عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده
در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده

از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده
صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده

هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم
این جسم و جان زخمی‌، با صد رفو رسیده

حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد
این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده

پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم
ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده

ممنون مادرم که دست مرا گرفته
خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده

امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد
امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده

آلودگی من را با یاعلی خریدند
این بار هم به داد من ذکر هو رسیده

کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم
هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده

مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛
حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
کاش یک شب بین دریای تو طوفانی شوم
آمدم در ساحلت غرق پشیمانی شوم

اشکهایم را درآور ... یا بغل کن یا بزن
حاضرم با گریه هایم آبْ درمانی شوم

بر سرم دستی بکش، دستم به جایی بند نیست
تا به کی باید به دست نفس، زندانی شوم

من فقط دلواپس این آبروی رفته ام
کاش من هم پاک، قبل از روز پایانی شوم

از همه آلوده تر، این بنده ی آلوده است
زیر ایوان نجف باید که بارانی شوم

تشنه ی شش گوشه ام، از کربلا جا مانده ام
قسمتم کن زائر شاه خراسانی شوم

جای باب الحطه رفتم توبه کردم با حسین
تا ز باب القبله اش مشغول دربانی شوم

پیش چشم مادر او سر بریدن وقت بُرد
من فدای آن مصیبت های طولانی شوم

دور آن شش گوشه، زهرا گریه کرده با رباب
تا اسیر آنهمه اشک و پریشانی شوم

گفت حلق اصغر و جانش بقربانت حسین
گر نشد من بین گودال تو قربانی شوم

پشت خیمه قبر من را کنده ای یا اصغرت؟
کاش می شد وارد آن قبر، پنهانی شوم

دستهای خالی ام گهواره جنبان علی است
وای اگر در کوفه محو نیزه گردانی شوم

#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
قلب را تا ربّم از خوف و رجا بیرون کشید
جای صحبت از لبم یاربّنا بیرون کشید

ارزش فقر من اینجاها مشخص میشود
از دو تا دست تهی، دست دعا بیرون کشید

زودتر از هر رفیقی دست من را هم گرفت
نارفیقش را، ز افکار خطا بیرون کشید

بین گِرداب گناهان، ناگهان گریان شدم
مُرده ای بودم که این دریا مرا بیرون کشید

ورشکسته می زند آتش به اموال خودش
او مرا از ورشکستن بارها بیرون کشید

باید از این زودتر، او به حسابم می رسید
باز هم پرونده من را رضا بیرون کشید

زیر ایوان نجف، زهرا دل من را شکست
از دل سنگم علی سنگ طلا بیرون کشید

باز ممنون حسینم که مرا با روضه اش
از صف جامانده های کربلا بیرون کشید

زائرم کرده که من بعداً سلامش کرده ام
آنکه از خاک تنش، خاک شفا بیرون کشید

حرف می زد خواهرش با گریه و می‌گفت حسین
کاش می شد از دهانت نیزه را بیرون کشید

کاش میشد در هیاهوی خیام و قتلگاه
تیرها را از تن تو بیصدا بیرون کشید

آه! من دیدم که بعد از سنگبارانت حسین
پیری از زیر عبای خود عصا بیرون کشید

تشنه ی بی سرپناه! اینقدر دست و پا نزن
مادر آمد خنجرش را شمر، تا بیرون کشید

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است

آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است

سفره آماده است، اما میهمان آماده نیست
آه باران بهاری! چشم خشکم نوبر است

لطف کن چوبم بزن، ردّم کنی دق می کنم
آبرویم ریخت پیش هر که این دور و بر است

خاک ویرانم ولی حتماً به دردت میخورم
آنکه بُرده سود، از خاک خرابه زرگر است

آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است
آنچه غفلت دارم از آن، ترس روز محشر است

نفس، عمری بندگی های مرا در بند کرد
نفس را در هم شکستن، کار شاه خیبر است

زودتر پرونده ی ما را بده دست علی
حاصل صوم و صلات روزه داران حیدر است

زیر ایوان طلایش، قبله سرگردان شده
حرف انگور نجف در سجده مستی آور است

بسکه محتاجم علی را با حسن دادم قسم
چون گره را باز کردن، کار سبط اکبر است

سفره ی شب های قدرم را حسن انداخته
او که در دست کریمش، رزق سال نوکر است

عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد می شود
گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است

یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر
آنکه از آتش فراری داده من را مادر است

مادر ما را زدند و دست مولا بسته بود
آه حیدر از همان میخی است که روی در است

زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها
اینکه می سوزد در آتش، دختر پیغمبر است

فاطمه با خنجری کُند از حسینش دل برید
حنجرش آتش گرفت اما صدا بی جوهر است

خیمه اش در شعله و در شعله دامن سوخته
دختری که سوخته دستش به روی معجر است

پیش مادر سر جدا شد، سر در آورد از تنور
شانه زد زهرا بر آن مویی که پُر، خاکستر است

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع
#سال_جدید
@reza_dinparvar101
با همین بیچارگی و چشم تر
میشود درمانده اینجا معتبر

گرچه من رسوا شدم، ردّم نکن
شب که شد، محتاج میکوبد به در

چرخ هایم را زدم بعد آمدم
باز تحویلم گرفتی بیشتر

بین مهمانی مرا جا داده ای
گرچه بودم از همه جا بیخبر

یک زیارت قسمتم کن در نجف
بی زیارت عمر من رفته هدر

دستهایم را گرفته یاحسن
ای خدای مجتبی من را بخر

آرزو دارم در ایوان حسن
روضه ی مادر بخوانم یک سحر

جان زهرا که میان شعله سوخت
بنده ات را رد کن از بین شرر

من دلم امشب به اربابم خوش است
می خرد او نوکرش را با ضرر

دردسر شد بوسه ی زیر گلو
قاتلش شد خنجری از پشت سر

میشود درد حسن درد حسین
داغ تشتی از جگر شد؛ تشت زر!

#مناجات_با_خدا
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
خواهش ما گرچه گستاخانه است
رزق مهمان های تو شاهانه است

با تهیدستی به این در می زنم
خرج من بر دوش صاحبخانه است

گرچه گوش من بدهکارت نشد
گوش تو بر سائلی پُر چانه است

آبرو دار! آبروی من نریخت
اینهمه شرمندگی شکرانه است

دست هرکه نیست اینجا را بگیر
آن فراری که پی کاشانه است

فاطمه افطار ما را می دهد
نان و ریحان، لقمه ی ریحانه است

گریه بر زهرا لطیفم کرده است
طفلِ مادر، با همه بیگانه است

یا امین اللهَ فی ارضه، علی!
اشکهایم در حرم بیعانه است

حج علی، میزان علی، محشر علی
هرکه عبد تو نشد دیوانه است

روزه یعنی تشنگی، یعنی حسین
مستی عشاق، بی پیمانه است

اصغرش از تشنگی غش کرده بود
سوز گرما قاتل پروانه است

سمت میدان بُرد سیرابش کند
حرمله دستش به تیر شانه است

مادرش در خیمه ها با دلواپسی
بیقرار آن یکی یکدانه است

فکر قبر کوچکی کرده حسین
چون حرم بی اصغرش ویرانه است

#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
لیله القدرت رسید، آدابِ امشب جالب است
احترام هر گنهکاری که داری واجب است

پیش مردم گرچه خورده طبل رسوایی من
به همه گفتی که این رسوا مگر بی صاحب است!

آسمان رحمتت ابری شد و باران گرفت
سایه ی عفو تو بر دشت گناهم غالب است

آبروی رفته ی من را بخر تا وقت هست
گاه گاهی این ضرر کردن به نفع کاسب است

گردن کج آمدم، گردن بگیر امشب مرا
این فراری که زمین خورده، به جودت راغب است

یک نفر العفو گویان از کنار من گذشت
زود گفتی اینکه توبه هم نکرده تائب است

شرم دارم! خیلی از مهدی خجالت می کشم
آن امام حاضری که فکر کردم غائب است

لیله القدر علی، چادرْ سیاه فاطمه است
نور زهرا بر سیاهی های عالم حاجب است

غیر حیدر، قدر زهرا را نمیداند کسی
جسم زهرا و علی، یک روح در دو قالب است

بستگی دارد به زهرا که علی هم بگذرد
کار، دست مادر است و مرتضی هم کاتب است

اینکه هرشب یاعلی بُرده دل ما را نجف...
فاطمه زحمت کشیده... زحمت ما کاذب است

حاجتم را، هم ندادی در حرم راهم بده
این دل سرگشته امشب، کربلا را طالب است

زیر قبّه با نمازت روضه ی کامل بخوان
چون حسین بن علی آنجا امام راتب است

شمر، اگر بالای ده ضربه زده بر گردنش
تیرِ مانده در گلو، کار سنان غاصب است

سر، هزاران دفعه از نیزه زمین افتاده است
زخم های روی سر، زیر سر آن راکب است

بردن او در تنور مطبخش با خولی و
شستن خاکسترش با گریه، کار راهب است

#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_قدر

@reza_dinparvar101