماره ۲۲) مراجعه نمایید.
🔻کلیدواژهها:
#طاها_عبدالرحمان #هادی_بیگی #مدرنیته #مدرنیته_اسلامی #کنش_دینی_و_نوسازی_عقل
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔸هادی بیگی مترجم کتاب "کنش دینی و نوسازی عقل" در مقدمۀ این کتاب مینویسد:
((عبدالرحمان برای #مدرنیته روحی قائل میشود و کاربستهای تاریخی این روح را با هم متفاوت میداند. روح مدرنیته شامل اصولی است که «نوآوری» از نمونههای بسیار مهمِ آن به شمار میرود. مدرنیتهای که بدون نوآوری و با تحمیل بیرونی پدید آید تقلیدی است. این نوع مدرنیته واقعیت فضای فعلی در بسیاری از کشورهای اسلامی است که در حال وارد کردن مدرنیته به کشورهای خود بدون ملاحظه اصل نوآوریاند. #روح_مدرنیته در تملک هیچ امتی نیست، بلکه همه امتها و ملتها در هر زمانی، در این روح، حقوقی مساوی دارند و کسی حق انحصار آن را ندارد.
🔸آنچه در اوضاع کنونی در جهان بشریت مشاهده میشود تطبیق و کاربست غربی این روح است که از چند قرن پیش آغاز شده و تاکنون نیز ادامه داشته است. کاربست غربی مدرنیته به لحاظ اصول ناقصی که پیگرفته، سبب تحقق نمودی از آن شده که از جهات مختلفی ناقص است. به همین سبب نیز ظلمهای متعددی را برانسان و طبیعت تحمیل ساخته است. حتی سیر تحولات به گونهای رقم خورده است که شعارهای اولیهای که بانیان این کاربست مطرح کرده بودند به نتایجی معکوس انجامیده است. این موضوعی است که خود اندیشمندان غربی نیز به آن اذعان میکنند.
🔸آزادی، عدالت، رفاه و ... که در آغاز این دوره تاریخی مطرح میشد، آنگونه که مدنظر بود تحقق نیافت و آنچه بر سر زبان اندیشمندان غربی رایج است و بیان میشود سخن از عبور از این پدیده تاریخی است. در این وضعیت، عبدالرحمان به تأسیس مدرنیتهای میاندیشد که هم بتواند جوامع اسلامی را از بحران تقلید نجات بخشد و هم نقایص و ضعفهای مدرنیته فعلی را نداشته باشد که عموماً ریشه در قطع ارتباط با #عالم_غیب و #اخلاق_دینی و #معانی_متعالی دارد.))
🔹#پینوشت:
*طاها عبدالرّحمان اندیشمند مسلمان مغربی است، که رویکردی فلسفی به مسائل جهان اسلام دارد. برای آشنایی بیشتر با آراء و نظرات او میتوانید به کتاب "کنش دینی و نوسازی عقل" از انتشارات ترجمان و همچنین به فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا (شماره ۲۲) مراجعه نمایید.
🔻کلیدواژهها:
#طاها_عبدالرحمان #هادی_بیگی #مدرنیته #مدرنیته_اسلامی #کنش_دینی_و_نوسازی_عقل
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!
#گزیدهی_کتاب
#تمدنزایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#هایدگر در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#گزیدهی_کتاب
#تمدنزایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#هایدگر در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr