نمیدانم چرا ، بزرگ دیدن و کوچک عمل کردن، اینقدر سخت است؟
ضرب المثل "بزرگ ببین و کوچک عمل کن" در عموم حوزه های مدیریتی، مصداق دارد. حتی پشت همه فلسفههای برنامههای توسعه کسبوکار و بازاریابی، یک محور مشخص وجود دارد و آن بزرگ دیدن یا نگاه همهجانبه است! خیلی از متفکران و محققان حوزه بازاریابی اعتقاددارند در فرایند نوشتن یک سوآت یا چشمانداز یا تحقیقات بازار آیندهپژوهانه، افق دید مالکین یا افراد کلیدی یک کسبوکار،به نسبت یکپارچه و همسان میشود! عملا عمق نگاه هر یک از افراد، باهم در فرایند تدوین برنامه بازاریابی به تکامل و رشد همسانی میرسد و به زبان مفاهمه مناسبی میرسند! و باعث میشود در تصمیمهای کلان مثل ورود به یک حوزه جدید کسبوکاری یا شروع یک خط تولیدی یا تجاری جدید، راحتتر و زودتر به توافق برسند و دعواهای پر از سوءتفاهم و تکرار حرفهای همدیگر ازنقطهنظرهای مختلف، به حداقل برسد.
از طرف دیگر توصیه میشود برنامههای اجرایی در بازهای شبیه با اهداف بلندمدت چندساله تدوین نشود، بلکه کاملاً ساده، شدنی و امکانپذیر دیده شود! بهعبارتدیگر کارهایی که میشود و زودتر نتیجه میدهد را، در اولویت اجرا بگذاریم و اقدامات زیرساختی را بهموازات انجام دهیم!
جملات بالا بسیار شیرین است ولی همواره در پروژهها بهسختی میتوانم آنها را اجرا کنم!
وقتی درگیر فرایند تدوین برنامه بازاریابی و تدوین چشمانداز یک مجموعه بودیم، بعد از کلی سناریو پردازی، مدیر مربوطه دامنه چشماندازها را نپذیرفت و به زیر همه چی زد و نظر خودش را برحسب وظیفه بر میخ تابوت چشمانداز ما کوبید! عرق سرد یأس در کنار حس تلف کردن وقت و حس کوبیدن آب در هاون همزمان به سراغ ما آمده بود! ولی چه میشد کرد، صلاح مصلحت خویش خسروان دانند! الآن هم بعد از حدود یک سال، آن کسبوکار در باتلاق رکود خودش هنوز مانده است! و دریغ از تکانی!
از طرف دیگر، ساده دیدن اقدامات اجرایی و متمرکز شدن بر تعداد محدودی از اهداف، توسط خود مدیران و مالکین پیچیده میشود! در مجموعهای روی دسته مشتری خاصی، طبق برنامه بازاریابی، تمرکز کرده بودیم، ولی مدیر از چپ و راستکار بیربط و با ربط بر سر ما میریخت! بعد از مدتی که سر از زیر کوه خردهکارها بلند کردیم، دیدم چند ده کار نصفه و نیمه و بی¬ثمر انجامشده است که بهاندازه یه کف دست لبو داغ ارزش ندارد! تازه مدیر در جایگاه طلبکار قرارگرفته است و خروجی میخواهد! مجبور شدم بر اساس ذکاوت و خرد اداری سر خر را کج کنم و بر طبل کمی نیرو و پیچیدگی کار بکوبم، تا مدیر کمتر روی مسائل ناپخته و کارهای تیکه پاره تمرکز کند و وقت بگذارد و انرژی گروه بازاریابی را روی توسعه فروش و ایجاد زیرساختهای ضروری اتوماسیون بگذارم!
حتی حین تدوین برنامه بازاریابی و تبلیغاتی هم به چالشهای بزرگی برمیخوردیم. برای شرکتی بعد از طی مسیر قابل قبولی به برنامه تبلیغاتی و بازاریابی مناسب و پختهای رسیدیم که چند صدمیلیونی هزینه داشت ! مدیری که تا دیروز به دنبال فروش چند دهمیلیاردی بود ، شروع به گله و شکوائیه کرد که پولنداریم و ال و بل، باید کارها رو با پول کم شروع کنیم! ما هم اطمینان دادیم با بیست درصد بودجه کار رو شروع میکنیم و به پول میرسانیم ولی در مراحل سهماهه، باید سایر بودجهها تأمین شود! همان بیست درصد تأمین مالی هم بهسختی محقق شد و مسیر بازاریابی مجبورا و بهسرعت و بهاشتباه به فروش ویزیتوری افتاد! ارزان و سریع! و البته بسیار وقتگیر!
همهی این اتفاقات نشان میداد که تعریف دامنه دید گسترده در عمل در شرکتهایی که ساختار و نظم و سامانهها را تجربه نکردهاند، بسیار سخت است و مقید بودن به اقدامات کوچک و کوتاه هم در همان شرکتهای بینظم، بهسختی محقق میشود!
شاید هم ذات کار همین سختیهاست و شاید تقدیر ما!بههرحال، باور من پاراگراف اول است ولی در زمین تجربه برای اثبات درستی یا تصحیح آن در حال جنگ و تلاش هستم.
#برنامه_ریزی
#مدیریت_کسبوکار
#بازاریابی
https://telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
ضرب المثل "بزرگ ببین و کوچک عمل کن" در عموم حوزه های مدیریتی، مصداق دارد. حتی پشت همه فلسفههای برنامههای توسعه کسبوکار و بازاریابی، یک محور مشخص وجود دارد و آن بزرگ دیدن یا نگاه همهجانبه است! خیلی از متفکران و محققان حوزه بازاریابی اعتقاددارند در فرایند نوشتن یک سوآت یا چشمانداز یا تحقیقات بازار آیندهپژوهانه، افق دید مالکین یا افراد کلیدی یک کسبوکار،به نسبت یکپارچه و همسان میشود! عملا عمق نگاه هر یک از افراد، باهم در فرایند تدوین برنامه بازاریابی به تکامل و رشد همسانی میرسد و به زبان مفاهمه مناسبی میرسند! و باعث میشود در تصمیمهای کلان مثل ورود به یک حوزه جدید کسبوکاری یا شروع یک خط تولیدی یا تجاری جدید، راحتتر و زودتر به توافق برسند و دعواهای پر از سوءتفاهم و تکرار حرفهای همدیگر ازنقطهنظرهای مختلف، به حداقل برسد.
از طرف دیگر توصیه میشود برنامههای اجرایی در بازهای شبیه با اهداف بلندمدت چندساله تدوین نشود، بلکه کاملاً ساده، شدنی و امکانپذیر دیده شود! بهعبارتدیگر کارهایی که میشود و زودتر نتیجه میدهد را، در اولویت اجرا بگذاریم و اقدامات زیرساختی را بهموازات انجام دهیم!
جملات بالا بسیار شیرین است ولی همواره در پروژهها بهسختی میتوانم آنها را اجرا کنم!
وقتی درگیر فرایند تدوین برنامه بازاریابی و تدوین چشمانداز یک مجموعه بودیم، بعد از کلی سناریو پردازی، مدیر مربوطه دامنه چشماندازها را نپذیرفت و به زیر همه چی زد و نظر خودش را برحسب وظیفه بر میخ تابوت چشمانداز ما کوبید! عرق سرد یأس در کنار حس تلف کردن وقت و حس کوبیدن آب در هاون همزمان به سراغ ما آمده بود! ولی چه میشد کرد، صلاح مصلحت خویش خسروان دانند! الآن هم بعد از حدود یک سال، آن کسبوکار در باتلاق رکود خودش هنوز مانده است! و دریغ از تکانی!
از طرف دیگر، ساده دیدن اقدامات اجرایی و متمرکز شدن بر تعداد محدودی از اهداف، توسط خود مدیران و مالکین پیچیده میشود! در مجموعهای روی دسته مشتری خاصی، طبق برنامه بازاریابی، تمرکز کرده بودیم، ولی مدیر از چپ و راستکار بیربط و با ربط بر سر ما میریخت! بعد از مدتی که سر از زیر کوه خردهکارها بلند کردیم، دیدم چند ده کار نصفه و نیمه و بی¬ثمر انجامشده است که بهاندازه یه کف دست لبو داغ ارزش ندارد! تازه مدیر در جایگاه طلبکار قرارگرفته است و خروجی میخواهد! مجبور شدم بر اساس ذکاوت و خرد اداری سر خر را کج کنم و بر طبل کمی نیرو و پیچیدگی کار بکوبم، تا مدیر کمتر روی مسائل ناپخته و کارهای تیکه پاره تمرکز کند و وقت بگذارد و انرژی گروه بازاریابی را روی توسعه فروش و ایجاد زیرساختهای ضروری اتوماسیون بگذارم!
حتی حین تدوین برنامه بازاریابی و تبلیغاتی هم به چالشهای بزرگی برمیخوردیم. برای شرکتی بعد از طی مسیر قابل قبولی به برنامه تبلیغاتی و بازاریابی مناسب و پختهای رسیدیم که چند صدمیلیونی هزینه داشت ! مدیری که تا دیروز به دنبال فروش چند دهمیلیاردی بود ، شروع به گله و شکوائیه کرد که پولنداریم و ال و بل، باید کارها رو با پول کم شروع کنیم! ما هم اطمینان دادیم با بیست درصد بودجه کار رو شروع میکنیم و به پول میرسانیم ولی در مراحل سهماهه، باید سایر بودجهها تأمین شود! همان بیست درصد تأمین مالی هم بهسختی محقق شد و مسیر بازاریابی مجبورا و بهسرعت و بهاشتباه به فروش ویزیتوری افتاد! ارزان و سریع! و البته بسیار وقتگیر!
همهی این اتفاقات نشان میداد که تعریف دامنه دید گسترده در عمل در شرکتهایی که ساختار و نظم و سامانهها را تجربه نکردهاند، بسیار سخت است و مقید بودن به اقدامات کوچک و کوتاه هم در همان شرکتهای بینظم، بهسختی محقق میشود!
شاید هم ذات کار همین سختیهاست و شاید تقدیر ما!بههرحال، باور من پاراگراف اول است ولی در زمین تجربه برای اثبات درستی یا تصحیح آن در حال جنگ و تلاش هستم.
#برنامه_ریزی
#مدیریت_کسبوکار
#بازاریابی
https://telegram.me/tajrobiat_moshahedegar
Telegram
مشاهده گرِ کسب و کار و بازاریابی
بنده در زمینه مدیریت بازاریابی فعالیت داشته ام و وارد حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی شده ام. علیرضا مسجدیان. برای هر کمکی، صرفا روی لینکدین ارتباط بگیرید.
instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
Linkedin.com/in/masjedian
instagram.com/tajrobiatmoshahedegar
Linkedin.com/in/masjedian
چهار نکته کلیدی برای بهره بردن از برنامه بازاریابی
نگاههای متضادی در مورد برنامه بازاریابی وجود دارد. برخی برنامهها را صرفاً تئوری میبینند و با شور و اشتیاقِ وصفناپذیری ایدههایی که به ذهنشان برسد را اجرا میکنند و در طرف دیگر، مدرسان و مشاورانی هستند که بدون برنامههای جامع، هیچ کاری را توصیه نمیکنند. بنده به تجربه چند ملاحظه ظریف را برای استفاده بهتر از برنامه بازاریابی در پیشگرفتهام که در ادامه آنها را پیشکش مینمایم.
پ.ن: برنامه بازاریابی یک الگوی جامع و مرحلهبندی شده است که تمام جوانب لازم و اقدامات اجرایی برای فروش یک محصول را در خود جا میدهد. در همین کانال چند فیلم آموزشی در این مورد منتشرشده است و انجام تمام مراحل و جوانب به شکل کامل قابل دفاع و موضوع بحث است.
برنامه قبل از اجرا یا اجرا قبل از برنامه
این هوشمندی به شما برمیگردد که برآورد کنید ابتدا اجرا را شروع کنید و به کارفرما حس پیشرفت کار را بدهید و یا ابتدا وقت و هزینه صرف کنید و اطلاعات جمع کنید و سر پیکان حمله را تیز کنید. اگر کارفرما عادت به کار شهودی دارد و عجله همواره چاشنی کارش است، باید اقداماتی ساده را انجام دهید و بگذارید از توانمندی اجرایی شما مطمئن شود و بعد برنامهریزی را شروع کنید و در جهت مقابل اگر کارفرما محافظهکار است و لذت میبرد که تمام جوانب کار را برآورد و برانداز کند و بعد اجرا را شروع کند، خوب، بگذارید از گردآوری داده لذت ببرد.
خودمان برنامه بازاریابی بنویسیم یا برونسپاری کنیم
جواب این سؤال در انتخاب رویکرد قبلی است! به تجربه وقتیکه کارفرما عملیاتی و پر عجله است، بهتر است ساختار فروش و بازاریابی خود را درگیر نوشتن و گردآوری اطلاعات نکنید و مستندسازی پیش برد برنامه را به مشاوری برونسپاری کنید و اگر کاری گنگ و پیسک را میخواهید شروع کنید که ممکن است بیآبرویی شود، مسئولیت برنامهریزی و فروش را به یک نفر بدهید تا مجبور شود قبل از اجرا، برنامهریزی را انجام دهد. بنده بعد از یک سال برای شرکتی تازه شروع به تدوین برنامه بازاریابیِ باکیفیت کردم، درحالیکه برای یک بیزینس لاین جدید و نوپا، از همان ابتدا برنامهریزی را شروع نمودهایم.
چه کسی توانایی دارد برنامه بازاریابی بنویسد
ذات برنامهریزی صبر و تأمل و وسواس هست و ذات اجرا در تصمیمگیری و اقدام! این تضادِ شیرین باعث میشود افرادی که پراگماتیک هستند یا ازنظر تیپشناسی، قضاوتی (جی) بالایی دارند در حوزه برنامهریزی مدام دنبال تمام کردن و سمبل نمودن باشد. لذا برنامهریزی باید توسط فردی که علاقهمند به جزئیات است و از گردآوری اطلاعات خسته نمیشود انجام شود. پس دنبال یک فردِ ادراکی( پی) قهار که روی الگوی برنامه بازاریابی تسلط و تعلق خاطر دارد، باشید.
چگونه برنامه بازاریابی را مفید نشان بدهیم
هر گام برنامه بازاریابی دستاوردی دارد که باید این دستاورد به کارفرما منتقل شود و حس مفید بودن برایش تداعی شود. وقتی از رقیبان اطلاعی به دست میآورید، یک پست ظریف تلگرام حاوی این اطلاعات برای کارفرما بفرستید و هر وقت اولویتبندی مشتریان استخراج شد، فهرست تماسهای درجهیک را برای کارفرما سرپایی توضیح دهید. وقتی نوبت قیمتگذاری گشت، فهرست مشتریان ازدسترفته قبلی که سر قیمت به نتیجه نرسیده است را، برایِ کارفرما بفرستید و وقتی روی کیفیت برخورد کارکنان بحث داشتید، صبر کنید تا سوء برخوردی از بیرون با کارفرما شود و آن را مصداقی از بدرفتاریهای منفی بگیرید و بر اصلاح ساختار تأکید کنید. این وظیفه شما بهعنوان مدیر بازاریابی هست که از دلِ برنامه بازاریابی اجراییات کارآمد بیرون بکشید و دنبال نتیجه باشید. پس شکارچی باشید!
پ.ن.۲: اگر مشکلی در تدوین و پیادهسازی برنامه بازاریابی داشتید، بیتعارف با من تماس بگیرید. اگر بتوانم، خوشحال میشم دوستانه کمک کنم.
#مشاهده_گر
#بازاریابی
#برنامه_بازاریابی
#مارکتینگ_پلن
نگاههای متضادی در مورد برنامه بازاریابی وجود دارد. برخی برنامهها را صرفاً تئوری میبینند و با شور و اشتیاقِ وصفناپذیری ایدههایی که به ذهنشان برسد را اجرا میکنند و در طرف دیگر، مدرسان و مشاورانی هستند که بدون برنامههای جامع، هیچ کاری را توصیه نمیکنند. بنده به تجربه چند ملاحظه ظریف را برای استفاده بهتر از برنامه بازاریابی در پیشگرفتهام که در ادامه آنها را پیشکش مینمایم.
پ.ن: برنامه بازاریابی یک الگوی جامع و مرحلهبندی شده است که تمام جوانب لازم و اقدامات اجرایی برای فروش یک محصول را در خود جا میدهد. در همین کانال چند فیلم آموزشی در این مورد منتشرشده است و انجام تمام مراحل و جوانب به شکل کامل قابل دفاع و موضوع بحث است.
برنامه قبل از اجرا یا اجرا قبل از برنامه
این هوشمندی به شما برمیگردد که برآورد کنید ابتدا اجرا را شروع کنید و به کارفرما حس پیشرفت کار را بدهید و یا ابتدا وقت و هزینه صرف کنید و اطلاعات جمع کنید و سر پیکان حمله را تیز کنید. اگر کارفرما عادت به کار شهودی دارد و عجله همواره چاشنی کارش است، باید اقداماتی ساده را انجام دهید و بگذارید از توانمندی اجرایی شما مطمئن شود و بعد برنامهریزی را شروع کنید و در جهت مقابل اگر کارفرما محافظهکار است و لذت میبرد که تمام جوانب کار را برآورد و برانداز کند و بعد اجرا را شروع کند، خوب، بگذارید از گردآوری داده لذت ببرد.
خودمان برنامه بازاریابی بنویسیم یا برونسپاری کنیم
جواب این سؤال در انتخاب رویکرد قبلی است! به تجربه وقتیکه کارفرما عملیاتی و پر عجله است، بهتر است ساختار فروش و بازاریابی خود را درگیر نوشتن و گردآوری اطلاعات نکنید و مستندسازی پیش برد برنامه را به مشاوری برونسپاری کنید و اگر کاری گنگ و پیسک را میخواهید شروع کنید که ممکن است بیآبرویی شود، مسئولیت برنامهریزی و فروش را به یک نفر بدهید تا مجبور شود قبل از اجرا، برنامهریزی را انجام دهد. بنده بعد از یک سال برای شرکتی تازه شروع به تدوین برنامه بازاریابیِ باکیفیت کردم، درحالیکه برای یک بیزینس لاین جدید و نوپا، از همان ابتدا برنامهریزی را شروع نمودهایم.
چه کسی توانایی دارد برنامه بازاریابی بنویسد
ذات برنامهریزی صبر و تأمل و وسواس هست و ذات اجرا در تصمیمگیری و اقدام! این تضادِ شیرین باعث میشود افرادی که پراگماتیک هستند یا ازنظر تیپشناسی، قضاوتی (جی) بالایی دارند در حوزه برنامهریزی مدام دنبال تمام کردن و سمبل نمودن باشد. لذا برنامهریزی باید توسط فردی که علاقهمند به جزئیات است و از گردآوری اطلاعات خسته نمیشود انجام شود. پس دنبال یک فردِ ادراکی( پی) قهار که روی الگوی برنامه بازاریابی تسلط و تعلق خاطر دارد، باشید.
چگونه برنامه بازاریابی را مفید نشان بدهیم
هر گام برنامه بازاریابی دستاوردی دارد که باید این دستاورد به کارفرما منتقل شود و حس مفید بودن برایش تداعی شود. وقتی از رقیبان اطلاعی به دست میآورید، یک پست ظریف تلگرام حاوی این اطلاعات برای کارفرما بفرستید و هر وقت اولویتبندی مشتریان استخراج شد، فهرست تماسهای درجهیک را برای کارفرما سرپایی توضیح دهید. وقتی نوبت قیمتگذاری گشت، فهرست مشتریان ازدسترفته قبلی که سر قیمت به نتیجه نرسیده است را، برایِ کارفرما بفرستید و وقتی روی کیفیت برخورد کارکنان بحث داشتید، صبر کنید تا سوء برخوردی از بیرون با کارفرما شود و آن را مصداقی از بدرفتاریهای منفی بگیرید و بر اصلاح ساختار تأکید کنید. این وظیفه شما بهعنوان مدیر بازاریابی هست که از دلِ برنامه بازاریابی اجراییات کارآمد بیرون بکشید و دنبال نتیجه باشید. پس شکارچی باشید!
پ.ن.۲: اگر مشکلی در تدوین و پیادهسازی برنامه بازاریابی داشتید، بیتعارف با من تماس بگیرید. اگر بتوانم، خوشحال میشم دوستانه کمک کنم.
#مشاهده_گر
#بازاریابی
#برنامه_بازاریابی
#مارکتینگ_پلن
چرا مدیران بازاریابی باید از "چشم گفتن"به کارفرما بترسند؟
این یادداشت رو در حالی مینویسم که تحت فشار خیلی از اشتباهاتی هستم که تقصیر خودم هست. خیلی تصمیماتی که زمانی فکر میکردم تدبیر یا مدیریت روابط هست ولی الان فهمیدم اشتباه راهبردی در بازاریابی بودند. داستان از این قرار است که خیلی وقت ها فکر میکنیم در آینده مشکلامون راحت و خودبه خود حل میشه و به وضعیت کنونی قناعت میکنیم و همین تخمین غلط ما رو به جایی میرسونه که به مدیرمون بگیم "چشم". مثلا بعضی وقتها ما طبق برنامه بازاریابی که تدوین کردیم، میدونستیم چه تبلیغات یا همایش هایی لازم هست تا به هدف فروش مشخص شده برسیم، ولی وقتی کارفرما گفته پول نداریم، مسامحه کردیم و گفتیم با یک عدد پایین کار رو ببریم جلو و اینجا بوده که "چشم گفتن" ما رو به جهنم میبرد و فروش ما با سر زمین میخورد و داغان میشود. میدونیم دروغ نگفتیم و تنها این امید رو داشتیم که با روش های کم هزینه به قراردادی برسیم و سپس به کارفرما برای هزینه کردن های تبلیغاتی فشار بیاوریم، ولی تخمین ما درست از اب در نیامده و بی حیثیت شده ایم.
این "چشم گفتنها" را در موقعی که کارمند بودیم با ترس و لرز بیشتری داشتیم. آن موقع مدیرانمان وقتی چرت و پرت میگفتند، از ترس نگرفتن حقوق انتهای ماه، زبون به کام میگرفتیم و سری تکان داده و چشم میگفتیم. نمیدانم الان جیگر نه گفتن یا مهارت منطق برتر آوردن را دارم یا نه! ولی پایم کمی سفت تر شده است و صریح تر خداحافظی میکنم. خداحافظی با ترس، خداحافظی با لرزش پا، خداحافظی با "چشم گفتنها" به تحلیل هایی که قبول نداری..
امروز تمام اون لحظه هایی که از سر ترس و ضعف چشم گفتم، جلوی چشمم هست. اون روزی که برنامه مدیریت کارگزاران بازاریابی رو نوشتم یا اون روزی که پیشنهاد توسعه بازار کریدور خدمات فناوری رو دادم یا اون روزی که به فناپ پیشنهاد استفاده از کارگزار تعالی سازمانی رو دادم و ده ها مورد دیگه که نمینوسیم، تا کمتر حس حقارت کنم. ولی باید این ورق برگرده، تا کی مسیری رو باید رفت که باور داری غلطه و خطوط اصلیشو یه فرد کارنابلد رسم کرده؟. کی باید روی پایِ خودم بایستم و برنامه تبلیغات و بازاریابی که طراحی شده و با کلی ظرافت اجرایی-خلاقانه در اومده رو به گوشه ای بیاندازم؟! این حجم خشم و عصبانیت عضلاتمو سفت میکنه و صدامو بلند میکنه و خون رو میبره تو چشمام. ولی داستان دیگه ای هست که پاهامو میبنده....
داستان دیگه برمیگرده به کار تیمی، به مشارکت و نظرخواهی، به قبول کردن نظرات دیگران و هر مولفه که نرمت میکنه و میگه شل بگیر، شاید اشتباه میکنی و شاید برنامه بازاریابیت غلطه! شایدم واقعا تجربیات یک مدیر اجرایی وسط کف بازار و شِم ها و فوت و فن هایی که داره، بهتر از نگاه جامع و برنامه بازاریابی کار میکنه؟ شایدم اقدامات سرعتی و سرپایی و مدیراجرایی پویایی بیشتری به مجموعه میده و خروجی بیشتری حاصل میکنه؟ باز این فکرها میاد تو سرم و رگگردنم میخوابه و آروم میشم و سلانه و سلانه میرم سمت لیوان خالی چایی تا دوباره یه پیک چای سبز عسلی بریزم تو بدن تهی شده و خالی خودم. ولی تو مسیر یاد همه ی اون تلاشها و زنگها و جلساتی میافتم که رفتیم و گذاشتیم و پرزنت کردیم ولی یه چیزی کم داشتن. یکیشون اعتبار کم داشت و یکی دیگه صدای برند به مدیرعامل مشتریمون نرسیده بود. یکی دیگش سوخت چون بازارسازی نشده بود و سطح آگاهی مشتری بالا نرفته بود. همه ی این موارد رو ورق میزنم و میبینم تو برنامه بازاریابی جز به جز رویِ این موارد صحبت کرده بودیم و راهکاری واسش داشتیم. اون موقع میدونستیم باید نمایشگاه گرون قیمت ِرو بریم تا مدیرعاملها رو پرزنت کنیم یا همون زمان فهمیده بودیم باید یک جمع تخصصی و صمیمی از مشتریانمون گرد هم بیاریم تا اعتبارمون بالا بره.
واسه همین الان، مصمم شده ام و معطوف به هدف نگاه میکنم و به تحربه حس کرده ام برای رسیدن به هر ارتفاعی، نردبون متناسب خودش لازم است، وگرنه با مدام پریدن و پی در پی تلاش کردن، نمیشود به ارتفاع ابرها پرید. امروز به این تشخیص رسیده ام که پولی که درمیاورم متناسب با دقت در انتخاب کارفرمای خودم هست نه تبعیت کردن از حرف های کارفرما. درآمد من از قراردادهاییست که براساس اجرای برنامه بازاریابی خودم حاصل میشود نه براساس چشم گفتن به پیشنهادات کارفرما. پس میرویم تا نردبانها را بسازیم و روی ابرها قدم بزنیم و بفروشیم......
#بازاریابی
#فروش
#علیرضا_مسجدیان_جزی
#برنامه_بازاریابی
#مشاهده_گر
این یادداشت رو در حالی مینویسم که تحت فشار خیلی از اشتباهاتی هستم که تقصیر خودم هست. خیلی تصمیماتی که زمانی فکر میکردم تدبیر یا مدیریت روابط هست ولی الان فهمیدم اشتباه راهبردی در بازاریابی بودند. داستان از این قرار است که خیلی وقت ها فکر میکنیم در آینده مشکلامون راحت و خودبه خود حل میشه و به وضعیت کنونی قناعت میکنیم و همین تخمین غلط ما رو به جایی میرسونه که به مدیرمون بگیم "چشم". مثلا بعضی وقتها ما طبق برنامه بازاریابی که تدوین کردیم، میدونستیم چه تبلیغات یا همایش هایی لازم هست تا به هدف فروش مشخص شده برسیم، ولی وقتی کارفرما گفته پول نداریم، مسامحه کردیم و گفتیم با یک عدد پایین کار رو ببریم جلو و اینجا بوده که "چشم گفتن" ما رو به جهنم میبرد و فروش ما با سر زمین میخورد و داغان میشود. میدونیم دروغ نگفتیم و تنها این امید رو داشتیم که با روش های کم هزینه به قراردادی برسیم و سپس به کارفرما برای هزینه کردن های تبلیغاتی فشار بیاوریم، ولی تخمین ما درست از اب در نیامده و بی حیثیت شده ایم.
این "چشم گفتنها" را در موقعی که کارمند بودیم با ترس و لرز بیشتری داشتیم. آن موقع مدیرانمان وقتی چرت و پرت میگفتند، از ترس نگرفتن حقوق انتهای ماه، زبون به کام میگرفتیم و سری تکان داده و چشم میگفتیم. نمیدانم الان جیگر نه گفتن یا مهارت منطق برتر آوردن را دارم یا نه! ولی پایم کمی سفت تر شده است و صریح تر خداحافظی میکنم. خداحافظی با ترس، خداحافظی با لرزش پا، خداحافظی با "چشم گفتنها" به تحلیل هایی که قبول نداری..
امروز تمام اون لحظه هایی که از سر ترس و ضعف چشم گفتم، جلوی چشمم هست. اون روزی که برنامه مدیریت کارگزاران بازاریابی رو نوشتم یا اون روزی که پیشنهاد توسعه بازار کریدور خدمات فناوری رو دادم یا اون روزی که به فناپ پیشنهاد استفاده از کارگزار تعالی سازمانی رو دادم و ده ها مورد دیگه که نمینوسیم، تا کمتر حس حقارت کنم. ولی باید این ورق برگرده، تا کی مسیری رو باید رفت که باور داری غلطه و خطوط اصلیشو یه فرد کارنابلد رسم کرده؟. کی باید روی پایِ خودم بایستم و برنامه تبلیغات و بازاریابی که طراحی شده و با کلی ظرافت اجرایی-خلاقانه در اومده رو به گوشه ای بیاندازم؟! این حجم خشم و عصبانیت عضلاتمو سفت میکنه و صدامو بلند میکنه و خون رو میبره تو چشمام. ولی داستان دیگه ای هست که پاهامو میبنده....
داستان دیگه برمیگرده به کار تیمی، به مشارکت و نظرخواهی، به قبول کردن نظرات دیگران و هر مولفه که نرمت میکنه و میگه شل بگیر، شاید اشتباه میکنی و شاید برنامه بازاریابیت غلطه! شایدم واقعا تجربیات یک مدیر اجرایی وسط کف بازار و شِم ها و فوت و فن هایی که داره، بهتر از نگاه جامع و برنامه بازاریابی کار میکنه؟ شایدم اقدامات سرعتی و سرپایی و مدیراجرایی پویایی بیشتری به مجموعه میده و خروجی بیشتری حاصل میکنه؟ باز این فکرها میاد تو سرم و رگگردنم میخوابه و آروم میشم و سلانه و سلانه میرم سمت لیوان خالی چایی تا دوباره یه پیک چای سبز عسلی بریزم تو بدن تهی شده و خالی خودم. ولی تو مسیر یاد همه ی اون تلاشها و زنگها و جلساتی میافتم که رفتیم و گذاشتیم و پرزنت کردیم ولی یه چیزی کم داشتن. یکیشون اعتبار کم داشت و یکی دیگه صدای برند به مدیرعامل مشتریمون نرسیده بود. یکی دیگش سوخت چون بازارسازی نشده بود و سطح آگاهی مشتری بالا نرفته بود. همه ی این موارد رو ورق میزنم و میبینم تو برنامه بازاریابی جز به جز رویِ این موارد صحبت کرده بودیم و راهکاری واسش داشتیم. اون موقع میدونستیم باید نمایشگاه گرون قیمت ِرو بریم تا مدیرعاملها رو پرزنت کنیم یا همون زمان فهمیده بودیم باید یک جمع تخصصی و صمیمی از مشتریانمون گرد هم بیاریم تا اعتبارمون بالا بره.
واسه همین الان، مصمم شده ام و معطوف به هدف نگاه میکنم و به تحربه حس کرده ام برای رسیدن به هر ارتفاعی، نردبون متناسب خودش لازم است، وگرنه با مدام پریدن و پی در پی تلاش کردن، نمیشود به ارتفاع ابرها پرید. امروز به این تشخیص رسیده ام که پولی که درمیاورم متناسب با دقت در انتخاب کارفرمای خودم هست نه تبعیت کردن از حرف های کارفرما. درآمد من از قراردادهاییست که براساس اجرای برنامه بازاریابی خودم حاصل میشود نه براساس چشم گفتن به پیشنهادات کارفرما. پس میرویم تا نردبانها را بسازیم و روی ابرها قدم بزنیم و بفروشیم......
#بازاریابی
#فروش
#علیرضا_مسجدیان_جزی
#برنامه_بازاریابی
#مشاهده_گر
تجربه زنده ی توسعه کسب و کار دیجیتالی.....
شاید بیش از یکسال گذشته است و #اپلیکیشن #تی_وی_نو لانچ شده است.
اپلیکیشنی که برای معرفی و یادآوری و جستجوی تخصصی برنامه های #صدا_و_سیما طراحی شده است.
مخاطبینی که در نظر گرفته بودیم افرادی بودند که علاقه مند به سبک یا نوعی خاص از برنامه ها هستن. مثلا افرادی که عاشق #فوتبال هستن و هر #برنامه فوتبالی رو باید ببینن یا هر کی که دیوانه برنامه های عاشقانه است و باید همه #فیلم و #سریال های این ژانر رو ببیند.
این همه وقت و #سرمایه_گذاری و توسعه کسب_و_کار گذاشتیم ولی یک غول ِ کند نمیگذاره این #هواپیما بالاتر ببره. مشکل این هست که صدا و سیما فهرست برنامه های در حال پخششو محرمانه نگر داشته و فهرست برنامه های روی ای پی جی یا روی سایت همیشه خطا دارن!
حالا این غولِ کند و پر از #فرایند فشل، از خرداد ماه داره درخواست کتبی ما رو از معاونت فضای مجازی تا فلان مدیریت تا بلان مدیریت ردوبدل میکند و حتی حس نمیکند که سرمایه گذاری بخش خصوصی روی ترویج همان برنامه های پر حرف و حدیث، برایش خوب است.
دربخش #خصوصی باید حرص بخوریم و جون صرف کنیم تا ایده ها رشد کند و به ثمر برسد و تجاری شود، ولی بخش شبه دولتی هر ماه حقوق و مزایای خود را میگیرند، بدون اینکه کسی ارزیابی کند وظیفه خود را در قبال مردم و بخش خصوصی انجام داده اند یا نه. حالا بعد از ده ها بار تماس گفته اند و گم شدن نامه و فراموش شدن کارتابل و نیومدن مدیر، قرار است سه شنبه دیگر در کمیسیون رسانه بررسی شود. آدم های خوب در #سیستم های ضعیف ، کاملا بد میشوند.
پ.ن: همین الان تو دفاتر پلیس بعلاوه ده هستم، برای تمدید گذرنامه. تجربه موفق تبدیل فشل ترین فرایند ها به راحت ترین اونها
شاید بیش از یکسال گذشته است و #اپلیکیشن #تی_وی_نو لانچ شده است.
اپلیکیشنی که برای معرفی و یادآوری و جستجوی تخصصی برنامه های #صدا_و_سیما طراحی شده است.
مخاطبینی که در نظر گرفته بودیم افرادی بودند که علاقه مند به سبک یا نوعی خاص از برنامه ها هستن. مثلا افرادی که عاشق #فوتبال هستن و هر #برنامه فوتبالی رو باید ببینن یا هر کی که دیوانه برنامه های عاشقانه است و باید همه #فیلم و #سریال های این ژانر رو ببیند.
این همه وقت و #سرمایه_گذاری و توسعه کسب_و_کار گذاشتیم ولی یک غول ِ کند نمیگذاره این #هواپیما بالاتر ببره. مشکل این هست که صدا و سیما فهرست برنامه های در حال پخششو محرمانه نگر داشته و فهرست برنامه های روی ای پی جی یا روی سایت همیشه خطا دارن!
حالا این غولِ کند و پر از #فرایند فشل، از خرداد ماه داره درخواست کتبی ما رو از معاونت فضای مجازی تا فلان مدیریت تا بلان مدیریت ردوبدل میکند و حتی حس نمیکند که سرمایه گذاری بخش خصوصی روی ترویج همان برنامه های پر حرف و حدیث، برایش خوب است.
دربخش #خصوصی باید حرص بخوریم و جون صرف کنیم تا ایده ها رشد کند و به ثمر برسد و تجاری شود، ولی بخش شبه دولتی هر ماه حقوق و مزایای خود را میگیرند، بدون اینکه کسی ارزیابی کند وظیفه خود را در قبال مردم و بخش خصوصی انجام داده اند یا نه. حالا بعد از ده ها بار تماس گفته اند و گم شدن نامه و فراموش شدن کارتابل و نیومدن مدیر، قرار است سه شنبه دیگر در کمیسیون رسانه بررسی شود. آدم های خوب در #سیستم های ضعیف ، کاملا بد میشوند.
پ.ن: همین الان تو دفاتر پلیس بعلاوه ده هستم، برای تمدید گذرنامه. تجربه موفق تبدیل فشل ترین فرایند ها به راحت ترین اونها
"ورای دید" ِ مدیر بازاریابی را ساماندهی کنید
مدیریت یک #واحد_بازاریابی شامل #ساماندهی هر چه# میبینید و هر چه نمیبینید میباشد. "ورای ِ دید" تمام مباحثی میباشد که یک مدیر نمیتواند به شکل مستقیم ببیند و اتفاقا بسیار در اثربخشی فروش یا کارآیی #بازاریابی اثر میگذارد. در سطح #کارشناس ان شما زمانهایی را دارید که #همکاران شما روی مزاحث شخصی کار میکنند و جلوی دید شما نیستند و تنها با گذاشتن #شاخص های #کلیدی #عملکرد میتوانید از میزان وقتی که روی #کار صرف میکنند مطمئن شوید. حتی در #فرهنگ سختگیرانه #سرمایه_داری #نظارت های شدید تری روی #شنود تلفن ها یا بررسی وضعیت مونیتور افراد را پی میگرند. این بخش از "ورای دید" باید توسط واحدهای #منابع_انسانی و #فناوری_اطلاعات سازماندهی شود.
در بخش #مشتریان، ترکیبی از عوامل #نامرئی بین #رقبا و #کارکنان ِ مشتریان رویت میشود. گاوبندی و رد و بدل شدن اطلاعات شما و شکستن قیمت های شما و رگبار بدگویی ها و هزاران موج نشان دهنده ی اهمیت "ورای دید" شما در بخش مشتریان و رقبا میباشند. هیچ نوار چسبی به اندازه ای نیست که بتوانید دهان این همه آدم را ببندید. تنها مجبورید برای معرفی خودتان #کمپین های روابط عمومی بروید. صد البته باید از تمام ارتباطات افراد در سازمان برای درک کردن و حس نمودنِ شدت و جهت گیری اخبار حاشیه ای استفاده کنید. از طرف دیگر توسعه ارتباطات اداری به درجه شخصی_اداری باید در #برنامه باشد تا گیرنده هایتان فعال باشد و چشم بسته #کمپین نبندید. دقت شود مباحث "ورای دید" مرتبط با مشتریان با کل بدنه شرکت من جمله واحدهای مالی و عملیات و غیره درک میشود ولی بوسیله #برنامه_بازاریابی تحلیل شده و تبدیل به کمپین ها ذیل #روابط_عمومی میشود.
در سطح #سهامداران شرایط پیچیده تری و مباحث عجیب تری را تحت عنوان "ورای_دید روبرو هستید. این سطح را نمیتوان مهندسی کرد چون در برخی شرایط سهامداران آنقدر نزدیک به هیئت مدیره هستند که ارتباطات شخصی آنها کاملا بر #کیفیت و #کارآیی غلبه دارد و گاهی نیز سهامداران اینقدر لایه های واسط با شرکت و #هیئت_مدیره دارند که حلقه های واسط حمام های بدگویی و جنگل های زیرآب زنی متمادی برای شما ایجاد میکنند. حوزه سهامداران به شدت شهودی باید تحلیل شود و بسیاری از شومن بازی ها در شرایطی بی آبرویی میاورد و گاهی بسیار هم موفق عمل میکند. در این حوزه هیچ توصیه ای نمینمایم به غیر از اینکه, به شَم خود مجبورید اطمینان کنید.
@tajrobiat_moshahedegar
مدیریت یک #واحد_بازاریابی شامل #ساماندهی هر چه# میبینید و هر چه نمیبینید میباشد. "ورای ِ دید" تمام مباحثی میباشد که یک مدیر نمیتواند به شکل مستقیم ببیند و اتفاقا بسیار در اثربخشی فروش یا کارآیی #بازاریابی اثر میگذارد. در سطح #کارشناس ان شما زمانهایی را دارید که #همکاران شما روی مزاحث شخصی کار میکنند و جلوی دید شما نیستند و تنها با گذاشتن #شاخص های #کلیدی #عملکرد میتوانید از میزان وقتی که روی #کار صرف میکنند مطمئن شوید. حتی در #فرهنگ سختگیرانه #سرمایه_داری #نظارت های شدید تری روی #شنود تلفن ها یا بررسی وضعیت مونیتور افراد را پی میگرند. این بخش از "ورای دید" باید توسط واحدهای #منابع_انسانی و #فناوری_اطلاعات سازماندهی شود.
در بخش #مشتریان، ترکیبی از عوامل #نامرئی بین #رقبا و #کارکنان ِ مشتریان رویت میشود. گاوبندی و رد و بدل شدن اطلاعات شما و شکستن قیمت های شما و رگبار بدگویی ها و هزاران موج نشان دهنده ی اهمیت "ورای دید" شما در بخش مشتریان و رقبا میباشند. هیچ نوار چسبی به اندازه ای نیست که بتوانید دهان این همه آدم را ببندید. تنها مجبورید برای معرفی خودتان #کمپین های روابط عمومی بروید. صد البته باید از تمام ارتباطات افراد در سازمان برای درک کردن و حس نمودنِ شدت و جهت گیری اخبار حاشیه ای استفاده کنید. از طرف دیگر توسعه ارتباطات اداری به درجه شخصی_اداری باید در #برنامه باشد تا گیرنده هایتان فعال باشد و چشم بسته #کمپین نبندید. دقت شود مباحث "ورای دید" مرتبط با مشتریان با کل بدنه شرکت من جمله واحدهای مالی و عملیات و غیره درک میشود ولی بوسیله #برنامه_بازاریابی تحلیل شده و تبدیل به کمپین ها ذیل #روابط_عمومی میشود.
در سطح #سهامداران شرایط پیچیده تری و مباحث عجیب تری را تحت عنوان "ورای_دید روبرو هستید. این سطح را نمیتوان مهندسی کرد چون در برخی شرایط سهامداران آنقدر نزدیک به هیئت مدیره هستند که ارتباطات شخصی آنها کاملا بر #کیفیت و #کارآیی غلبه دارد و گاهی نیز سهامداران اینقدر لایه های واسط با شرکت و #هیئت_مدیره دارند که حلقه های واسط حمام های بدگویی و جنگل های زیرآب زنی متمادی برای شما ایجاد میکنند. حوزه سهامداران به شدت شهودی باید تحلیل شود و بسیاری از شومن بازی ها در شرایطی بی آبرویی میاورد و گاهی بسیار هم موفق عمل میکند. در این حوزه هیچ توصیه ای نمینمایم به غیر از اینکه, به شَم خود مجبورید اطمینان کنید.
@tajrobiat_moshahedegar
برای اعتلای توان شرکت ها در جهت تدوین برنامه های صادراتی، دوره طراحی اکسپورت پلن (برنامه صادرات) در قالب پنج کابرگ و یک وبینار برگزار میشود. این دوره فرصتی است برای اینکه متخصصان برای شرکت یا محصول خود برنامه صادراتی تدوین نمایند و در مسیر پنج کاربرگ و یک وبینار، به شکل عملی تجربه طراحی اکسپورت پلن را داشته باشند.
این دوره با هدف تربیت متخصصانی در حوزه طراحی اکسپورت پلن برگزار میشود و کاربرگها و فایل های ارائه در آخر دوره به علاقه مندان ارائه میشود.
برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر از طریق لینک ایوند
https://evnd.co/FhfLL
یا ارسال پیام به شماره واتس آپ 09035413914
اقدام فرمایید.
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
#صادرات
این دوره با هدف تربیت متخصصانی در حوزه طراحی اکسپورت پلن برگزار میشود و کاربرگها و فایل های ارائه در آخر دوره به علاقه مندان ارائه میشود.
برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر از طریق لینک ایوند
https://evnd.co/FhfLL
یا ارسال پیام به شماره واتس آپ 09035413914
اقدام فرمایید.
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
#صادرات
نه گام برای طراحی اکسپورت پلن در وبینار مطرح میشود که در تصویر فوق درج شده است. شروع وبینار از بررسی رقبای جهانی و روند های جهانی آغار میشود و در میانه به تحلیل نقاط ضعف و قوت محصول میرسد. بسیاری از شرکت ها توانمندی خوبی از نظر فنی دارند ولی از نظر توان کسب و کاری در سطح بین المللی کارآزموده نیستند و باید سرمایه گذاری بسیاری روی توانمندی کسب و کاری خود کنند. در گام های چهارم و پنجم روی توانمندی های درونی و ارتباط آنها با راهبردهای جهانی صحبت میکنیم. یادآور میشود برای کسب اطلاعات بیشتر لینک اطلاعات بیشتر و توضیحات و برای ثبت نام دوره طراحی اکسپورت پلن، به لینک زیر مراجعه فرمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
https://evnd.co/FhfLL
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
کاربرگها ، فرم ها و قالب هایی هستند که در مسیر انجام صادرات یا تدوین #اکسپورت_پلن شرکت های مختلف کامل و پخته شده اند و سرفصل های مهمترین اطلاعات کسب و کاری مالی و حتی ساختاری را در مورد صادرات شامل میشوند. شرکت کنندگان در دوره میبایست برای محصول یا شرکت مدنظر خود فرم های طراحی شده را تکمیل نمایند و برای اینکار، باید به جستجوی اطلاعات لازم در بستر اینترنت یا محیط کسب و کار خود بگردند.
این فرایند فرصتی برای همفکری و مهارت ورزی ایجاد میکند تا همراه با مدرس روی تحلیل پیشگامان یا طراحی کمپین ها ، فعالیت مشترک و همفکری داشته باشند.
امید است که شرکت کنندگان بتوانند قسمت های مهم مربوط به اکسپورت پلن شرکت مدنظر خود را در مسیر انجام مهارت برگ ها تکمیل نمایند و قدم بزرگی به سمت طراحی برنامه صادرات خدمات و شرکت خود بردارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره ، به لینک زیر مراجعه نمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
این فرایند فرصتی برای همفکری و مهارت ورزی ایجاد میکند تا همراه با مدرس روی تحلیل پیشگامان یا طراحی کمپین ها ، فعالیت مشترک و همفکری داشته باشند.
امید است که شرکت کنندگان بتوانند قسمت های مهم مربوط به اکسپورت پلن شرکت مدنظر خود را در مسیر انجام مهارت برگ ها تکمیل نمایند و قدم بزرگی به سمت طراحی برنامه صادرات خدمات و شرکت خود بردارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره ، به لینک زیر مراجعه نمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
با توجه به عنایت همراهان عزیز، به حضار در نشست های قبلی کد تخفیف هفتاد درصد تعلق میگیرد. لطفا برای هماهنگی باشماره ۰۹۰۳۵۴۱۳۹۱۴ در واتس اپ تماس حاصل فرمایید. اطلاعات و توضیحات نشست را در لینک زیر مطالعه فرمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نام خدا
چرا کاربرگها مهمترین قسمت وبینار و دوره آموزشی هستند؟
جواب این سوال را در این یک دقیقه صوت بشنوید
این کاربرگها حاصل چه تجاربی هست و چگونه طراحی شده اند؟ پاسخ این سوال را نیز بشنوید
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره ، به لینک زیر مراجعه نمایید.. این لینک در بیو اینستا نیز گذاشته شده است.
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
چرا کاربرگها مهمترین قسمت وبینار و دوره آموزشی هستند؟
جواب این سوال را در این یک دقیقه صوت بشنوید
این کاربرگها حاصل چه تجاربی هست و چگونه طراحی شده اند؟ پاسخ این سوال را نیز بشنوید
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره ، به لینک زیر مراجعه نمایید.. این لینک در بیو اینستا نیز گذاشته شده است.
https://evnd.co/FhfLL
#برنامه_صادرات
#اکسپورت_پلن
#صادرات
#خدمات_فنی_ومهندسی
با توجه به شرایط اقتصادی، برای پنج تن از فعالین اقتصادی یا شرکت هایی که مشکل مالی دارند، امکان ثبت نام با کد تخفیف صد درصد مهیا گشته است.
اگر دوستانی رو میشناسید که ممکنه کمکی به کسب و کارشون باشه، حتما معرفی کنید.
برای دریافت کد تخفیف نیز پیامی در واتس آپ به شماره 09035413914 ارسال نمایید.
برای ثبت نام و مطالعه اطلاعات دوره به لینک زیر مراجعه شود.
https://evnd.co/FhfLL
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
#صادرات
اگر دوستانی رو میشناسید که ممکنه کمکی به کسب و کارشون باشه، حتما معرفی کنید.
برای دریافت کد تخفیف نیز پیامی در واتس آپ به شماره 09035413914 ارسال نمایید.
برای ثبت نام و مطالعه اطلاعات دوره به لینک زیر مراجعه شود.
https://evnd.co/FhfLL
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
#صادرات
اساتید گرامی
با توجه به استقبال عزیزان در ثبت نام زودهنگام، مجبور به تغییر برنامه هستیم و نیاز است زودتر کاربرگ های پیش از دوره را منتشر کنیم.
لذا با عرض عذرخواهی باید سریعتر فهرست ثبت نام را جمعبندی نماییم.
عزیزانی که تمایل به ثبت نام دارند لطفا به زمانبندی عنایت داشته باشند.
امیدواریم تا چهارشنبه آخر شب فهرست ثبت نام قطعی شود.
یادآوری میشود برای حضار نشست ها و وبینارهای قبلی کد تخفیف هفتاد درصد قابل دریافت میباشد.
برای پنج نفر از عزیزان هم که مشکل مالی دارند، کد تخفیف صددرصد تقدیم میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام ، لینک زیر را استفاده نمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
با توجه به استقبال عزیزان در ثبت نام زودهنگام، مجبور به تغییر برنامه هستیم و نیاز است زودتر کاربرگ های پیش از دوره را منتشر کنیم.
لذا با عرض عذرخواهی باید سریعتر فهرست ثبت نام را جمعبندی نماییم.
عزیزانی که تمایل به ثبت نام دارند لطفا به زمانبندی عنایت داشته باشند.
امیدواریم تا چهارشنبه آخر شب فهرست ثبت نام قطعی شود.
یادآوری میشود برای حضار نشست ها و وبینارهای قبلی کد تخفیف هفتاد درصد قابل دریافت میباشد.
برای پنج نفر از عزیزان هم که مشکل مالی دارند، کد تخفیف صددرصد تقدیم میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام ، لینک زیر را استفاده نمایید.
https://evnd.co/FhfLL
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
با تشکر از عزیزانی که ثبت نام نمودند
فرایند مهارت ورزی قبل از وبینار شروع گشت.
ذیل این فرایند سه کاربرگ برای شرکت کنندگان منتشر گشت تا بتوانند روی محصول یا شرکت خود اطلاعات اساسی پیشگامان جهانی و روندهای جهانی بازار را گردآوری کنند.
تا قبل از وبینار سه کاربرگ منتشر میشود و وبینار مورخ ۵ تیرماه برگزار میشود.
بعد از وبینار شش کاربرگ دیگر شامل فرم ها و قالب های اختصاصی دیگر و پاورپوینت وبینار به حضار تقدیم میشود.
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات
فرایند مهارت ورزی قبل از وبینار شروع گشت.
ذیل این فرایند سه کاربرگ برای شرکت کنندگان منتشر گشت تا بتوانند روی محصول یا شرکت خود اطلاعات اساسی پیشگامان جهانی و روندهای جهانی بازار را گردآوری کنند.
تا قبل از وبینار سه کاربرگ منتشر میشود و وبینار مورخ ۵ تیرماه برگزار میشود.
بعد از وبینار شش کاربرگ دیگر شامل فرم ها و قالب های اختصاصی دیگر و پاورپوینت وبینار به حضار تقدیم میشود.
#صادرات
#اکسپورت_پلن
#برنامه_صادرات