#یک_دقیقه_مطالعه_و_تفکر
#عشق_پولی
روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟
مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفتهی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار میخواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم میگوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانیاش بینظیر است. دخترم را نصیحت میکنم که فریب نخورد و کمی عاقلانهتر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمیدهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.
شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟
دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم!
شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم. نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمیدهد. بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کلهاش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد.
دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمیکند. ولی قبول میکنم و به او چنین میگویم. چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید.
دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمیدهد و هر وقت او را ببیند تنبیهاش میکند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد. حتی برای خداحافظی هم نیامد.
شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد. اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم میگفتی که دیگر علاقهای به او نداری و درخواست جدایی میکردی، او هرگز قبول نمیکرد. وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل میخواهد و هرگز اجازه نمیدهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد. اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمیخواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است. دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقهای نداشته ناراحتی چه معنایی می تواند داشته باشد؟
@rowzanehnashr
#عشق_پولی
روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟
مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفتهی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار میخواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم میگوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانیاش بینظیر است. دخترم را نصیحت میکنم که فریب نخورد و کمی عاقلانهتر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمیدهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.
شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟
دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم!
شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم. نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمیدهد. بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کلهاش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد.
دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمیکند. ولی قبول میکنم و به او چنین میگویم. چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید.
دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمیدهد و هر وقت او را ببیند تنبیهاش میکند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد. حتی برای خداحافظی هم نیامد.
شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد. اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم میگفتی که دیگر علاقهای به او نداری و درخواست جدایی میکردی، او هرگز قبول نمیکرد. وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل میخواهد و هرگز اجازه نمیدهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد. اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمیخواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است. دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقهای نداشته ناراحتی چه معنایی می تواند داشته باشد؟
@rowzanehnashr
📚
.
یادداشت بابک پرهام (نویسنده و منتقد)
دربارهی کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک میکرد»
نوشتهی فاضل ترکمن
کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک کرد» را نخوانید! اگر با مغز و استخوان تنهایی را حس نکردهاید؛ این کتاب را نخوانید. اگر #کافه_نادری و #کافه_هنر نرفتهاید، اگر از طبقهی دوم کافهای به #خودکشی فکر نکردهاید، کتاب را نخوانید. اگر عاشقِ شب نیستید، نخوانیدش. اگر #خیام و #کامو و #کافکا و #صادق_هدایت را دوست ندارید، اگر #تارانتینو و #کوبریک و #جارموش، اگر #اصغر_فرهادی و #علی_حاتمی، برایتان با #ابراهیم_حاتمی_کیا فرقی ندارند، اگر کتابها را بو نمیکنید، اگر دلتان برای تمام کسانی که در خیابانهای تهران با شما قدم زدهاند، تنگ نمیشود و #نوستالژی بهنظرتان خوب نیست، این کتاب را نخوانید. اگر تابهحال دریا را بغل نکردهاید، یا کلاغی روی شانهی شما زار نزده است، اگر خودتان زنگ نزدهاید و دنبال تابلوی چند کیلومتر تا #سوررئالیسم نگشتهاید، اگر تهران را نمیپرستید، اگر با #عشق #میشاییل_هانکه، با شب، با تنهایی و با خانهای که مُرده، گریه نکردهاید و دنبال دستمال گُلگُلی برای اشکهایتان نگشتهاید، این کتاب را نخوانید. اگر تلخروان، فاضل ترکمن را نمیشناسید که مرض دارد! و بغض سرکوبشده و خاکخوردهی شما را میترکاند، این کتاب را نخوانید.
#دختری_که_اشک_های_مرا_پاک_می_کرد
#روایت_های_حساس_از_زندگی_یک_وسواس
#فاضل_ترکمن
طراح روی جلد: #آذرخش_فراهانی
#انتشارات_روزنه
#بابک_پرهام #معرفی_کتاب #روایت #جستار
_ عکس از #هادی_عادلخانی
https://goo.gl/icnJm8
.
یادداشت بابک پرهام (نویسنده و منتقد)
دربارهی کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک میکرد»
نوشتهی فاضل ترکمن
کتاب «دختری که اشکهای مرا پاک کرد» را نخوانید! اگر با مغز و استخوان تنهایی را حس نکردهاید؛ این کتاب را نخوانید. اگر #کافه_نادری و #کافه_هنر نرفتهاید، اگر از طبقهی دوم کافهای به #خودکشی فکر نکردهاید، کتاب را نخوانید. اگر عاشقِ شب نیستید، نخوانیدش. اگر #خیام و #کامو و #کافکا و #صادق_هدایت را دوست ندارید، اگر #تارانتینو و #کوبریک و #جارموش، اگر #اصغر_فرهادی و #علی_حاتمی، برایتان با #ابراهیم_حاتمی_کیا فرقی ندارند، اگر کتابها را بو نمیکنید، اگر دلتان برای تمام کسانی که در خیابانهای تهران با شما قدم زدهاند، تنگ نمیشود و #نوستالژی بهنظرتان خوب نیست، این کتاب را نخوانید. اگر تابهحال دریا را بغل نکردهاید، یا کلاغی روی شانهی شما زار نزده است، اگر خودتان زنگ نزدهاید و دنبال تابلوی چند کیلومتر تا #سوررئالیسم نگشتهاید، اگر تهران را نمیپرستید، اگر با #عشق #میشاییل_هانکه، با شب، با تنهایی و با خانهای که مُرده، گریه نکردهاید و دنبال دستمال گُلگُلی برای اشکهایتان نگشتهاید، این کتاب را نخوانید. اگر تلخروان، فاضل ترکمن را نمیشناسید که مرض دارد! و بغض سرکوبشده و خاکخوردهی شما را میترکاند، این کتاب را نخوانید.
#دختری_که_اشک_های_مرا_پاک_می_کرد
#روایت_های_حساس_از_زندگی_یک_وسواس
#فاضل_ترکمن
طراح روی جلد: #آذرخش_فراهانی
#انتشارات_روزنه
#بابک_پرهام #معرفی_کتاب #روایت #جستار
_ عکس از #هادی_عادلخانی
https://goo.gl/icnJm8
#تازه_های_نشر
کپرآوازهترین شاعر کولیان جهان فدریکو گارسیا لورکا است. در نزد مردم جهان مرگ این شاعر کولیها رازی سر به مهر بود. کتاب ممنوع عشق راز مرگ او را برای نخستینبار از زبان کولیان باز میگوید. در این رمان، جهان عشاقی به تصویر کشیده میشود که گناه بزرگشان عشقورزیدن و عاشق شدن است. آنان در برابر گروهی ایستادهاند که نفرت را بر عشق برتری میدهند. این رمان از سفرهای پر رمز و رازی میگوید که در آن کولیان از جنگل هیرگانی تا گرانادا در جنوب اسپانیا سفر میکنند. در این دیدارگاه، کولیان ایران و اروپا به هم میرسند و از افسانههای عشق میگویند. از نویسنده این رمان پیشتر رمانهایی چون پریکشی و تراژدی خریت منتشر شده است.
نام کتاب: ;کتاب ممنوع عشق (راز مرگ شاعر کولیها فدریکو گارسیا لورکا)
نویسنده: علیرضا حسنزاده
قطع: رقعی
چاپ : اول
تعداد صفحات: 362
#انتشارات_روزنه #نشر_روزنه
#داستان #داستان_ایرانی #عشق #عشق_ممنوع
#کتاب_خوب_بخوانیم #پیشنهاد_کتاب
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
🛒برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید
✅اینستاگرام انتشارات روزنه👈کلیک کنید
🆔@rowzanehnashr
☎️ 02188721514
کپرآوازهترین شاعر کولیان جهان فدریکو گارسیا لورکا است. در نزد مردم جهان مرگ این شاعر کولیها رازی سر به مهر بود. کتاب ممنوع عشق راز مرگ او را برای نخستینبار از زبان کولیان باز میگوید. در این رمان، جهان عشاقی به تصویر کشیده میشود که گناه بزرگشان عشقورزیدن و عاشق شدن است. آنان در برابر گروهی ایستادهاند که نفرت را بر عشق برتری میدهند. این رمان از سفرهای پر رمز و رازی میگوید که در آن کولیان از جنگل هیرگانی تا گرانادا در جنوب اسپانیا سفر میکنند. در این دیدارگاه، کولیان ایران و اروپا به هم میرسند و از افسانههای عشق میگویند. از نویسنده این رمان پیشتر رمانهایی چون پریکشی و تراژدی خریت منتشر شده است.
نام کتاب: ;کتاب ممنوع عشق (راز مرگ شاعر کولیها فدریکو گارسیا لورکا)
نویسنده: علیرضا حسنزاده
قطع: رقعی
چاپ : اول
تعداد صفحات: 362
#انتشارات_روزنه #نشر_روزنه
#داستان #داستان_ایرانی #عشق #عشق_ممنوع
#کتاب_خوب_بخوانیم #پیشنهاد_کتاب
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
🛒برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک کنید
✅اینستاگرام انتشارات روزنه👈کلیک کنید
🆔@rowzanehnashr
☎️ 02188721514
Telegraph
انتشارات روزنه
#تازه_های_نشر کپرآوازهترین شاعر کولیان جهان فدریکو گارسیا لورکا است. در نزد مردم جهان مرگ این شاعر کولیها رازی سر به مهر بود. کتاب ممنوع عشق راز مرگ او را برای نخستینبار از زبان کولیان باز میگوید. در این رمان، جهان عشاقی به تصویر کشیده میشود که گناه…