مهران صولتی
6.34K subscribers
125 photos
36 videos
20 files
486 links
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran
Download Telegram
🔹 سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان؛ از سروش تا رحیم پور!

@solati_mehran

مهران صولتی

✔️ اپیزود اول: در آذرماه ۱۳۷۱ سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان؛ " انتظارات دانشگاه از حوزه" در دانشگاه اصفهان برگزار شد. این سخنان که ناظر به نقد نزدیکی روحانیت به قدرت و قرائت سنتی از فقه اسلامی بود واکنش هایی را برانگیخت که فراتر از حد مورد انتظار بود. آیت ا... مکارم شیرازی از لزوم برخورد قانونی با سروش سخن به میان آورد و روزنامه کیهان کارزار تخریبی سنگینی علیه او به راه انداخت!

✔️ اپیزود دوم: از خرداد ۱۳۷۴ گروهی از منتقدان سروش که نگران تاثیر گذاری اندیشه های او بر فضای جامعه و دانشگاه ها بودند کوشیدند تا ماموریت جدیدی برای فعالیت گروه نوظهوری به نام " انصار حزب ا... " تعریف کنند؛ حمله به محل سخنرانی های سروش و جلوگیری از برگزاری آن ها! برخی از نزدیکان سروش از طلبه جوانی به نام رحیم پور به عنوان طراح اصلی این ماموریت برای این گروه خبر دادند!

✔️ اپیزود سوم: به موازات ایجاد ممانعت فیزیکی از برگزاری سخنرانی های سروش، صدا و سیما می کوشد تا بدیلی را برای این روشنفکر دینی منتقد به جامعه معرفی کند. حسن رحیم پور که از نظر بیان و چهره شباهت هایی به عبدالکریم سروش دارد به صورت هفتگی در برنامه" طرحی برای فردا" حاضر و خطابه هایی درباره حوزه های متعدد دین، روشنفکری و مدرنیته ایراد می کند.

✔️ اپیزود چهارم: با محرومیت سروش از حضور در مجامع عمومی، مهاجرت تنها گزینه ممکن پیش روی اوست. رحیم پور اما می کوشد تا محتوای برخی سخنان شریعتی را در قالب کاراکتر سروش ریخته و پاسخگوی شبهات روشنفکران دینی و عرفی در تلویزیون رسمی کشور باشد. نتیجه اما اسف بار است. نابهنگام بودن سخنان شریعتی برای دوران بعد از انقلاب، در کنار تکراری و بی محتوا شدن سخنان رحیم پور به دلیل تعدد سخنرانی ها و فقدان مطالعه کافی او را تا حد یک خطیب ساده پایین می آورد!

✔️ اپیزود پنجم: به دعوت طلاب مدرسه فیضیه تجمعی برگزار شده و رحیم پور به عنوان سخنران اصلی درباره عدالت اقتصادی و مطالبات مردم صحبت می کند. به گفته این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی؛" علی رغم اینکه برخی افراد ریشه سکولاریسم را در دانشگاه دنبال می کنند، باید گفت که ریشه سکولاریسم در حوزه علمیه بوده و در آنجا به مسائل روز کشور و مسائل حل نشده توجه نمی شود و در زمینه فقه بانکی و اقتصادی بی سوادی در دانشگاه و حوزه موج می زند!

✔️ اپیزود ششم: واکنش ها به سخنرانی رحیم مور غیر قابل انتظار است. آیات عظام؛ مکارم شیرازی و نوری همدانی به عرصه وارد شده و خواستار توضیح درباره کیفیت و مجوز برگزاری مراسم شده اند. به گفته آیت ا... مکارم؛ " حادثه ای که در مدرسه فیضیه رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود" و " گوینده ای را به عنوان سخنران درباره مسائل اقتصادی دعوت می کنند که بدون اطلاع از حوزه بدترین اهانت ها را به روحانیت و مراجع شیعه می کند".

🔹 نکته پایانی: سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان خود نشان می دهد که با کاهش انسجام در صفوف این قشر اکنون چالش های تازه ای سر برآورده اند. اینکه همان روحانیتی که ربع قرن پیش روشنفکران دینی را به سکولاریسم متهم می کرد اکنون خود از جانب برخی بنیادگرایان انقلابی نما به پرورش تفکر سکولار متهم شده اند نشان از تحولی عمیق در عرصه توازن قوای نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی دارد. شواهد هم حاکی از آن است که در این منازعه به تدریج دایره خودی های دو طرف تنگ تر و آستانه تحمل منتقدان پایین تر می آید!

@solati_mehran

#سروش
#رحیم_پور
🔹 "عصر حیرت" یا "عصر حسرت!"

@solati_mehran

مهران صولتی

مهدی نصیری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان و هفته نامه صبح در دهه ۷۰ مدتی است که دچار تحول و بازاندیشی در اندیشه های پیشین خود شده و مدافع نظریه دین حداقلی شده است. نصیری البته در سطح نظری همچنان مدافع نظریه دین حداکثری است ولی معتقد است که در روزگار حاکمیت جمهوری اسلامی نمی توان این ایده را محقق کرد. او در مصاحبه اش با سال نامه نوروزی هفته نامه صدا به تفصیل در مورد نظریه اش با عنوان عصر حیرت سخن گفته و کوشیده است تا با رویکردی واقع گرایانه از جمهوری اسلامی دعوت کند تا از بلندپروازی های خود درباره تحقق تمدن اسلامی دست شسته و دنیایی بهتر را برای مردم ایران به ارمغان آورد. دنیای بهتری که می تواند دینداری مطلوب تری را برای مردم به همراه آورد. نصیری به صراحت اذعان می کند که در بازاندیشی مواضع گذشته خود اکنون به ضرورت حاکمیتی مبتنی بر رواداری در ایران دست یافته و معتقد است که آینده متعلق به حکومتی است که بتواند مشارکت موثر شهروندان خود در تصمیم گیری ها را فراهم نماید. نصیری حتی در اظهار نظری بدیع بیان می کند که جمهوری اسلامی باید از برخی ادعاهای خود دست کشیده و حتی برخی امور ناسازگار با دین را به بهای آباد کردن دنیا و دین ایرانیان بپذیرد! مصاحبه نصیری به ویژه برای کسانی که سیر تحولات معرفتی دهه ۷۰ را از سر گذرانده اند خواندنی و دلپذیر جلوه می کند ولی می‌ تواند به ما یادآوری کند که اکنون در عصر حسرت در نسبت با آن ایام به سر می بریم! دهه ای که می توانست با تداوم تلاش های تئوریک عبدالکریم سروش و آغاز دیالوگی ثمربخش میان روشنفکران دینی و سکولار بر سر موضوعاتی مانند رابطه دین با دموکراسی، حقوق بشر و پلورالیسم و ... عصر نوینی را در ایران رقم زند. در آن سال ها مهدی نصیری با تصدی مسئولیت در نشریات کیهان و صبح کوشید تا یک تنه حضور روشنفکرانی مانند سروش را در جامعه ناامن سازد. زدن اتهام جاسوسی، انتقال جهت دار محتوای سخنرانی ها، حمایت از هجوم انصار حزب ا... به محافل فرهنگی همچون کتابفروشی مرغ آمین، پایین کشیدن فیلم های روی پرده و اقداماتی از این دست هم در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی صورت می گرفت. تجربه موفق مجله کیان در برقراری یک گفت و گوی سازنده میان روشنفکران با یکدیگر همان چیزی بود که در سال های بعد دیگر تکرار نشد و این نبود مگر به دلیل جهد فراوان نصیری و اخلافش در سیاسی کردن فعالیت نخبگان فکری این مرز و بوم. بنابراین به نظر می رسد نصیری در کنار گام نهادن در مسیر خانه تکانی فکری که بخشی از آن در ابتدای یادداشت آمد، نیازمند روشنی بخشیدن به نقش موثر خود در تحریف حقیقت و تقدیس خشونت در نیمه اول دهه هفتاد نیز هست تا دیگران بتوانند تجدید نظر او در مواضع گذشته اش را صادقانه تلقی کنند!

@solati_mehran

#نصیری
#سروش
🔹 توسعه و گسترش پهنه امکان! 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


🔺 اپیزود اول: چند ماه پیش عبدالکریم سروش با ارائه تکمله سلسله جلسات" دین و قدرت" آتش در خرمن باورهای پیشین خود افکند و نحله روشنفکری دینی را با پرسش های جدی مواجه ساخت. به سرعت موج بلندی از نقدهای صاحب نظران برخاست و دیالوگ دلپذیر و رضایت بخشی میان موافقین و مخالفین درگرفت.

🔺 اپیزود دوم: چند شب پیش فائزه هاشمی با حضور در یکی از اتاق های برنامه جدید کلاب هاوس طی شش ساعت و در حضور بیش از بیست هزار نفر از مستمعین به پرسش های بسیاری درباره وضعیت کشور با صراحت پاسخ گفت. این برنامه بازخوردهای زیادی در فضای مجازی داشت و به گفت و گوهای زیادی دامن زد.

اگر توسعه را متفاوت از پیشرفت، و آن را عبارت از شکوفایی تمام ظرفیت های موجود بدانیم روشن است که انسان نقش بی بدیلی در این فرآیند بر عهده دارد. در زمانی که به دلیل سیاست خارجی تنش زا از تحقق ابعاد عمرانی و سخت افزاری توسعه هم ناتوان مانده ایم شاید تاکید بر اهمیت جنبه های ذهنی و نرم افزاری توسعه اندکی خیال پردازانه تصور شود، ولی واقعیت این است که تا امکانی برای بازاندیشی در باورهای ما ایجاد نشود مسیر توسعه همچنان پرسنگلاخ باقی می ماند. یکی از مهمترین جلوه های جلساتی مانند سروش و هاشمی؛ گذار از تابوهای فکری، اندیشیدنی کردن نیندیشیدنی ها و دمیدن شجاعت دانستن در مخاطبان است. بسیاری از رویدادهای سیاسی و جنبش های اجتماعی در غرب مدرن از چنین ظرفیتی برای ایجاد تغییرات ذهنی و عینی برخوردار بوده اند. جنبش های دانشجویی، ضدجنگ، زنان و اقلیت ها در نیمه دوم قرن بیستم توانستند زمینه های گذار از مقوله رشد به توسعه را فراهم آورده و در عمل به گسترش پهنه امکان بینجامند. پست مدرنیسم به معنای ترک برداشتن تصلب مدرنیسم از همین دوران رقم خورد و نسیم بازاندیشی در بسیاری از بنیادهای اندیشگی بشر مدرن وزیدن گرفت. با گذشت بیش از دویست سال از مهمترین مواجهه ایران با غرب که پیشرفت به واردات آخرین دستاوردهای مادی و تکنولوژیک غرب ترجمه و تعادل جامعه بر هم ریخت، همچنان به نظر می رسد که ما چندان از جایگاه پیشین خود نجنبیده ایم. از همین رو برای جامعه ای که تشنه گفت و گو است و از هر ابزاری برای ارتباط بهره می گیرد چنین فرصت هایی می تواند بسیار مغتم باشد. صداهایی که شنیده می شوند، حصارهای ذهنی که فرو می ریزند، رواداری هایی که تمرین می شوند و بازاندیشی هایی که صورت می گیرند. ایران آینده از بطن چنین فرصت هایی زاده می شود!

@solati_mehran

#سروش
#هاشمی
#توسعه
🔹 چرا در ایران امروز اراده ها به تغییر نمی انجامند؟

@solati_mehran

مهران صولتی

#اپیزود_اول: نیم قرن پیش علی شریعتی با طرح ایده های رادیکال خود درباره تشیع علوی، خودآگاهی انقلابی، رنسانس مذهبی و پروتستانتیسم اسلامی موفق شد اندیشه های خود را به گفتمان غالب در جامعه آبستن تغییر دهه پنجاه ایران تبدیل نماید. انقلاب ۵۷ در بستر چنین گفتمانی متولد شد!

#اپیزود_دوم: سه دهه پیش عبدالکریم سروش با ارائه اندیشه های خود که مبتنی بر درک عصری از دین، ترجیح مدیریت علمی بر مدیریت فقهی، و اهمیت‌ بخشیدن به نقش علم و عقل در مناسبات اجتماعی بود توانست موج جدید روشنفکری دینی را به گفتمان غالب دهه هفتاد تبدیل کرده و نقش مهمی در زایش جنبش اصلاحات ایفا نماید!

اکنون اما حدود یک دهه است که جامعه ایران از فقدان ایده های تحول آفرین رنج می برد. اندیشه هایی که قادر باشند با تبدیل شدن به گفتاری هژمون، موجد بسیج عمومی و تغییرات معنادار در زیست جمعی ایرانیان شوند. این یادداشت می کوشد تا برخی از علل موثر در سترونی جامعه ایران در آفرینش این نوع از ایده ها را فهرست نماید:

فضای نامساعد جهانی: ایرانیان به عنوان ساکنان یک کشور پیرامونی همواره از امواج تفکر جهانی تاثیر پذیرفته اند. در این میان شریعتی و سروش بسیار بخت یار بودند که توانستند این تاثیرات را به نحو موفقی جذب و تئوریزه نمایند. دنیایی که شریعتی در آن می زیست مشحون از الهیات رهایی بخش، افق گشایی های سوسیالیسم، و همزمان با زمانه جنگ سرد و ظهور جنبش های ضد امپریالیستی بود. سروش به عکس در روزگار افول مارکسیسم، قامت افراشتن لیبرالیسم ،فروپاشی شوروی و انزوای انقلابی گری پای به عرصه نهاد. امتیاز هر دو اما فرصت جویی مناسب از تحولات جهانی، بومی کردن ایده های رایج زمانه و آفرینش نوعی گفتمان غالب بود. اینک اما افزایش نابرابری های جهانی، ظهور ملی گرایی افراطی، افول کلان روایت ها و رشد بنیادگرایی دینی چشم انداز تحولات مثبت را تیره ساخته است!

تحلیل رفتن طبقه متوسط: مهمترین حاملان ایده های تحول گرا دانشجویان و فرهنگیان یا همان طبقه متوسط هستند. شریعتی و سروش از این اقبال برخوردار بودند که در دوران بالندگی این طبقه در ایران فعالیت می کردند. سیاست های اقتصادی شاه در دهه چهل با رهبری درخشان تیم علینقی عالیخانی در وزارت اقتصاد که منجر به نوسازی کشور شد نقش مهمی در فربه شدن این طبقه در ایران ایفا کرد. در دوران پس از جنگ هم سیاست های توسعه اقتصادی هاشمی رفسنجانی منجر به بالندگی و شکوفایی طبقه متوسط پس از انقلاب شد. روزگار احمدی نژاد اما روند گذشته معکوس شد و افول این طبقه آغاز شد. شاید بتوان دهه نود خورشیدی را بدترین دوران برای طبقه متوسط نامید که به دلیل افزایش تحریم ها و گسترش فقر بخشی از آن ها به طبقه فرودست پیوستند!

افول نقش روشنفکران: اگر تقسیم بندی فوکو در مورد دو نوع روشنفکر عام و خاص را بپذیریم باید اذعان کنیم که اکنون با پدیده انقراض روشنفکران عام یعنی همان کسانی مواجه هستیم که قادر بودند با اظهار نظر در بسیاری از حوزه ها نقش منتقدانه خود در قبال سنت و قدرت را در بسیاری از جوامع ایفا نمایند. در ایران اما طی دو دهه گذشته؛ تخصصی شدن هر چه بیشتر عرصه دانش‌، افول کلان روایت هایی همچون آزادی، حقیقت و عدالت در مقابل امواج پست مدرنیته، و افول نقش جهانی روشنفکران موجب سترونی تولید ایده های تحول آفرین توسط این بخش از کنش گران و اندیشه ورزان شده است. البته میل جامعه به عملگرایی هر چه بیشتر نیز در افول نقش روشنفکران در ایران موثر بوده است!

سقوط سرمایه اجتماعی: جامعه شناسان دو مولفه پیوند و اعتماد را اجزای تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی می دانند. از این منظر افزایش پیوندهای اجتماعی شهروندان می تواند به تقویت اعتماد عمومی در جامعه منجر شود‌. در چنین بستری می توان انتظار داشت که ایده های امیدبخش و تحول آفرین هم قادر باشند کنش های موثر و مداومی را در جامعه ایجاد نمایند. امروزه اما شاهد سقوط سرمایه اجتماعی در جامعه هستیم. از یک سو مشارکت ستیزی هدفمند نظم سیاسی موجود باعث تشکل گریزی شهروندان شده و از طرف دیگر سست شدن پیوندهای اجتماعی موجبات افول اعتماد نسبت به گروه های مرجع و حاملان ایده های تحول آفرین از جمله روشنفکران را فراهم آورده است!

https://instagram.com/solati_mehran

#روشنفکران
#شریعتی
#سروش