نشر سایه سخن
9.74K subscribers
13.1K photos
4.75K videos
270 files
3.78K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
وقتی از شوهرتان انتقاد می کنید؛یادتان باشد که به او بگویید هنوز هم دوستش دارید و فقط می خواهید برخی رفتارهایش را عوض کند.

❗️سعی کنید شکایتهایتان را به انتقاد و سرزنش تبدیل نکنید چون شوهر شما خیلی زود خشمگین می شود و اختلاف هایتان به سرعت افزایش می یابد.

❗️اگر به او فرصت بحث در مورد رفتارهای آزاردهنده اش بدهید، می توانید عشق و علاقه متقابلتان را حفظ کنید.

❗️پس می بینید که بطور کلی زنها بهتر از مردهابا مشکلات برخورد می کنند.

❗️زن می تواند یک قابلمه داغ را با دست خالی برگرداند، اما من که یک مرد هستم با چند دستمال هم نمی توانم این کار را بکنم ودر آخر هم دستهایم را می سوزانم.

❗️در مورد هیجانات هم وضعیت تقریبا به همین شکل است.
جان گاتمن
🆔 @sayehsokhan
نامه دکتر رنانی به معلمان

🆔 @SayehSokhan
#بازی با #احترام_زیاد

✳️ بچه ها دور هم می ایستند و یک نفر وسط آنها قرار می گیرد.

👈 یک نفر از افرادی که در حلقه دور ایستاده اند جمله زیر را می گوید:

⬅️ "من احترام زیادی قائلم برای جواد (یکی از افرادی که در حلقه دور ایستاده است.)"
⬅️ حال باید جواد همین جمله را گفته و در انتهای جمله نام یکی دیگر از بچه های دور حلقه را بگوید.
⬅️ نفر وسط باید در مدتی که جواد این جمله را می گوید بادکنکی که در دست دارد را به شانه جواد بزند.

اگر موفق شد جایش را با جواد عوض می کند و جواد می آید وسط.
اگر موفق نشد باید به سمت کسی که جواد نام او را گفته بدود تا قبل از تمام شدن جمله اش بادکنک را به شانه او بزند.

📚 #برشی_از_کتاب : #تئوری_انتخاب_در_مدرسه
✍️ اثر: #دکتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 161
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
🤔دختر خیابان انقلاب

من هیچ وقت دختر خیابان انقلاب نبودم و هرگز هم چوبی نداشتم و پارچه ای که بتوانم بیرقش کنم و یادم نمی آید که هیچ وقت از سکویی بالا رفته باشم و همیشه از ارتفاع واهمه داشتم.
👓👓
پدرم دو ابرو دارد که هر ابرو نقداً یک سردار نقدی ست، یکی بالا یکی پایین و کسی نیست که جرأت کند جلوی این ابروان ، پرچمش را بالا ببرد و بیرقش را عَلَم کند!
وقتی صحبت از موسیقی مجاز می شود پدرم به هیچ موسیقی مجوز نمی دهد و هر چه که از هر رسانه ای پخش شود پدرم سرداران صورتش را حاضر می کند یکی بالا یکی پایین که یعنی این چه لاابالی گری ست!
👇
در خانه ما قانونی حاکم است موجز و متقن، کوتاه و کاربردی : نهی از منکرات ، و هر چه که شما فکرش را بکنید جز منکرات است. و محک این منکرات شرع نیست ، عرف نیست قانون نیست سیاست و حکومت و دولت نیست ، آهار است آهار!
و ما هر کاری می کنیم باید پیشاپیش فکر کنیم که قضاوت آهار چیست!
و آهار یک فرد نیست، یک روستا نیست، یک تفکر است ، نتیجه صدها سال نهی و نقد و انکار و نه است!
🗣
ما در هر اتاقمان یک واحد بسیج خواهران و برادران داریم و از این راهرو به آن راهرو یک گشت ارشاد خانگی و ستاد امر به معروف هم داریم و همیشه هم تقصیر ماست خیابان وزرا هم داریم و پدرم اتفاقا وزارتخانه ای هم دارد در خانه و اصلا هم دولتش مستعجل نیست.
پدرم چنان کارش را درست انجام داده و چنان از ابتدا بچه گربه ها را دم حجله شیر فهم کرده است که من هر جا که می روم واحد بسیج خواهران و گشت ارشاد و سردار نقدی ام را با خودم می برم و دو ابرو که سر بزنگاه یکی بالا یکی پایین زنهارم دهد.
اصلا برای من چه فرقی می کند رم با قم لاهه با لواسان و آهار با آمستردام!

👉
با من حرف ازدموکراسی و آزادی بیان و تساوی حقوق و جنبش زنان و این و آن نزنید که هرگز معنایش را نمی فهمم من فقط نگرانم که آهار چه می گویند!
☝️
از خانه ما تا خیابان انقلاب چند قرن راه است ؛ من اگر روزی بخواهم دختر خیابان انقلاب باشم باید جاروی آشپزخانه را بردارم و دستمال سفره را به سرش گره بزنم و بروم روی کابینت.
اما یقین دارم که هیچ کس در خانه ما هیچ معنای اعتراضی در آن نخواهند دید فقط خواهند گفت: بیا پایین جلوی آهاری ها! یه چایی هم ور دار بیار!

✍️ #عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
🆔 @SayehSokhan
📆 دوشنبه ۱۶ بهمن ۹۶

#ازفلاسفه
#نیچه
🆔 @SayehSokhan
در #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به خود ببالم و اعلام کنم که: فردی سپاسگزار، شاکر و بی جنجالم.
🆔 @SayehSokhan
Forwarded from "هنرِ رابطه"
واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه‌ای وجود ندارد.
نیمه‌ای نیست تا گم هم بشود. به دنبال نیمه گمشده‌ خود گشتن اشتباه محض است!
زیرا ما اصلا نیمه نیستیم. هر کدام از ما یک «من» هستیم. «من»ی که باید قوی، مستقل، شاد و آزاد باشد. درست همان طور که آفریده شده‌ایم در انتظار یک «او» باشیم.
اویی که تکامل و استقلال و آزادی ما را به رسمیت بشناسد و برایش احترام قائل شود. آنگاه می شود یک «ما» بود.
« ما »یی همیشگی، قوی و شاد. خودتان را نیمه نکنید، یک من قوی باشید تا یک اویی قوی پیدا کنید.
🆔 @SayehSokhan
💠قاسم زندگی‌تان را پیدا کنید!

🔹قدیم‌ها یک کارگر عرب داشتم که خیلی می‌فهمید. اسمش قاسم بود. از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری. اول‌ها ملات سیمان درست می‌کرد و می‌برد وردست اوستا تا دیوار مستراح و حمام را علم کنند. جنم داشت. بعد از چهار ماه شد همه‌کاره‌ی کارگاه. حضور و غیاب کارگرها. کنترل انبار. سفارش خرید. همه چیز. قشنگ حرف می‌زد. دایره‌ی لغات وسیعی داشت. تن صدایش هم خوب بود. شبیه آلن دلون. اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم. قشنگ حرف می‌زد.

🔹یک بار کارگر مقنی قوچانی‌مان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد. رییس کارگاه درجا شاشید به خودش. رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتی یادش رفت زنگ بزند آتش‌نشانی. قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. خیلی خوب و خلاصه گفت. تهش هم گفت مقنی‌مان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیم‌هایش به هیچ جا بند نیست. بعد قاسم رفت سر چاه تا کمک کند برای پس زدن خاک‌ها. خاک که نبود. گِل رس بود و برف یخ‌زده‌ی چهار روز مانده. تا آتش‌نشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانه‌اش. هنوز زنده بود. اورژانس‌چی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی دک و پوزش. آتش‌نشان‌ها گفتند چهار ساعت طول می‌کشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون. چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یک‌نفره کنده بودش.

🔹بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود. آتش‌نشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رییس کارگاه شاشو هم بود. فقط امید نبود. مقنی سردش بود و ناامید. قاسم رفت روی برف‌ها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی برایش حرف زد. حرف که نمی‌زد. لاکردار داشت برایش نقاشی می‌کرد . می‌خواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند. می‌خواست امید بدهد. همه می‌دانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است. مخصوصا اگر قرار باشد چهار ساعت لای آن باشی. دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی. بی‌شناسنامه. اما قاسم بی‌شرف کارش را خوب بلد بود. خوب می‌دانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند. اگر درست مصرف‌شان کند. چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد. آبی. سبز. قرمز. امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش. چهار ساعت تمام. مقنی زنده ماند. بیشتر هم به همت قاسم زنده ماند.

🔹آدم‌ها همه توی زندگی یک قاسم می‌خواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست. فقط این وسط یکی باید باشد که به دروغ هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری. اصلا دروغ خیلی هم چیز بدی نیست. دروغ گاهی وقت‌ها منشا امید است. امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را. کلمه‌ها را قشنگ مصرف کند و شیاف‌شان کند به آدم. رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند. کلمات را قبل از انقضا، درست مصرف کنید. قاسم زندگی‌تان را پیدا کنید!

✍🏻 #فهيم_عطار
🆔 @SayehSokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چگونه برای رسیدن به اهدافمان انگیزه داشته باشیم؟

#انگیزه #هدف #انیمیشن


@happinessnet
🆔 @sayehsokhan
Audio
ترجیع‌بند سعدی
با صدای استاد ملکیان

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله‌ی کار خویش گیرم

@mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
این بزرگمرد (Sir Nicholas Winton) ۶۶۹ بچه رو که داشتن میبردن تو کمپ آشویتس (کمپی که یهودی هارو مینداختن تو کوره آدم سوزی) از نازی‌ها خریداری میکنه و میفرستشون انگلستان و به خونواده هایی که بچه میخواستن میده. به شرط اینکه هرگز نه به خود بچه‌ها بگن و نه هیچ کس دیگه ای.

💛💚
حدود پنجاه سال بعد همسرش لیست بچه‌ها و قرارداد خریدشون رو در یک جای مخفی پیدا میکنه. به یک برنامه تلویزیونی میگه و اون برنامه هم تمام اون بچه‌ها رو که حالا هرکدوم تشکیل خونواده داده بودن را به یک برنامه زنده دعوت میکنه و این آقا رو هم بدون اینکه چیزی بهش بگن دعوت میکنند.

بهشت برای این مرد چگونه تعبیریست؟

🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
💠قاسم زندگی‌تان را پیدا کنید! 🔹قدیم‌ها یک کارگر عرب داشتم که خیلی می‌فهمید. اسمش قاسم بود. از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری. اول‌ها ملات سیمان درست می‌کرد و می‌برد وردست اوستا تا دیوار مستراح و حمام را علم کنند. جنم داشت. بعد از چهار ماه…
آقا #وحید از جنبه ی دیگه ای به این موضوع نگاه کردند و نظرشون رو برامون فرستادند:

با سلام،با تشکر از کانال خوبتون،
می خواستم انتقادمو به موضوعی تحت عنوان قاسم زندگی خود را بیابید عنوان کنم،با توجه به کار ستودنی اقا قاسم در کمک به مقنی ،امید در زندگی انسان بسیار نقش پر رنگ و با اهمیتی داره،روانشناسی در سال های اخیر به معنا و امید در زندگی بسیار پرداخته،اما اینکه ما بدنبال امید واهی بگردیم و فکر کنیم که دنیا ذاتا خاکستریه و ما نیاز به نقاشانی حتی دروغین داریم که برامون زندگیو رنگ کنن چندان واقعی نیست،و باعث این میشه فرد از مسئولیت خودش برای شاد کردن و رنگ کردن زندگیش شونه خالی کنه و به دنبال قاسم نقاش بگرده،ما خودمون مسئول ساختن زندگی خودمون و رنگ آمیزی اونیم.
—---------------------—
#علی آقا هم اینطور نوشتند:

سلام در مورد متنی که آقا وحید فرستادند:
درسته که انسان نباید شونه خالی کنه از مسئولیت خودش
اما گاهی مثل مقنی ای که توی برف و گل گیر کرده ما هم توی برف و گل ۴ روزه که نه،چند ساله ی زندگی مون گیر می کنیم
تو این مواقع نیاز داریم که کسی باشه که کمک کنه، وابستگی نیستا، گاهی آنقدر خالی می شی که دیگه هیچ کدوم از متد ها برات کارایی نداره، فقط باید یه قاسم نوعی سر برسه تا نخ امیدت پاره نشه
اون قاسم می تونه ملک سلیمان باشه توی کیمیاگر، می تونه یه برادر باشه مثل مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان، میتونه یه هم سلولی خوب باشه مثل مورگان فری من توی رستگاری در شاوشنگ
دقیقا لحظه ای که داری نا امید می شی نیاز به یک نوع قاسم داری💐👏👏

🆔 @SayehSokhan
آمده‌ام ایران. روی تهران پتوی سیاه دود انداخته‌اند. شعاع دید تا طبقه‌ی چهارم هر ساختمان است. به سمت هر کوچه‌ای که می‌پیچم انتهایش در دود گم شده. درست مثل اینکه به آینده‌ای مبهم خیره شده باشم. سرم مدام درد می‌کند. ته گلویم طعم مزخرفی شبیه سرب رسوب کرده. چشم‌هایم می‌سوزد. دوست دارم چشم‌هایم را ببندم. به روی تمام چیزهایی که در این شهر آزارم می‌دهد. پیاده‌روهایی که کیفیت راه مال‌رو را هم ندارند. تهران زندان معلول‌هایش شده‌. تهران را با نگاه یک نا‌بینا دیدم و روی چرخ یک معلول گشتم. کم آوردم.

ماشین‌هایی که به هم و به آدم‌ها حمله می‌کنند. تا چشم کار می‌کند آهن است که پارک شده. به‌جا و نا به‌جا. ساختمان‌هایی که دل آسمان را شکافته‌. بی‌ربط به هم و آدم‌های شهر در امتداد کوچه و خیابان کشیده‌شده‌اند. آدم‌هایی که به هم نگاه بی‌قضاوت نمی‌کنند. کودکانی که زیر پتوی دود به جای بازی، کار می‌کنند. صدای خنده‌های مردم کم شده‌است. درست مثل پول توی جیب‌هایشان. انگار که نسبت مستقیم داشته باشند.

این شهر از پرنده و موسیقی وشادی خالی شده. جایش را کافه‌های پر از آدم‌های دلتنگ گرفته. کافه‌هایی که جوانی‌های نکرده را در آن دفن می‌کنند. چقدر ذکر مصیبت تکراری کنم؟ کی قرار است زندگی روی خوبش را به این شهر و آدم‌هایش نشان دهد؟ من کی قرار است به جای فرار کاری بکنم؟ کی قرار است به جای بهانه‌گرفتن بسازیم؟ به جای فریاد زمزمه کنیم؟ کی قرار است با هم و با شهر مهربان باشیم؟ کی قرار است بخندیم؟ تهران از دوست هم خالی شده‌است. از بهزاد و رضا و آرش. هر جا می‌روم خاطره‌ها حمله می‌کنند. پس کجا این دلتنگی‌های من کم می‌شود. آخ که تهران صدای خنده‌های ما را کم دارد. تهران گورستان خاطره‌ها شده‌است.

#نگار_زمانفر

🆔 @SayehSokhan
📆 سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۹۶

#ازفلاسفه
#سنکا
🆔 @SayehSokhan
در #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
کوچک ترین نگرانی به خود راه ندهم و همه چیز را به خدا بسپارم.
🆔 @SayehSokhan
اهمیت رابط کیفی در میزان رضایت و شادمانی انسان

دکتر کامران جاویدی (روانپزشک)

طولانی ترین مطالعه و تحقیقی که راجع به میزان رضایتمندی افراد از زندگیشان و درجه شادمانی آنها در زندگی انجام شده ، مطالعه ای آینده_نگر بوده که در دانشگاه هاروارد از 75 سال پیش شروع و هنوز هم ادامه دارد.

نتایح این مطالعه تاکنون در سه کتاب منتشر شده ، آخرین کتابی که حاوی نتایج این مطالعه است .در سال 2012 منتشر شده ، بعضی نتایج این کتاب در مورد عوامل مرتبط با شادمانی در افراد که در این کتاب انتشار یافته جالب و خواندنی است:

1️⃣اینکه افراد مورد مطالعه به چه میزان از #ثروت و #قدرت در این مدت دست پیدا کرده اند با میزان احساس شادی و رضایتشان از زندگی ارتباط بسیار کمی داشت.
.
2️⃣اگر چه که سلامت جسمانی و موفقیتهای شغلی با میزان رضایتمندی افراد مورد مطالعه وابستگی داشت ، ولی بیشترین رابطه بین احساس شادمانی و میزان برخورداری از ارتباطات_اجتماعی_سالم و توأم با صمیمیت برای فرد بود.

3️⃣ اگر چه که داشتن روابط اجتماعی بیشترین ارتباط را با میزان شادمانی و رضایتمندی افراد از زندگیشان داشت ولی تنها ارتباطات اجتماعی کیفی یعنی روابط و دوستایی که پایدار و مداوم بوده و در طرفین رابطه ایجاد احساس صمیمیت و تعلق می کردند با رضایتمندی افراد مرتبط بودند.

4️⃣ جالب است که این گونه روابط اجتماعی کیفی خود یک عامل محافظت کننده قوی در برابر پیر_مغزی و انحلال_ذهنی در سنین بالاتر بود.
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم زیر برای کودکان به هیچ عنوان مناسب نیست اما خواهشا همگی تماشا کنید و اون رو برای دیگران ارسال نمایید

حتما حتما ببینید که چه بلایی داره سرمان میاد!
🆔 @sayehsokhan
🔹خانه تکانی ها نزدیک است🌸

لیست کارهای که باید انجام دهید👇

1- پاک کردن غم گذشته
2- دور ریختن کینه
3- شستن افکار منفی
4- چیدن عشق در طاقچه
5- سبز کردن مهر
6- خرید شادی و حراج محبت

🆔 @SayehSokhan
💬 #بازی #رنگین_کمانی از توپ ها 🏀🏐🎾

بچه ها در یک حلقه دور هم می ایستند

👈 همه دست های خود را بالا می برند
👈 نفر اول توپی را به یکی از افراد پرتاب می کند و همزمان می گوید:"زری سلام روز بخیر."


👈 زری که توپ را دریافت کرده دست خود را پایین می اندازد و توپ را برای یکی دیگر از افرادی که هنوز دستش بالاست پرتاب کرده و همان جمله را می گوید.
👈 آنقدر توپ بین افراد جابجا می شود تا دست همه پایین بیاید و توپ به نفر اول برگردد.

👈 حالا افراد دوباره به همان ترتیب توپ ها را برای هم پرتاب می کنند و همان جمله را می گویند.

با گذشت زمان مربی توپ های دیگری را نیز وارد چرخه بازی می کند تا در نهایت توپ های زیادی هم زمان بین افراد پرتاب شود.

📚 #برشی_از_کتاب : #تئوری_انتخاب_در_مدرسه
✍️ اثر: #دکتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 162
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan