دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا
۲-آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (م ۱۳۹۵ ق) از بزرگ ترین فلاسفه صدرایی، درباره نظر ملاصدرا پیرامون معاد می نویسد:
«قول چهارم، مذهب صدرالحکماء است که می فرماید: نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری، همیشه خیال بدن دنیوی خود را می نماید، چون قوه خیال بر نفس، بعد از موت باقی است و همین که خیال بدن خود را نمود، بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود و نفس با چنین بدنی -که از قدرت خیال بر اختراع بدن فراهم شده است -در معاد محشور خواهد شد و ثواب و عتاب او با همین بدن است. در حقیقت در نزد این مرد بزرگ، بدن اخروی به منزله سایه و پرتوی است از نفس، ... به تفصیلی که در کتب خود، با اصول حکمیه، تقریب و تقریر فرموده است. لیکن در نزد این ضعيف، التزام به این قول، بسیار صعب و دشوار است، زیرا که به طور قطع، مخالف با ظواهر بسیاری از آیات و مباین با صریح اخبار معتبره است»
📚منبع:
مجموعه رسائل و مقالات فلسفی ص۸۳/سید ابوالحسن رفیعی/ناشر:انتشارات الزهرا علیها السلام/تهران
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
۲-آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (م ۱۳۹۵ ق) از بزرگ ترین فلاسفه صدرایی، درباره نظر ملاصدرا پیرامون معاد می نویسد:
«قول چهارم، مذهب صدرالحکماء است که می فرماید: نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری، همیشه خیال بدن دنیوی خود را می نماید، چون قوه خیال بر نفس، بعد از موت باقی است و همین که خیال بدن خود را نمود، بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود و نفس با چنین بدنی -که از قدرت خیال بر اختراع بدن فراهم شده است -در معاد محشور خواهد شد و ثواب و عتاب او با همین بدن است. در حقیقت در نزد این مرد بزرگ، بدن اخروی به منزله سایه و پرتوی است از نفس، ... به تفصیلی که در کتب خود، با اصول حکمیه، تقریب و تقریر فرموده است. لیکن در نزد این ضعيف، التزام به این قول، بسیار صعب و دشوار است، زیرا که به طور قطع، مخالف با ظواهر بسیاری از آیات و مباین با صریح اخبار معتبره است»
📚منبع:
مجموعه رسائل و مقالات فلسفی ص۸۳/سید ابوالحسن رفیعی/ناشر:انتشارات الزهرا علیها السلام/تهران
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا
۳-آیة الله میرزا احمد آشتیانی (م ۱۳۵۴ ش) از مدرسان به نام فلسفه، در لوامع الحقائق فی اصول العقائد» می نویسد:
«این معاد به صورت بدن مثالی که اصولی [اصول یازده گانه صدرایی] برای اثبات آن تأسیس گردید و قواعد آن را محکم ساختید و بنیان آن را استوار داشتید و افکار خود را در تبیین آن خسته کردید، به هیچ روی با بدنی که در رستاخیز بزرگ محشور می گردد منطبق نیست؛ اگر چه در ظاهر کار با قالب های مثالي عالم برزخ ممکن است انطباق داشته باشد. بنابراین [انکار معاد جسمانی» و بازگشت روحها به بدنها که عقل سلیم نیز با آن مساعد است مخالف نص قرآن و مخالف همه ادیان است و انکار یک امر ضروری در اسلام می باشد. خدای متعال خود ما را از لغزش های همی و آراء بزک کرده به وسیله شیطان، محفوظ نگاه دارد.»
📚منبع:
لوامع الحقائق ص۴۲-۴۴/احمد آشتیانی/ناشر:چاپخانه بهمن۱۳۵۳
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
۳-آیة الله میرزا احمد آشتیانی (م ۱۳۵۴ ش) از مدرسان به نام فلسفه، در لوامع الحقائق فی اصول العقائد» می نویسد:
«این معاد به صورت بدن مثالی که اصولی [اصول یازده گانه صدرایی] برای اثبات آن تأسیس گردید و قواعد آن را محکم ساختید و بنیان آن را استوار داشتید و افکار خود را در تبیین آن خسته کردید، به هیچ روی با بدنی که در رستاخیز بزرگ محشور می گردد منطبق نیست؛ اگر چه در ظاهر کار با قالب های مثالي عالم برزخ ممکن است انطباق داشته باشد. بنابراین [انکار معاد جسمانی» و بازگشت روحها به بدنها که عقل سلیم نیز با آن مساعد است مخالف نص قرآن و مخالف همه ادیان است و انکار یک امر ضروری در اسلام می باشد. خدای متعال خود ما را از لغزش های همی و آراء بزک کرده به وسیله شیطان، محفوظ نگاه دارد.»
📚منبع:
لوامع الحقائق ص۴۲-۴۴/احمد آشتیانی/ناشر:چاپخانه بهمن۱۳۵۳
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا
۴-آية الله شیخ جعفر سبحانی که در درس اسفار علامه طباطبایی شرکت می کرده است، درباره نظر علامه در مورد معاد اسفار مینویسد:
«ایشان (علامه)، هیچ وقت معاد را تدریس نمی کرد. به خاطر دارم، هنگامی که خدمتشان منظومه می خواندیم، وقتی به مبحث معاد رسیدیم، درس را تعطیل کردند. علت را هم هیچ وقت بیان نکردند. فقط تنها چیزی که ما توانستیم کشف کنیم این بود که مرحوم علامه طباطبایی، معاد مرحوم صدرالمتألهين را قبول نداشت، چون با ظواهر آیات تطبيق نمی کرد. البته صدرالمتألهین خیلی تلاش کرد که بگوید معادی را که آورده، عین قرآن است و از قرآن استخراج شده، و آیات را بر آن تطبیق داد. با این حال، معاد مرحوم آخوند (ملاصدرا ) با اکثر آیات قرآني تطبيق نمی کند. معادی را که مرحوم صدرالمتألهين گفته، در واقع نوعی معاد برزخی است (نه معاد حشرى)؛ جسم، جسم برزخی (یعنی تمثلی و تخیلی بدون جرم) است. میوه، میوه برزخی است و خلاصه یک سلسله صور غيبيه هستند که ماده ندارند و فقط صورت دارند. مرحوم علامه طباطبایی این معاد را قبول نداشت، و اگر بنا بود تدریس کند، ناگزیر به رد آن قسمت از اسفار بود. به این جهت به این معاد را تدریس کرد و نه حاشیه ای بر آن نوشت، ... همین قدر می دانیم که معاد صدرالمتألهین ایشان را راضی و قانع نکرد و آنها را موافق نمی دید.»
📚منبع:
مقاله «مقام علمی و فرهنگی علامه طباطبایی» ص۶ مصاحبه با شیخ جعفر سبحانی/گردآورنده:مجله کیهان فرهنگی/شماره۶۸ آبان۱۳۶۸
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
۴-آية الله شیخ جعفر سبحانی که در درس اسفار علامه طباطبایی شرکت می کرده است، درباره نظر علامه در مورد معاد اسفار مینویسد:
«ایشان (علامه)، هیچ وقت معاد را تدریس نمی کرد. به خاطر دارم، هنگامی که خدمتشان منظومه می خواندیم، وقتی به مبحث معاد رسیدیم، درس را تعطیل کردند. علت را هم هیچ وقت بیان نکردند. فقط تنها چیزی که ما توانستیم کشف کنیم این بود که مرحوم علامه طباطبایی، معاد مرحوم صدرالمتألهين را قبول نداشت، چون با ظواهر آیات تطبيق نمی کرد. البته صدرالمتألهین خیلی تلاش کرد که بگوید معادی را که آورده، عین قرآن است و از قرآن استخراج شده، و آیات را بر آن تطبیق داد. با این حال، معاد مرحوم آخوند (ملاصدرا ) با اکثر آیات قرآني تطبيق نمی کند. معادی را که مرحوم صدرالمتألهين گفته، در واقع نوعی معاد برزخی است (نه معاد حشرى)؛ جسم، جسم برزخی (یعنی تمثلی و تخیلی بدون جرم) است. میوه، میوه برزخی است و خلاصه یک سلسله صور غيبيه هستند که ماده ندارند و فقط صورت دارند. مرحوم علامه طباطبایی این معاد را قبول نداشت، و اگر بنا بود تدریس کند، ناگزیر به رد آن قسمت از اسفار بود. به این جهت به این معاد را تدریس کرد و نه حاشیه ای بر آن نوشت، ... همین قدر می دانیم که معاد صدرالمتألهین ایشان را راضی و قانع نکرد و آنها را موافق نمی دید.»
📚منبع:
مقاله «مقام علمی و فرهنگی علامه طباطبایی» ص۶ مصاحبه با شیخ جعفر سبحانی/گردآورنده:مجله کیهان فرهنگی/شماره۶۸ آبان۱۳۶۸
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا ۴-آية الله شیخ جعفر سبحانی که در درس اسفار علامه طباطبایی شرکت می کرده است، درباره نظر علامه در مورد معاد اسفار مینویسد: «ایشان (علامه)، هیچ وقت معاد را تدریس نمی کرد. به خاطر دارم، هنگامی که خدمتشان منظومه می خواندیم،…
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا
۵-استاد مرتضی مطهری درباره اعتقاد ملاصدرا به معاد جسمانی می نویسد:
«امثال ملاصدرا گفته اند معاد، جسمانی است، اما همه معاد جسمانی را برده اند در داخل خود روح و عالم ارواح، یعنی گفته اند این خصائص جسمانی در عالم ارواح وجود دارد.. البته این مطلب هم مشکل را حل نکرده است یعنی ما این را با مجموع آیات قرآن نمی توانیم تطبیق کنیم، با اینکه خیلی حرف خوبی است، و آن را با دلایل علمی هم می شود تأیید کرد، ولی معاد قرآن را با این مطلب نمی شود توجیه کرد؛ چون معاد قرآن روی تنها انسان نیست روی همه عالم است. قرآن اساسا (در امر معاد و بازگشت)، راجع به عالم ماده بحث می کند، نه تنها انسان»
📚منبع:
مجموعه آثار ج۴ ص۷۹۲/مرتضی مطهری/ناشر:انتشارات صدرا/تهران
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
۵-استاد مرتضی مطهری درباره اعتقاد ملاصدرا به معاد جسمانی می نویسد:
«امثال ملاصدرا گفته اند معاد، جسمانی است، اما همه معاد جسمانی را برده اند در داخل خود روح و عالم ارواح، یعنی گفته اند این خصائص جسمانی در عالم ارواح وجود دارد.. البته این مطلب هم مشکل را حل نکرده است یعنی ما این را با مجموع آیات قرآن نمی توانیم تطبیق کنیم، با اینکه خیلی حرف خوبی است، و آن را با دلایل علمی هم می شود تأیید کرد، ولی معاد قرآن را با این مطلب نمی شود توجیه کرد؛ چون معاد قرآن روی تنها انسان نیست روی همه عالم است. قرآن اساسا (در امر معاد و بازگشت)، راجع به عالم ماده بحث می کند، نه تنها انسان»
📚منبع:
مجموعه آثار ج۴ ص۷۹۲/مرتضی مطهری/ناشر:انتشارات صدرا/تهران
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا ۵-استاد مرتضی مطهری درباره اعتقاد ملاصدرا به معاد جسمانی می نویسد: «امثال ملاصدرا گفته اند معاد، جسمانی است، اما همه معاد جسمانی را برده اند در داخل خود روح و عالم ارواح، یعنی گفته اند این خصائص جسمانی در عالم ارواح…
دیدگاه برخی فلاسفه راجع به معاد ملاصدرا
۶-آیة الله محمد تقی مصباح یزدی در نقد نظریه ملاصدرا پیرامون معاد می نویسد:
«یکی از مهم ترین مخالفت های این نظریه با ظواهر کتاب و سنت، این است که ایشان «إحياء بعد الموت» را به همان انتقال نفس از «عالم ماده» به «عالم مثال» و بعد به «عالم عقلی»، و خروج انسانها از قیود را به خروج از عالم طبیعت، تفسیر کرده اند ... و اساسأ «إحياء» را به این معنا تفسیر کرده اند؛ یعنی: قطع تعلق از ماده. پس إحیاء چیز دیگری غیر از موت نمی شود. همین که نفس از این عالم قطع تعلق کرد، یعنی حیات پیدا کرده به حیات برزخی و حیات اخروی؛ در صورتی که ظواهر آیات و روایات این نیست... مشکل دیگر در این است که طبق آیات و روایات، عالم برزخ غیر از عالم قیامت است. ایشان چگونه می توانند فرق بگذارند بین عالم برزخ و عالم قیامت؟»
پایان «عامل اول:اعتقاد به معاد روحانی»
در ادامه:روایات معاد جسمانی
👈«عامل دوم:اعتقاد ملاصدرا به انقطاع عذاب در جهنم»
📚منبع:
مقاله«نقد نظریه ملاصدرا درباره معاد» ص۱۲/محمد تقی مصباح یزدی/ناشر:سمات ۱۳۸۹
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
۶-آیة الله محمد تقی مصباح یزدی در نقد نظریه ملاصدرا پیرامون معاد می نویسد:
«یکی از مهم ترین مخالفت های این نظریه با ظواهر کتاب و سنت، این است که ایشان «إحياء بعد الموت» را به همان انتقال نفس از «عالم ماده» به «عالم مثال» و بعد به «عالم عقلی»، و خروج انسانها از قیود را به خروج از عالم طبیعت، تفسیر کرده اند ... و اساسأ «إحياء» را به این معنا تفسیر کرده اند؛ یعنی: قطع تعلق از ماده. پس إحیاء چیز دیگری غیر از موت نمی شود. همین که نفس از این عالم قطع تعلق کرد، یعنی حیات پیدا کرده به حیات برزخی و حیات اخروی؛ در صورتی که ظواهر آیات و روایات این نیست... مشکل دیگر در این است که طبق آیات و روایات، عالم برزخ غیر از عالم قیامت است. ایشان چگونه می توانند فرق بگذارند بین عالم برزخ و عالم قیامت؟»
پایان «عامل اول:اعتقاد به معاد روحانی»
در ادامه:روایات معاد جسمانی
👈«عامل دوم:اعتقاد ملاصدرا به انقطاع عذاب در جهنم»
📚منبع:
مقاله«نقد نظریه ملاصدرا درباره معاد» ص۱۲/محمد تقی مصباح یزدی/ناشر:سمات ۱۳۸۹
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
برخی از عوامل مخالفت علمای شیعه با ملاصدرا عامل اول:اعتقاد به معاد روحانی عامل دوم:اعتقاد به انقطاع عذاب در جهنم عامل سوم:اعتقاد به عشق به امردان و جوانان(عشق مجازی) عامل چهارم:اعتقاد به وحدت وجود عامل اول:اعتقاد به معاد روحانی ملاصدرا در ظاهر امر منکر…
عامل دوم:اعتقاد به انقطاع عذاب در جهنم
مقدمه:
«معاد بر طبق نظریه ملاصدرا قائم به نفس می باشد و بهشت و جهنم در روز قیامت از صور خياليه و از منشئات نفس است پس در حال حاضر موجود نمی باشد، در حالی که اگر به آیات و روایات مراجعه شود روشن میگردد که جنت و جحیم دو واقعیت مستقل و حقیقتي ما وراء انسان و تخیلات او دارند و هم اکنون موجود می باشند و خداوند آن دو را برای کیفر عاصین و پاداش مطیعین آفریده و هیچگونه ارتباطی با قوه خیالیه انسان ندارند و هر گونه ای که او خیال نماید تغییری در حقیقت آن دو رخ نخواهد داد.
باید دانست اصل و اساس نظریه وی در باب معاد،اصالت الوجود و تشکیک در وجود است و این نظریه با عدالت حق تعالی ناسازگار است چرا که هدف از برپایی قیامت اجرا عدالت و جزاء دادن به بندگان است واین اعضا و جوارح بدن دنیوی اطاعت و عصیان کرده و باید ثواب و عقاب به تعلق بگیرد ولی ملاصدرا متعلق جزا را بدن دیگری غیر از بدن دنیوی که نابود شده می داند و معتقد است خداوند توسط نفس انسان در قیامت بدن دیگری خلق کرده و آن بدن را کیفر و پاداش می دهد
ولی ملاصدرا از نظریه تشکیک در وجود عدول کرده و نظریه صوفیه را برگزیده حال با پذیرش این قول بحث وی در معاد منتفی می شود چرا که وقتی در دار تحقق جز خدای متعال نیست پس موضوعی برای بحث جسمانیت معاد و کیفیت آن باقی نمی ماند..»1️⃣
📚منبع:
1️⃣نقدی بر تصوف(حوزوی) ص۲۰۸/سید محمود هاشمی نسب/ناشر:خسرو خوبان/تهران
اصل مطلب:
ملاصدرا در «اسفار»این موضوع را طرح می کند که«چگونه اعمالی که در زمان محدودی انجام شده است، می تواند پاداش و مجازات دائمی داشته باشد؟» و می گوید:
«فعل جسمانی که در زمان متناهی انجام می شود، چگونه می تواند منشاء جزا برای زمان غير متناهی شود؟ و مثل چنین مجازات کردنی به ویژه در جهت عذاب، لایق خداوند حکیم نیست، و کلام الهی است که «من، نسبت به بندگانم بیدادگر نیستم»
وی در «اسفار»به مسئله خلود عذاب در جهنم اشاره کرده و موضع متکلمین و اهل شرع با عرفا و حکما را در این موضوع مشخص میکند.
ملاصدرا در مسئله خلود در جهنم دست به توجیه و تأويل نصوص دینی می زند و بر این اساس، معنای دوام عذاب در جهنم را همچون معنای دوام نعمات و لذات در بهشت ندانسته و می گوید:
«ما به اصولی معتقدیم که دلالت بر آن دارند که همان گونه که بهشت، نعمتها و خیراتش برای اهل بهشت، دائمی است، آتش و رنجها و بدی هایش برای اهل آتش دائمی است، جز آن که مقصود از دوام برای اهل بهشت با اهل جهنم،متفاوت است»
وی معتقد به خلود لذات در بهشت و خلود عذاب در جهنم است، با این تفاوت که لذت در بهشت، دائمی است، اما در جهنم، فرد مشرک فقط به تعداد سالهای عمرش، درد کشیده و عذاب میشود و سپس به دلیل انطباق جهنم با سرشتش، در جهنم باقی مانده و این بار از عذاب های آن جا لذت می برد. البته این تغییر درد به لذت، آن زمانی اتفاق می افتد که در جهنم کاملا بسته شود و اهل جهنم اطمینان یابند که دیگر خروج آنها از جهنم، امکان پذیر نیست:
«پس درهای جهنم قفل می شوند و بر سر آتش، طبقی گذاشته می شود. در این هنگام، راحتی، اهل جهنم را در بر میگیرد، و آنها از خروج از جهنم، مأیوس می شوند، چرا که قبلا دیده بودند که خداوند ارحم الراحمين، عده ای را از دوزخ خارج ساخته است. و تا کنون این نگرانی را داشتند که ممکن است ایشان نیز از جهنم خارج شوند. در حالی که خداوند، طبع باقی ماندگان در جهنم را به گونه ای قرار داده است که صلاحیت سکونت در آن سرا را داشته باشند و به همین دلیل، خروج از آتش، به زیان آنهاست. پس هم اکنون که از خروج مأیوس شدند، خوشحال می شوند، و برخورداری و نعمت آنها همین قدر است؛ و این اولین نعمتی است که آن را می یابند و (بعد از این)، حالشان در جهنم بدین گونه خواهد بود که از مشقت و سختی، رها شده، و عذاب برایشان عذب و شیرین می گردد، رنجها زائل می شوند، و غذوبت عذاب باقی می ماند و به این دلیل، به عذاب، عذاب گفته شده است؛ زیرا نهایتا احساس شیرینی می کنند؛ و این موضوع، مثال کسی است که بیماری گری دارد و اگر او را بخارانند، برایش گوارا و شیرین خواهد بود.»
ملاصدرا در «تفسير القرآن الكريم، نیز با افتخار، پایان یافتن عذاب كفار در جهنم را در مقابله با اعتقاد فقها و متکلمین مبنی بر دوام درد و آلام مخلدین در آتش، اظهار می کند و ادله خود در عذاب را غیر قطعی و معارض با کشف صحیح می شمارد و می گوید:
«اگرچه به خاطر نصوص قرآنی در جاودانه بودن عذاب، و همچنین اجماع امت در این باب، این قول که مدت عذاب کفار پایانی دارد، نزد جمهور فقها و متكلمين، باطل و بدعت و ضلالت به شمار می آید، اما به این دلیل که سخن ایشان با کشف صریح و برهان روشن صحیح تعارض دارد لذا گفتارشان قطعی الدلاله نیست»
در ادامه:روایات معاد بدن دنیوی
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#ملاصدرا_و_انقطاع_عذاب
@sonnat_voice
مقدمه:
«معاد بر طبق نظریه ملاصدرا قائم به نفس می باشد و بهشت و جهنم در روز قیامت از صور خياليه و از منشئات نفس است پس در حال حاضر موجود نمی باشد، در حالی که اگر به آیات و روایات مراجعه شود روشن میگردد که جنت و جحیم دو واقعیت مستقل و حقیقتي ما وراء انسان و تخیلات او دارند و هم اکنون موجود می باشند و خداوند آن دو را برای کیفر عاصین و پاداش مطیعین آفریده و هیچگونه ارتباطی با قوه خیالیه انسان ندارند و هر گونه ای که او خیال نماید تغییری در حقیقت آن دو رخ نخواهد داد.
باید دانست اصل و اساس نظریه وی در باب معاد،اصالت الوجود و تشکیک در وجود است و این نظریه با عدالت حق تعالی ناسازگار است چرا که هدف از برپایی قیامت اجرا عدالت و جزاء دادن به بندگان است واین اعضا و جوارح بدن دنیوی اطاعت و عصیان کرده و باید ثواب و عقاب به تعلق بگیرد ولی ملاصدرا متعلق جزا را بدن دیگری غیر از بدن دنیوی که نابود شده می داند و معتقد است خداوند توسط نفس انسان در قیامت بدن دیگری خلق کرده و آن بدن را کیفر و پاداش می دهد
ولی ملاصدرا از نظریه تشکیک در وجود عدول کرده و نظریه صوفیه را برگزیده حال با پذیرش این قول بحث وی در معاد منتفی می شود چرا که وقتی در دار تحقق جز خدای متعال نیست پس موضوعی برای بحث جسمانیت معاد و کیفیت آن باقی نمی ماند..»1️⃣
📚منبع:
1️⃣نقدی بر تصوف(حوزوی) ص۲۰۸/سید محمود هاشمی نسب/ناشر:خسرو خوبان/تهران
اصل مطلب:
ملاصدرا در «اسفار»این موضوع را طرح می کند که«چگونه اعمالی که در زمان محدودی انجام شده است، می تواند پاداش و مجازات دائمی داشته باشد؟» و می گوید:
«فعل جسمانی که در زمان متناهی انجام می شود، چگونه می تواند منشاء جزا برای زمان غير متناهی شود؟ و مثل چنین مجازات کردنی به ویژه در جهت عذاب، لایق خداوند حکیم نیست، و کلام الهی است که «من، نسبت به بندگانم بیدادگر نیستم»
وی در «اسفار»به مسئله خلود عذاب در جهنم اشاره کرده و موضع متکلمین و اهل شرع با عرفا و حکما را در این موضوع مشخص میکند.
ملاصدرا در مسئله خلود در جهنم دست به توجیه و تأويل نصوص دینی می زند و بر این اساس، معنای دوام عذاب در جهنم را همچون معنای دوام نعمات و لذات در بهشت ندانسته و می گوید:
«ما به اصولی معتقدیم که دلالت بر آن دارند که همان گونه که بهشت، نعمتها و خیراتش برای اهل بهشت، دائمی است، آتش و رنجها و بدی هایش برای اهل آتش دائمی است، جز آن که مقصود از دوام برای اهل بهشت با اهل جهنم،متفاوت است»
وی معتقد به خلود لذات در بهشت و خلود عذاب در جهنم است، با این تفاوت که لذت در بهشت، دائمی است، اما در جهنم، فرد مشرک فقط به تعداد سالهای عمرش، درد کشیده و عذاب میشود و سپس به دلیل انطباق جهنم با سرشتش، در جهنم باقی مانده و این بار از عذاب های آن جا لذت می برد. البته این تغییر درد به لذت، آن زمانی اتفاق می افتد که در جهنم کاملا بسته شود و اهل جهنم اطمینان یابند که دیگر خروج آنها از جهنم، امکان پذیر نیست:
«پس درهای جهنم قفل می شوند و بر سر آتش، طبقی گذاشته می شود. در این هنگام، راحتی، اهل جهنم را در بر میگیرد، و آنها از خروج از جهنم، مأیوس می شوند، چرا که قبلا دیده بودند که خداوند ارحم الراحمين، عده ای را از دوزخ خارج ساخته است. و تا کنون این نگرانی را داشتند که ممکن است ایشان نیز از جهنم خارج شوند. در حالی که خداوند، طبع باقی ماندگان در جهنم را به گونه ای قرار داده است که صلاحیت سکونت در آن سرا را داشته باشند و به همین دلیل، خروج از آتش، به زیان آنهاست. پس هم اکنون که از خروج مأیوس شدند، خوشحال می شوند، و برخورداری و نعمت آنها همین قدر است؛ و این اولین نعمتی است که آن را می یابند و (بعد از این)، حالشان در جهنم بدین گونه خواهد بود که از مشقت و سختی، رها شده، و عذاب برایشان عذب و شیرین می گردد، رنجها زائل می شوند، و غذوبت عذاب باقی می ماند و به این دلیل، به عذاب، عذاب گفته شده است؛ زیرا نهایتا احساس شیرینی می کنند؛ و این موضوع، مثال کسی است که بیماری گری دارد و اگر او را بخارانند، برایش گوارا و شیرین خواهد بود.»
ملاصدرا در «تفسير القرآن الكريم، نیز با افتخار، پایان یافتن عذاب كفار در جهنم را در مقابله با اعتقاد فقها و متکلمین مبنی بر دوام درد و آلام مخلدین در آتش، اظهار می کند و ادله خود در عذاب را غیر قطعی و معارض با کشف صحیح می شمارد و می گوید:
«اگرچه به خاطر نصوص قرآنی در جاودانه بودن عذاب، و همچنین اجماع امت در این باب، این قول که مدت عذاب کفار پایانی دارد، نزد جمهور فقها و متكلمين، باطل و بدعت و ضلالت به شمار می آید، اما به این دلیل که سخن ایشان با کشف صریح و برهان روشن صحیح تعارض دارد لذا گفتارشان قطعی الدلاله نیست»
در ادامه:روایات معاد بدن دنیوی
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#ملاصدرا_و_انقطاع_عذاب
@sonnat_voice
ادله استحاله حشر بدن دنیوی و جواب آن
مقدمه:
قبلاً راجع به روایات معاد بدن دنیوی سخن گفته شد حال ملاصدرا و اتباع او در بحث معاد ، ادله ای را برای استحاله معاد بدن عنصری اقامه کرده اند تا در این باب اصل و مرجع آنان باشد سپس تمام آیات و روایاتی که دلالت بر حشر بدن دنیوی می کند را حمل بر خلاف ظاهر می نمایند و اگر آیه یا روایتی به جهت صراحت غير قابل توجیه باشد، ادله ای که برای استحاله معاد بدن دنیوی اقامه کرده اند را مقدم بر نقل می نمایند.
ولی چنانچه خواهیم دید استحاله عقلی در بین نیست و آنچه ادعا شده توهم استحاله می باشد چنانچه این گونه توهمات در آراء فلاسفه ، سابقه دیرینه دارد:
مرحوم شهید صدر درباره بعضی از براهین به ظاهر عقلی فلاسفه می گوید:
«وقد كان قديما يبرهن على استحالة التسلسل ببرهان التطبيق أي تطبيق العلل على المعلولات...
وقد كان هذا برهانهم على استحالة التسلسل فترة طويلة من الزمن اعتمادا على بديهية ان الكل لا يكون أكبر من الجزء حتى جاءت الرياضيات الحديثة فأنكرت بداهة هذه القضية في الكميات اللامتناهية وجعلتها مختصة بالكميات المتناهية إذ ينعدم في غيرها معنى الكل والجزء وهذا خلاف قضية أولية»1⃣
در موضعی دیگر می گوید:
«ما أقامته الفلسفة القديمة من البرهان على العقول العشرة المبتني على افتراض ان العالم ذات سبعة أفلاك متغايرة سنخا وذاتا فلا بد وأن تكون متغايرة منشأ وعلة لأن الواحد لا يصدر منه إلا الواحد فحيثما ثبت بطلان قصة الأفلاك السبعة زال البرهان المذكور»2⃣
بسیاری از براهینی که فلاسفه برای دعاوی خود اقامه کرده اند مغالطه آن با مقداری تفحص و تدبر آشکار می شود و روشن می گردد که آنان ، نام برهان عقلی را بر گفتار خود نهاده اند و تنها شمایل و ظاهر برهان را دارا است و در حقیقت کاشفیتی از واقع ندارد زیرا آنچه که مشوب به وهم است فرسنگها از حکم عقل فاصله دارد.
اکنون برای آنکه به خوبی مغالطی بودن براهين آنان بر استحاله معاد جسمانی عنصری آشکار گردد هر یک از ادله آنان را نقل کرده سپس جوابش را بیان می نمائیم :
در ادامه: ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها
📚منابع:
1⃣بحوث فی علم الاصول ج۴ ص۱۳۴طسید محمد باقر صدر/ناشر:موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی/قم
2⃣همان ص۱۲۸
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
مقدمه:
قبلاً راجع به روایات معاد بدن دنیوی سخن گفته شد حال ملاصدرا و اتباع او در بحث معاد ، ادله ای را برای استحاله معاد بدن عنصری اقامه کرده اند تا در این باب اصل و مرجع آنان باشد سپس تمام آیات و روایاتی که دلالت بر حشر بدن دنیوی می کند را حمل بر خلاف ظاهر می نمایند و اگر آیه یا روایتی به جهت صراحت غير قابل توجیه باشد، ادله ای که برای استحاله معاد بدن دنیوی اقامه کرده اند را مقدم بر نقل می نمایند.
ولی چنانچه خواهیم دید استحاله عقلی در بین نیست و آنچه ادعا شده توهم استحاله می باشد چنانچه این گونه توهمات در آراء فلاسفه ، سابقه دیرینه دارد:
مرحوم شهید صدر درباره بعضی از براهین به ظاهر عقلی فلاسفه می گوید:
«وقد كان قديما يبرهن على استحالة التسلسل ببرهان التطبيق أي تطبيق العلل على المعلولات...
وقد كان هذا برهانهم على استحالة التسلسل فترة طويلة من الزمن اعتمادا على بديهية ان الكل لا يكون أكبر من الجزء حتى جاءت الرياضيات الحديثة فأنكرت بداهة هذه القضية في الكميات اللامتناهية وجعلتها مختصة بالكميات المتناهية إذ ينعدم في غيرها معنى الكل والجزء وهذا خلاف قضية أولية»1⃣
در موضعی دیگر می گوید:
«ما أقامته الفلسفة القديمة من البرهان على العقول العشرة المبتني على افتراض ان العالم ذات سبعة أفلاك متغايرة سنخا وذاتا فلا بد وأن تكون متغايرة منشأ وعلة لأن الواحد لا يصدر منه إلا الواحد فحيثما ثبت بطلان قصة الأفلاك السبعة زال البرهان المذكور»2⃣
بسیاری از براهینی که فلاسفه برای دعاوی خود اقامه کرده اند مغالطه آن با مقداری تفحص و تدبر آشکار می شود و روشن می گردد که آنان ، نام برهان عقلی را بر گفتار خود نهاده اند و تنها شمایل و ظاهر برهان را دارا است و در حقیقت کاشفیتی از واقع ندارد زیرا آنچه که مشوب به وهم است فرسنگها از حکم عقل فاصله دارد.
اکنون برای آنکه به خوبی مغالطی بودن براهين آنان بر استحاله معاد جسمانی عنصری آشکار گردد هر یک از ادله آنان را نقل کرده سپس جوابش را بیان می نمائیم :
در ادامه: ادله ملاصدرا و اتباع وی بر استحاله بدن دنیوی و جواب آنها
📚منابع:
1⃣بحوث فی علم الاصول ج۴ ص۱۳۴طسید محمد باقر صدر/ناشر:موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی/قم
2⃣همان ص۱۲۸
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#معاد_ملاصدرا
#معاد_جسمانی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
عرفان و عشق مجازی
ملاصدرا در بیان عشق به پسر بچه های بانمک و زیباروی در عرفان اسلامی می نویسد:
«بدان که نظرات فلاسفه در این عشق، و پسندیده و ناپسند بودن آن متفاوت است. آنچه که با نظر دقیق می توان گفت این است که چون که این عشق در وجود بیشتر ملت ها به نحو طبیعی موجود است پس ناگزیر باید نیکو و پسندیده باشد. به جان خودم قسم، این عشق نفس انسان را از دردسرها و سختی ها نجات می دهد و همت انسان را به یک چیز مشغول و معطوف میکند که آن عشق زیبایی انسان است که در آن مظهر خیلی از زیبائیهای خداوند است. و به همین دلیل برخی از مشایخ و بزرگان عرفان پیروان خود را أمر می کردند که در اول این راه باید عاشق شوند.
زمانی نهایت آرزوی عاشق برآورده می شود که به او نزدیک شود و با او هم صحبت گردد و با حصول این مطلب چیز بالاتری را می خواهد و آن این است که آرزو میکند ای کاش با معشوق خلوت کرده و بدون حضور شخص دیگری با او هم صحبت گردد، و باز با برآورده شدن این حاجت می خواهد که با او هم آغوش گشته و او را بوسه باران کند، تا می رسد به جایی که آرزو میکند که ای کاش با معشوق دریک لحاف و رختخواب قرار گیرد و تمام اعضای خود را تا جایی که راه دارد به او بچسباند، و با این حال آن شوق اولیه وسوز وگداز نفس بر جای خود باقی است، بلکه به مرور زمان اضافه نیز می گردد کما این که شاعر نیز بر این مطلب اشاره کرده است: با او معانقه (در آغوش گرفتن کردم باز هم نفسم به او مشتاق است و آیا نزدیک تر از معانقه و در آغوش گرفتن چیزی تصور دارد؟! ولب های او را مکیدم شاید حرارت درونی من از بین برود اما با این کار فقط هیجان درونیم افزایش یافت. گویا تشنگی من پایان پذیر نیست مگر که روح من ومعشوقم یکی شود»1⃣
پاسخ:
اولا:ابن فارس از لغویین مشهور عشق را به معنای محبت شدید و مفرط می داند.
«العین و الشین و القاف اصل صحیح یدل علی تجاوز حد المحبة»2⃣
ثانیا:ملاصدرا و اتباع وی برای چند امر در اثبات عشق مجازی دلیل شرعی اقامه کنند:
👈امر اول: اقامه دلیل شرعی بر مطلوبیت عشق به مطلق زیبارویان ، چه نوجوان أمره و چه زن اجنبيه چنانکه سخنان ملاصدرا و ابن عربی دلالت بر این مدعا دارد.
👈امر دوم : باید از نظر شرعی اثبات شود که «المجاز قنطرة الحقيقة»
آیا عشق به زیبارویان از نظر آیات و روایات موجب سیر صعودی و كمال نفس و رسیدن به معرفة الله است ؟!
اگر عشق به زیبا رویان دارای این خاصیت است چرا در آیات و روایات که هر دو بیان کننده کمالات بشرند ذکری از آن نیست و چرا هیچ یک از انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام به اصحاب و یاران خود چنین دستوری را نداده اند. بلکه بر عکس - به جهت اینکه انسان پیوسته در معرض شيطان و هوای نفس است - ادله متعددی بر منع و ردع شارع از مقدمات عشق مجازی به مانند نگاه کردن مشاهده می شود.
👈امر سوم: اقامه دلیل شرعی بر جواز«تقبیل و معانقه و دخول فی لحاف واحد و الاتزام بجمیع الجوارح اکثر ما ینبغی»که در سخنان ملاصدرا گذشت.
👈امر چهارم:اقامه دلیل بر ایمنی از دخالت شیطان و هوای نفس در عشق به زیبا رویان.
ملاصدرا برای اینکه لذات و شهوات حیوانی را از عشق مجازی خارج نماید عنوان «عشق عفیفه» را استخدام می کند اما آیا با این قید ذهنی و فرضی، دیگر در خارج عشق به زیبارویان بدون دخالت شیطان و هوای نفس، امکان پذیر می شود؟!
اگر بگوئيد: تحقق عشق مجازی بدون هوای نفس و وسوسه شیطان قابل وقوع است.
میگوئیم: بنابراین، می بایست برای سالک عاشق مقام عصمت قائل شوید چون تنها معصوم از شیطان و هوای نفس در امان است و غیر معصوم هیچ گونه ایمنی از آن دو ندارد.
و بدیهی است مریدی که مشایخ صوفیه او را امر به عشق مجازی می کنند معصوم نیست.
در ادامه نقد و بررسی روایات صوفیه در مشروعیت بخشیدن به عشق مجازی..
📚منبع:
1⃣الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة ج۷ ص۱۷۱-۱۷۹/صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی/ناشر: دار إحياء التراث العربي/بیروت
2⃣معجم مقاییس اللغة ج۴ ص۳۲۱/احمد بن فارس زکریا/ناشر:مکتب الاعلام الاسلامی
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
@sonnat_voice
ملاصدرا در بیان عشق به پسر بچه های بانمک و زیباروی در عرفان اسلامی می نویسد:
«بدان که نظرات فلاسفه در این عشق، و پسندیده و ناپسند بودن آن متفاوت است. آنچه که با نظر دقیق می توان گفت این است که چون که این عشق در وجود بیشتر ملت ها به نحو طبیعی موجود است پس ناگزیر باید نیکو و پسندیده باشد. به جان خودم قسم، این عشق نفس انسان را از دردسرها و سختی ها نجات می دهد و همت انسان را به یک چیز مشغول و معطوف میکند که آن عشق زیبایی انسان است که در آن مظهر خیلی از زیبائیهای خداوند است. و به همین دلیل برخی از مشایخ و بزرگان عرفان پیروان خود را أمر می کردند که در اول این راه باید عاشق شوند.
زمانی نهایت آرزوی عاشق برآورده می شود که به او نزدیک شود و با او هم صحبت گردد و با حصول این مطلب چیز بالاتری را می خواهد و آن این است که آرزو میکند ای کاش با معشوق خلوت کرده و بدون حضور شخص دیگری با او هم صحبت گردد، و باز با برآورده شدن این حاجت می خواهد که با او هم آغوش گشته و او را بوسه باران کند، تا می رسد به جایی که آرزو میکند که ای کاش با معشوق دریک لحاف و رختخواب قرار گیرد و تمام اعضای خود را تا جایی که راه دارد به او بچسباند، و با این حال آن شوق اولیه وسوز وگداز نفس بر جای خود باقی است، بلکه به مرور زمان اضافه نیز می گردد کما این که شاعر نیز بر این مطلب اشاره کرده است: با او معانقه (در آغوش گرفتن کردم باز هم نفسم به او مشتاق است و آیا نزدیک تر از معانقه و در آغوش گرفتن چیزی تصور دارد؟! ولب های او را مکیدم شاید حرارت درونی من از بین برود اما با این کار فقط هیجان درونیم افزایش یافت. گویا تشنگی من پایان پذیر نیست مگر که روح من ومعشوقم یکی شود»1⃣
پاسخ:
اولا:ابن فارس از لغویین مشهور عشق را به معنای محبت شدید و مفرط می داند.
«العین و الشین و القاف اصل صحیح یدل علی تجاوز حد المحبة»2⃣
ثانیا:ملاصدرا و اتباع وی برای چند امر در اثبات عشق مجازی دلیل شرعی اقامه کنند:
👈امر اول: اقامه دلیل شرعی بر مطلوبیت عشق به مطلق زیبارویان ، چه نوجوان أمره و چه زن اجنبيه چنانکه سخنان ملاصدرا و ابن عربی دلالت بر این مدعا دارد.
👈امر دوم : باید از نظر شرعی اثبات شود که «المجاز قنطرة الحقيقة»
آیا عشق به زیبارویان از نظر آیات و روایات موجب سیر صعودی و كمال نفس و رسیدن به معرفة الله است ؟!
اگر عشق به زیبا رویان دارای این خاصیت است چرا در آیات و روایات که هر دو بیان کننده کمالات بشرند ذکری از آن نیست و چرا هیچ یک از انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام به اصحاب و یاران خود چنین دستوری را نداده اند. بلکه بر عکس - به جهت اینکه انسان پیوسته در معرض شيطان و هوای نفس است - ادله متعددی بر منع و ردع شارع از مقدمات عشق مجازی به مانند نگاه کردن مشاهده می شود.
👈امر سوم: اقامه دلیل شرعی بر جواز«تقبیل و معانقه و دخول فی لحاف واحد و الاتزام بجمیع الجوارح اکثر ما ینبغی»که در سخنان ملاصدرا گذشت.
👈امر چهارم:اقامه دلیل بر ایمنی از دخالت شیطان و هوای نفس در عشق به زیبا رویان.
ملاصدرا برای اینکه لذات و شهوات حیوانی را از عشق مجازی خارج نماید عنوان «عشق عفیفه» را استخدام می کند اما آیا با این قید ذهنی و فرضی، دیگر در خارج عشق به زیبارویان بدون دخالت شیطان و هوای نفس، امکان پذیر می شود؟!
اگر بگوئيد: تحقق عشق مجازی بدون هوای نفس و وسوسه شیطان قابل وقوع است.
میگوئیم: بنابراین، می بایست برای سالک عاشق مقام عصمت قائل شوید چون تنها معصوم از شیطان و هوای نفس در امان است و غیر معصوم هیچ گونه ایمنی از آن دو ندارد.
و بدیهی است مریدی که مشایخ صوفیه او را امر به عشق مجازی می کنند معصوم نیست.
در ادامه نقد و بررسی روایات صوفیه در مشروعیت بخشیدن به عشق مجازی..
📚منبع:
1⃣الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة ج۷ ص۱۷۱-۱۷۹/صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی/ناشر: دار إحياء التراث العربي/بیروت
2⃣معجم مقاییس اللغة ج۴ ص۳۲۱/احمد بن فارس زکریا/ناشر:مکتب الاعلام الاسلامی
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
عرفان و عشق مجازی ملاصدرا در بیان عشق به پسر بچه های بانمک و زیباروی در عرفان اسلامی می نویسد: «بدان که نظرات فلاسفه در این عشق، و پسندیده و ناپسند بودن آن متفاوت است. آنچه که با نظر دقیق می توان گفت این است که چون که این عشق در وجود بیشتر ملت ها به نحو…
روایات صوفیه برای مشروعیت بخشیدن به عشق مجازی
۱-روایاتی که مردم را ترغیب به آراستگی و زیبایی می نماید.
۲-روایاتی که ظاهر انسان ها را حاکی از باطن آنها می داند.
۳-روایاتی که دلالت بر محبت و شفقت به فرزند،پدر و مادر و.. دارد.
۴-روایاتی که از محبت به زنان سخن فرموده.
۵-روایاتی که حکایت از لذت نگاه کردن به طبیعت،آب و چهره زیبا می کند.
صوفیه برای عشق مجازی توجیهاتی را ذکر کرده اند:
۱-فائده آن تلطيف سر و باطن است.
۲-عشق مجازی تمرین برای ورود به عشق حقیقی می باشد.
٣-یکی دیگر از فوائد عشق مجازی ، آشنائی با زبان عارفان است، از آن جهت که عرفا در بیان حالات خود، از تمثیل و مجاز گوئی بهره جسته اند.
۴- عشق مجازی باعث می شود که عاشق ، هموم مختلف خویش را، هم واحد سازد باین معنی که از علایق دیگرش بگسلد و تنها به معشوق خویش توجه کند و نتیجه این کار آن است که اگر بخاطر توجه به آستان قدس معبود حقیقی ، بخواهد از ما سوای او دل بردارد، کارش آسانتر خواهد بود1⃣
جواب: دو اشکال به استدلال به همه اقسام روایات مذکور وارد است:
اول: محل بحث ، عشق مجازی است یعنی محبت مفرط و شدید - به طوری که به قول ملاصدرا تنها یک هم پیدا کند - نه محبت معتدل و روایات مذکور دلالت بر محبت معتدل دارد نه عشق و محبت شدید.
دوم: اقسام روایات ذکر شده هیچ گونه دلالتی بر مدعا - امور چهارگانه - ندارد اگر بار دیگر به دعاوی ملاصدرا که در چهار امر ذکر شد توجه شود روشن می گردد که روایات مذکور حتى اشاره ای به آنها ندارد.
و اما اشکال خاص به استدلال به قسم اول روایات این است:
شکی نیست که زیبایی و آراستگی ظاهری مؤمن عقلا و شرعا ممدوح است ولی این امر، ربطی به عشق به زیبارویان و « المجاز قنطرة الحقيقة » ندارد. و ابدا آن را اثبات نمی کند.
واما اشکال به استدلال به قسم دوم روایات آنکه روایت مذکور تنها دلالت میکند که ظاهر، حاکی از باطن است، و هیچ نحوه دلالتی بر ترغیب بر عشق به حسان الوجوه ندارد.
و اشکال به استدلال به قسم سوم روایات این است که محبت به فرزند و پدر و مادر و.. در نزد عقل و نقل امری نیکوست چرا که موجب امنیت روانی و استحکام بنیان خانواده می شود و این مسأله به هیچ وجه ، عشق به حسان الوجوه را اثبات نمی کند.
اما اشکال به استدلال به قسم چهارم روایات این است که بدون شک نبی مکرم اسلام علیه و آله السلام و محبت به زنانی که با ایشان محرم بوده اند را داشته اند نه زنان اجنبيه زیرا مسلم است که پیامبر اعظم علیه و آله السلام عامل ترین فرد به قرآن کریم بوده است و هنگامی که قرآن می فرماید:«قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ»(نور:۳۱) یقینا از نگاه کردن به زنان اجنبيه خودداری می فرموده و دیگر صحیح نیست محبت او به زنان را - که در روایت مذکور وارد شده - بر محبت ، به زنان اجنبيه حمل نمائیم و این گونه شأن و منزلت او را هک کنیم. و روشن است که محبت ایشان به زنانی که با او محرم بوده اند عشق به زیبارویان را اثبات نمی کند.
اشکال به قسم پنجم روایات این است که بنابر فتوای فقهاء عظام نگاه به چهره شخص با لذت شهوانی حرام است پس مراد از روایت قطعا، نگاه بدون لذت جنسی است.
در ادامه کلام ملاهادی سبزواری در توجیه برای جواز عشق مجازی
📚منبع:
1⃣فلسفه عرفان ص۳۳۵-۳۳۸/یحیی یثربی/ناشر:بوستان کتاب/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
@sonnat_voice
۱-روایاتی که مردم را ترغیب به آراستگی و زیبایی می نماید.
۲-روایاتی که ظاهر انسان ها را حاکی از باطن آنها می داند.
۳-روایاتی که دلالت بر محبت و شفقت به فرزند،پدر و مادر و.. دارد.
۴-روایاتی که از محبت به زنان سخن فرموده.
۵-روایاتی که حکایت از لذت نگاه کردن به طبیعت،آب و چهره زیبا می کند.
صوفیه برای عشق مجازی توجیهاتی را ذکر کرده اند:
۱-فائده آن تلطيف سر و باطن است.
۲-عشق مجازی تمرین برای ورود به عشق حقیقی می باشد.
٣-یکی دیگر از فوائد عشق مجازی ، آشنائی با زبان عارفان است، از آن جهت که عرفا در بیان حالات خود، از تمثیل و مجاز گوئی بهره جسته اند.
۴- عشق مجازی باعث می شود که عاشق ، هموم مختلف خویش را، هم واحد سازد باین معنی که از علایق دیگرش بگسلد و تنها به معشوق خویش توجه کند و نتیجه این کار آن است که اگر بخاطر توجه به آستان قدس معبود حقیقی ، بخواهد از ما سوای او دل بردارد، کارش آسانتر خواهد بود1⃣
جواب: دو اشکال به استدلال به همه اقسام روایات مذکور وارد است:
اول: محل بحث ، عشق مجازی است یعنی محبت مفرط و شدید - به طوری که به قول ملاصدرا تنها یک هم پیدا کند - نه محبت معتدل و روایات مذکور دلالت بر محبت معتدل دارد نه عشق و محبت شدید.
دوم: اقسام روایات ذکر شده هیچ گونه دلالتی بر مدعا - امور چهارگانه - ندارد اگر بار دیگر به دعاوی ملاصدرا که در چهار امر ذکر شد توجه شود روشن می گردد که روایات مذکور حتى اشاره ای به آنها ندارد.
و اما اشکال خاص به استدلال به قسم اول روایات این است:
شکی نیست که زیبایی و آراستگی ظاهری مؤمن عقلا و شرعا ممدوح است ولی این امر، ربطی به عشق به زیبارویان و « المجاز قنطرة الحقيقة » ندارد. و ابدا آن را اثبات نمی کند.
واما اشکال به استدلال به قسم دوم روایات آنکه روایت مذکور تنها دلالت میکند که ظاهر، حاکی از باطن است، و هیچ نحوه دلالتی بر ترغیب بر عشق به حسان الوجوه ندارد.
و اشکال به استدلال به قسم سوم روایات این است که محبت به فرزند و پدر و مادر و.. در نزد عقل و نقل امری نیکوست چرا که موجب امنیت روانی و استحکام بنیان خانواده می شود و این مسأله به هیچ وجه ، عشق به حسان الوجوه را اثبات نمی کند.
اما اشکال به استدلال به قسم چهارم روایات این است که بدون شک نبی مکرم اسلام علیه و آله السلام و محبت به زنانی که با ایشان محرم بوده اند را داشته اند نه زنان اجنبيه زیرا مسلم است که پیامبر اعظم علیه و آله السلام عامل ترین فرد به قرآن کریم بوده است و هنگامی که قرآن می فرماید:«قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ»(نور:۳۱) یقینا از نگاه کردن به زنان اجنبيه خودداری می فرموده و دیگر صحیح نیست محبت او به زنان را - که در روایت مذکور وارد شده - بر محبت ، به زنان اجنبيه حمل نمائیم و این گونه شأن و منزلت او را هک کنیم. و روشن است که محبت ایشان به زنانی که با او محرم بوده اند عشق به زیبارویان را اثبات نمی کند.
اشکال به قسم پنجم روایات این است که بنابر فتوای فقهاء عظام نگاه به چهره شخص با لذت شهوانی حرام است پس مراد از روایت قطعا، نگاه بدون لذت جنسی است.
در ادامه کلام ملاهادی سبزواری در توجیه برای جواز عشق مجازی
📚منبع:
1⃣فلسفه عرفان ص۳۳۵-۳۳۸/یحیی یثربی/ناشر:بوستان کتاب/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
روایات صوفیه برای مشروعیت بخشیدن به عشق مجازی ۱-روایاتی که مردم را ترغیب به آراستگی و زیبایی می نماید. ۲-روایاتی که ظاهر انسان ها را حاکی از باطن آنها می داند. ۳-روایاتی که دلالت بر محبت و شفقت به فرزند،پدر و مادر و.. دارد. ۴-روایاتی که از محبت به زنان…
کلام ملاهادی سبزواری در توجیه برای جواز عشق مجازی
ملاهادی سبزواری در حاشیه اسفار می نویسد:
(به خاطر وجود الفاظی از ترجمه عبارت معذوریم)
«إن قلت المشايخ يلتزمون التوفيق بين أوضاع الشريعة و الطريقة و المحققون منهم في هذا الجمع متوغلون و بهذا الأصل الشامخ متصلبون و هذا الأمر كيف يوافق الشريعة المطهرة - قلت لعلهم وجدوا رخصة من رموزها و دقائقها و لعلهم جوزوا اجتماع الأمر و النهي - كما جوزه كثير من المتشرعة فالخروج من الدار المغضوبة مأمور به و منهي عنه لأن هذا الخروج بعينه تصرف في مال الغير بدون إذنه و إخراج الزاني حشفته من فرج المرأة مأمور به و منهي عنه نظير ما مر فشيء واحد مبغوض و مطلوب للشارع المقدس من جهتين و بسطه موكول إلى موضعه و الله تعالى هو العالم بالأسرار»1⃣
جواب
اولا: اجتماع امر و نهی در مواردی است که از شارع امری وارد شده باشد و از جانب دیگر نهی به عنوان دیگر تعلق گرفته باشد سپس مکلف به سوء اختيارش در مجمع واحد مأمور به و منهي عنه را محقق نماید مثل صلوة در دار غصبی و لكن این ملاک و ضابطه در عشق به حسان الوجوه نیست زیرا در هیچ یک از ادله شرعيه امر به عشق به مظاهر وارد نشده است. البته ممکن است که مشایخ صوفیه مدعی استكشاف امر شرعی به وسیله مکاشفه باشند ولی بحث عدم حجیت مکاشفات در گذشته ذکر شد.
ثانيا: در مسأله اجتماع امر و نهی ، مکلف به سوء اختیارش مأمور به و منهي عنه شرعی را در مجمع واحد جمع می نماید ولی در محل بحث مرشد امر به کاری میکند که مورد تعلق نهی شرعی است. چنانکه سبزواری حرمت و مبغوضیت عشق مجازی را در نزد شارع پذیرفته است. پس در حقیقت باید گفت: مرشد امر به معصیت شارع می نماید پس داخل در مورد روایت «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»2⃣می باشد.
به عبارت دیگر: بر فرض که امر شرعی به طبیعت عشق به مظاهر داشته باشیم و نیز قائل به جواز اجتماع امر و نهی باشیم ولی مرشد نباید امر به فردی نماید که مبارک با حرام است زیرا این کار در حقیقت امر به معصیت است چنانکه فقیهی که مبنایش جواز اجتماع امر و نهی است صحیح نیست به جهت این مبنا به مقلدینش امر نماید نمازشان را در دار غضبی بخوانید.
⛔️بعضی از صوفیه نقل شده که می گوید: مرشد به جهت دفع صفات رذیله مانند کبر و حسد، امر به عشق مجازی می کند چون مرید هیچ راهی جز عاشق شدن برای رفع این گونه صفات ندارد، این مورد مانند موارد تزاحم دو تکلیف و تقديم أهم است. در محل بحث نیز چون مفسدة صفات رذیله بیش از مفسده عشق مجازی است پس حرمت عشق مجازی از فعلیت ساقط می شود.
جواب: اولا: تزاحم در موردی است که دو تکلیف در یک زمان به مكلف توجه پیدا کند که او قدرت بر امتثال هر دو را نداشته باشد. در این صورت باید تکلیف أهم را امتثال کند اما در محل بحث، امر به عشق مجازی از طرف شارع صادر نشده است پس تزاحم آن با امر به رفع صفات رذیله منتفی است.
ثانيا : این گفته که تنها راه زدودن صفات رذیله عشق مجازی است نیز ادعایی بدون دلیل است زیرا تمام توصیه های قرآن و عترت علیهم السلام از قبیل توکل، تسلیم و رضا، خوف از خدا، یاد مرگ و قیامت و... به جهت از بین بردن صفات رذیله است.
📚منابع:
1⃣الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة ج۷ ص۱۷۳/صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی/محشی:هادی بن مهدی سبزواری/ناشر:مکتبة المصطفوی/قم۱۳۶۸
2⃣من لا يحضره الفقيه ج۲ ص۶۲۱/محمد بن علی بابویه/تصحیح:علی اکبر غفاری/ناشر:جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
ملاهادی سبزواری در حاشیه اسفار می نویسد:
(به خاطر وجود الفاظی از ترجمه عبارت معذوریم)
«إن قلت المشايخ يلتزمون التوفيق بين أوضاع الشريعة و الطريقة و المحققون منهم في هذا الجمع متوغلون و بهذا الأصل الشامخ متصلبون و هذا الأمر كيف يوافق الشريعة المطهرة - قلت لعلهم وجدوا رخصة من رموزها و دقائقها و لعلهم جوزوا اجتماع الأمر و النهي - كما جوزه كثير من المتشرعة فالخروج من الدار المغضوبة مأمور به و منهي عنه لأن هذا الخروج بعينه تصرف في مال الغير بدون إذنه و إخراج الزاني حشفته من فرج المرأة مأمور به و منهي عنه نظير ما مر فشيء واحد مبغوض و مطلوب للشارع المقدس من جهتين و بسطه موكول إلى موضعه و الله تعالى هو العالم بالأسرار»1⃣
جواب
اولا: اجتماع امر و نهی در مواردی است که از شارع امری وارد شده باشد و از جانب دیگر نهی به عنوان دیگر تعلق گرفته باشد سپس مکلف به سوء اختيارش در مجمع واحد مأمور به و منهي عنه را محقق نماید مثل صلوة در دار غصبی و لكن این ملاک و ضابطه در عشق به حسان الوجوه نیست زیرا در هیچ یک از ادله شرعيه امر به عشق به مظاهر وارد نشده است. البته ممکن است که مشایخ صوفیه مدعی استكشاف امر شرعی به وسیله مکاشفه باشند ولی بحث عدم حجیت مکاشفات در گذشته ذکر شد.
ثانيا: در مسأله اجتماع امر و نهی ، مکلف به سوء اختیارش مأمور به و منهي عنه شرعی را در مجمع واحد جمع می نماید ولی در محل بحث مرشد امر به کاری میکند که مورد تعلق نهی شرعی است. چنانکه سبزواری حرمت و مبغوضیت عشق مجازی را در نزد شارع پذیرفته است. پس در حقیقت باید گفت: مرشد امر به معصیت شارع می نماید پس داخل در مورد روایت «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»2⃣می باشد.
به عبارت دیگر: بر فرض که امر شرعی به طبیعت عشق به مظاهر داشته باشیم و نیز قائل به جواز اجتماع امر و نهی باشیم ولی مرشد نباید امر به فردی نماید که مبارک با حرام است زیرا این کار در حقیقت امر به معصیت است چنانکه فقیهی که مبنایش جواز اجتماع امر و نهی است صحیح نیست به جهت این مبنا به مقلدینش امر نماید نمازشان را در دار غضبی بخوانید.
⛔️بعضی از صوفیه نقل شده که می گوید: مرشد به جهت دفع صفات رذیله مانند کبر و حسد، امر به عشق مجازی می کند چون مرید هیچ راهی جز عاشق شدن برای رفع این گونه صفات ندارد، این مورد مانند موارد تزاحم دو تکلیف و تقديم أهم است. در محل بحث نیز چون مفسدة صفات رذیله بیش از مفسده عشق مجازی است پس حرمت عشق مجازی از فعلیت ساقط می شود.
جواب: اولا: تزاحم در موردی است که دو تکلیف در یک زمان به مكلف توجه پیدا کند که او قدرت بر امتثال هر دو را نداشته باشد. در این صورت باید تکلیف أهم را امتثال کند اما در محل بحث، امر به عشق مجازی از طرف شارع صادر نشده است پس تزاحم آن با امر به رفع صفات رذیله منتفی است.
ثانيا : این گفته که تنها راه زدودن صفات رذیله عشق مجازی است نیز ادعایی بدون دلیل است زیرا تمام توصیه های قرآن و عترت علیهم السلام از قبیل توکل، تسلیم و رضا، خوف از خدا، یاد مرگ و قیامت و... به جهت از بین بردن صفات رذیله است.
📚منابع:
1⃣الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة ج۷ ص۱۷۳/صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی/محشی:هادی بن مهدی سبزواری/ناشر:مکتبة المصطفوی/قم۱۳۶۸
2⃣من لا يحضره الفقيه ج۲ ص۶۲۱/محمد بن علی بابویه/تصحیح:علی اکبر غفاری/ناشر:جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/قم
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#عشق_مجازی
#استاد_هاشمی_نسب
@sonnat_voice
آیتالله العظمی خویی (رضوان الله علیه) و ترک تدریس اسفار
إني كنت برهة من الزمان مشتغلا بتدريس الأسفار ثم تنبهت بعون اللّه و منه بأن أدنى الضرر و الفساد الناشئ منه أن الإنسان المشتعل به لا يهتم بالآثار النبوية و الأحاديث الإمامية و يزعم أنها قشريات موهونة فتركت تدريسها تمسكا بالأئمة الطاهرة (صلوات اللّه عليهم أجمعين)
از مرحوم آیت الله خویی نقل شده که می فرمودند:
مدتی اسفار می گفتم سپس آگاه شدم که کمترین ضرر و فساد ناشی از آن،بی اعتنایی به آثار نبوی و احادیث امامان علیهم السلام است تا آنجا که انسان می پندارد آنها(احادیث ائمه علیهم السلام)قشریانند.
به این خاطر تدریس اسفار را رها نمودم و به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم متمسک شدم.
📚منبع:
أصول مهذبة ص۲۸-۲۹/غلامحسین مجتهد تبریزی/ناشر:چاپخانه طوس/چاپ اول مشهد
#فلسفه_عرفان
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#آیت_الله_خویی
#ملاصدرا
@sonnat_voice
إني كنت برهة من الزمان مشتغلا بتدريس الأسفار ثم تنبهت بعون اللّه و منه بأن أدنى الضرر و الفساد الناشئ منه أن الإنسان المشتعل به لا يهتم بالآثار النبوية و الأحاديث الإمامية و يزعم أنها قشريات موهونة فتركت تدريسها تمسكا بالأئمة الطاهرة (صلوات اللّه عليهم أجمعين)
از مرحوم آیت الله خویی نقل شده که می فرمودند:
مدتی اسفار می گفتم سپس آگاه شدم که کمترین ضرر و فساد ناشی از آن،بی اعتنایی به آثار نبوی و احادیث امامان علیهم السلام است تا آنجا که انسان می پندارد آنها(احادیث ائمه علیهم السلام)قشریانند.
به این خاطر تدریس اسفار را رها نمودم و به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم متمسک شدم.
📚منبع:
أصول مهذبة ص۲۸-۲۹/غلامحسین مجتهد تبریزی/ناشر:چاپخانه طوس/چاپ اول مشهد
#فلسفه_عرفان
#انعدام_دین_با_فلسفه_و_عرفان
#آیت_الله_خویی
#ملاصدرا
@sonnat_voice
مدعیان عرفان و تصوف
Photo
ورود ملاصدرا به سلسله ذهبی از زبان مجد الاشراف(قطب فرقه ذهبیه)
مجد الاشراف در باب ذهبی بودن ملاصدرا می گوید:
چنانچه خود جناب صدرالمتالهین در اسرار الایات بخط خودشان که نزد فقیر است مرقوم فرموده که بسالهای دراز در علوم حکمیه حرکت می کردم ولی منظورم رسیدن به حدیث حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله سلم بود که فرموده اند جذبة من جذبات الحق توازى عمل الثقلين و صورت نمی بست ابدا و بمحض صورت حکمت و برهان هر چه کردم نشد ناچار رو به تصفیه نفس و ریاضات کرده پنجاه اربعین بل ازيد مشغول گردیدم تا آنکه وقتی در سفر هرات رسیدم در دو فرسخی بر سر مقبره جناب شیخ ابی احمد کاشانی ذهبی قدس سره العزير باصحاب خود گفتم که این مرد بزرگی است بزیارت ایشان تطییب و تطهیر کرده میباید رفت بلکه از باطن فیض بواطنش فیض برده باشیم شما جدا من جدا داخل بقعه شویم مزاحم یکدیگر نباید بود فبنا علیه خود را مصمم کرده داخل بقعه متبرکه گردیدم به محض سلام کردن حالتی دست داد که سالها آن را میخواستم از فیض روح
ان شیخ دیدم انچه در ایام ریاضت علمیه و اوقات تصفیه قلب پنجاه اربعینی ندیده بودم وقتی که از بقعه بیرون امدیم نیک برخوردم که همان فقره جذبة من جذبات الهيه مطلوب بسالها موجود است در من دانستم که شخص محض قول برهانی به عبث حکیم الهی نمی شود بعدها از برکت خاک آن ولی بزرگ با قدم یقین حرکت می کردم.
📚منبع:
رساله نوریه ص۶۰ به نقل از آیات الولایه ج۲ ص۴۸/جلال الدین محمد شریفی مقلب به مجدالاشراف
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
@sonnat_voice
مجد الاشراف در باب ذهبی بودن ملاصدرا می گوید:
چنانچه خود جناب صدرالمتالهین در اسرار الایات بخط خودشان که نزد فقیر است مرقوم فرموده که بسالهای دراز در علوم حکمیه حرکت می کردم ولی منظورم رسیدن به حدیث حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله سلم بود که فرموده اند جذبة من جذبات الحق توازى عمل الثقلين و صورت نمی بست ابدا و بمحض صورت حکمت و برهان هر چه کردم نشد ناچار رو به تصفیه نفس و ریاضات کرده پنجاه اربعین بل ازيد مشغول گردیدم تا آنکه وقتی در سفر هرات رسیدم در دو فرسخی بر سر مقبره جناب شیخ ابی احمد کاشانی ذهبی قدس سره العزير باصحاب خود گفتم که این مرد بزرگی است بزیارت ایشان تطییب و تطهیر کرده میباید رفت بلکه از باطن فیض بواطنش فیض برده باشیم شما جدا من جدا داخل بقعه شویم مزاحم یکدیگر نباید بود فبنا علیه خود را مصمم کرده داخل بقعه متبرکه گردیدم به محض سلام کردن حالتی دست داد که سالها آن را میخواستم از فیض روح
ان شیخ دیدم انچه در ایام ریاضت علمیه و اوقات تصفیه قلب پنجاه اربعینی ندیده بودم وقتی که از بقعه بیرون امدیم نیک برخوردم که همان فقره جذبة من جذبات الهيه مطلوب بسالها موجود است در من دانستم که شخص محض قول برهانی به عبث حکیم الهی نمی شود بعدها از برکت خاک آن ولی بزرگ با قدم یقین حرکت می کردم.
📚منبع:
رساله نوریه ص۶۰ به نقل از آیات الولایه ج۲ ص۴۸/جلال الدین محمد شریفی مقلب به مجدالاشراف
#عرفان_تصوف
#ملاصدرا
@sonnat_voice