چرا بعضی کشورها از لحاظ اقتصادی پیشرفت میکنند، ولی بعضی کشورها در حال سقوط هستند؟
📚«چرا ملتها شکست میخورند» کتابی است که با مثالهای تاریخی از کشورهای مختلف، علت رکود و ناکامی ملتها را بررسی میکند.
👤جارد دیاموند برنده جایزه پولیترز و نویسنده کتابهای پرفروش «تفنگهاف نطفهها و فولاد» و «فروپاشی» درباره این کتاب گفته: «شما برای عشق ورزیدن به این کتاب سه دلیل خواهید داشت. این کتاب درباره تفاوت میان درآمدهای ملی در دنیای جدید است که شاید بزرگترین مساله پیشاروی جهان امروز باشد. این کتاب مملو از ماجراهای جالبی است که شما را مسحور میکنند از جمله آن که چرا بوتسوانا از لحاظ اقتصادی کامیاب است ولی سیرالئون نیست و این کتاب خواندنی است. شما هم مثل من ممکن است تسلیم خواندن آن در یک مرحله شوید و سپس بارها و بارها به آن بازگردید.»
⚡️این کتاب برای خواننده غیر متخصص نوشته شده و تحسین چند اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان حوزه اقتصاد را برانگیخته است.
مطالعه این کتاب به همه افراد مخصوصاً کسانی که مدام این سوال را از خود میپرسند «چرا ملتها شکست میخورند؟» توصیه میشود.👇
(http://up.upinja.com/jrqw8.jpg)http://bit.ly/2mrwIMc
#معرفی_کتاب #نشر_روزنه #طاقچه
📚«چرا ملتها شکست میخورند» کتابی است که با مثالهای تاریخی از کشورهای مختلف، علت رکود و ناکامی ملتها را بررسی میکند.
👤جارد دیاموند برنده جایزه پولیترز و نویسنده کتابهای پرفروش «تفنگهاف نطفهها و فولاد» و «فروپاشی» درباره این کتاب گفته: «شما برای عشق ورزیدن به این کتاب سه دلیل خواهید داشت. این کتاب درباره تفاوت میان درآمدهای ملی در دنیای جدید است که شاید بزرگترین مساله پیشاروی جهان امروز باشد. این کتاب مملو از ماجراهای جالبی است که شما را مسحور میکنند از جمله آن که چرا بوتسوانا از لحاظ اقتصادی کامیاب است ولی سیرالئون نیست و این کتاب خواندنی است. شما هم مثل من ممکن است تسلیم خواندن آن در یک مرحله شوید و سپس بارها و بارها به آن بازگردید.»
⚡️این کتاب برای خواننده غیر متخصص نوشته شده و تحسین چند اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان حوزه اقتصاد را برانگیخته است.
مطالعه این کتاب به همه افراد مخصوصاً کسانی که مدام این سوال را از خود میپرسند «چرا ملتها شکست میخورند؟» توصیه میشود.👇
(http://up.upinja.com/jrqw8.jpg)http://bit.ly/2mrwIMc
#معرفی_کتاب #نشر_روزنه #طاقچه
#معرفی_کتاب
نام کتاب : #نغمه_هایی_از_پشت_دیوار (داستان هایی از درون زندان )
نویسنده : #آرش_رمضانی
با مقدمه #دکترمحمدرضاسرگلزایی
جایی خوانده بودم، مرده شورها زندگی را بهتر می فهمند . وقتی کتاب آرش رمضانی را خواندم فکر کردم شاید این زندانی باشد که بتواند جهان را با تمام نمیدانمهایش دور بزند و به جای خلق زیستنهای ویترینی، تلخی آن را کشف کند و غرقش شود .
کتاب " نغمه های آن سوی دیوار " از فراموش شدگانی میگوید که تقدیرشان از همان کودکی با رنج و ریاضت رقم میخورد و تا آخرین روزهای عمرشان بر پیچ و تاب پلی معلق که سلول را به آن سوی میلهها وصل میکند، سردرگم و حیران در حال رفت و آمدند.
در پاراگرافهای کوتاه اما عمیق " آرش رمضانی " خبری از ژست و نقابهایی که می خواهند قهرمان های سر بر آورده از دل محرومیتها را به رخ عوام بکشند نیست،خبری از آنهایی نیست که در کارتنهای کنار خیابان به دنیا میآیند، نبوغ شان کشف میشود، بر گردن شان مدال قهرمانی میاندازند، مردم برای شان کف میزنند و مبهوت از این همه معجزهگری هستی امیدوارتر از گذشته پای جعبه جادو و امیدهایش مینشینند.
رمضانی همان چیزی را روایت میکند که باید باشد و همانی را به تصویر میکشد که هست، وجود دارد، اما نمیبینیم، نمیخواهیم که ببینیم.
چه کسی حال و حوصله دارد به عبور خسته کارگر خمیده، اتو نکشیده و عطر نزده از خیابان دقیق شود، مردی که در سرزمین ثروت، ارزشمندترین سرمایهاش، دفترچه صد برگ دوخته شده از دهها نامه خوانده نشده برای دختر هرگز متولد نشده است. مرد همه نامهها را یک به یک برای "آرش " در زندان خوانده است.
چه کسی حاضر است دل به حرفهای یک فیلسوف زندانی دهد؟، کسی که نویسنده این کتاب او را کاشف مینامد :
"کاشف هبوط آدم از دل محرومیت "
چه کسی باور می کند آن سوی میلهها میان موسیقی زد و خوردهای اوباش و دشنام و هیاهوهای دلخراشی که به گوش میرسد، محکومینی وجود دارند که سازشان را با ریتم هستی کوک میکنند، شاعر میشوند، خیال میبافند، رویا میسازند و رنج برایشان شیرین میشود.
نویسنده کتاب " نغمه هایی از پشت دیوار " در سیاهترین نقطه شب ردی از نور و روشنی را پیدا میکند و نشانمان میدهد.
او به ما هشدار میدهد: اگر بپذیریم بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی که ما نیز در آن زندگی میکنیم، بر دوش مجرمها و خانوادههایشان قرار دارد، باید هوش و حواسمان به شیوه نگرش و تفکر آنها به جهان هم باشد که در غیر این صورت قربانی آوار سهمناکی خواهیم شد.
آرش رمضانی در" نغمههای پشت دیوار " اثبات میکند که طبقه فرودست و زخم خورده، را هم می توان به این سوی حصارها دعوت کرد.
فقط کافی است برای آنها هم در میان دلمشغولیهایمان جایی باز کنیم. او از مجرمانی میگوید که راز گل سرخ را نوشیدهاند، صد سال تنهایی مارکز را زندگی کردهاند، زمان از دست رفته پروست را میشناسند، با رباعیات خیام تا مرز تحقق خویشتن و لمس تجربه اوج رسیدهاند و به تراژدی زندگی زهرخندی به تلخی بوف کور هدایت زدهاند اما اول و آخر زندگی شان تریاک و شیشه و کریستال است .
روان شناس زندان با زیرکی و نازکی طبع در روایتهای مردان زندانی، تیپهای شخصیتی مرسوم در جامعه ما را هم به تصویر میکشد که می توان با نقطه نظرات تحلیل آرکه تایپی نیز به آن نگاه کرد و نمونه آرکه تایپهایی مانند کینه توزی و خشم پوزیدونی نادعلیزاده ، عاشقانههای دیونیزوسی لاهوتی، خستگیناپذیری آرسی وحید و استاد کاری هفائیستوسی حیدرزاده را در آنها دید. آنهایی هم که پشت حصار محبوسند، نمونهای کوچک از جامعه ما را به تصویر میکشند که اگر غم نان نبود و مهر و عدل جهان بیش از این حرفها وجود داشت، شاید باد نقابهای آن سوی حصاریها را با خودش نمیبرد و سرنوشت دیگری انتظارشان را میکشید .
" نغمههای پشت دیوار " ما را از سبکباری و ساحل امن روزمرگیهایمان جدا میکند و به تلاطمها و نا امنیها کشتی شکستگان میکشاند، رنجنامههایی که از آن سوی میلههای می یند و به ما میگویند اگر قرار است امروز خوشی فقط سهم ما باشد شاید فردا، زمانهای نه چندان دور سهم خوشیهای کودکانی که با اشک و فقر و رنج میآیند و تمام دنیای شان دیوار زندان میشود را از کاسههایمان بر دارد و ما را ، هم سفره رنج آنها کند .
پس از ورق زدن " نغمههایی از پشت دیوار " به این ساحل امن که روی آن ایستادهایم، شک میکنم : شبیه به همانی که "رضا براهنی " میگوید:
جهان مرده ی بی بال و بی پرنده ی من
به جاودانگی آفتاب شکاک است
من از کرانهی سایه
به سوی خانه نرفتم
من از میانهی ظلمت
درون تیره ترین عمقها فرو رفتم
و نور را نشنیدم
#مریم_بهریان
کارشناس ارشد روان شناسی
http://drsargolzaei.com/images/mbooks/lk.jpg
نام کتاب : #نغمه_هایی_از_پشت_دیوار (داستان هایی از درون زندان )
نویسنده : #آرش_رمضانی
با مقدمه #دکترمحمدرضاسرگلزایی
جایی خوانده بودم، مرده شورها زندگی را بهتر می فهمند . وقتی کتاب آرش رمضانی را خواندم فکر کردم شاید این زندانی باشد که بتواند جهان را با تمام نمیدانمهایش دور بزند و به جای خلق زیستنهای ویترینی، تلخی آن را کشف کند و غرقش شود .
کتاب " نغمه های آن سوی دیوار " از فراموش شدگانی میگوید که تقدیرشان از همان کودکی با رنج و ریاضت رقم میخورد و تا آخرین روزهای عمرشان بر پیچ و تاب پلی معلق که سلول را به آن سوی میلهها وصل میکند، سردرگم و حیران در حال رفت و آمدند.
در پاراگرافهای کوتاه اما عمیق " آرش رمضانی " خبری از ژست و نقابهایی که می خواهند قهرمان های سر بر آورده از دل محرومیتها را به رخ عوام بکشند نیست،خبری از آنهایی نیست که در کارتنهای کنار خیابان به دنیا میآیند، نبوغ شان کشف میشود، بر گردن شان مدال قهرمانی میاندازند، مردم برای شان کف میزنند و مبهوت از این همه معجزهگری هستی امیدوارتر از گذشته پای جعبه جادو و امیدهایش مینشینند.
رمضانی همان چیزی را روایت میکند که باید باشد و همانی را به تصویر میکشد که هست، وجود دارد، اما نمیبینیم، نمیخواهیم که ببینیم.
چه کسی حال و حوصله دارد به عبور خسته کارگر خمیده، اتو نکشیده و عطر نزده از خیابان دقیق شود، مردی که در سرزمین ثروت، ارزشمندترین سرمایهاش، دفترچه صد برگ دوخته شده از دهها نامه خوانده نشده برای دختر هرگز متولد نشده است. مرد همه نامهها را یک به یک برای "آرش " در زندان خوانده است.
چه کسی حاضر است دل به حرفهای یک فیلسوف زندانی دهد؟، کسی که نویسنده این کتاب او را کاشف مینامد :
"کاشف هبوط آدم از دل محرومیت "
چه کسی باور می کند آن سوی میلهها میان موسیقی زد و خوردهای اوباش و دشنام و هیاهوهای دلخراشی که به گوش میرسد، محکومینی وجود دارند که سازشان را با ریتم هستی کوک میکنند، شاعر میشوند، خیال میبافند، رویا میسازند و رنج برایشان شیرین میشود.
نویسنده کتاب " نغمه هایی از پشت دیوار " در سیاهترین نقطه شب ردی از نور و روشنی را پیدا میکند و نشانمان میدهد.
او به ما هشدار میدهد: اگر بپذیریم بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی که ما نیز در آن زندگی میکنیم، بر دوش مجرمها و خانوادههایشان قرار دارد، باید هوش و حواسمان به شیوه نگرش و تفکر آنها به جهان هم باشد که در غیر این صورت قربانی آوار سهمناکی خواهیم شد.
آرش رمضانی در" نغمههای پشت دیوار " اثبات میکند که طبقه فرودست و زخم خورده، را هم می توان به این سوی حصارها دعوت کرد.
فقط کافی است برای آنها هم در میان دلمشغولیهایمان جایی باز کنیم. او از مجرمانی میگوید که راز گل سرخ را نوشیدهاند، صد سال تنهایی مارکز را زندگی کردهاند، زمان از دست رفته پروست را میشناسند، با رباعیات خیام تا مرز تحقق خویشتن و لمس تجربه اوج رسیدهاند و به تراژدی زندگی زهرخندی به تلخی بوف کور هدایت زدهاند اما اول و آخر زندگی شان تریاک و شیشه و کریستال است .
روان شناس زندان با زیرکی و نازکی طبع در روایتهای مردان زندانی، تیپهای شخصیتی مرسوم در جامعه ما را هم به تصویر میکشد که می توان با نقطه نظرات تحلیل آرکه تایپی نیز به آن نگاه کرد و نمونه آرکه تایپهایی مانند کینه توزی و خشم پوزیدونی نادعلیزاده ، عاشقانههای دیونیزوسی لاهوتی، خستگیناپذیری آرسی وحید و استاد کاری هفائیستوسی حیدرزاده را در آنها دید. آنهایی هم که پشت حصار محبوسند، نمونهای کوچک از جامعه ما را به تصویر میکشند که اگر غم نان نبود و مهر و عدل جهان بیش از این حرفها وجود داشت، شاید باد نقابهای آن سوی حصاریها را با خودش نمیبرد و سرنوشت دیگری انتظارشان را میکشید .
" نغمههای پشت دیوار " ما را از سبکباری و ساحل امن روزمرگیهایمان جدا میکند و به تلاطمها و نا امنیها کشتی شکستگان میکشاند، رنجنامههایی که از آن سوی میلههای می یند و به ما میگویند اگر قرار است امروز خوشی فقط سهم ما باشد شاید فردا، زمانهای نه چندان دور سهم خوشیهای کودکانی که با اشک و فقر و رنج میآیند و تمام دنیای شان دیوار زندان میشود را از کاسههایمان بر دارد و ما را ، هم سفره رنج آنها کند .
پس از ورق زدن " نغمههایی از پشت دیوار " به این ساحل امن که روی آن ایستادهایم، شک میکنم : شبیه به همانی که "رضا براهنی " میگوید:
جهان مرده ی بی بال و بی پرنده ی من
به جاودانگی آفتاب شکاک است
من از کرانهی سایه
به سوی خانه نرفتم
من از میانهی ظلمت
درون تیره ترین عمقها فرو رفتم
و نور را نشنیدم
#مریم_بهریان
کارشناس ارشد روان شناسی
http://drsargolzaei.com/images/mbooks/lk.jpg
#معرفی_کتاب
📚
・・・
یک استعاره ی فوق العاده!
بعضی کتاب ها را شروع که میکنی در همان اول کار میفهمی با یک شاهکار طرف هستی!غول مدفون یکی از همان کتاب هاست.
اگر از ایشی گورو نخوانده اید با غول مدفون شروع کنید خواهید دید که عاشق او میشوید!
داستان از اتاقی در دل یک روستای واقع در انگلستان شروع میشود ؛زوجی سالخورده که مدتی است خاطراتی محو و مبهم آزارشان میدهد!
-شاهدخت یادم میآید که روزی پسری داشتیم ولی هر چه سعی سعی میکنم او را به یاد نمیآورم
-من هم همینطور اکسل
خاطراتی که نشان میدهد زندگی آن ها در گذشته بسیار با زندگی ساده و روستایی امروزشان متفاوت بوده
این طور میشود که عزم سفر میکنند برای پیدا کردن پسری که چیزی جز خاطرات مبهم از او ندارند
اما هر چه از سفر میگزرد حقایقی آشکار میشود که قبول بعضی از آن ها ابدا آسان نیست!
قبول اینکه در گذشته که بوده ایم و یا چه کرده ایم گاهی میتواند بسیار سخت باشد!
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که به خود نگاه کرده اید و دیده اید که با گزشته بسیار تفاوت دارید
اگر این حس را تجربه کرده اید غول مدفون برای شما نوشته شده!
#انتشارات_روزنه #غول_مدفون #کازئو_ایشی_گورو #آرزو_احمی
http://bit.ly/2Ef7ED6
📚
・・・
یک استعاره ی فوق العاده!
بعضی کتاب ها را شروع که میکنی در همان اول کار میفهمی با یک شاهکار طرف هستی!غول مدفون یکی از همان کتاب هاست.
اگر از ایشی گورو نخوانده اید با غول مدفون شروع کنید خواهید دید که عاشق او میشوید!
داستان از اتاقی در دل یک روستای واقع در انگلستان شروع میشود ؛زوجی سالخورده که مدتی است خاطراتی محو و مبهم آزارشان میدهد!
-شاهدخت یادم میآید که روزی پسری داشتیم ولی هر چه سعی سعی میکنم او را به یاد نمیآورم
-من هم همینطور اکسل
خاطراتی که نشان میدهد زندگی آن ها در گذشته بسیار با زندگی ساده و روستایی امروزشان متفاوت بوده
این طور میشود که عزم سفر میکنند برای پیدا کردن پسری که چیزی جز خاطرات مبهم از او ندارند
اما هر چه از سفر میگزرد حقایقی آشکار میشود که قبول بعضی از آن ها ابدا آسان نیست!
قبول اینکه در گذشته که بوده ایم و یا چه کرده ایم گاهی میتواند بسیار سخت باشد!
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که به خود نگاه کرده اید و دیده اید که با گزشته بسیار تفاوت دارید
اگر این حس را تجربه کرده اید غول مدفون برای شما نوشته شده!
#انتشارات_روزنه #غول_مدفون #کازئو_ایشی_گورو #آرزو_احمی
http://bit.ly/2Ef7ED6
📚
.
یادداشت بابک پرهام (نویسنده و منتقد)
دربارهی کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک میکرد»
نوشتهی فاضل ترکمن
کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک کرد» را نخوانید! اگر با مغز و استخوان تنهایی را حس نکردهاید؛ این کتاب را نخوانید. اگر #کافه_نادری و #کافه_هنر نرفتهاید، اگر از طبقهی دوم کافهای به #خودکشی فکر نکردهاید، کتاب را نخوانید. اگر عاشقِ شب نیستید، نخوانیدش. اگر #خیام و #کامو و #کافکا و #صادق_هدایت را دوست ندارید، اگر #تارانتینو و #کوبریک و #جارموش، اگر #اصغر_فرهادی و #علی_حاتمی، برایتان با #ابراهیم_حاتمی_کیا فرقی ندارند، اگر کتابها را بو نمیکنید، اگر دلتان برای تمام کسانی که در خیابانهای تهران با شما قدم زدهاند، تنگ نمیشود و #نوستالژی بهنظرتان خوب نیست، این کتاب را نخوانید. اگر تابهحال دریا را بغل نکردهاید، یا کلاغی روی شانهی شما زار نزده است، اگر خودتان زنگ نزدهاید و دنبال تابلوی چند کیلومتر تا #سوررئالیسم نگشتهاید، اگر تهران را نمیپرستید، اگر با #عشق #میشاییل_هانکه، با شب، با تنهایی و با خانهای که مُرده، گریه نکردهاید و دنبال دستمال گُلگُلی برای اشکهایتان نگشتهاید، این کتاب را نخوانید. اگر تلخروان، فاضل ترکمن را نمیشناسید که مرض دارد! و بغض سرکوبشده و خاکخوردهی شما را میترکاند، این کتاب را نخوانید.
#دختری_که_اشک_های_مرا_پاک_می_کرد
#روایت_های_حساس_از_زندگی_یک_وسواس
#فاضل_ترکمن
طراح روی جلد: #آذرخش_فراهانی
#انتشارات_روزنه
#بابک_پرهام #معرفی_کتاب #روایت #جستار
_ عکس از #هادی_عادلخانی
https://goo.gl/icnJm8
.
یادداشت بابک پرهام (نویسنده و منتقد)
دربارهی کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک میکرد»
نوشتهی فاضل ترکمن
کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک کرد» را نخوانید! اگر با مغز و استخوان تنهایی را حس نکردهاید؛ این کتاب را نخوانید. اگر #کافه_نادری و #کافه_هنر نرفتهاید، اگر از طبقهی دوم کافهای به #خودکشی فکر نکردهاید، کتاب را نخوانید. اگر عاشقِ شب نیستید، نخوانیدش. اگر #خیام و #کامو و #کافکا و #صادق_هدایت را دوست ندارید، اگر #تارانتینو و #کوبریک و #جارموش، اگر #اصغر_فرهادی و #علی_حاتمی، برایتان با #ابراهیم_حاتمی_کیا فرقی ندارند، اگر کتابها را بو نمیکنید، اگر دلتان برای تمام کسانی که در خیابانهای تهران با شما قدم زدهاند، تنگ نمیشود و #نوستالژی بهنظرتان خوب نیست، این کتاب را نخوانید. اگر تابهحال دریا را بغل نکردهاید، یا کلاغی روی شانهی شما زار نزده است، اگر خودتان زنگ نزدهاید و دنبال تابلوی چند کیلومتر تا #سوررئالیسم نگشتهاید، اگر تهران را نمیپرستید، اگر با #عشق #میشاییل_هانکه، با شب، با تنهایی و با خانهای که مُرده، گریه نکردهاید و دنبال دستمال گُلگُلی برای اشکهایتان نگشتهاید، این کتاب را نخوانید. اگر تلخروان، فاضل ترکمن را نمیشناسید که مرض دارد! و بغض سرکوبشده و خاکخوردهی شما را میترکاند، این کتاب را نخوانید.
#دختری_که_اشک_های_مرا_پاک_می_کرد
#روایت_های_حساس_از_زندگی_یک_وسواس
#فاضل_ترکمن
طراح روی جلد: #آذرخش_فراهانی
#انتشارات_روزنه
#بابک_پرهام #معرفی_کتاب #روایت #جستار
_ عکس از #هادی_عادلخانی
https://goo.gl/icnJm8
📻 #معرفی_کتاب:
توماس برنهاد، نویسندهی اتریشی، در داستان “قدم زدن” علت و سبب بروز دیوانهگی کارر، و نیز اندیشه به هستی و تفکر را موضوع خود قرار داده است. درونمایهی بیماری روانی، جنون، که در اینجا چونان نتیجهی اندیشیدن به جهان و تفکر به نمایش گذاشته میشود. در قدم زدن یک منِ بینام و ناشناس، که خود خاموش است و یا بهندرت به سخن در میآید داستان را از زبان شخص دوم روایت میکند که با راوی سخن میگوید. اندیشیدن؛ تبدیل روندِ رنجبار اندیشیدن به زبان.
نیچه در “فراسوی نیک و بد”، پارهی هفدهم مینویسد: اما در باب خرافات منطقیان: من هرگز از انگشت نهادن بر یک واقعیت خرده-ریز دستبردار نیستم، واقعیتی که این خرافاتیان از آن روگردانند-یعنی اینکه اندیشه هنگامی فرا میرسد که “او” میخواهد. نه آنگاه که “من” میخواهم؛ چنانکه اگر بگوییم که موضوع “من” شرطِ معمولِ “میاندیشم” است، واقعیت را واژگونه کردهایم. او میاندیشد: اما اینکه این “او” درست همان “من” نامدارِ قدیمی است یا نه. نرم نرمک بگویم، که این نیز تنها یک فرض است یک ادعاست، و به هیچوجه “یقینِ بیواسطه” نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📖 #قدم_زدن
✍️ #توماس_برنهارد 📑برگردان #شهروز_رشید
📚#انتشارات_روزنه
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/wyTtSY
توماس برنهاد، نویسندهی اتریشی، در داستان “قدم زدن” علت و سبب بروز دیوانهگی کارر، و نیز اندیشه به هستی و تفکر را موضوع خود قرار داده است. درونمایهی بیماری روانی، جنون، که در اینجا چونان نتیجهی اندیشیدن به جهان و تفکر به نمایش گذاشته میشود. در قدم زدن یک منِ بینام و ناشناس، که خود خاموش است و یا بهندرت به سخن در میآید داستان را از زبان شخص دوم روایت میکند که با راوی سخن میگوید. اندیشیدن؛ تبدیل روندِ رنجبار اندیشیدن به زبان.
نیچه در “فراسوی نیک و بد”، پارهی هفدهم مینویسد: اما در باب خرافات منطقیان: من هرگز از انگشت نهادن بر یک واقعیت خرده-ریز دستبردار نیستم، واقعیتی که این خرافاتیان از آن روگردانند-یعنی اینکه اندیشه هنگامی فرا میرسد که “او” میخواهد. نه آنگاه که “من” میخواهم؛ چنانکه اگر بگوییم که موضوع “من” شرطِ معمولِ “میاندیشم” است، واقعیت را واژگونه کردهایم. او میاندیشد: اما اینکه این “او” درست همان “من” نامدارِ قدیمی است یا نه. نرم نرمک بگویم، که این نیز تنها یک فرض است یک ادعاست، و به هیچوجه “یقینِ بیواسطه” نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📖 #قدم_زدن
✍️ #توماس_برنهارد 📑برگردان #شهروز_رشید
📚#انتشارات_روزنه
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/wyTtSY
📚
・・・
جک کرواک و کتاب هاش بر روی بسیاری از انسان ها و افراد معروفی از باب دیلن تا چارلز بوکوفسکی تاثیر گذاشته. اسم جک کرواک با دهه ی پرتنش شصت در آمریکا گره خورده و کرواک پایه گذار نسل بیت نیز هست ... نسلی سرخورده بعد از جنگ جهانی دوم که به مدرنیته می تاختند ... جوون هایی که از انقلاب کوله پشتی تاثیر می گرفتن... با کوله پشتی هاشون از شهر بیرون می رفتن و به کوه و دشت پناه می بردند و به ادیان شرقی نیز علاقه مند بودند
درباره ی کتاب قهرمان داستان "رِی اسمیت"،جوان سرکشی است که در یک سفر زمستانه به کارولینای جنوبی می ره. ری در هر شرایط آب و هوایی به مراقبه می پردازد و در خلال سفر هایش با جایی رایدر یکی از فراگیران مکتب ذن و علاقه مند به زندگی آشنا می شه
این کتاب برای زمان بودیسمی جک کرواک هست و از دید اول شخص روایت می شه و پر از توصیفات زیبا از سفر های ری است. از قهوه درست کردن تا چیدن قارچ و حس و حالش در موقع یادگیری اشعار هایکو
توی این ایام اگر به مسافرت می رید خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد می کنم
_______________________________
متن کتاب
•
الواه رفت بخوابد و من نشستم و چشمهام را بستم و فکر کردم که "فکر کردن متوقف شده"، اما چون ناچار به همین هم فکر می کردم، پس فکر کردن متوقف نشده بود، اما موجی از شادی ریخته بود روی سرم، چراکه میدانستم این تشویشها همهاش فقط رؤیایی بوده که حالا دیگر تمام شده و مجبور نیستم نگرانش باشم، چرا که من من نبودم؛ و دعا کردم که خدا، یا تاثاگاتا، فرصت و احساس و مقاومت کافی بهم بدهد که بتوانم با مردم از انچه که میدانم بگویم (حتا حالا هم نمی توانم درست بگویم)، آن وقت آنها هم آنچه را که من میدانم، خواهند فهمید و دیگر نومید نخواهند شد. درخت کهنسال در سکوت داشت نگرانم میشد، موجودی زنده. صدای جیرجیر موشی را میان علفهای باغچه شنیدم. پشت بامهای برکلی، همچون تنهای زندهی مفلوکی در نظر میآمدند که به اشباح غمزدهای که از ابدیت ملکوتها میآمدند و می ترسیدند ظاهر شوند، پناه میدادند. وقتی که رفتم بخوابم، دیگر نه فکر و نه خواهش هیچ پرنسسی و نه نکوهش هیچ کسی مشغولم کرده بود به خود، و حس خوبی داشتم و خوب خوابیدم
https://goo.gl/ZMJgEc
__________________________________
#کتاب #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #کتابخوانی #مطالعه #مطالعه_کتاب #مطالعه_کنیم #کتابخوان #جک_کرواک #ولگردهای_دارما #کتاب_خوب #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_بخوانیم #عید #سفر #مسافرت #بک_پکر #نوروز #کمپ
・・・
جک کرواک و کتاب هاش بر روی بسیاری از انسان ها و افراد معروفی از باب دیلن تا چارلز بوکوفسکی تاثیر گذاشته. اسم جک کرواک با دهه ی پرتنش شصت در آمریکا گره خورده و کرواک پایه گذار نسل بیت نیز هست ... نسلی سرخورده بعد از جنگ جهانی دوم که به مدرنیته می تاختند ... جوون هایی که از انقلاب کوله پشتی تاثیر می گرفتن... با کوله پشتی هاشون از شهر بیرون می رفتن و به کوه و دشت پناه می بردند و به ادیان شرقی نیز علاقه مند بودند
درباره ی کتاب قهرمان داستان "رِی اسمیت"،جوان سرکشی است که در یک سفر زمستانه به کارولینای جنوبی می ره. ری در هر شرایط آب و هوایی به مراقبه می پردازد و در خلال سفر هایش با جایی رایدر یکی از فراگیران مکتب ذن و علاقه مند به زندگی آشنا می شه
این کتاب برای زمان بودیسمی جک کرواک هست و از دید اول شخص روایت می شه و پر از توصیفات زیبا از سفر های ری است. از قهوه درست کردن تا چیدن قارچ و حس و حالش در موقع یادگیری اشعار هایکو
توی این ایام اگر به مسافرت می رید خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد می کنم
_______________________________
متن کتاب
•
الواه رفت بخوابد و من نشستم و چشمهام را بستم و فکر کردم که "فکر کردن متوقف شده"، اما چون ناچار به همین هم فکر می کردم، پس فکر کردن متوقف نشده بود، اما موجی از شادی ریخته بود روی سرم، چراکه میدانستم این تشویشها همهاش فقط رؤیایی بوده که حالا دیگر تمام شده و مجبور نیستم نگرانش باشم، چرا که من من نبودم؛ و دعا کردم که خدا، یا تاثاگاتا، فرصت و احساس و مقاومت کافی بهم بدهد که بتوانم با مردم از انچه که میدانم بگویم (حتا حالا هم نمی توانم درست بگویم)، آن وقت آنها هم آنچه را که من میدانم، خواهند فهمید و دیگر نومید نخواهند شد. درخت کهنسال در سکوت داشت نگرانم میشد، موجودی زنده. صدای جیرجیر موشی را میان علفهای باغچه شنیدم. پشت بامهای برکلی، همچون تنهای زندهی مفلوکی در نظر میآمدند که به اشباح غمزدهای که از ابدیت ملکوتها میآمدند و می ترسیدند ظاهر شوند، پناه میدادند. وقتی که رفتم بخوابم، دیگر نه فکر و نه خواهش هیچ پرنسسی و نه نکوهش هیچ کسی مشغولم کرده بود به خود، و حس خوبی داشتم و خوب خوابیدم
https://goo.gl/ZMJgEc
__________________________________
#کتاب #معرفی_کتاب #پیشنهاد_کتاب #کتابخوانی #مطالعه #مطالعه_کتاب #مطالعه_کنیم #کتابخوان #جک_کرواک #ولگردهای_دارما #کتاب_خوب #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_بخوانیم #عید #سفر #مسافرت #بک_پکر #نوروز #کمپ
📚
#معرفی_کتاب
✅کتاب «جامعهشناسی به زبان ساده» نوشته صادق زیباکلام، به معرفی اجمالی علم جامعهشناسی و مکاتب مختلف آن میپردازد.
.
✅نویسنده در بخش نخست به بررسی تعاریف مختلفی که از جامعهشناسی وجود دارد و بیان کارکردهای آن میپردازد. او مجموعه سوالاتی که در جامعهشناسی طرح میشوند را به سه سوال کلی تقسیم میکند: جامعه چیست، فرد چیست و جامعهشناسی چیست.
.
✅دورکهایم، مارکس و وبر که بنیانگذاران جامعهشناسی هستند هر کدام پاسخهای متفاوتی برای سوالات مطرح شده ارائه کردهاند و بنابر ادعای نویسنده اساساً جامعهشناسی یعنی شناخت آرا و نظرات این سه شخص. فصول دوم تا چهارم به بررسی افکار دورکهایم، مارکس و وبر اختصاص دارد.
.
✅در فصل پنجم هفت پرسش بنیادی جامعهشناسی و پاسخ هر یک از افراد مذکور به آن مطرح میشود. در فصل آخر نیز نویسنده به شرح دلایل خود برای اثبات اینکه چرا جامعهشناسی، بر خلاف نظر عامه، علم (به معنای تجربی آن) نیست میپردازد.
#کتاب #معرفی_کتاب #جامعه_شناسی #صادق_زیباکلام #مارکس #وبر #دورکهایم #انتشارات_روزنه
https://is.gd/3veG2a
#معرفی_کتاب
✅کتاب «جامعهشناسی به زبان ساده» نوشته صادق زیباکلام، به معرفی اجمالی علم جامعهشناسی و مکاتب مختلف آن میپردازد.
.
✅نویسنده در بخش نخست به بررسی تعاریف مختلفی که از جامعهشناسی وجود دارد و بیان کارکردهای آن میپردازد. او مجموعه سوالاتی که در جامعهشناسی طرح میشوند را به سه سوال کلی تقسیم میکند: جامعه چیست، فرد چیست و جامعهشناسی چیست.
.
✅دورکهایم، مارکس و وبر که بنیانگذاران جامعهشناسی هستند هر کدام پاسخهای متفاوتی برای سوالات مطرح شده ارائه کردهاند و بنابر ادعای نویسنده اساساً جامعهشناسی یعنی شناخت آرا و نظرات این سه شخص. فصول دوم تا چهارم به بررسی افکار دورکهایم، مارکس و وبر اختصاص دارد.
.
✅در فصل پنجم هفت پرسش بنیادی جامعهشناسی و پاسخ هر یک از افراد مذکور به آن مطرح میشود. در فصل آخر نیز نویسنده به شرح دلایل خود برای اثبات اینکه چرا جامعهشناسی، بر خلاف نظر عامه، علم (به معنای تجربی آن) نیست میپردازد.
#کتاب #معرفی_کتاب #جامعه_شناسی #صادق_زیباکلام #مارکس #وبر #دورکهایم #انتشارات_روزنه
https://is.gd/3veG2a
#معرفی_کتاب
📘بزقاب
🖌 #مصطفی_بیان
✅#مهدی_کاکولی: یک کتاب تازه از انتشارات روزنه ، مجموعه ۳۳ داستان کوتاه از مصطفی بیان. داستانهایی که هرکدام چهار، پنج صفحه بیشتر نیستند و نویسنده که خود، دبیر «جایزه ادبی داستان کوتاه سیمرغ» است سعی کرده با همین واژگان محدود، یک اثر داستانی بیافریند که مخاطب را با خود همراه کرده و گاه در پایان به تامل وادارد.
آنطور که در پشت جلد کتاب آمده است برخی از داستانهای این مجموعه، برگزیدهی مسابقه داستاننویسی مجله اطلاعات هفتگی، جشنواره ادبی قشم و جشنواره ادبی یزد شده و همچنین برخی دیگر از داستانها به مرحله نهایی جایزه ادبی لیراو، جشنواره داستان انقلاب و جشنواره داستان جوان سوره راه یافتهاند.
اما بُزقاب یعنی چه؟ برای این که معنی این واژه را بدانید باید داستانی به همین نام را بخوانید! فعلا اما چند سطر آغازین از داستان «دوچرخه پریناز» را با هم میخوانیم:
◀️ #چند_سطر_کتاب
این روزها، آذر میتواند از زیر کار در برود و جارو را آنقدر یواش روی زمین بکشد که هیچ گرد و خاکی جمع نشود. حتی مامان هم نمیتواند به او سرکوفت بزند. اگر سرکوفت بزند، آذر با عصبانیت حرفهایش را میقاپد و دوباره مثل گلولههای آتشین به طرف خود مامان پرتاب میکند: «واسه چی کار کنم؟! شما حقوق پنج ماه منو ندادی!» و مادر هم زیر لب غر میزند: «خدا بگم چیکارت کنه فریدون! یعنی به خاطر تو نمیتونم جواب این زن نیموجبی رو بدم.» فریدون، پدر پریناز است که چند سالی است با مامان ازدواج کرده. مامان همیشه با دوستانش مشغول تفریح است چون پدر هیچوقت خانه نیست. او به خاطر مشکلات اقتصادی چند ماهی است به خانه سری نزده، ولی تلفنی با مامان چند بار صحبت کرده و قول داده که زود برگردد. از قیافهی مامان اینطور بر میآمد که میخواهد آذر را ملامت کند ولی در عوض میگوید: «آذر جون! وجود تو برای من نعمته، دستکم تو مراقب پریناز هستی.»
ص۸۱ 📙 بزقاب
#مصطفی_بیان
#نشر_روزنه
#مجموعه_داستان_بزقاب
#مجموعه_داستان
https://gourl.page.link/pGQn
📘بزقاب
🖌 #مصطفی_بیان
✅#مهدی_کاکولی: یک کتاب تازه از انتشارات روزنه ، مجموعه ۳۳ داستان کوتاه از مصطفی بیان. داستانهایی که هرکدام چهار، پنج صفحه بیشتر نیستند و نویسنده که خود، دبیر «جایزه ادبی داستان کوتاه سیمرغ» است سعی کرده با همین واژگان محدود، یک اثر داستانی بیافریند که مخاطب را با خود همراه کرده و گاه در پایان به تامل وادارد.
آنطور که در پشت جلد کتاب آمده است برخی از داستانهای این مجموعه، برگزیدهی مسابقه داستاننویسی مجله اطلاعات هفتگی، جشنواره ادبی قشم و جشنواره ادبی یزد شده و همچنین برخی دیگر از داستانها به مرحله نهایی جایزه ادبی لیراو، جشنواره داستان انقلاب و جشنواره داستان جوان سوره راه یافتهاند.
اما بُزقاب یعنی چه؟ برای این که معنی این واژه را بدانید باید داستانی به همین نام را بخوانید! فعلا اما چند سطر آغازین از داستان «دوچرخه پریناز» را با هم میخوانیم:
◀️ #چند_سطر_کتاب
این روزها، آذر میتواند از زیر کار در برود و جارو را آنقدر یواش روی زمین بکشد که هیچ گرد و خاکی جمع نشود. حتی مامان هم نمیتواند به او سرکوفت بزند. اگر سرکوفت بزند، آذر با عصبانیت حرفهایش را میقاپد و دوباره مثل گلولههای آتشین به طرف خود مامان پرتاب میکند: «واسه چی کار کنم؟! شما حقوق پنج ماه منو ندادی!» و مادر هم زیر لب غر میزند: «خدا بگم چیکارت کنه فریدون! یعنی به خاطر تو نمیتونم جواب این زن نیموجبی رو بدم.» فریدون، پدر پریناز است که چند سالی است با مامان ازدواج کرده. مامان همیشه با دوستانش مشغول تفریح است چون پدر هیچوقت خانه نیست. او به خاطر مشکلات اقتصادی چند ماهی است به خانه سری نزده، ولی تلفنی با مامان چند بار صحبت کرده و قول داده که زود برگردد. از قیافهی مامان اینطور بر میآمد که میخواهد آذر را ملامت کند ولی در عوض میگوید: «آذر جون! وجود تو برای من نعمته، دستکم تو مراقب پریناز هستی.»
ص۸۱ 📙 بزقاب
#مصطفی_بیان
#نشر_روزنه
#مجموعه_داستان_بزقاب
#مجموعه_داستان
https://gourl.page.link/pGQn
📚🖋
#معرفی_کتاب
#معرفی_نویسنده
مجموعه داستان نیوکاسل
اثری از
#آرش_محمودی
#انتشارات_روزنه
درباره کتاب
مجموعه داستان"نیوکاسل" اولین اثر آراش محمودی است. این مجموعه حاصل تلاشی ده ساله است و اکثر داستانهای آن برگزیدهی جوایز معتبر کشور شدهاند. روح حاکم بر داستانهای این مجموعه"دید زدن" است و در بستر روایتها، ما با اشکال مختلفی از نظارت مواجهیم. در جهان داستانها دایرهی این دید زدنها مدام کوچک و کوچکتر میشود؛ تا جایی که حتی خصوصیترین مسائل شخصیتها هم مورد کنکاش قرار میگیرد. نویسنده تلاش کرده تا نتیجهی این مسئله را پیش روی مخاطب بگذارد؛ ناظرانی که جهان را احاطه کردهاند و حتی مخاطب را هم با این پرسش مواجه میکند که آیا او نیز تحت نظارت نیست؟
درباره نویسنده
آرش محمودی
متولد ۱۳۶۴ کرمانشاه. داستان نویس و روزنامه نگار است. تاکنون از او مجموعه داستان «نیوکاسل» توسط نشر روزنه و مجموعه داستان «صدای ایران» توسط نشر «آرته باریا» در کشور ایتالیا به چاپ رسیده.
برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید.
#معرفی_کتاب
#معرفی_نویسنده
مجموعه داستان نیوکاسل
اثری از
#آرش_محمودی
#انتشارات_روزنه
درباره کتاب
مجموعه داستان"نیوکاسل" اولین اثر آراش محمودی است. این مجموعه حاصل تلاشی ده ساله است و اکثر داستانهای آن برگزیدهی جوایز معتبر کشور شدهاند. روح حاکم بر داستانهای این مجموعه"دید زدن" است و در بستر روایتها، ما با اشکال مختلفی از نظارت مواجهیم. در جهان داستانها دایرهی این دید زدنها مدام کوچک و کوچکتر میشود؛ تا جایی که حتی خصوصیترین مسائل شخصیتها هم مورد کنکاش قرار میگیرد. نویسنده تلاش کرده تا نتیجهی این مسئله را پیش روی مخاطب بگذارد؛ ناظرانی که جهان را احاطه کردهاند و حتی مخاطب را هم با این پرسش مواجه میکند که آیا او نیز تحت نظارت نیست؟
درباره نویسنده
آرش محمودی
متولد ۱۳۶۴ کرمانشاه. داستان نویس و روزنامه نگار است. تاکنون از او مجموعه داستان «نیوکاسل» توسط نشر روزنه و مجموعه داستان «صدای ایران» توسط نشر «آرته باریا» در کشور ایتالیا به چاپ رسیده.
برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید.
#پیشنهادکتاب 📕
・・・
#معرفی_کتاب
#ولگردهای_دارما
اثر: #جک_کرواک
ترجمه: #فریدقدمی
#انتشارات_روزنه
تعداد صفحات: ۳۱۲
کتاب «ولگردهای دارما»، به نوعی داستان یکی از ماجراجویی های خود «جک کرواک» است. داستان به صورت اول شخص از زبان «ری اسمیت» که همان کرواک است نقل میشود. ری در اواسط سی سالگی تصمیم میگیرد به خودشناسی برسد. در این راه با یک کوله پشتی به سفر میرود و در طول سفر با شرایط سخت آب و هوایی، امکانات محدود در سفر، اقامت در کوهستانهای سخت سعی میکند به خودشناسی برسد. در خلال سفر با «جافی رایدر»،(گری اسنایدر شاعر امریکایی) یکی از افراد پیرو مکتب ذن و علاقمند به زندگی در طبیعت آشنا میشود و به تجربه فلسفه بودیسم، شعر و زندگی ساده میپردازند. کمی بعد با هنری مورلی به ماجراجویی در کوهستان میپردازند.
این کتاب در امریکا جنبش عظیم کوله پشتی را میان جوانان به را انداخت، جوانانی که پس از خواندن رمان کولههایشان را بستند و به دل کوهها و جنگلها و جادهها زدند.
......
#انتشارات_روزنه
#درخانه_بمانیم
#قرنطینه_با_کتاب
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابخوانی
・・・
#معرفی_کتاب
#ولگردهای_دارما
اثر: #جک_کرواک
ترجمه: #فریدقدمی
#انتشارات_روزنه
تعداد صفحات: ۳۱۲
کتاب «ولگردهای دارما»، به نوعی داستان یکی از ماجراجویی های خود «جک کرواک» است. داستان به صورت اول شخص از زبان «ری اسمیت» که همان کرواک است نقل میشود. ری در اواسط سی سالگی تصمیم میگیرد به خودشناسی برسد. در این راه با یک کوله پشتی به سفر میرود و در طول سفر با شرایط سخت آب و هوایی، امکانات محدود در سفر، اقامت در کوهستانهای سخت سعی میکند به خودشناسی برسد. در خلال سفر با «جافی رایدر»،(گری اسنایدر شاعر امریکایی) یکی از افراد پیرو مکتب ذن و علاقمند به زندگی در طبیعت آشنا میشود و به تجربه فلسفه بودیسم، شعر و زندگی ساده میپردازند. کمی بعد با هنری مورلی به ماجراجویی در کوهستان میپردازند.
این کتاب در امریکا جنبش عظیم کوله پشتی را میان جوانان به را انداخت، جوانانی که پس از خواندن رمان کولههایشان را بستند و به دل کوهها و جنگلها و جادهها زدند.
......
#انتشارات_روزنه
#درخانه_بمانیم
#قرنطینه_با_کتاب
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابخوانی
#معرفی_کتاب
چرا با این وفور سرمایه، با اینهمه منابع، اینهمه تحصیل کرده ما در سیاست و اقتصاد ناکامیم؟ چرا به رغم سیاستهای تعدیل و خصوصیسازی که از کشورهای پیشرفته اروپای غربی و آمریکای شمالی الگو برداری شده است، ما با نتایج متفاوتی از آنها مواجهایم؟ پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست را نباید روانشناسانه و اخلاقی بررسی کرد. نتایج متفاوت است و به صورت تقلیلگرایانه پاسخ را به افراد فروکاست. اینکه در آلمان میبینیم اقتصاد به طرز چشمگیری خوب کار میکند و فقر در پایینترین حد قرار دارد و دموکراسی و آزادی بیان بخوبی رعایت میشود، برای این نیست که مرکل صدراعظم آنجاست.
“موفقیت در اقتصاد و توسعهی سیاسی در درجه اول به بهبود نهادها بستگی دارد”. این پاسخی است که در طول سه دهه اخیر میان اقتصاددانان و سیاستشناسان و پژهشگران توسعه نهادگرا به اجماع رسیده است.
پیش از دولتسازی و توسعه نهادی، استقرار دموکراسی نابهنگام خواهد بود. همان مشکلی که بعد از مشروطه با آن مواجه بودیم و الان در کشورهای همسایه میبینیم(عراق و افغانستان).
داگلاس نورث (نوبلیست نهادگرا) به همراه همکارانش در کتاب «در سایه خشونت»، میکوشد چارچوبی جایگزین در جهت درک تعاملات پویا میان نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه ارائه دهد.
آنها دو دسته جوامع را شناسایی میکنند: اولی «جوامع با دسترسی محدود به حقوق مالکیت و قانون» و دومی «جوامع با دسترسی همگانی به قانون(یا جوامع با دسترسی باز)». توسعه را معمولا گذر از جامعه نوع اول به جامعه نوع دوم تعریف میکنند. البته واضح است که چنین تحولی ساده نیست و باید در این میان مراحل مختلی طی شود. نورث و همکارانش تاکید میکنند که کپی برداری از نهادهای جوامع با دسترسی باز برای جوامع توسعه نیافته ممکن است به فروپاشی درونی جوامع منتهی شود و جوامع را در معرض خشونت فراگیر قرار دهد. توصیههایی مانند خصوصی سازی، شکل گیری بازار آزاد و احزاب و انتخابات آزاد در کشورهای با دسترسی محدود یا قابلیت اجرایی ندارند یا با محتوایی کاملا مغایر اجرا میشوند و یا در صورت اجرا نظمهای اقتصادی و سیاسی را مختل میکنند.
نورث و همکارانش در این کتاب علاوه بر ارائه یافتههای تئوریک، به صورت کیساستادی هشت کشور را هم بررسی میکنند از جمله هند، کرهجنوبی، مکزیک و...
این اثر یکی از تحسین شدهترین کتابهای دو دهه اخیر در زمینه توسعه است.
#در_سایه_خشونت
#انتشارات_روزنه
#توسعه #کتاب
🛒برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید
☎️02188853730
🌍 www.rowzanehnashr.com
instagram: rowzanehnashr
چرا با این وفور سرمایه، با اینهمه منابع، اینهمه تحصیل کرده ما در سیاست و اقتصاد ناکامیم؟ چرا به رغم سیاستهای تعدیل و خصوصیسازی که از کشورهای پیشرفته اروپای غربی و آمریکای شمالی الگو برداری شده است، ما با نتایج متفاوتی از آنها مواجهایم؟ پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست را نباید روانشناسانه و اخلاقی بررسی کرد. نتایج متفاوت است و به صورت تقلیلگرایانه پاسخ را به افراد فروکاست. اینکه در آلمان میبینیم اقتصاد به طرز چشمگیری خوب کار میکند و فقر در پایینترین حد قرار دارد و دموکراسی و آزادی بیان بخوبی رعایت میشود، برای این نیست که مرکل صدراعظم آنجاست.
“موفقیت در اقتصاد و توسعهی سیاسی در درجه اول به بهبود نهادها بستگی دارد”. این پاسخی است که در طول سه دهه اخیر میان اقتصاددانان و سیاستشناسان و پژهشگران توسعه نهادگرا به اجماع رسیده است.
پیش از دولتسازی و توسعه نهادی، استقرار دموکراسی نابهنگام خواهد بود. همان مشکلی که بعد از مشروطه با آن مواجه بودیم و الان در کشورهای همسایه میبینیم(عراق و افغانستان).
داگلاس نورث (نوبلیست نهادگرا) به همراه همکارانش در کتاب «در سایه خشونت»، میکوشد چارچوبی جایگزین در جهت درک تعاملات پویا میان نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه ارائه دهد.
آنها دو دسته جوامع را شناسایی میکنند: اولی «جوامع با دسترسی محدود به حقوق مالکیت و قانون» و دومی «جوامع با دسترسی همگانی به قانون(یا جوامع با دسترسی باز)». توسعه را معمولا گذر از جامعه نوع اول به جامعه نوع دوم تعریف میکنند. البته واضح است که چنین تحولی ساده نیست و باید در این میان مراحل مختلی طی شود. نورث و همکارانش تاکید میکنند که کپی برداری از نهادهای جوامع با دسترسی باز برای جوامع توسعه نیافته ممکن است به فروپاشی درونی جوامع منتهی شود و جوامع را در معرض خشونت فراگیر قرار دهد. توصیههایی مانند خصوصی سازی، شکل گیری بازار آزاد و احزاب و انتخابات آزاد در کشورهای با دسترسی محدود یا قابلیت اجرایی ندارند یا با محتوایی کاملا مغایر اجرا میشوند و یا در صورت اجرا نظمهای اقتصادی و سیاسی را مختل میکنند.
نورث و همکارانش در این کتاب علاوه بر ارائه یافتههای تئوریک، به صورت کیساستادی هشت کشور را هم بررسی میکنند از جمله هند، کرهجنوبی، مکزیک و...
این اثر یکی از تحسین شدهترین کتابهای دو دهه اخیر در زمینه توسعه است.
#در_سایه_خشونت
#انتشارات_روزنه
#توسعه #کتاب
🛒برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید
☎️02188853730
🌍 www.rowzanehnashr.com
instagram: rowzanehnashr
Telegraph
انتشارات روزنه
چرا با این وفور سرمایه، با اینهمه منابع، اینهمه تحصیل کرده ما در سیاست و اقتصاد ناکامیم؟ چرا به رغم سیاستهای تعدیل و خصوصیسازی که از کشورهای پیشرفته اروپای غربی و آمریکای شمالی الگو برداری شده است، ما با نتایج متفاوتی از آنها مواجهایم؟ پاسخ به این سوالات…
#معرفی_کتاب
داستانهای این کتاب گزیدهای از داستانهای کوتاهی هستند که بین سالهای 89 تا 96 به نگارش درآمدهاند. ژانر اغلب داستانها واقعگرا و تعداد اندکی نیز شگفت است که در مجموع بر محور روابط و دغدغههای انسانی شکل گرفتهاند. در روند طولانی بازنویسی داستانها، توجه به واقعیتهای اجتماعی، دغدغهها و نیازهای انسانی، ویژگیهای بومی و همچنین به حداقل رساندن واژگان غیرفارسی همواره از اولویتهای اصلی نویسنده بوده است. ناگفته نماند که تاکید بر کاربرد واژگان فارسی از آن روست که بنا به آرای بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان بزرگِ تاریخی، ادبی و هنری، زبان فارسی یکی از مهمترین عوامل پابرجا ماندن ایرانیان و فرهنگ سترگ آنها در گسترهی تاریخ بوده است. امید آن است که نویسندگان خوشذوق این سرزمین با بهکارگیری گستردهی واژگان فارسی و بومی در آثار خود، این زبان ریشهدار و تاریخی و دیگر زبانهای بومی و ارزشمند ایرانی را بیش از پیش پاس بدارند. این کتاب کوششی ناچیز ولی پیگیرانه در همین راستا است.
نیمهی تاریک نیمهروشن
مهدی ابراهیمیلامع
#مجموعه_داستان #داستان_ایرانی
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید
داستانهای این کتاب گزیدهای از داستانهای کوتاهی هستند که بین سالهای 89 تا 96 به نگارش درآمدهاند. ژانر اغلب داستانها واقعگرا و تعداد اندکی نیز شگفت است که در مجموع بر محور روابط و دغدغههای انسانی شکل گرفتهاند. در روند طولانی بازنویسی داستانها، توجه به واقعیتهای اجتماعی، دغدغهها و نیازهای انسانی، ویژگیهای بومی و همچنین به حداقل رساندن واژگان غیرفارسی همواره از اولویتهای اصلی نویسنده بوده است. ناگفته نماند که تاکید بر کاربرد واژگان فارسی از آن روست که بنا به آرای بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان بزرگِ تاریخی، ادبی و هنری، زبان فارسی یکی از مهمترین عوامل پابرجا ماندن ایرانیان و فرهنگ سترگ آنها در گسترهی تاریخ بوده است. امید آن است که نویسندگان خوشذوق این سرزمین با بهکارگیری گستردهی واژگان فارسی و بومی در آثار خود، این زبان ریشهدار و تاریخی و دیگر زبانهای بومی و ارزشمند ایرانی را بیش از پیش پاس بدارند. این کتاب کوششی ناچیز ولی پیگیرانه در همین راستا است.
نیمهی تاریک نیمهروشن
مهدی ابراهیمیلامع
#مجموعه_داستان #داستان_ایرانی
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید