مدعیان عرفان و تصوف
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها دلیل اول: «اگر مدعی شدیم که این عنصریت در قیامت محشور شود از دو صورت خالی نیست : یا این لوازم ( حجاب و غیبوبت و تزاحم و تقید به زمان و مکان و کون و فساد و درد و رنج و الم و ضعف و قوه و استعداد ) را…
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها
دلیل دوم:
«این بدن و ماده طاقت عذاب اخروی را ندارد، زیرا این ماده ای که در اثر گرمای شدید یا آتش سوزان به سرعت می سوزد و در مواقعی پودر می شود و از بین می رود چطور طاقت عذابی را دارد که شدت آن هزاران برابر آن است ؟ ... لذا ابدان اخروی یک نوع ماده و جسم خاصی را می طلبند که تحمل آن عذابی که از سنخ خود ماده اخروی است را داشته باشد تا بر آن عذاب و نضج صادق باشد»1⃣
✅جواب: فلاسفه و متکلمین اتفاق نظر دارند که حق تعالی بر هر امر ممکنی قادر است چنانکه می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»عنکبوت:۲۰
عدم انعدام بدن در مقابل عقاب در صورتی که قادر على الاطلاق اراده نماید هیچ گونه استحاله ای ندارد کما اینکه خود، همین مطلب را بیان فرموده: «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا»النساء:۵۶
بنابراین وقتی پوست آنها می سوزد و از بین می رود پوست دیگری جایگزین آن می گردد و همچنین سایر اعضاء نیز به همین منوال می باشد.
«سَأَلَ اِبْنُ أَبِي اَلْعَوْجَاءِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فقال مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ اَلْآيَةِ:كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا هَبْ هَذِهِ اَلْجُلُودُ عَصَتْ فَعُذِّبَتْ فَمَا ذَنْبُ اَلْغَيْرِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَيْحَكَ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا قَالَ أَعْقِلْنِي هَذَا اَلْقَوْلَ فَقَالَ لَهُ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَمَدَ إِلَى لَبِنَةٍ فَكَسَرَهَا ثُمَّ صَبَّ عَلَيْهَا اَلْمَاءَ وَ جَبَلَهَا ثُمَّ رَدَّهَا إِلَى هَيْئَتِهَا اَلْأُولَى أَ لَمْ تَكُنْ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا فَقَالَ بَلَى أَمْتَعَ اَللَّهُ بِكَ»
سئوال این است ، هنگامی که پوست اولیه می سوزد و از بین می رود، پوست دوم که می روید گناهی از او سر نزده تا عذاب شود؟ حضرت در جواب ، مسأله را تشیبه به خشتی می کنند که هیئتش از هم پاشیده شود ولی ماده اولیه اش باقی مانده و سپس همان ماده خشت اول در قالبی ریخته شود و خشت دومی ساخته گردد که در این صورت خشت دوم با خشت اول در اصل و اساس یکی است ولی هیئتش تغییر کرده پس عقاب ، سبب انعدام اعضاء بدن نمی شود بلکه هیئت بدن فرو می پاشد ولی مجددا به اذن خداوند متعال به حالت اولیه باز می گردد، و دوباره عقاب می شود.
📚منبع:
معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۴/مرتضی پویان/ناشر:بوستان کتاب۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
دلیل دوم:
«این بدن و ماده طاقت عذاب اخروی را ندارد، زیرا این ماده ای که در اثر گرمای شدید یا آتش سوزان به سرعت می سوزد و در مواقعی پودر می شود و از بین می رود چطور طاقت عذابی را دارد که شدت آن هزاران برابر آن است ؟ ... لذا ابدان اخروی یک نوع ماده و جسم خاصی را می طلبند که تحمل آن عذابی که از سنخ خود ماده اخروی است را داشته باشد تا بر آن عذاب و نضج صادق باشد»1⃣
✅جواب: فلاسفه و متکلمین اتفاق نظر دارند که حق تعالی بر هر امر ممکنی قادر است چنانکه می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»عنکبوت:۲۰
عدم انعدام بدن در مقابل عقاب در صورتی که قادر على الاطلاق اراده نماید هیچ گونه استحاله ای ندارد کما اینکه خود، همین مطلب را بیان فرموده: «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا»النساء:۵۶
بنابراین وقتی پوست آنها می سوزد و از بین می رود پوست دیگری جایگزین آن می گردد و همچنین سایر اعضاء نیز به همین منوال می باشد.
«سَأَلَ اِبْنُ أَبِي اَلْعَوْجَاءِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فقال مَا تَقُولُ فِي هَذِهِ اَلْآيَةِ:كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا هَبْ هَذِهِ اَلْجُلُودُ عَصَتْ فَعُذِّبَتْ فَمَا ذَنْبُ اَلْغَيْرِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَيْحَكَ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا قَالَ أَعْقِلْنِي هَذَا اَلْقَوْلَ فَقَالَ لَهُ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَمَدَ إِلَى لَبِنَةٍ فَكَسَرَهَا ثُمَّ صَبَّ عَلَيْهَا اَلْمَاءَ وَ جَبَلَهَا ثُمَّ رَدَّهَا إِلَى هَيْئَتِهَا اَلْأُولَى أَ لَمْ تَكُنْ هِيَ هِيَ وَ هِيَ غَيْرُهَا فَقَالَ بَلَى أَمْتَعَ اَللَّهُ بِكَ»
سئوال این است ، هنگامی که پوست اولیه می سوزد و از بین می رود، پوست دوم که می روید گناهی از او سر نزده تا عذاب شود؟ حضرت در جواب ، مسأله را تشیبه به خشتی می کنند که هیئتش از هم پاشیده شود ولی ماده اولیه اش باقی مانده و سپس همان ماده خشت اول در قالبی ریخته شود و خشت دومی ساخته گردد که در این صورت خشت دوم با خشت اول در اصل و اساس یکی است ولی هیئتش تغییر کرده پس عقاب ، سبب انعدام اعضاء بدن نمی شود بلکه هیئت بدن فرو می پاشد ولی مجددا به اذن خداوند متعال به حالت اولیه باز می گردد، و دوباره عقاب می شود.
📚منبع:
معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۴/مرتضی پویان/ناشر:بوستان کتاب۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها دلیل دوم: «این بدن و ماده طاقت عذاب اخروی را ندارد، زیرا این ماده ای که در اثر گرمای شدید یا آتش سوزان به سرعت می سوزد و در مواقعی پودر می شود و از بین می رود چطور طاقت عذابی را دارد که شدت آن هزاران…
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها
دلیل سوم:
قرآن کریم می فرماید«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» این آیه بیانگر غیریت ذاتی در خود زمین اخروی است. در آیه نفرمود « يوم تبدل آثار الأرض بغيرها » که آثار و خصوصیات و عوارض این زمین تغییر کند و خود ذات آن محفوظ باشد، بلکه غیریتی که در آیه مستند به خود ذات زمین است دال بر غیریت ذاتی است و نه عرضی پس وقتی این زمین غیر از دنیا باشد دیگر هر آنچه در این زمین دنیوی خواهد بود با خود زمین زائل می شود و دیگر با ظهور زمین اخروی چیزی از زمین دنیوی و ما فيها باقی نخواهد ماند تا آن اجزا و بدن عود کند»1⃣
✅جواب:
أولا: هنگامی که به آیات راجع به قیامت مراجعه شود روشن می گردد که تغییر و تبدیل زمین، ذاتی نیست یعنی به گونه ای نیست که کره زمین به کلی نابود شود و یک زمین دیگری خلق شود بلکه همین زمین دنیا دچار دگرگونی و تغییر و تبدیل قرار می گیرد به آیات ذیل توجه فرمائید:
«يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا»المزمل:۱۴
«وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ*وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ»الانشقاق:۳-۴
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا*وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»الزلزلة:۱-۲
«وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً»الحاقة:۱۴
هنگامی که تغییرات و تبدیلهایی که در آیات بیان شده در زمین رخ دهد دیگر با کره زمینی که هم اکنون موجود است متفاوت خواهد بود زیرا هرگاه کوهها از بین برود و زمین کشیده و گسترده گردد و آنچه در درون خود دارد بیرون افکند قهرا با کره زمین موجود فرق بسیاری خواهد داشت و لذا «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» صادق است و زمین دنیوی تبدیل به زمین اخروی خواهد شد پس موضوع واحد است و در آن تغییرات و دگرگونی واقع می شود. کما اینکه در آیه دیگری حشر بدن دنیوی از زمین موجود را به روشنی بیان می نماید: «مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى»طه:۵۵
«ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ»الروم:۲۵
ثانيا: مسأله معاد و قیامت امر غیبی است و اگر از حد دلالت آیات و روایات خارج شویم دچار تخمین و تظنی خواهیم شد.
آیه ای که مستدل به آن استدلال کرد این آیه بود «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ»ابراهیم:۴۸
آیه شریفه تنها خبر از تغییر و تبدیل در کره زمین می دهد دیگر نسبت به ابدان دنیوی ساکت است. مستدل تغییر و تبدیل را تسری داد و بدنهای عنصری در زمین را هم مشمول تغییر و تبدیل دانست در حالیکه آیه هیچ گونه دلالتی بر این ادعا ندارد.
به عبارت دیگر بر فرض ما بپذیریم آیه مذكوره دلالت بر نابودی کره زمین، و پیدایش زمین دیگری می کند ولی هرگز بر نابودی ابدان دنیوی انسانها نمی کند و می توان با تمسک به آیات و روایات دیگر قائل شد که ابدان دنیوی عنصری منتقل به زمین اخروی می شوند.
📚منبع:
1⃣ معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۵/مرتضی پویان/ناشر: بوستان کتاب/۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
دلیل سوم:
قرآن کریم می فرماید«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» این آیه بیانگر غیریت ذاتی در خود زمین اخروی است. در آیه نفرمود « يوم تبدل آثار الأرض بغيرها » که آثار و خصوصیات و عوارض این زمین تغییر کند و خود ذات آن محفوظ باشد، بلکه غیریتی که در آیه مستند به خود ذات زمین است دال بر غیریت ذاتی است و نه عرضی پس وقتی این زمین غیر از دنیا باشد دیگر هر آنچه در این زمین دنیوی خواهد بود با خود زمین زائل می شود و دیگر با ظهور زمین اخروی چیزی از زمین دنیوی و ما فيها باقی نخواهد ماند تا آن اجزا و بدن عود کند»1⃣
✅جواب:
أولا: هنگامی که به آیات راجع به قیامت مراجعه شود روشن می گردد که تغییر و تبدیل زمین، ذاتی نیست یعنی به گونه ای نیست که کره زمین به کلی نابود شود و یک زمین دیگری خلق شود بلکه همین زمین دنیا دچار دگرگونی و تغییر و تبدیل قرار می گیرد به آیات ذیل توجه فرمائید:
«يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا»المزمل:۱۴
«وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ*وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ»الانشقاق:۳-۴
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا*وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»الزلزلة:۱-۲
«وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً»الحاقة:۱۴
هنگامی که تغییرات و تبدیلهایی که در آیات بیان شده در زمین رخ دهد دیگر با کره زمینی که هم اکنون موجود است متفاوت خواهد بود زیرا هرگاه کوهها از بین برود و زمین کشیده و گسترده گردد و آنچه در درون خود دارد بیرون افکند قهرا با کره زمین موجود فرق بسیاری خواهد داشت و لذا «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» صادق است و زمین دنیوی تبدیل به زمین اخروی خواهد شد پس موضوع واحد است و در آن تغییرات و دگرگونی واقع می شود. کما اینکه در آیه دیگری حشر بدن دنیوی از زمین موجود را به روشنی بیان می نماید: «مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى»طه:۵۵
«ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ»الروم:۲۵
ثانيا: مسأله معاد و قیامت امر غیبی است و اگر از حد دلالت آیات و روایات خارج شویم دچار تخمین و تظنی خواهیم شد.
آیه ای که مستدل به آن استدلال کرد این آیه بود «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ»ابراهیم:۴۸
آیه شریفه تنها خبر از تغییر و تبدیل در کره زمین می دهد دیگر نسبت به ابدان دنیوی ساکت است. مستدل تغییر و تبدیل را تسری داد و بدنهای عنصری در زمین را هم مشمول تغییر و تبدیل دانست در حالیکه آیه هیچ گونه دلالتی بر این ادعا ندارد.
به عبارت دیگر بر فرض ما بپذیریم آیه مذكوره دلالت بر نابودی کره زمین، و پیدایش زمین دیگری می کند ولی هرگز بر نابودی ابدان دنیوی انسانها نمی کند و می توان با تمسک به آیات و روایات دیگر قائل شد که ابدان دنیوی عنصری منتقل به زمین اخروی می شوند.
📚منبع:
1⃣ معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۵/مرتضی پویان/ناشر: بوستان کتاب/۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها دلیل سوم: قرآن کریم می فرماید«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» این آیه بیانگر غیریت ذاتی در خود زمین اخروی است. در آیه نفرمود « يوم تبدل آثار الأرض بغيرها » که آثار و خصوصیات و عوارض این…
ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها
دلیل چهارم:
«اگر بدن اخروی از حیث ماده همان بدن دنیوی است ، امکان ندارد که بدن به وجهی واجد بدن عنصری باشد با این حال آخرت به وجهی دنیا نباشد، و دیگر آخرت نشئه و عالمی دیگر نباشد. بلکه به تعبیر صدرالمتألهين آخرت دنیایی دیگر خواهد بود و این محال است»1️⃣
✅جواب: هنگامی که به آیات و روایات مراجعه شود مشاهده می گردد که در بسیاری از موارد بین عالم دنیا و آخرت اشتراک و مشابهت یافت می شود که تعدادی از آنها در جواب از دلیل اول ذکر شد.
ولی مغایرت ها و تفاوت های فراوانی نیز بین دو موطن در آیات و روایات بیان شده که بعضی از آنها را نام می بریم:
١- نعمتهای دنیا مداوم نیست ولی نعمتهای آخرت دائمی و مستمر است.
«وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»البقرة:۲۵
«وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ* لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ»الواقعة:۳۲
۲ - آنچه مؤمن در دنیا بدان میل و رغبت دارد مهیا و آماده نیست ولی آنچه در بهشت مورد اشتهاء و رغبت اوست فراهم است.
«وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ»فصلت:۳۱
«لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ»النحل:۳۱
۳- در عالم دنیا هیچکس از غم و غصه و خوف و بیماری و ... در امان نیست ولی در بهشت، مؤمن، مصون از امور مذکوره است:
«ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ»الحجر:۴۶
«الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»فاطر:۳۵
۴- در بهشت نعمتهایی برای مؤمن تدارک شده که انسان عاجز از تصور آن است.
«قَالَ النبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ عَشَرَ يَوْماً أَعْطَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ»
«لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ»ق:۳۵
۵- نعمتهایی که در بهشت مهیا شده بسیار برتر و بالاتر از همان نعمتهایی است که در دنیا یافت می شود به گونه ای که شدت حسن و کمال آنها موجب می شود تا قابل مقایسه با نعمتهای دنیایی نباشند.
«قَالَ النبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَوْ أَنَّ ثَوْباً مِنْ ثِيَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ أُلْقِيَ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْيَا لَمْ يَحْتَمِلْهُ أَبْصَارُهُمْ وَ لَمَاتُوا مِنْ شَهْوَةِ اَلنَّظَرِ إِلَيْهِ.»
«عن أمير المؤمنين علیه السلام:كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ اَلْعِيَانِ اَلسَّمَاعُ وَ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْخَبَرُ»
اگر در آیات و روایات جهنم نیز تأمل شود تفاوت های متعددی بین عقاب و درد و رنج در عالم دنیا و بين عذاب در عالم آخرت یافت می شود که به جهت اختصار از ذکر آن صرف نظر میکنیم حال با این گونه تفاوت و تغایرها آیا می توان گفت ، اگر در قیامت ، بدن دنیوی محشور شود، آخرت دنیایی دیگر خواهد بود؟!
نتیجه آنکه عالم دنیا و عالم آخرت در جهاتی(نظیر ماده عنصری)با یکدیگر مشترکند ولی چون از بسیاری از جهات متفاوت و متغایرند نمی توان گفت، عالم آخرت دنیایی دیگر است.
📚منبع:
1⃣ معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۷/مرتضی پویان/ناشر: بوستان کتاب/۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
دلیل چهارم:
«اگر بدن اخروی از حیث ماده همان بدن دنیوی است ، امکان ندارد که بدن به وجهی واجد بدن عنصری باشد با این حال آخرت به وجهی دنیا نباشد، و دیگر آخرت نشئه و عالمی دیگر نباشد. بلکه به تعبیر صدرالمتألهين آخرت دنیایی دیگر خواهد بود و این محال است»1️⃣
✅جواب: هنگامی که به آیات و روایات مراجعه شود مشاهده می گردد که در بسیاری از موارد بین عالم دنیا و آخرت اشتراک و مشابهت یافت می شود که تعدادی از آنها در جواب از دلیل اول ذکر شد.
ولی مغایرت ها و تفاوت های فراوانی نیز بین دو موطن در آیات و روایات بیان شده که بعضی از آنها را نام می بریم:
١- نعمتهای دنیا مداوم نیست ولی نعمتهای آخرت دائمی و مستمر است.
«وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»البقرة:۲۵
«وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ* لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ»الواقعة:۳۲
۲ - آنچه مؤمن در دنیا بدان میل و رغبت دارد مهیا و آماده نیست ولی آنچه در بهشت مورد اشتهاء و رغبت اوست فراهم است.
«وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ»فصلت:۳۱
«لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ»النحل:۳۱
۳- در عالم دنیا هیچکس از غم و غصه و خوف و بیماری و ... در امان نیست ولی در بهشت، مؤمن، مصون از امور مذکوره است:
«ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ»الحجر:۴۶
«الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»فاطر:۳۵
۴- در بهشت نعمتهایی برای مؤمن تدارک شده که انسان عاجز از تصور آن است.
«قَالَ النبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ عَشَرَ يَوْماً أَعْطَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ»
«لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ»ق:۳۵
۵- نعمتهایی که در بهشت مهیا شده بسیار برتر و بالاتر از همان نعمتهایی است که در دنیا یافت می شود به گونه ای که شدت حسن و کمال آنها موجب می شود تا قابل مقایسه با نعمتهای دنیایی نباشند.
«قَالَ النبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَوْ أَنَّ ثَوْباً مِنْ ثِيَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ أُلْقِيَ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْيَا لَمْ يَحْتَمِلْهُ أَبْصَارُهُمْ وَ لَمَاتُوا مِنْ شَهْوَةِ اَلنَّظَرِ إِلَيْهِ.»
«عن أمير المؤمنين علیه السلام:كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ اَلْعِيَانِ اَلسَّمَاعُ وَ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْخَبَرُ»
اگر در آیات و روایات جهنم نیز تأمل شود تفاوت های متعددی بین عقاب و درد و رنج در عالم دنیا و بين عذاب در عالم آخرت یافت می شود که به جهت اختصار از ذکر آن صرف نظر میکنیم حال با این گونه تفاوت و تغایرها آیا می توان گفت ، اگر در قیامت ، بدن دنیوی محشور شود، آخرت دنیایی دیگر خواهد بود؟!
نتیجه آنکه عالم دنیا و عالم آخرت در جهاتی(نظیر ماده عنصری)با یکدیگر مشترکند ولی چون از بسیاری از جهات متفاوت و متغایرند نمی توان گفت، عالم آخرت دنیایی دیگر است.
📚منبع:
1⃣ معاد جسمانی در حکمت متعالیه ص۲۷۷/مرتضی پویان/ناشر: بوستان کتاب/۱۳۸۸
#عرفان_تصوف
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
بیان سیره پیامبر و ائمه علیهم السلام در مصائب
سیره و روش پیامبر و ائمه علیهم السلام بر گریه و حزن و اندوه بر بزرگان و صالحان بوده است با اینکه معصومین به خوبی جایگاه والای شهدا و وفات یافتگان را میدانستند و به مقامات عالی آنان در عالم برزخ و قیامت معرفت داشتند.
۱-حزن امیرالمؤمنین در شهادت حضرت زهرا علیهما السلام:
«دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ»1⃣
۲-حزن امیرالمؤمنین علیه السلام در شهادت مالک اشتر:
«دَخَلْنَا عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ بَلَغَهُ مَوْتُ اَلْأَشْتَرِ فَوَجَدْنَاهُ يَتَلَهَّفُ وَ يَتَأَسَّفُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِلَّهِ دَرُّ مَالِكٍ...عَلَى مِثْلِ مَالِكٍ فَلْتَبْكِ اَلْبَوَاكِي»2⃣
امیرالمؤمنین علیه السلام به درجات عالی دختر پیامبر و مالک اشتر کاملاً آگاه بودند چنانکه فرمود:
« لَوْ كُشِفَ اَلْغِطَاءُ مَا اِزْدَدْتُ يَقِيناً»3⃣ولی با این حال برای آن بزرگواران محزون و گریان بودند.
۳- حزن پیامبر علیه و آله السلام در وفات جعفر بن ابی طالب علیه السلام:
«إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ جَاءَتْهُ وَفَاةُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ كَانَ إِذَا دَخَلَ بَيْتَهُ كَثُرَ بُكَاؤُهُ عَلَيْهِمَا جِدّاً وَ يَقُولُ «كَانَا يُحَدِّثَانِي وَ يُؤَانِسَانِي فَذَهَبَا جَمِيعاً»4⃣
۴-حزن پیامبر علیه و آله السلام در وفات فرزندش ابراهیم:
«لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَمَلَتْ عَيْنُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تَدْمَعُ اَلْعَيْنُ وَ يَحْزَنُ اَلْقَلْبُ وَ لاَ نَقُولُ مَا يُسْخِطُ اَلرَّبَّ وَ إِنَّا بِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ»5⃣
۵-حضرت زهرا سلام الله علیها و پیامبر صلّی الله علیه و آله در هنگام وفات رقیه دختر آن حضرت گریان بودند.
«لَمَّا مَاتَتْ رُقَيَّةُ اِبْنَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِلْحَقِي بِسَلَفِنَا اَلصَّالِحِ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ أَصْحَابِهِ قَالَ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَى شَفِيرِ اَلْقَبْرِ تَنْحَدِرُ دُمُوعُهَا فِي اَلْقَبْرِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَتَلَقَّاهُ بِثَوْبِهِ قَائِماً يَدْعُو...»6⃣
۶-حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از پیامبر شب و روز گریان بودند.
«أَخَذَتْ بِالْبُكَاءِ وَ اَلْعَوِيلِ لَيْلَهَا وَ نَهَارَهَا وَ هِيَ لاَ تَرْقَأُ دَمْعَتُهَا وَ لاَ تَهْدَأُ زَفْرَتُهَا وَ اِجْتَمَعَ شُيُوخُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَبْكِي اَللَّيْلَ وَ اَلنَّهَارَ فَلاَ أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اَللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لاَ بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلاً أَوْ نَهَاراً»7⃣
📚 منابع:
1⃣ بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۱/محمد باقر مجلسی/ناشر: انتشارات الوفاء/بیروت
2⃣ همان ج۳۳ ص۵۵۶
3⃣همان ج۴۰ ص۱۵۳
4⃣مَن لایحضره الفقیه ج۱ ص۱۷۷/محمد بن علی بابویه/ناشر:دفتر نشر اسلامی ۱۴۱۳ ه ق
5⃣الکافی ج۳ ص۲۶۲/محمد بن یعقوب کلینی/دارالکتب الاسلامیة
6⃣همان ج۳ ص۲۴۱
7⃣بحارالانوار ج۴۳ ص۱۷۷/محمد باقر مجلسی/ناشر: انتشارات الوفاء/بیروت
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#فرقه_لاله_زاری
#محمد_حسن_وکیلی
#صوفیه_عاشورا
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
سیره و روش پیامبر و ائمه علیهم السلام بر گریه و حزن و اندوه بر بزرگان و صالحان بوده است با اینکه معصومین به خوبی جایگاه والای شهدا و وفات یافتگان را میدانستند و به مقامات عالی آنان در عالم برزخ و قیامت معرفت داشتند.
۱-حزن امیرالمؤمنین در شهادت حضرت زهرا علیهما السلام:
«دَفَنَهَا وَ عَفَّى مَوْضِعَ قَبْرِهَا فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ اَلْقَبْرِ هَاجَ بِهِ اَلْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ»1⃣
۲-حزن امیرالمؤمنین علیه السلام در شهادت مالک اشتر:
«دَخَلْنَا عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ بَلَغَهُ مَوْتُ اَلْأَشْتَرِ فَوَجَدْنَاهُ يَتَلَهَّفُ وَ يَتَأَسَّفُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِلَّهِ دَرُّ مَالِكٍ...عَلَى مِثْلِ مَالِكٍ فَلْتَبْكِ اَلْبَوَاكِي»2⃣
امیرالمؤمنین علیه السلام به درجات عالی دختر پیامبر و مالک اشتر کاملاً آگاه بودند چنانکه فرمود:
« لَوْ كُشِفَ اَلْغِطَاءُ مَا اِزْدَدْتُ يَقِيناً»3⃣ولی با این حال برای آن بزرگواران محزون و گریان بودند.
۳- حزن پیامبر علیه و آله السلام در وفات جعفر بن ابی طالب علیه السلام:
«إِنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ جَاءَتْهُ وَفَاةُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ كَانَ إِذَا دَخَلَ بَيْتَهُ كَثُرَ بُكَاؤُهُ عَلَيْهِمَا جِدّاً وَ يَقُولُ «كَانَا يُحَدِّثَانِي وَ يُؤَانِسَانِي فَذَهَبَا جَمِيعاً»4⃣
۴-حزن پیامبر علیه و آله السلام در وفات فرزندش ابراهیم:
«لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَمَلَتْ عَيْنُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تَدْمَعُ اَلْعَيْنُ وَ يَحْزَنُ اَلْقَلْبُ وَ لاَ نَقُولُ مَا يُسْخِطُ اَلرَّبَّ وَ إِنَّا بِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ»5⃣
۵-حضرت زهرا سلام الله علیها و پیامبر صلّی الله علیه و آله در هنگام وفات رقیه دختر آن حضرت گریان بودند.
«لَمَّا مَاتَتْ رُقَيَّةُ اِبْنَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِلْحَقِي بِسَلَفِنَا اَلصَّالِحِ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ أَصْحَابِهِ قَالَ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَى شَفِيرِ اَلْقَبْرِ تَنْحَدِرُ دُمُوعُهَا فِي اَلْقَبْرِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَتَلَقَّاهُ بِثَوْبِهِ قَائِماً يَدْعُو...»6⃣
۶-حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از پیامبر شب و روز گریان بودند.
«أَخَذَتْ بِالْبُكَاءِ وَ اَلْعَوِيلِ لَيْلَهَا وَ نَهَارَهَا وَ هِيَ لاَ تَرْقَأُ دَمْعَتُهَا وَ لاَ تَهْدَأُ زَفْرَتُهَا وَ اِجْتَمَعَ شُيُوخُ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ تَبْكِي اَللَّيْلَ وَ اَلنَّهَارَ فَلاَ أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اَللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لاَ بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلاً أَوْ نَهَاراً»7⃣
📚 منابع:
1⃣ بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۱/محمد باقر مجلسی/ناشر: انتشارات الوفاء/بیروت
2⃣ همان ج۳۳ ص۵۵۶
3⃣همان ج۴۰ ص۱۵۳
4⃣مَن لایحضره الفقیه ج۱ ص۱۷۷/محمد بن علی بابویه/ناشر:دفتر نشر اسلامی ۱۴۱۳ ه ق
5⃣الکافی ج۳ ص۲۶۲/محمد بن یعقوب کلینی/دارالکتب الاسلامیة
6⃣همان ج۳ ص۲۴۱
7⃣بحارالانوار ج۴۳ ص۱۷۷/محمد باقر مجلسی/ناشر: انتشارات الوفاء/بیروت
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#فرقه_لاله_زاری
#محمد_حسن_وکیلی
#صوفیه_عاشورا
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی و ادعای غفلت عزاداران
محمد حسن وکیلی مینویسد: «مؤمنین عادی وقتی برای مصائب کربلا می گریند از «فزتم واللـه فوزا عظیما» غافلند. و در آن حال، به وجد و سرور أصحاب امام حسین علیهالسلام در شهادت توجه ندارند، و علت آن انس با عالم دنیا و غفلت از آن جنبه است. و عده ای نیز که فقط به آن جنبه دیگر توجه میکنند از مصائب ظاهری آن بزرگواران غافلند. پس هر دو به نحوی غافلند، ولی سخن در این است
که:
کدام یک در مقام والاتری قرار دارند؟
در جواب باید گفت کسانی که به سرور و شادمانی آن بزرگواران به خاطر لقاء خدا توجه میکنند مقامشان بالاتر است. زیرا مشخص است که حال اول، حال افراد عادی است و حالت دوم، مربوط به أفرادی است که در تحت تربیت پیامبران و اولیاء قرار گرفته اند و رشد نموده اند؛ وگرنه انسانهای عادی همیشه در مرگ و شهادت فقط به جنبه ظاهری آن توجه دارند»1️⃣
پاسخ: گفته شد: «مؤمنین عادی وقتی برای مصائب کربلا می گریند از «فزتم واللـه فوزا عظیما» غافلند آیا امام رضا علیه السلام که آنقدر در مصیبت سیدالشهدا علیه السلام گریه میکنند که پلک چشم مبارکشان زخم میشود از فزتم واللـه فوزا عظیما -العیاذبالله- غافل بودند؟
«إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ»
و آیا امام سجاد علیه السلام که چهل سال بر سیدالشهدا علیه السلام گریه کرد از «فزتم واللـه فوزا عظیما» -العیاذبالله- غافل بوده اند؟
آیا امام زمان علیه السلام که میفرماید: در مصیبت سیدالشهدا علیه السلام به جای اشک خون میگریم تا بمیرم از «فزتم واللـه فوزا عظیما» -العیاذبالله- غافل بوده اند؟
ثانیا: آیا آن ثوابها و اجرهایی که برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام وعده داده شده برای کسی است که غافل از مقام «فزتم واللـه فوزا عظیما» است؟
«عَنْ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلُّ مَنْ بَكَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ اَلْحُسَيْنِ أَخَذْنَا بِيَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ اَلْجَنَّةَ»
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَفَسُ اَلْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ»
جالب این است که جناب وکیلی مقام کسانی که در روز عاشورا شاد و مسرورند را بالاتر از کسانی میداند که در روز عاشورا محزونند و حال آنکه کسانی را که در روز عاشورا
شادند مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند«وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، اَللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَيْهِمُ اَللَّعْنَ وَ اَلْعَذَابَ.»
جناب وکیلی افرادی را که در روز عاشورا شادند را تحت تربیت انبیاء و اولیاء معرفی کرده است ولی احادیث، حال پیامبر علیهم السلام را در مصیبت امام حسین علیه السلام این گونه توصیف کرده اند
«وَ قَدْ أَهْدَتْ لَنَا أُمُّ أَيْمَنَ لَبَناً وَ زُبْداً وَ تَمْراً فَقَدَّمْنَا مِنْهُ فَأَكَلَ ثُمَّ قَامَ إِلَى زَاوِيَةِ اَلْبَيْتِ فَصَلَّى رَكَعَاتٍ [رَكْعَتَانِ]فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ سُجُودِهِ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً فَلَمْ يَسْأَلْهُ أَحَدٌ مِنَّا إِجْلاَلاً وَ إِعْظَاماً لَهُ فَقَامَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَعَدَ فِي حَجْرِهِ فَقَالَ يَا أَبَتِ لَقَدْ دَخَلْتَ بَيْتَنَا فَمَا سُرِرْنَا بِشَيْءٍ كَسُرُورِنَا بِدُخُولِكَ ثُمَّ بَكَيْتَ بُكَاءً غَمَّنَا فَمَا أَبْكَاكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ آنِفاً فَأَخْبَرَنِي أَنَّكُمْ قَتْلَى وَ أَنَّ مَصَارِعَكُمْ شَتَّى..»
📚منبع:
1⃣عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۱-۱۲
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی مینویسد: «مؤمنین عادی وقتی برای مصائب کربلا می گریند از «فزتم واللـه فوزا عظیما» غافلند. و در آن حال، به وجد و سرور أصحاب امام حسین علیهالسلام در شهادت توجه ندارند، و علت آن انس با عالم دنیا و غفلت از آن جنبه است. و عده ای نیز که فقط به آن جنبه دیگر توجه میکنند از مصائب ظاهری آن بزرگواران غافلند. پس هر دو به نحوی غافلند، ولی سخن در این است
که:
کدام یک در مقام والاتری قرار دارند؟
در جواب باید گفت کسانی که به سرور و شادمانی آن بزرگواران به خاطر لقاء خدا توجه میکنند مقامشان بالاتر است. زیرا مشخص است که حال اول، حال افراد عادی است و حالت دوم، مربوط به أفرادی است که در تحت تربیت پیامبران و اولیاء قرار گرفته اند و رشد نموده اند؛ وگرنه انسانهای عادی همیشه در مرگ و شهادت فقط به جنبه ظاهری آن توجه دارند»1️⃣
پاسخ: گفته شد: «مؤمنین عادی وقتی برای مصائب کربلا می گریند از «فزتم واللـه فوزا عظیما» غافلند آیا امام رضا علیه السلام که آنقدر در مصیبت سیدالشهدا علیه السلام گریه میکنند که پلک چشم مبارکشان زخم میشود از فزتم واللـه فوزا عظیما -العیاذبالله- غافل بودند؟
«إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ»
و آیا امام سجاد علیه السلام که چهل سال بر سیدالشهدا علیه السلام گریه کرد از «فزتم واللـه فوزا عظیما» -العیاذبالله- غافل بوده اند؟
آیا امام زمان علیه السلام که میفرماید: در مصیبت سیدالشهدا علیه السلام به جای اشک خون میگریم تا بمیرم از «فزتم واللـه فوزا عظیما» -العیاذبالله- غافل بوده اند؟
ثانیا: آیا آن ثوابها و اجرهایی که برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام وعده داده شده برای کسی است که غافل از مقام «فزتم واللـه فوزا عظیما» است؟
«عَنْ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلُّ مَنْ بَكَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ اَلْحُسَيْنِ أَخَذْنَا بِيَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ اَلْجَنَّةَ»
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ نَفَسُ اَلْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ»
جالب این است که جناب وکیلی مقام کسانی که در روز عاشورا شاد و مسرورند را بالاتر از کسانی میداند که در روز عاشورا محزونند و حال آنکه کسانی را که در روز عاشورا
شادند مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند«وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، اَللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَيْهِمُ اَللَّعْنَ وَ اَلْعَذَابَ.»
جناب وکیلی افرادی را که در روز عاشورا شادند را تحت تربیت انبیاء و اولیاء معرفی کرده است ولی احادیث، حال پیامبر علیهم السلام را در مصیبت امام حسین علیه السلام این گونه توصیف کرده اند
«وَ قَدْ أَهْدَتْ لَنَا أُمُّ أَيْمَنَ لَبَناً وَ زُبْداً وَ تَمْراً فَقَدَّمْنَا مِنْهُ فَأَكَلَ ثُمَّ قَامَ إِلَى زَاوِيَةِ اَلْبَيْتِ فَصَلَّى رَكَعَاتٍ [رَكْعَتَانِ]فَلَمَّا كَانَ فِي آخِرِ سُجُودِهِ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً فَلَمْ يَسْأَلْهُ أَحَدٌ مِنَّا إِجْلاَلاً وَ إِعْظَاماً لَهُ فَقَامَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَعَدَ فِي حَجْرِهِ فَقَالَ يَا أَبَتِ لَقَدْ دَخَلْتَ بَيْتَنَا فَمَا سُرِرْنَا بِشَيْءٍ كَسُرُورِنَا بِدُخُولِكَ ثُمَّ بَكَيْتَ بُكَاءً غَمَّنَا فَمَا أَبْكَاكَ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ آنِفاً فَأَخْبَرَنِي أَنَّكُمْ قَتْلَى وَ أَنَّ مَصَارِعَكُمْ شَتَّى..»
📚منبع:
1⃣عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۱-۱۲
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی و ادعای نهی از گریه
آقای وکیلی می نویسد:
در برخی روایات میبینیم که ائمه برخی از اصحاب خود را از گریستن و اندوه نهی فرموده اند و بر این نکته تاکید نموده اند که شهادت گرچه در ظاهر مصیبت است ولی در واقع نجات و رستگاری است. وجه این روایات همان نکته ای است که عرض شد. در واقع مصائب اهل بیت علیهم السلام یک مکتب تربیتی است؛ آغاز آن گریه و حزن است، وسط آن عشق و شور و سرور، و پایان آن جمع بین هر دو امر می باشد.
جناب اصبغ بن نباته میگوید:(وقتی پس از ضربت خوردن حضرت) بر آن حضرت داخل شدم دیدم که امیرالمؤمنین را بر بالش هایی تکیه داده اند و عصابه زردی به سرش بسته اند، و روی مبارکش از بسیاری خونی که از سرش رفته است چنان زرد شده بود که ندانستم عصابه اش زردتر بود یا رنگ روی مبارکش. چون مولای خود را بر آن حال مشاهده کردم، بی تاب شدم و در قدم محترمش افتادم و می بوسیدم و بر دیده های
خود میمالیدم و میگریستم. حضرت فرمودند: ای اصبع گریه مکن که بهشت در پیش دارم. گفتم: فدای تو شوم، می دانم که تو به بهشت می روی من بر حال خود و بر مفارقت تو میگریم. در اینجا می بینیم که حضرٹ، أصبغ را از گریه حزن نهی می کنند.
اصبغ بن نباته از خواص امیرالمؤمنین علیه السلام است گریه وی، گریه حزن و اندوه بر مصائب شهادت حضرت نیست، اما بر فراق و جدایی حضرت می گرید. همچنین در احوالات امام صادق علیه السلام در حال شهادت آمده است: «داخل شد بر آن حضرت، بعض اصحابش در مرض وفاتش دید آن حضرت را
چندان لاغر و باریک شده که گویا از آن بزرگوار نمانده جز سر نازنینش، پس آن مرد به گریه در آمد. حضرت فرمودند: برای چه گریه میکنی؟ گفت: گریه نکنم با آنکه شما را به این حال می بینم؟! فرمودند: چنین مکن همانا مؤمن چنانست که هرچه عارض او شود خیر اوست، اگر بریده شود اعضای او برای او خیر است و اگر مالک شود شرق و مغرب را برای او خیر است»
در این جریان، به قطع و یقین گریه این شخص مصداق يحزنون لحزننا بوده و عبادت می باشد و موجب رحمت و مغفرت خداوند است؛ و نهی امام، نهی مولوی نبوده و از این بابت نیست که گریه امر ناپسندی است، ولی میخواهند او را رشد داده و به حقیقت بالاتری هدایت کنند و آن روی سکه را نیز به او نشان دهند.1⃣
پاسخ:
اولا: همان طور که آقای وکیلی گفت نهی در این دو روایت مولوی نیست پس نهی در این روایت با امر مولوی استحبابی در روایت دیگر تعارض ندارد.
قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ :«فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ»
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :فِي حَدِيثِ زِيَارَةِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ مِنْ قُرْبٍ وَ بُعْدٍ «قَالَ ثُمَّ لْيَنْدُبِ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ يَبْكِيهِ وَ يَأْمُرُ مَنْ فِي دَارِهِ مِمَّنْ لاَ يَتَّقِيهِ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ وَ يُقِيمُ فِي دَارِهِ اَلْمُصِيبَةَ بِإِظْهَارِ اَلْجَزَعِ عَلَيْهِ»
«فَعَلَى اَلْأَطَايِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَ اَلسَّلاَمُ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ اَلنَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ اَلدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ اَلصَّارِخُونَ وَ يَضِجَّ اَلضَّاجُّونَ وَ يَعِجَّ اَلْعَاجُّونَ»
ثانیا:نهی امیرالمؤمنین و امام صادق علیهماالسلام از گریه راوی در یک قضیه شخصی بوده است.راوی هنگامی که امام معصوم را با آن حال و وضع نامناسب مشاهده کرد به گریه افتاد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «لا تبك يا أصبغ، فإنها والله الجنة» یعنی اگر دلت به حال من می سوزد گریه مکن من به سوی بهشت می روم. این نهی از گریه در دو روایت در یک واقعه خاص با شرایط ویژه بوده است که هیچ منافاتی با روایاتی که همگان را ترغیب و امر به گریه برای سیدالشهدا علیه السلام می کند ندارد.
ثالثا: در هر دو روایت امیرالمؤمنین و امام صادق علیهماالسلام که به خصوص راوی میگویند گریه مکن دیگر نمی گویند که شادی کن ما به بهشت میرویم به تعبیر آقای وکیلی آن روی سکه که شادی و سرور است را نمی گویند. این دو روایت هیچگونه دلالتی بر مدعای آقای وکیلی که شادی و سرور در روز عاشورا است ندارد. پس این گفته آقای وکیلی «امام می خواهد راوی را رشد داده و به حقیقت بالاتری هدایت کنند و روی سکه را نیز به او نشان دهند» از روایت قابل استفاده نیست و روایت دلالتی برآن ندارد.
جالب آنکه آقای وکیلی طوایفی از روایات که همگی را ترغیب و سفارش به گریه بر سیدالشهدا علیه السلام می کنند را نادیده میگیرد و به دو روایتی که در قضیه شخصيه امام علیه السلام نهی غیر مولوی از گریه می کنند را ملاک بحث قرار میدهد.
📚منبع:
1⃣عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۲-۱۳
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#صوفیه_عاشورا
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
آقای وکیلی می نویسد:
در برخی روایات میبینیم که ائمه برخی از اصحاب خود را از گریستن و اندوه نهی فرموده اند و بر این نکته تاکید نموده اند که شهادت گرچه در ظاهر مصیبت است ولی در واقع نجات و رستگاری است. وجه این روایات همان نکته ای است که عرض شد. در واقع مصائب اهل بیت علیهم السلام یک مکتب تربیتی است؛ آغاز آن گریه و حزن است، وسط آن عشق و شور و سرور، و پایان آن جمع بین هر دو امر می باشد.
جناب اصبغ بن نباته میگوید:(وقتی پس از ضربت خوردن حضرت) بر آن حضرت داخل شدم دیدم که امیرالمؤمنین را بر بالش هایی تکیه داده اند و عصابه زردی به سرش بسته اند، و روی مبارکش از بسیاری خونی که از سرش رفته است چنان زرد شده بود که ندانستم عصابه اش زردتر بود یا رنگ روی مبارکش. چون مولای خود را بر آن حال مشاهده کردم، بی تاب شدم و در قدم محترمش افتادم و می بوسیدم و بر دیده های
خود میمالیدم و میگریستم. حضرت فرمودند: ای اصبع گریه مکن که بهشت در پیش دارم. گفتم: فدای تو شوم، می دانم که تو به بهشت می روی من بر حال خود و بر مفارقت تو میگریم. در اینجا می بینیم که حضرٹ، أصبغ را از گریه حزن نهی می کنند.
اصبغ بن نباته از خواص امیرالمؤمنین علیه السلام است گریه وی، گریه حزن و اندوه بر مصائب شهادت حضرت نیست، اما بر فراق و جدایی حضرت می گرید. همچنین در احوالات امام صادق علیه السلام در حال شهادت آمده است: «داخل شد بر آن حضرت، بعض اصحابش در مرض وفاتش دید آن حضرت را
چندان لاغر و باریک شده که گویا از آن بزرگوار نمانده جز سر نازنینش، پس آن مرد به گریه در آمد. حضرت فرمودند: برای چه گریه میکنی؟ گفت: گریه نکنم با آنکه شما را به این حال می بینم؟! فرمودند: چنین مکن همانا مؤمن چنانست که هرچه عارض او شود خیر اوست، اگر بریده شود اعضای او برای او خیر است و اگر مالک شود شرق و مغرب را برای او خیر است»
در این جریان، به قطع و یقین گریه این شخص مصداق يحزنون لحزننا بوده و عبادت می باشد و موجب رحمت و مغفرت خداوند است؛ و نهی امام، نهی مولوی نبوده و از این بابت نیست که گریه امر ناپسندی است، ولی میخواهند او را رشد داده و به حقیقت بالاتری هدایت کنند و آن روی سکه را نیز به او نشان دهند.1⃣
پاسخ:
اولا: همان طور که آقای وکیلی گفت نهی در این دو روایت مولوی نیست پس نهی در این روایت با امر مولوی استحبابی در روایت دیگر تعارض ندارد.
قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ :«فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ»
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :فِي حَدِيثِ زِيَارَةِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ مِنْ قُرْبٍ وَ بُعْدٍ «قَالَ ثُمَّ لْيَنْدُبِ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ يَبْكِيهِ وَ يَأْمُرُ مَنْ فِي دَارِهِ مِمَّنْ لاَ يَتَّقِيهِ بِالْبُكَاءِ عَلَيْهِ وَ يُقِيمُ فِي دَارِهِ اَلْمُصِيبَةَ بِإِظْهَارِ اَلْجَزَعِ عَلَيْهِ»
«فَعَلَى اَلْأَطَايِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَ اَلسَّلاَمُ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ اَلنَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ اَلدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ اَلصَّارِخُونَ وَ يَضِجَّ اَلضَّاجُّونَ وَ يَعِجَّ اَلْعَاجُّونَ»
ثانیا:نهی امیرالمؤمنین و امام صادق علیهماالسلام از گریه راوی در یک قضیه شخصی بوده است.راوی هنگامی که امام معصوم را با آن حال و وضع نامناسب مشاهده کرد به گریه افتاد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «لا تبك يا أصبغ، فإنها والله الجنة» یعنی اگر دلت به حال من می سوزد گریه مکن من به سوی بهشت می روم. این نهی از گریه در دو روایت در یک واقعه خاص با شرایط ویژه بوده است که هیچ منافاتی با روایاتی که همگان را ترغیب و امر به گریه برای سیدالشهدا علیه السلام می کند ندارد.
ثالثا: در هر دو روایت امیرالمؤمنین و امام صادق علیهماالسلام که به خصوص راوی میگویند گریه مکن دیگر نمی گویند که شادی کن ما به بهشت میرویم به تعبیر آقای وکیلی آن روی سکه که شادی و سرور است را نمی گویند. این دو روایت هیچگونه دلالتی بر مدعای آقای وکیلی که شادی و سرور در روز عاشورا است ندارد. پس این گفته آقای وکیلی «امام می خواهد راوی را رشد داده و به حقیقت بالاتری هدایت کنند و روی سکه را نیز به او نشان دهند» از روایت قابل استفاده نیست و روایت دلالتی برآن ندارد.
جالب آنکه آقای وکیلی طوایفی از روایات که همگی را ترغیب و سفارش به گریه بر سیدالشهدا علیه السلام می کنند را نادیده میگیرد و به دو روایتی که در قضیه شخصيه امام علیه السلام نهی غیر مولوی از گریه می کنند را ملاک بحث قرار میدهد.
📚منبع:
1⃣عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۲-۱۳
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#صوفیه_عاشورا
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی ادعای عدم عمومیت حزن
محمد حسن وکیلی مینویسد:
«اگر به این روایات درست نظر کنیم، تعابیر این روایات چنین نیست که به عنوان یک امر عمومی و کلی به همه شیعیان دستور به گریه حزن و عزا بدهد؛ بلکه این روایات بر لزوم ارتباط قلبی با امام و عشق و محبت اهل بیت تأکید میکند. در همین روایات، حضرت سفارش می فرمایند: از کسانی باشید که يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا»1⃣
پاسخ: اگر به روایات مراجعه شود سفارش به گریه بر سیدالشهدا علیه السلام و ترغیب مردم به آن یک امر عمومی است و هیچ استثنایی ندارد.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَيُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ دَمْعَةً حَتَّى تَسِيلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اَللَّهُ بِهَا فِي اَلْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً»
قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ :«فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ»
عَنْه عَلَيْهِ السَّلاَمُ:«دِعْبِلُ مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى عَلَى مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ يَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَيْنَاهُ عَلَى مُصَابِنَا وَ بَكَى لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا فِي زُمْرَتِنَا يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى عَلَى مُصَابِ جَدِّيَ اَلْحُسَيْنِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ اَلْبَتَّةَ»
در احادیث وارد شده که همه انبیاء علیهم السلام و در رأس آنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سپس امامان معصوم علیهم السلام برای سیدالشهدا علیه السلام مغموم، محزون و گریان بوده اند مراجعه نمایید به بحارالانوار ج ۴۴، ص ۲۲۳ (اخبار الله تعالى أنبياءه و نبینا صلی الله علیه و آله بشهادته)
بنابراین دستور به گریه و حزن برای سیدالشهدا علیه السلام یک امر عمومی است و حتی انبیاء و ائمه علیهم السلام و نیز از آن استثناء نشده اند.
📚منبع:
عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۰
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی مینویسد:
«اگر به این روایات درست نظر کنیم، تعابیر این روایات چنین نیست که به عنوان یک امر عمومی و کلی به همه شیعیان دستور به گریه حزن و عزا بدهد؛ بلکه این روایات بر لزوم ارتباط قلبی با امام و عشق و محبت اهل بیت تأکید میکند. در همین روایات، حضرت سفارش می فرمایند: از کسانی باشید که يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا»1⃣
پاسخ: اگر به روایات مراجعه شود سفارش به گریه بر سیدالشهدا علیه السلام و ترغیب مردم به آن یک امر عمومی است و هیچ استثنایی ندارد.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَيُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ دَمْعَةً حَتَّى تَسِيلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اَللَّهُ بِهَا فِي اَلْجَنَّةِ غُرَفاً يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً»
قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ :«فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ»
عَنْه عَلَيْهِ السَّلاَمُ:«دِعْبِلُ مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى عَلَى مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ يَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَيْنَاهُ عَلَى مُصَابِنَا وَ بَكَى لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا فِي زُمْرَتِنَا يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى عَلَى مُصَابِ جَدِّيَ اَلْحُسَيْنِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ اَلْبَتَّةَ»
در احادیث وارد شده که همه انبیاء علیهم السلام و در رأس آنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سپس امامان معصوم علیهم السلام برای سیدالشهدا علیه السلام مغموم، محزون و گریان بوده اند مراجعه نمایید به بحارالانوار ج ۴۴، ص ۲۲۳ (اخبار الله تعالى أنبياءه و نبینا صلی الله علیه و آله بشهادته)
بنابراین دستور به گریه و حزن برای سیدالشهدا علیه السلام یک امر عمومی است و حتی انبیاء و ائمه علیهم السلام و نیز از آن استثناء نشده اند.
📚منبع:
عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۰
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
سکه دو رو
محمد حسن وکیلی در توجیه شادی صوفیان در روز عاشورا مینویسد:
«به تعبیر مرحوم علامه طهرانی در روح مجرد، و به عبارت مختصر و کوتاه:
داستان کربلا، داستان بسیار غامض و پیچیده ای است. عيناً مانند سکه دو رو میباشد: یک روی آن عشق و شور و نیل و فوز حضرت سیدالشهداء علیه السلام می باشد به آن عوالم، و روی دیگر آن غصه و اندوه و عذاب و شکنجه و گریه. اما کسی می تواند آن روی سکه را تماشا کند که این رو را دیده و تماشا کرده و از آن عبور نموده باشد. در جریان عاشورا حال هیچ کس همچون ائمه نیست؛ گرچه مردم عادی ظاهرشان همچون ظاهر ائمه علیهم السلام بوده و به گریه حزن و اندوه مشغولند، ولی از آن عشق و شوری که امام در باطن داشته اند خالی اند. و عده ای از مؤمنین خالص دل و جانشان همچون امام شده اما ظاهرشان با آن حضرات هماهنگ نیست.
به طور کلی یکی از اشتباهاتی که مخالفین عرفان دارند این است که حالات نقل شده از بزرگان اهل عرفان را با حالات ائمه علیه السلام تطبیق میکنند و به مجرد ناهماهنگی به انحراف و بطلان اهل عرفان حکم می کنند، غافل از اینکه در راه خدا هر مرتبه از سلوک حکمی دارد. اگر برای سالکینی که به پایان سفر چهارم نرسیده اند بخواهیم حکمی تعیین کنیم، باید حالات ائمه را قبل از رسیدن به درجه امامت، یا حالات اصحاب خاص، یا حال برخی از انبیای سلف را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا با حال ایشان هماهنگ است یا نه؟ ولی متأسفانه اطلاعات ما از دوران قبل از امامت ائمه و همچنین حالات اصحاب سر ایشان بسیار کم است»1️⃣
پاسخ:
حتی یک روایت از معصومین علیهم السلام وارد نشده که بگوید عاشورا روز عشق بازی و فنای سیدالشهدا علیه السلام است، خوشحال و مسرور باشید. چنانکه گذشت احادیث همگی یکصدا عاشورا را روز حزن، اندوه و گریه معرفی میکنند.
https://t.me/sonnat_voice/4473
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
این گفته: «داستان کربلا، مانند سکه دو رو می باشد: یک روی آن عشق و شور و نیل و فوز حضرت سیدالشهداء علیه السلام می باشد به آن عوالم» صحیح نمی باشد چون احادیث، دیگر را نیز عزادار سیدالشهدا علیه السلام معرفی میکنند و اهل آسمانها را گریان و ماتم زده توصیف می کند.
«أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي اَلْخُلْدِ وَ اِقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ اَلْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ اَلْخَلاَئِقِ وَ بَكَتْ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لاَ يُرَى»
«يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَشْهَدُ لَقَدِ اِقْشَعَرَّتْ لِدِمَائِكُمْ أَظِلَّةُ اَلْعَرْشِ مَعَ أَظِلَّةِ اَلْخَلاَئِقِ وَ بَكَتْكُمُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ وَ سُكَّانُ اَلْجِنَانِ وَ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ»
«أُقِيمَتْ لَكَ اَلْمَآتِمُ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ، وَ لَطَمَتْ عَلَيْكَ اَلْحُورُ اَلْعِينُ، وَ بَكَتِ اَلسَّمَاءُ وَ سُكَّانُهَا، وَ اَلْجِنَانُ وَ خُزَّانُهَا ، وَ اَلْهِضَابُ وَ أَقْطَارُهَا، وَ اَلْأَرْضُ وَ أَقْطَارُهَا، وَ اَلْبِحَارُ وَ حِيتَانُهَا، وَ مَكَّةُ وَ بُنْيَانُهَا، وَ اَلْجِنَانُ وَ وِلْدَانُهَا، وَ اَلْبَيْتُ وَ اَلْمَقَامُ ، وَ اَلْمَشْعَرُ اَلْحَرَامُ ، وَ اَلْحِلُّ وَ اَلْإِحْرَامُ»
در زیارت عاشورا می خوانیم:
«يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ اَلرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ اَلْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ اَلْإِسْلاَمِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ»
📚منبع:
عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۵-۱۶
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی در توجیه شادی صوفیان در روز عاشورا مینویسد:
«به تعبیر مرحوم علامه طهرانی در روح مجرد، و به عبارت مختصر و کوتاه:
داستان کربلا، داستان بسیار غامض و پیچیده ای است. عيناً مانند سکه دو رو میباشد: یک روی آن عشق و شور و نیل و فوز حضرت سیدالشهداء علیه السلام می باشد به آن عوالم، و روی دیگر آن غصه و اندوه و عذاب و شکنجه و گریه. اما کسی می تواند آن روی سکه را تماشا کند که این رو را دیده و تماشا کرده و از آن عبور نموده باشد. در جریان عاشورا حال هیچ کس همچون ائمه نیست؛ گرچه مردم عادی ظاهرشان همچون ظاهر ائمه علیهم السلام بوده و به گریه حزن و اندوه مشغولند، ولی از آن عشق و شوری که امام در باطن داشته اند خالی اند. و عده ای از مؤمنین خالص دل و جانشان همچون امام شده اما ظاهرشان با آن حضرات هماهنگ نیست.
به طور کلی یکی از اشتباهاتی که مخالفین عرفان دارند این است که حالات نقل شده از بزرگان اهل عرفان را با حالات ائمه علیه السلام تطبیق میکنند و به مجرد ناهماهنگی به انحراف و بطلان اهل عرفان حکم می کنند، غافل از اینکه در راه خدا هر مرتبه از سلوک حکمی دارد. اگر برای سالکینی که به پایان سفر چهارم نرسیده اند بخواهیم حکمی تعیین کنیم، باید حالات ائمه را قبل از رسیدن به درجه امامت، یا حالات اصحاب خاص، یا حال برخی از انبیای سلف را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا با حال ایشان هماهنگ است یا نه؟ ولی متأسفانه اطلاعات ما از دوران قبل از امامت ائمه و همچنین حالات اصحاب سر ایشان بسیار کم است»1️⃣
پاسخ:
حتی یک روایت از معصومین علیهم السلام وارد نشده که بگوید عاشورا روز عشق بازی و فنای سیدالشهدا علیه السلام است، خوشحال و مسرور باشید. چنانکه گذشت احادیث همگی یکصدا عاشورا را روز حزن، اندوه و گریه معرفی میکنند.
https://t.me/sonnat_voice/4473
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
این گفته: «داستان کربلا، مانند سکه دو رو می باشد: یک روی آن عشق و شور و نیل و فوز حضرت سیدالشهداء علیه السلام می باشد به آن عوالم» صحیح نمی باشد چون احادیث، دیگر را نیز عزادار سیدالشهدا علیه السلام معرفی میکنند و اهل آسمانها را گریان و ماتم زده توصیف می کند.
«أَشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي اَلْخُلْدِ وَ اِقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ اَلْعَرْشِ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ اَلْخَلاَئِقِ وَ بَكَتْ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لاَ يُرَى»
«يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَشْهَدُ لَقَدِ اِقْشَعَرَّتْ لِدِمَائِكُمْ أَظِلَّةُ اَلْعَرْشِ مَعَ أَظِلَّةِ اَلْخَلاَئِقِ وَ بَكَتْكُمُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ وَ سُكَّانُ اَلْجِنَانِ وَ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ»
«أُقِيمَتْ لَكَ اَلْمَآتِمُ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ، وَ لَطَمَتْ عَلَيْكَ اَلْحُورُ اَلْعِينُ، وَ بَكَتِ اَلسَّمَاءُ وَ سُكَّانُهَا، وَ اَلْجِنَانُ وَ خُزَّانُهَا ، وَ اَلْهِضَابُ وَ أَقْطَارُهَا، وَ اَلْأَرْضُ وَ أَقْطَارُهَا، وَ اَلْبِحَارُ وَ حِيتَانُهَا، وَ مَكَّةُ وَ بُنْيَانُهَا، وَ اَلْجِنَانُ وَ وِلْدَانُهَا، وَ اَلْبَيْتُ وَ اَلْمَقَامُ ، وَ اَلْمَشْعَرُ اَلْحَرَامُ ، وَ اَلْحِلُّ وَ اَلْإِحْرَامُ»
در زیارت عاشورا می خوانیم:
«يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ اَلرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ اَلْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ اَلْإِسْلاَمِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ»
📚منبع:
عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام ص۱۵-۱۶
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
محمد حسن وکیلی، توجیه شادی روز عاشورا و پاسخ به آنها
چندی پیش مقاله ای با عنوان «عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام» توسط طلبه ای بی سواد و بیگانه با روایات برای مشروعیت بخشیدن به شادی روز عاشورا در فضای مجازی منتشر شد که ناگزیر از ذکر آنها و پاسخ آن در این پست هستیم.
توجیه اول:چهره نورانی سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4450
توجیه دوم:واقعه عاشورا دو بعدی است
https://t.me/sonnat_voice/4451
توجیه سوم:شهادت نعمت است
https://t.me/sonnat_voice/4452
توجیه چهارم:سخنان امیرالمومنین علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4453
توجیه پنجم: زیارتنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4454
توجیه ششم:خواب سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4456
توجیه هفتم:سخن حضرت قاسم علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4457
توجیه هشتم:گفتار علامه مجلسی رحمه الله
https://t.me/sonnat_voice/4458
توجیه نهم:مصیبت رحمت است
https://t.me/sonnat_voice/4461
۱-معنای عبارت«ما رایت الا جمیلا»
https://t.me/sonnat_voice/4462?single
توجیه دهم:رسیدن به فوز عظیم
https://t.me/sonnat_voice/4464
توجیه یازدهم:سخن حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4466
توجیه دوازدهم:شادی اصحاب
https://t.me/sonnat_voice/4469
توجیه سیزدهم:ادعای تعارض روایات
https://t.me/sonnat_voice/4471
۱-حزن امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4473
۲-حزن فرزندان پیامبر علیه و آله السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
برگرفته از کتاب نقدی بر تصوف نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب/نشر خسرو خوبان/تهران
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
چندی پیش مقاله ای با عنوان «عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام» توسط طلبه ای بی سواد و بیگانه با روایات برای مشروعیت بخشیدن به شادی روز عاشورا در فضای مجازی منتشر شد که ناگزیر از ذکر آنها و پاسخ آن در این پست هستیم.
توجیه اول:چهره نورانی سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4450
توجیه دوم:واقعه عاشورا دو بعدی است
https://t.me/sonnat_voice/4451
توجیه سوم:شهادت نعمت است
https://t.me/sonnat_voice/4452
توجیه چهارم:سخنان امیرالمومنین علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4453
توجیه پنجم: زیارتنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4454
توجیه ششم:خواب سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4456
توجیه هفتم:سخن حضرت قاسم علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4457
توجیه هشتم:گفتار علامه مجلسی رحمه الله
https://t.me/sonnat_voice/4458
توجیه نهم:مصیبت رحمت است
https://t.me/sonnat_voice/4461
۱-معنای عبارت«ما رایت الا جمیلا»
https://t.me/sonnat_voice/4462?single
توجیه دهم:رسیدن به فوز عظیم
https://t.me/sonnat_voice/4464
توجیه یازدهم:سخن حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4466
توجیه دوازدهم:شادی اصحاب
https://t.me/sonnat_voice/4469
توجیه سیزدهم:ادعای تعارض روایات
https://t.me/sonnat_voice/4471
۱-حزن امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4473
۲-حزن فرزندان پیامبر علیه و آله السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
برگرفته از کتاب نقدی بر تصوف نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب/نشر خسرو خوبان/تهران
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
روایات صوفیه برای مشروعیت بخشیدن به عشق مجازی ۱-روایاتی که مردم را ترغیب به آراستگی و زیبایی می نماید. ۲-روایاتی که ظاهر انسان ها را حاکی از باطن آنها می داند. ۳-روایاتی که دلالت بر محبت و شفقت به فرزند،پدر و مادر و.. دارد. ۴-روایاتی که از محبت به زنان…
کلام ملاهادی سبزواری در توجیه برای جواز عشق مجازی
ملاهادی سبزواری در حاشیه اسفار می نویسد:
(به خاطر وجود الفاظی از ترجمه عبارت معذوریم)
«إن قلت المشايخ يلتزمون التوفيق بين أوضاع الشريعة و الطريقة و المحققون منهم في هذا الجمع متوغلون و بهذا الأصل الشامخ متصلبون و هذا الأمر كيف يوافق الشريعة المطهرة - قلت لعلهم وجدوا رخصة من رموزها و دقائقها و لعلهم جوزوا اجتماع الأمر و النهي - كما جوزه كثير من المتشرعة فالخروج من الدار المغضوبة مأمور به و منهي عنه لأن هذا الخروج بعينه تصرف في مال الغير بدون إذنه و إخراج الزاني حشفته من فرج المرأة مأمور به و منهي عنه نظير ما مر فشيء واحد مبغوض و مطلوب للشارع المقدس من جهتين و بسطه موكول إلى موضعه و الله تعالى هو العالم بالأسرار»1⃣
جواب
اولا: اجتماع امر و نهی در مواردی است که از شارع امری وارد شده باشد و از جانب دیگر نهی به عنوان دیگر تعلق گرفته باشد سپس مکلف به سوء اختيارش در مجمع واحد مأمور به و منهي عنه را محقق نماید مثل صلوة در دار غصبی و لكن این ملاک و ضابطه در عشق به حسان الوجوه نیست زیرا در هیچ یک از ادله شرعيه امر به عشق به مظاهر وارد نشده است. البته ممکن است که مشایخ صوفیه مدعی استكشاف امر شرعی به وسیله مکاشفه باشند ولی بحث عدم حجیت مکاشفات در گذشته ذکر شد.
ثانيا: در مسأله اجتماع امر و نهی ، مکلف به سوء اختیارش مأمور به و منهي عنه شرعی را در مجمع واحد جمع می نماید ولی در محل بحث مرشد امر به کاری میکند که مورد تعلق نهی شرعی است. چنانکه سبزواری حرمت و مبغوضیت عشق مجازی را در نزد شارع پذیرفته است. پس در حقیقت باید گفت: مرشد امر به معصیت شارع می نماید پس داخل در مورد روایت «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»2⃣می باشد.
به عبارت دیگر: بر فرض که امر شرعی به طبیعت عشق به مظاهر داشته باشیم و نیز قائل به جواز اجتماع امر و نهی باشیم ولی مرشد نباید امر به فردی نماید که مبارک با حرام است زیرا این کار در حقیقت امر به معصیت است چنانکه فقیهی که مبنایش جواز اجتماع امر و نهی است صحیح نیست به جهت این مبنا به مقلدینش امر نماید نمازشان را در دار غضبی بخوانید.
⛔️بعضی از صوفیه نقل شده که می گوید: مرشد به جهت دفع صفات رذیله مانند کبر و حسد، امر به عشق مجازی می کند چون مرید هیچ راهی جز عاشق شدن برای رفع این گونه صفات ندارد، این مورد مانند موارد تزاحم دو تکلیف و تقديم أهم است. در محل بحث نیز چون مفسدة صفات رذیله بیش از مفسده عشق مجازی است پس حرمت عشق مجازی از فعلیت ساقط می شود.
جواب: اولا: تزاحم در موردی است که دو تکلیف در یک زمان به مكلف توجه پیدا کند که او قدرت بر امتثال هر دو را نداشته باشد. در این صورت باید تکلیف أهم را امتثال کند اما در محل بحث، امر به عشق مجازی از طرف شارع صادر نشده است پس تزاحم آن با امر به رفع صفات رذیله منتفی است.
ثانيا : این گفته که تنها راه زدودن صفات رذیله عشق مجازی است نیز ادعایی بدون دلیل است زیرا تمام توصیه های قرآن و عترت علیهم السلام از قبیل توکل، تسلیم و رضا، خوف از خدا، یاد مرگ و قیامت و... به جهت از بین بردن صفات رذیله است.
📚منابع:
1⃣الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة ج۷ ص۱۷۳/صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی/محشی:هادی بن مهدی سبزواری/ناشر:مکتبة المصطفوی/قم۱۳۶۸
2⃣من لا يحضره الفقيه ج۲ ص۶۲۱/محمد بن علی بابویه/تصحیح:علی اکبر غفاری/ناشر:جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
ملاهادی سبزواری در حاشیه اسفار می نویسد:
(به خاطر وجود الفاظی از ترجمه عبارت معذوریم)
«إن قلت المشايخ يلتزمون التوفيق بين أوضاع الشريعة و الطريقة و المحققون منهم في هذا الجمع متوغلون و بهذا الأصل الشامخ متصلبون و هذا الأمر كيف يوافق الشريعة المطهرة - قلت لعلهم وجدوا رخصة من رموزها و دقائقها و لعلهم جوزوا اجتماع الأمر و النهي - كما جوزه كثير من المتشرعة فالخروج من الدار المغضوبة مأمور به و منهي عنه لأن هذا الخروج بعينه تصرف في مال الغير بدون إذنه و إخراج الزاني حشفته من فرج المرأة مأمور به و منهي عنه نظير ما مر فشيء واحد مبغوض و مطلوب للشارع المقدس من جهتين و بسطه موكول إلى موضعه و الله تعالى هو العالم بالأسرار»1⃣
جواب
اولا: اجتماع امر و نهی در مواردی است که از شارع امری وارد شده باشد و از جانب دیگر نهی به عنوان دیگر تعلق گرفته باشد سپس مکلف به سوء اختيارش در مجمع واحد مأمور به و منهي عنه را محقق نماید مثل صلوة در دار غصبی و لكن این ملاک و ضابطه در عشق به حسان الوجوه نیست زیرا در هیچ یک از ادله شرعيه امر به عشق به مظاهر وارد نشده است. البته ممکن است که مشایخ صوفیه مدعی استكشاف امر شرعی به وسیله مکاشفه باشند ولی بحث عدم حجیت مکاشفات در گذشته ذکر شد.
ثانيا: در مسأله اجتماع امر و نهی ، مکلف به سوء اختیارش مأمور به و منهي عنه شرعی را در مجمع واحد جمع می نماید ولی در محل بحث مرشد امر به کاری میکند که مورد تعلق نهی شرعی است. چنانکه سبزواری حرمت و مبغوضیت عشق مجازی را در نزد شارع پذیرفته است. پس در حقیقت باید گفت: مرشد امر به معصیت شارع می نماید پس داخل در مورد روایت «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»2⃣می باشد.
به عبارت دیگر: بر فرض که امر شرعی به طبیعت عشق به مظاهر داشته باشیم و نیز قائل به جواز اجتماع امر و نهی باشیم ولی مرشد نباید امر به فردی نماید که مبارک با حرام است زیرا این کار در حقیقت امر به معصیت است چنانکه فقیهی که مبنایش جواز اجتماع امر و نهی است صحیح نیست به جهت این مبنا به مقلدینش امر نماید نمازشان را در دار غضبی بخوانید.
⛔️بعضی از صوفیه نقل شده که می گوید: مرشد به جهت دفع صفات رذیله مانند کبر و حسد، امر به عشق مجازی می کند چون مرید هیچ راهی جز عاشق شدن برای رفع این گونه صفات ندارد، این مورد مانند موارد تزاحم دو تکلیف و تقديم أهم است. در محل بحث نیز چون مفسدة صفات رذیله بیش از مفسده عشق مجازی است پس حرمت عشق مجازی از فعلیت ساقط می شود.
جواب: اولا: تزاحم در موردی است که دو تکلیف در یک زمان به مكلف توجه پیدا کند که او قدرت بر امتثال هر دو را نداشته باشد. در این صورت باید تکلیف أهم را امتثال کند اما در محل بحث، امر به عشق مجازی از طرف شارع صادر نشده است پس تزاحم آن با امر به رفع صفات رذیله منتفی است.
ثانيا : این گفته که تنها راه زدودن صفات رذیله عشق مجازی است نیز ادعایی بدون دلیل است زیرا تمام توصیه های قرآن و عترت علیهم السلام از قبیل توکل، تسلیم و رضا، خوف از خدا، یاد مرگ و قیامت و... به جهت از بین بردن صفات رذیله است.
📚منابع:
1⃣الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة ج۷ ص۱۷۳/صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی/محشی:هادی بن مهدی سبزواری/ناشر:مکتبة المصطفوی/قم۱۳۶۸
2⃣من لا يحضره الفقيه ج۲ ص۶۲۱/محمد بن علی بابویه/تصحیح:علی اکبر غفاری/ناشر:جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
⛔️مکاشفات فوق براهین عقلیه
صوفیه در مواردی که مکاشفاتشان با ادراكات عقل تنافي دارد، کشف و شهود را مقدم بر عقل مي کنند و ادراکات عقلي را نمی پذیرند و می گویند: «طور وراء طور العقل »
صدرالمتالهین می نویسد:
«مبادا به واسطه ذهن ناقص خود گمان کنی مقاصد این قوم از بزرگان عارفان و اصطلاحات و کلمات مرموزشان خالی از برهان بوده و از قبیل حرفهای جزاف و تخمینی با تخيلات شعری است حاشا که چنین باشد و اما مسئله مطابقت نداشتن کلمات ایشان با قوانین صحیح برهانی و مقدمات حقه حکمی، ناشی از قصور و کوتاهی بینندگان و کمی شعور آنهاست و ناشی از ضعف احاطه آنان به قوانین است و الا مرتبه مکاشفات آنان در افاده يقين فوق مرتبه براهین است و اگر بخواهی آنان را با برهان تکذیب کنی ایشان تو را به واسطه شهود انکار می کنند و آنها را با آنچه خودت اسم برهان بر آن می نهی تکذیب می کنی. والابرهان حقیقی مخالف با شهود نمی شود پس اگرچه در این مباحث سابقه ناسازگاریهایی با ظاهرحکمت نظری میبینی لكن بدان که روح این مبحث از انوار نبوت و مشكاة ولایت که عالم به مراتب وجود و لوازم آن است هویدا گشته ولذا ما ترسی از اظهار آن نداریم اگر چه کسانی که خود رابه فلسفه نسبت می دهند ومقلدینشان از قبول آن امتناع ورزند»1️⃣
آقای مصباح یزدی: « آنچه درباره «رابطه عقل و عرفان» مورد اختلاف است و یکی از مسایل مبنايي مورد اختلاف بین طرفداران و مخالفان عرفان مي باشد این است که،درباره داده های عرفاني که مفروض این است که از راه کشف و شهود به دست مي آيد آیا عقل مي تواند به قضاوت و ارزيابي بنشیند و مثلا بعضي از آنها را نفی کند؟ پاسخ به این سؤال از آن جهت اهمیت دارد که بسیاری از عرفا مطالبي را اظهار مي دارند که قابل تبیین عقلانی نیست و ادعا می کنند این مطالب را از راه باطن یافته اند و عقل توان در آنها را ندارد و به طور طبعی حق نفی و انکار آنها را هم نخواهد داشت.»2️⃣
ملاصدرا ادعای برتری مکاشفه بر عقل و علم حصولی را از مشایخ صوفیه می پذیرد ولی همین ادعا را از جهله صوفیه نمی پذیرد و به آنان اعتراض می کند و می گوید:
«هرگاه کسی بر اینان ایرادی نماید به راحتی پاسخ می گویند که ریشه این اعتراضها و علت آن یکی دانش است و یکی جدل و دیگری بی دقتی عالمان ظاهر بين در عمق کلمات، و اسرار سخنان ماست چون علم حجاب است و جدل کار نفس و سخنان ما را فقط کسانی که اهل مکاشفه اند درک می کنند این یکی از مغالطه هایی است که به کار می بندند تا عقائد مسلمانان را تخریب کرده آنان را درگمراهی بیندازند»3️⃣
📚منابع:
1️⃣الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة ج۲ ص۳۱۶/صدرالمتالهین شیرازی/ناشر:دار احیا التراث العربی/بیروت
2️⃣در جستجوی عرفان اسلامی ص۵۱/محمد تقی مصباح یزدی/ناشر:انتشارات موسسه امام خمینی
3️⃣کسر الاصنام الجاهلیة ص۴۷/صدرالمتالهین شیرازی/مصحح:دکتر محسن جهانگیری/ناشر:بنیاد حکمت صدرا
#تعارض_و_نقد_در_آراء_فلسفی_و_عرفانی
#استاد_هاشمی_نسب
#عرفان_تصوف
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
@sonnat_voice
صوفیه در مواردی که مکاشفاتشان با ادراكات عقل تنافي دارد، کشف و شهود را مقدم بر عقل مي کنند و ادراکات عقلي را نمی پذیرند و می گویند: «طور وراء طور العقل »
صدرالمتالهین می نویسد:
«مبادا به واسطه ذهن ناقص خود گمان کنی مقاصد این قوم از بزرگان عارفان و اصطلاحات و کلمات مرموزشان خالی از برهان بوده و از قبیل حرفهای جزاف و تخمینی با تخيلات شعری است حاشا که چنین باشد و اما مسئله مطابقت نداشتن کلمات ایشان با قوانین صحیح برهانی و مقدمات حقه حکمی، ناشی از قصور و کوتاهی بینندگان و کمی شعور آنهاست و ناشی از ضعف احاطه آنان به قوانین است و الا مرتبه مکاشفات آنان در افاده يقين فوق مرتبه براهین است و اگر بخواهی آنان را با برهان تکذیب کنی ایشان تو را به واسطه شهود انکار می کنند و آنها را با آنچه خودت اسم برهان بر آن می نهی تکذیب می کنی. والابرهان حقیقی مخالف با شهود نمی شود پس اگرچه در این مباحث سابقه ناسازگاریهایی با ظاهرحکمت نظری میبینی لكن بدان که روح این مبحث از انوار نبوت و مشكاة ولایت که عالم به مراتب وجود و لوازم آن است هویدا گشته ولذا ما ترسی از اظهار آن نداریم اگر چه کسانی که خود رابه فلسفه نسبت می دهند ومقلدینشان از قبول آن امتناع ورزند»1️⃣
آقای مصباح یزدی: « آنچه درباره «رابطه عقل و عرفان» مورد اختلاف است و یکی از مسایل مبنايي مورد اختلاف بین طرفداران و مخالفان عرفان مي باشد این است که،درباره داده های عرفاني که مفروض این است که از راه کشف و شهود به دست مي آيد آیا عقل مي تواند به قضاوت و ارزيابي بنشیند و مثلا بعضي از آنها را نفی کند؟ پاسخ به این سؤال از آن جهت اهمیت دارد که بسیاری از عرفا مطالبي را اظهار مي دارند که قابل تبیین عقلانی نیست و ادعا می کنند این مطالب را از راه باطن یافته اند و عقل توان در آنها را ندارد و به طور طبعی حق نفی و انکار آنها را هم نخواهد داشت.»2️⃣
ملاصدرا ادعای برتری مکاشفه بر عقل و علم حصولی را از مشایخ صوفیه می پذیرد ولی همین ادعا را از جهله صوفیه نمی پذیرد و به آنان اعتراض می کند و می گوید:
«هرگاه کسی بر اینان ایرادی نماید به راحتی پاسخ می گویند که ریشه این اعتراضها و علت آن یکی دانش است و یکی جدل و دیگری بی دقتی عالمان ظاهر بين در عمق کلمات، و اسرار سخنان ماست چون علم حجاب است و جدل کار نفس و سخنان ما را فقط کسانی که اهل مکاشفه اند درک می کنند این یکی از مغالطه هایی است که به کار می بندند تا عقائد مسلمانان را تخریب کرده آنان را درگمراهی بیندازند»3️⃣
📚منابع:
1️⃣الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة ج۲ ص۳۱۶/صدرالمتالهین شیرازی/ناشر:دار احیا التراث العربی/بیروت
2️⃣در جستجوی عرفان اسلامی ص۵۱/محمد تقی مصباح یزدی/ناشر:انتشارات موسسه امام خمینی
3️⃣کسر الاصنام الجاهلیة ص۴۷/صدرالمتالهین شیرازی/مصحح:دکتر محسن جهانگیری/ناشر:بنیاد حکمت صدرا
#تعارض_و_نقد_در_آراء_فلسفی_و_عرفانی
#استاد_هاشمی_نسب
#عرفان_تصوف
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
@sonnat_voice
کتاب_محک_در_میزان_یا_عیار_سنجی_علمی_صوفیان.pdf
3.6 MB
📚معرفی کتاب محک در میزان عیار سنجی علمی صوفیان(تصحیح شده)
بسمه تعالی:
در سال ۹۹ کتابی ارزشمند به نام «سیری در آثار علامه سید محمد حسین طهرانی» توسط استاد سید محمود هاشمی نسب به چاپ رسید که حاوی نقد بعضی از آراء آقای سید محمد حسین طهرانی بود که این امر موجب شد مریدان ایشان در پاسخ کتابی به نام «محک» منتشر کنند که حاوی مطالبی بی پایه و بی اساس بود حال نویسنده در جواب سخنان غیر علمی آنان نوشتاری را به نام «کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان» گرد آوری کرده است امید آنکه مورد استفاده حق جویان قرار گیرد وسستی عقائد مدعیان عرفان بر همگان روشن گردد.
این اثر تا کنون به چاپ نرسیده است.
#دانلود_کتاب
#عرفان_تصوف
#اختصاصی_کانال
#محمد_حسین_طهرانی
#تزویر_در_عرفان
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
بسمه تعالی:
در سال ۹۹ کتابی ارزشمند به نام «سیری در آثار علامه سید محمد حسین طهرانی» توسط استاد سید محمود هاشمی نسب به چاپ رسید که حاوی نقد بعضی از آراء آقای سید محمد حسین طهرانی بود که این امر موجب شد مریدان ایشان در پاسخ کتابی به نام «محک» منتشر کنند که حاوی مطالبی بی پایه و بی اساس بود حال نویسنده در جواب سخنان غیر علمی آنان نوشتاری را به نام «کتاب محک در میزان یا عیار سنجی علمی صوفیان» گرد آوری کرده است امید آنکه مورد استفاده حق جویان قرار گیرد وسستی عقائد مدعیان عرفان بر همگان روشن گردد.
این اثر تا کنون به چاپ نرسیده است.
#دانلود_کتاب
#عرفان_تصوف
#اختصاصی_کانال
#محمد_حسین_طهرانی
#تزویر_در_عرفان
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
Forwarded from مدعیان عرفان و تصوف
محمد حسن وکیلی، توجیه شادی روز عاشورا و پاسخ به آنها
چندی پیش مقاله ای با عنوان «عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام» توسط طلبه ای بی سواد و بیگانه با روایات برای مشروعیت بخشیدن به شادی روز عاشورا در فضای مجازی منتشر شد که ناگزیر از ذکر آنها و پاسخ آن در این پست هستیم.
توجیه اول:چهره نورانی سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4450
توجیه دوم:واقعه عاشورا دو بعدی است
https://t.me/sonnat_voice/4451
توجیه سوم:شهادت نعمت است
https://t.me/sonnat_voice/4452
توجیه چهارم:سخنان امیرالمومنین علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4453
توجیه پنجم: زیارتنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4454
توجیه ششم:خواب سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4456
توجیه هفتم:سخن حضرت قاسم علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4457
توجیه هشتم:گفتار علامه مجلسی رحمه الله
https://t.me/sonnat_voice/4458
توجیه نهم:مصیبت رحمت است
https://t.me/sonnat_voice/4461
۱-معنای عبارت«ما رایت الا جمیلا»
https://t.me/sonnat_voice/4462?single
توجیه دهم:رسیدن به فوز عظیم
https://t.me/sonnat_voice/4464
توجیه یازدهم:سخن حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4466
توجیه دوازدهم:شادی اصحاب
https://t.me/sonnat_voice/4469
توجیه سیزدهم:ادعای تعارض روایات
https://t.me/sonnat_voice/4471
۱-حزن امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4473
۲-حزن فرزندان پیامبر علیه و آله السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
برگرفته از کتاب نقدی بر تصوف نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب/نشر خسرو خوبان/تهران
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
چندی پیش مقاله ای با عنوان «عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام» توسط طلبه ای بی سواد و بیگانه با روایات برای مشروعیت بخشیدن به شادی روز عاشورا در فضای مجازی منتشر شد که ناگزیر از ذکر آنها و پاسخ آن در این پست هستیم.
توجیه اول:چهره نورانی سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4450
توجیه دوم:واقعه عاشورا دو بعدی است
https://t.me/sonnat_voice/4451
توجیه سوم:شهادت نعمت است
https://t.me/sonnat_voice/4452
توجیه چهارم:سخنان امیرالمومنین علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4453
توجیه پنجم: زیارتنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4454
توجیه ششم:خواب سیدالشهدا علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4456
توجیه هفتم:سخن حضرت قاسم علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4457
توجیه هشتم:گفتار علامه مجلسی رحمه الله
https://t.me/sonnat_voice/4458
توجیه نهم:مصیبت رحمت است
https://t.me/sonnat_voice/4461
۱-معنای عبارت«ما رایت الا جمیلا»
https://t.me/sonnat_voice/4462?single
توجیه دهم:رسیدن به فوز عظیم
https://t.me/sonnat_voice/4464
توجیه یازدهم:سخن حضرت علی اکبر علیه السلام
https://t.me/sonnat_voice/4466
توجیه دوازدهم:شادی اصحاب
https://t.me/sonnat_voice/4469
توجیه سیزدهم:ادعای تعارض روایات
https://t.me/sonnat_voice/4471
۱-حزن امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4473
۲-حزن فرزندان پیامبر علیه و آله السلام در روز عاشورا
https://t.me/sonnat_voice/4474
https://t.me/sonnat_voice/4477
برگرفته از کتاب نقدی بر تصوف نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب/نشر خسرو خوبان/تهران
#محرم_صفر
#عرفان_تصوف
#محمد_حسن_وکیلی
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#صوفیه_عاشورا
#نقدی_بر_تصوف_حوزوی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice