✅چرا میگوییم با انقلاب اسلامی به مقابله با تمدن مدرنیته آمدهایم؟
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(57)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸پرسیدید: «چرا میگویم با انقلاب اسلامی به مقابله با تمدن مدرنیته آمدهایم؟ در حالی که تئوریهای #تفکر_شیعه قبل از انقلاب هم بوده است، پس قبل از انقلاب هم در مقابله با مدرنیته بودهایم!». آری؛ از یک جهت تفکر شیعه که به ارتباط با #عالم_معنویت تاکید دارد همیشه مقابل مدرنیته بوده است. اما به شرطی که مدرنیته خود را نشان بدهد. مثلاً #شهید_مطهری «رحمةاللهعلیه» در کتابهایشان به طور مشخص با #مدرنیته درگیر نشدهاند زیرا در زمان حیات ایشان مدرنیته تمام چهرهی خود را ظاهر نکرده بود.
🔸#دکتر_فردید میگوید ایکاش آقای مطهری چهارتا از این کتابهای غربیها را بدون ترجمه میخواند تا میدید اینها چه بلاهایی هستند! مدرنیتهای که در طراوت سالهای ۱۹۳۰ ظاهر شده، هنوز موضع اصلی خود را نسبت به اسلام نشان نداده است. یکی از چیزهایی که به نحو عجیبی مدرنیته را نشان داد، #انقلاب_اسلامی بود.
🔸اگر آمریکا در عراق به چنین عملکردهایی دست نزده بود، آیا خودش را به این صورتی که حالا معلوم شده نشان میداد؟ تازه مقایسه کنید؛ اگر با #جمهوری_اسلامی به طور مستقیم درگیر شود چقدر خود را نشان میدهد! مسلم با درگیری با جمهوری اسلامی که دیگر بهانه ی سرنگونی صدام را ندارد، تمام چهرهی منفی غرب ظاهر میشود و این مسئله زمینهی هرچه بیشتر ظهور #تمدن_اسلامی و افول #تمدن_غرب خواهد بود و ظاهراً برای شناخت این دو، زمان زیادی نیاز است مگر این که با اتفاق غیرمنتظرهای بشر بتواند قدمهای بلندی در تاریخ خود بردارد.
🔸آن برداشت از انقلاب اسلامی که می خواهد ایران به یک #ژاپن_اسلامی تبدیل شود، نه تمدن اسلامی را میسازد و نه عامل نفی تمدن غرب است و نه آن انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی #حضرت_روحالله «رحمةاللهعلیه» است. در دولتهای سازندگی و اصلاحات با این رویکرد که خواستند کشور ایران در نهادهای بینالمللی ادغام شود، عملاً توجه به تمدن اسلامی را در حجاب بردند و ناخواسنه در صدد بودند نور انقلاب اسلامی را خاموش کنند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 64 و 65؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(57)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸پرسیدید: «چرا میگویم با انقلاب اسلامی به مقابله با تمدن مدرنیته آمدهایم؟ در حالی که تئوریهای #تفکر_شیعه قبل از انقلاب هم بوده است، پس قبل از انقلاب هم در مقابله با مدرنیته بودهایم!». آری؛ از یک جهت تفکر شیعه که به ارتباط با #عالم_معنویت تاکید دارد همیشه مقابل مدرنیته بوده است. اما به شرطی که مدرنیته خود را نشان بدهد. مثلاً #شهید_مطهری «رحمةاللهعلیه» در کتابهایشان به طور مشخص با #مدرنیته درگیر نشدهاند زیرا در زمان حیات ایشان مدرنیته تمام چهرهی خود را ظاهر نکرده بود.
🔸#دکتر_فردید میگوید ایکاش آقای مطهری چهارتا از این کتابهای غربیها را بدون ترجمه میخواند تا میدید اینها چه بلاهایی هستند! مدرنیتهای که در طراوت سالهای ۱۹۳۰ ظاهر شده، هنوز موضع اصلی خود را نسبت به اسلام نشان نداده است. یکی از چیزهایی که به نحو عجیبی مدرنیته را نشان داد، #انقلاب_اسلامی بود.
🔸اگر آمریکا در عراق به چنین عملکردهایی دست نزده بود، آیا خودش را به این صورتی که حالا معلوم شده نشان میداد؟ تازه مقایسه کنید؛ اگر با #جمهوری_اسلامی به طور مستقیم درگیر شود چقدر خود را نشان میدهد! مسلم با درگیری با جمهوری اسلامی که دیگر بهانه ی سرنگونی صدام را ندارد، تمام چهرهی منفی غرب ظاهر میشود و این مسئله زمینهی هرچه بیشتر ظهور #تمدن_اسلامی و افول #تمدن_غرب خواهد بود و ظاهراً برای شناخت این دو، زمان زیادی نیاز است مگر این که با اتفاق غیرمنتظرهای بشر بتواند قدمهای بلندی در تاریخ خود بردارد.
🔸آن برداشت از انقلاب اسلامی که می خواهد ایران به یک #ژاپن_اسلامی تبدیل شود، نه تمدن اسلامی را میسازد و نه عامل نفی تمدن غرب است و نه آن انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی #حضرت_روحالله «رحمةاللهعلیه» است. در دولتهای سازندگی و اصلاحات با این رویکرد که خواستند کشور ایران در نهادهای بینالمللی ادغام شود، عملاً توجه به تمدن اسلامی را در حجاب بردند و ناخواسنه در صدد بودند نور انقلاب اسلامی را خاموش کنند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 64 و 65؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢تفاوت نگاه به الگوهای توسعه در غرب و جهان سوم
✍مهدی مظفرنیا
#الگوها
#تمدنسازی
#توسعه_و_پیشرفت
🔸الگوهای توسعه در غرب به دنبال ساختِ جهانِ سومی، ملحق به تاریخ تجدد بود و فهمی از جهان سوم و علت توسعه نیافتگی آن و چیستی توسعه داشت که همان صورت محقق زندگی غربی بود. جهان توسعه یافته میدانست که ما خود نمیتوانیم توسعه بیابیم، لذا در اثر تجربۀ تاریخی هم فهم خود را ارتقا بخشید و هم تئوریهای خود را تغيير داد و هم برنامهریزی و شاخهها را تکامل داد تا ما بدانیم چگونه باید طی طریق کنیم.
🔸نزاع تئوریک در غرب بر سر توسعه گره خورده با شرایط عملی است، نه اینکه همانند ما به واسطۀ نقد مبانی آنها و رها از بستر عملی به نزاع بپردازند، و به همین سبب الگوهای آنها در شرایط تاریخی متفاوت، متفاوت طرح شدهاند، نه مانند ما که الگوها را فارغ از شرایط تاریخیِ طرحشان، به مثابه مدلهای انتزاعی و مطلق مورد بحث و بررسی قرار میدهیم و قصد انتخاب و گزینش میان آنها داریم. غرب میدانست که چگونه تصویری از ما برای آینده دارد، اما ما هنوز در مدل #ترکیه و #ژاپن_اسلامی و ... گیر کردهایم. او میدانست چه انتظاری از ما دارد و قرار است چگونه باشیم واز این رو، در برابر وضع عملی ما و #اتوپیای خود رفت و برگشت مینمود تا تئوری و الگوهای خود را بسازد و تغییر دهد. اما ما میان کدام دو وضعیت به ساخت تئوری پیشرفت دست مییازیم؟
🔸علىالظاهر میان نسبت یک طرفۀ علم و جامعه، اشکالی نیست. ولی فکر و اندیشه #توسعه در غرب و تئوری آن در چنین فضایی که ما داریم تولید نشده است. الگوهای توسعه در غرب در اثر #تجربۀ_تاریخی تغییر کردهاند؛ این تغییر تاریخی، نه تكامل الگوها بلکه درک شرایط جدید تاریخی جهان و به نسبت آن، فهم دیگری از چیستی و چگونگی توسعه بوده است، و در نهایت، شاخصهای توسعه در بستر درک توسعه مدام تغییر کردهاند و برنامهریزی توسعه را از حوزهی فنی اقتصادی به حوزه فرهنگی اجتماعی و حتی بومی تحوّل داده است. پس تجربه و آزمون آنها با تجربه و آزمون ما متفاوت است؛ تجربهای است که مدام نسبتِ نظر با وضعِ عملی را تنظیم میکند، و برای ما بالعکس، تجربهای است که وضعِ عملی را با نظر تنظیم میکند.
🔸لذا به مهندسی اجتماعی نزدیکتریم و شاخصها را بهعنوان افسار جامعه میخواهیم، در حالی که شاخص توسعه نه برای تغییر، بلکه ارزیابی وضعِ عملی پیشنهاد شدهاند. شاخصها همان توسعه نیستند بلکه در پایینترین مرتبۀ نظام معرفتی توسعه برای سنجشاند و در صورتی در جای خود قرار دارند که معنای خود را از حقیقت توسعه اخذ کنند و خود منفک از ماهیت توسعه ابزارهایی معلقاند. شاخصهای توسعه برای اندازهگیری آنچه که غرب از توسعه، یافته بود و میفهمید کارآمد بود، در حالی که ما بالعکس با شاخص به دنبال بافت معنای توسعهایم.
🔹نقل از کانال گفتمان نخبگان علوم انسانی با اندکی ویرایش
@gnoe_ir
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍مهدی مظفرنیا
#الگوها
#تمدنسازی
#توسعه_و_پیشرفت
🔸الگوهای توسعه در غرب به دنبال ساختِ جهانِ سومی، ملحق به تاریخ تجدد بود و فهمی از جهان سوم و علت توسعه نیافتگی آن و چیستی توسعه داشت که همان صورت محقق زندگی غربی بود. جهان توسعه یافته میدانست که ما خود نمیتوانیم توسعه بیابیم، لذا در اثر تجربۀ تاریخی هم فهم خود را ارتقا بخشید و هم تئوریهای خود را تغيير داد و هم برنامهریزی و شاخهها را تکامل داد تا ما بدانیم چگونه باید طی طریق کنیم.
🔸نزاع تئوریک در غرب بر سر توسعه گره خورده با شرایط عملی است، نه اینکه همانند ما به واسطۀ نقد مبانی آنها و رها از بستر عملی به نزاع بپردازند، و به همین سبب الگوهای آنها در شرایط تاریخی متفاوت، متفاوت طرح شدهاند، نه مانند ما که الگوها را فارغ از شرایط تاریخیِ طرحشان، به مثابه مدلهای انتزاعی و مطلق مورد بحث و بررسی قرار میدهیم و قصد انتخاب و گزینش میان آنها داریم. غرب میدانست که چگونه تصویری از ما برای آینده دارد، اما ما هنوز در مدل #ترکیه و #ژاپن_اسلامی و ... گیر کردهایم. او میدانست چه انتظاری از ما دارد و قرار است چگونه باشیم واز این رو، در برابر وضع عملی ما و #اتوپیای خود رفت و برگشت مینمود تا تئوری و الگوهای خود را بسازد و تغییر دهد. اما ما میان کدام دو وضعیت به ساخت تئوری پیشرفت دست مییازیم؟
🔸علىالظاهر میان نسبت یک طرفۀ علم و جامعه، اشکالی نیست. ولی فکر و اندیشه #توسعه در غرب و تئوری آن در چنین فضایی که ما داریم تولید نشده است. الگوهای توسعه در غرب در اثر #تجربۀ_تاریخی تغییر کردهاند؛ این تغییر تاریخی، نه تكامل الگوها بلکه درک شرایط جدید تاریخی جهان و به نسبت آن، فهم دیگری از چیستی و چگونگی توسعه بوده است، و در نهایت، شاخصهای توسعه در بستر درک توسعه مدام تغییر کردهاند و برنامهریزی توسعه را از حوزهی فنی اقتصادی به حوزه فرهنگی اجتماعی و حتی بومی تحوّل داده است. پس تجربه و آزمون آنها با تجربه و آزمون ما متفاوت است؛ تجربهای است که مدام نسبتِ نظر با وضعِ عملی را تنظیم میکند، و برای ما بالعکس، تجربهای است که وضعِ عملی را با نظر تنظیم میکند.
🔸لذا به مهندسی اجتماعی نزدیکتریم و شاخصها را بهعنوان افسار جامعه میخواهیم، در حالی که شاخص توسعه نه برای تغییر، بلکه ارزیابی وضعِ عملی پیشنهاد شدهاند. شاخصها همان توسعه نیستند بلکه در پایینترین مرتبۀ نظام معرفتی توسعه برای سنجشاند و در صورتی در جای خود قرار دارند که معنای خود را از حقیقت توسعه اخذ کنند و خود منفک از ماهیت توسعه ابزارهایی معلقاند. شاخصهای توسعه برای اندازهگیری آنچه که غرب از توسعه، یافته بود و میفهمید کارآمد بود، در حالی که ما بالعکس با شاخص به دنبال بافت معنای توسعهایم.
🔹نقل از کانال گفتمان نخبگان علوم انسانی با اندکی ویرایش
@gnoe_ir
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr